مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سبک های مقابله با استرس
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین خودکارآمدی تصوری و هوش هیجانی با سبک های مقابله با استرس در بین دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی دختر استان قم انجام شده است. این تحقیق از نوع پس رویدادی و توصیفی است که در 120 نفر از دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی دختر استان قم گروه نمونه را تشکیل دادند. سه پرسش نامة خودکارآمدی تصوری مورگان و جلینگ و هوش هیجانی شوت و سبک های مقابله با استرس موس و بلینگز دربارة آن ها اجرا شد. پس از نمره گذاری، داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سطوح مختلف خودکارآمدی تصوری و سبک مقابله با استرس «حل مسئله» رابطة معنا داری وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس «حل مسئله» و سبک های «حمایتی» و «شناختی» رابطة معنا داری وجود دارد
مقایس طرحواره های ناسازگار اولیه و ریشه های والدینی آن و سبک های مقابله ای در افراد مبتلا به دیابت نوع I و افراد مبتلا به پسوریازیس و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر از نوع تحقیق علی- مقایسه ای، روی بیماران مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران و مبتلایان به پسوریازیس مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران صورت گرفت. نمونه گیری به صورت در دسترس،30 مبتلا به پسوریازیس و25 مبتلا به دیابت نوع I و30 فرد سالم بودند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه طرحواره ناسازگار و فرزندپروری یانگ و سبک های مقابله ای لازاروس مورد ارزیابی قرارگرفتند. تحلیل واریانس یک راهه نشان داد مبتلایان به پسوریازیس در همه حوزه ها و به جز طرحواره های بی اعتمادی، استحقاق، وابستگی، گرفتار، و در مبتلایان به دیابت نوع I در حوزه دیگرجهت مندی، گوش بزنگی، محدودیت های مختل، طرحواره های آسیب پذیری به ضرر، ایثار و بازداری هیجانی بیشتر از افراد سالم است. طرحواره های محرومیت هیجانی و معیارهای سرسختانه در مبتلایان به پسوریازیس بیشتر از مبتلایان به دیابت است. افراد مبتلا به پسوریازیس در حوزه طرحواره ای خودگردانی و عملکرد مختل وگوش بزنگی بیشتر از مبتلایان به دیابت است. نتایج بدست آمده در ریشه های والدینی پدر در حوزه دیگرجهت مندی و خودگردانی و عملکرد مختل و در طرحواره های نقص، وابستگی، شکست، خودتحول نیافته و پذیرش جویی، در ریشه های والدینی مادران مبتلایان به دیابت در حوزهگوش بزنگی و بازداری، خودگردانی و عملکرد مختل ودیگرجهت مندی و در طرحواره های آسیب پذیری به ضرر، معیارهای سرسختانه، بازداری هیجانی و پذیرش جوییدر گروه مبتلایان به دیابت بیشتر از گروه افراد سالم مشاهده شده است. در ریشه های والدینی پدر حوزهگوش بزنگی، و در والدین گروه مبتلایان به پسوریازیس در طرحواره پذیرش جوییبیشتر از گروه افراد سالم مشاهده شده است. و درحوزه خودگردانی و عملکرد مختل و طرحواره های شرم، ایثار و خودتحول نیافته در پدران مبتلایان به دیابت بیشتر از مبتلایان به پسوریازیس مشاهده شده است. سبک مقابله ای خودکنترلی در مبتلایان به پسوریازیس بیشتر از گروه کنترل مورد استفاده قرار می گیرد.
بررسی رابطه میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل150 زن سرپرست خانوار منطقه 16 شهر تهران بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های استرس زا، مقیاس حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها بیانگر رابطه معنادار میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بود. در میان مؤلّفه های سبک های مقابله، مؤلّفه مسأله مداری و مؤلّفه اجتنابی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و مؤلّفه هیجان مداری با کیفیت زندگی همبستگی منفی داشت. هم چنین میان مؤلّفه های حمایت اجتماعی (به جز حمایت دوستان) با کیفیت زندگی رابطه معنادار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای سبک مقابله هیجان مدار، حمایت خانواده و سبک مقابله اجتنابی قادر به پیش بینی واریانس کیفیت زندگی بودند. نتایج نشان داد که توانایی مقابله با رویدادهای استرس زا بویژه از طریق مقابله اجتنابی و برخورداری از حمایت خانواده می تواند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین هیجان مداری تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد.
