مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
روابط ابژه
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی توانمندی ایگو، روابط ابژه و سبک های دفاعی در سلامت روان انجام گرفت. روش : جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی تهران و علوم پزشکی ایران بود که از بین آنها 700 نفر (280 مرد و 420 زن) به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های توانمندی ایگوی بارون، روابط ابژه بل، سبک های دفاعی اندروز و پرسشنامه سلامت عمومی ( GHQ-28 ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد . یافته ها : توانمندی ایگو، سبک های دفاعی و روابط ابژه به طور معنی داری با سلامت روان همبستگی داشتند. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که این متغیرها به طور کلی قادر به تببین 37 درصد از تغییرات نمره کل سلامت روان در دانشجویان بودند. نتیجه گیری : فهم مؤلفه های تأثیرگذار بر سلامت روان و نیز میزان پیش بینی کنندگی آنها، به اتخاذ رویکردی پیشگیرانه و نیز ارتقای سلامت روان کمک می کند و نیز تا حدی به مشخص شدن جهت گیری درمانی و تسهیل پیشبرد روند درمان می انجامد.
تحلیل مفاهیم، فرآیندهای رشدی، و سیر داستان در افسانه های پریان بر اساس نظریه روابط ابژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تحلیل مفاهیم، فرایندهای رشدی و سیر داستان در افسانه های پریان با دیدگاه نظریه روابط ابژه انجام شد. این پژوهش در پی آن بود که به کشف ارتباط میان ساختار روانی شخصیت های قصه های پریان و روابط ابژه ای آنها طی فرآیند رشد بپردازد و با الگو گرفتن از ساختار قصه های پریان و پایان بندی آنها از نگاه روابط ابژه، الگویی برای پیش برد فرآیند درمانی کشف کند. روش: روش این پژوهش، کیفی و شیوه تحلیل داده ها از نوع تحلیل مضمون بود. جامعه آماری در این پژوهش افسانه های پریان اروپا از مجموعه "افسانه های برادران گریم"بود. نمونه گیری در آن به شیوه هدفمند انجام شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که می توان مفاهیم، مراحل رشدی، مشکلات روانی و فرآیندهای درمانی این نظریه را در افسانه های مذکور نیز مشاهده کرد. در تمامی داستان های بررسی شده، قهرمان در مسیر پیشروی داستان از همان مراحلی می گذشت که هر فرد در مسیر رشد روانی خود باید از آنها عبور کند و پایان داستان با رسیدن به بلوغ روانی همسو بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، روان درمانگران می توانند با توجه به نمادپردازی به کار رفته در افسانه های پریان، از مراحل پیشروی داستان به منظور پیشبرد مراجعان در مسیر رشد روانی الهام بگیرند. از آنجا که افسانه های پریان ریشه در ناخودآگاه فردی و جمعی بشر دارند و با ذات آدمی به زبانی بی واسطه سخن می گویند، می توانند راهکارهایی اصیل برای رسیدن به خویشتنی حقیقی در اختیار انسان ها قرار دهند.
ارتباط بین روابط ابژه و شدت نشانه های افسردگی: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین روابط ابژه و شدت نشانه های افسردگی انجام شده است. مواد و روش ها نمونه پژوهش شامل ۲۴۵ دانشجوی مرد و زن، ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بود. دامنه سنی آن ها بین ۱۸ تا ۴۱ سال و روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای بود. آزمودنی ها به پرسش نامه های روابط موضوعی بل ، فرم بلند پرسش نامه شفقت به خود نف و فرم کوتاه افسردگی بک پاسخ دادند. داده های گرد آوری شده، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری از نوع تحلیل مسیر و آزمون بوت استروپ توسط نسخه ۲۰ نرم افزار SPSS، نسخه ۸/۸ MPLUS و نسخه LISREL ۵/۱ تجزیه و تحلیل شد. یافته ها ارزیابی مدل فرضی پژوهش نشان داد این مدل برازش مطلوب دارد. نتایج نشان داد در مدل برازش یافته، شفقت به خود نقش واسطه ای در رابطه بین روابط ابژه و شدت نشانه های افسردگی ایفا می کند. نتیجه گیری پژوهش حاضر نشان می دهد بخشی از رابطه بین روابط ابژه و شدت نشانه های افسردگی به واسطه کاهش در شفقت به خود تبیین می شود. این یافته ها به درمانگران کمک می کند درک صحیح تری از سبب شناسی افسردگی داشته باشند.
