فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
37 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر هنجاریابی پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران مطابق با فرهنگ ایرانی -اسلامی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری بیماران مبتلا به کووید-19 دو استان قم و تهران بود که از طریق انتشار لینک تعداد 548 نفر به پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران و پرسشنامه سبک های اسناد بیماران مبتلا به کووید پاسخ دادند. برای بررسی ویژگی های روان سنجی، داده ها با استفاده از نرم افزار spss26 و amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای فرایند روایی از سه روش روایی محتوایی، روایی ملاک و روایی سازه به شیوه روش های همسانی درونی و روش تحلیل عاملی به شیوه تاییدی و اکتشافی بهره برده شد. یافته ها حاکی از شناسایی سه عامل؛ «اسناد دینی مثبت»، «بازخواست خداوند» و «مجازات الهی» بود. عامل «باز خواست خداوند» و «مجازات الهی» بایکدیگر عامل «اسناد دینی منفی» را تشکیل دادند. اعتبار آزمون با روش دو نیمه کردن آزمون، ضریب اسپیرمن – براون و ضریب دو نیمه سازی گاتمن و تعیین ضریب آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که نسخه فارسی پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران، از روایی و اعتبار بالایی برخوردار بوده و ثبات و قابلیت پیش بینی آن مورد تایید است.
تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
43 - 59
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه کودکانی که بخش اول زندگی خود را در پرورشگاه ها می گذرانند، عمدتاً از محیط های حمایت کننده محروم هستند و بیشتر در معرض خطر مشکلات رفتاری همچون پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی هستند، این پژوهش صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان بود. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) و جامعه آماری آن را نوجوانان ساکن در پرورشگاه صنعتی شهر کرمان تشکیل داده اند که تعداد آنان بالغ بر 200 نفر بود. 30 نفر به صورت تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. 15 نفر از آنها به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه رشد اجتماعی وایزمن جمع آوری گردیده است. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان تأثیرگذار بوده است.
بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه رفتارهای ضداجتماعی در نوجوانان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
288 - 300
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رفتارهای ضداجتماعی به مجموعه ای از اقدامات اشاره دارند که موجب آسیب رساندن به دیگران، نقض هنجارهای اجتماعی، تعدی به حقوق فردی، یا تجاوز به مالکیت دیگران می شوند. این دسته از رفتارها، به عنوان عواملی که می توانند خطراتی برای اشخاص و ساختار جامعه ایجاد کنند، شناخته می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه رفتارهای ضداجتماعی بارت و دونلان در نوجوانان ایرانی انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 1402-1401 بود که نمونه ای به حجم 567 نفر (342 دختر و 222 پسر و 3 نفر جنسیت نامشخص) از این جامعه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های رفتارهای ضداجتماعی بارت و دونلان (2009، STAB)، هویت اخلاقی آکینو و رید (2002) و گرایش به انتقام فلورس-کاماچو و همکاران (2022، BSVT-11) بودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل عامل اکتشافی و روش مؤلفه های اصلی با استفاده از چرخش واریماکس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد این پرسشنامه از سه مؤلفه پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری اجتماعی و قانون شکنی تشکیل شده است. همچنین، جهت سنجش ساختار سه عاملی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که یافته های آن نشان داد شاخص های برازش الگوی سه عاملی رفتارهای ضداجتماعی، برازش قابل قبولی با داده ها دارد. ضرایب آلفای کرونباخ نیز از مقادیر قابل قبولی برخوردار بودند. درنهایت، جهت بررسی روایی واگرا و همگرا از اجرای هم زمان پرسشنامه های هویت اخلاقی و گرایش به انتقام استفاده شد. یافته ها نشان داد پرسشنامه حاضر با پرسشنامه هویت اخلاقی رابطه منفی و معنی دار و با پرسشنامه گرایش به انتقام رابطه مثبت و معنی دار دارد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت پرسشنامه حاضر، پایایی و روایی مناسبی دارد و می تواند رفتارهای ضداجتماعی و مؤلفه هایش را در فرهنگ و جامعه ایرانی ارزیابی کند. همچنین این پرسشنامه در موقعیت های مختلف تربیتی و پژوهشی قابل استفاده است.
