فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۲۱ تا ۸٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (م 346 ه. ق) در نیمه ی دوم قرن سوم در بابل زاده شد و پس از سکنی گزیدن در بغداد علوم مختلف را در آن جا فراگرفت. اطلاعات روشنی در مورد زندگی و نشو و نمای او در منابع ارائه نشده است و سرگذشت وی را بیش تر مرهون دو کتاب باقیمانده وی «مروج الذهب و معادن الجوهر» و «التنبیه و الاشراف»هستیم که در آن منابع به شرح مشاهدات، مسافرت ها، وضع سیاسی و اجتماعی و ... مناطق مختلف دنیای آن روز پرداخته است. «مروج الذهب و معادن الجوهر» یکی از تألیفات قابل توجه در زمینه تاریخ عمومی در قرن چهارم ه.ق است که به دلیل توّجه ویژه به منابع دست اول، مشاهده و معاینه و سنجش درستی اخبار جایگاه ممتازی در میان تواریخ عمومی اسلامی دارد. روش تاریخ نگاری مسعودی در این کتاب مورد توّجه ابن خلدون مورخ قرن هشتم ه.ق و برخی از مستشرقان قرارگرفته است و تحسین آن ها را به واسطه در پیش گرفتن این شیوه در قرن چهارم هجری در پی داشته است. این مقاله بر آن است تا با بررسی کتاب «مروج الذهب و معادن الجوهر» ضمن اشاره به موضوع و منابع آن، به شیوه تاریخ نگاری مسعودی در این کتاب بپردازد.
کنش فرهنگی زنان پس از انقلاب اسلامی: تحلیل گفتمان مطالبات فمینیسم اسلامی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع جمهوری اسلامی در ایران، فرصت ویژه ای برای کنشگری فرهنگی مبتنی بر آموزه های اسلام و نگاه ضدامپریالیستی به زنان بخشید. این امر عامل توانمندسازی جریان های مدنی زنان نیز بوده است. یکی از این جریان ها که در ادبیات بین الملل با عنوان فمینیسم اسلامی شناخته می شود، مدعی بازتفسیر ادبیات دینی مبتنی بر مفهوم مدرن برابری جنسیتی است. تدوین قوانین و تکوین هنجارهای اجتماعی، از جمله روابط زن و مرد در عرصه خانواده و اجتماع مبتنی بر قواعد اسلامی پس از انقلاب اسلامی، به زعم فمینیست های اسلامی جایگاه فرودستی برای زنان ایجاد کرده است و آن ها از همان مجاری دینی خواستار بازتعریف برخی قوانین و هنجارهای فرهنگی هستند. مقاله حاضر با بررسی منابع متعدد دانشگاهی و مطبوعاتی که گفتمان فمینیسم اسلامی را برساخته است، دال های مرکزی این گفتمان را در مواجهه با جمهوری اسلامی در ایران بیان کرده است. در اینجا، فمینیسم اسلامی بر مبنای نظریه مارگات بدران تعریف شده است و با استفاده از رویکرد لاکلا و موف در تحلیل گفتمان انتقادی دال های مرکزی بازشناسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، نقد رویکرد جمهوری اسلامی به تقلیل هویت زنانه به خانواده و اجتماع، تأکید بر برابری ارزشی زن و مرد برای دستیابی به تشابه حقوقی، توقف قانون گذاری نابرابر میان زنان و مردان مبتنی بر تفاسیر دینی و توسعه مشارکت زنان در جامعه مدنی از جمله موارد انتقاد فمینیسم اسلامی به جمهوری اسلامی است.
ارزیابی پایداری نظام مستمری مورد مطالعه: سازمان تامین اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۳۳۲-۳۰۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظام بیمه ای ایران شامل 18 صندوق بازنشستگی است که از اجزای نظام حمایت اجتماعی هستند و حدود 68 درصد از جمعیت نیروی کار شاغل و تقریباً 46 درصد از جمعیت سالمند را تحت پوشش دارد. امروزه ازآنجایی که صندوقهای بازنشستگی کشور از اصلی ترین بازیگران حوزه اجتماعی و اقتصادی کشور به شمار می روند، بحران مربوط به آنها نیز از ابعاد گسترده تری برخوردار است. عدم اتخاذ راهبردهای مناسب در ارتباط با مدیریت این بحران ثبات حوزه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را با مخاطراتی بسیار جدی روبه رو خواهد کرد. اما آنچه به یک نگرانی مهم واصلی برای خط مشی گذاران در حوزه تأمین اجتماعی تبدیل شده وضعیت نگران کننده صندوقهای بازنشستگی است به صورتی که با شاخص پایداری به مرز نگرانی و هشدار رسیده و حتی در برخی از این صندوقها از این مرز عبور کرده اند. این تحقیق با هدف پایداری به بررسی مالی وضع موجود سازمان تأمین اجتماعی به عنوان بزرگ ترین نهاد بیمه ای کشور می پردازد. روش: این تحقیق با استفاده از مطالعه هم گروهی و با استفاده از داده های جمعیتی و اقتصادی به برآورد توانایی مالی سازمان تأمین اجتماعی پرداخته است. یافته ها: مهم ترین چالشهای اقتصادی سازمان تأمین اجتماعی عبارت بودند از فرمول مستمری سخاوتمندانه شامل سن و سابقه بازنشستگی پایین و عدم پرداخت حق بیمه های سهم دولت. بحث: بر اساس گزینه های امکان پذیر پیشنهاد های اصلاح بایستی در قالب اصلاح فرمول مستمری، افزایش سن و سابقه بازنشستگی و تدبیر مشارکتهای پرداخت نشده دولت در پرداخت منظم سهم حق بیمه دولت تدوین شود.
