ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۶۶۱.

شناسایی شاخص های الگوی خودتنظیمی معلمان بر اساس خودکارآمدی، تاب آوری و هوش معنوی در مدارس متوسطه دوره دوم دخترانه استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودتنظیمی خودکارآمدی تاب آوری هوش معنوی معلمان تحلیل مضمون آموزش متوسطه دخترانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۳۵
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های الگوی خودتنظیمی معلمان بر اساس خودکارآمدی، تاب آوری و هوش معنوی در مدارس متوسطه دوره دوم دخترانه استان آذربایجان غربی است. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوای استقرایی انجام شد. مشارکت کنندگان شامل ۱۵ نفر از متخصصان حوزه علوم تربیتی، روان شناسی و برنامه ریزی درسی بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته عمیق گردآوری و سپس طی سه مرحله کدگذاری باز، مضامین سازمان دهنده و مضامین فراگیر تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها منجر به استخراج ۱۰۱ کد اولیه (مضامین پایه) گردید که در قالب ۳۰ مؤلفه محوری (مضامین سازمان دهنده) طبقه بندی شدند. این مؤلفه ها در نهایت در ۸ مضمون فراگیر شامل خودارزیابی، خودرهبری، خودمدیریتی، خودآموزی، خودکنترلی، خودانگیزشی، خودنظارتی (نظم دهی) و خودقضاوتی سازمان دهی شدند که به عنوان ابعاد اصلی خودتنظیمی معلمان در بافت آموزشی مورد بررسی شناخته شدند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر آن است که خودتنظیمی معلمان پدیده ای چندبعدی است که از تعامل مؤلفه های شناختی، هیجانی، رفتاری، انگیزشی و معنوی شکل می گیرد. درک این ابعاد می تواند مبنای طراحی برنامه های توانمندسازی حرفه ای و سیاست گذاری های آموزشی مؤثر در راستای ارتقاء کیفیت عملکرد معلمان باشد.
۶۶۲.

Comparison of the Effectiveness of Olson's Marital Enrichment Training, Lazarus's Multimodal Therapy, and Islamic Approach-Based Marital Skills Training on Marital Satisfaction and Conflicts among Couples(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Olson’s Marital Enrichment Training Lazarus’s Multimodal Therapy Islamic Approach-based Marital Skills Training Marital satisfaction Marital conflict

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۴۸
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of Olson's marital enrichment training, Lazarus's multimodal therapy, and Islamic approach-based marital skills training on marital satisfaction and conflicts among couples. Methods: The present study is applied in terms of its objective and quasi-experimental with a pretest-posttest design, involving three experimental groups and one control group. The statistical population included couples who referred to psychology centers and clinics in Isfahan during the second half of 2023. Among them, 80 participants (40 couples) with low compatibility and dissatisfaction with marital life were selected using a non-random convenience sampling method. They were then randomly and equally divided into four groups of 20 individuals (10 couples per group). The measurement tools included the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire (Fowers & Olson, 1998), the Marital Conflict Questionnaire (Sanaei & Barati, 2008), and the intervention packages for multimodal therapy based on Lazarus's approach, Olson's marital enrichment program, and Islamic approach-based marital skills training (Salarifar, 2021). Each experimental group underwent eight 90-minute training sessions. Findings: The results indicated that all three educational-therapeutic packages were effective in reducing conflicts and increasing marital satisfaction. Conclusion: Based on the findings of this study, it is recommended that qualitative research be conducted to identify the factors contributing to marital dissatisfaction and conflicts. Subsequently, any of these three therapeutic and educational approaches can be utilized for more in-depth resolution of couples' issues.
۶۶۳.

Comparing the Effectiveness of Resilience Training and Acceptance and Commitment Group Training on Quality of Life in Students from Divorced Families, Controlling for Age at Divorce and Time Since Divorce(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: resilience training Acceptance and Commitment Therapy quality of life divorced families adolescents psychological Intervention

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۴۵
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of resilience training and acceptance and commitment group training on improving quality of life in male students from divorced families, while controlling for age at the time of parental divorce and the duration since the divorce. Methods and Materials: This quasi-experimental study was conducted on 90 male students in grades 5 to 9 from Kouhchenar County, whose parents were divorced. Participants were selected using convenience sampling from six schools with the highest prevalence of students from divorced families and were randomly assigned to three groups: resilience training (n = 30), acceptance and commitment training (n = 30), and control (n = 30). The interventions included ten 50-minute weekly sessions based on Kruger’s (2006) resilience protocol and eight weekly sessions based on Hayes and Rose’s (2008) ACT protocol. All participants completed the WHOQOL-BREF before the intervention, immediately after, and at a one-month follow-up. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and MANCOVA while adjusting for confounding variables. Findings: Significant improvements were observed in all four domains of quality of life—physical health, psychological health, social relationships, and environmental health—in both intervention groups across time (p < 0.001). The time × group interaction effect was also significant for all components (p < 0.001). Between-subjects analysis showed significant differences in posttest mean scores among the three groups (p < 0.001), and Bonferroni post hoc comparisons confirmed that both experimental groups outperformed the control group (p < 0.001), with the ACT group showing significantly greater improvements than the resilience group in all domains (p < 0.001). Conclusion: Both resilience training and ACT-based group training effectively enhanced the quality of life of students from divorced families; however, ACT demonstrated superior and more sustained improvements. These findings highlight the potential of ACT as a preferred school-based intervention for adolescents coping with familial disruption.
۶۶۴.