مقایسه هیجان ابراز شده و سبک های مقابله با استرس در سه گروه بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی و وابسته به مواد و همراهان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه هیجان ابراز شده و سبک های مقابله با استرس در سه گروه بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی و وابستگی به مواد و همراهان عادی بود. بدین منظور، در قالب مطالعه از نوع علّی مقایسه ای، سه گروه 40 نفری از بیماران مبتلا به وسواس فکری و عملی و خانواده آنان، بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی به همراه خانواده آنان به شیوه هدفمند و افراد عادی ساکن شهر تهران به شیوه تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه هیجان ابراز شده کول و کازاریان و سبک های مقابله با استرس پارکر و اندلر ارزیابی شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد اگر چه بین گروه های پژوهشی در سبک های مقابله با استرس تفاوت معنی داری مشاهده نشد؛ ولی در خرده مقیاس پاسخ هیجانی هیجان ابراز شده تفاوت بین گروه ها معنی دار بوده است (05/0p<). مقایسه زوجی میانگین های تعدیل شده نشان می دهد که پاسخ های هیجانی در گروه بیماران وسواس به طور معناداری بیشتر از گروه وابسته به مواد و کنترل است (05/0p<). در نتیجه، همراهان بیماران مبتلا به وسواس بیشتر از دیگر همراهان درگیر علائم بیمار شده، آسیب بیشتری را متحمل می شوند
رابطه بین خلاقیت و هوش معنوی با سبکهای مقابله با استرس در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به ارزیابی رابطه بین خلاقیت و هوش معنوی با سبک های مقابله با استرس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران پرداخته است. نوع تحقیق همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات تهران به تعداد 590 نفر بوده است، که تعداد 232 نفر به روش تصادفی و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد خلاقیت عابدی(1372)، هوش معنوی کینگ (2008) و مقابله با شرایط پر استرس CISS اندر و پارکر(1990) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون استفاده گردید. بررسی نتایج نشان داد که بین متغیرهای هوش معنوی و خلاقیت با سبک مساله مدار رابطه مثبت و دو سبک هیجان مدار و اجتناب مدار رابطه منفی و معنادار وجود دارد. برای متغیر خلاقیت با هوش معنوی و مولفه های آن رابطه مثبت و معنادار نشان داده شده است و بیشترین شدت رابطه را به ترتیب با مولفه تفکر وجودی انتقادی، گسترش حالت هوشیاری، آگاهی متعالی و ارائه مفهوم شخصی دارا بوده است. همچنین روابط بین مولفه های هوش معنوی و مولفه های خلاقیت با سبک مساله مدار رابطه مثبت و برای سبک های هیجان مدار و اجتناب مدار منفی و معنادار بوده است. نتیجه می گیریم هوش معنوی و خلاقیت به عنوان متغیرهای پیش بین برای انتخاب نوع سبک های مقابله ای نقش مهمی برای کنار امدن با استرس های روزانه در زندگی دارند
طراحی مدلی برای تبیین شادکامی بر اساس سبک های مقابله با استرس و تاب آوری روان شناختی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی برای تبیین شادکامی بر اساس سبک های مقابله با استرس و تاب آوری در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان همدان انجام شده است. بدین منظور از بین کلیه ی دانشجویان، 330 نفر (165 دختر و 165 پسر) انتخاب شدند و سه پرسشنامه شادکامی، مقابله با موقعیت های فشارزا و تاب آوری را تکمیل نمودند. سپس داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS21 و lisrel8.8 به روش تحلیل مسیر، تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مدل اولیه ی فرضی با برازش مناسبی مورد تأیید قرار گرفت. بر این اساس، بین تاب آوری و شادکامی رابطه مثبت وجود داشت. از بین سبک های مقابله با استرس، سبک مقابله ی مسأله مدار به واسطه ی تاب آوری، شادکامی دانشجویان را تبیین می کرد و دو سبک مقابله ی هیجان مدار و اجتنابی، رابطه ی منفی با شادکامی داشتند. به طورکلی، همه شاخص های برازش مدل در وضعیت مطلوبی قرار داشتند. در این پژوهش، نقش متغیرهای سبک مقابله با استرس و تاب آوری در شادکامی دانشجویان تأیید شد که این امر نشان دهنده ی اهمیت توجه به این دو مؤلفه و تقویت و پرورش آن ها در افزایش شادکامی دانشجویان می باشد.
