مشاوره شغلی و سازمانی
مشاوره شغلی و سازمانی دوره 6 بهار 1393 شماره 1 (پیاپی 18) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی و آموزش شناختی رفتاری بر استرس شغلی و حیطه های آن در میان کارکنان شرکت های خدمات رسان بهمرحله اجرا درآمد. در یک طرح پژوهشی شبه آزمایشی تعداد 54 نفر از کارکنان شرکت های خدمات رسان آب و فاضلاب، برق، گاز و مخابرات در محدوه استان چهارمحال و بختیاری انتخاب و در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل (هر گروه 18 نفر) گمارده شدند و طی 3 مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 4 ماهه مقیاس استرس شغلی (HSE، 1999) را تکمیل کردند. گروه آزمایش (1) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی و گروه آزمایش (2) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شناختی رفتاری کلاسیک را دریافت کردند. نتایج درون و بین آزمودنی حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و واریانس چندمتغیری نشان دادند که ارائه آموزش بر بهبود میانگین نمرات استرس شغلی و حیطه های آن تاثیر پایدار داشته است (01/0 P). در عین حال، نتایج آزمون تعقیبی شفه بیان گر آن بود که آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود میانگین نمرات کلی استرس شغلی و حیطه های حمایت سرپرست، ارتباط و تغییرات موثرتر از آموزش شناختی رفتاری بوده است (01/0 P). نتیجه گیری شد که آموزش، به خصوص آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی بر بهبود استرس شغلی و حیطه های آن موثر است.
ساختار عاملی و اعتباریابی سیاهه افکار ناکارآمد حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افکار ناکارآمد حرفه ای بر همه جنبه های زندگی حرفه ای تاثیر می گذارند و تبیین کننده بسیاری از مشکلات حرفه ای در سطح فردی و حتی سازمانی هستند. با توجه به این امر، سامپسون و همکاران (1996) سیاهه افکار حرفه ای را تدوین نمودند. به دلیل اهمیت سنجش این افکار در حیطه های مشاوره شغلی و بهره وری سازمانی و با توجه به فقدان ابزار مناسب برای ارزیابی این افکار در جامعه ایران، پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی و بومی سازی ابزار مذکور برای جامعه ایرانی انجام شد. به این منظور، تعداد 465 نفر از کارمندان زن و مرد بخش های مختلف دانشگاه بقیه الله با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و این سیاهه را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی و با رویکرد تحلیل مولفه های اصلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سیاهه مذکور در نمونه این پژوهش از 4 عامل عمده اشباع شده است و پس از حذف برخی آیتم ها که به استحکام ساختار عاملی کمک چندانی نمی کردند از اعتبار بسیار مناسبی (آلفای کرونباخ بالاتر از 9/0) برخوردار است.
نقش جوّ اخلاقی محیط کار بر کیفیت زندگی کاری معلمان مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عواملی زیادی در کیفیت زندگی کاری معلمان نقش دارند. پژوهش هایی که تاکنون انجام گرفته اند به نقش عواملی چون شرایط فیزیکی، درآمد، امکانات رفاهی، رضایت و ایمنی شغلی اشاره کرده اند. اما پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه بین جوّاخلاقی محل کار و کیفیت زندگی کاری معلمان راهنمایی شهر یزد انجام شد. طرح پژوهش، همبستگی بود. بدین منظور 152 معلم به روش نمونه گیری تصادفی از بین معلمان راهنمایی دخترانه شهر یزد انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی کاری لیندن و پرسشنامه جوّاخلاقی محل کار بود. به منظور تحلیل آماری داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندعاملی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین کیفیت زندگی کاری معلمان و جوّاخلاقی محل کار رابطه معنی داری وجود دارد. به-عبارتی محیط های آموزشی که از کارآیی و کیفیت آموزشی بالاتری برخوردارند و سرپرستان و همکاران، رفتار مراقبت کننده و حمایت کننده داشته و قوانین مشخص و عادلانه حاکم باشد، معلمان ابهام شغلی کم تر هم چنین توانایی تشخیص شرایط، کنترل شغلی بهتری در نقش خود نشان می دهند، در چنین حالتی امنیت شغلی افراد بیشتر بوده و از حمایت بیشتر سرپرست و همکاران برخوردارند. ضمناً در محیط های آموزشی که از معلم کارایی و شایستگی بیشتری انتظار می رود، فشارهای جسمی افزایش یافته و معلمان با کمبود زمان برای انجام وظایف شغلی خود روبرو هستند، ابعاد جوّاخلاقی پیش بینی کننده های مستقلی برای کیفیت زندگی کاری است. با افزایش سنوات خدمت، از مهارت های شغلی و رضایت شغلی کاسته می شود و معلمان با ابهام نقش روبرو شده و احتمال ابتلا به بیماری های جسمی و آسیب روانی افزایش می یابد. بنابراین پیشنهاد می شود در محیط های آموزشی، با همکاری معلمان قوانین مشخص و عادلانه تنظیم شود و روابط کادر دفتری با معلمان دوستانه، حمایت کننده و همدلانه باشد.
