مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
قطب شاهیان
حوزه های تخصصی:
در سال 918ق و در آستانه زوال حکومت بهمنیان در دکن، سلطان قلى قطب شاه که از بازماندگان قراقویونلوها و از امراى حکومت بهمنى بود، تأسیس حکومت قطب شاهیان را در گلکنده اعلام کرد. سلطانقلى و جانشینانش حدود دو قرن به عنوان حکومتى محلى و نسبتا مقتدر در دکن فرمانروایى کردند. مذهب رسمى این حکومت از همان ابتدا مذهب شیعه بود و مراسم مذهبى در طول دوران حکومت آنان در حیدرآباد و گلکنده به شکل گستردهاى برگزار مىشد.
در این دوره به علت حضور فراوان علما و ادباى فارسى زبان در هند و حمایت بىدریغ قطب شاهیان از آنان، زبان و ادبیات فارسى در این منطقه، بسیار گسترش یافت و تقریبا تمام منابع تاریخى این دوره به زبان فارسى نوشته شد. در این مقاله، منابع تاریخى حکومت قطب شاهیان در سه قسمت: منابع دودمانى خاندان قطب شاهى، منابعى دودمانى گورکانیان و تاریخهاى عمومى هند بررسى شده است. منابعى چون تاریخ سلطان محمد قطب شاه از نویسندهاى ناشناس، حدیقةالسلاطین خواجه نظامالدین احمد بن عبداللّه ساعدى نیشابورى، تاریخ فرشته از هندوشاه، لبالتواریخ هند و چند منبع دیگر از مهمترین منابع تاریخ قطب شاهیان معرفى شده است.
دوران طلایی قطب شاهیان در دکن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پس از آن که حکومت قطب شاهیان در سال 918 ق. به دست سلطان قلی قطب شاه تاسیس شد، چندین مرحله متفاوت را پشت سر گذاشت. دوره طلایی حکومت قطب شاهیان در حکومت سلطان محمد قلی و سلطان محمد قطب شاه معاصر شکل گرفت. قطب شاهیان در آغاز جنگ هایی با همسایگانشان از جمله با عادل شاهیان داشتند. پس از پایان این جنگ، دو فرد اخیر با استفاده از موقعیت ایجاد شده به دست حکام قبلی سلسله قطب شاهی و همچنین بهره گیری از کمک عالمان و بزرگانی چون میر محمد مؤمن استرآبادی، دوران طلایی این حکومت را رقم زدند.
در این دوره که آرامشی نسبی در قلمرو قطب شاهیان ایجاد شده بود، آنها در عرصه های مختلف فرهنگی، مذهبی و سیاسی به پیشرفت های چشمگیری دست یافتند. بنای شهر حیدر آباد، گسترش مذهب تشیع و انجام مراسم مذهبی به صورت گسترده و تالیفات فراوان در زمینه های مختلف ادبی، تاریخی و مذهبی، از دستاوردهای این دوره بوده است.
در اواخر دوران حکومت سلطان محمد قطب شاه، با ورود نیروهای مغولان به دکن و مرگ میر محمد مؤمن استرآبادی، دوران طلایی حکومت قطب شاهیان که توام با صلح و آرامش و توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بود به پایان رسید و دوران زوال آن آغاز شد.
نقش مذهب تشیع در روابط سیاسی قطب شاهیان و صفویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندی پس از انقراض حکومت قراقویونلوها، یکی از شاهزادگان قراقویونلو به نام قلی به دکن رفت و وارد دستگاه حکومتی بهمنیان شد و پس از طی مدارج رشد و ترقی در آنجا از طرف بهمنیان به حکومت گلکنده منصوب شد و در سال 918ق، اعلام استقلال کرد. او بلافاصله به تبعیت از شاه اسماعیل صفوی مذهب شیعه را در قلمرو خود رسمیت بخشید و نام حکام صفوی را در خطبه، بر نام خود مقدم ساخت. حکومت قطب شاهیان در طول نزدیک به دو قرن حکومت در گلکنده و حیدرآباد، پیوسته با صفویان روابط دوستانه ای داشت. عواملی چون اشتراک مذهبی، قرابت قومی، فرهنگی و همچنین وجود دشمنی مشترک، چون گورکانیان، این روابط را مستحکم تر می کرد که از میان دلایل فوق، مذهب تشیع نقش مهم تری در تحکیم و تداوم این روابط داشت و پیوسته سفرا بین دو حکومت در رفت و آمد بودند. با حمله اورنگ زیب به قطب شاهیان و اجبار آنها به ذکر نام حکام گورکانی در خطبه، همچنین ضعف نسبی حکومت صفویان در این زمان، روابط حسنه این دو حکومت بسیار کمرنگ شد.
بررسی اسناد تاریخی موقوفات دولت شیعی قطب شاهیان در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اسناد تاریخی و نقش دولت شیعی قطب شاهیان هند در تاریخ اسلامی هند است.
روش/رویکرد پژوهش: در این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای و بررسی اسناد تاریخی در موضوع تاریخ اسلام و هند و نسخه های خطی دو مرکز مهم در هند سعی در پاسخ به سوالات پژوهش گردیده است.
یافته ها و نتایج: یافته ها نشان می دهد که با ظهور و گسترش اسلام در هند، مسیر تایخ هند، دستخوش تحولات بنیادی شد. فتوحات سپاهیان مسلمان به هند و به دنبال آن مسافرت و مهاجرت عالمان و دانشمندان اسلامی به هند زمینه آشنایی هندیان با مبانی اسلامی را فراهم نمود و دین اسلام هم به عنوان یک قدرت نظامی و هم یک مذهب مترقی به هند راه یافت.
از زمان سلطان قطب الدین ایبک در سال 602 ه / 1181م تا پایان کار بهادر شاه ظفر در سال 1274ه / 1853م حضور شیعیان و شخصیت های تاثیر گذار و برجسته شیعی بسیار چشمگیر است.
امروز آثار به جا مانده از موقوفات شیعی دولت قطب شاهیان از اهمیت بالایی برخوردار است و جهانگردان و تاریخ نگاران که به هند عزیمت می کنند به شوق دیدار این اماکن موقوفه روی آوردند. برخی از این آثار موقوفه جزو آثار ملی از سوی دولت هند به حساب آمده است.
پیامدهای مهاجرت شیعیان ایرانی به دربار حکومت های شیعی دکن (قطب شاهیان، عادل شاهیان، نظام شاهیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت شیعیان ایرانی به دکن از نیمه قرن هشتم هجری افزایش چشمگیری داشت و در قرن دهم و یازدهم به اوج خود رسید. به رغم قدرت یابی صفویان در 907 ق و رسمیت یافتن تشیع از سوی شاه اسماعیل اول (حک : 907 930ق) و افزایش قدرت و نفوذ علمای شیعی، شمار زیادی از عالمان، مردان سیاست، شاعران، اطبا و دیگر نخبگان ایرانیِ شیعی، در این دوره به دکن مهاجرت کردند. مهاجرت این افراد، پیامدهای بسیاری در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی در دکن داشت. پژوهش حاضر، پیامدهای این مهاجرت ها را در دکن بررسی کرده است. یافته های پژوهش حاضر که با استفاده از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که این مهاجرت ها موجب گسترش مذهب تشیع و زبان فارسی، نفوذ سبک معماری ایرانی در هند، گسترش مناسبات سیاسی و در نهایت رواج فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی در دکن شد.
گسترش تشیع در دکن سده های دهم و یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشیع در درازنای تاریخ خود، همواره نقاط اوجی داشته که بر پایه آنها، به شیوه های گوناگون گسترش می یافته و پیروانش در سراسر جهان، فزونی می گرفته اند. سده های دهم و یازدهم هجری نیز نقطه اوجی در تاریخ تشیع به شمار می رود؛ زیرا حکومت صفویه در این قرن در ایران تأسیس شد و با حمایت رسمی اش از تشیع، زمینه را برای گسترش آن در ایران فراهم آورد. هم زمان با حکومت صفویان در ایران، در منطقه دکن (جنوب هند) نیز روی دادهایی پیش آمد که آنها را می توان نقطه اوج تاریخ تشیع در آن جا خواند؛ اوجی که به رغم اهمیت فراوانش، نزد پژوهش گران حوزه تاریخ تشیع، کم تر شناخته شده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که تأثیر برپایی حکومت های محلی شیعیان در دکن سده های یاد شده، در گسترش تشیع در آن مناطق چه بود؟ این تحقیق بر این فرضیه استوار است که به رغم کوشش های حاکمان این حکومت ها در پشتیبانی از مذهب تشیع، شمار فراوانی از مردم این منطقه، به این مذهب نگرویدند، بلکه این کارها تنها زمینه را برای آشنایی آنان با تشیع و گرایش به آن در دوره های بعدی فراهم کرد. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و بررسی تطبیقی و تحلیلی منابع، با اشاره ای کوتاه به پیشینه حضور شیعیان در منطقه دکن، کارهای حاکمان محلی آن جا را در زمینه حمایت از تشیع، سیر گسترش تشیع در این منطقه و میزان گرایش مردم به این مذهب در دوره یاد شده برمی رسد و فرضیه اش را تأیید می کند.
