فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
191 - 200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی هوش اخلاقی از طریق قصه خوانی بر مشکلات رفتاری و شایستگی اجتماعی کودکان انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر کوچصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 346 نفر بود که از بین آن ها نمونه ای به تعداد 48 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 24 نفری جایگذاری شدند. هر دو گروه پرسشنامه های مشکلات رفتاری (QBP) کوای و پترسون (1987) و شایستگی اجتماعی (SCQ) فلنر و همکاران (1990) را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه (هر جلسه 50 دقیقه) تحت مداخله پروتکل آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه خوانی (MITP) فرانک و بوربا (2014) قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون مشکلات رفتاری و شایستگی اجتماعی کودکان در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد. بنابراین برای کاهش مشکلات رفتاری و افزایش شایستگی اجتماعی در کودکان، استفاده از مداخله آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه خوانی مؤثر است.
اثربخشی آموزش گروهی شفقت به خود بر کاهش خودآسیبی عمدی و بهبود کارکرد اجتماعی در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
151 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی شفقت به خود بر کاهش خودآسیبی عمدی و بهبود کارکرد اجتماعی در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت استان تهران انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مددجویان پسر کانون اصلاح و تربیت استان تهران در سال 1402 بود. در این پژوهش 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری مداخله و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت مداخله گروهی برنامه درمانی شفقت درمانی قرار گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودآسیبی (SHI؛ سانسون و همکاران، 1998) و مقیاس عملکرد اجتماعی و انطباقی کودک و نوجوان (CASAF؛ پرایس و همکاران، 2002) استفاده شد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون و بین پیش آزمون و پیگیری گروه مداخله تفاوت معناداری در متغیر خودآسیبی مشاهد شد (05/0>P)، اما در متغیر کاراکرد اجتماعی تفاوت معناداری مشاهده بین مراحل نشد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی شفقت به خود نقش موثری بر کاهش رفتارهای خودآسیبی دارد؛ اما برای بهبود کارکرد اجتماعی از اثربخشی لازم برخودار نبود.
مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب گلسر و معنادرمانی فرانکل بر رضایت از زندگی زنان در معرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
125 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب گلسر و معنادرمانی فرانکل بر رضایت از زندگی زنان در معرض طلاق بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان در معرض طلاق شهر تبریز بود که در نیمه دوم سال 1400 به دادگاه خانواده، شورای حل اختلاف و مراکز مشاوره خانواده این شهر مراجعه نموده بودند. از این جامعه، 60 نفر داوطلب واجد شرایط به روش هدفمند انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (20 نفر در هر گروه) تخصیص یافتند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس رضایت از زندگی (SWLST، داینر و همکاران، 1985) بود. روش تحلیل این پژوهش، آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین رضایت از زندگی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت؛ اما تفاوت معنی داری بین دو مداخله در این متغیر نشان داده نشد. بنابراین واقعیت درمانی و معنادرمانی در افزایش رضایت از زندگی زنان در معرض طلاق مؤثر بوده اند و مشاوران و درمانگران ممکن است به منظور بهبود این متغیر در زنان در معرض طلاق، از این درمان ها استفاده نمایند.
ارائه مدل زیباشناختی و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی براساس آیات و روایات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
21 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارائه مدل زیباشناسانه و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس آیات و روایات با استفاده از روش آمیخته (کیفی و کمی) است. مولفه-های زیباشناختی و هنری برنامه درسی براساس آیات و روایات از طریق بررسی اسناد و تبیین مبانی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان این حوزه تبیین و استناج شد. در بخش کمی جامعه آماری، شامل کلیه معلمان، مدیران و فرهنگیان دارای مدرک دکتری تخصصی در استان سیستان و بلوچستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 265 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها نیز استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بود. مدل اولیه، با مولفه های حاصل از پرسشنامه طراحی شد و با استفاده از نرم افزار PLS مورد تحلیل قرار گرفت و شکل تاییدی آن بدست آمد. در مدل اعتبار شده 12 مولفه بدست آمد. در تحلیل تاییدی PLS و سوالات پژوهش از طریق بارهای عاملی و ارزش های R2 و از روش بوت استراپ (با 500 زیر نمونه) برای محاسبه مقادیر آماره T جهت تعیین معناداری ضرایب مسیر استفاده شد. مدل با توجه به جداول و ضرایب در سطح قابل قبول برازش شد و کلیه بارهای عاملی مرتبه اول بالای 50/0 به دست آمد. در نهایت مدل برآمده از PLS، در قالب نمودار اشعه خورشیدی (Sunburst) حاصل شد.
اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
62 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درد مزمن در سنین پایین می تواند منجر به مشکلات جدی روانی، اجتماعی، و تحصیلی شود و تأثیرات منفی بر عملکرد شناختی داشته باشد. مداخلات روان شناختی به دلیل محدودیت های درمان های پزشکی، می توانند راهکارهای مؤثری برای بهبود کیفیت زندگی و کاهش درد باشند. در این زمینه، پژوهش مروری حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن انجام شد. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، اسکوپوس در بین سال های 2001 (از ماه ژانویه) تا 2024 (تا ماه جولای) و اطلاعات مود نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 973 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 38 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش های انجام شده حاکی از اثربخشی مداخلات بیوفیدبک-آرامیدگی (7 مطالعه)، مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی (9 مطالعه)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 مطالعه)، درمان شناختی رفتاری (10 مطالعه)، و درمان متمرکز بر شفقت (3 مطالعه) بر سلامت روانی و جسمانی کودکان و نوجوانان مبتلا به درد مزمن داشت. نتیجه گیری: بر این اساس می توان اذعان داشت مداخلات روان شناختی برای کودکان و نوجوانان با درد مزمن به طور قابل توجهی مؤثر بوده اند. این درمان ها شدت درد، تنیدگی، اضطراب، افسردگی، و کم توانی های مرتبط با درد را کاهش داده اند. در مقابل، کیفیت زندگی، مهارت های کنار آمدن، کنش وری جسمانی، و رضایت از زندگی را در بیماران افزایش یافته است. به طور کلی این درمان ها نه تنها به کاهش علائم منفی ،که به بهبود جنبه های مختلف زندگی این بیماران کمک کرده اند.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدپنداری دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
81 - 93
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در پیشرفت و افت تحصیلی دانش آموزان عوامل متعدد زیستی، محیطی، شناختی، انگیزشی، فردی یا جمعی نقش دارند. در این ارتباط پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدپنداری دانش آموزان دختر انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر رشت در سال تحصیلی 1397-1396 بود. نمونه ای به حجم 30 نفر با بیشترین نمرات اهمال کاری و کمترین نمرات خودکارآمدپنداری با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه (15 دانش آموز در هر گروه) آزمایش و گواه جای دهی شدند. سپس آخرین نسخه هنجارشده در ایران پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) و خودکارآمدپنداری شرر (1982) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت هشت جلسه 45 دقیقه ای درمان شناختی- رفتاری الیس (2004) قرار گرفت. گروه گواه در طی فرایند پژوهش فقط آموزش های معمول مدرسه را دریافت می کرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و روش آماری کوواریانس تک متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که اثر درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان با (15/61) F و خودکارآمدپنداری دانش آموزان با (7/64) F مؤثر بوده است (01 /0>P). نتیجه گیری: به طورکلی نتایج، حاکی از تأثیر معنادار درمان شناختی- رفتاری بر بهبود شاخص های روان شناختی دانش آموزان بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش برای کاهش اهمال کاری تحصیلی و بهبود خودکارآمدپنداری در مدارس و مراکز درمانی استفاده شود.