اثر درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال نقص توجه و بیش فعالی در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات مصرف مواد یکی از علل اصلی عوارض و مرگ ومیر در سراسر جهان است. بااین حال اطلاعات کمی در مورد اثربخشی درمان برای بیماران مبتلابه هر دو بیماری وجود دارد. همچنین درمان دارویی استاندارد عمدتاً پیامدهای منفی را نشان داده است. این پژوهش باهدف تعیین اثر درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال نقص توجه و بیش فعالی در مردان مبتلابه اختلال مصرف مواد بود. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه های تجربی و گواه می باشد. جامعه آماری تحقیق را افراد مبتلابه اختلال مصرف مواد با نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های منطقه 10 شهر تهران تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق 30 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از فرم مشخصات بالینی فردی، مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-V)، پرسشنامه مقیاس خود گزارشی اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی بزرگ سالان وکسلر و همکاران (ASRS)، استفاده شد. در این پژوهش تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش انجام گرفت، بخش اول اختصاص به یافته های توصیفی داشت که در این بخش شاخص هایی نظیر میانگین، انحراف معیار، درصد و فراوانی استفاده شد. بخش دوم مربوط به یافته های استنباطی بود که در این قسمت تحلیل کوواریانس تک متغیره در داده های کمی استفاده شد در برنامه آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیرهای نقص توجه و فزون کنشی معنادار است و میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیر نقص توجه و فزون کنشی نیز به طور معناداری کمتر از گروه کنترل است (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نقص توجه و فزون کنشی مردان مبتلابه اختلال مصرف مواد می باشد.
همبسته های عصبی به عنوان نشانگرهای زیستی احتمالی انعطاف پذیری شناختی بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انعطاف پذیری شناختی یکی از عوامل کلیدی در سازگاری افراد با تغییرات و حل مسئله در زندگی است. شناسایی عواملی مرتبط با این کارکرد شناختی برای موفقیت تحصیلی و شغلی بزرگسالان ضروری است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی همبسته های عصبی به عنوان نشانگر زیستی الکتروفیزیولوژیک در رابطه با انعطاف پذیری شناختی بزرگسالان با بهره گیری از تکنیک های الکتروانسفالوگرافی کمی بود. روش کار: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان یک مؤسسه خصوصی خدماتی در تهران در سال 1401 به تعداد ۳۰۰ نفر بود. تعداد ۵۳ نفر با روش نمونه گیری هدفمند از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از نسخه رایانه ای آزمون مرتب سازی کارت های ویسکانسین استفاده شد. ثبت امواج مغزی با استفاده از دستگاه (32 کاناله) MITSAR-202 صورت گرفت. تحلیل طیفی توان با استفاده از نرم افزار MATLAB 2017 و تولباکس EEG LAB نسخه ۲۰۲۲ انجام شد. داده ها با روش همبستگی تفکیکی و با تصحیح بنفرونی در نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت امواج آلفا و تتا در ناحیه گیجگاهی چپ رابطه معنا داری با شاخص تعداد طبقات و تعداد پاسخ های درست دارد. مطابق با یافته پژوهش حاضر بین شاخص طبقات از آزمون مرتب سازی کارت های ویسکانسین با توان مطلق تتا در ناحیه T5 پس از کنترل جنسیت و سن رابطه منفی و معنا دار (0/0001=P ،r=-471/0) و با توان مطلق آلفا در ناحیه T5 رابطه منفی و معنادار (0/002=P ،r=-0/421) وجود داشت. همچنین بین شاخص تعداد پاسخ درست از آزمون مرتب سازی کارت های ویسکانسین با توان مطلق تتا در ناحیه T5 رابطه منفی و معنا دار (0/002=P ،r=-0/423) وجود داشت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر نقش فعالیت امواج آلفا و تتا در ناحیه گیجگاهی چپ مغز در انعطاف پذیری شناختی بود. به عبارتی، افرادی که فعالیت امواج آلفا و تتای قوی تری در ناحیه گیجگاهی چپ دارند، نیازمند مداخلات توانمندسازی شناختی ویژه ای به منظور مدیریت بهتر منابع شناختی و انعطاف پذیری نسبت به گزینه ها و مسائل پیشرو هستند.