دوگانه رویکردهای کیفرگرا- مداراگرا در پاسخ دهی به جرایم مواد مخدر و روان گردان: تحلیل گفتمان فیلم «متری شیش و نیم»(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
۱۰۴-۵۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزه های کیفرگرا- مداراگرا به عنوان دو رویکرد غالب در حوزه پاسخ دهی به جرایم مواد مخدر، محل تعارض گفتمانی-ارزشی دو دیدگاه مختلف است. طرفداران این دو پارادایم با برداشتهای خاص اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و انسانی تلاش می کنند تا انگاره های خویش را در نظام پاسخ دهی به عنوان گفتمان غالب هژمونیک کنند. روش: پژوهش حاضر می کوشد در پرتو رویکرد تاریخی گفتمان وُداک با تأکید بر اهمیت سیاستهای کنترلی جرایم این حوزه در پرتو مفهوم کارایی کیفر و تمرکز بر تحولات گفتمانی موجود و نیز با درک زمینه های تاریخی- اجتماعی ایران، فیلم سینمایی «متری شیش و نیم» را توصیف، تحلیل و واکاوی کند. یافته ها: در این فیلم، پلیس به مثابه نهاد تأییدکننده سیاستهای سخت گیرانه- کیفرگرایانه، بازنمایی می شود. با این حال، فقدان نهاد مستقل نفی کننده سیاستهای سخت گیرانه در فیلم موجب شده است تا خود مؤلف (کارگردان) از گذر ایماژها، سکانسها و دیالوگهای مختلف، کیفرگرایی در این حوزه را نقد کند. مؤلف بر پایه چهار مؤلفه گفتمانی عدم بازدارندگی اعدام و ناکارایی سیاستهای سخت گیرانه، تأثیر نابرابری اقتصادی در ارتکاب جرم، شکست دستگاه پلیسی- قضایی در شناسایی سرکردگان اصلی (سویه های توصیفی- تجربی) و کاستیهای تقنینی (سویه هنجاری)، سیاستهای کیفرگرایانه را فاقد کارکرد بازنمایی می کند. بحث: اگرچه نقد کیفرگرایی توسط مؤلف هم سو با یافته های تجربی- علمی و منطبق بر گفتمان جریانهای انتقادی است؛ اما هم ذات پنداری افراطی مؤلف با بزهکار، تعمیم بخشی ناروا، احساسی کردن فضا، بی توجهی به رویه های عملی- قضایی و عدم درک نقش قانون گذار در توسعه مجازات اعدام، نشان می دهد که مؤلف در مقام رد سیاستهای کیفرگرایانه برخی از واقعیتها را نادیده گرفته است.
دانش اتنواکولوژی، مبانی تقسیم بندی و نامگذاری عرصه های مرتعی از دیدگاه بهره برداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش بومی دانشی است که از حوزه جغرافیایی خاصی سرچشمه گرفته است. این دانش به طور طبیعی تولید شده و شامل مجموعه ای از بهترین، سودمندترین و سازگارترین شیوه های بهره برداری و زندگی در محیط خاص خود است. اتنواکولوژی یکی از شاخه های این دانش و شیوه ای از بررسی ارتباط انسان ها با محیط پیرامون آن هاست که بر نقش شناخت و معرفت انسان را در تعامل منظم و قاعده مند وی با طبیعت تأکید می کند. این پژوهش با هدف بررسی دانش بومی بهره برداران منطقه گوغر درباره مبانی تقسیم بندی و نام گذاری عرصه های مرتعی، خاک ها و همچنین تقویم محلی انجام شده است. ابزارهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل مصاحبه آزاد، مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده مشارکتی بوده است. مصاحبه ها با استفاده از روش گلوله برفی از خبرگان محلی منطقه صورت گرفت. درنهایت از اطلاعات کسب شده از مصاحبه ها، فیش برداری و استخراج مفاهیم کلیدی از دانش بومی آن ها انجام شد. یافته های حاصل نشان می دهد که مردم محلی، محیط اطراف خود و اجزا و عناصر آن را کاملاً می شناسند؛ تا آنجا که قادرند عرصه های مرتعی را با توجه به عوامل مختلفی از قبیل اقلیم، آفتاب گیر و سایه گیربودن، عوارض و ناهمواری ها، جنس زمین، ارتفاع و دما، پوشش گیاهی، رطوبت، کاربری و غالب بودن یک عامل محیطی به طبقات مختلف تقسیم کرده و خاک ها را براساس جنس، رنگ و عمق از یکدیگر تفکیک کنند. همچنین آن ها در ارتباط با زمان نیز تقسیم بندی هایی درنظر دارند که هم یک سال و هم یک شبانه روز را شامل می شود و کارهای خود را مطابق با آن پیش می برند؛ بنابراین دانش جوامع محلی از محیط اطرف خود بسیار وسیع تر است و جنبه های مختلفی را در برمی گیرد.
