فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
129 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده(ISTDP) بر شناخت اجتماعی و تکانشگری در سربازان وظیفه مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری 1 ماهه و با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی سربازان وظیفه مرد فراجا مبتلا به اختلال افسردگی اساسی ستاد استان اصفهان و شهرستان های اصفهان و خمینی شهر در زمستان سال 1402 و بهار سال 1403 بود. 50 سرباز مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (25 نفر) و گروه گواه (25 نفر) گمارده شدند. پروتکل ISTDP دوانلو، برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. آزمودنی ها در 3 مرحله با نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک(1996)، مقیاس تکانشگری بارت(1995) و آزمون ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم(2001) ارزیابی شدند. داده ها با با نرم افزار SPSS-28، تحلیل شد و نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که ISTDP بر شناخت اجتماعی، نشانه های افسردگی و تکانش گری (و تمامی مولفه های آن شامل تکانش گری های حرکتی، شناختی و عدم برنامه ریزی). در سربازان وظیفه فراجا تاثیر دارد و ماندگاری تاثیرات روان درمانی تا 1 ماه پس از مداخله تایید شد (05/0>p). بنابراین ISTDP یک مداخله اثربخش برای اختلال افسردگی اساسی است.
اثربخشی درمان پردازش شناختی بر نشخوار فکری و ترس از ارزیابی منفی زنان خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
855 - 872
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که خیانت زناشویی می تواند پیامدهای جبران ناپذیری برای زوج ها در پی داشته باشد و موجب نشخوار فکری و ترس از ارزیابی منفی در زنان خیانت دیده شود. با وجود مطالعات متعدد در مورد خیانت زناشویی، پرداختن به درمان های مؤثر در کاهش نشخوار فکری و ترس از ارزیابی منفی زنان خیانت دیده مورد غفلت قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پردازش شناختی بر نشخوار فکری و ترس از ارزیابی منفی زنان خیانت دیده انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان خیانت دیده نیازمند دریافت خدمات مشاوره ای شهر بندرعباس در نیمه دوم سال 1401، بودند. از بین تمامی مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر بندرعباس 30 نفر از زنانی که به علت خیانت همسر به 10 مرکز مشاوره مراجعه کرده بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نشخوار فکری (هوکسما، 1991) و ترس از ارزیابی منفی (لری، 1983)، استفاده شد. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 12 جلسه درمان پردازش شناختی (رسیک و همکاران، 2007) را دریافت کردند. داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-22 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که درمان پردازش شناختی منجر به کاهش نشخوار فکری و ترس از ارزیابی منفی زنان گروه آزمایش شد (0/01 >p).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت درمان پردازش شناختی بر نشخوار فکری و ترس از ارزیابی منفی زنان خیانت دیده اثربخش بودند. ازاین رو آگاهی متخصصان حوزه های روان شناسی، مشاوره و سلامت از این درمان ها جهت کاهش نشخوار فکری و ترس از ارزیابی منفی زنان خیانت دیده کمک کننده است.
The Effectiveness of Education of Self -Regular Learning Strategies (Cognition, Meta-cognition) on self-efficacy and Mental Health of Astara city students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present research is devoted to the study of the effect of teaching self-regulation learning strategies (cognition, metacognition) on self-efficacy and mental health of students in Astara city. The statistical population included all the female students of the first high school (second period) of Astara city in the academic year of 1996-1997. Among these students, 46 students were selected by multi-stage cluster sampling method and they were randomly replaced into two experimental and control groups. The instruments used were: Pentrich and Groot's self-regulated learning strategies questionnaire (1990) and Goldberg and Hiller's general health questionnaire. (1979). The current research is a semi-experimental research of the pre-test-post-test design type with a control group. After conducting the pre-test for the experimental and control groups, the experimental group was trained in self-regulated learning strategies for 10 sessions of 60 minutes based on the theoretical background of the research of Nunes et al. et al., under the title of "How to comprehensively self-regulate?" Then the post-test was done for the experimental and control groups. The results of multivariate analysis of variance (MANOVA) and univariate analysis of variance (ANOVA) showed a significant difference in self-efficacy in the experimental group, but this significance was not observed in mental health.
