فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۸۶۱ تا ۲۴٬۸۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه : باورهای انگیزشی، دسته ای از معیارهای شخصی و اجتماعی است که افراد برای انجام دادن یا پرهیز از کاری به آن مراجعه می کنند. از دید روانشناسان و دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت، باورهای انگیزشی یک مفهوم کلیدی است و برای توضیح مفهوم سطوح مختلف عملکرد به کار می رود. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی باورهای انگیزشی بر اساس سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری با میانجی گری شخصیت تاریک صورت گرفت. روش: این پژوهش به روش توصیفی-همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان رشته علوم انسانی مقطع دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 1621 نفر بود که از بین آن ها تعداد 770 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های باورهای انگیزشی پنتریچ و همکاران (1991)، سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری کارور و وایت (1994) و شخصیت تاریک جانسون و وبستر (2010) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری در سطح معناداری 05/0 و از طریق نرم افزارهای Spss 22 و Pls 3 تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد سیستم بازداری رفتاری با نقش میانجی شخصیت تاریک دارای اثر منفی و معنی داری بر باورهای انگیزشی داشت (754/6 = P ،100/0-= β ). همچنین سیستم فعال سازی رفتاری با نقش میانجی شخصیت تاریک دارای اثر مثبت و معنی داری بر باورهای انگیزشی داشت (060/6 = P ،122/0= β ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت برای مدل یابی باورهای انگیزشی می توان سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری با میانجی گری شخصیت تاریک در دانشجویان را مورد مطالعه قرار داد.
تأثیر آموزش "مهارت های پرورش کودک متفکر" به والدین بر تاب آوری و راهبردهای مقابله ای کودکان با سطح سازش یافتگی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۹۲-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تجربیات دوران کودکی بر مشکلات سازش یافتگی مانند اضطراب، افسردگی، و سبک های والدگری افراد در بزرگسالی مؤثر هستند. یکی از مهم ترین راه های پیشگیری از اختلالات روان شناختی، ایجاد ویژگی های شخصیتی مثبت از دوران کودکی و روش های صحیح والدگری است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش "مهارت های پرو رش کودک متفکر" به والدین بر تاب آوری و راهبردهای مقابله ای کودکان با سطح سازش یافتگی پایین است. روش: روش پژوهش حاضر، شبه تجربی از نوع طرح «پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه» بود. نمونه مورد مطالعه متشکل از 26 نفر از والدین دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مدارس دولتی ناحیه 1 شهر رشت، با دامنه سنی 10 تا 12 سال در سال تحصیلی 1396-97 بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و برحسب کسب نمره زیر 65 در پرسشنامه سازش یافتگی (دخانچی، 1377) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. برنامه مداخله ای طی 9 جلسه دوساعته هفتگی برای گروه آزمایش ارائه شد. داده ها با استفاده از مقیاس تاب آوری کودک و نوجوان (انگار و لیبنبرگ، 2009) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای نوجوانان (موس، 1993) جمع آوری، و با استفاده از آزمون تی دو نمونه مستقل و تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها پژوهش نشان داد آموزش "مهارت های پرو رش کودک متفکر" باعث افزایش تاب آوری و راهبردهای مقابله ای مطلوب و کاهش راهبردهای مقابله ای نامطلوب در کودکان با سطح سازش یافتگی پایین می شود (0/05 p≤). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت برنامه مداخله ای به کار گرفته شده با تکیه بر مهارت های حل مسئله و با تأثیر بر سبک والدگری بر تاب آوری و راهبردهای مقابله ای در کودکان با سطح سازش یافتگی پایین، مؤثر بوده است.