شناسایی مولفه های فرهنگ حاکم در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ششم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
344-311
حوزههای تخصصی:
با ورود به عصر اطلاعات و جامعه شبکه ای و ظهور رسانه های اجتماعی مبتنی بر وب و توفیق این شبکه ها در جذب کاربر، این شبکه ها توانسته اند در جریان سازی های مختلف و ارائه سبک زندگی های گوناگون نقش اساسی داشته باشند. تجربه این دو فضایی شدن و شکل گیری خرده فرهنگ متناسب با این فضا، انتخاب های افراد را دستخوش تغییر می کند. از طرفی با توجه به اینکه شبکه اجتماعی اینستاگرام، از محبوب ترین شبکه های اجتماعی در جهان و ایران است، لذا هدف این پژوهش شناسایی مولفه های فرهنگ حاکم بر شبکه اجتماعی اینستاگرام است. این تحقیق استراتژی توصیفی و پیمایشی دارد و از آنجا که این تحقیق از نظر نوع، یک پژوهش کیفی است، محقق به کمک مصاحبه با خبرگان به شناسایی مقوله ها و گویه های فرهنگ در شبکه اجتماعی پرداخت. در این پژوهش محقق از روش تحلیل ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه استفاده می کند. با توجه به داده های حاصل از مصاحبه، نگارنده به شش مولفه فرهنگی در شبکه اجتماعی اینستاگرام دست یافت که عبارتند از؛ فقدان سواد رسانه ای، عدم پایبندی به اخلاق، افراط گرایی، سطحی نگری، مشارکتی و ابراز وجود.
ارزیابی و تصحیح آمارهای جمعیتی شهرستان گنبدکاووس در سال های 1385 و 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱۳ و ۱۱۴
۳۹-۶۸
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بررسی و ارزیابی صحت داده های جمعیتی در دو سرشماری شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان در سال های 1385 و 1395 و همچنین اصلاح و هموار سازی گزارش سن در این دو سرشماری مطمح نظر بوده است. برای ارزیابی داده های جمعیتی، از تعدادی از روش های غیرمستقیم مانند مقایسه میان رشد جمعیت، نسبت سنی، نسبت جنسی، نسبت بازماندگی، شاخص ویپل، شاخص مایرز و شاخص تلفیقی سازمان ملل متحد استفاده شده است. عدد بدست آمده برای شاخص ویپل در سال 1385، برابر با 65/ 107 است که نشان میدهد داده های مربوط به سن در سرشماری این سال، به لحاظ میزان گرد کردن سن به اعداد مختوم به صفر یا پنج، نسبتا دقیق بوده اند و در سال 1395، برابر با 05/104 است که بیانگر بسیار دقیق بودن داده های سنی در این سال است. عدد محاسبه شده برای شاخص مایرز در سال 1395، برابر با 33/3 می باشد که نمایانگر آن است که ترجیح رقمی چشمگیری وجود ندارد. علیرغم نتایج بدست آمده از شاخص های ویپل و مایرز، مبنی بر نبود تمایل زیاد به گرد کردن عدد سن و همچنین نبود ترجیح رقمی بالا، ارقام بدست آمده برای شاخص تلفیقی سازمان ملل در سال های 1385 و 1395، به ترتیب برابراند با 14/48 و 1/41 که نتیجه می شود که، به طور کلی کیفیت داده های سنی و جنسی در هر دو این سرشماری ها بسیار ناقص است. علت این نقص میتواند مربوط به داده های جنسی باشد و یا به علت مواردی از قبیل جابجا گزارش نمودن سن، اشتباهات پوششی و محتوایی، بیش شماری یا کم شماری باشد. همچنین برای اصلاح و همواری سازی گزارش سن از روش میانگین های متحرک برای سه سن متوالی، روش سازمان ملل و جداول اسپراگ بهره جسته ایم.
