فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مرگ همسر به منزله رویدادی سهمگین می تواند پیامدهای روانی بسیاری را به دنبال داشته باشد. در چنین شرایطی، برخی از افراد ممکن است با وجود مواجهه با واقعه ای دردناک، رشد پس از سانحه را تجربه کنند؛ از این رو، شناسایی عوامل دخیل در این پدیده حائز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف تدوین مدل رشد پس از سانحه براساس طرحواره های هیجانی با نقش میانجی شفقت به خود در بین زنان سوگوار از مرگ همسر ناشی از بیماری کرونا انجام شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. نمونه شامل 330 نفر از زنان سوگوار مرگ همسر در اثر بیماری کرونا بود که به پرسشنامه های رشد پس از سانحه، طرحواره های هیجانی و شفقت به خود پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری استفاده شد. طبق نتایج، اثر مستقیم کنترل ناپذیر بودن، غیرمنطقی بودن، عدم پذیرش هیجانات، گناه، ابراز هیجانات و تأییدطلبی بر شفقت به خود و رشد پس از سانحه و اثر مستقیم شفقت به خود بر رشد پس از سانحه معنی دار است. اثر غیرمستقیم کنترل ناپذیر بودن، غیرمنطقی بودن، عدم پذیرش هیجانات، گناه، ابراز هیجانات و تأییدطلبی بر رشد پس از سانحه معنی دار است؛ بنابراین، شفقت به خود به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین طرحواره های هیجانیو رشد پس از سانحه دارای نقش معنی دار است. با توجه به نتایج، برای ارتقای رشد پس از سانحه در افراد سوگوار می توان به طراحی مداخلاتی مبتنی بر اصلاح طرحواره های هیجانی و شفقت به خود اقدام کرد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
103 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با پیگیری و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 نوجوان بزهکار 16 تا 20 سال کانون اصلاح و تربیت شهر نکا بود که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان، مقیاس کنترل عواطف و مقیاس سرزندگی ذهنی نوجوانان بود. برنامه روان درمانی مثبت نگر به صورت هفتگی طی 8 جلسه دو ساعته به گروه آزمایشی، آموزش داده شد. پس از پایان جلسات، پس آزمون و 3 ماه بعد از آن پیگیری اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دادند برنامه روان درمان گری مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار مؤثر بوده است و این تأثیر تا مرحله پیگیری ادامه داشت. درمجموع، نتایج حاکی از آن است که برنامه روان درمانگری مثبت نگر در افزایش خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار اثربخش است و این برنامه را می توان در جهت ارتقای کاهش رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان استفاده کرد.
اثربخشی مدل مک مستر بر اضطراب و خودکنترلی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
491 - 511
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مدل مک مستر بر اضطراب و خودکنترلی زنان در آستانه طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 تهران در سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه اضطراب زانک (1971) 30 زن به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی مدل مک مستر (15 زن) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مدل مک مستر (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اضطراب زانک (1971) و خودکنترلی تانجی، بامستر و بونه (2004) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله مدل مک مستر بر نمره اضطراب (25/5=F، 030/0 =P) و خودکنترلی (56/8=F، 007/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند مدل مک مستر برای افزایش خودکنترلی و همچنین کاهش اضطراب در زنان در آستانه طلاق روش مناسبی است.
مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای سبک های دلبستگی با میانجی گری رابطه والد- فرزندی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی مشکلات روان شناختی کودکان و نوجوانان، همواره یکی از دغدغه های اصلی روانشناسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای سبک های دلبستگی با میانجی گری رابطه والد و کودک انجام شد. روش پژوهش: در مطالعه ای مقطعی در قالب طرحی همبستگی، کلیه مادران دانش آموزان با مشکلات رفتاری شهرستان کرج با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده که از لیست اسامی دانش آموزان با تشخیص مشکلات رفتاری انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه، داده های پژوهش به کمک سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL) - نسخه والدین آخنباخ و رسکولار (2001)، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازان و شیور (1987) و پرسشنامه رابطه والد و کودک پیانتا (2015) استفاده شد. برای بررسی پیش فرض های آزمون های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس به بررسی مسیرهای مشخص شده پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شده است. نسخه 3/3 نرم افزار اسمارت پی ال اس برای تدوین مدل تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری و نسخه SPSS نسخه 26 برای آمار توصیفی استفاده شده است. همچنین ازتحلیل مسیر برای تعیین ضرایب مستقیم و غیر مستقیم استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده از روش بوت استرپ و آزمون سوبل هر دو نشان می دهند، اثر غیر مستقیم سبک های دلبستگی بر مشکلات رفتاری کودکان به واسطه رابطه کودک والد برابر 142/0- شده است و مقدار آماره سوبل در سطح اطمینان 95% معنادار شده است (001/0>P، 56/3=Sobel). در نتیجه سبک های دلبستگی بر مشکلات رفتاری کودکان با توجه به نقش میانجی رابطه کودک والد تاثیر معناداری دارد. مقدار منفی بتا (142/0-) نشان از منفی و عکس بودن این اثر می باشد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت سبک های دلبستگی با میانجی گری رابطه والد و کودک در ایجاد مشکلات رفتاری کودکان موثر می باشند که ضمن در برداشتن تلویحات بالینی می تواند در برنامه پیشگیری مورد کاربست قرار گیرد.
مقایسه مدل تعارض زناشویی بر اساس خود متمایزسازی و خانواده گرایی با نقش میانجی صمیمیت و بلوغ عاطفی در خانواده های سنتی و مدرن
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحولات ناشی از تغییرات جامعه نیز می تواند زمینه ساز تفاوت در ارزش ها، خواسته ها وانتظارات زوجین از یکدیگر باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه مدل تعارض زناشویی بر اساس خودمتمایزسازی و خانواده گرایی با نقش میانجی صمیمیت و بلوغ عاطفی در خانواده های سنتی و مدرن بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر با هدف کاربردی و روش همبستگی است. جامعه شامل کلیه زوجین ساکن شهر تهران، روش نمونه گیری در دسترس بود. از ۱۱۰۷ نفری که به پرسشنامه پاسخ دادند، ۵۹۰ زن و شوهر به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. ابتدا میانگین و انحراف معیار پرسشنامه تفکیک سنتی از مدرن، محاسبه شد و بر اساس یک انحراف استاندارد از میانگین، خانواده های سنتی (۳۵ زوج) و خانواده های مدرن (۴۶ زوج) تفکیک شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل: پرسشنامه محقق ساخته تفکیک خانواده سنتی از مدرن، و پرسشنامه های تعارض زناشویی، خود متمایز سازی، خانواده گرایی، صمیمیت و بلوغ عاطفی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه از تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری و برای مقایسه ی میانگین متغیرها از آزمون T مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد این مدل در خانواده های سنتی و مدرن از برازش مناسب برخوردار است و مثبت بودن شاخص نیکویی برازش (GOF) در خانواده سنتی و مدرن بترتیب دارای مقدار 83/0 و 56/0 است. چون این مقدار بیشتر از35/0است، در نتیجه برازش کلی مدل تأیید گردید (01/0>P). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در مراکز درمانی و مشاوره ای در حل تعارض زناشویی ویژگی های خانواده های مدرن و سنتی در نظر گرفته شود.
