فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابن سعد به عنوان یکی از صاحبان منابع کهن که گزارش هایش در آثار پسینی فراوان بازنگارش شده اند، بر آن است که اعتماد به کوفیان سبب تصمیم امام حسین علیه السلام بر عدم بیعت با یزید و خروج بوده و حاکمیت اموی با امام سر ستیز نداشته است. چیدمان سلسله ای وی از گزارش های منع کنندگان آن جناب از قیام نیز القاگر تعجیل حضرت است. به هدف واکاوی تاریخی این دیدگاه، استقرای داد ه های دیرین نگاشته ها در وقایع نهضت امام حسین علیه السلام و تطبیق دهی آنها با گزارش های ابن سعد، شیوه ای است که در روش این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند که نمی توان تصمیم امام بر عدم بیعت و خروج از مدینه را متکی به پشتوانه یاری کوفیان دانست؛ چنان که تقصیر نداشتن حکمرانان اموی در این امر، ادعایی است که شواهد نقض فراوان دارد. همچنین نحوه اخبار ابن سعد در موضوع ممانعت کنندگان نیز با چالش هایی از جمله هیمنه سازی در ممانعت، انحصار نقل بدون تأیید با داده های دیگر منابع کهن و عدم تفکیک بازه زمانی گزارش ها مواجه است.
وثیقه المدینه و جایگاه معرفتی آن در شکل گیری جامعه اسلامی در مدینه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پیامبراکرم(ص)به عنوان مفسر و تفصیل دهنده آیات قرآنی هم آهنگ با نظام اجتماعی مورد نظر قرآن، جامعه اسلامی را در مدینه بر اساس توحید پایه گذاری کرد و در شرایطی که جامعه مدینه، متشکل از گروه های مختلف اجتماعی با اعتقادات و گرایش های مختلف بود، سامان دهی جامعه اسلامی بر اساس مبانی و ارزش های قرآنی و الهی از طریق پیمان نامه ای به نام وثیقه المدینه میسر گردید. این سند که در بردارنده اصول و مبانی مؤثر در شکل گیری جامعه اسلامی و تحولات رو به کمال آن بود به وسیله پیامبر(ص) تنظیم شد و به توافق همه گروه های موجود در مدینه رسید. این پژوهش بر آن است با نگاهی تاریخی، پس از بررسی زمینه های معرفتی شکل گیری جامعه اسلامی مدینه، جایگاه معرفتی وثیقه المدینه را در آن با بهره گیری از روش تحلیل محتوا مشخص سازد. یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده آن است که مؤلفه های هستی شناختی توحید و معاد و مؤلفه های انسان شناختی مسئولیت پذیری و کرامت انسان از مؤلفه های معرفتی مورد توجه این وثیقه برای بنا نهادن جامعه نوپای اسلامی مدینه بوده است
جایگاه و کارکرد مدرسه بیهقیه در نظام آموزشی دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر سامانیان از جهت تحولات مهم علمی و فرهنگی در تاریخ ایران جایگاه ویژه ای دارد و به عصر شکوفایی خراسان بزرگ شهرت یافته است. شماری از بزرگترین چهره های علمی و فرهنگی ایران و اسلام همچون ابن سینا، بیرونی، محمد بن زکریای رازی در دامان این خاندان و یا بعدها در کانون های متأثر از آنها ظاهر شدند. با حمایت امیران و وزیران سامانی، در شهرهای بزرگ خراسان مانند بخارا و نیشابور برای نخستین بار نهادهای آموزشی مستقلی به نام مدرسه به وجود آمد. یکی از این مدارس نخستین، مدرسه بیهقیه در نیشابور است. ابوالحسن محمد بن شعیب بن ابراهیم بیهقی نیشابوری (متوفای 324) بنیانگذار مدرسه از پیشوایان مذهب شافعی بود که مدرسه خود را برای تعلیم و تربیت فقیهان شافعی تأسیس کرد. این مدرسه مهم قرون چهارم و پنجم هجری که پیش از نظامیه تأسیس شد، محل تدریس و تحصیل و وعظ و سکونت استادان، دانشجویان و طالبان علم پرشمار و نیز محل آمد و شد صوفیان بود. این پژوهش تلاش دارد روند فعالیت مدرسه بیهقیه، نقش و تاثیرگذاری آن در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت را مورد دقت نظر قرار دهد.