رابطه تجربه معنوی با سبک های مقابله با استرس و ابعاد آن در بین دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تجربه معنوی با سبک های مقابله با استرس و ابعاد آن در بین دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 95-1394 هستند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 120 دانشجو انتخاب شده اند. ابزارهای جمع آوری داده ها؛ پرسشنامه تجربیات معنوی «غباری و همکاران» (1384) و مقیاس سبک مقابله ای «لازاروس و فولکمن» (1984) است. داده ها به روش رگرسیون همزمان و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که یافته ها نشان می دهد بین تجربه معنوی و سبک مقابله با استرس، همبستگی مثبت معناداری (r=0.396, P<0.001) وجود دارد. همچنین بین تجربه معنوی و مقابله مستقیم (r=0.208)، فاصله گرفتن (r=0.303)، خودکنترلی (r=0.247)، حمایت اجتماعی (r=0.294)، پذیرش مسئولیت (r=0.266)، حل مسئله (r=0.308) و ارزیابی مجدد (r=0.499)، همبستگی مثبت معناداری در سطح 0/05>P وجود دارد. این در حالی است که در یافته ها، بین تجربه معنوی و بعد گریز - اجتناب رابطه معناداری مشاهده نمی شود. با توجه به نقش تجربه معنوی در پیش بینی سبک مقابله با استرس و رابطه ابعاد آن با تجربه معنوی، می توان با ایجاد چنین ظرفیت هایی در موقعیت های آموزشی، سبک های مقابله ای را در دانشجویان ارتقاء بخشید.
رابطه سندرم شناختی-توجهی با اضطراب و افسردگی در بیماران سوختگی: نقش میانجی سبک های مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سندرم شناختی-توجهی با اضطراب وافسردگی با توجه به نقش میانجی گرانه سبک های مقابله با استرس در بیماران سوختگی انجام شد.روش: تعداد170 نفراز بیماران سوختگی مرکز سوانح سوختگی و جراحی ترمیمی رشت ازطریق نمونه گیری تصادفی انتخاب و وارد پژوهش شدند و پرسشنامه های اختلالات روان شناختیSCL-90-R٬ مقیاس سندرم شناختی-توجهیCAS-1، مقیاس مقابله با موقعیت تنش زا CISS (اندلروپارکر1990)٬ را تکمیل کردند. داده ها از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شد. جهت آزمون اثرهای واسطه ای درمدل پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد سندرم شناختی-توجهی برعلائم اضطراب و افسردگی بیماران سوختگی تاثیر معنادار و مثبت دارد. همچنین یافته ها نشان دهنده ی تاثیر منفی و معنادار سبک مقابله مساله مدار و تاثیر مثبت و معنادار سبک مقابله هیجان مدار بر علائم اضطراب و افسردگی در بیماران بود. نقش میانجی سبکهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار در رابطه بین سندرم شناختی-توجهی و علائم اضطراب و افسردگی بیماران نیز تایید شد. نتیجه گیری: سازه های فراشناختی مانند سندرم شناختی-توجهی و سبک مقابله ای درحیطه توانبخشی و بهزیستی روانی بیماران سوختگی بسیار حائز اهمیت هستند که باید مورد توجه قرار گیرد.
تأثیر آموزش کمک های روان شناختی اولیه بر بهبود علائم چند وجهی درد و سبک مقابله با استرس در زنان مبتلا به بیماری ام اس
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زنان بیمار مبتلا به بیماری ام اس به دلیل وجود استرس و درد نیاز به کمک های مختلفی در زمان درمان جسمی و روانی دارند. هدف : پژوهش حاضر برای تعیین اثربخشی آموزش کمک های روان شناختی اولیه بر بهبود علائم چندوجهی درد و سبک های مقابله با شرایط پراسترس در زنان مبتلا به ام اس انجام شد. روش : طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن 30 زن مبتلا به بیماری ام اس به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. اعضای هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه چند وجهی درد ( MPI ) و پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس اندلر و پارکر ( CISS ) را تکمیل کردند. درمان شامل آموزش کمک های روان شناختی اولیه بود که به مدت 8 جلسه برگزار شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها : نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که آموزش کمک های روان شناختی اولیه بر بهبود علائم چندوجهی درد ( P<0/05 ) و سبک های مقابله با استرس در زنان مبتلا به ام اس ( P<0/01 ) مؤثر است. نتیجه گیری : با استفاده از آموزش کمک های روان شناختی اولیه می توان علائم چندوجهی درد و سبک های مقابله با استرس در زنان مبتلا به ام اس را بهبود بخشید.