تعیین اثربخشی برنامه آموزش گروهی شایستگی اجتماعی بر دلبستگی ناایمن و مهارت های اجتماعی کودکان بی سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه شایستگی اجتماعی دلبستگی ناایمن مهارت های اجتماعی کودکان بی سرپرست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۰
مقدمه: شایستگی اجتماعی به عنوان یکی از پیش بینی کننده های موفقیت تحصیلی و اجتماعی فرد به شمار می رود که می تواند، عملکرد مطلوب کنونی و آینده او را تحت تأثیر قرار دهد؛ بر همین اساس هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه مداخله ای شایستگی اجتماعی بر دلبستگی ناایمن و مهارت های اجتماعی کودکان بی سرپرست بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان بی سرپرست شهر سنندج در سال تحصیلی 1403-1402 بود. 30 دانش آموز که نمره آن ها در پرسشنامه دلبستگی ناایمن یک انحراف معیار بالاتر و در مهارت های اجتماعی یک انحراف معیار پائین تر از میانگین بود با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. که گروه آزمایش 16 جلسه 45 دقیقه ای تحت برنامه آموزش شایستگی اجتماعی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه اختلال دلبستگی راندولف (2000) و پرسشنامه نظام درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بودند. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار آماری spss نسخه 23 صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه آموزش گروهی شایستگی اجتماعی بر کاهش دلبستگی ناایمن و افزایش مهارت های اجتماعی و مؤلفه های آن (همکاری، جرأت ورزی و خودمهارگری) مؤثر است (001/0>p) و نتایج در دوره پیگیری حفظ شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که برنامه آموزش گروهی شایستگی اجتماعی روش مداخله ای مناسبی جهت کاهش دلبستگی ناایمن و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان بی سرپرست است.
۶۶۵.

تدوین مدل پرسه زنی اینترنتی بر اساس پریشانی روان شناختی و جذب شناختی با نقش میانجی توانایی تصمیم گیری در دانش آموزان دورۀ متوسطه دوم دارای اعتیاد به گوشی تلفن هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پریشانی روان شناختی جذب شناختی توانایی تصمیم گیری پرسه زنی اینترنتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۲۰
مقدمه: اعتیاد به گوشی های هوشمند از مشکلات رایج دانش آموزان است که عوامل متعددی در آن نقش دارند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه پریشانی روان شناختی و جذب شناختی با پرسه زنی اینترنتی در دانش آموزان دارای اعتیاد به گوشی هوشمند با نقش واسطه ای توانایی تصمیم گیری بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال ۱۴۰۲ تشکیل دادند (1300N=) که از بین آن ها 300 نفر که نمره 53 یا بالاتر در پرسش نامه اعتیاد به گوشی های تلفن هوشمند سواری (1392) داشتند به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های پرسه زنی اینترنتی استودارت (2016)، مقیاس توانایی تصمیم گیری ملبورن (1997)، مقیاس جذب شناختی آگاروال و کاراهانا (2000)، پرسش نامه اعتیاد به گوشی های تلفن هوشمند سواری (1392) و مقیاس پریشانی روان شناختی لاویبوند و لاویبند (1995) بود. یافته ها: نتایج نشان داد مدل از برازش خوبی برخوردار بوده، رابطه پریشانی روان شناختی (14/0 β=، 001/0=P) و جذب شناختی (17/0 β=، 001/0=P)با پرسه زنی اینترنتی غیرمستقیم و معنادار است و علاوه بر این پریشانی روان شناختی (34/0-β=،001/0=P) و جذب شناختی (46/0-β=، 001/0=P) با میانجی گری توانایی تصمیم گیری اثر غیرمستقیم و معناداری بر پرسه زنی اینترنتی در دانش آموزان دارای اعتیاد به گوشی های تلفن هوشمند داشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که در تأیید فرضیات پژوهش پریشانی روان شناختی و جذب شناختی به شیوه های مستقیم و غیرمستقیم پرسه زنی اینترنتی دانش آموزان دارای اعتیاد به گوشی تلفن هوشمند را تحت تأثیر قرار می دهند و نقش فعالی در رفتار پرسه زنی اینترنتی دارند. کلمات کلیدی : پریشانی روان شناختی، جذب شناختی، توانایی تصمیم گیری، پرسه زنی اینترنتی.
۶۶۶.

پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد بر اساس خودبیگانگی تحصیلی، عملکرد خانواده و اهمال کاری تحصیلی با میانجی گری هوش هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرایش به سوء مصرف مواد خودبیگانگی تحصیلی عملکرد خانواده اهمال کاری تحصیلی هوش هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۲۱
هدف: این پژوهش با هدف پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد بر اساس خودبیگانگی تحصیلی، عملکرد خانواده و اهمال کاری تحصیلی با میانجی گری هوش هیجانی در دانش آموزان انجام شد. روش: روش تحقیق این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان بیجار در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 500 نفر بودند که با توجه به جدول گرجسی_ مورگان، 217 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های گرایش به سوء مصرف مواد جانسون (1989)، خودبیگانگی تحصیلی دیلون و گروات (1976)، عملکرد خانواده اپشتین و همکاران (1983)، اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (2013) و هوش هیجانی برادبوری و گریوز (2004) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل مسیر و استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین خودبیگانگی تحصیلی، عملکرد خانواده و اهمال کاری تحصیلی با هوش هیجانی در دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد (05/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز بیانگر این بود که از خودبیگانگی آموزشی 635/0، عملکرد خانواده 520/0، هوش هیجانی 366/0 و اهمال کاری تحصیلی 731/0 از  گرایش به مصرف مواد را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت نقش اساس خودبیگانگی تحصیلی، عملکرد خانواده و اهمال کاری تحصیلی در گرایش دانش آموزان به مواد مخدر نتایج پژوهش حاضر می تواند در زمینه برنامه ریزی و اتخاذ سیاست های مقتضی جهت ارائه برنامه های آموزشی به خانواده ها و دانش آموزان آن ها مفید باشد.
۶۶۷.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم از خود و ناگویی هیجانی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرم از خود ناگویی هیجانی طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۸
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم از خود و ناگویی هیجانی در زنان متقاضی طلاق بود. روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان متقاضی طلاق بود که در سه ماهه اول سال 1402 به مرکز مشاوره اندیشه و احساس شهر مشهد مراجعه کرده بودند.  از بین افراد مراجعه کننده تعداد 3 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف و بر اساس داوطلب بودن آزمودنی ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها در طول خط پایه و درمان به پرسش نامه های شرم درونی شده کوک و ناگویی هیجانی تورنتو پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانسته است به صورت معناداری بر شرم از خود و ناگویی هیجانی  در زنان متقاضی طلاق تأثیر بگذارد و سبب بهبود آن ها شود (P<0/05). بنابراین، می توان از این رویکرد در جلسات درمانی زنان متقاضی طلاق استفاده کرد. نتیجه : یافته های پژوهش حاضر نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانسته است؛ از طریق ایجاد انعطاف پذیری روانشناختی، پذیرش، خودشفقتی و خودمهربانی، ذهن آگاهی و کاهش اجتناب تجربه ای  بر شرم از خود و ناگویی هیجانی زنان متقاضی طلاق موثر واقع شود و آن ها را کاهش دهد. در نتیجه می توان از درمان مذکور ( با در نظر گرفتن شرایط خاص هر مراجع و هم چنین ملاک های ورود و خروج مطرح شده در این پژوهش)، در جهت تقویت انعطاف پذیری روانشناختی، پذیرش، خودشفقتی و خودمهربانی، ذهن آگاهی و کاهش اجتناب تجربه ای برای کمک به زنان با مسائل و مشکلات مشابه کمک گرفت.
۶۶۸.

Exploring the Place and Space of Games: How Do 7- to 12-Year-Old Children Describe Their Experiences of Searching in Game Space?

کلیدواژه‌ها: child Game Tourism Lived Experience adventure Exploration

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۳
This study aims to investigate children's lived experience of tourism in the space of computer games as a background that influences the development of 7- to 12-year-old children. The research method was based on a qualitative and descriptive phenomenological research design. Accordingly, 37 participants were selected from the community of 7- to 12-year-old children to access children rich in information in this field, from the participants who had the most information about computer games and were able to express their experience completely and clearly. Themes extracted from interviews with 13 students who were 12-year-olds included freedom and empowerment, educational value, emotional and psychological impact, attention to game aesthetics, realism and immersion, preference for challenge, contrast between virtual and real life, and impact on real-life skills. For 12 students who were 9-year-olds, themes extracted from interviews included excitement and combat, adventure and exploration, challenges and traps, discovery and use of weapons, interactive and dynamic environments, special abilities and equipment, achievement and power, historical and cultural elements, victory and power, preferences for play environments, and beautiful and clean environments—various ways children engage with video games emotionally and socially. For 7-year-olds, themes extracted from interviews included learning through play, exploration, visual and auditory appeal, quick solutions and cheat codes, emotional engagement and environment, cultural insight, interactive and rewarding experiences, and social interaction. The findings suggest that games can impact children’s emotional and social development, from boosting self-esteem to increasing social interactions.
۶۶۹.

Exploring the Cognitive Systems and its Distortion(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Cognitive Science Cognitive Distortion Logical phenomena Mathematics Logic philosophy of mind

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۲
Aim: This article explores the cognitive operations of the mind, examining components such as basic cognitive systems, cognitive distortion, thinking, memory, perception, feelings, and emotions. Our goal is to provide a comprehensive understanding of how these elements interact and their roles in information processing. Method: By analyzing each cognitive component, we aim to clarify the complex mechanisms of human thought and behavior. Our conscious experience evolves alongside the development of cognitive faculties, and as these faculties improve, our capacity for rational thought and conscious awareness increases. Finding: This study investigates the processes involved in the formation of logical patterns in the human mind, as well as the mechanisms underlying the emergence of cognitive distortion. Results: Cognitive distortion can significantly impact our perceptions and judgments, leading to inaccurate decisions. Recognizing and understanding these cognitive biases such as the availability heuristic, anchoring effect, and self-serving bias are crucial for enhancing critical thinking and decision-making skills. By fostering a greater awareness of our cognitive limitations, we can strive for more objective analyses in our interactions with the world, ultimately improving both our personal and collective decision-making outcomes. Conclusion: Conscious experience is essential for enhancing logical abilities by shaping cognitive processes through sensory input and interactions. It enriches reasoning with creativity and empathy, allowing our understanding of the mind to evolve as we gather new information.
۶۷۰.

