مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
خودکارآمدپنداری
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر پیش بینی اضطراب ریاضی در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان رشته های ریاضی، انسانی و تجربی بر اساس خودکارآمدپنداری و جهت گیری هدفی بود. برای انجام این پژوهش تعداد 581 نفر از دانش آموزان دختر و پسر رشته های نظری (ریاضی، تجربی، انسانی) دبیرستانهای دولتی پنج منطقه از مناطق بیست گانه تهران شرکت داشتند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس اضطراب ریاضی بتز (1978)، پرسشنامه خودکارآمد پنداری بندورا و پرسشنامه جهت گیری هدف حیدری (1389) استفاده شد. برای تحلیل داده-ها از روش های تحلیل واریانس و رگرسیون استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که میزان اضطراب ریاضی دانش آموزان در رشته های مختلف نظری (ریاضی، تجربی و انسانی) در پایه دوم دبیرستان تفاوت معناداری دارد. همچنین تمامی ابعاد خودکارآمد پنداری با جهت گیری هدفی تسلطی (اجتنابی و گرایشی) رابطه منفی و با جهت گیری هدفی عملکرد مدار (اجتنابی و گرایشی) رابطه مثبت معنادار نشان می دهد. خودکارآمدپنداری و جهت گیری هدفی با اضطراب ریاضی نیز همبستگی داشته و می توان براساس نوع جهت گیری هدفی و میزان خودکارآمدپنداری دانش آموزان در حدود 45 درصد از میزان اضطراب ریاضی در آنان را پیش بینی نمود.
مقایسه مؤلفه های خودکارآمدپنداری بین نوجوانان پسر کم بینا و بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه مؤلفه های خودکارآمدپنداری بین نوجوانان پسر کم بینا و بینا بود. روش پژوهش از نوع علی-مقایسهای بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان کم بینا و بینای سال دوم راهنمایی تحصیلی شهر تهران بود. حجم نمونه موردنظر 50 نفر (30 نفر دانش آموز پسر بینا و 20 نفر دانش آموز پسر کم بینا) بود. از روش نمونه گیری در دسترس برای دانش آموزان کم بینا و روش نمونه گیری تصادفی ساده برای دانش آموزان بینا از یک مدرسه راهنمایی هم جوار استفاده گردید. لازم به ذکر است که در این پژوهش آزمودنی ها بر اساس متغیرهای جنسیت، سن و وضعیت اقتصادی- اجتماعی همتاسازی شده اند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه خودکارآمدپنداری بندورا بود و به صورت گروهی اجرا شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون t مستقل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در مؤلفه های ""موفقیت تحصیلی""،"" یادگیری از طریق خودنظم دهی"" ، ""فعالیت های فوق برنامه""،""برآوردن انتظارات دیگران""،""خودنظم دهی انگیزشی"" در بین دانش آموزان پسر بینا و دانش آموزان پسرکم بینا تفاوت معنی داری وجود دارد)01/0>p (. همچنین میزان خودکارآمدپنداری در مؤلفه ""استحکام خود"" بین دانش آموزان پسر کم بینا و بینا تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p). بنابر نتایج حاصله، میزان خودکارآمدپنداری دانش آموزان پسر بینا نسبت به دانش آموزان پسرکم بینا بیشتر است. بنابراین پیشنهاد می شود معلمین، اولیاء و دست اندرکاران امر آموزش از طریق ارائه الگوهای رفتاری مناسب برمبنای انتقال احساس خودکارآمدپنداری در نوجوانان کم بینا عمل کنند. همچنین پیشنهاد می شود فرصت های اجتماعی کافی برای دانش آموزان کم بینا جهت افزایش توانمندی و رشد انگیزش درونی در آنها فراهم گردد.