پیش بینی هراس احتماعی بر اساس سبک های مقابله با استرس و شیوه های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درپژوهش حاضر به پیش بینی هراس اجتماعی بر اساس سبک های مقابله با استرس و شیوه های فرزند پروری پرداخته شده است. جامعه آماری پژوهش 270 نفراز دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهرستان اراک وهمچنین والدین آنها می باشند. در این تحقیق از سه پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و همکاران،پرسشنامه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر، و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامبریند به عنوان نظام پشتیبان بهره گرفته شده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل(آزمون کولموگروف – اسمیرونوف ، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری)به انجام رسیده است. نتایج نشان دادکه سبک مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی هراس اجتماعی را پیش بینی نموده در حالی که سبک مقابله ای مسأله مدار بر هراس اجتماعی تأثیری نداشته است وهمچنین شیوه فرزند پروری سهل گیر باعث کاهش هراس اجتماعی اما شیوه فرزندپروری مقتدرانه و مستبدانه باعث افزایش هراس اجتماعی در نوجوانان می شود.
مدل یابی انطباق پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به اوتیسم بر اساس منابع خانواده و سبک های مقابله با استرس با میانجیگری استرس ادراک شده والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اختلال های فراگیر رشد، گروهی از اختلال های عصبی روان پزشکی هستند که رشد اجتماعی و ارتباطی و شناختی فرد را با موانع و تأخیرهای به خصوصی همراه می کنند. هنگامی که یکی از اعضای خانواده به بیماری مزمنی مبتلا می شود، ممکن است عملکرد کل خانواده تحت تأثیر قرار بگیرد و دچار تغییر شود. این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی انطباق پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به اوتیسم بر اساس منابع خانواده و سبک های مقابله با استرس با میانجیگری استرس ادراک شده والدین انجام شد. مواد و روش ها این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری و به طور خاص معادلات رگرسیونی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل ۴۵۰ خانواده دارای کودکان اوتیسم شهر تهران بود که فرزندشان را در مدارس استثنایی ثبت نام کرده بودند و نیز در انجمن اوتیسم شهر تهران پرونده داشتند. در این پژوهش ۳۶۰ نمونه به روش کلاین با توجه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه استرس ادراک شده، مقیاس منابع خانواده، پرسش نامه راهبردهای مقابله ای بیلینگز و موس، و مقیاس انطباق پذیری و انسجام خانوادگی بود. یافته ها نتایج نشان داد بین منابع خانواده، سبک های مقابله با استرس و استرس ادراک شده والدین با انطباق پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به اوتیسم رابطه معناداری وجود دارد. به طور کلی مدل پژوهش تأیید شد و ۰/۳۵ از انطباق و ۰/۳۵ از انسجام خانواده با این متغیرها در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم قابل تبیین است. نتیجه گیری یافته ها نشان داد مدل پژوهش تأیید شد و منابع خانواده، سبک های مقابله با استرس و استرس ادراک شده والدین بر انطباق پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به اوتیسم اثر مستقیم معنادار داشتند. مسیر منابع خانواده، سبک های مقابله با استرس با میانجیگری استرس ادراک شده والدین اثر غیر مستقیمی بر انطباق پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به اوتیسم نشان داد.