مقایسه اثربخشی آموزش جنسی و آموزش ارتباط زناشویی بر تعهد زناشویی در زنان متاهل مهاجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش جنسی و آموزش ارتباط زناشویی بر تعهد زناشویی در زنان متاهل مهاجر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متاهل ایرانی در سال 1402-1401 بودند که طی 5 سال اخیر به کشور امارات مهاجرت کرده بودند. تعداد 45 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده تعارضات زناشویی (MCQ-R) ثنایی (1387) و پرسشنامه تعهد زناشویی (DCI) آدامز و جونز (1997) بود. یکی از گروه های آزمایش آموزش جنسی را در 10 جلسه 2 ساعته و گروه آزمایشی دیگر نیز آموزش ارتباط زناشویی را در قالب 10 جلسه 2 ساعته به صورت هفته ای یکبار دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آموزش جنسی به غیر از مولفه شخصی (05/0>P) بر مولفه های اخلاقی و ساختاری تعهد زناشویی اثربخشی معنادار نداشته است (05/0<P). گروه آموزش ارتباط زناشویی بر هر سه مولفه تعهد زناشویی اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (01/0>P). در نهایت، گروه آموزش ارتباط زناشویی در مقایسه با آموزش جنسی بر هر سه مولفه تعهد زناشویی اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (01/0>P). نتایج نشان می داد که آموزش ارتباط زناشویی، احتمالا مداخله کارآمدتری در مقایسه با آموزش جنسی برای بهبود تعهد زناشویی زناشویی زنان متاهل مهاجر بوده است.
اثربخشی درمان راه حل محور بر طلاق عاطفی، دلزدگی زناشوئی و تمایزیافتگی عاطفی زوجین متقاضی طلاق شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خانواده درمان راه حل محور بر طلاق عاطفی، دلزدگی زناشوئی و تمایزیافتگی عاطفی زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش پژوهش نیمه آزماشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های شهر ساری در سال 1400 بود. انتخاب نمونه از مراکز خدمات روانشناختی شهر ساری به روش هدفمند بود. حجم نمونه 28 نفر تعیین شد که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش طلاق عاطفی گاتمن (1995، GED)، دلزدگی زناشوئی کایزر (1993، MDS) و تمایزیافتگی عاطفی اسکورون (1988، DSI) بود. از هر دو گروه پیش از شروع مداخله پیش آزمون گرفته شد. گروه آزمایشی در طی 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان راه حل محور را دریافت کردند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری در سطح معناداری 05/0 تحلیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دلزدگی زناشویی و تمایزیافتگی عاطفی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در سطح 05/0 وجود داشت، اما این تفاوت در طلاق عاطفی تایید نشد. بدین معنا که خانواده درمانی راه حل محور موجب کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش تمایزیافتگی عاطفی زوجین متقاضی طلاق شده است. بنابراین خانواده درمانی راه حل محور روشی موثر برای کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش تمایزیافتگی عاطفی زوجین متقاضی طلاق است.
فراتحلیل عوامل اثرگذار بر بهبود قابلیت های هیجانی-کارکردی نوجوان مبتنی بر رویکرد تحولی یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل عوامل اثرگذار بر بهبود قابلیت های هیجانی-کارکردی نوجوان منطبق با رویکرد تحولی یکپارچه انجام شد. جامعه آماری کلیه مقالات و پایان نامه های مرتبط با موضوع پژوهش بوده است که در سال های 1392-1402 به زبان فارسی در پایگاه های اطلاعاتی نشریات علمی ایران شامل (پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی(SID)، مگیران، ایرانداک) منتشر شده است. جست وجو با استفاده از کلیدواژه های؛ تعاملات، تنظیم هیجان، مهارت های شناختی (حل مسئله، پرسشگری، تفکر منطقی و انعطاف پذیر) و فراشناخت با محوریت نوجوان انجام شد. از بین پژوهش های راه یافته به مطالعه، 40 مورد برای بررسی برگزیده شد و به کمک نرم افزار CMA2 تحلیل شد. برای محاسبه اندازه اثر از g هگز و مدل اثرات ثابت و تصادفی و به منظور بررسی میزان سوگیری انتشار در مطالعات، از نمودار فونل استفاده شد. همچنین نتایج آزمون I2 و Q حاکی از آن بود که مطالعات همگن نبوده اند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که میزان اندازه اثر ترکیبی عوامل اثرگذار بر قابلیت های هیجانی-کارکردی در مدل ثابت 771/0 و در مدل تصادفی 885/0 است که از نظر آماری معنادار بود. همچنین بیشترین تاثیر بر قابلیت های هیجانی-کارکردی مربوط به عامل تعامل اثربخش (784/1) و کمترین تاثیرگذاری نیز مرتبط با عامل مهارت آموزی (053/0) بود. در نهایت مهم ترین نکته این بود که از میان عوامل اثرگذار بر قابلیت های هیجانی-کارکردی نوجوان، تعاملات اثربخش، توانایی حل مسئله و راهبردهای تنظیم هیجان دارای بیشترین اندازه اثرمعنادار بود که به معنای اهمیت این سه عامل در بهبود عملکرد تحولی نوجوان بوده است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارزشمندی بدن در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۲۰-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارزشمندی بدن در زنان مبتلا به چاقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترلبا دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش را کلیه زنان با شاخص توده بدنی 30 و بیشتر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر ساری در سال 1401 تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 45 نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره جایگذاری شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه خودارزشمندی کروکر و همکاران (CSWS، ۲۰۰۳) بود. گروه های آزمایش هر کدام طی 8 جلسه 90 دقیقه هفته ای یک بار مداخله های درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. روش تحلیل این پژوهش، روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر بود. نتایج نشان داد هر دو مداخله درمان شناختی رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری باعث افزایش ارزشمندی بدن شد (05/0>p) و این نتیجه تا مرحله پیگیری ماندگار بود. همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارزشمندی بدن در زنان مبتلا به چاقی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p). یافته ها نشان داد. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی- رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نقشی کلیدی در افزایش ارزشمندی بدن زنان مبتلا به چاقی دارد.
Predicting Marital Satisfaction based on Attitudes Towards Gender Roles and Identity Styles in Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study investigates the prediction of marital satisfaction based on attitudes toward gender roles and identity in married couples.
Methods: The research method employed for this purpose is descriptive and correlational. Therefore, A cluster sampling method was used to select 350 married individuals from the residents of the second municipality district of Mashhad in 2022, including 150 women and 150 men. Data was collected using the Tagras scale, Smith identity styles, and Enrich marriage satisfaction questionnaire. Correlation and regression models were employed to analyze the data.
Results:The findings reveal significant relationships between attitudes toward gender roles, identity styles, and marital satisfaction. Additionally, it is important to note that the significance of these relationships differed among males and females. After analyzing the data using regression analysis, it was found that attitudes towards gender roles and identity styles have the ability to predict marital satisfaction by %26 and %34, respectively and at the p<0.01 significance level.
Conclusion: Hence, based on the results, it can be concluded that individuals who hold egalitarian attitudes toward gender roles tend to experience higher levels of marital satisfaction. Conversely, those who adhere to traditional gender roles are more likely to experience lower levels of marital satisfaction. Furthermore, it was observed that an informational identity style positively predicts marital satisfaction, while a diffuse identity style negatively predicts it.
The effectiveness of time perspective therapy on the quality of life related to health and the Health Locus of Control in patients with type 2 diabetes and sexual dysfunction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim the aim of this study was to investigate the effectiveness of time perspective treatment on health-related quality of life and Health Locus of Control for patients with Type 2 diabetes with sexual dysfunction. Methods: the current research method was Semi experiment and its design was pre-test post-test with the control group. The statistical community of this study formed all patients with Type 2 diabetes with sexual dysfunction visiting the Persian diabetes clinic in Mashhad in 2024. 30 of these people were selected by targeted non-random sampling and and replaced in two experimental and control groups randomly. The experimental group underwent time perspective treatment for 6 sessions of 60 Minutes, and the control group underwent a waiting list. Health-related quality of life tests (1992) and Health Locus of Control Elston et al. (1978) were used to collect data in both pre-test and post-test stages. Raw data were analysed by the multivariate analysis of variance (MANOVA) test in SPSS 24 software. Results: the results showed that after controlling the effects of pre-test, there was a significant difference between the average post-test scores of the two Test and control groups in variables on health-related quality of life and Health Locus of Control of patients with Type 2 diabetes with sexual dysfunction. Conclusion: time perspective treatment affects health-related quality of life and Health Locus of Control for patients with Type 2 diabetes with sexual dysfunction.