بررسی رابطه ی سبک شناختی و خود کارآمدی با سلامت روان در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمی سال تحصیلی 1404-1403

کلیدواژه‌ها: سبک شناختی خود کارآمدی سلامت روان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۷
این پژوهش به بررسی رابطه بین سبک شناختی و خودکارآمدی با سلامت روان در دانش آموزان می پردازد. هدف اصلی این مطالعه تحلیل داده ها و بررسی همبستگی میان این متغیرها است. در این راستا، نمونه ای شامل 325 دانش آموز از مدارس شهرستان گرمی در سال تحصیلی 1404-1403 انتخاب شد و داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد سبک شناختی، خودکارآمدی و سلامت روان جمع آوری گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک شناختی و خودکارآمدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، به طوری که دانش آموزانی که از سبک های شناختی مؤثرتر استفاده می کنند، خودکارآمدی بالاتری را نیز نشان می دهند. همچنین، یافته ها حاکی از آن است که خودکارآمدی با سلامت روان دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری دارد. به عبارت دیگر، دانش آموزانی که احساس خودکارآمدی بیشتری دارند، از سلامت روان بهتری برخوردارند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری شامل تحلیل همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج نشان داد که سبک شناختی به طور مستقیم بر خودکارآمدی تأثیرگذار است و خودکارآمدی نیز به طور مستقیم بر سلامت روان تأثیر دارد. همچنین، تحلیل رگرسیون نشان داد که خودکارآمدی می تواند به عنوان یک متغیر میانجی در رابطه بین سبک شناختی و سلامت روان عمل کند. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان دهنده اهمیت توجه به سبک های شناختی و خودکارآمدی در بهبود سلامت روان دانش آموزان است و می تواند به عنوان مبنایی برای برنامه های آموزشی و مشاوره ای در مدارس مورد استفاده قرار گیرد.
۶۷۱.

نقش ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی در خودمدیریتی دیابت و هموگلوبین گلیکوزیله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترومای دلبستگی مکانیسم های دفاعی خودمدیریتی دیابت هموگلوبین گلیکوزیله ذهنی سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹
زمینه: دیابت نوع ۲ یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که خودمدیریتی و کنترل هموگلوبین گلیکوزیله در کاهش عوارض آن نقش کلیدی دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر عواملی چون ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی بر خودمدیریتی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی نوع 2 است. روش: این پژوهش مقطعی - همبستگی با 347 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مراکز بهداشت کرمان در سال 1403 انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه ترومای اولیه (مونته و همکاران، 2020)، مقیاس خودگزارشی رتبه بندی مکانیزم های دفاعی (دی جوزپه و همکاران، 2020)، مقیاس بازنگری شده خودمدیریتی دیابت (اسچمت و همکاران 2013) و مقیاس ذهنی سازی فوناگی (دروگر و آشتیانی،1399) جمع آوری و با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی پیش بینی کننده معنادار خودمدیریتی و مکانیسم های دفاعی پیش بینی کننده معنادار هموگلوبین گلیکوزیله هستند (p<0/001). مکانیسم های دفاعی با کاهش خودمدیریتی (p<0/001،β= -0/35) و افزایش هموگلوبین گلیکوزیله (p<0/001،β=0/17) و ذهنی سازی با افزایش خودمدیریتی (p<0/031،β=0/11) مرتبط بوده اند و ترومای دلبستگی نتوانست به صورت معناداری خودمدیریتی و تغییرات غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را پیش بینی کند (0/05 <P). نتیجه گیری: مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی می توانند خودمدیریتی، و مکانیسم های دفاعی می تواند غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را در بیماران دیابتی نوع 2 پیش بینی کنند. این نتیجه حاوی مضامین کاربردی برای پژوهش های بعدی و تدوین مداخلات متناسب شده است. پیشنهاد می شود نقش ترومای دلبستگی در مدل های میانجی گری بررسی شود. زمینه: دیابت نوع ۲ یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که خودمدیریتی و کنترل هموگلوبین گلیکوزیله در کاهش عوارض آن نقش کلیدی دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر عواملی چون ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی بر خودمدیریتی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی نوع 2 است. روش: این پژوهش مقطعی - همبستگی با 347 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مراکز بهداشت کرمان در سال 1403 انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه ترومای اولیه (مونته و همکاران، 2020)، مقیاس خودگزارشی رتبه بندی مکانیزم های دفاعی (دی جوزپه و همکاران، 2020)، مقیاس بازنگری شده خودمدیریتی دیابت (اسچمت و همکاران 2013) و مقیاس ذهنی سازی فوناگی (دروگر و آشتیانی،1399) جمع آوری و با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی پیش بینی کننده معنادار خودمدیریتی و مکانیسم های دفاعی پیش بینی کننده معنادار هموگلوبین گلیکوزیله هستند (001/0 P<). مکانیسم های دفاعی با کاهش خودمدیریتی (35/0- =β، 001/0 P<) و افزایش هموگلوبین گلیکوزیله (17/0 =β، 001/0 P<) و ذهنی سازی با افزایش خودمدیریتی (11/0 =β، 031/0 P<) مرتبط بوده اند و ترومای دلبستگی نتوانست به صورت معناداری خودمدیریتی و تغییرات غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را پیش بینی کند (05/0 <P). نتیجه گیری: مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی می توانند خودمدیریتی، و مکانیسم های دفاعی می تواند غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را در بیماران دیابتی نوع 2 پیش بینی کنند. این نتیجه حاوی مضامین کاربردی برای پژوهش های بعدی و تدوین مداخلات متناسب شده است. پیشنهاد می شود نقش ترومای دلبستگی در مدل های میانجی گری بررسی شود.
۶۷۲.