مقایسه ﺍﺛﺮﺑﺨﺸﯽ زوج درمانی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ روابط ﺍبژه و زوج درمانی راه حل محور ﺑﺮ ﺍﺑﺮﺍزﮔﺮی هیجانی همسران دارای تعارض زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
108 - 125
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر روابط ابژه و مقایسه آن با زوج درمانی راه حل محور بر ابرازگری هیجانی همسران دارای تعارض زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر 192 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره حکمت و سعادت در شش ماهه اول سال 1398 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990)، 60 زوجی که از نقطه برش 40 نمره کمتری گرفته بودند به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایشی زوج درمانی روابط ابژه (10 زوج)، گروه آزمایشی زوج درمانی راه حل محور (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله زوج درمانی روابط ابژه دونوان (2013) و زوج درمانی راه حل محور مک دونالد (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله زوج درمانی روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی مثبت (76/114 =F، 001/0 =P)، ابرازگری هیجانی صمیمیت (85/228 =F، 001/0 =P) و ابرازگری هیجانی منفی (88/34 =F، 001/0 =P) و مداخله زوج درمانی راه حل محور بر ابرازگری هیجانی مثبت (96/49 =F، 001/0 =P)، ابرازگری هیجانی صمیمیت (30/116 =F، 001/0 =P) و ابرازگری هیجانی منفی (46/16 =F، 004/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی روابط ابژه و زوج درمانی راه حل محور برای افزایش ابرازگری هیجانی مثبت و ابرازگری هیجانی صمیمیت و همچنین کاهش ابرازگری هیجانی منفی در همسران دچار تعارض زناشویی روش مناسبی است.
مقایسه روابط ابژه ای، ذهنیت های طرحواره ای و آسیب دوران کودکی در افراد دارای نشانگان اختلال های شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
125-138
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهنیتهای طرحوارهای، آسیب دوران کودکی و روابط ابژهای در افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری بود. روش پژوهش علی مقایسهای و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی و خصوصی در شهر تهران در سال 1398 بود که از میان آنها براساس خط برش پرسشنامه چندمحوری میلون 90 نفر با نشانگان شخصیت مرزی و 90 نفر با نشانگان شخصیت وسواسی- جبری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه چند محوری بالینی میلون (1983) (MCMI) ؛ پرسشنامه ذهنیتهای طرحوارهای لوبستال و همکاران (2010) (SMI) ؛ پرسشنامه آسیب کودکی برنستاین و همکاران (۱۹۹۴) (CTQ) و پرسشنامه روابط موضوعی و واقعیت آزمایی بل (1986) (BORRTI) بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس تحلیل شدند. افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت مرزی در مؤلفههای ذهنیت کودک عصبانی (05/0> P )، ذهنیت کودک تکانشی (01/0> P )، ذهنیت کودک بیانضباط (05/0> P )، ذهنیت خودبزرگمنش (01/0> P )، سوءاستفاده عاطفی (05/0> P )، غفلت عاطفی (01/0> P )، خودمحوری (05/0> P ) و دلبستگی ناایمن (01/0> P ) میانگین نمرههای بالاتری نسبت به افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت وسواسی- جبری کسب کردند. افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت وسواسی- جبری در مؤلفههای ذهنیت محافظ بیتفاوت (01/0> P )، ذهنیت والد تنبیهگر (05/0> P ) و ذهنیت والد پرتوقع (01/0> P ) و بیکفایتی اجتماعی (01/0> P ) میانگین نمرههای بالاتری افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت مرزی کسب کردند. براساس نتاج پژوهش حاضر، به نظر میرسد که روابط ابژهای، ذهنیتهای طرحوارهای و آسیبهای دوران کودکی در شکلگیری نشانگان اختلال شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری نقش دارند.
ﺍﺛﺮﺑﺨﺸﯽ زﻭج دﺭﻣﺎﻧﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﺑژه ﺑﺮ ﺍﺑﺮﺍزﮔﺮی ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ زوج های دارای تعارض زناشویی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تعارض های زناشویی تأثیر عمیق منفی بر روابط زوجین و پیرو آن بر بافت و روابط خانوادگی میگذارد؛ اگرچه پژوهش های متعددی بر روی تعارض زناشویی انجام شده است؛ اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی زوج های دارای تعارض زناشویی بپردازد مورد غفلت واقع شده است؛ لذا هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی و صمیمیت زناشویی همسران دارای تعارض زناشویی بود . روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ جامعه آماری پژوهش حاضر 192 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره حکمت و سعادت در شش ماهه اول سال 1398 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990)، 40 زوجی که از نقطه برش 40 نمره کمتری گرفته بودند به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی زوج درمانی روابط ابژه (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. زوج های گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله زوج درمانی روابط ابژه دونوان (2013) قرار گرفتند و زوج های گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند؛ داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله زوج درمانی روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی مثبت (76/114 = F ، 0/001 = P )، ابرازگری هیجانی صمیمیت (85/228 = F ، 0/001 = P ) و ابرازگری هیجانی منفی (88/34 = F ، 0/001 = P ) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود . نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی روابط ابژه برای افزایش ابرازگری هیجانی مثبت و ابرازگری هیجانی صمیمیت و همچنین کاهش ابرازگری هیجانی منفی در همسران دچار تعارض زناشویی روش مناسبی است.