Investigating the mediating role of social support in the relationship between addiction to social network, media literacy and emotional intelligence
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۴, Issue ۲, July ۲۰۲۰
129 - 151
حوزههای تخصصی:
This research aims to provide a theoretical model to explain addiction to social network using media literacy and emotional intelligence as independent variables and social support as the mediator. The study population includes all students of Bojnord’s university in 2017-2018 academic year. It was determined based on three indices: a medium effect size of 0.30, a test power of 0.85, and an alpha of 0.05. A sample of 160 people was determined by G-Power software, and 178 questionnaires were completed. The sampling was conducted using available sampling method. To do so, the link of research questionnaires was offered to volunteer students. The main research instruments were: social support questionnaire, addiction to social network questionnaire, emotional intelligence questionnaire and multidimensional social support questionnaire. The exploratory nature of research data was analyzed by partial least squares method and PLS software. Results showed the reliability of the measurement model, the structural model and the overall research model (GOF=0.66). According to the results, all direct effects were significant. That is, social support(r=0.84, p <0.0001), media literacy (r=0.698, p <0.0001) and emotional intelligence (r=0.798, p <0.0001) were significantly correlated with addiction to virtual social network. Also, Sobel statistics and its significance level suggested the indirect effect of media literacy (p <0.024) and emotional intelligence (p <0.011) on addiction to social network through social support. Emotional impulse control, awareness of media content and processes, and a sense of belonging and relationship with other people in the real world predict addiction to virtual social networks. Hence, the social support of government and authentic sources can mediate the association between addiction to social network and emotional intelligence in university students and improve their media literacy.
مفهوم خرد در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی و شناسایی مؤلفه ها و ابعاد خرد با استفاده از رویکرد ادراک افراد از خرد (نظریه ضمنی خرد) در جامعه ایران انجام گرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی افراد بالای 20 سال ایران بودند. 328 شرکت کننده (134 زن و 194مرد) از قومیت های ایران (ترک، کرد، لر، عرب، بلوچ، ترکمن و فارس) به روش هدفمند و در دسترس برای پاسخ گویی به پرسش نامه باز پاسخ محقق ساخته انتخاب شدند. پژوهش به روش تحلیل محتوا و با استفاده از رویکرد کیفی انجام گرفت. یافته ها در ارتباط با نمونه های خرد نشان داد که میانگین سنی آنها 9/62 و 2/94 درصد از آنان از گروه مردان بودند. 9/27 درصد از نمونه های خرد را شخصیت های دینی، 1/20 درصد نزدیکان فرد، 15/19 درصد افراد متخصص، 6/12 درصد شخصیت های اجتماعی سیاسی و مابقی را سایر گروه ها تشکیل دادند. همچنین مؤلفه ها و ابعاد خرد در 5 طبقهٔ اصلی فضیلت های عقلانی، اخلاقی، مدنی، عملکردی و معنوی به دست آمد. نتایج بررسی مؤلفه ها، مقولات و طبقات نشان داد که 05/37 درصد از کل ویژگی ها و رفتارهای به دست آمده ذیل طبقه فضیلت های عقلانی قرار گرفتند و فضیلت های عملکردی، اخلاقی، مدنی و معنوی به ترتیب 5/26، 6/18، 01/8 و 4/4 درصد از کل مؤلفه ها و ویژ گی ها را به خود اختصاص دادند. به طور کلی، نتایج نشان داد ادراک خرد ایرانیان تلفیقی است از مؤلفه های مورد تأکید فرهنگ غرب (شناختی، عقلانی) و شرق (اجتماعی عاطفی و معنویت).
تبیین وضعیت اعتماد اجتماعی در بین شهروندان شهرکاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
73 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان اعتماد در بین شهروندان شهر کاشان بوده است. شاکله ی اصلی چارچوب نظری پژوهش را نظریات گیدنز و پاتنام، زتومکا، دورکیم و وینهوون تشکیل می دهد، روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار تحقیق، پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق، شامل شهروندان (18-64 ساله) شهر کاشان است که 373 نفر آنان به عنوان حجم نمونه انتخاب و پرسشنامه بین آن ها با روش نمونه گیری غیر احتمالی- سهمیه ای توزیع شده است. اعتبار تحقیق از نوع صوری و سازه و برای ارزیابی میزان انسجام درونی (روایی) گویه ها، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است.یافته ها نشان می دهند که میانگین اعتماد شهروندان (اعم از فردی و نهادی) کمتر از حد متوسط طیف مورد بررسی است. از طرفی سلامت اجتماعی، نشاط اجتماعی و دینداری با اعتماد اجتماعی دارای همبستگی مثبت است. میزان همبستگی متغیر اعتماد اجتماعی با سلامت اجتماعی 373/0، با نشاط اجتماعی 305/0، با دینداری 205/0 است. بر طبق نتایج رگرسیون، متغیرهای مستقل مورد مطالعه (16 درصد) از واریانس اعتماد اجتماعی را تبیین می کنند و در این بین سلامت اجتماعی با مقدار (270/0) دارای بیشترین تأثیر بر اعتماد اجتماعی است. بعد از سلامت اجتماعی، نشاط اجتماعی با مقدار 136/0 و دینداری با مقدار 117/0 قرار می گیرند.