پیدایش خاندان صفویه
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
39 - 64
حوزههای تخصصی:
تحلیل اسطوره جمشید نقل شده در شاهنامه و تاریخ های اسلامی با رویکرد نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمامی مضامین اسطوره ای و جهان بینی اقوام ابتدایی و مفاهیم مذهبی ملت های مختلف را که نشان دهنده نمونه های عام سلوک آدمی است، باید کهن الگو نامید. این مضامین اسطوره ای در جوامع مختلف تکرارشونده و مشترک اند. در اسطوره جمشید که در شاهنامه و برخی دیگر از آثار نویسندگان مسلمان نقل شده است نیز، همچون اسطوره های سراسر جهان، نقش آفرینی کهن الگوها را مشاهده می کنیم. براساس این کهن الگوها می توان اسطوره مدنظر را تحلیل کرد. پژوهش حاضر با رویکرد نقد کهن الگویی و به روش توصیفی تحلیلی و براساس داده های کتابخانه ای تدوین شده است. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل برخی از مهم ترین کهن الگوهای موجود در اسطوره جمشید، نقل شده در شاهنامه و تطبیق آن با مهم ترین آثار تاریخی نویسندگان مسلمان است که اسطوره جمشید را نقل کرده اند. نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که در شاهنامه و دیگر آثار ذکرشده، نقش آفرینی کهن الگوهایی همچون: کهن الگوی نبرد خیر و شر (کهن الگوی نبرد قهرمان و ضد قهرمان)، کهن الگوی آرمان شهر، کهن الگوی پرواز، کهن الگوی جشن سال نو، کهن الگوی عمر طولانی، کهن الگوی گناه در اثر فریب خوردن از نیروهای اهریمنی، کهن الگوی سایه، کهن الگوی نقاب، کهن الگوی مجازات و... مشاهده می شود. براساس این کهن الگوها، تحلیل اسطوره جمشید امکان پذیر می شود.
مدیریت بحران مناطق جنگ زده در سلطنت شاه عباس اول صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمان سلطنت شاه محمد خدابنده، با ضعیف تر شدن حکومت مرکزی، همسایگان از شرق و غرب به مرزها و شهرهای قلمرو صفویان هجوم آوردند. شاه عباس نیز تا زمان تحکیم پایه های حکومتش مجبور به تحمل حضور ازبکان و عثمانی ها در بخش هایی از مملکتش بود. پس از آن، برای بیرون راندن اشغالگران و مقابله با تعدیات آن ها، در جنگ های بسیاری شرکت کرد؛ اما این جنگ ها برای زندگی ساکنان مناطق موردمناقشه، مصیبت بار بود. سؤال مطرح در پژوهش حاضر این است که شاه عباس اول چه راهکار هایی برای مدیریت بحران های ناشی از جنگ ها در پیش گرفت؟ روش تحقیق مقاله از نوع پژوهش تاریخی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. دستاورد تحقیق حاکی از این است که معمولاً شاه عباس در آستانه وقوع جنگ ها، به کوچاندن اهالیِ درمعرضِ خطر به مناطق امن، محافظت از آن ها توسط دسته های نظامی و اجرای زمین سوخته اقدام کرده است. پس از وقوع و خاتمه جنگ ها نیز با به کار بستن معافیت های مالیاتی مانند مالوجهات و عوارض دیوانی در همان سال و سال بعد، جبران خسارت ها از سوی دیوان اعلی، تعیین حاکم برای تثبیت اوضاع اداری و رسیدگی به مناطق جنگ زده، حمایت های عاطفی و اجتماعی از کودکان یتیم و زنان شوهرمرده می کوشید وضعیت به وجودآمده را مدیریت کند.