پناهگاه های روانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خوشه C؛ یک مطالعه موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
103 - 116
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پناهگاه روانی شامل شبکه ای از روابط ابژه ای آسیب شناختی و منظومه ای از دفاع هاست که در خدمت محافظت از بیمار در برابر مجموعه ای از اضطراب ها عمل می کند. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی و فهم تظاهرات رفتاری و نشانه های متناظر با پناهگاه های روانی در افراد دارای اختلال شخصیت خوشه c بود. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی و مبتنی بر مطالعه موردی با رویکرد پدیدارشناختی - هرمنوتیکی بود. اطلاعات از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با سه دانشجوی مبتلا به اختلال شخصیت خوشه c جمع آوری شد. نمونه گیری به روش هدفمند بود و داده ها براساس تحلیل تفسیری پدیدارشناختی (IPA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مفاهیم شناسایی شده از مصاحبه ها در نُه مضمون خوشه بندی شد که شکل دهنده دو مضمون بالاتر پناهگاه های روانی است. بر مبنای الگوهای به دست آمده و تبیین ساختاری، شکل اختصاصی پناهگاه روانی برای هر یک از مشارکت کنندگان تشریح شد: پناهگاه روانی بر اساس شرم و تحقیر ناشی از ابژه مشاهده گر، پناهگاه روانی بر اساس شکایت و تظلم، و پناهگاه روانی بر اساس خشم و شکایت و کشمکش بر سر قدرت. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد در هر سه اختلال شخصیت خوشه c، سازمان آسیب شناختی با ماهیت و کیفیت مشابه اما با تظاهرات نشانه ای متمایز برای هر اختلال شخصیت در شکل پناهگاه روانی نمود یافته است. توجه روان درمان گران به ماهیت و کارکرد پناهگاه های روانی و نقش آن در ایجاد بن بست درمانی و وقفه تحولی می تواند دریچه ای باشد برای فهم بهتر موضع بیمار و خود درمانگر و غنای روان درمانی.
آشفتگی زناشویی و روابط ابژه در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم: نقش واسطه ای انسجام روانی
زمینه و هدف : مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با احتمال بیشتری در خطر ابتلا به اختلالات اضطرابی از جمله اضطراب تعمیم یافته، هراس و فوبی و اختلالات خلقی و افسردگی، انسجام روانی، و روابط ابژه پایین و آشفتگی زناشویی در خانواده که عموماً پیش از تولد کودکشان شروع شده است قرار دارند؛ لذا این پژوهش با هدف، آشفتگی زناشویی و روابط ابژه در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم با نقش واسطه ای انجسام روانی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم شهر تهران در سال 1399 تشکل دادند دادند، که از میان آن ها، تعداد 457 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای آشفتگی زناشویی (اشنایدر، 1997)، روابط ابژه (بل، 1995) و انسجام روانی (کیمیایی و همکاران، 1392) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V7.8 استفاده گردید. به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: افته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین روابط ابژه با آشفتگی زناشویی در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم رابطه وجود دارد. بین انسجام روانی با آشفتگی زناشویی در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم رابطه وجود دارد. روابط ابژه از طریق نقش میانجی انسجام روانی با آشفتگی زناشویی در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم اثر غیرمستقیم وجود دارد (05/0> p ). نتیجه گیری: لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
پیش بینی روابط فرازناشویی براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با میانجی گری احساس تنهایی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی روابط فرازناشویی براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با میانجی گری احساس تنهایی در زنان متأهل به روش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن منطقه 5 شهر تهران در سال 1401 بود که تعداد 400 نفر از ایشان بااستفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های احتمال روابط فرازناشویی، روابط ابژه، مرزهای زوجینی خانواده و پرسش نامه احساس تنهایی جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه 26 و نرم افزار AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین روابط فرازناشویی با روابط ابژه، مرزهای زوجینی و احساس تنهایی در زنان متأهل رابطه معنا دار وجود دارد. براین اساس، روابط فرازناشویی در زنان متأهل را می توان براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با نقش میانجی گری احساس تنهایی پیش بینی نمود. همچنین احساس تنهایی می تواند در رابطه فرازناشویی، روابط ابژه و مرزهای زوجینی، نقش میانجی ایفا نماید. ازاین رو، با رعایت و متناسب نمودن روابط ابژه و مرزهای زوجینی و همچنین رفع احساس تنهایی زنان متأهل، می توان زمینه های کاهش روابط فرازناشویی را فراهم نمود.