Investigating the Relationship between Using Harmful Smartphones and Externalizing Problems: The Mediating Role of Self-control in Self-Harming Teenagers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between the uses of harmful smartphones and externalizing problems with the mediating role of self-control in a sample of self-harming teenagers. Methods: The research method was descriptive-correlation type. The statistical population of the study included all teenage boys and girls of Yazd city were between July and October in 2022-23 in Yazd, Iran. Researchers selected clinics based on convenience methods and randomly selected self-harming teenagers. The data collection tool were Cell Phone Addiction Scale (CAC), Self-control Questionnaire (CSQ), and Child Behavior Checklist (CBC). Results: The results showed that the use of harmful smartphones had a direct and significant effect on aggressive behavior among self-harming teenagers (β=0.387, P=0.001). Similarly, the use of harmful smartphones had a direct and significant effect on the law-breaking behavior among self-harming teenagers (β=0.297; P=0.022). Also, self-control had a negative and significant effect on aggressive behavior (β=-0.54; P<0.01). In addition, self-control had a negative and significant effect on law-breaking behavior (β=-0.497; P<0.01). In the end, the results of the research showed that self-control had a negative and significant mediating role in the relationship between the use of harmful smartphones and externalizing problems in self-harming teenagers. Conclusion: Findings from this research indicate that teenagers who demonstrate good self-control may experience fewer behavioral difficulties and have a reduced tendency to harm themselves, regardless of their harmful smartphone usage. Findings have emphasized that greater attention should be given to assisting teenagers in developing their self-control capabilities.
ساختار عاملی، اعتبار و روایی مقیاس توانمندی کسب شده خودکشی- ترس از مرگ (ACSS-FAD) بر اساس نظریه بین فردی خودکشی(IPTS) در نمونه دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های خودکشی بیان می کنند که افراد تنها زمانی اقدام به خودکشی می کنند که تمایل به مرگ و توانمندی لازم برای اقدام به خودکشی را داشته باشند. توانمندی کسب شده برای خودکشی، مانند نترسیدن از مرگ (FAD)، برای گذر از تمایل به اقدام ضروری است و جزء کلیدی توانمندی خودکشی محسوب می شود. با توجه به اهمیت شناسایی افراد در معرض خطر اقدام به خودکشی و نیاز به ابزارهای معتبر، این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس توانمندی کسب شده برای خودکشی- ترس از مرگ (ACSS-FAD) بر اساس نظریه بین فردی خودکشی (IPTS) انجام شد. این مطالعه همچنین ساختار عاملی، پایایی و روایی این مقیاس را در بین دانشجویان ایرانی بررسی کرد. نسخه انگلیسی مقیاس (ACSS-FAD) پس از ترجمه دوگانه، بر روی 380 دانشجوی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره دانشگاه های فردوسی، امام رضا (ع) و حکمت رضوی مشهد در سال تحصیلی 1401-1402 اجرا شد. روایی سازه و روایی همگرا از طریق تحلیل داده ها ارزیابی شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ برای تمام خرده مقیاس ها و کل مقیاس در هر دوجنس و کل نمونه، ویژگی های روان سنجی رضایت بخشی را داراست. ساختار عاملی پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی تأیید شد و نشان دهنده برازش قابل قبول گویه ها بود. همچنین، الگوی ضریب همبستگی بین خرده مقیاس ها و روایی همگرای پرسشنامه با مقیاس بک برای افکار خودکشی، روایی خوب مقیاس را نشان داد. نسخه فارسی مقیاس توانمندی کسب شده برای خودکشی از اعتبار خوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و ابزاری مفید برای غربالگری و ارزیابی خطر اقدام به خودکشی در محیط های بالینی و تحقیقاتی محسوب می شود.
نقش میانجی خودشفقت ورزی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
25 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودشفقت ورزی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی در دانش آموزان دختر بود. روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر 20-15 ساله شهرستان کاشان در سال تحصیلی1403-1402بود که از میان آنها تعداد 220 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس پریشانی روان شناختی (DASS-21، لاویبوند و لاویبوند، 1995)، پرسشنامه خودشفقت ورزی (SCQ، نف، 2003)، پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF، سازمان جهانی بهداشت، 1996) و فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ، 1999) استفاده شد. داده ها به وسیله تحلیل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تمام طرحواره ها بر کیفیت زندگی و خودشفقت ورزی به صورت منفی و معنا دار و بر پریشانی روان شناختی به صورت مثبت و معناداری اثر مستقیم دارند (05/0>p). همچنین، خودشفقت ورزی به صورت مثبت و معنادار بر کیفیت زندگی و به صورت منفی و معنادار بر پریشانی روان شناختی اثر مستقیم دارد و تمام حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه، به طور غیرمستقیم، می توانند بر کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی تأثیر بگذارند (05/0>p). مدل از برازش مطلوب برخوردار بود. می توان نتیجه گرفت که خودشفقت ورزی میان حوزه های طرحواره ای با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر نقش میانجی گری ایفا می کند .