مساله مقوله بندی در مطالعات تاریخ اجتماعیِ زندگی روزانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری سنتی به اقتضای موضوعش که مطالعه زندگی مردان بزرگ و مناسبات قدرت و سیاست بود به طور مستقیم با مقوله های اجتماعی/ جمعیتی به عنوان یک مساله روش شناختی درگیر نبوده ولی پیدایش تاریخ اجتماعی نوین در دهه های اخیر و به ویژه رواج مطالعات زندگی روزانه در این حوزه، مقوله بندی را هم در سطح جمعیتی و هم در قبال مضامین مورد پژوهش در زندگی این جمعیتها، حایز اهمیت ساخت. مساله این پژوهش تبیین اهمیت روش شناختی مقوله بندی در مطالعات تاریخ اجتماعی، با بررسی و مقایسه مقوله بندیهای انتخاب شده در شماری از تحقیقات زندگی روزانه در غرب و ایران است. پرسش اصلی این پژوهش نیز این است که محققان تاریخ زندگی روزانه چگونه و با توجه یا تحت تاثیر چه عواملی مقوله های تحقیق خود را انتخاب کرده و سامان داده اند؛ همچنین آیا می توان برای تمام ادوار تاریخی با شرایط جغرافیای و فرهنگی متفاوت، شیوه مقوله بندی واحدی را ارایه داد؟ فرض بر این است که مورخان در این زمینه با اتکا به روش های هرمونتیکی و همچنین با در نظر گرفتن شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی هر دوره و متغیرهای مورد بررسی شان، دست به مقوله بندی متناسب زده اند. در این بررسی با مقایسه مقوله بندیهای انتخاب شده در شماری از تحقیقات تاریخ زندگی روزانه در غرب و ایران، شیوه مقوله بندی و نیز منطق و ملاک معنادارسازی این مقوله بندیها را بازشناسی کرده ایم. در این پزوهش معلوم شده که حالت پژوهش و قصد مولف و مقتضیات و اولویتهای مقوله ای در زندگی واقعی روزانه در هر دوره از مهمترین عوامل تعیین کننده شیوه مقوله بندی در این مطالعات بوده اند
مقایسه آفرینش نخستین در باورهای ایران باستان و اندیشه های اسماعیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آفرینش انسان از منظر آموزه های زروانی به دو گونه آفرینش با واسطه و آفرینش بی واسطه تعریف می شود. این آموزه های اسطوره ای شباهت هایی با آموزه های اسماعیلی دارد و با آن قابل مقایسه است. پیدایش اسطوره ای اهورامزدا به دنبال شک و تردید زروانی و ویژگی های وی، تا حدودی در ادبیات اسماعیلیان نخستین در قالب کونی و قدر و پس از آن در قالب عقل و نفس انعکاس یافته است. ویژگی دیگر، دستیاران خداوند در خلق و تدبیر جهان هستی است. می توان گفت نقش و کارکردهای امشاسپندان در یاریگری آفریننده هستی با آنچه که در ادبیات اسماعیلی با عنوان هفت کروبی و گاه حدود سته یاد می شود، قابل مقایسه است. مسئله ای که در این نوشتار دنبال می شود بررسی تأثیر باورهای ایرانی بر آموزه های کلامی اسماعیلیان به روش تاریخی- تطبیقی است. درواقع، هدف نوشتار پاسخگویی به این دو سؤال است که: وجوه تشابه بین اندیشه های ایرانی درباره خلقت و تدبیر جهان و اعتقادات اسماعیلیان چیست؟ و چه عوامل و اسبابی زمینه ساز تأثیر باورهای ایرانی بر اعتقادات اسماعیلیان بوده است؟ بر همین اساس، در بخش نخست، زمینه ها و بسترهای تأثیرپذیری آموزه های اسماعیلیه از ادیان ایرانی بررسی شده و در گام دوم نمود برخی تشابهات اعتقادی ادیان ایرانی و آموزه های شیعیان اسماعیلی گزارش شده است که می تواند حاکی از احتمال تأثیرپذیری آموزه های اسماعیلی از باورهای ایران باستان باشد.
تحلیل جایگاه فرهنگ شغا تیموران در هزاره دوم فارس براساس گاهنگاری مطلق تل تیموران (تیماران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک هم زمانی بین فرهنگ شغاتیموران و دوره ایلام در استان فارس نیاز به نگاهی دقیق به فرهنگ ذکرشده دارد. در متون ایلامی به «انشان» به عنوان جای نامی که بخش اصلی ایلام است، اشاره شده است. انشان در شمال غرب حوضه رود کر در استان فارس واقع شده است. ازطرفی در تدوین گاهنگاری پیش ازتاریخ فارس مبنای اصلی تغییرات فناوری است، فرهنگ های قبل از برآمدن هخامنشیان در فارس باتوجه به تغییر و تحولات سفالی دسته بندی شده است. همچنین موضوع انضمامی که در اینجا مطرح خواهد شد، ارتباط فرهنگ شغاتیموران با بحث ورود اقوامی که با عنوان مهاجر وارد فارس شده و قرن ها بعد پایه گذار حکومت هخامنشی شده است؛ برهمین اساس، پرسش اصلی پژوهش عبارتست از: فرهنگ های پیش ازتاریخ فارس در قرون موازی با ایلام چه نقشی داشته و این فرهنگ ها با کدام یک از دوره بندی های ایلام در دشت های پست هم پوشانی داشته است؟ موارد مطرح شده ضرورت تاریخ گذاری دقیق فرهنگ شغاتیموران را ایجاب می کند. تل تیموران از محوطه های اصلی فرهنگ های هزاره دوم پیش ازمیلاد در فارس و کانونی در شرق حوضه رود کر در فاصله 80 کیلومتری جنوب شرق انشان است. در این مقاله سعی بر آن است تا در ابتدا به گاهنگاری نسبی و مطلق این محوطه پرداخته و سپس باتوجه به گاهنگاری مطلق این محوطه و دیگر محوطه های هزاره دوم پیش ازمیلاد فارس، مقایسه مواد فرهنگی و شناخت شاخصه های فرهنگی، به ارزیابی توالی فرهنگی هزاره دوم پیش ازمیلاد در این محوطه و دیگر محوطه های هزاره دوم پیش ازمیلاد در این منطقه پرداخته شود. جهت تاریخ گذاری تل تیموران، 3 نمونه ذغال به آزمایشگاه دانشگاه کامپانیا ارسال شد که نتایج بازه زمانی بین 1100 تا 1550 پ.م. را نشان می دهد. تاریخ ذکرشده بیانگر این موضوع است که فرهنگ شغاتیموران با دوره «سوکل ماح»، انتقالی و ایلام میانه در دشت های پست شوشان هم عصر است و با مقایسه مواد فرهنگی شغاتیموران با دوره ایلام این فرض منتج می شود که فرهنگ شغاتیموران فارغ از تغییرات سیاسی ایلام و مهاجرت پارسیان، در تداوم روند فرهنگ های پیش ازتاریخی فارس است.