ارائه الگویی ساختاری برای ارزیابی شایستگی های محوری اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه: کاربرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه الگویی ساختاری برای ارزیابی شایستگی های اعضای هیأت علمی با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی بود. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش در مرحله اول، 331 نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 92-1391 و در مرحله دوم 20 نفر از دانشجویان دکتری علوم تربیتی بودند. ابزارهای پژوهش دو پرسشنامه محقق ساخته بودند که روایی و پایایی آن ها بررسی و تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، t تک نمونه ای، t مستقل، تحلیل واریانس، تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها نشان دادند که: 1- مدل چهاربعدی برای ارزیابی شایستگی های اعضای هیأت علمی از برازش خوبی برخوردار بود؛ 2- بعد شایستگی های پژوهشی دارای میانگینی پایین تر و بعد شایستگی های مدیریتی دارای میانگینی بالاتر از میانگین نظری بود؛ 3- بین دختران و پسران به جز در بعد شایستگی های آموزشی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید؛ 4- در بین حوزه های سه گانه ریاضی، علوم پایه و انسانی، تنها در بعد شایستگی های پژوهشی اختلاف بین میانگین های حوزه های سه گانه معنی دار بود؛ 5- نتایج حاصل از مقایسه های زوجی نیز نشان داد که شایستگی های ارتباطی برای اعضای هیأت علمی دارای اولویت ویژه ای است و پس از آن شایستگی های آموزشی، پژوهشی و مدیریتی قرار داشتند.
بررسی میزان رضایت شغلی کتابداران کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رضایت کتابداران و نقش آن ها در کیفیت آموزش و پژوهش، خصوصاً در کشوری مثل ایران که تحقیقات معدودی در رابطه با دیدگاه کتابداران تا کنون صورت گرفته، است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل رضایت شغلی کتابدارانی که در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی تهران در سال 1389 مشغول به کار بودند اجرا شده است. این پژوهش، از نوع توصیفی است. ابزار مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای است که توسط نویسندگان مقاله طراحی شده است. در این پژوهش کلیه کتابداران شاغل در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم تحقیقات و فناوری می باشند که از میان آن ها با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 5 کتابخانه دانشگاهی انتخاب شدند. جمعیت مورد مطالعه 140 کتابدار بودند که در پنج کتابخانه منتخب کار می کردند. پرسشنامه ها توسط محققان این تحقیق میان شرکت کنندگان توزیع شد. از این تعداد 100 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند و سپس آن را عودت دادند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 15 تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دهنده میزان رضایت پایین کتابداران بود. آن-ها علت اصلی نارضایتی خود را حاصل این عوامل می دانستند: جایگاه پایین آموزش کتابخانه ای موجود، امکانات رفاهی ضعیف، امنیت شغلی و سیاست های مدیریت کتابخانه. به هر حال، روابط انسانی موجود و ماهیت کاری در حد بالایی قرار داشت.
بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و انطباق پذیری مسیر شغلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انطباق پذیری شغلی به عنوان ساختار چندبعدی تعریف می شود که با ظرفیت افراد جهت تغییر و انتقالات موفقیت آمیز ارتباط دارد، ظرفیتی که از دوران کودکی و در خانواده فرد به تدریج شکل گرفته است. هدف این مقاله بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و انطباق پذیری مسیر شغلی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان می باشد (7279 نفر ) که تعداد 415 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسش نامه انطباق پذیری مسیر شغلی ساویکاس و پرفلی (2012) می باشد. که پس از توزیع و جمع آوری، داده ها با نرم افزار spss نسخه 17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و دغدغه، اعتماد،کنترل و کنجکاوی مسیر شغلی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (05/0p<). هم چنین بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و دغدغه مسیر شغلی همبستگی منفی معناداری وجود دارد و با اعتماد و کنترل و کنجکاوی مسیر شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (05/0p<). به-علاوه بین سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا با دغدغه مسیر شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و با اعتماد مسیر شغلی رابطه وجود ندارد و با بعد کنترل و کنجکاوی مسیر شغلی رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0p<). از نتایج این تحقیق می توان استنباط کرد که سبک-های دلبستگی نقش مهمی در انطباق پذیری مسیر شغلی دارند و هم-چنین تبیین کننده ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی می باشند که باید به آن ها توجه شود.