مدل یابی بهزیستی روان شناختی بر مبنای ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی در دانش آموزان دختر پایه سوّم دوره دوّم متوسطه شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
181 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی بهزیستی روان شناختی بر مبنای ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی در دانش آموزان دختر بود. این پژوهش، توصیفی-همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر، شامل کلّیه دانش آموزان دختر پایه سوّم دوره دوّم متوسّطه نظری شهر قم، در سال تحصیلی 1403_1402 بود. حجم نمونه آماری برابر 200 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه 5 عاملی ذهن آگاهی بائر و همکاران (FFMQ، 2006)، پرسشنامه تجربه شیفتگی جکسون و اکلند (FSS، 2002) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (PWB، 1989) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و تجربه شیفتگی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم و معنادار داشت (01/0>P)؛ اما ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم نداشت (05/0<P). همچنین ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی بر بهزیستی روان شناختی اثر غیرمستقیم و معناداری داشت (01/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که تجربه شیفتگی یکی از مکانیسم های زیربنایی رابطه بین ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان است؛ بر این اساس پیشنهاد می شود جهت بهبود بهزیستی روان شناختی دانش آموزان برنامه های آموزشی و درمانی متمرکز بر ذهن آگاهی و تجربه شیفتگی اجرا شود.
تجربه زیسته نوجوانان پسر دارای سابقه مصرف مواد: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
63 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد تجربه زیسته نوجوانان پسر دارای سابقه مصرف مواد بود. در این مطالعه از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه موردمطالعه شامل نوجوانان پسر با سابقه مصرف مواد بود که در سال 1400 در کانون اصلاح و تربیت استان تهران تحت نگهداری بودند. نمونه پژوهش شامل 17 نفر بود که به روش نمونهگیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبههای نیمهساختاریافته استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از روش هفتمرحلهای کلایزی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها منجر به شکلگیری سه مضمون هستهای شد: «عوامل گرایش به مصرف» (شامل دو مضمون اصلی «عوامل فرافردی گرایش به مصرف» و «عوامل فردی گرایش به مصرف»)، «عوامل موثر بر میزان مصرف» (شامل دو مضمون اصلی «عوامل تداوم و افزایش مصرف» و «عوامل کاهش مصرف») و «پیامدهای مصرف مواد» (شامل دو مضمون اصلی «پیامدهای مثبت مصرف مواد» و «پیامدهای منفی مصرف مواد»). به عبارت دیگر، مشارکتکنندگان پژوهش در مورد تجربه مصرف مواد خود به عواملی اشاره داشتند که آنان را بهسوی مصرف مواد سوق داده بود؛ آنها همچنین به عواملی اشاره کردند که موجب تداوم، افزایش و کاهش مصرف مواد در آنها شده بود. بعلاوه، مصرف مواد نوجوانان را با پیامدهای آسیبزا و متعددی روبهرو میسازد که ضرورت برنامهریزی و اقدامات پیشگیرانه و درمانی را بیش از پیش نمایان میسازد.