مقایسه کفایت اجتماعی، سخت رویی و سبک های مقابله با استرس در همسران افراد معتاد و غیر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کفایت اجتماعی، سخت رویی و سبک های مقابله با استرس در همسران افراد معتاد و غیرمعتاد بود.طرح پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر،دربرگیرنده کلیه زنان دارای همسر معتاد و غیرمعتاد شهر اراک در سال 1396 بود<strong>. </strong>157 نفر (77 همسر معتاد و 80 زن همسر غیرمعتاد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کفایت اجتماعی بورمسترت (1988)، سبک های مقابله با استرس(CISS) (1990) و سخت رویی کوباسا (HS) (1979) بود.داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. بر اساس یافته های پژوهش، تفاوت معناداری بین دو گروه بر اساس کفایت اجتماعی و زیرمقیاس های آن وجود دارد. به جز زیرمقیاس کنترل ، تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر سخت رویی مشاهده نشد. علاوه بر این، زنان همسر معتاد سبک مقابله اجتنابی بیشتر و سبک مقابله مسأله مدار کم تری در مقایسه با زنان همسر غیرمعتاد نشان دادند؛ اما تفاوت دو گروه در مقابله هیجان مدار معنادار نبود. یافته های پژوهش حاضر می تواند راهگشای متخصصان در فهم دقیق عوامل مؤثر بر سلامت روانی زنان دارای همسر معتاد باشد. بنابراین، با طراحی مداخلات روان شناختی بر اساس این متغیرها می توان سلامت روانی زنان دارای همسر معتاد را بهبود بخشید
ارائه مدل اضطراب تحصیلی بر اساس ادراک والد فرزند، ادراک محیط کلاس و وضعیت اقتصادی-اجتماعی با میانجی گری سبک های مقابله با استرس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر ارائه مدل اضطراب تحصیلی بر اساس ادراک والد-فرزند، ادراک محیط کلاس و وضعیت اقتصادی اجتماعی با میانجی گری سبک های مقابله با استرس در دانش آموزان بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع توصیفی، و با روش همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر تهران که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه شامل 480 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های ادراک محیط کلاس ساخته ی فراسر، فیشر و مک روبی (1996)، سبکهای مقابله ﺍﻧﺪﻟﺮ ﻭ ﭘﺎﺭکﺮ (1990) ، اضطراب تحصیلیابوالمعالی و همکاران (1994)، ادراک رابطه والد فرزندفاین، جی مورلند و اندرو شوبل(1983) و پرسشنامه وضعیت اقتصادی اجتماعی تیمز(2007) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از روش الگو یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل ساختاری پژوهش که در آن فرض شده متغیرهای وضعیت اجتماعی اقتصادی، ادراک رابطه والد فرزند و ادراک محیط کلاس هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجیگری سبک های مقابله با استرس، متغیر مکنون اضطراب تحصیلی را پیش بینی کردند و با داده های گردآوری شده برازش داشتند. نتیجه گیری:متغیرهای وضعیت اجتماعی اقتصادی، رابطه والد فرزند و ادراک محیط کلاس، هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجیگری سبک های مقابله با استرس متغیر مکنون اضطراب تحصیلی را پیش بینی می کند.
پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد و اعتیاد به اینترنت بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های کنار آمدن با استرس با میانجیگری هوش هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
107 - 125
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد و اعتیاد به اینترنت بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های کنار آمدن با استرس با میانجیگری هوش هیجانی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود. حجم نمونه آماری براساس روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس(2004) تعداد400 نفر محاسبه شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد نمونه، پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، سوء مصرف مواد فرچاد و همکاران (1385)، هوش هیجانی برادبری– گریوز (2004)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) را تکمیل کردند. برای آزمون فرضیه ها، از معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین حمایت اجتماعی (P≤0/05) و راهبردهای مقابله با استرس (p <0/001)، به طور مستقیم گرایش به مصرف مواد را پیش بینی کردند همچنین حمایت اجتماعی (p <0/001) و راهبردهای مقابله با استرس (p <0/001)، به طور مستقیم اعتیاد به اینترنت را پیش بینی کردند. اما هوش هیجانی رابطه مستقیم مثبت معنی داری با گرایش به سوء مصرف مواد و اعتیاد به اینترنت نداشت. یافته دیگر پژوهش نشان داد که راهبردهای مقابله ای مساله مدار و حمایت اجتماعی از طریق هوش هیجانی بر گرایش به مواد اثر میانجیگری جزیی می گذارند ولی بر اعتیاد به اینترنت اثر معنی داری از طریق میانجیگری هوش هیجانی ندارند. نتیجه گیری: با گسترش شبکه های حمایت اجتماعی، آموزش راهبردهای مقابله ای کارآمد و ارتقای هوش هیجانی می توان از مواجهه نوجوانان با موقعیت های خطرساز مصرف مواد و وابستگی افراطی به اینترنت پیشگیری کرد. کلمات کلیدی: اعتیاد به اینترنت، حمایت اجتماعی، سبک های مقابله با استرس، سوء مصرف مواد، هوش هیجانی