طرح زوج درمانی مبتنی بر الگوی خودنظم دهی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمانی خودنظم دهی عقل رویکرد اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۲۱
مقدمه: خودنظم دهی به نحوه اِعمال کنترل بر پاسخ های خود در جهت تعقیب اهداف و برآورده ساختن معیارها اشاره دارد. در نظریه شناختی اجتماعی بندورا (1991)، خودنظم دهی از طریق سه خرده کنش اصلی عمل می کند؛ این کنش ها عبارت اند از: خودنظارت گری بر رفتار فرد، عوامل مؤثر و نتایج آن؛ خودقضاوتی در مورد نسبت رفتارهای خود با معیارهای شخصی و شرایط محیطی و خودواکنشی عاطفی. کارور و شیر (2004) فرایند خودنظم دهی را در قالب نظریه کنترل سایبرنتیک به جامعه روان شناسی ارائه کردند. در قلمرو روان شناسی دین، محققان تلاش کرده اند که خودنظم دهی دینی را با بررسی تأثیرات دین بر فرایندهای خودنظم دهی نشان دهند. بررسی منابع اسلامی در قلمرو «تنظیم رفتار» نشان می دهد که منبع محوریِ فرایند تنظیم رفتار «عقل» است. پژوهش جهانگیرزاده و همکاران (1399) نشان داد که عقل دارای بیست مؤلفه است که در چهار ساحت شناختی، انگیزشی، هیجانی و اجرایی قابل سازمان دهی است. تبیین آسیب های روانی براساس مشکلات خودنظم دهی و تنظیم مداخلات درمانی بنابر صلاحیت های خودنظم دهی، محور پژوهش های مختلف بوده است. در همین راستا زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی نخستین بار توسط هالفورد، ساندرز و بهرنس (2004) برای کمک به بهبود رابطه زوجین مطرح شد. با توجه به اهمیت سازه خودنظم دهی در تحقیقات روان شناختی دهه های اخیر، تأثیر دینداری بر فرایند خودنظم دهی و ورود سازه خودنظم دهی در حیطه مداخلات بالینی، محقق درصدد برآمده است براساس الگوی خودنظم دهی مبتنی بر روابط میان مؤلفه های عقل در منابع اسلامی و با الهام از مدل زوج درمانی هالفورد، یک برنامه زوج درمانی را با هدف تأثیر بر شاخص های کیفیت رابطه زناشویی طراحی کند. روش: در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. تحلیل محتوا دربرگیرنده تحلیل درون مایه یک متن حاوی باورها، دیدگاه ها و احساسات گوینده آن می باشد و کمک می کند تا مفاهیم، اصول، نگرش ها و کلیه عناصر مطرح شده در چارچوب آن متن بررسی شود. جامعه پژوهش حاضر شامل مفاد آیات و روایات در منابع معتبر دینی براساس طبقه بندی طباطبایی (1393) می باشد. نمونه پژوهش شامل روایاتی است که درباره مفهوم «عقل» به فرایندهای خودنظم دهی اشاره دارد که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. پس از غربال روایات تکراری و مشابه، روابط میان مؤلفه ها از راه فرایند کدگذاری و در قالب مدل خودنظم دهی استخراج شد. سپس در چارچوب این مدل و با الهام از ساختار زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی (هالفورد، 1994)، طرح «زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی با رویکرد اسلامی» برای ارتقای فرایندهای سازگارانه و افزایش رضایت زناشویی تدوین گردید. درنهایت روایی طرح زوج درمانی در محورهای ساختار، اهداف و تکنیک ها از سوی پنج کارشناس دارای تحصیلات عالیه در روان شناسی و علوم حوزوی ارزیابی و براساس شاخص های CVI و CVR مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی خودنظم دهی اسلامی دربردارنده شش روند پویای مواجهه با موقعیت، تحلیل موقعیت با تمرکز بر نقش خود بر مبنای باورها و ارزش های اسلامی، فعال سازی انگیزش های فطری متعالی، انگیختگی عاطفی، تدبیر عملی، هدایت توجه، صورت بندی عمل، و ارزیابی پسینی است. در این رویکرد، نخست، اطلاعات کافی از وضعیت خانواده جمع آوری می شود. سپس، وضعیت موجود براساس نقش خود در موقعیت مورد وارسی قرار می گیرد. این وضعیت با حقایق اساسی و معیارهای اخلاقی در اندیشه اسلامی سنجیده می شود. در ادامه، وضعیت های مطلوب خود تعریف شده و هدف گذاری معطوف به خود براساس وضعیت ایده آل در دو سطح عمل و قصد صورت می پذیرد؛ برای مثال، در سطح قصد، وضعیت ایده آل توجه به خواست الهی و رستگاری نهایی و اقتضای عملکرد اخلاقی؛ در نقطه مقابل توجه به خواسته نفس و نتایج دنیوی قرار دارد. سپس طرح های عملی خودتغییری برای تحقق وضعیت، با استفاده از سازوکارهای رایج در روندرمانی های مبتنی بر خودنظم دهی  یا روش های مطرح شده در آموزه های دینی طراحی می شود. درگیرکردن هوشیاری با امور معنوی، تصویرپردازی های دینی، مطالعه متون مقدس و اخلاقی، تعدیل شناختی از راه تفسیرهای دینی، نمونه ای از روش هایی است که می تواند فرایند خودنظم دهی را براساس آموزه های دینی غنا بخشد. در آخرین مرحله، تأثیر روش های خودتغییری ارزیابی می شود. این ارزیابی می تواند به تغییراتی در نحوه فعال سازی الگوهای رفتاری، طرح های اجرایی و حتی اهداف تعیین شده بینجامد. در نهایت، روایی ساختار، اهداف و تکنیک های درمانی از سوی کارشناسان ارزیابی و براساس شاخص های CVI و CVR تأیید شد. بحث و نتیجه گیری: شباهت های مدل فرایند سایبرنتیک خودنظم دهی (کارور و شیر، 2011) و مدل فرایندی تنظیم هیجان (گراس و تامپسون، 2007) با الگوی خودنظم دهی در منابع اسلامی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد: تأکید بر بعد عقلانی انسان؛ تأکید بر نقش خودآگاهی و خودنظارتی؛ تأکید بر نقش اهداف و ارزش ها در فرایند تنظیم؛ تأکید بر فرایندهای پیشاعمل یا «فرایندهای تدبیری»؛ تأکید بر فرایندهای پساعمل یا «تجربه اندوزی». ویژگی های الگوی اسلامی را نیز می توان در موارد زیر خلاصه کرد:  ورود باورها و انگیزش های متعالی در هدایت فرایند خودنظم دهی؛ گسترش مفهوم عقلانیت به عقلانیت دینی؛  هدایت فرایند تفکر به کاستی های انسان در مسیر سعادت؛ ورود مفاهیم دینی خاص به فرایند خودتنظیمی، همچون تسلط بر نفس، مخالفت با هواهای نفسانی و قصد قربت. هدف کلی درمان در رویکرد اسلامی، تنظیم فرایندهای روانی براساس معیارهای دینی است؛ اهداف جزئی درمان نیز گسترش تفکر منطقی، خداباورانه، معادباورانه و فضیلت اندیش؛ اعتلای انگیزش های معنوی و اخلاقی؛ تحول احساسات ابتدائی و انفعالی به احساسات متعالی و ارتقای توان خودنظم دهی و مهارت های اجرایی در روابط همسران می باشد. برنامه زوج درمانی مبتنی بر رویکرداسلامی با حفظ ساختار زوج درمانی خودنظم دهی (هالفورد، 2004)، فرایندهای شناختی اجرایی را در راستای ارزش های مبتنی بر آموزه های اسلامی هدایت می کند و در این راستا از تکنیک های برآمده از متون دینی نیز استفاده می نماید. این الگوی زوج درمانی با برجسته ساختن جایگاه خودتغییری، مسئولیت شخصی و آزادی عمل افراد در تنظیم کنش های روانی و نیز افزودن عناصر معنوی و اخلاقی در سطح ملاک های ارزیابی، هدف گذاری و تکنیک های مداخله، به درمان های وجودگرا یا معنوی از نوع دینی آن نزدیک می شود. تقدیر و تشکر: از جناب آقای دکتر فتحی آشتیانی و سرکار خانم دکتر فرشته موتابی که در تدوین مبانی نظری و تنظیم طرح مداخله، نویسنده را یاری کردند، سپاسگزارم. تعارض منافع: بدین وسیله اعلام می گردد که در رابطه با مقاله ارائه شده به طورکامل از قواعد اخلاق نشر تبعیت کرده و از هرگونه سرقت ادبی، سوءرفتار، جعل داده ها و ارسال و انتشار دوگانه پرهیز نموده ام و منافعی تجاری در این راستا وجود ندارد و در قبال ارائه اثر خود وجهی دریافت ننموده ام.
۶۷۳.