هم نویسنده ای به نام و هم روانپزشکی توانا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
استاد دکتر اصغر الهی در دوم اردیبهشت ۱۳۲۳ در مشهد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رساند و موفق به دریافت درجه دکترا در رشته پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد شد. دکتر الهی آموزش روانپزشکی را از سال 1355 در بیمارستان روزبه آغاز کرد، اما پیش از آن مدتی را در فرانسه گذراند. قرار بود دوره تخصصی خود را در شهر پاریس طی کند، اما غربت را تاب نیاورد و زیستن در میان مردمان سرزمین خود را ترجیح داد. دکتر الهی در معرفی خود در آخرین مجموعه داستان چاپ شده اش با عنوان «حکایت عشق و عاشقی ما» می نویسد: «دلم می خواست نویسنده ای به نام یا روانپزشکی توانا شوم. که به هیچ کدام از این دو آرزوی خود دست نیافتم. با این همه هنوز امیدوارم که شاید... » خودنگاری دکتر الهی بیش از آن که ناظر به جایگاه وی در داستان نویسی معاصر یا جامعه روانپزشکی باشد مؤید فروتنی اوست: مؤلفه ای اخلاقی و شخصیتی که همه دوستان و همکارانش به عنوان یک ویژگی برجسته او از آن یاد می کنند. دکتر الهی داستان نویسی را در دهه چهل خورشیدی با مجموعه داستان «بازی» آغاز و طی سال های دهه 50 تا 80 آثار ماندگاری را خلق کرد. وی در سال 1377 به خاطر نگارش رمان «سالمرگی» برنده جایزه معتبر ادبی بنیاد گلشیری شد. اغلب داستان های موفق اصغر الهی بر بستر سبکی با عنوان «داستان روان شناختی» خلق شده اند. سبکی که توسط افرادی چون صادق هدایت و دکتر غلامحسین ساعدی به داستان نویسی فارسی معرفی شد. اصغر الهی اما تکنیک و شیوه ای نو نیز در داستان نویسی فارسی ابداع کرد که تکنیک «خودواگویی روانی» نام نهاده شده است. تکنیکی که در این نوشته کوتاه مجالی برای معرفی آن نیست. در زمینه روانپزشکی از دکتر الهی تنها یک تألیف به جا مانده: «پیش درآمدی بر روان شناسی اجتماعی: رابطه پزشک و بیمار»؛ اثری که اهمیت رابطه با بیماران را در سپهر حرفه ای وی نشان می دهد. الهی در زمینه نشانه شناسی اختلالات روانی نام آور و یگانه بود؛ چنان که در این زمینه ابداعاتی نیز داشت. متأسفانه مرگ فرصت نداد اثر او در این زمینه با عنوان «زبان روانپزشکی» به زیور طبع آراسته شود. دکتر الهی در فاصله سال های 64-1362 سردبیر نشریه «بازتاب روانشناسی» بود. وی هم چنین در نیمه اول دهه 70 ریاست بیمارستان شهید نواب صفوی (ایران کنونی) را به عهده داشت. دکتر اصغر الهی از نوجوانی به بیماری روماتیسم قلبی مبتلا شد. وی در سال 1373 نیز به دنبال سکته مغزی متحمل ناتوانی بیشتر در زمینه گفتار و حرکت شد. با این وجود، وی در مدتی بیش از چهل سال ستیز با رنج بیماری و ناتوانی از پا ننشست. پنجه در پنجه مرگ انداخت، رابطه خود را با بیماران نگسست و پاره ای آثار ممتاز ادبی خود را در همین دوران خلق نمود. رنج های دکتر الهی 12 خرداد 1391 در تهران به پایان رسید.
نقش واسطه ای خودانتقادی در رابطه بین خودشیفتگی و افکار خودکشی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
87 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خودانتقادی در رابطه بین خودشیفتگی و افکار خودکشی در نوجوانان بود. روش پژوهش حاضر با توجه توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه نوجوانان دختر و پسر (14-18 ساله) شهر ایلام بود که 374 نفر با استفاده از فرم تعیین حجم نمونه کوکران به روش دردسترس انتخاب شدند. اطلاعات این پژوهش از طریق پرسشنامه های خودانتقادی تامپسون 2004 (LOSC)، پرسشنامه خودشیفتگی آمز 2006 (NPI-16) و پرسشنامه افکار خودکشی بک 1979 (BSSI) جمع آوری شد. از تحلیل معادلات ساختاری (SEM) وآزمون سوبل برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم خودشیفتگی و افکار خودکشی (0/001=P) ،خودشیفتگی و خودانتقادی(0/005=P) ،خودانتقادی و افکار خودکشی (0/002=P) واثر غیر مستقیم خودشیفتگی و افکار خودکشی با میانجی گری خود انتقادی معنادار است. مدل پژوهش از برارزش مطلوبی برخوردار بود و نتایج پژوهش نشان داد که بین خودشیفتگی با افکار خودکشی بر اساس نقش میانجی خودانتقادی در نوجوانان رابطه معنادار وجود دارد به عبارت دیگر با افزایش خودانتقادی در نوجوانان خودشیفته،میزان افکار خودکشی افزایش میابد.