تأثیر باستان گرایی و ملی گرایی بر نگاره های سنگ قبور دوره قاجار گورستان دارالسلام شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
۱۶۱-۱۸۰
حوزههای تخصصی:
سنگ قبور از مظاهر ارزشمند هنر اسلامی به شمار می رود؛ به طوری که در ویژگی ها، نقوش و حتی فرم آن ها، اندیشه، اعتقادات و ارزش های فرهنگ ایرانی-اسلامی را می توان مشاهده نمود. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و یافته های آن مبتنی بر بررسی های میدانی و مطالعات اسناد گردآوری شده است، به بررسی و تحلیل نقوش سنگ قبور دوره قاجار گورستان دارالسلام شیراز پرداخته و در این راستا اهداف پیشِ رو را دنبال می کند: 1- سنگ قبرهای دارالسلام شیراز دارای چه نقوشی بوده و مضامین نمادین آن ها چیست؟ 2- نقوش ایجاد شده برروی سنگ قبرهای دارالسلام شیراز ردپای باورهای اسطوره ای و مذهبی کدام دوره یا ادوار تاریخی و فرهنگی ایران را نمایان می سازد؟ بررسی های صورت گرفته بر روی سنگ قبور مربوط به عصر قاجار گورستان دارالسلام شیراز اثبات می کند که این سنگ قبرها شامل نقوش متنوعی از تصاویر انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و کتیبه است. به طور کلی، بیشتر این نقوش در عین دارا بودن معانی و نمادین خاص، متأثر از فرهنگ منطقه، اعتقادات و موقعیت زمانی و مکانی خود هستند. از طرف دیگر با توجه به غالب شدن تفکر ملی گرایی در دوره قاجار، تصاویر این سنگ قبرها به گونه ای تداوم نقش مایه های دوران ساسانی و هخامنشی را نشان می دهند که با فرم و محتوایی نسبتاً متفاوت ایجاد شده است.
رویکرد جامعه شناختیِ تصوّف در پژوهش های شرق شناسان با تکیه بر خانقاه پژوهی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
۸۸-۶۱
حوزههای تخصصی:
به سبب حضور مستمرِ نگرش عرفانی در ضمیر فردی و اجتماعی ایرانیان، در جریان شناسی رویدادهای فرهنگی ایران، باید همواره ماهیت و کارکردهای مکتب تصوف تحلیل شود. شرق شناسان در بررسی و تحلیل تصوف ایرانی اسلامی، از مطالعات تطبیقی، رویکردها و متدولوژی های تحقیقی متنوّعی بهره برده اند. تصوف پژوهی، از منظر اجتماع و توده ها، بخش مهمی از تحقیقات شرق شناسان را در بر می گیرد. جستار حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، در پی واکاویِ رویکردِ جامعه شناختی در پژوهش های عرفانی مستشرقان است؛ به گونه ای که کوشیده است از رهگذر این کاوش انتقادی، چگونگی تلائم و تباین تصوف و اجتماع در تحقیقات آنان آشکار شود. نظام شیخوخیت، آزادی مذاهب و چیستی و چگونگی سماع، در خانقاه پژوهیِ شرق شناسان برجسته است. با غوررسی در تحقیقات آنان، «پیوند تصوف و فتوّت» آشکار می گردد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که غالب شرق شناسان، تصوفِ توده گرایِ خانقاهی و گرایش عامه مردم به تصوف را به سبب برابری اجتماعیِ طبقات ارج می نهند و از دیگرسو، گرایش مشایخ را به قدرت نقد کرده اند. در نگاه آنان، هرچند بن مایه های فتوّت صوفیانه، اساس محبوبیت اجتماعی تصوف را شکل داده است؛ مع ذلک، نخبه سالاری عرفان در دوره ی نخستین تصوف، به سبب دوری از طریقت زدگی، نتایج مؤثّرتری داشته است.