اثر بخشی ترکیب آموزش اختصاصی سازی حافظه و مداخله بازنویسی تصویر بر علائم افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش اختصاصی سازی حافظه بازنویسی تصویر افسردگی دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲
زمینه: در پژوهش های مختلف، بیش کلی گرایی حافظه و خاطرات تصویری سودار با افسردگی مرتبط دانسته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ترکیب آموزش اختصاصی سازی حافظه و مداخله بازنویسی تصویر بر علائم افسردگی دانشجویان انجام شد. روش: این پژوهش، با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل انجام شد. نمونه آماری شامل 24 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی با نشانگان افسردگی در دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. سپس، گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، برنامه تلفیقی آموزش اختصاصی سازی حافظه و مداخله بازنویسی تصویر را دریافت نمودند، در حالی که گروه کنترل در این جلسات شرکت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از ویراست دوم پرسشنامه ی افسردگی بک مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر توسط نرم افزار SPSS نسخه 27 تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که ترکیب آموزش اختصاصی سازی حافظه و بازنویسی تصویر بر افسردگی و زیرمقیاس های آن در دانشجویان با نشانگان افسردگی اثر مثبت و معناداری دارد و این اثر در پیگیری یک ماهه ماندگار بود (0/05>P). نتیجه گیری: براین اساس، در صورت تکرار نتایج در پژوهش های بعدی و تایید بیشتر اثر گذاری این مداخله ترکیبی، روانشناسان و مشاوران مراکز سلامت می توانند در جهت بهبود وضعیت روانشناختی دانشجویان از آن بهره جویند. همچنین، یافته های این پژوهش می تواند مسیر پژوهش های آتی را هموار سازد.
۶۷۴.

اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر ضربه بر نشانگان ضربه ی عشق و علائم افسردگی در دانشجویان با تجربه ضربه ی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علائم افسردگی اکت متمرکز بر ضربه نشانگان ضربه ی عشق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴
زمینه: ضربه ی عشق، می تواند ماشه چکان پریشانی روانشناختی قابل توجهی مانند افسردگی، نشانگان ضربه ی عشق و اختلال در عملکرد روزمره شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد (اکت) متمرکز بر ضربه بر نشانگان ضربه ی عشق و علائم افسردگی در دانشجویان با تجربه ضربه ی عشق انجام شد. روش: روش پژوهش، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون–پیگیری 3 ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل دانشجویان دارای تجربه ضربه ی عشق دانشگاه های شهر کرمانشاه در سال 1403 بود. به روش نمونه گیری در دسترس، 28 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. از پرسشنامه نشانگان ضربه ی عشق و پرسشنامه افسردگی بک (ویرایش دوم) در سه بازه زمانی (پیش آزمون، پس از مداخله و پیگیری) استفاده شد. گروه آزمایش 10 جلسه درمانی 75 دقیقه ای بر اساس پروتکل اکت متمرکز بر ضربه (هریس، 2021) دریافت کردند. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد اثر زمان و اثر تعامل زمان * گروه روی متغیرهای وابسته در سطح 0/001 و برای گروه در سطح 0/05 معنادار است. آزمون تعقیبی بنفرونی برای مقایسه میانگین ها، نشان داد تفاوت میانگین ها در گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون-پس آزمون و پیش آزمون-پیگیری به لحاظ آماری معنادار است(0/05 >p) اما در مرحله پس آزمون-پیگیری معنادار نیست (p>0/05). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که اکت متمرکز بر تروما می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای کاهش نشانگان ضربه ی عشق و علائم افسردگی در افراد دارای تجربه ی ضربه عشق، مورد استفاده روان درمانگران قرار گیرد.
۶۷۵.

مقایسۀ نگرش به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابراز هیجان صمیمیت عاطفی مطالعه پدیدارشناختی نگرش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۸
یکی از عوامل بالقوه اثرگذار بر صمیمیت، نگرش همسر به ابراز هیجانات است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش نسبت به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین انجام شد. در این مطالعه از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده گردید. جامعه موردپژوهش را زنان متأهل شهر تهران در سال ۱۴۰۰ تشکیل می دادند. نمونه شامل ۲۰ نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند و با درنظرگیری اصل اشباع انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تحلیل آن ها با روش هفت مرحله ای پدیدارشناختی کلایزی انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها به هفت مضمون اصلی در هر گروه منتهی شد. مضامین اصلی مستخرج از گروه با صمیمیت عاطفی بالا عبارت بودند از: «زاویه دید جامع و مثبت»، «انعطاف پذیری»، «باور به نقش عاملیت خود»، «ضرورت گفتگوهای تسهیل گرانه»، «ضرورت تعیین مرز مشترک و خصوصی»، «ضرورت تنظیم ابرازگری»، «نگرش وابسته به هیجان و عامل برانگیزاننده آن»؛ مضامین اصلی مستخرج از گروه با صمیمیت عاطفی پایین نیز شامل «زاویه دید محدود و منفی»، «انعطاف ناپذیری»، «خودناباوری»، «نقش عقلانیت در مدیریت هیجان»، «عدم بروز هیجان به منزله فقدان آن»، «انتظارات وابسته به جنسیت» و «برچسب ها و انتظارات شکل دهنده نگرش» بودند. بر اساس نتایج به دست آمده، به نظر می رسد که تفاوت های نگرشی این دو گروه غالباً مبتنی بر میزان انعطاف و واقع بینی نسبت به ابراز هیجانات همسر و نیز درنظرگیری نقش خود در این زمینه باشد.
۶۷۶.

پیش بینی قلدری سایبری براساس صفات تاریک شخصیت، خودافشایی آنلاین و دشواری در تنظیم هیجان: نقش میانجی عزت نفس در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودافشایی آنلاین دشواری در تنظیم هیجان صفات تاریک شخصیت عزت نفس قلدری سایبری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۰
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی قلدری سایبری براساس صفات تاریک شخصیت، خودافشایی آنلاین و دشواری در تنظیم هیجان با نقش واسطه ای عزت نفس در بین نوجوانان بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان پسر و دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان خوانسار در سال تحصیلی 1401-1402 بودند، که 250 نفر از آنان با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه تجربه قلدری- قربانی سایبری آنتونیادو و همکاران (2016) و مقیاس های صفات تاریک شخصیت جوناسون و ویستر (2010)، خودافشایی آنلاین والکنبرگ و پیتر (2007)، دشواری درتنظیم هیجان جوربرگ و همکاران (2016) و عزت نفس روزنبرگ (1965) بود. فرضیه ها با مدل یابی معادلات ساختاری آزمون شدند. نتایج نشان داد که اثر مستقیم صفات تاریک شخصیت، خودافشایی آنلاین و دشواری در تنظیم هیجان و نیز اثر مستقیم عزت نفس بر قلدری سایبری دانش آموزان معنادار بود (0.05 P >). نقش میانجی عزت نفس در رابطه بین صفات تاریک شخصیت و قلدری سایبری دانش آموزان معنا دار نبود (p 0.05< ). نقش میانجی عزت نفس در رابطه بین خودافشایی آنلاین و قلدری سایبری دانش آموزان معنادار بود (0.05 P >). می توان بیان داشت خودافشایی آنلاین و دشواری در تنظیم هیجان با میانجی گری عزت نفس قادر هستنند که تجربه قلدری سایبری دانش آموزان را پیش بینی کنند. بنابراین می توان با آموزش هایی در زمینه خودافشایی آنلاین، مهارت های تنظیم هیجان و تقویت عزت نفس آنان را در برابر آسیب های قلدری سایبری ایمن تر ساخت.
۶۷۷.