سنجش میزان خطرپذیری محله های شهری ازنظر وجود فضاهای بی دفاع (مستعد بروز جرم) مطالعه موردی: منطقه 3 شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای بی دفاع، یکی از مسائل جدی در محیط های شهری است که احتمال وقوع جرم و ناهنجاری اجتماعی در آنها بیشتر است. این فضاها زمینه را برای وقوع جرائم مکان- مبنا تسهیل می کند؛ از این رو، شناسایی این فضاها، برای اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و کاهش زمینه وقوع جرم، ضروری است. هدف این پژوهش، شناسایی، تحلیل و رتبه بندی میزان خطرپذیری فضاهای بی دفاع محدوده مورد مطالعه (منطقه 3 شهر اردبیل) است؛به این منظور، با استفاده از روش برداشت میدانی و فرم محقق ساخت، 172 فضای بی دفاع- که برای آن، تعریف علمی وجود دارد- شناسایی شد. برای انجام دادن تحلیل ها، معیارهایی مانند فراوانی فضاهای بی دفاع، تراکم جمعیتی و ساختمانی، گروه های درآمدی، کیفیت شبکه معابر، کیفیت کالبدی بافت، ویژگی اجتماعی، قیمت زمین و ساختمان و کاربری زمین با استناد به پیشینه پژوهش، تعریف شد. سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و روش های تحلیل فضایی برای تحلیل ها استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد شدت تراکم فضاهای بی دفاع در برخی محله های شهر (محله های شماره 3، 4، 6 و 9) بیشتر از سایر محله هاست. همچنین، 35/45 درصد محله ها با خطرپذیری زیاد و خیلی زیاد و 37/36 درصد با خطرپذیری کم و خیلی کم مواجه است. نتایج روش میانگین نزدیک ترین همسایگی نشان داد ازنظر توزیع جغرافیایی، فضاهای بی دفاع در محله های خاصی خوشه بندی شده است. نتایج پژوهش نشان داد نوع کاربری زمین، گسست یا نبود نظارت اجتماعی، کیفیت اندک بناها و ساختار خیابان ها در شکل گیری فضاهای بی دفاع در محیط های شهری، نقش دارد. درنهایت، با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای برنامه ریزی کاهش خطر وقوع ناهنجاری های احتمالی ارائه شده است.
عوامل مؤثر بر تعیین میزان حبس تعزیری قاتل عمدی در فرض عدم قصاص (تحلیل موردی پرونده های قتل عمد در استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
4 - 25
حوزههای تخصصی:
تعیین میزان مجازات حبس بین سه تا 10 سال برای قاتل عمدی در فرضی که پرونده به قصاص منتهی نگردد، بایستی با هدف متناسب کردن مجازات با شدت عمل ارتکابی و نیز با شخصیت و سوابق فردی محکوم، صورت گیرد. در این تحقیق، با استفاده از نظریه ساختار اجتماعی پرونده های قضایی به منزله پشتوانه نظری، رابطه میان نوع آلت قتاله، تعداد ضربات، نوع رفتار با جسد، آزار جنسی مقتول، سبق تصمیم، نزاع دسته جمعی در حین قتل، تابعیت قاتل، اعتیاد قاتل، نحوه دسترسی به قاتل، جنسیت، متأهل یا مجرد بودن، مصرف یا عدم مصرف مشروبات الکلی توسط قاتل، جنسیت و تابعیت مقتول و زمان اعلام رضایت اولیای دم تحت بررسی قرار گرفت. روشی که در تحقیق حاضر به کار رفته پیمایش است و از تکنیک مشاهده و مطالعه پرونده ها برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جمعیت تحقیق، پرونده های قتل عمد مطرح شده در دادسرای جنایی استان تهران از سال 1380 می باشد که تا قبل از خرداد 1396 مختومه گردیده است. 60 پرونده از میان آنها به مثابه نمونه انتخاب شدند که در 49 پرونده میزان حبس تعیین شده در پرونده درج گردیده بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های پیرسون[1]، مقایسه میانگین دو گروه مستقل T-Test و تحلیل واریانس یک طرفه[2] استفاده شد. مطابق با یافته های تحقیق، تفاوت معناداری در میانگین حبس تعزیری در گروه های مختلف متغیرهای مستقل به دست نیامد. در حالی که میان زمان اعلام رضایت اولیای دم، با میزان حبس، ارتباط معناداری وجود داشته است. <br clear="all" /> [1] Pearson [2] one-way analysis of variance (one-way ANOVA)
تحلیل موانع اجتماعی - فرهنگی اجرای عدالت ترمیمی در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