مقایسه کارکردهای اجرایی توجه، کارکردهای یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در افراد ورزشکار حرفه ای و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ورزش کردن در سطح حرفه ای نه تنها نیازمند آمادگی بدنی، عوامل تکنیکی و تاکتیکی قرار می گیرد بلکه ویژگی های شناختی، روانی و هیجانی نیز می تواند بر عملکرد ورزشی تأثیرگذار باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی توجه، کارکردهای یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در افراد ورزشکار حرفه ای و افراد عادی بود. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری ورزشکاران حرفه ای در سطح استانی و ملی در سال 1402-1401 بودند، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 90 نفر در دامنه سنی 35-15 سال در دو گروه ورزشکار حرفه ای و افراد عادی (هر گروه 45 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون رنگ – واژه استروپ (2006)، مقیاس کارکردهای یادگیری مشاهده ای (2005) و مقیاس حافظه کاری (2008) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲4 تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیرهای توجه (12/7t=، 05/0>P)، حافظه کاری (79/9t=، 05/0>P) و کارکردهای یادگیری مشاهده ای شامل مهارت (12/4t=، 05/0>P)، استراتژی (64/5t=، 05/0>P) و اجرا (02/4t=، 05/0>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین گروه ورزشکاران حرفه ای از افراد عادی بیشتر بود. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی توجه، یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در ورزشکاران حرفه ای بهتر از افراد عادی بود و بنابراین استفاده از برنامه های ورزشی برای تقویت کارکردهای شناختی مانند توجه، یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری می تواند بر بهبود عملکرد شناختی افراد مؤثر باشد
اثربخشی آموزش های خطی و غیرخطی بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری: یک مطالعه مروری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت های یادگیری در آموزش غیرخطی، رشد فراگیران را از طریق مراحل یادگیری و پیامدهای مهم در سازماندهی شیوه ها، دستورالعمل ها و بازخورد ها در نظر می گیرند. با این حال روش آموزش خطی روش مرسومی است که دارای مزایای متعدد دیگری است که از سال ها پیش مورد استفاده قرار گرفته است. هدف: این مطالعه در نظر دارد تا به مقایسه اثربخشی آموزش خطی و غیرخطی بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری بپردازد. روش: در این پژوهش با رجوع به پایگاه های اطلاعات علمی، مقالات پیرامون موضوع تحقیق از سال 2000 تا 2020 در داخل و خارج از ایران جستجو شد. در جستجوی اولیه براساس کلیدواژه های مدنظر پژوهش، تعداد 226 عنوان مطالعه جمع آوری گردید. بر اساس معیارهای ورود و خروج عناوین بررسی شدند و پس از حذف موارد تکراری و غیرمرتبط تعداد 17 مطالعه، به عنوان نمونه آماری برای تحلیل نهایی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : با توجه به مطالعات موجود و بررسی آنها به نظر می رسد که باید تحقیقات بیشتری با رویکرد کیفی در این حوزه صورت پذیرد چراکه بسیاری از متغیرها در دنیای حقیقی کیفی هستند و غالباً به سختی می توان آنها را به صورت کمی ارزش گذاری کرد. همچنین نتایج نشان داد هر دو رویکرد تأثیر قابل قبولی بر عوامل روانشناختی مرتبط بر یادگیری دارند که اغلب مطالعات برتری نسبی را به روش آموزش غیرخطی داده بودند. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو رویکرد لازم است تا تحقیقات بعدی معطوف به یافتن سهم اثر هر یک از رویکردها بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری قرار گیرد.