طراحی مدل ساختاری - تفسیری شکست سکوت دفاعی کارکنان خلاق در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۴۶۵-۱۴۴۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های پیشین نشان دهنده وجود پدیده سکوت دفاعی در سازمان ها در بین کارکنان خلاق است و به معنای خودداری از بیان ایده و اطلاعات برای حفظ موقعیت و شرایط است. این نوع سکوت آثار مخربی برای کارکنان و سازمان به همراه دارد. مرور مطالعات مرتبط قبلی، پژوهشی که به طراحی مدل ساختاری - تفسیری شکست سکوت دفاعی کارکنان خلاق در سازمان های دولتی ایران پرداخته باشد، یافت نکرد. هدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدلی برای شکست سکوت دفاعی کارکنان خلاق در سازمان های دولتی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش نیز کیفی - کمی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل تمامی کارکنان خلاق در سازمان های دولتی استان ایلام در سال 1400 بود که با توجه به عملکرد آن ها و مشورت نظرسنجی با مدیران سازمان های مربوطه انتخاب شدند. روش نمونه گیری در بخش کیفی نیز نمونه گیری هدفمند و در دسترس بود. در بخش کمی نیز برای سطح بندی عوامل از 10 نفر از خبرگان آشنا با موضوع پژوهش استفاده شد. همچنین در پژوهش حاضر از روش مدل سازی ساختاری – تفسیری (ism) استفاده شد. یافته ها: عوامل تأثیرگذار بر شکست سکوت دفاعی کارکنان خلاق در قالب روش ism سطح بندی شدند. در اولین سطح چهار متغیر؛ حمایت سازمانی ادراک شده، تقویت مثبت، وفاداری سازمانی و خودگشودگی کارکنان قرار گرفتند. در سطح دوم نیز دو متغیر شفافیت سازمانی و فضیلت مدنی قرار گرفتند و در سطح سوم نیز سه متغیر رهبری خلاق، بهبود برنامه های مدیریت منابع انسانی و فرهنگ انتقادپذیری قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، به نظر می رسد، شکست سکوت دفاعی کارکنان از رهبری خلاق، بهبود برنامه های مدیریت منابع انسانی و فرهنگ انتقادپذیر در سازمان ها شروع می شود.
تحلیل مضمون آسیبهای شغلی مددکاران اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۳۲۱-۲۸۶
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به شیوع آسیب های شغلی در مشاغل یاری رسان هدف پژوهش حاضر بررسی آسیب های شغلی مددکاران اجتماعی بود. روش پژوهش: این مطالعه به شیوه ی کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. جامعه ی پژوهش کلیه مددکاران اجتماعی شهر شهرکرد بود که تعداد 17 نفر از مددکاران به روش نمونه گیری هدفمند با اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون شبکه ای آتراید-استرلینگ استفاده شد. یافته ها: مددکاران اجتماعی آسیب های شغلی را در سه مضمون فراگیر آسیب های درون فردی، آسیب های بین فردی و آسیب های فرافردی تجربه می کنند. آسیب های درون فردی شامل دو مضمون آسیب های عاطفی-هیجانی (اضطراب، افسردگی عمومی، فرسودگی و خشونت) و آسیب های جسمانی بود. در حوزه ی آسیب های بین فردی مضامین شامل: سرریزی مشکلات شغلی به خانواده، مشکلات ارتباطی با مددجویان (فروپاشی مرز کاری و شخصی با مددجویان، ناتوانی در مدیریت پرتوقعی مددجویان و مشکلات فرهنگی، آموزشی و اجتماعی مددجویان)، مشکلات مربوط به عدم تعهد سازمانی (احساس تبعیض وجدان گرایی پایین همکاران) و مشکلات مربوط به خط و مشی سازمان (تغییر و تنوع خط و مشی سازمان و مغایرت خط و مشی سازمان با نیازهای مددجویان) بود. آسیب های فرافردی نیز شامل مضامین مشکلات مربوط به ماهیت شغل (حجم زیاد کار، چالش زیاد کار)، مشکلات مربوط به شرایط کاری (سروصدای زیاد، ارگونومی نامناسب و آلودگی محیط کاری)، مشکلات مالی و رفاهی و تداخل مشکلات محیط زندگی با وظایف شغلی بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گرفت که مددکاری اجتماعی شغلی بسیار پرچالش و مددکاران اجتماعی از جمله آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند که در حیطه های مختلفی مشکلات زیادی را تجربه می کنند و سازمانهای زیرربط با استفاده از مشاوران و روانشناسان شغلی و برنامه ریزی همه جانبه می توانند در جهت کاهش این آسیبها به آنان کمک کنند.