رابطه حمایت اجتماعی و تاب آوری با رشد پس از سانحه: نقش واسطه ای سبک های مقابله با استرس
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی و تاب آوری با رشد پس از سانحه با میانجیگری سبک های مقابله با استرس در زنان مواجه شده با تروما در شهر اصفهان انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنانی بود که تجربه سرطان یا سوگ داشتند که تعداد 300 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه های رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون، حمایت اجتماعی فیلیپس، راهبردهای مقابله ای بیلینگز و موس و تاب آوری کانر و دیویدسون بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر و بوت استراپ مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر مستقیم حمایت اجتماعی، تاب آوری، سبک های مقابله مساله مدار و هیجان مدار بر رشد پس از سانحه معنادار است. همچنین نتایج بوت استراپ در تحلیل میانجی نشان داد که نقش واسطه ای سبک های مقابله با استرس در رابطه حمایت اجتماعی و تاب آوری بر رشد پس از سانحه معنادار است. نتایج این بررسی نشان داد که تقویت حمایت اجتماعی، تاب آوری و همچنین آموزش راهبردهای مقابله ای مساله مدار، می تواند نقش موثری در رشد پس از سانحه و توانمندسازی زنان مواجه شده با تروما داشته باشد.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های کنار آمدن با استرس و هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های کنار آمدن با استرس و هوش هیجانی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397و حجم نمونه آماری شامل 400 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد نمونه از طریق پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، هوش هیجانی برادبری– گریوز(2004)،حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران(1988) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فلکمن(1985) سنجش شدند. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها مورد تایید اساتید قرار گرفت و پایایی به کمک روش ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب مقادیر 91/0، 91/0، 87/0 و 86/0 به دست آمد. برای آزمون فرضیه ها، از رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد: حمایت اجتماعی، هوش هیجانی و سبک مقابله ای مساله مدار به طور منفی و معنی دار و سبک مقابله ای هیجان مدار به طور مثبت و معنی دار اعتیاد به اینترنت دانش آموزان پیش بینی می کنند. همچنین از بین ابعاد حمایت اجتماعی، خانواده و افراد مهم و از بین ابعاد هوش هیجانی، بعد مدیریت رابطه به طور منفی و معنی دار اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کنند
طراحی و تبیین مدل ساختاری نقش میانجیگری تنیدگی تحصیلی در رابطه کمال گرایی با سبک های مقابله با استرس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف طراحی مدلی ساختاری برای تبیین نقش میانجی گری تنیدگی تحصیلی در رابطه کیفیت زندگی و کمال گرایی با سبک های مقابله با استرس در دانش آموزان انجام شد. روش ها: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه شهر کرمان درسال تحصیلی٩٧-١٣٩۶ تشکیل داد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای ٣۶٧ دانش آموز انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک های مقابله با استرس" CISS " (اندلر و پارکر ، 1990)، تنیدگی تحصیلی ESSA (2011)، کمال گرایی FMPS (فراست، 1990) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری( SEM ) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که کمال گرایی به صورت مستقیم و غیر مستقیم با میانجی گری تنیدگی تحصیلی، با سبک های مقابله ای رابطه معناداری دارد . همچنین 84/0 از اثر کمال گرایی بر سبک های مقابله با استرس از طریق غیر مستقیم توسط متغیر میانجی تنیدگی تحصیلی تبیین می شود (01/0> p ). نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش کمال گرایی و تنیدگی تحصیلی نقش بسیار مهمی در سبک های مقابله با استرس دانش آموزان ایفا می کنند و نیاز است در آموزش و پرورش به این متغیرهای مهم توجه ویژه شود.