نقش واسطه ای ذهنی سازی عاطفه در رابطۀ بین سبک های دلبستگی و عدم تحمل بلاتکلیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
305 - 316
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطه ای ذهنی سـازی عاطفـه در رابطـۀ بیـن سـبک های دلبسـتگی و عـدم تحمـل بلاتکلیـفی در دانشـجویان و روش پژوهـش همبسـتگی بـا بـر مدل یـابی معـادلات سـاختاری بـود. 452 نفـر از دانشـجویانی کـه در سـال تحصیـلی 1400-1401 در اسـتان تهـران مشـغول بــه تحصیـل بودنـد بــا روش نمونه بـرداری در دســترس انتخــاب شـدند و مقیــاس عـدم تحمـل بلاتکلیــفی (فریسـتون، رئـوم، لترتـه، دوگاس و لادوسـر، ۱۹۹۴)، سیاهــۀ دلبســتگی بزرگســال (بشــارت، 2013) و مقیــاس ذهنی ســازی عاطفــه (گرینبــرگ، کــولاسی، هگســتد، برکوویتــز و جوریســت، 2017) را تکمیـل کردنـد. تحلیـل داده هـا بـا روش مدل یـابی معـادلات سـاختاری نشـان داد مـدل سـاختاری پژوهـش بـا داده هـای گـردآوری شـده بـرازش دارد. ذهنی سـازی عاطفـه رابطـۀ بیـن دلبسـتگی ایمـن بـا عـدم تحمـل بلاتکلیـفی را بـه صـورت منـفی و رابطـۀ بیـن سـبک دلبسـتگی دوسـوگرا بـا عـدم تحمـل بلاتکلیـفی را بـه صـورت مثبـت معنـادار واسـطه گری کـرد امـا ضریـب مسیـر غیرمسـتقیم بیـن دلبسـتگی اجتنـابی و عـدم تحمـل بلاتکلیـفی معنـادار نبـود. بنابرایـن یافته هـا از ایـن ایـده حمایـت می کنـد کـه تـوان ذهنی سـازی عاطفـه دانشـجویان بـر افزایـش تحمـل آن هـا در مقابـل بلاتکلیـفی اثــر مطلــوبی دارد و بــا توجــه بــه عملکــرد محافظــتی ذهنی ســازی عاطفــه می تــوان برنامه هــای آمــوزشی یــا درمــانی مبتــنی بــر آن را بــرای ایــن امــر در نــ ظر گرــ فت
مدل یابی روابط خوش بینی تحصیلی، هیجان ها و تعامل معلم دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
107 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجانات معلم در رابطه خوش بینی تحصیلی معلمان و رابطه بین فردی معلم دانش آموز انجام شد. در پژوهش همبستگی حاضر، 306 معلم به مقیاس خوش بینی تحصیلی معلمان (وولفولک هوی، هوی و کارز، 2008)، سیاهه هیجانات معلم (چن، 2016) و پرسشنامه تعامل معلم (لارداسمی و کنی، 2001) پاسخ دادند. از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری برای آزمون مدل مفروض میانجیگری هیجانات معلم در رابطه خوش بینی تحصیلی معلمان و رابطه بین فردی معلم دانش آموز استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه بین خوش بینی معلم با هیجانات مثبت و رفتارهای مثبت رابطه بین فردی مثبت و معنادار و با هیجانات منفی و رفتارهای منفی رابطه بین فردی، منفی و معنادار بود. همچنین، نتایج مربوط به آزمون مدل مفروض نشان داد که مدل مفروض واسطه مندی کامل هیجانات معلم در رابطه بین خوش بینی معلمان و رابطه بین فردی معلم دانش آموز با داده ها برازش مطلوبی داشت. در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تلاش برای فهم ظرفیت های تفسیری خوش بینی تحصیلی در پیش بین مدل های مثبت و منفی رفتار رابطه بین فردی معلم دانش آموز می تواند در بستر تمایزیافتگی در تجارب هیجانی مثیت و منفی معلمان معنا شود.
رابطه کژرفتاری دانش آموزان و تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجیگری خستگی هیجانی: نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
175 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه کژرفتاری دانش آموزان با تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجیگری خستگی هیجانی و نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سمنان بود که در سال تحصیلی 1400_1401 مشغول به کار بودند (723 نفر). شرکت کنندگان 150 معلم (84 معلم زن و 64 معلم مرد) بودند. از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. همه آنها پرسشنامه خستگی هیجانی جانگ (1995)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003)، پرسشنامه تمایل به ترک خدمت کیم و همکاران (2007) و پرسشنامه کژ رفتاری دانش آموزان رستمی و راد (1392) را تکمیل کردند. فرضیه ها با مدل تحلیل مسیر و تحلیل فرآیند شرطی آزمون شدند. یافته ها نشان داد که کژرفتاری دانش آموزان اثر ساختاری مستقیم بر خستگی هیجانی و تمایل به ترک خدمت معلمان داشت. خستگی هیجانی در رابطه بین کژرفتاری دانش آموزان با تمایل به ترک خدمت معلمان نقش میانجی ایفا می کرد. نقش تعدیلگر تنظیم هیجانی در رابطه میانجی خستگی هیجانی تأیید شد. در سطوح پایین تنظیم هیجان رابطه خستگی هیجانی با تمایل به ترک خدمت بسیار ملایم و معنادار بود، اما در سطوح بالای تنظیم هیجان، خستگی هیجانی با شدت بیشتری تمایل به ترک خدمت را پیش بینی می کرد. نتیجه آنکه پیشایندهای میل به ترک خدمت روابط ساختاری پیچیده ای دارند.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر شدت علائم و کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال وحشت زدگی: پژوهش تک موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 186
