مطالعات تاریخی جنگ
مطالعات تاریخی جنگ سال چهارم زمستان 1399 شماره 4 (پیاپی 14) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
خلافت عباسی یکی از مهم ترین دستگاه های حکومتی در جهان اسلام به حساب می آید. بسیاری از نهادهای اداری و سیاسی تمدن اسلامی در دوره این خلافت شکل گرفت که البته تعداد زیادی از این نهادها به تاسی از ساختارهای ایران پیش از اسلام بوده است. نهاد قضا یکی از مهمترین ساختارهای اداری این خلافت است که گرچه پیش از آن نیز نزد دولت ها اسلامی وجود داشت؛ اما سرانجام به دست عباسیان تکامل یافت. ساختارهای نظامی و اجتماعی مختلفی در خدمت نهاد قضائی خلافت عباسی بودند که ازجمله مهم ترین آن ها می توان به حسبه، شرطه و دیوان مظالم اشاره کرد. پژوهش پیش روی در پی بررسی جایگاه نهادهای نظامی و اجتماعی نامبرده در ساختار قضائی خلافت عباسی است و سؤال اصلی آن است که این مناصب نظامی و ساختارهای اجتماعی از چه جایگاهی در دستگاه قضائی خلافت عباسی برخوردار بودند؟ که در پاسخ باید گفت یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که این مناصب بخش مهمی از ساختار قضائی آن دوره را در برمی گرفتند. نهاد حِسْبَه، ناظر بر امور اقتصادی، اجتماعی، مذهبی بود و این تشکیلات در ارتباط مستقیم با امر به معروف و نهی از منکر عمل می کرد؛ شرطه ها مامور اجرای احکام قضائی بودند و بازوی اجرائی دستگاه قضا به حساب می آمدند و دیوان مظالم نیز که بخش مهمی از دستگاه قضائی خلافت عباسی بود نقش مهمی در دسترسی مستقیم مردم به خلفا در رسیدگی به شکایات مردم از عمال دولت و دیوانی داشت و مسئول رسیدگی به اعمال ظالمانه حکام، امرا و رجال بزرگ دولت به مردم بود که شخص خلیفه مستقیما مسئولیت آن را بر عهده داشت.
الگوی بسیج منابع در جنگ های منجر به تشکیل حکومت صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند تشکیل حکومت صفویه، طریقتی صوفیانه و معنوی با تکیه بر قدرت مریدان خویش نقشی سیاسی و دنیوی ایفا کرده است. حال، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که شاه اسماعیل- در مقام مرشد کامل طریقت صفوی- بر چه اساس و طی چه فرایندی توانسته مریدان تحت امر خود در قبایل مختلف را برای جنگ در مقابل سایر مدعیان قدرت بسیج کند، بر آنها پیروز شود و به سوی تشکیل حکومت حرکت نماید؟ بنابراین، پژوهش پیش رو با کاربرد تئوری های سیاسی ابن خلدون درباره تشکیل حکومت ها و با رویکردی توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخگویی به این پرسش بر آمده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که شاه اسماعیل با بهره گیری از ولایت صوفیانه، موجبات هم نشینی سه عامل پیوند قبیله ای درون هر یک از قبایل، پیوند دینی درون هر یک از قبایل و پیوند دینی میان همه قبایل را فراهم آورده و بر همین اساس، توانسته میان قبایل مختلف تحت امر خود اتحاد و انسجام ایجاد کند و به بسیج منابع جهت نبرد بر ضد سایر مدعیان قدرت بپردازد و با استفاده از قدرت مضاعف این قبایل که حاصل هم نشینی پیوندهای قومی و پیوندهای دینی بوده است، در نهایت با پیروزی بر دشمنان خود موفق به تشکیل حکومت مرکزی قدرتمند دیرپای صفوی شود.
بررسی تأثیرات جنگ بر زندگی اجتماعی مردم در گستره قلمرو آل مظفر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش بسزای جنگ ها در چگونگی تاریخ زندگی بشر، بررسی پیامدها و تأثیرات جنگ ها بر زندگی اجتماعی مردم، برای شناخت جامع و دقیق تاریخ اجتماعی حائز اهمیت است. از همین رو نوشتار حاضر با تکیه بر منابع دست اول و تحقیقات معتبر و با رویکرد توصیفی تحلیلی به مطالعه پیامدها و تأثیرات جنگ های آل مظفر(795-713ق) بر زندگی اجتماعی مردم قلمرو آنان می پردازد. نتایج بررسی، نشان می دهد که عواملی همچون اوضاع سیاسی و نظامی آشفته قرن هشتم قمری، رقابت اعضای خاندان آل مظفر بر سر حکومت، منازعه مظفریان با حکومت های محلی پیرامون و حملات برخی قبایل به قلمرو مظفریان، سبب پیدایی و تداوم جنگ های مکرر داخلی و خارجی در عهد آل مظفر گردید. این جنگ ها، پیامدها و تأثیرات قابل توجه بر زندگی اجتماعی مردم در قلمرو مظفریان داشته است. ازجمله پیامدها و آثار زیان بار جنگ های آل مظفر، کشتار، تقلیل جمعیت و غارت و ویرانی، تأثیرات اقتصادی چون افزایش فقر و گرسنگی، بیکاری، رکود اقتصادی و کاهش درآمد، تنزل اخلاق و انحطاط ارزش های فرهنگی، پریشانی اندیشه و یأس و ناامیدی مردم، رونق تصوف و گرایش روزافزون مردم به خانقاه های صوفیان، و رشد اندیشه تقدیرگرایی و به دنبال آن سست شدن بنیان های فلسفی و رشد خرافه پرستی بود.