بررسی نقش میانجی خودکنترلی در ارتباط بین شیوه های مقابله و خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکنترلی در ارتباط بین شیوه های مقابله و خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردکان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان پسر دوره اول ابتدایی شهر اردکان تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 330 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پرسشنامه پاسخ به استرس کانر اسمیت (RSQ) (1997)، خودپنداره دانش آموزان هارتر (SPPC) (1985) و خودکنترلی ﮔﺮاﺳ ﻤیک و همکاران (SCS) (1993) جمع آوری و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که سبک مقابله رویارویی عامدانه به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق خودکنترلی با خودپنداره رابطه مثبت و معنادار داشت(01/0>p). سبک مقابله اجتنابی غیرعامدانه به طور مستقیم رابطه منفی با خودپنداره داشت اما به طور غیرمستقیم ار طریق افزایش خودکنترلی رابطه مثبتی با خودپنداره داشت (01/0>p). سبک مقابله رویارویی غیرعامدانه به طور غیرمستقیم از طریق خودکنترلی بر خودپنداره رابطه منفی و معنادار و سبک مقابله اجتنابی عامدانه به طور مستقیم با خودپنداره رابطه منفی و معناداری داشت (01/0>p). در مجموع یافته ها نشان داد که خودکنترلی می تواند نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین سبک های مقابله و خودپنداره در دانش آموزان دوره ابتدایی داشته باشد.
رابطه ی سبک های مقابله با استرس و اسنادهای علّی با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
27 - 14
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و اسنادهای علّی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشکده علوم پزشکی ایرانشهر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 1008 نفر تشکیل می دادند که از این تعداد بر اساس فرمول کوکران (119 دختر و 113 پسر) به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های استرس زای اندلر و پارکر (1990) و پرسشنامه سبک اسنادی پترسون و همکاران (1982) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین سبک مسئله مدار و سبک اسناد مثبت با پیشرفت تحصیلی وجود داشت و رابطه منفی و معنی داری بین سبک هیجان مدار، اجتنابی و اسناد منفی با پیشرفت تحصیلی وجود داشت (05/0P<). علاوه بر این، نتایج نشان داد که اسناد مثبت و اسناد منفی نقش پیش بینی کننده ای در پیشرفت تحصیلی دانشجویان داشتند؛ و با تغییر سبک های اسناد پیشرفت تحصیلی دانشجویان تغییر می کند همچنین سبک های مقابله با استرس نقش پیش بینی کننده ای در پیشرفت تحصیلی دانشجویان نداشت؛ بنابراین نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت اسنادهای علی در پیش بینی و افزایش پیشرفت تحصیلی بود و لزوم توجه مسئولین مربوطه دانشگاه ها در آموزش اسنادهای علی درونی، پایدار و کلی در موقعیت های مثبت به دانشجویان را نشان می دهد که به کمک اسنادهای علی درونی، پایدار و کلی، مدرسان از استراتژی های متعدد آموزشی برای ارائه مطلب بهره مند می شوند و یادگیری فعال در دانشجویان رخ می دهد که منجر به پیشرفت تحصیلی در دانشجویان می شود.
پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس سبک های مقابله با استرس، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه مردم شهر اصفهان در ایام کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: همه گیری ویروس کرونا، پدیده ای که با ظهورش جهان را در شوک و بهت فرو برد، در دسامبر سال ۲۰۱۹ میلادی از ووهان چین آغاز شد. از آن زمان، این ویروس در سراسر جهان شیوع یافته است و تا به امروز، میلیون ها نفر تحت تأثیر این بیماری قرارگرفته اند. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس سبک های مقابله با استرس، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه در همه گیری کرونا در مردم شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری کلیه افراد بالای ۱۸ سال ساکن شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود که از میان آن ها ۳۵۱ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پریشانی روان شناختی کسلر، سبک های مقابله با موقعیت های فشارزای ایندلر و پارکر-فرم کوتاه(CISS-SF)، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و اقدامات پیشگیرانه ی هنرور و همکاران پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS۲۸انجام شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که نشان داد نگرش به شدت خطر کرونا، سبک مقابله اجتنابی، سبک مقابله هیجان مدار و رفتارهای پیشگیرانه می توانند ۱۸ درصد از تغییرات پریشانی روان شناختی را به صورت معنادار پیش بینی کنند؛ اما سبک مقابله مسئله مدار قادر به پیش بینی پریشانی روان شناختی نبود. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت تبیین پریشانی روان شناختی و تدوین مداخلات فرد نگر و جامعه محور در جهت ارتقای سلامت افراد در رویارویی با بیماری همه گیر کرونا استفاده کرد.