بررسی منازعات آفاقی ها- دکنی ها در حکومت بهمنیان و حکومت های محلی شیعه دکن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
225 - 260
حوزههای تخصصی:
مسلمانان از زمان ورود به منطقه دکن به دو گروه اجتماعی آفاقی و دکنی تقسیم شدند. آفاقی ها که از ایران و عراق به دکن رهسپار شده بودند به دلیل برخورداری از علم، ادب و رفاه کامل یا نسبی اقتصادی به سرعت در لایه های اجتماعی شهری دکن نفوذ کردند و حتی در دربار حکومتی، مناصب حساسی را در اختیار گرفتند. این امر، زمینه ساز رقابت پیوسته با مسلمانان بومی و محلی شد که به دکنی معروف بودند. با تأسیس حکومت بهمنیان و حکومت های شیعی پس از بهمنیان، منازعات آفاقی ها و دکنی ها رو به افزایش نهاد. مقاله پیش رو بر آن است به روش وصفی تحلیلی، عوامل مؤثر بر مناسبات آفاقی ها و دکنی ها در حکومت بهمنیان و حکومت های محلی شیعه مانند قطب شاهیان، عادل شاهیان و نظام شاهیان را در قرن های نهم تا یازدهم هجری در محدوده دکن هند بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که علاوه بر سیاست سلاطین نخستین بهمنی، پیشینه علمی و ادبی آفاقی ها و به رسمیت شناخته شدن مذهب تشیع در حکومت های محلی دکن موجب قدرت گیری آفاقی ها و برانگیخته شدن دکنی ها و در نهایت قتل عام و سرکوب آفاقی ها شد.
تأثیر فتح سند بر سود آوری ایالت مکران در عصر عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکران در قرون نخستین اسلامی هیچ گاه ایالتی مهم همانند خراسان و فارس نبوده است اما سیر اهمیت یافتن آن نه تنها در معنای یک تاریخ محلی بلکه در مطالعات تاریخ تجارت جهان نیز جالب توجه است. فاتحان مسلمان در ابتدای فتوح وضع اقتصادی آن را نامناسب گزارش کردند، چنانکه منابع قرون نخستین اسلامی این ایالت را سرزمینی کم بازده گزارش کردند. در چنین شرایطی فتح مکران و نواحی پیرامون آن با علاقه مندی و جدیت دنبال نشد اما فتح سند در پایان قرن اول هجری، درآمدهای مالیاتی دستگاه خلافت از مکران را افزایش داد. چنانکه در سال 168 هجری، جهشیاری خراج مکران را چهارصد هزار درهم و پس از آن قدامه بن جعفر و مقدسی خراج آن را یک میلیون درهم گزارش کردند. پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی و تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است و در صدد است به این سوال پاسخ دهد که چرا ایالت مکران از سرزمینی کم بازده در عصر فتوحات به سرزمینی نسبتا ثروتمند در عصر عباسی تبدیل شد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که مکران که در ابتدای فتوح اسلام فاقد ارزش اقتصادی بود. رشد تجارت از طریق سند موجب شد به تدریج به ایالتی سود رسان برای خلافت عباسی تبدیل شود، چنانکه دیوانسالاران آن عصر در آثار خود به افزایش آمار مالیات های دریافت شده از مکران پرداخته اند. این تحول متکی بر ارتباط های تجاری بین سند و مکران بوده است.