مدل پیش بینی اختلال شخصیت وسواسی- اجباری بر اساس آسیب های پیچیده و روابط موضوعی با نقش میانجی توانمندی خود در زوج های متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مطالعه مدل پیش بینی اختلال شخصیت وسواسی- اجباری بر اساس ترومای پیچیده و روابط ابژه با نقش میانجی توانمندی خود در زوج های متعارض انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زوج های مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان شناسی در سال 1400 در شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و بر اساس نقطه برش 75 به بالا در پرسشنامه میلون-3 ، 209 شرکت کننده با اختلال وسواس فکری- اجباری و دارای ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه های چندمحوری بالینی میلون-3، روابط ابژه بل، ترومای دوران کودکی برنشتاین و همکاران و توانمندی خود مارکستروم و همکاران را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که روابط ابژه و ترومای پیچیده با اختلال شخصیت وسواسی- اجباری رابطه مستقیم و معنادار دارند و توانمندی خود با اختلال شخصیت وسواسی- اجباری رابطه منفی و معنادار دارد (01/0>p). همچنین نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیش بینی اختلال شخصیت وسواسی- اجباری بر اساس ترومای پیچیده و روابط ابژه با نقش میانجی توانمندی خود از برازش مطلوبی برخوردار است (01/0P
نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۶۲-۱۵۱
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان بود. پژوهش حاضر بنیادی و توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال 1400 بود که 451 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به آزمون روابط ابژه- نسخه کوتاه (TOR-SF؛ باربریس و همکاران، 2020)، سیاهه سازمان شخصیت (IPO؛ ایگارشی و همکاران، 2009)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS-SF؛ کافمن و همکاران، 2016) و سیاهه خود آسیب رسانی (SHI؛ سانسون و همکاران، 1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. اثر مستقیم روابط ابژه (05/0>P)، دشواری در تنظیم هیجان (01/0>P) و سازمان شخصیت (01/0>P) بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود. اثر غیرمستقیم روابط ابژه با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجانی و سازمان شخصیت بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود (01/0>P). دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت می توانند نقش غیرمستقیمی در افزایش اثرات روابط ابژه بر خودزنی غیرخودکشی بگذارند. استفاده یا ایجاد مداخله های آموزشی و درمانی مناسب در این زمینه می تواند به کاهش خودزنی غیرخودکشی کمک کند.
مدل پیش بینی اختلال شخصیت مرزی بر اساس ترومای پیچیده و روابط ابژه با نقش میانجی توانمندی خود در زوج های متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مطالعه مدل پیش بینی اختلال شخصیت مرزی بر اساس ترومای پیچیده و روابط ابژه با نقش میانجی توانمندی خود در زوج های متعارض انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زوج های مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان شناسی در سال 1400در شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و بر اساس نقطه برش 75 به بالا در پرسشنامه میلون-3 ، 205 شرکت کننده با اختلال شخصیت مرزی و دارای ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و داده ها با استفاده از پرسشنامه های چندمحوری بالینی میلون-3، روابط ابژه بل، ترومای دوران کودکی برنشتاین و همکاران و توانمندی خود مارکستروم و همکاران جمع آوری شدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: بین روابط ابژه و ترومای پیچیده با اختلال شخصیت مرزی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد و بین توانمندی خود با اختلال شخصیت مرزی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>p). همچنین نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیش بینی اختلال شخصیت مرزی بر اساس ترومای پیچیده و روابط ابژه با نقش میانجی توانمندی خود از برازش مطلوبی برخوردار است (01/0P<). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که توانمندی خود از طریق تعدیل روابط ابژه و تغییر ابعاد شناختی و عاطفی تجارب آسیب زای دوران کودکی روی اختلال شخصیت مرزی تاثیر می گذارد. بنابراین پیشنهاد می شود در سبب شناسی و درمان اختلال شخصیت مرزی به تاثیر ریشه ای ترومای دوران کودکی و روابط ابژه توجه شود و بوسیله آموزش و مشاوره، زمینه ارتقاء توانمندی خود فراهم شود.