نقش الگوهای تعاملی خانواده و خودکنترلی در پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۱۶-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بین الگوهای تعاملی خانواده و خودکنترلی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر 17-15سال مشغول به تحصیل در مدارس دولتی دوره متوسطه دوم شهرستان آبیک در سال تحصیلی 1401-1400 بود؛ که 258 نفر با روش نمونه گیری غیرتصادفی به صورت در دسترس انتخاب و از طریق شبکه های مجازی با استفاده از پرسشنامه های وابستگی به اینترنت (IAT) (یانگ، 1998) مقیاس تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) (ریچی، 1972)، خودکنترلی (SCS) (تانجی و همکاران، 2004) ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری انجام شد. یافته های به دست آمده از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد رابطه مثبت معناداری بین الگوی تعاملی گفت و شنود (01/0P<) و رابطه منفی معناداری بین الگوی تعاملی همنوایی (05/0P<) با وابستگی به شبکه های اجتماعی وجود دارد. اما بین خودکنترلی با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد. در واقع 19درصد واریانس وابستگی به شبکه های اجتماعی براساس الگوهای تعاملی خانواده (گفت و شنود، همنوایی)، خودکنترلی نوجوانان قابل پیش بینی است. با توجه به یافته های به دست آمد می توان به منظور کاهش یا پیشگیری از وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان برنامه های ویژه به منظور بهبود الگوهای تعاملی خانواده تدوین نمود.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری، خودانتقادی و رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان 12- 18 سال مبتلا به اختلال دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری، خودانتقادی و رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان 12- 18 سال مبتلا به اختلال دوقطبی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری نوجوانان 12- 18 سال مبتلا به اختلال دوقطبی در سال 1401 بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری هدفمند از بین بیمارستان امام حسین تهران، مطب سعادت آباد و مطب قایم شهر و بر اساس مصاحبه بالینی ساختار یافته، تعداد 40 نوجوان انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (20 نفر برای هر گروه جایگرین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری (AQ، باس و پری، 1992)، پرسشنامه رفتارهای خودآسیب رسان (ISAS، کلونسکی و گلن، 2009) و پرسشنامه خودانتقادی (LOSC، تامپسون و زوراف، 2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین رفتارهای خودآسیب رسان، پرخاشگری و خودانتقادی پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (01/0>P) وجود داشت. در واقع رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث کاهش پرخاشگری، خودانتقادی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان مبتلا به اختلال دوقطبی می شود.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس کارکردهای سبک تفکر و سبک های تربیتی والدین با میانجی گری مسئولیت پذیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۳۰-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش عملکرد تحصیلی براساس کارکردهای سبک تفکر و سبک های تربیتی والدین با میانجی گری مسئولیت پذیری دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه اول ناحیه 3 شهر قم مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401- 1400 بود که از این بین 430 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های عملکرد تحصیلی فام و همکاران (1999، APQ)، سبک های تفکر استرنبرگ (STSQ، 1992)، مقیاس فرزندپروری ادراک شده گرولینک و همکاران (PPQ، 1997) و مسئولیت پذیری شخصی مرکلر و همکاران (PRQ، 2016) تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد سبک تفکر قانونی، اجرایی، سبک های تربیتی مادر و پدر و مسئولیت پذیری رابطه مثبت و معنادار (01/0>p) و سبک تفکر قضاوت گر و عملکرد تحصیلی ارتباط منفی معنادار (01/0>p) بود و سبک تفکر قانونی، اجرایی، قضاوت گر، سبک های تربیتی مادر و پدر از طریق مسئولیت پذیری با عملکرد تحصیلی ارتباط دارند (01./0>p). نتایج این پژوهش نشان داد بین کارکردهای سبک تفکر و سبک های تربیتی والدین با عملکرد تحصیلی با میانجی گری مسئولیت پذیری در دانش آموزان رابطه وجود دارد (05/0>p) و مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته های این پژوهش می تواند در بهبود عملکرد تحصیلی مورد استفاده ی متخصصان حوزه های آموزشی قرار گیرد.