نظریه ای میانی برای هدایت برنامه جامع تربیت مشاور در ایران: مطالعه نظریه برپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۲۲۷-۱۹۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه نظریه ای برای هدایت برنامه جامع و با کیفیت تربیت مشاور در ایران است. روش: با اتخاذ رویکرد کیفی و روش نظریه برپایه، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، در زمینه برنامه های تربیت مشاور در ایران با نمونه گیری هدفمند، جمع آوری و برای تحلیل آن ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها: یافته ها مقوله اصلی «رشد شخصی و توسعه مستمر حرفه ای مشاور و ارتقاء کیفیت مشاوره» را مشخص ساختند. مقوله های مهم دیگر و زیرمقوله ها عبارت بودند از «تعالی شناختی» (تقویت تفکر انتقادی، تقویت خلاقیت)، «ارتقاء عملکرد حرفه ای» (تقویت ارزیابی و تأثیرگذاری مناسب، رشد و توسعه مستمر مهارت های ارتباطی و مشاوره ای) و «یادگیری فعال کارورز محور» (تعاملات آموزشی و حرفه ای، تکالیف رشددهنده، خودسازی پیوسته). نتیجه گیری: در نتیجه این پژوهش نظریه ای میانی برای تسهیل هدایت برنامه جامع تربیت مشاور فرمول بندی شد که به ذی نفعان کمک می کند تا از کیفیت و کفایت این برنامه اطمینان حاصل کنند. همچنین نرخ فارغ التحصیلان آماده ورود به حرفه مشاوره بهبود پیدا کند و اتلاف منابع کاهش یابد. سیاست گذاران و اداره کنندگان برنامه های مختلف تربیت مشاور می توانند از این نظریه بعنوان مرجعی جهت فراهم آوردن محیط آموزشی و تربیتی غنی و حمایت گر برای کمک به رشد شخصی و توسعه مستمر حرفه ای مشاوران آینده استفاده کنند؛ چنین امری در نهایت به ارتقاء کیفیت آموزش و خدمات مشاوره خواهد انجامید شماره ی مقاله: ۷
مقایسه سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامه ریزی و ناگویی هیجانی در کودکان طلاق و کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طلاق و پیامدهای رفتاری آن برکودکان اثرات نامطلوب زیادی دارد به همین دلیل بررسی عوامل روانشناختی موثر بر این پیامدها از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامه ریزی و ناگویی هیجانی در کودکان طلاق و کودکان عادی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی–مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی 8 تا ۱2 سال مناطق 14 و 15 شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 80 نفر کودک طلاق و 80 نفر کودک عادی به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس عصب- روان شناختی کانرز (2004) و مقیاس ناگویی هیجانی بگبی و همکاران (1994) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل به کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: آزمون تی، تمام متغیرهای پژوهش شامل سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامه ریزی و ناگویی هیجانی در دو گروه کودکان طلاق و کودکان عادی تفاوت معناداری دارد (05/0>P). بر این اساس، در متغیرهای سرعت پردازش، توجه انتخابی و برنامه ریزی میانگین نمره گروه کودکان عادی بالاتر از گروه کودکان طلاق بود، اما در مؤلفه های ناگویی هیجانی شامل دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی میانگین کودکان طلاق از گروه کودکان عادی بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت طلاق والدین عاملی برای بروز مشکل در سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامه ریزی و ناگویی هیجانی کودکان محسوب می شود، بنابراین توجه و رسیدگی به فرزندان طلاق اهمیت دارد.
مدلی یابی گرایش به خیانت زناشویی بر اساس صفات تاریک شخصیت و نقش واسطه ای اعتیاد به اینترنت
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مدل یابی گرایش به خیانت زناشویی بر اساس صفات تاریک شخصیت و نقش واسطه ای اعتیاد به اینترنت انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی؛ از منظر نوع داده ها، کمی و از بعد شیوه اجرا نیز توصیفی هم بستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه را کلیه زنان و مردان متأهل شهر مشهد در سال 1402 تشکیل دادند که بر اساس ملاک های ورود تعداد 312 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها مقیاس خیانت زناشویی (ATIS)؛ پرسشنامه صفات تاریک شخصیت (SD-3) و آزمون اعتیاد به اینترنت (IAT) بود. روش تفسیر داده ها نیز آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-20 بود. یافته های پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است. علاوه بر آن نتایج نشان داد تمام اثر مشاهده شده در گرایش زوجین به خیانت زناشویی ناشی از صفات تاریک شخصیت زوجین است. با توجه به نتایج این پژوهش و تأثیر ویژگی های تاریک شخصیت، این عامل می تواند در برنامه های مداخلاتی مشاوران و خانواده درمانگران در برنامه های قبل و بعد از ازدواج مورداستفاده قرار گیرد.
بررسی تأثیر آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب، اجتناب شناختی و بهبود کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر اضطراب، اجتناب شناختی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به درد مزمن شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 بود. از میان آن ها، 30 بیمار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری (حاجیلو و همکاران، 1397) شرکت کردند. برای ارزیابی تأثیر مداخله، مقیاس اضطراب بک (1990)، مقیاس اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004)، و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (2003) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که این مداخله به طور معناداری موجب کاهش اضطراب و اجتناب شناختی و افزایش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران شد (P<0.05). نتایج نشان می دهد آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.