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر شدت علائم و کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال وحشت زدگی شهر اهواز انجام شد. روش پژوهش، طرح آزمایشی تک آزمودنی، از نوع چند خط پایه ناهمزمان با دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اهواز بودند. از بین داوطلبین متقاضی ورود به پژوهش، 3 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و برای آن ها به طور تصادفی بین 3 تا 5 جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. سپس 10 جلسه هفتگی 45 دقیقه ای درمان شناختی- رفتاری انفرادی دریافت کردند. ارزیابی ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته، مقیاس اضطراب Beck و مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، در مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، درصد بهبودی و تغییر شاخص پایا استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از روند کاهشی معنی دار در نمرات اضطراب Beck و روند افزایشی معنی دار در نمرات کیفیت زندگی شرکت کنندگان بود. با توجه به نتایج به نظر می رسد می توان از درمان شناختی- رفتاری به عنوان یک مداخله مؤثر جهت کاهش علائم اختلال وحشت زدگی و افزایش کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال وحشت زدگی استفاده نمود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودسرزنشگری و نشخوار ذهنی در مبتلایان به پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۲۱۷-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال پرخوری (BED) یک وضعیت سلامت روانی جدی است که با دوره های مکرر مصرف مقادیر زیاد غذا در یک دوره کوتاه، همراه با احساس از دست دادن کنترل مشخص می شود. افراد مبتلا به BED اغلب حالت های عاطفی منفی مانند سرزنش خود و نشخوار فکری را تجربه می کنند که می تواند رفتارهای پرخوری آن ها را تشدید کند. رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) یک رویکرد درمانی مبتنی بر شواهد است که بر توسعه مهارت های مدیریت احساسات، بهبود روابط بین فردی و تنظیم رفتارها تمرکز دارد و در جامعه حاضر مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودسرزنشگری و نشخوار ذهنی در مبتلایان به پرخوری بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان چاق و دارای اضافه وزن 18 تا 45 ساله مبتلا به پرخوری شهر کرج که در فاصله تیر ماه 1401 تا اردیبهشت 1402 به انجمن پرخوران گمنام شهر کرج مراجعه داشته اند. انتخاب حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 نفر از میان زنانی که داوطلب شرکت در مداخله بودند و با رعایت معیارهای ورود به پژوهش و کسب نمره بالای پرسشنامه پرخوری به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) گمارده شدند. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان گروه آزمایشی، پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیک با استفاده از کتاب رفتاردرمانی دیالکتیکی برای پرخوری و پراشتهایی روانی راهنمای عملی برای متخصصین بالینی نوشته سافر و همکاران (2009/1399) طی 9 جلسه 120 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت کردند. سپس مرحله پس آزمون و بعد از 3 ماه مرحله پیگیری انجام گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سطوح خودانتقادی (تامسون و زوروف، 2004)، پرسشنامه پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982) و نشخوار ذهنی (نالن هوکسما و مارو، 1991) بود. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-27 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک در کاهش خودسرزنشگری و نشخوار ذهنی مبتلایان به پرخوری تأثیر معناداری دارد و این تأثیر بعد از گذشت سه ماه ثابت بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه به شواهد حمایت از رفتاردرمانی دیالکتیکی برای درمان اختلال پرخوری اضافه می کند و نشان می دهد که این درمان سرزنش خود و نشخوار فکری را کاهش می دهد و این پیشرفت ها حداقل سه ماه طول می کشد. تمرکز این درمان بر پرداختن به تحریف های شناختی و بهبود مهارت های تنظیم هیجان امیدی را برای بهبودی طولانی مدت ایجاد می کند.