An Investigation of the Causal Pattern of the Relationship Between Personality Variables and Corona-Related Health Attitudes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۳ - Serial Number ۱۷, Summer ۲۰۲۳
57 - 70
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to investigate the causal pattern of the relationship between personality variables and coronavirus-related health attitudes mediated by the internal locus of control, and the moderating role of self-esteem in students. The sample participants consisted of 150 students of varying educational levels who completed the Health Behavior, Health Attitude, Internal Locus of Control, risk-taking, self-esteem, and conscientiousness and neuroticism questionnaires, online and through messaging applications (Telegram and WhatsApp). To analyze data, structural equation modeling (SEM) was used to measure fitness of the model and examine direct relationships. Measurement of the mediator relationship was assessed via, Bootstrap, and the moderator relations were examined with hierarchical regression. The results showed that the model's fitness well with the data and all direct relationships, except the relationship between risk-taking, and health attitudes were confirmed. The findings also confirmed the mediating role of the internal locus of control in the relationship between personality traits and health attitudes. The results further indicated the moderating role of self-esteem in the relationship between the internal locus of control and students' health attitudes. In other words, the relationship between the internal locus of control and health attitudes in students with higher self-esteem is stronger than the relationship in which students reported lower self-esteem. The results also confirmed the moderating role of self-esteem in the relationship between neuroticism and students' health attitudes. In other words, the relationship between neuroticism and health attitudes in students with lower self-esteem is stronger than the relationship in which students reported higher self-esteem
اثر بخشی بسته آموزشی هوش معنوی با رویکرد قرآنی بر سلامت روان بیماران سرطانی زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
107 - 116
حوزههای تخصصی:
چکیدهمقدمه و هدف: امروزه انواع سرطان و عوارض سنگین درمان آنها و همچنین مرگ و میر ناشی از این بیماری،همچنین وضعیت سلامت روان بیماران توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود معطوف کرده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ساخت بسته ی آموزشی هوش معنوی با رویکرد قرآنی و بررسی تأثیر آموزش آن بر سلامت روان در گروهی از بیماران سرطانی زن بود.مواد و روش ها: پژوهش حاضر طرحی آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود و آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. درراستای دستیابی به هدف پژوهش، پس از تدوین بسته آموزشی تعداد 40 بیمار سرطانی زن انتخاب، و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش، طی هشت جلسه و به مدت 2 ماه آموزش دیدند و در طول این مدت با استفاده از پیام های امید بخش و یاد آوری تکالیفی ازآیات قرآنی(به عنوان بخشی از بسته ی آموزشی ) همراهی شدند. در این پژوهش جهت اندازه گیری سلامت روان ازپرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) استفاده شد وداده با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر حاکی از افزایش معنادار سلامت روان و ابعاد آن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل پس از مداخله آموزشی است.نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که مداخله های آموزشی ترکیبی و مبتنی بر فرهنگ می تواند بر افزایش قابل ملاحظه سلامت روان در بیماران مبتلا به سرطان مؤثر باشد.
تأثیر بازی مبتنی بر تلفن همراه بر میزان یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس کار و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
82 - 103
حوزههای تخصصی:
یادگیری مبتنی بر بازی تلفن همراه را می توان به عنوان یک بازی برای اهداف یادگیری با بهره گیری از فناوری های تلفن همراه برای پلت فرم بازی تعریف کرد. مطالعه حاضر با هدف تأثیر یادگیری مبتنی بر بازی تلفن همراه بر میزان یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس کار و فناوری انجام شد. روش تحقیق در چهارچوب مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره اول دبیرستان شهرستان دامغان در سال تحصیلی 139۹-۱۳۹۸ به تعداد 549 نفر بودند، که 40 نفر با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های محقق ساخته است که شامل یک پرسشنامه سنجش میزان یادگیری با محاسبه پایایی بر اساس آلفای کرونباخ 71/ ۰ و یک پرسشنامه سنجش میزان انگیزه با محاسبه پایایی بر اساس آلفای کرونباخ 89/ ۰ است. همچنین برای سنجش اثربخشی بازی تلفن همراه از بازی شبیه ساز مزرعه استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها با کمک صاحب نظران تعیین شد. داده ها به کمک آزمون های توصیفی و آمار استنباطی مانکوا، استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که یادگیری مبتنی بر بازی تلفن همراه بر میزان یادگیری و انگیزه دانش آموزان، اثر معنی داری داشته است. از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که یادگیری مبتنی بر بازی تلفن همراه بر میزان یادگیری دانش آموزان تأثیر مثبت و معناداری دارد. این رویکرد پتانسیل قابل توجهی بر انگیزه دانش آموزان دارد به طوری که علاقه دانش آموزان را افزایش و دانش آموزان تلاش و کوشش بیشتری برای اجرای عالی فعالیت از خود نشان می دهند.