مقایسه شیوه های مقابله با استرس و خودپنداره در زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به منظور بررسی مقایسه شیوه های مقابله با استرس و خودپنداره در زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان متأهل تحصیل کرده شاغل موسسات یا نهادهای دولتی و زنان متأهل تحصیل کرده غیرشاغل، شهر تهران بودند، که از میان آن ها تعداد 100 نفر زن متأهل تحصیل کرده شاغل و 100 نفر زن متأهل تحصیل کرده غیرشاغل (مجموعاًَ 200 نفر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای در سال 1392 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقابله با استرس (CS-R) و پرسشنامه خودپنداره راجرز استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t استودنت جهت دو گروه مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. یافته ها نشان داد که؛ بین شیوه های مقابله با استرس و خودپنداره زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین، بین شیوه های مقابله و خودپنداره با استرس زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل با خودپنداره رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل از شیوه مقابله با استرس مساله مدار که شیوه مقابله با استرس مناسبی محسوب می شود، استفاده می کنند، هم چنین خودپنداره مثبت تری در مقایسه با زنان متأهل تحصیل کرده غیرشاغل دارند. شاید بتوان گفت که، فرصت حضور در اجتماع و پذیرش و تجربه نقش های گوناگون در ایجاد و رشد راهبردهای مقابله ای موثر و خودپنداره مثبت در آن ها نقش بسزایی داشته است.
بررسی تأثیر آموزش گروهی هوش هیجانی بر قابلیت استخدام دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،بررسی تاثیرآموزش گروهی هوش هیجانی بر قابلیت استخدام در دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان بود روش پژوهش ،نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری این پژوهش،شامل کلیه دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان بوده که در سال 1392-1391مشغول تحصیل بوده اند.برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری داوطلبانه استفاده شد که در نتیجه. 36 نفر انتخاب شدند و بصورت تصادفی در گروه آزمایش وگواه گمارده شدند .اعضاء آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات آموزش هوش هیجانی شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد.ابزار مورد استفاده در این پژوهش،پرسش نامه قابلیت استخدام موسوی (1392)بود.جهت تحلیل داده ها،تحلیل کووریانس مورد استفاده قرار گرفت ویافته های زیرحاصل شد. آموزش هوش هیجانی بر نمره کلی قابلیت استخدام تاثیر داشته است(03/0>P) .آموزش هوش هیجانی برابعاد اصلی هویت مسیرشغلی(0005/0>Pو سرمایه انسانی(004/0>P)وانطباق پذیری شخصی(0005/0>P) تاثیر داشته است. ولی آموزش هوش هیجانی بربعد سرمایه اجتماعی تاثیر نداشته است.
طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیامدهای فشارزاهای چالشی و فشارزاهای بازدارنده در کارکنان گروه ملی صنعتی فولاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیامدهای فشارزاهای چالشی و فشارزاهای بازدارنده در کارکنان گروه ملی صنعتی فولاد ایران در شهر اهواز بود. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر شامل 257 نفر از کارکنان گروه ملی صنعتی فولاد ایران بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. برازش بهتر از طریق همبسته کردن خطاهای دو مسیر حاصل شد. آن گونه که نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، فشارزاهای چالشی اثر مثبت معنی دار و فشارزاهای بازدارنده اثر منفی معنی داری بر رفتارهای مدنی سازمانی، عملکرد تکلیفی و عزت نفس سازمان محور دارند. یافته ها همچنین حاکی از اثر مثبت فشارزاهای بازدارنده بر قصد ترک شغل و اضطراب و اثر منفی این فشارزاها بر سلامت روان بودند. به علاوه نشان داده شد که اضطراب بر قصد ترک شغل اثر مثبت مستقیم و بر سلامت روان، رفتارهای مدنی سازمانی، عملکرد تکلیفی و عزت نفس سازمان محور اثر منفی مستقیم دارد. نتایج مربوط به روابط غیرمستقیم نیز اثر فشازاهای بازدارنده را بر سلامت روان، رفتارهای مدنی سازمانی، عملکرد تکلیفی و عزت نفس سازمان محور از طریق اضطراب مورد تأیید قرار دادند.
رابطه سبک رهبری خدمتگزار و یادگیری سازمانی با اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه رهبری خدمتگزار و یادگیری سازمانی با اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی انجام گرفت. این مطالعه همبستگی (از نوع رگرسیون) بوده که به شیوه نمونه گیری طبقه ای- تصادفی تعداد140 نفر از معلمان مدارس استثنایی شهر زاهدان از طریق سه پرسشنامه رهبری خدمتگزار (قلی پور و حضرتی، 1388)، یادگیری سازمانی (چیوا و دیگران، 2007) و اشتیاق شغلی (سالانوا و شوفلی، 2004) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS 17 استفاده شد. یافته ها نشان داد هم رهبری خدمتگزار و هم یادگیری سازمانی با اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی رابطه مثبت و معناداری دارند. هم چنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که مولفه های خدمت رسانی، تواضع و فروتنی و مهرورزی (از مولفه های سبک رهبری خدمتگزار) و مولفه های تجربه اندوزی، گفت و گو و تصمیم گیری مشارکتی (از مولفه های یادگیری سازمانی) قابلیت پیش بینی اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی را دارند. بنابراین به منظور افزایش اشتیاق شغلی معلمان مدارس استثنایی کاربست سبک رهبری خدمتگزار و نهادینه کردن فرهنگ یادگیری سازمانی در مدارس استثنایی پیشنهاد می گردد.