استفاده از شعر به مثابه منبع تاریخی؛ بررسی مقایسه ای تاریخ نگاری روادیان آذربایجان در دیوان قطران تبریزی و منابع تاریخی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی مقایسه ای نحوه روایت تاریخ روادیان در منابع تاریخی و دیوان قطران تبریزی ، شاعر دربارِ شماری از فرمانروایان این سلسله، به بررسی تطبیقی این روایت ها در یک دوره تاریخی مشخص می پردازد. مسئله اصلی این پژوهش، نشان دادن اهمیت روایت شاعرانه قطران برای تکمیل، توسعه و تصحیح گزارش های منابع تاریخی از دوره روادیان است. با توجه به دوری آذربایجان از مرکز خلافت عباسی و استقلال نسبی روادیان از آل بویه و سلجوقیان، روایت منابع تاریخی از آن ها کوتاه، مقطعی و فاقد پیوستگی زمانی و مکانی است. افزون بر آن، این روایت از حوزه سیاسی و نظامی فراتر نمی رود و تنها مقاطعی را در بر می گیرد که بخشی از وقایع روادیان به عباسیان، آل بویه و سلجوقیان پیوند می یابد. برخلاف روایت منابع تاریخی، قطران تبریزی گزارشی از روادیان ارائه می دهد که دارای پیوستگی زمانی در حدود نیم قرن است. همچنین در گزارش او شخصیت های بیشتری از این سلسله گنجانده شده اند که در منابع تاریخی وجود ندارند. روایت قطران به تبار و طایفه روادیان اشاره نمی کند، اما به بخشی از تاریخ فکری، فرهنگی و اجتماعی آذربایجان در دوره روادیان می پردازد که در روایت منابع تاریخی وجود ندارد و حلقه مفقوده آن دوران محسوب می شود. روایت قطران از تاریخ روادیان هرچند در بخش هایی با گزارش منابع تاریخی مشابه و مؤید آن هاست، اما بخش اعظم آن به چالش کشیدن روایت منابع تاریخی و نشان دادن کاستی های آن است. این روایت معاصر و مستقیم تا حدودی می تواند امکان راستی آزمایی روایت منابع تاریخی را فراهم کند که عمدتاً با فاصله زمانی و مکانی زیادی از آن دوره نوشته شده اند. بررسی مقایسه ای روایت دیوان قطران تبریزی و منابع تاریخی نشان می دهد که ادبیات و به ویژه شعر شاعران معاصر فرمانروایان می تواند به عنوان یک منبع مستقل و دست اول در پژوهش های تاریخی به کار گرفته شود و بخشی از کاستی ها و خلأهای موجود در روایت منابع تاریخی را پر کند. از این زاویه، شاعران، هویت مستقلی از مورخان دارند و گزارش آن ها از وقایع تاریخی هم ویژگی های خاص خود را دارد، اما در تفسیری وسیع تر از تاریخ، می توان آنان را هم در زمره مورخان قرار داد و اشعارشان را نیز همچون روایتی منظوم از تاریخ در کنار روایت منابع تاریخی بررسی کرد.
بررسی نهادهای نظامی و اجتماعی در خدمت ساختار قضایی خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلافت عباسی یکی از مهم ترین دستگاه های حکومتی در جهان اسلام به حساب می آید. بسیاری از نهادهای اداری و سیاسی تمدن اسلامی در دوره این خلافت شکل گرفت که البته تعداد زیادی از این نهادها به تاسی از ساختارهای ایران پیش از اسلام بوده است. نهاد قضا یکی از مهمترین ساختارهای اداری این خلافت است که گرچه پیش از آن نیز نزد دولت ها اسلامی وجود داشت؛ اما سرانجام به دست عباسیان تکامل یافت. ساختارهای نظامی و اجتماعی مختلفی در خدمت نهاد قضائی خلافت عباسی بودند که ازجمله مهم ترین آن ها می توان به حسبه، شرطه و دیوان مظالم اشاره کرد. پژوهش پیش روی در پی بررسی جایگاه نهادهای نظامی و اجتماعی نامبرده در ساختار قضائی خلافت عباسی است و سؤال اصلی آن است که این مناصب نظامی و ساختارهای اجتماعی از چه جایگاهی در دستگاه قضائی خلافت عباسی برخوردار بودند؟ که در پاسخ باید گفت یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که این مناصب بخش مهمی از ساختار قضائی آن دوره را در برمی گرفتند. نهاد حِسْبَه، ناظر بر امور اقتصادی، اجتماعی، مذهبی بود و این تشکیلات در ارتباط مستقیم با امر به معروف و نهی از منکر عمل می کرد؛ شرطه ها مامور اجرای احکام قضائی بودند و بازوی اجرائی دستگاه قضا به حساب می آمدند و دیوان مظالم نیز که بخش مهمی از دستگاه قضائی خلافت عباسی بود نقش مهمی در دسترسی مستقیم مردم به خلفا در رسیدگی به شکایات مردم از عمال دولت و دیوانی داشت و مسئول رسیدگی به اعمال ظالمانه حکام، امرا و رجال بزرگ دولت به مردم بود که شخص خلیفه مستقیما مسئولیت آن را بر عهده داشت.