مدل انعطاف پذیری خانواده بر اساس آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری انعطاف پذیری خانواده مدل قطب روان شناسی اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۶۳
پژوهش کنونی با هدف طراحی مدل انعطاف پذیری خانواده بر اساس آیات و روایات انجام شد. روش پژوهش تحلیل کیفی محتوای متون دینی بود. منابع پژوهش قرآن کریم، تفاسیر، روایات و نمونه پژوهش، شامل گزاره های توصیفی و تبیینی مرتبط با حوزه معنایی انعطاف پذیری خانواده در آیات و روایات بود، که به شکل هدفمند انتخاب شد. پس از استخراج محتوای مرتبط با انعطاف پذیری خانواده در فرایند تحلیل داده ها، در قالب چهار مؤلفه، چهار حیطه، دو قطب و دو بعد کدگذاری و در نهایت در قالب یک مدل صورت بندی شد؛ سپس برای بررسی روایی محتوایی مدل انعطاف پذیری خانواده، از شاخص روایی محتوایی (CVI) و ضریب نسبی روایی محتوایی (CVR) استفاده شد و به 25 کارشناس ارجاع گردید. یافته ها نشان داد مدل انعطاف پذیری خانواده: الف) انعطاف پذیری خانواده بر اساس آیات و روایات، دارای چهار مؤلفه، دو بعد، دو قطب و چهار حیطه می باشد و قدرت تشخیص چهار نوع سیستم خانوادگی را دارد؛ ب) مؤلفه ها عبارت اند از: نرمی، آسان گیری، همراهی و موافقت؛ ج) دو بعد عبارت اند از: 1. بعد امور عرفی و شرعی غیرالزامی و 2. بعد شرعی الزامی؛ د) دو قطب عبارت اند از: 1. خانواده انعطاف پذیر انعطاف ناپذیر و 2. خانواده مقاوم سازش کار؛ ه .) حیطه ها عبارت اند از: 1. مدیریت و رهبری؛ 2. نقش ها؛ 3. قوانین؛ 4. گفت وگوها و مذاکرات؛ ه .) چهار نوع سیستم خانوادگی عبارت اند از: 1. خانواده انعطاف پذیر مقاوم؛ 2. خانواده انعطاف پذیر سازش کار؛ 3. خانواده انعطاف ناپذیر مقاوم؛ 4. خانواده انعطاف ناپذیر سازش کار.
۶۷۸.

مقایسه ی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی اسلامی و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی نوجوانان دارای رفتار پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش مهارت های زندگی اسلامی تحمل پریشانی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی رفتار پرخطر نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۳۹
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی اسلامی و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی نوجوانان دارای رفتار پرخطر انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه این پژ وهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر رشت در سال 1402 بود که از بین آن ها، 45 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (15 نفره) تخصیص یافتند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005، DTS) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها نشان داد هر دو گروه مهارت های زندگی اسلامی و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس نسبت به گروه کنترل بر متغیر تحمل پریشانی و مؤلفه های آن اثربخش تر هستند (05/0>P). همچنین بین دو گروه مداخله برای متغیر تحمل پریشانی و مؤلفه های آن، تفاوت معنادار (05/0>P)؛ و نشان دهنده اثربخشی بیشتر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس نسبت به آموزش مهارت های زندگی اسلامی بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت درمان ذهن آگاهی یک مداخله اثربخش تر از مهارت های زندگی اسلامی بر افزایش تحمل پریشانی نوجوانان دارای رفتار پرخطر می باشد.
۶۷۹.

مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنی سازی بر احساس شرم مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزش پذیر شهر فارسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احساس شرم ذهن آگاهی ذهنی سازی نارسایی هوشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۸
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنی سازی بر احساس شرم مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزش پذیر شهرستان فارسان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزش پذیر شهرستان فارسان در نیمه دوم سال 1402 بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه احساس شرم درونی شده (ISS؛ کوک، 1987) و مصاحبه بالینی (CI، انجمن روانپزشکی امریکا، 2022) بود. گروه آزمایش اول تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و گروه آزمایش دوم 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان ذهنی سازی را دریافت کردند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که پیش آزمون احساس شرم با نمرات پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری داشت (01/0>P). همچنین نتایج دلالت بر این داشت که هر دو درمان نسبت به گروه کنترل تغییرات معناداری در احساس شرم ایجاد کردند (01/0>P)؛ ضمن اینکه مشخص شد درمان ذهنی سازی نسبت به درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت در طول زمان تفاوت معنی دار بیشتری ایجاد کرد (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان و به خصوص درمان ذهنی سازی روش درمانی کارآمدی در بهبود احساس شرم است.
۶۸۰.

اثربخشی برنامه زمانی پارادوکسی بر دشواری تنظیم هیجان و اضطراب تعامل اجتماعی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دشواری تنظیم هیجان اضطراب اجتماعی اضطراب تعامل اجتماعی درمان پارادوکسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۵۶
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه زمانی پارادوکسی بر دشواری تنظیم هیجان و اضطراب تعامل اجتماعی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روانشناسی شهر ساوه در سال 1403 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه های اضطراب اجتماعی کانر و همکاران (2000 SPIN,)، دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004 DERS,) و اضطراب تعامل اجتماعی هیمبرگ و همکاران (1998 SIAS,) بود. گروه آزمایش تحت درمان گروهی برنامه زمانی پارادوکسی طی 4 جلسه ۹۰ دقیقه ای هفته ای یک بار قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون گروه آزمایش و گوا تفاوت معناداری در سطح ۰۰۱/0>P وجود داشت. یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه زمانی پارادوکسی بر کاهش اضطراب تعاملات اجتماعی و دشواری تنظیم هیجان بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی اثربخش بوده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان