فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با استقرار حکومت صفوی (907 ق.)، تاریخ نویسان عصر در فضای فکری و گفتمان جدید، وظیفه ای را به عهده گرفتند که تاریخ نویسان پیش از این، کمتر به آن پرداخته بودند و آن به کارگیری فضایل شاه آرمانی سیاستنامه ها، برای مشروعیت بخشی به پادشاهان هم عصرشان بوده است. از ویژگی های اصلی سیاستنامه ها یا سیرالملوک ها، یکی از حوزه های اصیل فکرى در اندیشه سیاسى ایران دوران اسلامی، به خصوص در دوران میانه، توجیه گرى سیاسى و مشروعیت بخشی و تایید حکومت ها و شاهان عصر بوده است. این آثار با توجه به شرایط تاریخى سیاسى ظهور آن ها، خصایص ویژه اى داشته و به منظور راهنمایى عملى امیر یا سلطان خاص نوشته شده اند. پژوهش حاضر در پی آن است که تاریخ نویسان عصر صفوی کدام یک از فضایل شاه آرمانی سیاستنامه نظام الملک، از منابع اصیل طرح و انتقال اندیشه شاه آرمانی در دوره میانه را برای توصیف پادشاه هم عصرشان به کار برده اند؟ و اهداف تاریخ نویسان از توجه به آثار سیاستنامه ای چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تاریخ نویسان این عصر تحت تاثیر سنت های فکری ایرانی و زمینه های تاریخی، جهت مشروعیت بخشی به سلاطین صفوی از فضایلی چون برگزیده بودن، ایجاد کننده امنیت، بوجود آورنده سعادت و نیکبختی، عدالت و دادگری، دینداری و حمایت از دین، سیاست و اداره امور، دانش نظامی و دارا بودن صفات ظاهری شایسته را به صورت غیر دستوری و انتسابی استفاده کرده اند. هدف اصلی این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از منابع تاریخی عصر صفوی نگاشته شده، بازآفرینی فضایل شاه آرمانی یکی از مهم ترین سیاستنامه های دوران اسلامی در آثار تاریخ نویسان عصر صفوی است.
مجموعه گوهرشاد در هرات: یافته های جدید در مورد معماری و تزئینات کاشی کاری
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
139 - 206
حوزههای تخصصی:
مجموعه معماری مصلی به سفارش گوهرشاد در هرات (820–841/1417–1438) یکی از پایه های اصلی پایتخت تیموریان را تشکیل می دهد. این مجموعه در طول قرن ها آسیب قابل توجهی دیده است و در حال حاضر اطلاعات کمی در مورد معماری و تزئینات آن وجود دارد. از دهه 1980م. دسترسی به آن به دلیل وجود مین های زمینی به شدت محدود شده است. هدف این مقاله ارائه آخرین مطالعات باستان شناسی است که در سال های اخیر در این سایت انجام گرفته، و سپس معرفی اولین نتایج حاصله از مطالعات بر روی کاشی های گردآوری شده از بنای "مصلی " است که در سال 2015 به موزه ملی هرات منتقل شده اند. انجام کاوش های باستان شناسی به ما کمک می کند تا بفهمیم این بنای مهم معماری تیموری چطور ساخته شده، تا در جهت حفظ و بازیابی بیشتر آن حرکت کرده، به احتمال زیاد مصالحی درون آن پیدا نموده و لذا از این طریق در بازیابی تزئینات مجموعه، فنون به کار رفته در آن، و شناخت درخشش این مرکز هنری برجسته یعنی هرات قرن پانزدهم، قدمی فراتر نهیم.
تأملی بر ساختار معماری و هویت تاریخی بنای آرامگاهی جوخواه
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۱۹۱-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
بناهای آرامگاهی یکی از مهم ترین گونه های معماری اسلامی هستند. مطالعه این گونه بنا در بستر جغرافیایی، درک و شناخت معناداری را از این آثار پیش روی ما قرار می دهد. منطقه وسیع طبس، باوجود دارا بودن ظرفیتی غنی از آثار تاریخی و فرهنگی فاخر و به دلیل مهجور بودن و شرایط سخت جغرافیایی، مورد کم توجهی مسئولان و باستان شناسان قرار دارد. در بررسی باستان شناختی بخش جوخواه طبس که در سال 1394ه .ش. انجام گرفت، بناهای متعددی ازجمله یک آرامگاه منفرد شناسایی شده که تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته است. در این پژوهش شیوه ساخت بنا با توجه به نحوه گنبدزنی، اجرای تاق ، نوع مصالح و نوع تزئینات به کار رفته، موردتوجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر براساس هدف از نوع توصیفی-تحلیلی و ماهیت آن براساس رهیافت های تاریخی است. در این پژوهش روش یافته اندوزی ها بر پایه مطالعات میدانی و استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده است. این پژوهش تلاش دارد، با تکیه بر یافته های باستان شناسی، مطالعات تطبیقی و هم چنین استناد به منابع مکتوب دوران اسلامی، به واکاوی هویت و تاریخ ساخت آرامگاه جوخواه طبس بپردازد. برآیند مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که الگوی ساخت این مقبره برگرفته از طرح مربع شکل، مانند بسیاری بناهای آرامگاهی در خراسان بزرگ طی سده های اولیه دوران اسلامی است. اگرچه با مقایسه داده های فرهنگی و عناصر ساخت مایه بنا با سایر آثار مشابه، می توان تاریخ ساخت آن را به اواخر سده ششم تا اوایل سده هفتم هجری قمری نسبت داد.