پیش بینی شرمساری نوجوانان بر اساس شفقت به خود و تنظیم هیجان با توجه به نقش میانجی حل مشکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف پیش بینی شرمساری نوجوانان بر اساس شفقت به خود و تنظیم هیجان با توجه به نقش میانجی حل مشکل در نوجوانان 12 تا 15 سال شهر تهران انجام شد. روش پژوهش: در قالب یک طرح همبستگی به شیوه مقطعی، 320 نفر (دختر و پسر) از نوجوانان شهر تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که پس از جمع آوری داده ها، تعداد 312 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل بوده است و از شرکت کنندگان خواسته شد به پرسشنامه های استاندارد تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، حل مشکل هپنر و پترسون (1982)، شفقت به خود نف (2003) و احساس شرم و گناه کوهن و همکاران (2011) پاسخ دهند. به منظور تحلیل داده از نرم افزارهای Spss و Smart-PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 65.9 درصد از تغییرات شرمساری ناشی از تغییرات متغیرهای شفقت به خود و تنظیم هیجانی است و تمامی متغیر های مذکور تأثیر معناداری بر شرمساری دارند (001/0P<). همچنین نتایج مرتبط با نقش میانجی گری حل مشکل، نشان داد که صرفاً تنظیم هیجان منفی از طریق حل مشکل بر شرمساری با شدت 0.45 اثر غیرمستقیم دارد (001/0P<) و دو متغیر تنظیم هیجان مثبت و شفقت به خود از طریق حل مشکل بر شرمساری دارای تأثیر غیرمستقیم نمی باشند (05/0P>). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که متغیرهای شفقت به خود و تنظیم هیجانی بر شرمساری نوجوانان تأثیرگذار می باشند و حل مشکل در رابطه بین تنظیم هیجان منفی و شرمساری نوجوانان نقش میانجی دارد؛ بنابراین، توجه به این مکانیسم ها می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانیِ کارآمد برای نوجوان در مقابله با شرمساری نوجوانان و ابتلا به نشانه های افسردگی مفید باشد.
مقایسه طرحو اره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی زنان درگیر در روابط عاطفی با فاصله سنی 10 سال و کمتر و فاصله سنی 15 سال و بیشتر (با برتری سنی مرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
321 - 333
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی زنان درگیر در روابط عاطفی با فاصله سنی 10 سال و کمتر و فاصله سنی 15 سال و بیشتر (با برتری سنی مرد) انجام شد. روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود؛ جامعه آماری به حجم 91 نفر که 50 نفر برای گروه اول (زنان درگیر در روابط عاطفی با فاصله سنی 10 سال و کمتر) و 41 نفر برای گروه دوم (زنان درگیر در روابط عاطفی با فاصله سنی 15 سال و بیشتر) به روش دردسترس و گلوله برفی انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های دلبستگی هازان و شاور (1987) و پرسشنامه 90 سوالی طرحواره یانگ (1990) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه در مولفه سبک دلبستگی اضطرابی/ دوسوگرا و سبک دلبستگی اجتنابی وجود داشت (01/0>P). تفاوت معناداری بین دو گروه در مؤلفه های محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، نقص و شرم، شکست، وابستگی، آسیب پذیری، بازداری هیجانی، استحقاق و خویشتن داری وجود داشت (05/0>P). همچنین بین دو گروه در مولفه سبک دلبستگی ایمن و مؤلفه های رهاشدگی، خود گرفتار، اطاعت، ایثارگری، معیارهای سختگیرانه، جلب توجه، منفی گرایی و تنبیه تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: نتیجه این مطالعه نشان داد بین طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی زنان درگیر در روابط عاطفی با فاصله سنی 10 سال و کمتر و فاصله سنی 15 سال و بیشتر (با برتری سنی مرد) تفاوت وجود دارد. نتایج این مطالعه بر اهمیت رویکردهای طرحواره محور و هیجان مدار در حل تعارضات بین فردی زوجین با فاصله سنی بالا تأکید دارد.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی با علائم وسواس فکری - عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
69 - 79