تأثیر بازی درمانی کودک محور بر احساس خودکارآمدپنداری در تعاملات بین فردی دانش آموزان مبتلا به نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : با توجه به اهمیت تعاملات بین فردی در تحول اجتماعی دوران کودکی، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی کودک محور بر احساس خودکارآمدپنداری در تعاملات بین فردی دانش آموزان مبتلا به نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان 8 تا 12 ساله مبتلا به نافرمانی مقابله ای مراجع کننده به مراکز روان پزشکی و روان شناختی شهر رشت در بازه زمانی شش ماه اول سال 1396 بود که از میان آنها 30 کودک از طریق نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای (هومرسن و همکاران، 2006)، مصاحبه بالینی ساختاریافته (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2013)، و مقیاس خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همسالان (ویلر و لد، 1982) استفاده شد. مداخله آموزشی بازی درمانی برای گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای با فاصله 3 روز بین جلسات ارائه شد، در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری یک راهه نشان داد که بازی درمانی کودک محور موجب افزایش خودکارآمدپنداری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در سطح کل و در موقعیت با تعارض در تعاملات بین فردی می گردد . نتیجه گیری: بازی درمانی با شیوه ای متناسب با سطح تحول کودکان به طور عینی و ملموس ، تجربه مهارت آموزی را برای آنها فراهم می کند و این تمرین عملی به طور مستقیم و غیرمستقیم منجر به بهبود خودکارآمدپنداری در تعاملات بین فردی این کودکان می شود .
نقش مهارت های حل مسئله و خودکار آمد پنداری در تبیین رفتار های پرخطر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
157-169
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مفهوم گسترده رفتار پر خطر، سلسله ای از رفتار ها را در بر می گیرد که نه تنها برای فرد دارای رفتار های پر خطر و افراد مهم زندگی وی زیان های جدی به بار می آورد، که باعث صدمه غیر عمدی به افراد بی گناه دیگر نیز می شود . پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مهارت های حل مسئله و خودکار آمد پنداری در تبیین رفتار های پرخطر دانش آموزان انجام شد. روش : مطالعه از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق را تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی شاغل به تحصیل در مدارس دولتی ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر رشت در سال تحصیلی 94-95 تشکیل دادند که250 نفر دانش آموز از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996)، خودکارآمدی اجتماعی نوجوان (کنلی، 1989) و رفتارهای پرخطر (زاده محمدی، احمدآبادی و حیدری، 1390) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین مهارت های حل مسئله و خودکارآمدپنداری با رفتارهای پرخطر رابطه وجود دارد ( 0/01>P ). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد مهارت های حل مسئله و خودکارآمدپنداری می توانند 8 درصد از رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (0/0001>P ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت افزایش مهارت های حل مسئله و خودکارآمدپنداری در دانش آموزان باعث می شود تا کمتر به رفتارهای پرخطر بپردازند و برای حل مسائل خود از راهبردهای حل مسئله مختلف استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات زیادی اثربخشی آموزش های شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری د انش آموزان را نشان داده اند. اما کدامیک از این آموزش ها می تواند اثربخش تر باشد ؟ هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش گروهی شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری دانش آموزان بود . روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر 15-18 ساله شهر کرج تشکیل دادند که از میان آنها تعداد 45 دختر به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ( هر گروه 15 نفر ) گمارده شدند. معیارهای ورود شامل سن و مشغول به تحصیل بودن در مقطع متوسطه و معیارهای خروج شامل داشتن بیماری جسمی خاص یا مصرف داروهای روانپزشکی ضمن اجرای پژوهش بود. هریک از گروه های آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای یکی از ساختارهای آموزش گروهی شفقت (گیلبرت، 2010) و تئوری انتخاب (گلاسر، 2009) را دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از مقیاس درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون(1988) و نیز مقیاس خودکارآمد پنداری شرر(1982) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس، تفاوت معناداری را بین گروه های آزمایش با یکدیگر و نیز با گروه گواه نشان داد. این تفاوت ها در احساس درماندگی آموخته شده (0/001> p ) و خودکارآمد پنداری (0/01> p ) معنی دار بودند. همچنین، اثربخشی آموزش تئوری انتخاب در مقایسه با آموزش شفقت بیشتر بود. نتیجه گیری: هر دو نوع آموزش گروهی توانستند بر کاهش احساس درماندگی آموخته شده و افزایش خودکارآمدپنداری دانش آموزان مؤثر باشند ولی آموزش تئوری انتخاب مؤثرتر از آموزش شفقت بوده است.