مقایسه اثربخشی آموزش آرام سازی و آموزش آگاهی و ابراز هیجانی بر پذیرش بیماری و خودنظمجویی هیجانی در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور مطالعات پیشین نشان داده است که عوامل روانشناختی از جمله پذیرش بیماری و خودنظم جویی هیجانی در تشدید نشانگان روده تحریک پذیر و پیامدهای درمانی آن تأثیر بسزایی دارند. از جمله روش های مؤثر بر افزایش پذیرش بیماری و بهبود خودنظمجویی هیجانی می توان به روش آموزش آرام سازی و آموزش آگاهی و ابراز هیجانی اشاره کرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش آرام سازی و آموزش آگاهی و ابراز هیجانی بر پذیرش بیماری و خودنظم جویی هیجانی در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مطب های پزشکان فوق تخصص گوارش در شمال غرب تهران از سال 1400 تا تیرماه سال 1401 بود که تشخیص نشانگان روده تحریک پذیر را دریافت کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 بیمار مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر انتخاب شد و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های پذیرش بیماری مزمن (بیجام و همکاران، 2015) و خود نظم جویی هیجانی (سبک های عاطفی) (هافمن و کاشدان، 2010) بود. هم چنین برای گروه آزمایش اول، آموزش آرام سازی و برای گروه آزمایش دوم، آموزش آگاهی و ابراز هیجانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت مجازی برگزار شد. جهت تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد در مقایسه با آموزش آرام سازی، آموزش آگاهی و ابراز هیجانی به میزان بیشتری پذیرش بیماری را در مبتلایان به نشانگان روده تحریک پذیر افزایش می دهد. تفاوت اثر آرام سازی و آگاهی و ابراز هیجانی بر مؤلفه های تعهد به انجام کار (004/0 =P) و تمایل و رغبت به تحمل بیماری (034/0 =P) و به تبع آن بر نمره کل پذیرش بیماری (001/0 =P) معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد آموزش آرام سازی روش مؤثری برای بهبود خودنظم جویی هیجانی در مبتلایان به نشانگان روده تحریک پذیر نیست ولی تفاوت اثر آرامسازی و آموزش آگاهی و ابراز هیجانی بر عوامل سازگاری (011/0 =P)، پنهان کاری (001/0 =P) و تحمل (008/0 =P) معنادار است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد، آموزش آگاهی و ابراز هیجانی در مقایسه با آموزش آرام سازی روش مؤثرتری برای افزایش پذیرش بیماری و بهبود خودنظم جویی هیجانی در مبتلایان به نشانگان روده تحریک پذیر است.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد وجودنگر با درمان شفقت محور بر فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شفقت محور بر فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسرشان انجام شد. روش تحقیق آزمایشی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. در این پژوهش، 51 زن که پیمان شکنی همسرخود را تجربه کرده بودند، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فاجعه پنداری و پرسشنامه ادراک طردشدگی استفاده شد. دو گروه، درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور را در 10 جلسه دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند زنانی که تحت درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور قرار گرفتند، فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی کمتری نسبت به گروه کنترل داشتند؛ اما بین دو گروه درمانی تفاوت معنی داری وجود نداشت. درمان پذیرش تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور در کاهش فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسرانشان اثربخشی خوبی دارند. براساس یافته ها، درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور، گزینه های مناسبی برای درمان زنانی هستند که پیمان شکنی همسر خود را تجربه کرده اند.