بحران ناکارآمدی دولت٬ ومسئله سقوط حکومت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآمدی مفهومی است که اگر چه با حوزه های اقتصادی و مدیریتی دارای پیوستگی است٬ لیکن به واسطه پیوند مستحکم تر با مفهوم قدرت٬ در علم سیاست نیز دارای مصادیق بارز و قابل اهمیتی است. کارآمدی نظام های سیاسی٬ اصلی ترین عامل ثبات و تاب آوری آنها٬ و عامل کلیدی فائق آمدن دولت ها بر بحران های سیاسی پیرامونشان است. زمانی که در یک ساختار سیاسی٬ فروپاشی رخ می دهد٬ در گام نخست آن نظام٬ مجموعه ناکارآمدی بوده و عامل اصلی سقوط آن٬ پیش از هر عامل دیگر٬ همین مسئله می باشد. فروپاشی حکومت پهلوی یکی از سوژه های جذابی است که می توان آن را از این منظر مورد مطالعه قرار داد و بحران های سیاسی موجود در این عصر را از این زاویه تحلیل کرد. در این مقاله کوشش خواهد شد تا با مددگیری از نظریه نظام ها٬ در چارچوب رهیافت های ساختاری– کارکردی٬ به شاخصه های قابل اتکایی برای ارزیابی کارآمدی دولت و نظام سیاسی در عصر پهلوی دست یافت و ظرفیت های شش گانه ای که برای سنجش کارآمدی دولت ها از آن سخن به میان آورده اند (انحصار کاربرد زور٬ استخراجی٬ شکل دادن به هویت ملی٬ تنظیمی٬ حفظ انسجام درونی و بازتوزیعی) را٬ با ساختار سیاسی این عصر٬ مورد تطبیق قرار داد و در نهایت سقوط حکومت پهلوی را با توجه به نتایج این تطبیق٬ تحلیل کرد.
ملاحظاتی درباره تولید، گاهنگاری، ساختارشناسی و منشایابی اشیای کلریتی تمدن جیرفت با استفاده روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده، پتروگرافی و پراش پرتو ایکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنوب شرق ایران در عصر مفرغ قدیم از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که این منطقه شاهد ظهور مراکز شهری نخستین است؛ از آن مراکز می توان به کنارصندل (جیرفت) ، شهداد (دشت لوت) و شهرسوخته (سیستان) اشاره کرد. تخصص پذیری از شاخص های اصلی جوامع شهرنشین است. ساخت و تولید اشیای سنگی از جنس های مختلف نظیر کلریت، مرمر، تراورتن و لاجورد یکی از شاخصه های برجسته تمدن های جنوب شرق در عصر مفرغ است. اشیای سنگ کلریت تمدن جیرفت شاخص ترین یافته باستان شناسی در حوزه فرهنگی هلیل به شمار می رود. تاکنون پژوهش های متعددی بر روی شمایل نگاری این ظروف و چرخه تولید و توزیع آنها انجام شده است. همچنین چند پژوهش میان رشته ای درباره منشایابی و ساختارشناسی برخی از این اشیای سنگی انجام شده است. این مقاله بر اساس مطالعات میان رشته ای به گاهنگاری اشیای کلریتی و همچنین ساختارشناسی و منشایابی آنها در جنوب کرمان می پردازد. در این پژوهش نمونه های کلریتی از دو کارگاه تولیدی در دشت جیرفت_کنارصندل و ورامین_ با استفاده از روش پتروگرافی مقطع نازک و XRD مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج اولیه نشانگر وجود حداقل دو گروه معدنی بود که نشان می دهد هر کارگاهی احتمالا در دوران مختلف از معادن سنگ کلریتی مختلفی استفاده می کردند. نتایج همچنین نشان می دهد که محوطه کنارصندل جنوبی در طی چندین قرن نقش مهمی در تولید سه گونه ی مختلف ظروف سنگی (ظروف استوانه ای با نقوش هندسی، ظروف زنگوله ای ساده و ظروف سری جدید حکاکی شده) داشته است. بعلاوه، بر اساس دو نمونه آزمایش سالیابی مطلق با استفاده از روش AMS در ارتباط با سنگ های کلریتی حاصل پژوهش های اخیر در جیرفت مشخص گردید که بر خلاف تصور رایج درباره گاهنگاری این اشیا، که آنها را به نیمه دوم هزاره سوم پ.م (2500-2000 پ.م) نسبت می دهند؛ اشیای کلریتی تمدن جیرفت دست کم در یک بازه هزاره ساله از اوایل هزاره سوم تا اوایل هزاره دوم پ.م تولید می شده اند.
انعکاس و کاربرد مضامین شعری در منابع تاریخ دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت صفویه در تاریخ ایران بعد از اسلام به سبب ایجاد وحدت سیاسی در قلمرو جغرافیایی ایران و تکیه بر مذهب شیعه از نظر سیاسی و مذهبی جایگاه ویژه ای دارد. این دو شاخص از نتایج برخورد شاهان صفوی با عناصر نافرمان داخلی و دشمنان ناهمگون خارجی بود. منابع تاریخی عصر صفوی، بازتاب دهنده این برخوردها و جنگ هاست؛ اما از آنجا که رویدادهای کوچک و بزرگ آن از صافی شخصیت مورخانی عبور کرده که ذهنی تاریخی و قلبی ادبی داشته اند، بیشتر این منابع آیینه ای نیستند که واقعیت را همان گونه که هست، منعکس کرده باشند. به سخنی دیگر، به سبب اینکه «چه گفتن» و «چگونه گفتن» برای بیشتر مورخان این عصر به یک میزان اهمیت داشته است؛ حاصل این فرایند، تولید متونی است که به لحاظ محتوا، تاریخی و از حیث شکل یا فرم ادبی هستند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیل داده های بخشی از منابع این دوره، درصدد پاسخ گوئی به این پرسش است که چگونه تاریخ و شعر در تلفیق با یکدیگر انتقال دهنده روایت های تاریخی شده اند؟ نتایج پژوهش نشان داده است که کاربرد وسیع شعر در متون تاریخی این دوره به دلایلی چون جذابیت و اثرگذاری بیشتر، پیروی از میراث سنت تاریخ نویسی عصر مغول و پیش از آن، به ویژه به شیوه تحصیل مورخان این دوره برمی گردد که نخست با سنت های ادبی آشنا شده و سپس به تألیف منابع تاریخی روی آورده اند.
پژوهشی دربارۀ «وزارت» خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹ (پیاپی ۱۴۹)
139 - 162
حوزههای تخصصی:
جایگاه برجسته خواجه نصیرالدین طوسی در میان «اسماعیلیه» و نیز تقرب و نفوذ وی نزد «مغول ها» در ایران، این دیدگاه را پیش آورده که خواجه در این حکومت ها، به مقام «وزارت» منصوب شده است و رواج این دیدگاه تا آنجا پیش رفته که در میان شماری از پژوهشگران به عنوان گزاره ای قطعی انگاشته شده است؛ اما بررسی ها این دیدگاه را تأیید نمی کند؛ بنابراین پرسش این پژوهش آن است که مستنداتِ گزاره تاریخیِ «وزیر»بودن خواجه نصیرالدین چیست. چنین می نماید که برای دیدگاه یادشده منابع و مستندات موثق و معتبری در دست نیست و آنچه گفته شده بر پایه منابعی در این زمینه است که نویسندگان آن ها آگاهی دقیقی نداشته یا از روی ملاحظاتی خاص خواجه را وزیر اسماعیلیه و مغول خوانده اند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و باهدف ارزیابی گزاره ای مطرح درباره زندگانی خواجه نصیرالدین، انجام شده و نشان می دهد که خواجه ، افزون بر نفوذی که نزد فرمانروایان اسماعیلیه و سپس مغول داشت و نیز جدا از اینکه به طور مشخص برخی مناصب ازجمله سرپرستی «اوقاف ممالک» ایلخانی را در دست داشت، هیچ گاه مسئولیت «وزارت» (به معنای فنی و تخصصی آن) را در دست نداشته است. هرچند این نکته را نمی توان از نظر دور داشت که به دلیل اینکه خواجه از مقربان ایلخانان بوده، فراتر از امور اوقاف در حکمرانی مغول در ایران تأثیر و نفوذ داشته است.
پیره ترک مست عشق بررسی ملمع های شیخ صفی الدین اردبیلی و اهمیت آن در آشنایی با جایگاه و تأثیر گویش کهن ایرانی جنوب دریای خزر در بین صوفیان ترک آذربایجانی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱
145-177
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تلاش نموده ایم که با تکیه بر نسخه خطی سلسله النسب اقدام به بررسی و رد ادعای کسروی در مورد آذری بودن دو بیتی های عرفانی شیخ صفی نموده، سپس با نشان دادن اهمیت شیخ زاهد در این اشعار، تاثیرگیری شیخ صفی از استاد خود شیخ زاهد و اهمیت یافتن گویش کهن گیلانی در نزد شیخ صفی و صوفیان ترک آذربایجانی را ثابت کنیم، آنچه مشخص است، تمام بررسی های انجام شده درباره این دوبیتی ها توسط کسروی و پیروان او با عدم خوانش نسخه خطی و پیش فرض ترک نبودن آذربایجان و نبود لغات عرفانی ترکی و عربی در این دوبیتی ها می باشد که همین امر موجب ناتوانی آن ها در بررسی دقیق و ارائه مفاهیم عمیق عرفانی این ملمع ها شده است.
رشد شهرنشینی درفرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس (بوشهر، 1340- 1355 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
197 - 222
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی یکی از مشخص ترین نمود تکامل جوامع انسانی است. گسترش روزافزون شهرنشینی و افزایش تعداد شهرها و تغییرات کمی و کیفی آن ها تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر صنعتی شدن، مهاجرت روستائیان به شهرها، تحولات اجتماعی و فرهنگی در جوامع مختلف بوده است. از دهه 20 به بعد که کشور دچار تحولات سیاسی عمده ای شد تحرک و جابجایی های داخلی در کشور نیز بسیار محسوس گردید. در ادامه این روند در آغاز دهه چهل و با انجام اصلاحات اجتماعی توسط محمدرضا شاه این تحرک در کشور شدت بیشتری یافت که پیامد بارز آن گسترش شهرها و توسعه شهرنشینی در دهه چهل و بعد از آن بود. سؤال این پژوهش این است که وضعیت فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس (بوشهر) در طی سال های 1340 تا 1355 ش از لحاظ جمعیت شهری و رشد شهرنشینی چگونه بود و تعداد شهرهای آن از نظر کمی چه تغییری یافت؟ روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با مطالعه منابع کتابخانه ای و اسنادی و تحلیل ثانویه داده های سرشماری نفوس و مسکن در فاصله سال های مورد نظر است. طبق یافته های پژوهش فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس که در سال های قبل از دهه چهل دارای کمترین میزان شهرنشینی در کشور بود، در سال های بعد از آن با رشد شهرنشینی بالایی مواجه شد. بوشهر مرکز فرمانداری پذیرای بیش از 50 درصد مهاجرین داخلی استان بود و گسترش جمعیت شهری در آن موجب توسعه فیزیکی شهر و پیدایش پدیده حاشیه نشینی در شهر شد؛ بااین حال به دلیل تراکم پایین جمعیت تعداد شهرهای آن در طول سال های مورد نظر افزایش چندانی نداشت.
تجارت خارجی در ایران ازقرن سوم تا آخر قرن پنجم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
25 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که طی قرون سوم تا پنجم قمری حکومت های سامانی، غزنوی و آل بویه چه تأثیری بر تجارت خارجی سرزمین های تحت سلطه خود نهادند؟ روش گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای و روش نگارش تحلیلی است. نتایج پژوهش به شرح زیر است: با تشکیل دولت های سامانیان، غزنویان و آل بویه، از اواخر قرن سوم، اوضاع سیاسی تثبیت و در نتیجه امنیت نسبی برقرار گردید. از این رو، زمینه رشد موقعیت اقتصادی شهرها از جمله بازارها، صنایع و به ویژه داد و ستد فراهم شد. حجم عظیم سکه های نقره سامانی یافت شده در اروپا (در نتیجه واردات برده و کالا از اروپای شرقی) نمایانگر خروج میزان زیادی نقدینگی از قلمرو سامانی است که تراز بازرگانی منفی و کاهش توان اقتصادی را در پی داشت. این در حالی است که در دوره غزنوی با ورود مقادیر عظیمی از ذخایر طلا و نقره نقدینگی افزایش یافت که در ضرب مسکوکات و تسهیل تجارت مؤثر بود. در غرب، آل بویه، برخلاف دو حکومت پیش گفته، صنعت منسوجات را تقویت کرد و از طریق تجارت را رونق داد. در نهایت الگوی مشابهی از این سه حکومت مشاهده می شود. اقداماتی همچون ضرب سکه با عیار بالا، حفظ عیار مسکوکات، برقراری امنیت راه ها از طریق سرکوب راهزنان، نصب علائم راهنمایی در بیابان ها، ساخت کاروانسرا و پل و رباط و چاه در مسیر راه ها بر رشد و گسترش تجارت داخلی و خارجی تأثیر بسزایی داشت.