مقایسه رابطه والدگری و خودکارآمدپنداری در زنان مبتلا به سرطان پستان و زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
259-270
حوزه های تخصصی:
سرطان پستان شایعترین نوع سرطان در بین زنان سراسر جهان است. مطالعات پیشین هر کدام از متغیر های رابطه والد- فرزندی و خودکارآمدپنداری را اغلب به تنهایی بررسی کرده اند. مسأله اصلی پژوهش حاضر به بررسی جامع تفاوت بازخوردهای رابطه والد- فرزندی و خودکارآمدپنداری در بین زنان مبتلا به سرطان پستان و زنان سالم مربوط می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه بازخورد رابطه والد- فرزندی و خودکارآمد پنداری در بین زنان سالم و مبتلا به سرطان پستان بود. در یک پژوهش توصیفی و علی- مقایسه ای، نمونه (26 زن مبتلا به سرطان پستان و 26 زن سالم) به صورت در دسترس از جامعه آماری شامل تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس جملات ناتمام ساکس (ساکس و لوی، 1950) جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کمی و کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در هر دو بازخورد میان دو گروه تفاوت معنادار (0/001= P) وجود دارد. یافته ها اهمیت توجه بیشتر به این متغیر ها را در فرایند درمان بیماران مبتلا به سرطان پستان برجسته می سازد.
تأثیر آموزش مهارت های جرئت ورزی بر احساس خودکارآمدپنداری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۱۹۳-۲۰۴
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اهمیت باور خودکارآمدپنداری به دلیل تأثیرگذاری آن در بسیاری از عملکردهای انسانی است. پژوهش های بسیاری نشان داده اند که با آموزش مهارت های ارتباطی مختلف، می توان خودکارآمدپنداری را ارتقا داد. یکی از این مهارت ها، جرئت ورزی است. بدین ترتیب هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزش مهارت جرئت ورزی بر افزایش خودکارآمدپنداری دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه هفتم شهر شیراز در سال تحصیلی 96-1395 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 80 نفر (40 دختر و 40 پسر) انتخاب شدند و سپس در هر جنس به طور تصادفی، 20 نفر انتخاب شده و در یکی از گروه های آزمایش و گواه، جایدهی شدند؛ به طوری که در نهایت 4 گروه (20 نفر گروه آزمایشی دختر،20 نفر گروه گواه دختر،20 نفر گروه آزمایشی پسر، و 20 نفر گروه گواه پسر) تشکیل شد. گروه های آزمایشی، مداخله آزمایشی (آموزش مهارت جرئت ورزی) را در ۸ جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها از مقیاس باورهای خودکارآمدپنداری (شوارزر و جروسالم، 1995) و پرسشنامه جرئت ورزی (گمبریل و ریچی، 1975) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های جرئت ورزی بر افزایش خودکارآمدپنداری (0/004=P، 9=F) و جرئت ورزی (0/0001=P، 50/02=F) دانش آموزان گروه آزمایش تأثیر دارد. همچنین بین پسران و دختران، تفاوت معنا داری در پس آزمون خودکارآمدپنداری و جرئت ورزی مشاهده نشد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که تغییرات شناختی ایجاد شده در اثر آموزش مهارت جرئت ورزی و تمرین «نه گفتن» می تواند باور توانمندی و جرئت ورزی دانش آموزان را بهبود بخشد. کاربردهای ضمنی نتایج این پژوهش برای سیستم های آموزشی و پرورشی به منظور ارتقاء توانمندی های دانش آموزان در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
پیش بینی موفقیت تحصیلی براساس سبک های هویت و خودکارآمدپنداری (فردی و جمعی) دانش آموزان
منبع:
آموزش پژوهی دوره اول تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
144 - 166
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین نقش سبک های هویت و خودکارامدپنداری (فردی و جمعی) در پیش بینی موفقیت تحصیلی دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-1392 بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر اصفهان و نمونه مورد مطالعه شامل 274 دانش آموز پسر دبیرستانی شهر اصفهان بودکه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار پ ژوهش آزمون سبک های هویت برزونسکی(1989)، پرسشنامه خودکارآمدپنداری فردی بندورا(1997) و پرسشنامه خودکارآمدپنداری جمعی کیم و پارک(1999) بود. داده ها با آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج در سطح 99/. اطمینان نشان داد که رابطه بین سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری، خودکارآمدپنداری فردی و جمعی و نیز رابطه دو متغیر موفقیت تحصیلی و تعهد هویت بالا و معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به ترتیب متغیرهای تعهد هویت، خودکارآمدپنداری فردی و سبک هویت هنجاری توانایی پیش بینی بیشترین واریانس موفقیت تحصیلی را دارا بودند.