Risk Factors of Complicated Grief in Iran: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim and Background: The factors of complicated grief are unclear, and many studies have referred to it as a socio-cultural phenomenon. Therefore, the present research aims to study the risk factors of complicated grief qualitatively.Method: This investigation's theoretical framework and research methodology were based on quality and phenomenology type. The study included grieving participants (n=15) and psychologists (n=4) specialised in grief and loss counseling. Data was collected through in-depth interviews from December 10, 2022, to April 30, 2023, using purposive sampling (n = 19), and data saturation determined the sample size. Interviews were conducted either online or face-to-face by one well-trained researcher, depending on the participants' convenience. The interviews were conducted in 4 sessions, each lasting about 60–90 min, and simultaneously collected and analyzed the data. The analysis approach of this study was grounded theory.Results: After transcribing and documenting the interview content, revisited the coding process, yielding 230 distinct codes, and carried out the selective and axial coding processes after extracting the codes. Researchers categorized the codes whittled down to 52 primary codes. These were then divided into three theme clusters (psychological, social, family, and cultural factors). psychological factors such as loss, social factors such as lack of social support, and cultural factors such as wrong comforting behaviors can be effective in complicated grief.Conclusion: This study suggests that various psychological, cultural, and social determinants contribute to the evolution of grief into a pathological condition, making it a cultural and social phenomenon.
Bad Condition in Alice Munro’s Selected Works: A Lacanian Socio-Ethical Psychoanalytic Reading(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper illustrated in Alice Munro’s selected works the bad condition in which the characters are trapped as a result of their contexualized mind that is confined to limited interpretation in accordance with the Other’s desire, their mental attachment and dependence to Symbolic Order and what it imposes as the only way to think and live. Lacan’s concept of Beauty encapsulated in “act[ing] in conformity with one’s desires” is thought while reading Munro’s writings. It is a socio-ethical reading of Lacan. It was proved socio-ethical reading in psychoanalysis is quite fruitful; it gives the data that its effect goes from individual to society. Lacan’s notion on Symbolic Order was theoretically analyzed to prove how ethical psychoanalysis helps characters awareness. The bad condition illustrates living in Symbolic Order. The characters found it intolerable since unlike Lacanian ethics and Beauty that helps human to live his life in its full,morality in Symbolic Order works for desire of the Other. Symbolic Order subjects the characters to structure of power; the dominant socio-political power that follows “morality of the master” meaning that it determined society’s conventions. Characters have no role in making their life by their own decisions and in conformity with their Real desire. They turn into passive individuals with victim mentality. Relinquishment of one’s own desire results in feeling of guilt and regret. Hence, while characters stand out from the social orders, they experience a neutral stance in which they come to awareness; this neutrality illustrates Beauty in Lacan.
احصای رنج و نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
163 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصای رنج نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. این مطالعه کیفی به روش پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری آن شامل زنان سرپرست خانوار مراجعهکننده به مراکز مثبت زندگی شهرستان بندرانزلی بود. تعداد حجم نمونه تا اشباع داده ها ادامه یافت و سرانجام پس از پانزده مورد مصاحبه، داده ها به اشباع رسید. داده ها جمع آوری، کدگذاری و در مقوله های اصلی و فرعی طبقه بندی شدند. نتایج گویای آن بود که مهمترین نیازهای زنان سرپرست خانوار شامل نیازهای دینی، نیازهای مرتبط با فرزندان، نیازهای مرتبط با خانواده، نیازهای مرتبط با دوستان، نیازهای مرتبط با جامعه، نیازهای حمایتی و امنیتی، نیاز به زندگی سالم و شاد و نیازهای شخصیتی است؛ همچنین مهمترین رنج های زنان سرپرست خانوار، احساس غم و اندوه، قضاوت ناعادلانه اطرافیان و فقدان درک آنان، مشکلات اقتصادی، نگاه های شهوت آلود مردا ن، نگرانی از وضعیت کنونی و آینده فرزندان و فقدان منابع حمایتی و مراقبتی استخراج شد. اصلی ترین راهکار کاهش رنج آنان، مثبتاندیشی و امیدواری و اصلی ترین توانمندی آنان، حفظ ارزشمندی و عزتنفس ارزیابی شد. مهمترین منبع امیدشان پس از خداوند، ائمه معصوم، توسل به دعا و وجود فرزندانشان گزارش شد؛ بر این اساس اهمیت و توجه به نیازهای معنوی زنان سرپرست خانوار از سوی جامعه می تواند در کاستن رنج ها، آلام و بهبود شرایط آنان مؤثر باشد.