شناسایی مؤلفه های برنامه آموزش ذهن شفقت گرای نوجوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
83 - 114
حوزههای تخصصی:
به منظور ارائه مداخله های مبتنی بر فرهنگ، شناسایی عوامل زیربنایی در آنها ضرورت دارد. هدف از این پژوهش، شناسایی مؤلفه های زیربنایی نیاز به شفقت ورزی در نوجوانان ایرانی بود. پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل مضمون در مصاحبه ها و متون انجام شد. در بخش بررسی متون نمونه شامل حدوداً ۱۵۰ مقاله و ۲۵ پایان نامه داخلی و خارجی و ۵ کتاب مرتبط با حوزه شفقت ورزی و روانشناسی مثبت از بین تمامی منابع مرتبط و سایت های معتبر بود. در بخش مصاحبه این سؤال مطرح شد که عوامل اثرگذار بر شفقت ورزی در نوجوانان ایرانی چیست. نمونه از بین متخصصان روانشناسی مثبت با روش هدفمند، انتخاب و پس از مصاحبه با ۱۳ نفر اشباع حاصل شد. از بین ۶۱ مضمون پایه، ۹ مضمون با تکرار بالا شامل آموزش ویژگی های ذهن شفقت گرا، چالش های نوجوانی، خودآگاهی از استعدادها، ابراز احساسات در نوجوان، خودمراقبتی، کمال گرایی والدین، اصرار بر تعدد دستاوردهای تحصیلی، تأکید بر انتخاب رشته ای خاص، رسانه های اجتماعی به عنوان مؤلفه های اثرگذار بر نیاز به شفقت ورزی در نوجوان ایرانی انتخاب شدند. همه مؤلفه ها در فرایند اعتبارسنجی و محاسبه نسبت و شاخص روایی محتوایی، تأیید شدند. ۷ مورد از ۹ مضمون که شامل خودآگاهی از استعدادها، ابراز احساسات در نوجوانی، خودمراقبتی، کمال گرایی والدین، اصرار بر دستاوردهای تحصیلی، تأکید بر انتخاب رشته ای خاص و رسانه های اجتماعی، مؤلفه هایی جدید برآمده از جامعه ایرانی بودند و دو مؤلفه آموزش ویژگی های ذهن مشفق و چالش های نوجوانی، در برنامه های قبلی نیز وجود داشتند و در این پژوهش نیز، متخصصان به آنها تأکید بیشتر داشتند؛ بنابراین، مؤلفه های مبتنی بر فرهنگ به دست آمده می توانند در تدوین مداخله ای آموزشی - روانی متناسب با نوجوان ایرانی کمک کننده باشند.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مهارت های شادکامی با رویکرد اسلامی و شادکامی فوردایس بر شادکامی، رضایت از زندگی و کنترل خشم مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مهارت های شادکامی بارویکرد اسلامی و بسته فوردایس بر شادکامی، رضایت از زندگی و کنترل خشم مادران انجام گرفت. روش پژوهش شامل دو بخش طراحی بسته و بخش کمی بود. در بخش اول، بسته آموزشی شادکامی با رویکرد اسلامی طراحی و روایی سنجی شد و در بخش کمی که از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه مقایسه و دوره پیگیری 2 ماهه بود، اثربخشی بسته ها بررسی و مقایسه شد. جامعه آماری پژوهش شامل مادران متأهل 20 تا 40 ساله شهر تهران بود. با روش نمونه گیری دردسترس 30 نفر براساس ملاک های ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه مقایسه قرار گرفتند. مادران گروه آزمایش در 9 جلسه90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های شادکامی با رویکرد اسلامی و مادران گروه مقایسه در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های شادکامی فوردایس به صورت مجازی قرار گرفتند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های شادکامی فوردایس، رضایت از زندگی و پرسشنامه خشم استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری انجام شد. یافته ها نشان داد بسته آموزش مهارت های شادکامی اسلامی (اقتباس شده از الگوی استخراجی فیاض و اخوت از مبانی اسلامی) در مقایسه با برنامه آموزش شادکامی فوردایس بر میزان شادکامی، رضایت از زندگی و کنترل خشم مادران اثربخش تر و کارآمدتر است.
نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
32 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک بود.روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان دانشگاه ارومیه در نیمسال اول تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بودند که تعداد ۳۶۲ نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسش نامه های سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (۱۹۹۴)، پردازش هیجانی (بارکر، ۲۰۰۷) و پرسش نامه نشانه های پانیک لیبویتز (۱۹۸۴) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار های SPSS نسخه ۲۴ و AMOS نسخه ۲۴ صورت گرفت.یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های نیکویی برازش نشان داد که مدل فرضی، با مدل اندازه گیری شده برازش داشت (۹۳/۰=CFI، ۹۶/۰=NFI، ۰۶/۰= RMSEA). مسیر های مستقیم بین سیستم های مغزی رفتاری با پردازش هیجانی و همچنین سیستم های مغزی رفتاری و پردازش هیجانی با اختلال پانیک معنادار است (۰۱/۰p<). بنابراین می توان گفت پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک نقش میانجی ایفا می کند.نتیجه گیری: این یافته ها نقش پردازش هیجانی را در اختلال پانیک مورد تأیید قرار می دهد و بیانگر توجه هر چه بیشتر به سیستم های مغزی رفتاری می باشد. همچنین مدل سبب شناختی پیشنهادی حاضر می تواند به فهم هرچه بیشتر نقش پردازش هیجانی در اختلال پانیک و اثربخشی درمان های شناختی رفتاری در افراد مبتلا به پانیک کمک کند.