77 - 100
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اجرای مطلوب عدالت ترمیمی می تواند نقش مؤثری در پیشگیری از تکرار جرم و افزایش امنیت اجتماعی داشته باشد. کارایی تدابیر پیش بینی شده عدالت ترمیمی نیازمند زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر شناسایی موانع اجتماعی، فرهنگی اجرای عدالت ترمیمی در استان اصفهان است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد. داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته با طیف پنجگانه لیکرد جمع آوری شده است. اعتبار تحقیق از نوع سازه و صوری و روایی هریک از مفاهیم مورد بررسی از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نمونه گیری با روش سهمیه ای متناسب با جامعه آماری ضابطان و مقامات قضایی دادسرا و دادگاه استان اصفهان و براساس فرمول کوکران، شامل 359 نفر می باشد. داده های پژوهش با استفاده از توزیع فراوانی، درصد نسبی و میانگین توصیف و پس از آزمون نرمالیته کولموگروف- اسمیرونف از طریق آزمون های ناپارامتریک (کراسکال والیس، همبستگی پیرسون) تحلیل شده است. یافته ها: براساس یافته های توصیفی، میانگین نگرش ضابطان، قضات دادسرا و قضات دادگاه به میزان اجرای عدالت ترمیمی در دامنه 1-5 به ترتیب 28/3 ، 94/2 و 75/2 می باشد. از طرفی میانگین موانع اجتماعی در بین آنها در دامنه 1-4، به ترتیب 10/3، 38/2 و 89/2 و میانگین موانع فرهنگی در بین آنها دردامنه 1-4، 63/2، 77/2 و 249/2 بوده است. به عبارتی با وجود نگرش متوسط نسبت به اجرای عدالت ترمیمی، موانع اجتماعی و فرهنگی اجرای آن در بین پاسخگویان تاحدی بیشتر از حد متوسط می باشد. همچنین براساس یافته های تحلیلی، قضات جوان تر دادسرا و ضابطان آگاه به آیین دادرسی کیفری، نگرش مثبت تری به اجرای عدالت ترمیمی دارند. نتیجه گیری: هرچه موانع اجتماعی و فرهنگی ضابطان بیشتر شود، نگرش آنان به اجرای عدالت ترمیمی منفی تر می شود. از نظر قضات دادگاه با افزایش موانع اجتماعی، اجرای عدالت ترمیمی کاهش می یابد و در نهایت کمبود آموزش های لازم به قضات دادسرا نگرش آنان به اجرای عدالت ترمیمی را منفی تر می کند.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر احساس تعلق شهروندان به شهر مورد مطالعه: شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین شاخصه های ارتباط انسان با محیط، احساس تعلق به مکان است که در راستای تداوم حضور انسان در مکان نقش تعیین کننده ای دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر احساس تعلق می باشد که براساس دیدگاه جامعه شناختی جیکوبز، بنیامین، لینچ، پاکزاد و... بررسی شده است. با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه300 نفر ازساکنان 18سال به بالا با بیش از ده سال سابقه سکونت در شهربندرعباس به روش نمونه گیری هدفمند و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات گردآوری شده از طریق نرم افزار SPSS و با بکارگیری روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، تحلیل واریانس، همبستگی پیرسون و رگرسیون توصیف و تحلیل شد. طبق یافته های پژوهش میانگین احساس تعلق(27.85) درحد متوسط به بالا گزارش شده است، که عواملی همچون مدت اقامت، تحصیلات و منطقه مسکونی بر احساس تعلق آزمودنی ها اثرگذار بود. همچنین نتایج آزمون استنباطی نشان داد که بین تعاملات اجتماعی، امنیت اجتماعی، خدمات محله ای، تعاون و همکاری محله ای و مکان های خاطره ساز با احساس تعلق شهروندان رابطه قوی و معناداری وجوددارد؛ بدین معنا که با کاهش یا افزایش هریک از پارامترهای فوق، میزان احساس تعلق شهروندان نیز به همان نسبت تغییر می کند. نتایج آزمون رگرسیون مبین این است که متغیرهای ذکرشده(37درصد) از احساس تعلق شهروندان را تبیین می کنند؛ که به ترتیب مکان های شاخص، تعاملات اجتماعی و همچنین امنیت اجتماعی بیشترین میزان تبیین کنندگی را داشتند.