جایگاه و موقعیت قارص در چالش های امنیتی و نظامی ایران و عثمانی (از دوره صفویه تا دوره نادرشاه با تاکید بر منابع ترکی عثمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
95 - 120
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مناطقی که دولت صفوی و نادرشاه با عثمانی ها بر سر آن مجادله داشتند، شهر قارص بود. در سیاست خارجی دولت های رقیب منطقه ای نظیر ایران، عثمانی و روسیه، موقعیت قارص به روشنی قابل درک بود زیرا این شهر پل ارتباطی منطقه قفقاز و آسیای صغیر به شمار می رفت و تسلط هر دولتی بر آن، باعث تقویت جایگاه اقتصادی و نظامی در این جغرافیای پیچیده می گشت. از همین رو پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی تطبیقی و با تاکید بر منابع ترکی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که صفویان و نادرشاه برای تصرف قارص، چه اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی را دنبال می کردند؟ و دلیل اهمیت این شهر برای عثمانی ها چه بوده است؟ یافته ها پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ سیاسی، تسلط بر قارص می توانست موازنه قدرت را در منطقه غرب ایران و قفقاز تغییر دهد و از لحاظ اقتصادی، خط ارتباطی تجارت قفقاز و شرق امپراتوری عثمانی و دریای سیاه از قارص می گذشت و تسلط بر آن تاثیر بسزایی در درآمدهای دولت های صفوی، افشار و عثمانی داشت. به همین دلیل کشمکش بر سر آن با عثمانی ها، در دوره صفوی، گسترش پیدا کرد و در دوره نادر به اوج خود رسید.
بررسی و مطالعه محوطه های پیش از تاریخ (دوران مس و سنگ و عصرمفرغ) شهرستان قلعه گنج (بخش چاه دادخدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان قلعه گنج در جنوب استان کرمان، در مرز استان سیستان وبلوچستان و هرمزگان قرار دارد. نخستین فصل بررسی و شناسایی این شهرستان در سال 1395 ه .ش. صورت پذیرفت و درپی آن، 66 محوطه و اثر که دربر گیرنده بازه های زمانی پارینه سنگی تا سده اخیر هستند، شناسایی شد؛ در پژوهش حاضر تلاش بر این است که محوطه های دوران مس وسنگ و عصر مفرغ به صورت جداگانه از لحاظ گاهنگاری و پراکندگی استقراری و پیوندهای فرهنگی با مناطق همجوار مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. وجود شواهد گاهنگاری مطلق از این دوران در نزدیک ترین مناطق همجوار، برخلاف دوره های پیشین و سپسین، کمک شایانی به این تحلیل ها می نماید. در پژوهش حاضر، نخست، مجموع سطحی محوطه های دوران مس وسنگ و عصر مفرغ با توجه به روش تطبیقی و مقایسه ای مورد گاهنگاری قرار گرفته و همچنین پیوندهای فرهنگی آن ها با نواحی مجاور مشخص شده است. براساس گاهنگاری مقایسه ای انجام شده، محوطه های مس وسنگ به ترتیب معرف دوره های فرهنگی یحیی Va محوطوط آباد I و علی آباد در جنوب شرق ایران هستند. مطالعه سفال های سطحی به دست آمده از کلیه محوطه های عصر مفرغ نشانگر پیوندهای فرهنگی این منطقه با کناره های شرقی جازموریان (تپه بمپور)، حوضه هلیل رود (تپه کنارصندل جنوبی) و دره صوغان (تپه یحیی) است. اجزا و ساختار نمایان و مشهود محوطه های عصر مفرغ به اشکال متفاوت معماری سنگ چین در نواحی کوهستانی برخلاف تپه های واقع در دشت، مبنای مناسبی را با توجه به داده های سطحی در پیشنهاد کارکردهایی مانند: گورستان، فضاهای مسکونی و احتمالاً ساختارهای مرتبط با مدیریت آب و کشاورزی برای این محوطه ها فراهم می نماید. محدوده زمانی پیشنهادی برای محوطه های این دوره با توجه به شیوه گاهنگاری مقایسه ای، اواخر هزاره چهارم تا نیمه نخست هزاره دوم قبل ازمیلاد است. محوطه های یادشده به صورت پیوسته از کوهپایه های جنوبی جازموریان تا ارتفاعات شمالی خلیج فارس گسترش می یابند که با توجه به نحوه پراکندگی شان و تعیین موقعیت راهبردی مکان قرارگیری آن ها به عنوان حدمیانی و پیونددهنده ناحیه بمپور با پس کرانه های خلیج فارس، فرضیه نقش تنگه ها و رودهای فصلی به عنوان گذرگاه و پل های ارتباطی بین دو ناحیه یادشده مطرح می شود. نتایج تحقیق حاضر، بیانگر نقشِ واسطه ای ناحیه مورد بررسی در پیوند فرهنگی بین نواحی شرقی جازموریان و حوضه هلیل رود در دوران مس وسنگ و عصر مفرغ است.