نقش تخطی از بعدیت آزمون در خطاهای همترازسازی مدل های نظریه سؤال پاسخ و کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
7 - 41
حوزههای تخصصی:
شناسایی عواقب تخطی از مفروضه های مدل های اندازه گیری از دغدغه های اصلی در حوزه روانسنجی است، هدف پژوهش حاضر، مطالعه نقش نقض مفروضه تک بعدی بودن در خطای همترازسازی در نظریه کلاسیک و نظریه سؤال پاسخ بود. روش پژوهش آزمایشی و طرح آن طرح عاملی 3×3 بود. جامعه آماری شامل کلیه داوطلبان گروه ریاضی و فیزیک کنکور سراسری سال های 1396 و 1397 بود. گروه نمونه عبارت از 5000 نفر از داوطلبان بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. آزمون مورد همترازسازی آزمون ریاضی (55 سؤالی) کنکور سراسری بود که با استفاده از آن سه نوع داده 20 سؤالی با ساختار متفاوت تک بعدی، دو بعدی و سه بعدی تشکیل شد. داده ها با استفاده از سه روش همصدک، نمره واقعی و نمره مشاهده شده همتراز شدند. برای ارزیابی اثرات بعدیت و روش های همترازسازی از آماره های خطای استاندارد همترازسازی، سوگیری و خطای جذر میانگین مربعات استفاده شد و برای تعیین آماره های خطا، نتایج همترازسازی در هر سه مجموعه داده و سه روش همترازسازی در نمونه های مختلف 20 بار تکرار شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تخطی از بعدیت، خطای استاندارد همترازسازی، سوگیری نتایج همترازسازی و میزان خطای جذر میانگین مربعات را افزایش می دهد. سوگیری نتایج همترازسازی در روش های نظریه کلاسیک بیشتر از روش های نظریه سؤال پاسخ است و تأثیر تخطی از بعدیت در خطاهای همترازسازی در مدل های نظریه کلاسیک و نظریه سؤال پاسخ تفاوتی نداشت.
پتانسیل های وابسته به رویداد (ERPs) اولیه در انواع پردازش اطلاعات حسی بینایی و شنوایی حین تصمیم گیری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
257 - 271
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از سؤالات اساسی تحقیقات پردازش اطلاعات حسی این است که آیا تجربه می تواند بر پردازش اطلاعات تاثیر بگذارد؟ هدف پژوهش حاضر بررسی مؤلفه P1 پتانسیل وابسته به رویداد پردازش اطلاعات بینایی، شنوایی و بینایی-شنوایی حین تصمیم گیری فضایی بازیکنان نخبه بدمینتون است.روش : مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی، با هدف کاربردی و براساس نمونه گیری تصادفی ساده روی 13 بازیکن نخبه بدمینتون انجام شد. سیگنال های مغزی با دستگاه الکترونسفالوگرافی با سه بلوک 72 کوششی محرک های بینایی، شنوایی و بینای-شنوایی براساس چهار موقعیت تصمیم گیری فضایی سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار متلب و اس.پی.اس.اس در سطح معناداری 0/05 استفاده شد.یافته ها: مؤلفه اولیه P1 در بازه زمانی 40 تا 120 میلی ثانیه مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که در کانال Cz و F7، بین سه حالت پردازش اطلاعلت حسی، در تأخیر موج P1 تفاوت معناداری مشاهده شد؛ به طوری که در حالت بینایی-شنوایی تأخیر کمتری بدست آمد. همچنین در اوج دامنه P1 در کانال های Cz، Fz، FC3 و F7 بین سه حالت، تفاوت معناداری مشاهده شد.نتیجه گیری: با توجه به مدل یکپارچگی متقاطع، افراد نخبه براساس سطح تخصص خود، از مناطق شناختی مغز و مناطق ویژه توجه برای پردازش اطلاعات چندحسی و تک حسی استفاده می کنند. بنابراین تقویت بلندمدت (تجربه ورزشی) به احتمال زیاد می تواند سرعت پردازش اطلاعات حسی در مغز را حین تصمیم گیری افزایش دهد.