پیش بینی افسردگی مالیخولیایی با میانجی گری درد ذهنی: نقش روابط ابژه و ترومای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
23 - 36
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی افسردگی مالیخولیایی بر اساس روابط ابژه و ترومای دوران کودکی با میانجی گری درد ذهنی در دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دختران نوجوان 15 تا 18 سال ساکن شهر کرمان در سال 1401 بود که تعداد 500 نفر به صورت داوطلبانه، به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقیاس روابط ابژه، مقیاس ترومای دوران کودکی و مقیاس درد ذهنی جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد مدل پیش بینی افسردگی مالیخولیایی بر اساس نقش روابط ابژه و ترومای دوران کودکی با میانجی گری درد ذهنی برازش مناسبی دارد. همچنین تأثیر غیر مستقیم روابط ابژه و ترومای دوران کودکی از طریق درد ذهنی و تأثیر مستقیم درد ذهنی بر افسردگی مالیخولیایی تأیید شد. منطبق با یافته های این پژوهش، روابط معیوب والدینی در دوران کودکی و تجربه غفلت و سوء استفاده، احتمالاً می تواند از عوامل مؤثر در بروز افسردگی مالیخولیایی باشد. لذا، توجه به این عوامل می تواند راهنمایی برای مشاورین و والدین، برای پیشگیری از ابتلا به افسردگی مالیخولیایی باشد.
مدل یابی ساختاری پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس کیفیت روابط ابژه با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
252 - 260
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل ساختاری پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس کیفیت روابط ابژه با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش را 300 نفر از افراد سوگوار ناشی از کرونا در شهر تهران که یکی از اعضای نزدیک خانواده خود شامل همسر، برادر، خواهر، والدین و فرزندان را به علت کوید 19 از دست داده اند و شرایط ورود به پژوهش را داشتند، تشکیل دادند. در این پژوهش از پرسشنامه های سوگ پیچیده (پریگرسون و ماسیچواسکی، 1995)، روابط موضوعی بل (بل، 2003)، نشخوار خشم (ساکودولسکی و همکاران، 2001) و احساس تنهایی (راسل و همکاران، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر جهت بررسی روابط علی بین متغیرها انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود و 1/33 درصد از تغییرات سوگ پیچیده پایدار با روابط ابژه، نشخوار خشم و احساس تنهایی تبیین می شود. ضرایب مستقیم مدل نشان داد روابط ابژه (126/β=0)، نشخوار خشم (475/β=0) و احساس تنهایی (135/β=0) بر سوگ پیچیده پایدار اثر مثبت معنادار دارد. همچنین با ورود متغیرهای نشخوار خشم و احساس تنهایی به مدل به ترتیب اثر غیرمستقیم روابط ابژه بر سوگ پیچیده پایدار به صورت مثبت 1692/0 و 0518/0 شد. بنابراین درک صحیح از تجربه سوگ نوظهور ناشی از کرونا و عوامل مرتبط با آن و امکان سنجش دقیق تر وضعیت بازماندگان، تشخیص افراد در معرض خطر را ممکن می کند تا بتوان درمان و حمایت مناسب را برای آن ها فراهم کرد.
مقایسه روابط ابژه و نیازهای روان شناختی در افراد با نشانگان شدید و خفیف پس از شکست عاطفی
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
72 - 84
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه روابط ابژه و نیازهای روان شناختی در افراد با نشانگان شدید و خفیف پس از شکست عاطفی بود. در یک طرح علی- مقایسه ای 200 نفر (120 زن و 80 مرد) از افراد دارای شکست عاطفی با روش نمونه گیری داوطلبانه از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های نشانگان ضربه عشق (LTSI)، روابط موضوعی(BORI) و ارضا و ناکامی نیازهای روان شناختی(BPNSFS) پاسخ دادند. شرکت کنندگان براساس نقطه برش مقیاس نشانگان ضربه عشق، به دو گروه نشانگان شدید (100=n) و خفیف (100=n) تقسیم شدند. تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد بین دو گروه با نشانگان شدید و خفیف در ابعاد روابط ابژه و نیازهای روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوریکه افراد با نشانگان شدید در تمام ابعاد روابط ابژه نمره بالاتری داشتند که حاکی از آسیب بیشتر هر یک از مولفه ها در این گروه بود (0.001>P). همچنین افراد با نشانگان شدید ارضای کمتر و ناکامی بیشتری را در نیازهای روان شناختی خود تجربه کرده بودند (0.001>P). طبق یافته های پژوهش اصلاح الگوهای ارتباطی گذشته و جبران نیازهای روان شناختی علاوه بر بهبود نشانگان پس از شکست، می تواند مانع از تکرار این عوامل در روابط آینده شود.