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به نقش خودکارآمدپنداری در سلامت روانی افراد و محدود بودن ابزارهای اندازه گیری آن در ایران، دسترسی به آزمونی معتبر برای سنجش این سازه بسیار اهمیت دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین درستی و قابلیت اعتماد پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری در شهر رشت بود. روش: این پژوهش از نظر روش شناسی در زمرۀ پژوهش های توسعه ای است. نمونه آماری پژوهش شامل 1008 نفر از والدین دانش آموزان 13 تا 15 ساله (658 مادر و 350 پدر) شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت بررسی درستی همگرا از روش همبستگی بین دو پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری کندال و بلوم فیلد (2005) و پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری دومکا و همکاران (1996) در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: محتوای گویه های پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری نشان داد که این ابزار دارای هشت عامل هیجان / عاطفی، بازی / لذت، همدلی / تفاهم، مهارگری، نظم / مرزها، فشار، خودپذیری، و یادگیری / دانش با شاخص های برازش مطلوب است. همچنین مقادیر آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری برابر با 0/94 و برای خرده مقیاس های هیجان / عاطفی، بازی / لذت، همدلی / تفاهم، مهارگری، نظم / مرزها، فشار، خودپذیری، و یادگیری / دانش به ترتیب 0/61، 0/89، 0/86، 0/71، 0/90، 0/32، 0/57، 0/80 به دست آمد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که بر اساس عامل های به دست آمده، پرسشنامه خودکارآمدپنداری والدگری، ابزاری مناسب، معتبر و درست جهت ارزیابی خودکارآمدپنداری والدگری والدین در ایران است
رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی خودکارآمدپنداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی دانش آموزان و بررسی متغیرهای مؤثر بر آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روانی دانش آموزان انجام شده است. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره یکم متوسطه ناحیه دو شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند (تعداد: 1200). نمونه این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دومرحله ای و به تعداد 302 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های ارﺿﺎی ﻧﯿﺎزﻫﺎی اساسی روان شناختی هفت لنگ و همکاران (1394)، بهزیستی روان شناختی ریف و کیس (1995)، و خودکارآمدپنداری عمومی شرر و مادوکس (1982) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و خودکارآمدپنداری 63 درصد از واریانس بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. ارضای نیازهای اساسی روان شناختی 39 درصد واریانس خودکارآمدپنداری را تبیین می کند و علاوه بر این، خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان تأثیر مثبت و معناداری دارد (0/001 > p). همچنین نتایج حاکی از آن بود که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی از طریق خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تأثیر غیرمستقیم دارد (0/001 > p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مدل بهزیستی روان شناختی نوجوانان بر اساس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با میانجی گری خودکارآمدپنداری از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان، نقش مهمی دارد؛ بنابراین ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان به افزایش خودکارآمدپنداری آنها منجر شده و در نتیجه می تواند در افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بسیار مؤثر باشد.