دلایل و زمینه های شکل گیری روابط موازی از نگاه مشاوران خانواده در بین زوجین شهر اهواز: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۶۵-۳۰
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی نگرش مشاوران خانواده نسبت به دلایل و زمینه های شکل گیری روابط موازی در بین زوج ها ی شهر اهواز است. روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای از طریق نمونه گیری نظری و هدفمند، ۲۰ نفر از مشاوران مراکز دولتی و خصوصی خانواده با مصاحبه های عمیق صورت گرفت. فرایند نمونه گیری نظری تا مرحله اشباع داده ها ادامه یافت. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها: مدل ظهور یافته شامل سه بعد شرایط، کنش- تعامل ها و پیامدهاست. بعد «شرایط» شامل اضمحلال نگرش ها و عقاید عمومی، فضای مجازی تسهیل کننده روابط فرا زناشویی، هیجان خواهی و عدم مراقبت از بدن، متمایل نبودن زوج ها نسبت به گفت وگو با هم، حفظ نکردن پرچین های زندگی شخصی، غوطه ورشدن در نقش های خانوادگی و اجتماعی، تحمیل انتخاب و اعتراض پنهان، تجربه عشق مدرن و سرخوردگی زناشویی، نداشتن توان مقابله، فقدان رضایت از زندگی زناشویی، بعد «کنش _ تعامل»، شامل تلاش جهت تسکین باتکیه بر دیگری مهم، بعد «پیامدها»، شامل ازبین رفتن فرهنگ شرم و حیا، خودفریبی و دیگر فریبی مکارانه، جدال با خود و در جستجوی عشق وسواسی، انزوای اجتماعی و شیوع آسیب های اجتماعی که حول مقوله هسته "اعتراض پنهان به زندگی بدون عشق"شکل گرفته اند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه روابط موازی به عنوان زنگ خطری برای سلامت و امنیت خانواده و جامعه است. بنابراین متخصصان می توانند با بهره گیری از مفاهیم مستخرج در این پژوهش، بسترهای شکل گیری روابط موازیرا شناسایی و استراتژی ها بررسی و در مشاوره زوج درمانی مشاوره پیش از ازدواج رهگشا باشد. شماره ی مقاله: ۲
مطالعه تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگی های اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۹۷-۶۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگی های اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده بود. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 20 نفر (13 زن و 7 مرد) از مشاوران خانواده قوه قضائیه چند شهر ایران در سال 1400-1399 بود. شرکت کنندگان به شیوه نمونه گیری هدفمند و براساس ملاک های ورود انتخاب شده و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، در ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری ون منن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی از تجارب مشاوران به عنوان ویژگی های اثربخش درمانی بود. مضامین اصلی به دست آمده شامل: اهداف پیگیری شده جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده، ویژگی های مشاور، اقدامات تسهیل گر و پیش برنده مشاوره کناردادگاه، شکست مقاومت در مراجعین کناردادگاه، مداخلات دستیابی به تغییر در جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده و ویژگی های مکان مشاوره در جهت افزایش اثربخشی مشاوره های کناردادگاه بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد مشاوران قوه قضائیه ای که نسبت به سایر همکاران خویش در کار با مراجعین متقاضی طلاق، نرخ طلاق کمتری در پایان جلسات مشاوره داشته و در حل و فصل کردن مشکلات خانواده موفقیت بیشتری کسب می کنند، ویژگیهای شخصی و اصول حاکم بر جلسات آن ها به گونه ای بوده که شرایطی ایمن و مطلوب برای این دسته از مراجعین فراهم می کند و مسیر را برای طرح مسائل، شنیدن آن ها و در نهایت حل و فصل آن ها هموار می کنند. شماره ی مقاله: ۳
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۳۷-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: روش مطالعه حاضر آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که از فروردین ماه تا خردادماه سال 1403 به مرکز مشاوره تحصیلی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 30 بیمار واجد شرایط به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1996)، حساسیّت اضطرابی تیلور و کوکس (۱۹98) نشانه های پانیک لیبوتیز و همکاران (1984) گردآوری شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها قرار گرفتند برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار آماری SPSS-24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیرهای حساسّیت اضطرابی (54/90=F، 001/0≥P) و حملات پانیک (90/11=F، 05/0 ≥P) به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های حاضر روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها می تواند به عنوان یک روش جدید و مؤثر در جهت کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک در نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی استفاده گردد.