بررسی اثربخشی درمان راه حل مدار بر خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی نوجوانان کم بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
170 - 193
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان راه حل مدار بر خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی نوجوانان کم بینا انجام شد. این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. روش: جامعه آماری شامل همه نوجوانان کم بینا شهر یاسوج می شد که ۲0 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس از مدرسه شقایق انتخاب شدند. آن ها با روش تصادفی به دو گروه ۱۰ نفری تقسیم و در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه در درمان راه حل مدار شرکت کردند در حالی که گروه کنترل در این جلسات شرکت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از مقیاس خودکارآمدی اجتماعی اسمیت و بتز و مقیاس اضطراب اجتماعی لیبویتز در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط در نسخه 26 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور معناداری به ترتیب بیشتر و کمتر از گروه کنترل بود (001/0P=)، در حالی که بین مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به این که درمان راه حل مدار سبب بهبود خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی نوجوانان کم بینا در مراحل پس آزمون و پیگیری شد. بنابراین، برنامه ریزی برای آموزش درمان راه حل مدار نقش مهمی در بهبود خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی نوجوانان کم بینا دارد.
نقش متمایز هیجان منفی، دیسفوریا و مانیا در پیش بینی علائم و نشانه های اختلالات هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
99 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه پیشینه نظری و ادبیات پژوهشی مطرح می کنند که هیجان منفی به عنوان عامل زمینه ساز در آسیب شناسی اختلالات هیجانی نقش بسزایی دارد. با این حال به نظر می رسد متغیرهای دیگری همچون مانیا و دیسفوریا نیز در این رابطه دخیل هستند. این پژوهش با هدف بررسی نقش هیجان منفی، دیسفوریا و مانیا در پیش بینی علایم و نشانه های اختلالات هیجانی صورت گرفت. روش:طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.نمونه موردمطالعه شامل 380 دانشجو در مقاطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشدو دکترا بود که به شیوه نمونه در دسترس انتخاب شدند.لینک پرسشنامه آنلاین در شبکه های مجازی قرار داده شد و از شرکت کنندگان خواسته شدکه برنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون (1999)، سیاهه علائم افسردگی و اضطراب واتسون (2007)، مقیاس نئپین دیسفوریا برل و استارچویج (2012) و مقیاس خودگزارشی مانیا آلتمن (1997) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندگانه و جهت برازش مدل مفهومی با مدل مشاهده شده از تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها:یافته ها نشان داد بین هیجان منفی با پانیک، اضطراب اجتماعی و افسردگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین رابطه دیسفوریا با پانیک، اضطراب اجتماعی و افسردگی نیز مثبت و ازنظر آماری معنادار است. از طرفی ارتباط مانیا با پانیک، اضطراب اجتماعی و افسردگی منفی و ازنظر آماری معنادار می باشد.نتیجه گیری:براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت سازه های سنتی در آسیب شناسی روانی همچون دیسفوریا و مانیا همچنان نقش مؤثری در تبیین واریانس اختلالات هیجانی دارند و تکیه صِرف بر هیجان منفی محدودیت های نظری و بالینی در درمان به همراه خواهد داشت. چراکه پس از شناسایی دقیق عوامل مؤثر در اختلالات هیجانی، می توان برنامه های مداخله ای متناسب با هر اختلال را طرح ریزی کرد.کلیدواژه ها:هیجان منفی، دیسفوریا، مانیا، اختلالات هیجانی، پانیک، اضطراب، افسردگی