مناسبات نظامی امریکا و محمدرضاشاه از جنگ جهانی دوم تا کودتای 28 مرداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست نظامی ایران در عصر پهلوی دوم ازجمله مسائلی است که موردتوجه پژوهشگران بوده است؛ ولی آنان سرآغاز پژوهش خود را کودتای 28 مرداد قرار می دهند؛ اما در این میان موضوعی که مغفول مانده، سیاست های نظامی ایران و آمریکا در دوره پیش از کودتاست. نوشتار حاضر با توجه به این امر، سؤال اصلی خود را بر سیاست های نظامی آمریکا و ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا کودتا قرار داده است تا دریابد هرکدام از دو کشور ایران و آمریکا در این برهه خاص چه استراتژی نظامی را دنبال کرده؟ و با کاربست چه تاکتیک هایی درصدد عملیاتی کردن آن برآمده اند؟ جهت پاسخ به این سؤال تلاش شده تا با ابتنا بر روش تاریخی و استفاده از اسناد به آن پاسخ داده شود. فرضیه پژوهش بر این امر استوار است که امریکا به دلایل سیاسی و نظامی بر حفظ استقلال ایران از طریق «ابزارهای سیاسی» تأکید می کرد در حالی که محمدرضا شاه بر تقویت نظامی اصرار داشت. یافته های پژوهش نیز نشان می دهد که به دلیل تسلط آمریکا بر سپهر سیاست نظامی ایران در این دوره، درنهایت آمریکا استراتژی خاص خود و راهبرد نظامی اش بر ایران را به کرسی نشانده و بر عدم تجهیزوتقویت ارتش ایران تا کودتای 28 مرداد جامه عمل پوشاند.
جایگاه و موقعیت قارص در چالش های امنیتی و نظامی ایران و عثمانی (از دوره صفویه تا دوره نادرشاه با تاکید بر منابع ترکی عثمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مناطقی که دولت صفوی و نادرشاه با عثمانی ها بر سر آن مجادله داشتند، شهر قارص بود. در سیاست خارجی دولت های رقیب منطقه ای نظیر ایران، عثمانی و روسیه، موقعیت قارص به روشنی قابل درک بود زیرا این شهر پل ارتباطی منطقه قفقاز و آسیای صغیر به شمار می رفت و تسلط هر دولتی بر آن، باعث تقویت جایگاه اقتصادی و نظامی در این جغرافیای پیچیده می گشت. از همین رو پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی تطبیقی و با تاکید بر منابع ترکی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که صفویان و نادرشاه برای تصرف قارص، چه اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی را دنبال می کردند؟ و دلیل اهمیت این شهر برای عثمانی ها چه بوده است؟ یافته ها پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ سیاسی، تسلط بر قارص می توانست موازنه قدرت را در منطقه غرب ایران و قفقاز تغییر دهد و از لحاظ اقتصادی، خط ارتباطی تجارت قفقاز و شرق امپراتوری عثمانی و دریای سیاه از قارص می گذشت و تسلط بر آن تاثیر بسزایی در درآمدهای دولت های صفوی، افشار و عثمانی داشت. به همین دلیل کشمکش بر سر آن با عثمانی ها، در دوره صفوی، گسترش پیدا کرد و در دوره نادر به اوج خود رسید.
بررسی فناوری های نظامی نوین و کاربرد آن ها در جنگ داخلی آمریکا (1865-1861م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ داخلی آمریکا جنگی چهارساله از 1861 تا 1865 میان ایالات متحده و یازده ایالت جنوبی بود که از اتحادیه جدا شدند و کشورهای کنفدراسیون آمریکا[1] را تشکیل دادند. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و شیوه گردآوری منابع کتابخانه ای به دنبال یافتن این پرسش است که چه فناوری های نظامی نوینی در طول این جنگ به کار گرفته شدند و کاربرد آن ها در جنگ چگونه بوده است؟ مدعای این پژوهش بر این امر استوار است که فناوری نظامی نوین یکی از مهم ترین ویژگی های جنگ داخلی آمریکا بودند که برای نخستین بار ساخته شدند و نقش مهمی در شکل دهی به مسیر جنگ ایفا کردند. ایالات شمالی نیز به علت توسعه بیشتر فناوری توانستند مسیر جنگ را به سود خود تغییر دهند. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که مسلسل، تفنگ خود کار، رزم ناوهای زره پوش، زیردریایی، راه آهن، تلگراف و بالون از مهم ترین جنگ افزارها و فناوری هایی بودند که در طول جنگ مورداستفاده قرار گرفتند. اگرچه هر دو سوی این نبرد در ساخت جنگ افزارهای نوین اقداماتی انجام دادند، ایالات شمالی موفق تر عمل کردند و سلاح ها و فناوری های نوین به پیروزی در جنگ به آن ها کمک کرد.