ارزیابی رفتار نانوکامپوزیت هایِ الیاف سلولز نسبت به دمای نرم شوندگی (Tg) با هدف مرمت اسناد کاغذی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال سی ام تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
166 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسائی عملکرد پلیمر کلوسل جی با افزودن نانوالیاف سلولزِ BCN[1] و NFC[2] در دمای نرم شوندگی (Tg) با هدف ایجاد ماده پلیمری اصلاح شده برای مرمت آثار کاغذی. روش٫ رویکرد پژوهش: داده ها با استفاده از گرماسنج روبشی تفاضلی (DSC)[3] به روش استاندارد ASTM[4] گردآوری و با استناد به تجربیات آزمایشگاهی مرتبط تحلیل و تفسیر شده است. یافته ها و نتیجه گیری: رفتار گرمایی فیلم های حاوی نانوکامپوزیت NFC+Klucel و BCN+Klucel به سبب افزایش دمای گذار شیشه ای (Tg)، در مقایسه با نمونه ماتریس های کلوسلِ بدون نانوافزودنی بهبود یافت.این افزایش در BCN به مراتب بیشتر از NFC بود. هم چنین، رفتار بازدارندگی نانوکامپوزیت های الیاف سلولزی NFC و BCN در برابر کهنگیِ ناشی از شرایط پیرسازی، در مقایسه با نمونه خالص کلوسل نیز به مراتب بیشتر افزایش یافت. این رفتار در نمونه فیلم های BCN در مقایسه با نمونه های NFC، بیشتری افزایش یافت. هم چنین، یافته ها نشان داد نانوالیاف NFC در زمان پیرسازی طولانی تر، دربرابر کاهش Tg بازدارندگی بیشتر نشان می دهند.
سیاست اقتصادی شاه عباس اول و زیارت مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
111-137
حوزههای تخصصی:
سیاست اقتصادی شاه عباس اول و زیارت مشهد چکیده در دوره هایی که شهرهای مذهبی عراق در تصرف صفویان بود زوار ایرانی می توانستند با آسودگی به زیارت مشاهد متبرکه شیعه بروند و هزینه هایی که در طول سفر می کردند نیز درنهایت نصیب والیان صفوی می شد؛ اما در برهه هایی که عثمانی ها بر این شهرها چیره می شدند به بهانه های مختلف هزینه های گزافی از زوار ایرانی می گرفتند. این امر به همراه مبالغ کثیری که توسط حجاج در زیارت سالانه حج خرج می شد موجب خروج حجم عظیمی از نقدینگی از قلمرو صفویان می شد. پژوهش حاضر باهدف بررسی نحوه مواجهه شاه عباس با این مسئله به روش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر متون کتابخانه ای انجام گرفته و درصدد پاسخ به این سؤال است که شاه عباس برای جلوگیری از خروج سرمایه از قلمرو خود چه سیاستی در پیش گرفته است؟ بر اساس نتایج شاه عباس ازیک طرف شروط مالی سنگینی برای زوار و حجاج گذاشت و از جانب دیگر تلاش نمود تا با اقدامات تبلیغی و فعالیت های عمرانی مشهد را به کانون نخست زیارتی شیعیان تبدیل کند. واژه های کلیدی: زیارت مشهد، شاه عباس اول، عتبات، اقتصاد، سیاست های مذهبی.
مطالعه تطبیقی فرم، تکنیک و کاربرد سفالینه های منطقه نیشابور در دوره سامانی با تولیدات منطقه چانگشا در دوره تانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرار گرفتن نیشابور در مسیر یکی از شاهراههای جاده ابریشم، ارتباط این منطقه را با فرهنگ های دیگر برقرار می کرد؛ به طوریکه محصولات هنری نیشابور از یک سو (بیششتر از بًعد فنی و تکنیکی) متاثر از شیوه های شرق به ویژه چین بوده و از سوی دیگر به لحاظ شکل های تزئینی و اندیشه های حاکم بر آن، وابسته به سنت های ایرانی و نیز مراکزی مانند دمشق، بغداد و سامرا بوده است. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و با هدف شناساییِ شکل هایِ تاثیرپذیری تولیدات نیشابور در دوران عباسی از سفالینه ها و سرامیک های هم عصر آن در چین انجام گرفته است. بر این اساس و با فرض تاثیرپذیری آثار سفالی نیشابور از محصولات وارد شده از چین (به طور خاص منطقه چانگشا به عنوان مرکز عمده تولید و صادرات سرامیک های لعاب دار در آن زمان)، محصولات لعابدارِ این دو منطقه بر مبنای چهار متغیر شکل، تکنیک، کاربرد و تزئین مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده این مسئله است که محصولات این دو منطقه دارای تشابهات تکنیکی و کاربردی بوده و عمده تفاوت آنها را می بایست در نوع و کیفیت بالای تزئینات در تولیدات نیشابور جستجو نمود؛ که علت اصلی این مسئله، یکی تفاوت های الگوهای تجسمی و تصویریِ در فرهنگِ و منطقه و دیگر تمایزِ شیوه های تولید با توجه به اهداف تولیدکنندگان دو منطقه می باشد.