بررسی نقش میانجی خودکنترلی در ارتباط بین شیوه های مقابله و خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکنترلی در ارتباط بین شیوه های مقابله و خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردکان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان پسر دوره اول ابتدایی شهر اردکان تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 330 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پرسشنامه پاسخ به استرس کانر اسمیت (RSQ) (1997)، خودپنداره دانش آموزان هارتر (SPPC) (1985) و خودکنترلی ﮔﺮاﺳ ﻤیک و همکاران (SCS) (1993) جمع آوری و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که سبک مقابله رویارویی عامدانه به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق خودکنترلی با خودپنداره رابطه مثبت و معنادار داشت(01/0>p). سبک مقابله اجتنابی غیرعامدانه به طور مستقیم رابطه منفی با خودپنداره داشت اما به طور غیرمستقیم ار طریق افزایش خودکنترلی رابطه مثبتی با خودپنداره داشت (01/0>p). سبک مقابله رویارویی غیرعامدانه به طور غیرمستقیم از طریق خودکنترلی بر خودپنداره رابطه منفی و معنادار و سبک مقابله اجتنابی عامدانه به طور مستقیم با خودپنداره رابطه منفی و معناداری داشت (01/0>p). در مجموع یافته ها نشان داد که خودکنترلی می تواند نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین سبک های مقابله و خودپنداره در دانش آموزان دوره ابتدایی داشته باشد.
ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی سیاهه روان درمانی مثبت نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف آزمون ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی سیاهه روان درمانی مثبت نگر در بین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی انجام شد. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تعداد 976 دانشجو شامل 647 دختر و 329 پسر بود که با روش تمام شمار انتخاب شد. ابزارهای پژوهش، سیاهه روان درمانی مثبت نگر رشید و سلیگمن (2013)، مقیاس رضایت از زندگی داینر، امونز، لارسن و گریفین (1985)؛ نسخه کوتاه پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویباند (1995) بود. روایی عاملی این سیاهه با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و همسانی درونی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. یافته ها : از مجموع 25 سؤال اولیه، سه سؤال به دلیل عدم همبستگی، حذف شد و تحلیل مؤلفه های اصلی با استفاده از چرخش واریماکس نشان داد سیاهه مذکور از پنج عامل هیجان های مثبت، تعهد، معنی، روابط و موفقیت تشکیل شده و میزان اعتبار 84/0 است. همبستگی این سیاهه با مقیاس رضایت از زندگی، بهزیستی روان شناختی و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس حکایت از روایی همگرا و افتراقی دارد. نتیجه گیری : در مجموع نتایج، بیانگر آن است که سیاهه روان درمانی مثبت نگر در نمونه ایرانی به منظور ارزیابی برایند روان درمانی مثبت نگر ابزاری مفید و کاربردی است. کلید واژه ها : ساختار عاملی، سیاهه روان درمانی، مثبت نگر، ویژگی های روان سنجی
نقش انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، و هوش اخلاقی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
63 - 78
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از اهداف مهم آموزش و پرورش، ایجاد زمینه برای رشد همه جانبه فرد است که در این بین، بهبود عملکرد تحصیلی یکی از عوامل مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان بر اساس انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، و هوش اخلاقی انجام شد.