تفسیر انتقادی یک انگاره: کوروش دوم و خشایارشای یکم در مکالمۀ افلاطونی «آلکیبیادس بزرگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله موسوم به «آلکیبیادس بزرگ» ازجمله متونی محسوب می شود که به رغم آنکه پژوهشگران تردیدهایی جدی در انتساب آن به شخص افلاطون ابراز داشته اند، از جایگاهی ویژه در میان آثاری برخوردار است که ذیل مکتب فلسفی و ادبی افلاطونی قرار می گیرند. این رساله شامل مکالمه ای میان سقراط و معاشر جوان او آلکیبیادس است و ضمن گفت وگو، در چند مورد از شاهنشاهی هخامنشی و مسائل مربوط به آن سخن می رود. در پژوهش حاضر منحصراً به یکی از این موارد، یعنی اشاره سقراط در سطور نخست رساله به کوروش دوم و خشایارشای یکم به عنوان تنها افراد میرا و فناپذیر شایسته احترام در نظر آلکیبیادس جوان و جاه طلب توجه شده است. درحقیقت پژوهش حاضر بر آن است از طریق مطالعه انتقادی و تطبیقی محتوای «آلکیبیادس بزرگ»، انگاره ها و تصورات ویژه ای را بررسی کند که وجود آن در فضای ذهنی نویسنده رساله، موجب ذکر نام کوروش و خشایارشا به عنوان تنها افراد ارجمند در نگاه شخصیتی همچون آلکیبیادس شده است و به یاری چنین خوانشی، یک انگاره پنهان در اندیشه یونانیان سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد در باب این دو فرمانروای هخامنشی را بازخوانی کند.
مختصری از جغرافیای تاریخی آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱
110-119
حوزههای تخصصی:
جغرافیای تاریخی علمی است، که به شناخت شهرها و قصبات یک مملکت، یا یک منطقه و استان می پردازد، که روز و روزگاری در تحت تابعیت، یا حاکمیت اداری یک استان یا مملکتی بوده و بعد طی گذشت روزگار و مرور زمان از مرکز قبلی خویش جدا و خود دارای حاکمیت یا مرکزیت جدید گردیده اند. بدین ترتیب کتاب هایی نیز با عناوین جغرافیای تاریخی مثلاً: ایران یا خراسان و اصفهان و ... به رشته تحریر درآمده اند.در مبحث جغرافیای تاریخی آذربایجان نیز علاوه بر سرزمین های تحت عنوان اصلی «استان های آذربایجان شرقی و غربی و جمهوری آذربایجان» بحث از استان ها و شهرهایی می شود، که امروزه در تحت تابعیت اداری آذربایجان نیستند، ولی قبلاً از مضافات (اضافه شده های) آذربایجان محسوب می شدند. در این مقاله کوشش گردیده به شیوه ای مختصر و مفید به شهرهایی که روزگاری در تحت تابعیت آذربایجان بوده اند؛ پرداخته شود، تا معلوم گردد آذربایجان نیز مثل خراسان به سرزمین های وسیعی اطلاق می شد، که در پروسه تاریخی خود به کمتر از نصف حدود قبلی و واقعی خود تقلیل یافته است.
مستندسازی دیجیتال و استفاده مجدد از داده ها در فعالیت های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پشت سر گذاردن باستان شناسی محاسباتی و گسترش باستان شناسی دیجیتال و بهره گیری از انواع ابزارها و فناوری های نوین دیجیتالی در بررسی ها و کاوش های باستان شناسی، میزان داده های دیجیتال در باستان شناسی تنوع و گسترش یافت. لذا نگهداری و حفظ این داده های دیجیتال در کنار داده های آنالوگ، تفسیر و یافتن ارتباط مابین این اطلاعات یکی از دغدغه های اصلی باستان-شناسان گردید. ضمن آنکه امکان استفاده مجدد از این داده ها و اطلاعات ثبت شده، یکی دیگر از فاکتورهای مهم و اصلی در مستندسازی و بایگانی این داده ها بود. با تنظیم منشور لندن و اصول سویل و ارائه تعاریف لازم و تعریف فراداده و پاراداده ها در کنار داده های اصلی و الزام به ثبت آن در حوزه میراث فرهنگی دیجیتال، امروزه، بایگانی و مستندسازی دیجیتال داده ها روشمندتر و اصولی تر گردیده است؛ اما همچنان که کانسا (مدیر پروژه اوپن کانتکست) هم اشاره داشته است، کماکان می توان فقر و کمبود دانش و سواد دیجیتال در میان اعضای هیئت ها در فعالیت های باستان شناسی را مشاهده نمود؛ که خود مانعی بر سر راه ثبت و استخراج صحیح داده ها است. در این پژوهش با مرور و بررسی نظام مند تجارب مطالعاتی و عملیاتی صورت گرفته در کشورهای پیشگام در حوزه استفاده از فناوری های دیجیتال و استانداردهای اجرایی در حوزه ثبت و ضبط داده های دیجیتال جهت استفاده مجدد از آنها، ضمن ارائه نکاتی که باید در بایگانی و ثبت این داده ها در نظر داشت -تنها محدود به زمان ثبت نیست- بر روند آماده سازی بستر مناسب، نگهداری و پشتیبانی آن و نکاتی که باید رعایت نمود تا داده ها قابلیت استفاده مجدد برای دیگر متخصصین را دارا باشند، پرداخته شده است. ضمن آنکه به بررسی عواملی پرداخته شده که می تواند موجب از بین رفتن داده های دیجیتال، مخدوش شدن آنها و یا عدم استفاده مجدد شان گردد؛ میزان دخیل بودن فناوری های دیجیتال در این امر نیز بررسی شده است. در نتیجه گیری پژوهش، اینکه چه میزان عدم سواد دیجیتال و عدم استفاده صحیح از این داده ها می تواند یک عامل بازدارنده بر سر راه استفاده مجدد از آنها باشد مورد نقد و بررسی قرار گرفته؛ و در نهایت به چگونگی مدیریت و کنترل این عوامل و ارائه راهکارهای مناسب، پرداخته شده است.
تحلیل دلایل جنگ های پیروز ساسانی با هپتالیان(484میلادی-459میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۶)
82 - 96
حوزههای تخصصی:
مرزهای شرقی ایران از دیرباز مورد هجوم اقوام همسایه قرار داشته است. اقوام آریایی از همین مرزها وارد فلات ایران شدند. بنابر برخی روایات، کوروش هخامنشی، جان خود را برای حفاظت از این مرزها از دست داده است. تداوم مسئله فوق در زمان ساسانیان چالش هایی را برای این حکومت به همراه داشت. هر اندازه که مرزهای غربی ایرانشهر ساسانی برای ایشان مهم و پرخطر بود، مرزهای شرقی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. از نشانه های تأیید این موضوع، وجود دیوارها و قلعه های متعدد در این مناطق برای جلوگیری از یورش این اقوام مهاجم به داخل قلمرو است. یکی از اقوامی که به مرزهای شرقی ایران یورش می آوردند، هپتالیان بودند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دلایل وقوع جنگ با هپتالیان در دوران زمامداری پیروز است. پژوهش حاضر با روش و رویکرد توصیفی- تحلیلی با استناد به منابع کتابخانه ای سعی در یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش دارد که چه دلایلی در حمله پیروز علیه هپتالیان تاثیرگذار بوده است؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد دلایل زیادی برای حمله پیروز علیه هپتالیان وجود داشته است، اما دلیل اقتصادی را می توان از مهمترین دلایل در وقوع این جنگ ها به شمار آورد.
Effective Factors behind Formation and Collapse of Civilizations in Sistan, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸
15 - 27
حوزههای تخصصی:
The Sistan region has played a prominent role in establishing and expanding civilization in the eastern region of Iran in different historical periods. The region’s favorable environmental conditions, including abundant water, fertile soil, and diverse flora and fauna, attracted various ethnic groups to settle and achieve significant advancements by constructing numerous cities and settlements. Over its documented existence, Sistan with a rich collection of historic buildings and archeological sites has experienced three periods of extensive settlement and three periods of non-settlement, commonly referred to as gap periods. Multiple factors have contributed to the development of Sistan socially and settlement wise. This article aims to identify the influential factors in the cycle of formation and collapse of civilizations in Sistan by examining geographical, historical, and archaeological factors. Among these, water availability, political considerations, and other natural and human-related aspects stand out as the main contributors to this cyclic pattern.