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای سبک های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی با علائم وسواس فکری -عملی بود.روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان جمعیت عمومی، 363 نفر از طریق فراخوان اینترنتی، با توجه به ملاک های ورود و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدیدنظر شده وسواس فکری عملی (فوا و همکاران، 2002)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و پرسشنامه تجارب مربوط به روابط نزدیک (برنان و موریس، 1997) بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ترومای کودکی با علائم وسواس فکری - عملی رابطه مستقیم و معناداری داشت. همچنین، سبک های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی و علائم وسواس فکری - عملی نقش واسطه ای معناداری داشتند. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده افرادی که سابقه تجربه ترومای دوران کودکی و سبک های دلبستگی ناایمن را دارند معمولا عواطف منفی را تجربه می کنند و تجربه علائم وسواسی در این افراد محتمل می باشد. در کل، ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی ناایمن و عواطف منفی عواملی هستند که می توانند در ارتباط با علائم وسواسی-جبری نقش مهمی داشته باشند. بنابراین، این عوامل باید در طرح ریزی روش های پیشگیری و همچنین برنامه های درمانی مورد توجه قرار گیرند.
شادکامی براساس نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی گری سازگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
126 - 151
حوزههای تخصصی:
از دوره های مهم تاثیرگذار در رشد و سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی، دوران نوجوانی هر فردی است که شکل گیری شخصیت و هویت یابی در این دوره حساس شکل می گیرد. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی شادکامی براساس نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی گری سازگاری در نوجوانان بود. روش پژوهش کاربردی و روش انجام آن توصیفی-همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را تمامی نوجوانان دختر شاغل به تحصیل در دوره دوم متوسطه تشکیل می دادند که 352 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های شادکامی آکسفورد (2002)، نیازهای بنیادین روان شناختی دسی و همکاران (2001) و سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ (1993) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد متغیر سازگاری توانسته است نقش میانجی را در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی با شادکامی ایفا کند. می توان نتیجه گرفت هنگامی که انگیزه ها و یا پاداش های درونی اثر تقویت شان بیشتر از انگیزه بیرونی باشد، اجرای نیازهای روانی آسان تر شده و تاثیر مثبتی بر سازگاری نوجوان می گذارد؛ چرا که سازگاری ازطریق مشوق ها و تقویت های درونی حاصل می شود و این گونه با ایجاد احساس درونی مثبت در نوجوان منجر به افزایش شادکامی در نوجوانان می شود؛ براین اساس بایستی با فراهم نمودن محیط سالم و پویا و متناسب با نیاز های فردی و شخصیتی هر نوجوان، نوید بهزیستی و شادکامی را در نوجوانان داد.
نقش میانجی گر راهبردهای شناختی و فراشناختی در رابطه بین ادراک رابطه والد- فرزند و اضطراب امتحان در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
61 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: اضطراب امتحان نوعی اضطراب وابسته به موقعیت است و به عنوان تجربه ای ناخوشایند تجربه می شود و مانع رشد و پیشرفت تحصیلی دانش آموز میگردد. بنابراین شناسایی عواملی که می تواند مانع اضطراب امتحان شود از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگر راهبردهای شناختی و فراشناختی در رابطه بین ادراک رابطه والد- فرزند و اضطراب امتحان بود. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در شهر تهران در سال تحصیلی 98- 1397 بود که از میان آن ها 330 نفر استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رابطه والد- فرزند؛ مقیاس اضطراب امتحان ساراسون و همکاران (1956) و پرسشنامه راهبردهای شناختی و فراشناختی داوسون و مک اینری (2004) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد ادراک رابطه پدر- فرزند (001/0=P، 120/0-=β) و ادراک رابطه مادر- فرزند (001/0=P، 161/0-=β) به صورت غیرمستقیم با اضطراب امتحان رابطه دارند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت راهبردهای شناختی و فراشناختی در رابطه بین ادراک رابطه والد- فرزند و اضطراب امتحان در دختران نقش میانجی داشت.