روش: روش این مطالعه، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در نیمسال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای تعداد 2065 دانش آموز به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند که در نهایت به علت افت آزمودنی، تحلیل داده ها روی 2010 دانش آموز انجام شد. دانش آموزان به پرسشنامه های هوش اخلاقی (لنیک و کیل، 2005)، انگیزه تحصیلی (والرند، 1992) ، هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) و عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده های پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، و هوش اخلاقی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان همبستگی معنادار دارند (0/01>p). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هوش اخلاقی، هیجان های تحصیلی، و انگیزه تحصیلی به ترتیب 18 درصد، 33 درصد و 39 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تبیین کردند. این متغیرها به طور همزمان با هم توانستند 39 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تبیین کنند.
نتیجه گیری: بر این اساس به منظور ارتقای عملکرد تحصیلی دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود هوش اخلاقی و به تبع آن انگیزه تحصیلی و هیجان های تحصیلی اقدام کرد. کاربردهای ضمنی نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.
مقایسه مشکلات بین فردی، جسمانی سازی و پذیرش اجتماعی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
217-234
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه مشکلات بین فردی، جسمانی سازی و پذیرش اجتماعی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به مواد انجام شد. روش: در قالب یک مطالعه علی مقایسه ای، از بین دانشجویان دانشگاه علمی کاربردی شهر تهران، 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسش نامه های تمایل به مصرف مواد، مشکلات بین فردی، جسمانی سازی و پذیرش اجتماعی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد در نمرات مشکلات بین فردی، جسمانی سازی و پذیرش اجتماعی تفاوت بین دو گروه با گرایش بالا و پایین به مواد وجود دارد. یعنی دانشجویان با گرایش بالا به مواد مشکلات بین فردی و جسمانی سازی بالاتری نسبت به افراد با گرایش پایین دارند؛ درحالی که دانشجویان با گرایش بالا پذیرش اجتماعی کمتری نسبت به افراد با گرایش پایین به وابستگی به مواد دارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به نظر می رسد کاهش مشکلات بین فردی و جسمانی سازی و افزایش پذیرش اجتماعی به عنوان سه عامل تأثیرگذار بر گرایش به مواد می تواند در مداخلات پیشگیرانه و رفتارهای خود مراقبتی گروه های در معرض خطر وابستگی به مواد مورد توجه قرار گیرد.
نقش عفو، سپاسگزاری و تواضع در پیش بینی بهزیستی روانی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهزیستی روانی یکی از مولفه های مهم سلامت روانی در سالمندان است که بررسی عوامل موثر بر آن اهمیت دارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش عفو، سپاسگزاری و تواضع در پیش بینی بهزیستی روانی سالمندان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی بود. از میان سالمندان دو محله شهر اهواز 103 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه سالمندان پرسشنامه های عفو، سپاسگزاری، تواضع و بهزیستی روانی را تکمیل کردند. نتایج داده ها با روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل گام به گام نشان داد عفو، سپاسگزاری و تواضع با بهزیستی ذهنی سالمندان رابطه مثبت و معنادار داشتند. عفو، سپاسگزاری و تواضع 5/30 از تغییرات بهزیستی روانی در سالمندان را پیش بینی کردند. عفو قوی ترین نقش را در پیش بینی بهزیستی روانی در سالمندان داشت. با توجه به نتایج متغیرهای عفو، سپاسگزاری و تواضع به ترتیب نقش موثری در پیش بینی بهزیستی ذهنی سالمندان داشتند. بنابراین پیشنهاد می شود برای بهبود بهزیستی روانی سالمندان در کنار درمان های روانشناختی متداول، عوامل عفو، سپاسگزاری و تواضع مورد توجه قرار گیرند.
پیوندهای والدینی و سلامت روانی: نقش جنس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای شناخت رابطة پیوندهای والدینی و سلامت روانی 330 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی (233 زن ، 97 مرد) انتخاب شدند. برای سنجش رابطة والد -کودک، سیاهة پیوندهای والدینی (پارکر، 1979) و برای بررسی سلامت روانی، پرسشنامة سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) به کار برده شدند. نتایج نشان دادند مراقبت والدینی با سلامت روانی همبستگی منفی و فزون حمایتگری والدینی با سلامت روانی رابطة مثبت دارد. زنان سلامت روانی بهتر و مراقبت والدینی بیشتری را گزارش کردند. جنس به صورت مستقیم و غیرمستقیم (با واسطة مراقبت والدینی) سلامت روانی را پیش بینی کرد.
نقش مؤلفه های مهارت های فراشناختی و نگرش به درس ریاضی در پیش بینی مدیریت تکالیف دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین نقش مولفه های مهارت های فراشناختیو نگرش به درس ریاضی در پیش بینی مدیریت تکالیف دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 94- 93 بود. طرح پژوهشی توصیفی - همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه به تعداد 4852 نفر بود. حجم نمونه 358 نفر بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از سه ابزار اندازه گیری (پرسشنامه حالت فراشناخت انیل و عابدی، پرسشنامه نگرش به درس ریاضی نیومن و پرسش نامه مدیریت تکالیف خو) استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین مولفه های فراشناخت شامل مولفه آگاهی و کنترل ونظارت، بطور مثبت مدیریت تکالیف درسی را تبیین می کند ()و می توان نتیجه گرفت که آگاهی، قوی ترین متغیری است که توانایی پیش بینی و تبیین مدیریت تکالیف را دارد و دومین متغیر پیش بینی کننده،متغییر کنترل ونظارت است.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی و آموزش شناختی رفتاری بر استرس شغلی کارکنان شرکت های خدمات رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی و آموزش شناختی رفتاری بر استرس شغلی و حیطه های آن در میان کارکنان شرکت های خدمات رسان بهمرحله اجرا درآمد. در یک طرح پژوهشی شبه آزمایشی تعداد 54 نفر از کارکنان شرکت های خدمات رسان آب و فاضلاب، برق، گاز و مخابرات در محدوه استان چهارمحال و بختیاری انتخاب و در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل (هر گروه 18 نفر) گمارده شدند و طی 3 مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 4 ماهه مقیاس استرس شغلی (HSE، 1999) را تکمیل کردند. گروه آزمایش (1) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی و گروه آزمایش (2) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شناختی رفتاری کلاسیک را دریافت کردند. نتایج درون و بین آزمودنی حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و واریانس چندمتغیری نشان دادند که ارائه آموزش بر بهبود میانگین نمرات استرس شغلی و حیطه های آن تاثیر پایدار داشته است (01/0 P). در عین حال، نتایج آزمون تعقیبی شفه بیان گر آن بود که آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود میانگین نمرات کلی استرس شغلی و حیطه های حمایت سرپرست، ارتباط و تغییرات موثرتر از آموزش شناختی رفتاری بوده است (01/0 P). نتیجه گیری شد که آموزش، به خصوص آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی بر بهبود استرس شغلی و حیطه های آن موثر است.
مقایسه تعهد و رضایت زناشویی در زنان متأهل، بر مبنای دوستی های قبل از ازدواج
حوزههای تخصصی:
ارتباطات پیش از ازدواج بخشی از فرآیند عادی زندگی محسوب می گردد که می توان آن را با درک نیازهای طرفین به یک رابطه قراردادی و نظام مند تبدیل نمود. روابط قبل از ازدواج زنان به صورت عاطفی و جنسی با مردان قبل از ازدواج می تواند روابط با همسر بعد از ازدواج را تحت الشعاع قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه تعهد و رضایت زناشویی در زنان متأهل، بر مبنای دوستی های قبل از ازدواج انجام گردید. جامعه آماری این تحقیق زنان متأهل شهر کرج بود که براساس نمونه گیری تصادفی 120 نفر مراجعه کننده به کلینیک های «رازی» و «آریا» بودند، انتخاب گردید. جهت سنجش نگرش به ارتباط قبل از ازدواج از الگوی کردلو(1380) و جهت سنجش تعهد زناشویی (تعهد شخصی، تعهد اخلاقی، تعهد ساختاری) از پرسشنامه آدامز و جونز (1997) و جهت سنجش رضایت زناشویی از پرسشنامه اولسون و همکاران (1998) استفاده شد. روایی هر کدام از این پرسشنامه ها با نظر کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت، همچنین جهت سنجش پایایی سؤالات پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای هر کدام از پرسشنامه ها بیشتر از 70 درصد شد. یافته های تحقیق نشان داد بین تعهد و رضایت زناشویی در روابط های قبل از ازدواج به طرز معنی داری متفاوت است. بر این اساس، بیشترین تعهد زناشویی مربوط به زنانی است که قبل از ازدواج، رابطه جنسی با همسر خود داشته اند و کمترین تعهد زناشویی مربوط به زنانی است که قبل از ازدواج رابطه جنسی با غیر همسر دارد، همچنین، بیشترین رضایت زناشویی مربوط به زنانی است که قبل از ازدواج رابطه عاطفی با همسر خود داشته اند و کمترین میزان رضایت زناشویی مربوط به مردانی است که روابط جنسی با غیر همسر خود داشته اند. در آخر نیز پیشنهادات و محدودیت هایی بر مبنای یافته های تحقیق آورده شده است.
دفاع از آگاهی پدیداری و کوالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احساسات و حالات عاطفی طیف وسیعی از حالات ذهنی را تشکیل می دهند که به نظر می رسد خصوصیت یا کیفیت خاصی دارند. فیلسوفان این جنبه کیفی حالات ذهنی را کوالیا می نامند. این جنبه کیفی حالات ذهنی یعنی نحوه ای که این حالات، درک می شوند یا نحوه ای که اشیاء برای ما به نظر می رسند. بدین دلیل به این جنبه کیفی گاهی جنبه پدیداری یا آگاهی پدیداری نیز می گویند یعنی نحوه ای که حالات ذهنی برای ما آشکار می شوند. این ویژگی سابجکتیو پدیداری را معمولا به صورت چیزی وجود دارد که کیفیتِ بودنِ آن حالت ذهنی در یک فرد است، تعریف می کنند. برخی فیلسوفان وجود کوالیا را انکار کرده اند. از جمله این فیلسوفان George Rey است. Rey استدلال می کند ما می توانیم ماشینی طراحی کنیم که در آن ماشین تمام فرایندها و ظرفیت های ذهنی را برنامه ریزی کنیم. او معتقد است چنین ماشینی با این که واجد تمام ظرفیت ها و فرایندهای ذهنی است، ولی هنوز این شک وجود دارد که ماشین واجد کوالیا است یا نه. اگر این شک درباره ماشین وجود دارد که واجد کوالیا است یا نه پس هیچ کدام از ظرفیت ها و فرایندهای ذهنی نمی توانند نامزد معقولی برای کوالیا باشند. سپس نتیجه می گیرد در این حالت ما نیز معقول و موجه ایم که شک داشته باشیم واجد کوالیا هستیم یا نه. در این مقاله ابتدا استدلال Rey صورت بندی و سپس نقد و بررسی می شود و در نهایت نشان داده می شود که این استدلال ناکارامد است.
بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان دانشگاه تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: درباره ارتباط تنگاتنگ بهداشت روانی و تاب آوری اتفاق نظر بالایی وجود دارد. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود. روش کار: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران در نیم سال اول تحصیلی 96-95 بود که از میان آنان 200 نفر از دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان، تاب آوری، خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی؛ و برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه مثبت و معنادار؛ ولی بین دلبستگی اجتنابی با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه منفی وجود داشت؛ همچنین دلبستگی به بزرگسالان با تاب آوری رابطه مثبت و معنادار داشت؛ اما بین دلبستگی اضطرابی به بزرگسالان با ذهن آگاهی و تاب آوری رابطه معناداری به دست نیامد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، تاب آوری و دلبستگی ایمن به خدا توانستند به طور مثبت ذهن آگاهی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: افرادی که دلبستگی شان به خدا ایمن بود، برای خود ارزش قائل می شدند و می دانستند که خداوند آنان را دوست دارد و کمک کننده و جواب دهنده به خواست ها و دعاهای آنان است؛ برعکس افراد با دلبستگی اجتنابی، خدا را دور از دسترس می دانستند و از او دوری می کردند.
مقایسه اثربخشی روان درمانگری گروهی مثبت گرا با آموزش گروهی ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۸ شماره ۷۵
327-336
حوزههای تخصصی:
زمینه: درگیری تحصیلی از متغیرهای تأثیرگذار در حوزه آموزش و یادگیری است که از عوامل مختلفی تأثیر می پذیرد، اما توانایی شناختی، وضعیت اجتماعی - اقتصادی و اشتیاق تحصیلی چگونه تأثیر دارد؟ هدف: این پژوهش به منظور بررسی الگوی ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی با میانجی گری اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان رومشکان در سال 97-96 انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان رومشکان بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 317 نفر انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013)، پرسشنامه توانایی شناختی نجاتی (1392)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2004) و پرسشنامه محقق ساخته وضعیت اجتماعی - اقتصادی و اطلاعات جمعیت شناختی بودند. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر اثرات معنی دار مستقیم توانایی شناختی، وضعیت اجتماعی - اقتصادی، و اشتیاق تحصیلی بر درگیری تحصیلی و همچنین اثرات معنی دار مستقیم توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی بر اشتیاق تحصیلی بود(0/05 P< ) . همچنین، توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی اثرات غیرمستقیم معناداری به واسطه اشتیاق تحصیلی بر درگیری تحصیلی داشتند(0/05 P< ) . همچنین، نتایج نشان داد که مدل طراحی شده با داده های نمونه این پژوهش برازش مناسبی داشت. نتیجه گیری: بنابراین الگوی ساختاری مذکور می تواند میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان را با توجه به متغیرهای توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی و اشتیاق تحصیلی پیش بینی کند.
شناسایی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی جهت ارائه مدل مطلوب (رویکرد آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۶۴۰-۶۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: با وجودی که تحقیقات نشان داده است معنویت در سازمان باعث توسعه منابع انسانی می شود، اما پژوهشی که به مدل یابی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف شناسایی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی جهت ارائه مدل مطلوب (رویکرد آمیخته) بود. روش: روش پژوهش برحسب هدف، بنیادی - کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی بود. مشارکت کنندگان بخش کیفی متخصصان دانشگاهی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری با 23 نفر مصاحبه شد و در بخش کمی 260 نفر از اساتید دانشگاه های خراسان شمالی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی، به روش تحلیل محتوا (کراسول، 2011) انجام شد و در بخش کمی از روش های آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی تأییدی) استفاده شد. یافته ها: مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه های خراسان شمالی شایستگی، سازگاری، خودآگاهی، هدفمندی، خودباوری و معنویت شناسایی شدند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که تمامی بارهای عاملی بالاتر از 0/5 است و مدل در سطح اطمینان (99) درصد معنادار است و برازش مدل با مقدار 2/36 مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که هر یک از مؤلفه های شایستگی، سازگاری، خودآگاهی، هدفمندی، خودباوری و معنویت در دانشگاهی با محیطی معنوی، می تواند افراد را در راستای توسعه منابع انسانی یاری دهد.
اثربخشی واقعیت درمانی بر راهبردهای مقابله ای و نشخوار فکری زوجین
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر راهبردهای مقابله ای و نشخوار فکری زوجین بود مواد و روش کار: طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی و شامل یک پیش آزمون و پس آزمون بود که در هر دو گروه آزمایش و گروه گواه انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به دفتر مشاوره سرای محله های منطقه 2و 9 شهر تهران بود که از بین افراد واجد شرایط، 30نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش انتساب گردیدند و سپس گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند. .ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه نشخوار فکری یوسفی(1384) و پرسشنامه راهبردهای مقابله بیلینگز و موس (1981) بود.روش پژوهش آزمایشی باطرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود.روش آماری تحلیل داده ها، تحلیل کواریانس بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی موجب کاهش نشخوار فکری و بهبود راهبردهای مقابله ای در زوجین می شود p<0/005) ). بحث و نتیجه گیری: در نتیجه با توجه به نتایج به دست آمده، دست اندرکاران امر مشاوره و روانشناسی می توانند جهت بهبود راهبردهای مقابله و کاهش نشخوار فکری از واقعیت درمانی استفاده کنند
اثربخشی آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1381-1363
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی نشان داده اندکه آموزش تنظیم هیجان بر متغیرهای مختلفی از جمله تاب آوری، مشکلات عاطفی و رفتارهای پر خطر مؤثر بوده است. اما در زمینه تأثیر آموزش متمرکز برتنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان تحقیقاتی صورت نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خود نظم جویی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بودکه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر از دانش آموزان دبیرستان بیت الزهرا انتخاب و به صورت تصادفی، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. سپس برنامه آموزشی متمرکز بر تنظیم هیجان پکران (ستاری، پورشهریاری و شکری، 1395) برای گروه آزمایش 6 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها بوسیله دو پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران (2005) و راهبردهای خودنظم جویی تحصیلی پینتریچ و دیگروت (1990) جمع آوری شد و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری به وسیله نرم افزار 25- SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایشی و گواه در تنظیم هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی وجود داشت (0/05 ˂ p ) . میزان تأثیر آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت دانش آموزان 0/22 و بر خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان 0/27 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزان شرکت کننده در جلسات آموزشی در مقایسه با گروه گواه و در مقایسه با قبل از آموزش در مؤلفه های راهبردهای شناختی، راهبردهای فرا شناختی، مدیریت منابع، راهبردهای انگیزشی و هیجان های پیشرفت نمرات بالایی کسب کرده و در مجموع هیجان های پیشرفت و خود نظم جویی تحصیلی بهتری را تجربه کردند
رهیافتی پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
106-136
حوزههای تخصصی:
هدف: مشاوره از مسائل مهم فرهنگ دینی ما است که از صدر اسلام موردتوجه بوده و در قرآن کریم و سخنان معصومین نیز بدان اشاره شده است. هدف اصلی انجام پژوهش حاضر، تبیین پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی است. روش: به منظور درک تجارب زیسته ی مشاورین ، روش پژوهش کیفی با رو ی کرد پد ی دارشناس ی اتخاذ گردید. جامعه ی مطالعه ی حاضر را کلیه مشاورین مراکز مشاوره اسلامی شهر قم، تشکیل دادند . به منظور نمونه گیری از مشاورین، چند مرکز مشاوره اسلامی به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری داده ها ادامه یافت. درنهایت تعداد 11 نفر از مشاورین انتخاب و از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت جمع آوری اطلاعات انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها از طریق روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شد و منجر به تولید 10 کد محوری و 89 کدگذاری باز گردید. مضمون های اصلی شامل 1) منابع رویکرد اسلامی، 2) نگاه متفاوت به مبانی انسانی در روان شناسی اسلامی، 3) داشتن پارادایم یا جهان بینی، 4) تطبیق رویکرد درمانی با فرهنگ مراجع، 5) راهکارهای ارتقاء روان شناسی اسلامی، 6) محدودیت های پیش رو در رویکرد روان شناسی اسلامی، 7) فنون برجسته مورد توجه در کاربست رویکرد اسلامی، 8) تفاوت های رویکرد روان شناسی اسلامی با رویکردهای غربی، 9) حوزه های اثربخشی روان شناسی اسلامی، 10) جایگاه کنونی مراکز مشاوره اسلامی. نتایج: درمجموع با توجه به تحلیل بازخوردهای به دست آمده، علیرغم نظرات گوناگون مطرح شده در این پژوهش، می توان گفت ازنظر اکثر مشاورین، رویکرد مشاوره اسلامی نقش مثبت و بسزایی در فرایند مشاوره برای مراجعان دارد.