پیش بینی خودتنظیمی یادگیری بر اساس باورهای انگیزشی، باورهای هوشی، و ادراک دانش آموزان مدارس تیزهوشان از جوّ کلاس درس: نقش میانجی خودکارآمدپنداری و اهداف پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۷۴-۱۵۵
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خودتنظیمی یادگیری نقش بسیار مهمی در فرایندهای آموزش و یادگیری دانش آموزان دارد که خودکارآمدپنداری تحصیلی و اهداف پیشرفت از عوامل مؤثر در توسعه این توانایی هستند. بدین ترتیب هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل پیش بینی خودتنظیمی یادگیری بر اساس باورهای انگیزشی، باورهای هوشی، و ادراک از جوّ کلاس با در نظر گرفتن نقش میانجی خودکارآمدپنداری و اهداف پیشرفت در دانش آموزان مدارس تیزهوشان بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان مدارس تیزهوشان پایه دوم متوسطه در شهر تهران در سال تحصیلی 1399 بودند که تعداد 400 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدپنداری عمومی (شرر و همکاران، 1982)، مقیاس خودتنظیمی یادگیری و باورهای انگیزشی (پینتریچ و همکاران، 1990)، پرسشنامه ادراک از جوّ کلاس (رووی، 2002)، مقیاس باورهای هوشی (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، و پرسشنامه اهداف پیشرفت (میگلی و همکاران، 1988) بودند. داده های گردآوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس نتایج، بین متغیرهای اهداف پیشرفت، خودکارآمدپنداری، باورهای هوشی، باورهای انگیزشی، و ادراک از جوّ کلاس با خودتنظیمی یادگیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/01>P). یافته ها همچنین نقش میانجی گر خودکارآمدپنداری در رابطه بین باورهای انگیزشی و ادراک از جوّ کلاس با خودتنظیمی یادگیری و نقش میانجی گر اهداف پیشرفت در رابطه بین باورهای انگیزشی با خودتنظیمی یادگیری را مورد تأیید قرار داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین متغیر باورهای انگیزشی بر متغیر خودتنظیمی یادگیری، هم اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم معنا داری دارد.
رابطه بین آسیب دیدگی روانی و خودکارآمد پنداری در دانش آموزان دبیرستانی شهرستان زلزله زده بم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: خودکارآمدپنداری یکی از متغیرهای روان شناختی مهم در زندگی فردی و اجتماعی است. خودکارآمدپنداری به این معنی است که فرد ضمن شناخت و آگاهی از توان و ظرفیت خود، به شایستگی و احساس کارایی خود در برخورد مؤثر با چالش ها، ضروریات و فرصت های محیطی و اعمال کنترل بر رویدادها، باور و اعتقاد داشته باشد. با توجه به اهداف پژوهش حاضر، خودکارآمدپنداری در موقعیت آسیب دیدگی روانی مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش ها: در این پژوهش برای ارزیابی خودکارآمد پنداری از پرسشنامه خودکارآمد پنداری بندورا و برای ارزیابی آسیب دیدگی روانی از پرسشنامه SCL-90-R دراگوتیس(1) استفاده شده است. حجم نمونه350 نفر دانش آموز دختر و پسر دبیرستانی مدارس شهرستان زلزله زده بم در سال تحصیلی 1384- 1383 بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. تحقیق از نوع همبستگی و مقایسه ای بوده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میان آسیب دیدگی روانی و خودکارآمدپنداری رابطه معنی دار و منفی وجود دارد. سایر یافته های پژوهش نشان می دهد که : - تفاوتی میان دانش آموزان دختر و پسر از نظر میزان آسیب دیدگی روانی وجود ندارد. - خودکارآمدپنداری شخصی و جمعی دانش آموزان دختر به طور معنی داری از دانش آموزان پسر بالاتر است. - میان خودکارآمدپنداری شخصی و جمعی رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. نتیجه گیری: نتیجه به دست آمده بیانگر آن است که هر چه میزان خودکارآمدپنداری در بین دانش آموزان زلزله زده بم بیشتر باشد، میزان آسیب دیدگی روانی آنان کمتر است.