بررسی رابطه سبک تدریس اساتید با انگیزه و درگیری تحصیلی دانشجویان در محیط یادگیری آنلاین با نقش میانجی سبک های مشارکت در یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت سبک تدریس و تطبیق آن با سبک های یادگیری در محیط یادگیری آنلاین(برخط)، نقش بسزایی در افزایش سطح انگیزه و درگیری در فعالیت های آموزشی فراگیران در این نوع محیط یادگیری داشته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی از نوع طرح های همبستگی انجام شد.نمونه پژوهش شامل100نفرازاساتید و502نفراز دانشجویان معرفی شده از سمت آنان در پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان بود.ابزار مورد استفاده پرسشنامه های سبک تدریس گراشا و ریچمن،انگیزه تحصیلی هارتر،درگیری تحصیلی خالقی نژاد و سبک یادگیری گراشا و ریچمن بود.نتایج نشان داد که بین سبک تدریس استاد با انگیزه تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد. بین سبک تدریس استاد و درگیری تحصیلی رابطه معناداری مشاهده نشد.سبک تدریس از طریق سبک یادگیری بر روی انگیزه تحصیلی و درگیری تحصیلی اثرگذار است.اگر چه این اثر غیر مستقیم معنادار است اما رابطه بین سبک های تدریس با سبک های یادگیری ضعیف بوده و رابطه بین سبک های یادگیری و انگیزه تحصیلی و سبک های یادگیری با درگیری تحصیلی است که اهمیت بیشتری در پیش بینی دارد.همچنین سبک های یادگیری با انگیزه تحصیلی و درگیری تحصیلی دانشجویان درمحیط یادگیری آنلاین رابطه قوی ای دارد. هدف مطالعه حاضربررسی رابطه سبک تدریس اساتید با انگیزه و درگیری تحصیلی دانشجویان در محیط یادگیری آنلاین با نقش میانجی سبک های مشارکت در یادگیری بود.
آموزش عالی و چشم انداز خبرگی برنامه درسی دانشجویان رشته گردشگری: یک مطالعه سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف و درک ابعاد و مولفه های چشم انداز خبرگی برنامه درسی دانشجویان گردشگری مبتنی بر رویکرد توسعه پایدار با استفاده از روش سنتزپژوهی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، کلیه آثار منتشر شده در این حوزه از سال های2000تا 2022در نه پایگاه اطلاعاتی معتبر و نمونه مورد بررسی شامل42سند می باشد که بااستفاده از نرم افزارMAXQDA20 دسته بندی و سازماندهی شدند. از روش کنترل اعضاء و ضریب توافق که برابر با 71% شد، برای اعتبارداده ها استفاده گردید. یافته ها نشان داد، چشم انداز خبرگی برنامه درسی گردشگری با تاکید بر رویکرد توسعه پایدار شامل شش مضمون خبرگی، نظرورزانه(توجه به جنبه پویا و دینامیک مفاهیم)، کارآفرینانه(کنش هوشمندانه متناسب)، طبیعت گرایانه(رفتار محیط زیستی مسئولانه)، استراتژک گانه(راهبردهای مدیریتی)، جامعه شناسانه(درک رابطه واقع بینانه تر با مسائل) و انسانگرایانه(تغییر در ارزش های انسانی) است. مطابق با نتایج، آموزش گردشگری از آموزش حرفه ای به آموزش آزادتر و وسیع تر باید رشد یابد و پارادایم توسعه پایدار با تمرکز بر شش حیطه خبرگی به مثابه رهیافت و راهبرد تعریف شده در برنامه درسی رشته گردشگری ادغام و به بزرگترین پتانسیل در جهت پرورش نیروی انسانی خبره و آگاه در مسیر پیچیده توسعه پایدار گردشگری استفاده گردد. همچنین بر برنامه ریزی در راستای هدایت صحیح راهبردهای پایداری در رسالت آموزش عالی گردشگری تأکید می شود.