رابطه اضطراب کرونا در مادران با تعامل والد-کودک و پرخاشگری کودکان در ایام قرنطینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۲
139-154
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتعیین رابطه اضطراب کرونا در مادران با تعامل والد-کودک و پرخاشگری کودکان در ایام قرنطینه بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک 6 تا 12 ساله شهر تهران در اردیبهشت 1399 بود. برای انجام این پژوهش، از روش نمونه گیری و اجرای اینترنتی استفاده شد. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش حاضر عبارت بودند از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS)، مقیاس رابطه والد-کودک، پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی. درنهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین اضطراب کرونا در مادران با رابطه مثبت کلی در تعامل والد-کودک رابطه منفی معنادار(511/0-=r)، و با پرخاشگری رابطه مثبت معنادار (601/0=r) وجود داشت. علاوه براین، اضطراب کرونا در مادران به ترتیب با ضرایب بتای 324/0- و 428/0 پیش بینی کننده معنادار رابطه مثبت کلی بین مادران و کودکان و پرخاشگری کودکان بود(01/0>p). بنابراین با ارائه مداخلات و آموزش های به موقع و مناسب جهت کاهش اضطراب ناشی از بیماری کرونا در مادران، می توان تعاملات والدین و کودکان را بهبود بخشید و مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان را کاهش داد .
سبک زندگی، تعهد زناشویی و مسئولیت پذیری در زنان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با عنوان رابطه سبک زندگی، تعهد زناشویی و مسئولیت پذیری در زنان متأهل درحال تحصیل در دانشگاه های شهر تهران صورت پذیرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 120 دانشجو در مقاطع گوناگون تحصیلی بود که به صورت تصادفی از پنج دانشگاه دولتی شهر تهران (دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، تربیت مدرس و الزهرا(س)) انتخاب شدند. شرکت کنندگان به سؤالات پرسش نامه های پژوهش پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل سه پرسش نامه بود: 1- پرسش نامه سبک زندگی اسلامی با 138 پرسش؛ 2- پرسش نامه تعهد زناشویی آدامز با 44 پرسش؛ 3- پرسش نامه مسئولیت پذیری با 42 پرسش. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های استنباطی همبستگی، رگرسیون، خی 2 و t تفاوت تحلیل و بررسی شدند. براساس نتایج به دست آمده از جامعه نمونه بین سبک زندگی و تعهد زناشویی و همچنین مسئولیت پذیری و بین تعهد زناشویی و مسئولیت پذیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد p<0/001. درعین حال، سبک زندگی اسلامی قدرت پیش بینی کنندگی تعهدپذیری و احساس مسئولیت و دوام دو متغیر را دارد. برپایه یافته های این پژوهش، می توان با تقویت سبک زندگی اسلامی میزان تعهد و مسئولیت پذیری را افزایش و از این راه به استحکام خانواده کمک کرد. نوآوری پژوهش پیش رو در این است که برخلاف کلیشه های موجود در جامعه زنان تحصیل کرده با سبک زندگی اسلامی از تعهد و احساس مسئولیت پذیری خوبی برخوردارند و تحصیلات و اشتغال و کسب درآمد و استقلال مالی بر تعهد و مسئولیت پذیری آنان تأثیر منفی نداشته است.
مطالعه کیفی ابعاد اجتماعی – حقوقی گرایش دختران و زنان مجرد به فرزندپذیری با تأکید بر قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
290 - 263
حوزههای تخصصی:
در بحث فرزندپذیری با توجه به ترکیب جمعیت کشور و وجود 1496 کودک بی سرپرست و بدسرپرست و 157396 دختر و زن مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران بر اساس آمار سازمان بهزیستی و سرشماری سال 1397 کشور از یک سوی و تصویب قانون جدید فرزندخواندگی در سال 1392 از سوی دیگر، انتظار می رفت که دختران و زنان مجرد به این قانون اقبال بیشتری نشان دهند، درصورتی که از زمان تصویب این قانون تاکنون حدود 7 درصد از این کودکان پذیرفته شده اند. این تحقیق کیفی با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش جامعه آزمودنی در راستای کاهش موانع متعدد و افزایش عوامل مؤثر بر گرایش به فرزندپذیری این گروه از اعضای جامعه صورت گرفته است. با روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته در چارچوب «نظریه زمینه ای» داده های لازم از 16 نفر از دختران و زنان مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران گردآوری و تنظیم شد. پس از تحلیل یافته های پژوهش، «عدم دریافت حمایت نهادی پس از فرزندپذیری» و «نگاه منفی به فرزندداری دختران و زنان مجرد» به عنوان شرایط زمینه ای، «ایماژ اجتماعی منفی نسبت به فرزندخواندگی دختران و زنان مجرد» به عنوان شرط علَی، «تصویب قوانین» به عنوان شرط مداخله گر، «عدم غلبه منافع فرزندپذیری بر معایب آن در مورد دختران و زنان مجرد» به عنوان تعاملات و در نهایت «ضعف استقبال از قانون جدید فرزندخواندگی از سوی دختران و زنان مجرد و نهادهای ذیربط» به عنوان پیامد در گرایش دختران و زنان مجرد به اقبال از قانون جدید فرزندخواندگی مشخص شدند.