مقایسه تأثیر دو روش آموزشی مونته سوری و مبتنی بر ربات بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر دو روش آموزشی مونته سوری و مبتنی بر ربات بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان است. تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایشی همراه با پس آزمون و پیگیری است. در کل تعداد 34 دانش آموز دختر پایه دوم دبستان به صورت در دسترس از مدارسی که در آن کلاس های مونته سوری دایر بود انتخاب شدند. این دانش آموزان هیچ گونه مشکلات جسمی و ذهنی نداشتند و دارای اختلال یادگیری نیز نبودند. هر گروه آزمایشی یکی از روش های آموزشی را در 12 جلسه 90 - 75 دقیقه ای دریافت کردند. سپس پس آزمون و پیگیری با ابزارهای ویسکانسین برای ارزیابی انعطاف پذیری شناختی، استروپ برای ارزیابی بازداری پاسخ و کورنولدی برای ارزیابی حافظه کاری انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیره استفاده شد. نتایج پژوهش، تفاوت معنادار این دو روش آموزشی را در ارتقای کارکردهای اجرایی دانش آموزان نشان داد (001/0> p). همچنین خرده مقیاس های کارکردهای اجرایی (طبق تعریف میاک،2000) نیز تفاوت های معناداری را نشان دادند که در نتیجه تأییدی بر مؤثربودن روش آموزشی مونته سوری بر ارتقای انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ بود؛ هرچند در مورد حافظه کاری، معلوم شد که روش آموزشی مبتنی بر ربات نقش مهم تری داشته است. به دلیل ماهیت روش آموزش مونته سوری که بر اساس ابزارها و فعالیت های کاملاً هدفمند شکل گرفته است نتایج فوق قابل قبول است؛ همچنین به دلیل توالی برنامه نویسی ها در ربات های آموزشی و نیاز به استفاده از اطلاعات و توجه به مراحل پیشین کدگذاری، مؤثربودن آموزش مبتنی بر ربات نیز قابل پذیرش است.
مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی در زنان متقاضی طلاق بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش میانجی خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه ، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش واسطه ای خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق شهر شیراز انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری تعداد 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( 2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران ( 1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد . هم چنین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی علاوه برتاثیر مستقیم ازطریق خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم مثبت ومعناداردارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداره جنسی به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی را تبیین نماید. شماره ی مقاله: ۳
اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و سلامت روان مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و سلامت روان مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای کودکان بیش فعالی-نقص توجه 3 تا 7 ساله شهر تهران در سال 1403 تشکیل دادند، که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مارو، 1991) و سلامت روان (گلدبرگ، 1972) استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری در مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی داشته است. همچنین طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معناداری بر سلامت روان و مؤلفه های آن (اضطراب و بی خوابی، نارساکنش وری اجتماعی، افسردگی و نشانه های جسمی) در مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی داشته است. بنابراین می توان از آموزش برنامه طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای کاهش نشخوار فکری و افزایش سلامت روان مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی استفاده کرد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شفقت ورزی و تحمل پریشانی زنان مبتلا به مشکلات قلبی- عروقی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری قلبی عروقی به عنوان یکی از شایع ترین علت مرگ و میر در میان بیماری های غیرواگیر است. هدف: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی انجام شد. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به مشکلات قلبی عروقی مراجعه کننده به بخش قلب بیمارستان امام رضا (ع) آمل سال 1401-1402 بودند،که تعداد 30 نفر با شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه درمان پذیرش و تعهد(15 نفر) وگروه کنترل(15 نفر) جایدهی شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی سیمون و گاهر(2005) و شفقت ورزی نف(2003) استفاده شد. گروه آموزش، درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران(2011) را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس بانرم افزار spss نسخه 22 مورد تحلیل قرارگرفت. یافته: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد(001/0=P). به طوری که درمان پذیرش و تعهد منجر به افزایش تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی گردید(05/0<P). نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده درمان پذیرش و تعهد به عنوان یک روش مناسب در جهت بهبود تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی بود. باتوجه به اثربخش بودن این روش پیشنهاد می شود در کنار سایر روش های درمانی در جهت بهبود این متغیرها در این زنان استفاده شود
به کارگیری مدل سازمان شخصیت در تمایز سطوح فرسودگی شغلی کارکنان شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
365 - 374
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی یکی از چالش های اساسی در محیط های کاری است. هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های شخصیتی در تشخیص و تمایز بین گروه ها با سطوح مختلف فرسودگی شغلی است. به این منظور، 329 کارمند شهرداری تهران در بهار و تابستان 1403 از طریق نمونه گیری سلسله مراتبی انتخاب و با استفاده از پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI) و آزمون سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO) و با استفاده از روش تحلیل تشخیصی مقاوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که متغیرهای سازمان شخصیتِ آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی به طور معناداری قادر به ایجاد تشخیص و تمایز بین گروه های مقاوم به فرسودگی و با فرسودگی بالا هستند. یافته ها نشان می دهند که کارکنانی که نقص بیشتری در آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی داشتند، بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش بر اهمیت توجه به ویژگی های شخصیتی مدل سازمان شخصیت کرنبرگ در اتخاذ دیدگاهی جامع تر در محیط های کاری تاکید داشته و نقش آنها را در بروز و تشدید فرسودگی شغلی معنادار یافته است.
مرگ و مرگ اندیشی در شعر معاصر ایران با رویکرد فلسفه و روانشناختی وجودی (مطالعه موردی: نیما یوشیج، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
469 - 483
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرگ و مرگ اندیشی در شعر معاصر ایران (با رویکرد فلسفه و روانشناختی وجودی) آن در بستر سروده های سه تن از سخنوران برجسته معاصر ایران، یعنی: نیما یوشیج، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث، زمینه تحقیق را شکل می دهد.
هدف: هدف اصلی از این تحقیق، نمایاندن دیدگاه سه تن از برجسته ترین شاعران سده اخیر ایران درباره موضوع مرگ (و به تبع آن زندگی) براساس دیدگاه یاد شده (اصالت وجود) است.
روش: این تحقیق براساس روش تحلیلی-توصیفی (و بر اساس منابع کتابخانه ای) انجام پذیرفته است.
یافته ها: آنچه از جستجوی انجام شده به دست آمد عبارت از آن است که: سروده های هر سه شاعر جامعه پژوهشی این تحقیق، با رویکرد وجودی و اندیشمندانی چون: ژان پل سارتر، اروین د. یالوم، مارتین هایدگر، بینز وانگر، ویکتور فرانکل و... قابل مطالعه بوده و هر یک از این سه تن بخش هایی از مؤلفه های فلسفه و روانشناسی وجودگرا را فراخوانی می کنند. نیما، اخوان ثالث و شاملو با تأثیر از فضای اجتماعی - سیاسی عصر حاضر به اگزیستانسیالیسم یا همان دیدگاه وجودی در غلطیده اند با این تفاوت که نیما و شاملو گاهی مؤلفه های مثبت و گاه منفی وجودگرایان را در سخنان خود ظهور و بروز داده اما در نهایت در رویارؤیی با مرگ «اصیل» عمل کرده و با اعتقاد به «مرگ آرمانی» از وحشت و دهشت آن رسته اند. اخوان اما با این که او هم زندگی آرمانی را ستوده لیکن به مرگ - در هیچ یک از اشکال آن - روی خوش نشان نداده و معرفت را در شناخت این مسأله ناتوان دیده است.
نتیجه گیری: در بررسی سروده های نیما، شاملو و اخوان ثالث از دلبستگی به زندگی نشانه هایی پررنگ دیده می شود؛ با این حال در خصوص مرگ سخنان این هر سه ادیب معاصر در همه جا یکسان نیست به این معنا که گاهی تحت تأثیر بخشی از دیدگاه وجودی مثل «پرتاب شدگی» انسان به جهان، هدفی برای زندگی و به تبع مرگ قایل نیستند و گاه متأثر از معناگرایی عقیده یاد شده، مرگ آرمانی را ستوده و آن را پایان راه نمی دانند. در این میان، البته، برخورد اصیل با مرگ در شعر نیما و شاملو غالب تر از شعر اخوان ثالث است.