Review Paper: Bioarchaeology; Archaeological study via the biological perspective(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
67 - 73
حوزههای تخصصی:
Biological samples such as bones, tooth, and hair obtained from archaeological excavations are mainly used for dating measurements. However, these findings provide valuable information about the diet, lifestyle or migration, and genetic interaction of communities, and disease because the biochemical content of biological tissues such as bones, teeth, and hair changes under the influence of the lifestyle of the past population. Therefore, it seems that human remains' biochemical, microscopic, and histological studies could be advantageous for clarifying the dark events of the past societies. Bioarchaeology, as an interdisciplinary science, assesses the historical-cultural relationships in ancient samples and human remains like hair, bone, or tooth by biological tools and techniques. In this science, the biological data of specimens are combined with archeological information to obtain a more accurate sociology of past civilizations. The purpose of the present review article is to familiarize archeology researchers with the usual methods in bioarchaeological studies.
به کارگیری چارچوب مفهومی «نظم دسترسی محدود» برای تفسیر تحولات در دولت ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر تحولات دولت ساسانیان به عنوان دولتی که بسیاری از رویه هایش مبنایی برای دولت های بعدی ایرانی بوده است، می تواند به تعمیق شناخت تاریخ ایران کمک کند. تفاسیر متنوع و گاه ناسازگاری برای تحولات مهم، ظهور این دولت، اقدامات شاهان بزرگ، جنبش مزدکیان و سقوط آن ارائه شده است. فرض این مقاله این است که استفاده از یک چارچوب نظری برای همه حوادث، تفسیر جامع تر و یکپارچه تری را فراهم می کند. چون واضعان چارچوب مفهومی «دولت طبیعی» آن را چارچوبی برای تفسیر تاریخ مکتوب بشر دانسته اند، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا چارچوب مفهومی دولت طبیعی، قادر به ارائه تفسیری رضایت بخش از تحولات دولت ساسانی است؟ بنابراین روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و کتابخانه ای است. در چارچوب مفهومی دولت طبیعی، دولت ائتلافی از نخبگانی است که کنترلشان را بر فعالیت های سیاسی، نظامی، اقتصادی، دینی و اداری جامعه طوری اعمال می کنند که بیشترین رانت برایشان فراهم شود؛ بنابراین تحولات در دولت همان تغییرات در اعضای ائتلاف یا اهمیت آنها در اثر تغییر در منابع رانت، قدرت اعضا و شرایط محیطی است. در این مقاله قابلیت رضایت بخش این چارچوب برای تفسیر تحولات و حوادث مهم در دولت ساسانی، با توجه به نقش اعضای ائتلاف در تولید رانت و اعمال خشونت، در یک دوره بندی پنج گانه و توضیح ویژگی های هر دوره نشان داده می شود.
وضعیت ملک و املاک در دوره رضا شاه(1320 – 1304 خورشیدی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که سیاست استعمار دولت انگلیسدر خاورمیانه حفظ منافع کمپانی هند شرقی بود و ایران بالطبع دروازه هندوستان شناخته می شد، این دولت را برآن داشت تا حکومت قاجاریه را که در ضعف به سر می بُرد تغییر داده و حکومت مرکزی قدرت مندی ایجاد نماید که شخص رضا شاه محصول آن بود. از جمله اقدامات رضا شاه در طول سلطنت، تصرف املاک مرغوب خوانین و مردم بوده که در نوشته حاضر با پژوهش توصیفی و تحلیلی به شناسایی انگیزه های رضا شاه در تصرف املاک به وسیله قدرت حاکمه، بکارگیری سیاست های متفاوت برای تصاحب این املاک در کل ایران و بخصوص در شمال و سواحل خزر می پردازد. حال پرسش اساسی آن است که تصرف املاک از سوی رضا شاه چه اثراتی در انحطاط یا توسعه طبقات اجتماعی ایران آن روزگار چه تاثیری داشته و از حیث نظری و روش شناختی با استفاده از اسناد تاریخی که منجر به شکاف طبقاتی عمیق(بین فقرا و ثروتمندان) در سطح کشور شده و همچنین ظلم و ستم و اعمال خشونت نسبت به مردم عادی برای به کارگیری در تولید و برداشت محصولات املاک که منجر به بدبینی و ضدیت بر علیه حکومت پهلوی شد،چه نتایجی داشته است. در نتیجه با این دیدگاه، رضا شاه به نوعی گسترش فئودالیسم و ثروت اندوزی را در بخش محدودی از طبقات مسلط و مرفه و شکاف عمیق در طبقات جامعه به وجود آورد.