مدل یابی علّی خلاقیت بر مبنای بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی خودکارآمدپنداری میان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
۱۲۲-۱۰۸
زمینه و هدف: اهمیت خلاقیت دانش آموزان در نظام آموزشی روز به روز نمایان تر می شود، با وجود این خلاقیت در دانش آموزان نوجوان، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر ارائه یک مدل علّی از خلاقیت بر مبنای بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی خودکارآمدپنداری در دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، بنیادی و از نظر اجرا توصیفی- همبستگی و تحلیل آن بر اساس مدل ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه 314 (269 دختر، 45 پسر) دانش آموز دوره متوسطه از شهرستان عباس آباد در سال تحصیلی 99-1398 بود که با روش نمونه گیری در دسترس در آزمون شرکت کردند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از پرسشنامه های خلاقیت (عابدی،1372)، بهزیستی روان شناختی (ریف،2002) و خودکارآمدپنداری (شرر و همکاران،1982) گردآوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر مستقیم بهزیستی روان شناختی بر خلاقیت 0/31(0/002P<)، خودکارآمدپنداری بر خلاقیت 0/37 (0/001P<)، و بهزیستی روان شناختی بر خودکارآمدپنداری 0/79 (0/002P<) است. همچنین میزان تأثیر غیرمستقیم بهزیستی روان شناختی بر خلاقیت با میانجی گری خودکارآمدپنداری 0/11 (3/32= T) بوده است؛ بنابراین با توجه به نتایج، مدل حاضر از برازش خوبی برخوردار بود و تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج حاضر، ایده ارزشمندی را برای پژوهشگران و مربیان درباره مسائل مرتبط با خلاقیت برای دانش آموزان فراهم کرده است و اهمیت خودکارآمدپنداری در ارتباط خلاقیت و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان مورد حمایت قرار گرفته است.
پیش بینی خودکارآمدپنداری ریاضی با راهبردهای خودتنظیمی در دانش آموزان شهر ساوه: روایی همگرای پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: راهبردهای یادگیری خودتنظیمی یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیت یادگیری است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودکارآمدپنداری ریاضی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی و تعیین روایی همگرای پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با مقیاس منبع خودکارآمدپنداری ریاضی بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. برای این منظور پس از ترجمه و آماده سازی پرسشنامه های مورد نظر و ارسال آن با ایمیل به 1480 دانش آموز یا والدین آنها، تعداد 610 دانش آموز در این پژوهش شرکت کردند. پس از تکمیل مقیاس منابع خودکارآمدپنداری ریاضی (آشر و پاخارس، 2008) و راهبردهای خودتنظیمی کلری (2006)، داده ها با استفاده از روش های همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی پیش بینی کننده خودکارآمدپنداری ریاضی دانش آموزان بود (05/0=p,76/0=β). همچنین پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی با پرسشنامه خودکارآمدپنداری ریاضی روایی همگرایی به میزان 874/0 داشت. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت راهبردهای خودتنظیمی پیش بینی کننده خودکارآمدپنداری ریاضی دانش آموزان است؛ همچنین پرسشنامه خودتنظیمی (نسخه دانش آموز) از روایی همگرای بالایی با مقیاس منابع خودکارآمدپنداری ریاضی برخوردار است و می توان از این پرسشنامه در فعالیت های پژوهشی استفاده کرد.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدپنداری دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
81 - 93
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: در پیشرفت و افت تحصیلی دانش آموزان عوامل متعدد زیستی، محیطی، شناختی، انگیزشی، فردی یا جمعی نقش دارند. در این ارتباط پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدپنداری دانش آموزان دختر انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر رشت در سال تحصیلی 1397-1396 بود. نمونه ای به حجم 30 نفر با بیشترین نمرات اهمال کاری و کمترین نمرات خودکارآمدپنداری با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه (15 دانش آموز در هر گروه) آزمایش و گواه جای دهی شدند. سپس آخرین نسخه هنجارشده در ایران پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) و خودکارآمدپنداری شرر (1982) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت هشت جلسه 45 دقیقه ای درمان شناختی- رفتاری الیس (2004) قرار گرفت. گروه گواه در طی فرایند پژوهش فقط آموزش های معمول مدرسه را دریافت می کرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و روش آماری کوواریانس تک متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که اثر درمان شناختی - رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان با (15/61) F و خودکارآمدپنداری دانش آموزان با (7/64) F مؤثر بوده است (01 /0>P). نتیجه گیری: به طورکلی نتایج، حاکی از تأثیر معنادار درمان شناختی- رفتاری بر بهبود شاخص های روان شناختی دانش آموزان بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش برای کاهش اهمال کاری تحصیلی و بهبود خودکارآمدپنداری در مدارس و مراکز درمانی استفاده شود.