Development and Evaluation of Psychometric Properties of the Online Profile-Based Personality Questionnaire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There has been a significant growth in people's use of social media in recent years. It has been determined that the digital footprints are a reflection of the personality. It is possible to use this data to predict characteristics and use it in various fields, such as job Assessment Centers. The purpose of this research was to develop and examine the psychometric properties of the online profile-based personality questionnaire (OPBPQ). This study was conducted based on a quantitative positivist paradigm, utilizing a cross-sectional design. A total of 300 participants from different organizations completed the self-reported questionnaires. The data analysis procedure included item screening, confirmatory factor analysis (CFA), test for common method bias (CMB), determination of convergent validity, and invariance analysis (configural, metric, and scalar). The results showed that the OPBPQ can appropriately predict personality features and is a reliable and valid instrument. The results showed that the personality prediction questionnaire based on an online profile can appropriately predict personality features and is a reliable and valid instrument. The questionnaire can predict personality features using the data that people share on social media. Also, it can assist psychologists in using a new and reliable instrument for evaluating one’s characteristics. The development of a valid and reliable questionnaire can be useful for psychotherapists, employees, and researchers for the purposes of helping clients and organizations.
بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب شناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران با استفاده از ضریب صحت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب شناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران با استفاده از ضریب صحت انجام شد. روش شناسی: این پژوهش به روش روش شناختی و روان سنجی انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و در دسترس از میان 240 فرد (120 نفر در گروه بالینی و 120 نفر در گروه هنجاری) صورت گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه DAPP-BQ بود که ابعاد مختلف آسیب شناسی شخصیت را ارزیابی کرد. روایی تشخیصی این پرسشنامه با استفاده از ضریب صحت بررسی شد تا مشخص شود آیا مقیاس های آن توانایی تمایز بین گروه بالینی و گروه هنجاری را دارند یا خیر. مقیاس های اختلال صمیمیت، روابط اجتماعی پایین، اختلال سلوک، خودشیفتگی، طرد شدن، بی نظمی شناختی، وابستگی ناایمن، لجبازی و تکانشگری مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مقیاس های «اختلال صمیمیت» و «روابط اجتماعی پایین» از بُعد «اجتناب اجتماعی»، «اختلال سلوک»، «خودشیفتگی» و «طرد شدن» از بُعد «رفتار ضداجتماعی»، «بی نظمی شناختی»، «وابستگی ناایمن» و «لجبازی» از بُعد «بی نظمی هیجانی»، و «تکانشگری» از بُعد «رفتار تکانشی» دارای روایی تشخیصی معناداری بودند. این مقیاس ها توانستند گروه بالینی را از گروه هنجاری به طور مؤثری تشخیص دهند. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که پرسشنامه DAPP-BQ دارای روایی تشخیصی قابل توجهی برای ارزیابی ابعاد آسیب شناسی شخصیت در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره است. این ابزار توانایی تمایز مؤثر بین گروه های بالینی و هنجاری را دارد و می تواند به عنوان یک ابزار معتبر در تشخیص اختلالات شخصیتی در محیط های مشاوره مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری برای گسترش کاربرد این ابزار در سایر جمعیت ها انجام شود.
اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برانعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض بود. روش شناسی: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 24 زوج متعارض بود که به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه طرحواره درمانی (8 زوج)، گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 زوج)، و گروه کنترل (8 زوج). هر دو گروه آزمایشی به مدت هفت جلسه 120 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی بودند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، بهبود معناداری در انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی داشتند. همچنین، نتایج پیگیری نشان داد که این بهبودها در هر دو گروه طرحواره درمانی و ACT تا دو ماه پس از پایان مداخلات پایدار بوده اند. با این حال، تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو رویکرد مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، هر دو رویکرد طرحواره درمانی و ACT می توانند به طور مؤثری باعث افزایش انعطاف پذیری شناختی و بهبود کیفیت زندگی در زوجین متعارض شوند. این نتایج نشان دهنده اثربخشی این دو روش در کاهش تعارضات زناشویی و بهبود سلامت روانی زوجین است.