مطالعه باستان شناسی غرب کرمانشاه و کردستان عراق بر اساس داده های سنجش ازدور با نگاه کاربردی دورسنجی در علم باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه مبحث دورسنجی درواقع علمی است که درباره محدوده و یا یک پدیده اطلاعات جامع و کاملی درباره شی یا پدیده مورد نظر بدون تماس فیزیکی با آن به ما می دهد. درواقع علم سنجش از دور شامل مشاهده زمین از بالا به پایین (Earth observation systems) می شود. دورسنجی در کنار دیگر علوم به صورت یک ابزار کمک کننده و به عنوان یک دانش قوی با دیدگاهی میان رشته ای به دیگر علوم ازجمله باستان شناسی کمک می کند. زاگرس مرکزی خصوصاً منطقه کرمانشاه و کردستان عراق به دلیل پتانسیل های محیطی از دیرباز خصوصاً در زمان ساسانیان برای زندگی و تشکیل استقرار انتخاب شده است . در این مناطق بر اساس مطالعات سنجش از دور و استفاده از آن، مطالعه کاربری اراضی و تشخیص ارزش های خاکی و پوشش گیاهی، در راستای بررسی توسعه کشاورزی در دوران ساسانی و یافتن بقایای مادی ای که این ادعا را ثابت کند، انجام شده است . در زاگرس مرکزی از زمان ساسانیان بقایای باستانی بسیاری مربوط به تأسیسات کشاورزی اعم از سیستم های آب رسانی برجای مانده است؛ که با ماهواره کرونا در لندسکیپ گذشته منطقه قابل تشخیص است . این نوشتار در تلاش است با نگاهی نو به کاربرد انواع سنجنده های راداری و حرارتی در باستان شناسی، زاگرس مرکزی (غرب کرمانشاه) و زاگرس شمالی (کردستان عراق) را برای شناخت باستان شناسانه محیط زیست و پوشش گیاهی مورد مطالعه قرار دهد و با استفاده از سنجش از دور و شناخت کاربری اراضی ، چنین نتیجه گیری کند که در منطقه مذکور با توجه به تحلیل های جغرافیایی در دوران ساسانی کشاورزی، هم به صورت دیم انجام می شده و هم به صورت آبی . درواقع این دو روش در یک منطقه مکمل یکدیگر بوده اند. روش مطالعه این مقاله بر اساس سنجش از دور و تحلیل های مبتنی بر آن در جغرافیای کردستان عراق و کرمانشاه انجام گرفته است .
نخستین پارسی در تاریخ و پیامد حکومت او: اکسودوس پارسیان در درون فلات ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
39 - 58
حوزههای تخصصی:
زاگرس مرکزی یکی از پرجمعیت ترین مناطق فلات ایران در نیمه نخستِ هزاره یکم پیش از میلاد و آکنده از سرزمین های کوچک یا نیمه گسترده بود. در ارتباط با این گستره جغرافیایی، یکی از نکات عجیب و جالب توجه در محتوای منابع میان رودانی مرتبط با هزاره یکم پیش از میلاد، برخورد با دو موقعیت سراسر متفاوت برای سرزمینی با نام همسان پرسواَش یا پرسومَش است، به طوری که از روزگار شلمانسر سوم تا سلطنت سارگن دوم آشوری نام این سرزمین همواره در کنار سرزمین هایی یاد شده است که در شرق آشور و در حدود زاگرس مرکزی واقع بوده اند، اما از روزگار سناخریب به بعد، سرزمین پرسواَش (پرسومَش) در شرق ایلام و متحد آن گزارش شده است. همچنین، می دانیم که سرزمین پارسیان در روزگار حکومت خاندان هخامنشی نیز -چه پیش از برآمدن جهان شاهی (:امپراطوری) و چه پس از آن- در زاگرس جنوبی قرار داشت. این که بر مبنای محتوای منابع نوشتاری به دست آمده از کاوش های باستان شناسی چگونه می توان این موضوع را توضیح داد، موضوعی است که پژوهشگران زیادی کوشیدند تا برای آن پاسخی بیابند. پژوهش پیش رو با بررسی محتوای این کتیبه ها و ارزیابی داده های جغرافیایی درون آن ها، به یک بازنگری در موضوع پرداخته و به این نتیجه رسیده است که نام سرزمین نخستین نه تنها به مفهوم تبار یک جمعیت اشاره داشته است، بلکه مردمان آن دیار به یک مهاجرت گروهی (:اکسودوس) بزرگ و در مقیاس آن چه پیشتر بنی اسرائیل در مصر تجربه کرده بود، دست زدند تا استقلال سیاسی و آزادی پیشین خود را دوباره بیابند. این پژوهش نشان می دهد که علت از دست رفتن این استقلال، شکست برنامه های توسعه طلبانه یک شاه کهن از این سرزمین در برابر آشوریان بوده است.