بررسی عوامل جمعیتی و اقتصادی - اجتماعی مؤثر بر امید به آینده در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
315 - 342
حوزههای تخصصی:
بررسی عواملی که منجر به افزایش و یا کاهش امید به آینده در جامعه می شود حائز اهمیت است. مقاله حاضر به بررسی عوامل جمعیتی و اقتصادی -اجتماعی مؤثر بر امید به آینده در شهر تهران می پردازد. حجم نمونه این مطالعه متشکل از 1200 نفر متأهل ساکن شهر تهران (610 نفر زن و 590 نفر مرد) است. داده ها با استفاده از پرسشنامه و روش نمونه گیری چند مرحله ای طبقه بندی با تخصیص متناسب، در نیمه دوم سال 1395 گردآوری شدند. نتایج نشان داد که امید به آینده پاسخگویان با افزایش سن و تعداد فرزندانِ آنها و همچنین با افزایش احساس ناامنی اقتصادی -اجتماعی و احساس ناامنی روانی کاهش می یابد؛ از طرفی، با افزایش اعتماد سازمانی، تعداد سال های تحصیل و اعتماد عمومی پاسخگویان، امید به آینده افزایش می یابد. این نتایج بیان گر آن است که بستر اقتصادی -اجتماعی و روانیِ مناسبی برای تحقق انتظاراتِ پاسخگویان، به ویژه برای افراد تحصیل کرده و دارای فرزند، وجود ندارد؛ لذا امید به آینده آن ها کاهش یافته است. بنابراین، جامعه ای که از امنیت اقتصادی -اجتماعی و امنیت روانی لازم برخوردار نباشد باید در کیفیت و پایداریِ پدیده های جمعیتی آن تردید کرد و برایند کلی این شرایط می تواند منحرف شدن رفتارهای جمعیتی از حالت متعادل و به دنبال آن پروبلماتیک شدن سطح کمی و کیفیِ متابولیسم جمعیتی باشد.
دوراهی های اخلاقی و نوآوری مسئولانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
31 - 53
حوزههای تخصصی:
روت بارکان مارکوس، اصل تنظیمی مرتبه دوم در مرام نامه های اخلاقی را طرح می کند که نشان می دهد سازگاری اصول یک مرامنامه اخلاقی با پذیرش وجود دوراهی های اخلاقی ناهمخوانی ندارد. براساس این اصل، افرادی که از مرامنامه ای تبعیت می کنند تعهد مرتبه دوم به ایجاد شرایطی دارند که در آن تمام تعهدات، بدون ایجاد دوراهی های اخلاقی قابل انجام باشد. یروئن وندنهاوون همین اصل را در اخلاق مهندسی به کار می برد. راه حل او برای حذف دوراهی های اخلاقی، راه حلی فنی و با استفاده از نوآوری های تکنولوژیک است. در این مقاله با شرح و مقایسه دیدگاه مارکوس و وندن هاوون استدلال خواهد شد که مثال های ارائه شده توسط وندن هاوون، دوراهی اخلاقی واقعی به معنای مورد نظر مارکوس نیست و راه حل پیشنهادی او به عامل اخلاقی برای خلاص شدن از دوراهی های اخلاقیِ واقعی کمکی نخواهد کرد.
بررسی جامعه شناختی نقش کیفیت زندگی در سبک زندگی سالمندان بندر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۵
221 - 273
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جامعه شناختی نقش کیفیت زندگی در سبک زندگی شهروندان 65 سال به بالای شهرستان بندرماهشهر می پردازد. مقاله حاضر با روش پیمایش در بین شهروندان 65 سال به بالا انجام شده است. 396 شهروند به عنوان نمونه آماری تعیین، از طریق نمونه گیری مطبق و ابزار پرسشنامه داده های آماری آن جمع آوری و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد: گرچه طبق آمارهای توصیفی، کیفیت زندگی عینی، ذهنی و جمعی در بین شهروندان به ترتیب بیشترین درصد تحقق را داشته اند؛ اما کیفیت زندگی جمعی، ذهنی و عینی به ترتیب بیشترین اثرگذاری کل را روی سبک زندگی داشته اند که می توان نتیجه گرفت سبک زندگی شهروندان سالمند بیشتر تحت تاثیر ابعاد جمعی و ذهنی کیفیت زندگی است تا بعد عینی آن. همچنین برای تحقق سبک زندگی در مفهوم کلی، ترکیبی از به ترتیب کیفیت زندگی جمعی متشکل از سرمایه اجتماعی و یا سایر سرمایه های قابل تبدیل به آن، کیفیت زندگی ذهنی متشکل از سرمایه ذهنی و یا سایر سرمایه های قابل تبدیل به آن، و کیفیت زندگی عینی به ترتیب متشکل از سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و سایر سرمایه های قابل تبدیل به آنها، منجر به کنش های تولیدی و مصرفی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در میدان های اجتماعی می شود که سبک زندگی را محقق می کنند.