بررسی منازعات آفاقی ها- دکنی ها در حکومت بهمنیان و حکومت های محلی شیعه دکن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
225 - 260
حوزه های تخصصی:
مسلمانان از زمان ورود به منطقه دکن به دو گروه اجتماعی آفاقی و دکنی تقسیم شدند. آفاقی ها که از ایران و عراق به دکن رهسپار شده بودند به دلیل برخورداری از علم، ادب و رفاه کامل یا نسبی اقتصادی به سرعت در لایه های اجتماعی شهری دکن نفوذ کردند و حتی در دربار حکومتی، مناصب حساسی را در اختیار گرفتند. این امر، زمینه ساز رقابت پیوسته با مسلمانان بومی و محلی شد که به دکنی معروف بودند. با تأسیس حکومت بهمنیان و حکومت های شیعی پس از بهمنیان، منازعات آفاقی ها و دکنی ها رو به افزایش نهاد. مقاله پیش رو بر آن است به روش وصفی تحلیلی، عوامل مؤثر بر مناسبات آفاقی ها و دکنی ها در حکومت بهمنیان و حکومت های محلی شیعه مانند قطب شاهیان، عادل شاهیان و نظام شاهیان را در قرن های نهم تا یازدهم هجری در محدوده دکن هند بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که علاوه بر سیاست سلاطین نخستین بهمنی، پیشینه علمی و ادبی آفاقی ها و به رسمیت شناخته شدن مذهب تشیع در حکومت های محلی دکن موجب قدرت گیری آفاقی ها و برانگیخته شدن دکنی ها و در نهایت قتل عام و سرکوب آفاقی ها شد.
تاریخ نگاری ایرانی در حکومت های محلی دکن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
257 - 288
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری فارسی در دوره حکومت های محلی دکن، در قرن های دهم و یازدهم به اندازه ای رونق یافت که می توان آن را به نوعی تاریخ نگاری محلی و دودمانی ایرانی، اما در منطقه دکن به شمار آورد. پژوهش حاضر، ضمن جست وجوی علل گسترش ادبیات فارسی و تاریخ نگاری ایرانی در دکن، با بررسی تحلیلی منابع تاریخی، به این نتیجه رسیده است که مهاجرت گسترده ایرانیان به منطقه دکن و حمایت حکمرانان و دیوانسالاران از آنها، زمینه ساز گسترش ادبیات فارسی در این منطقه شد و این مهاجران، سنّت ها و شیوه های تاریخ نگاری ایرانی را در منطقه دکن گسترش دادند.
بازتاب مذهب، تاریخ، سیاست و فرهنگ ایرانی در فالنامه قطب شاهیان دکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
39 - 52
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: دوران قطب شاهیان در دکن ، یکی از دوران های اوج فرهنگ ایرانی خارج از مرزهای جغرافیایی آن است. قطب شاهیان به واسطه ایرانی تبار و شیعه بودن، گرایش خاصی به فرهنگ ایران داشتند و تعداد زیاد مهاجران و کارگزاران ایرانی در دکن، به رونق فرهنگ ایرانی در قلمرو ایشان اضافه می کرد. با پشتوانه فرهنگ ایرانی و حمایت ایشان، آثار هنری و ادبی زیادی شکل گرفت که در بر گیرنده یک تعامل فرهنگی شکوهمند میان فرهنگ جنوب هند و ایران است. یکی از این آثار، فالنامه مصوری است که در گلکنده کار شده است. این فالنامه دارای 37 نگاره است که مجموعه ای از مضامین مختلف را در بر می گیرند که هریک از آن ها را می توان به نوعی با فرهنگ، سیاست، مذهب و فرهنگ ایرانی ارتباط داد؛ از این رو مسئله این پژوهش، این است که تا چه اندازه از طریق مضامین مختلف نگاره های این کتاب، می توان جنبه های مختلف فرهنگ ایرانی و تأثیرگذاری آن را در متن فرهنگ دربار قطب شاهیان، بازخوانی کرد. هدف: شناخت بیشتر قلمرو نفوذ فرهنگ ایرانی در سرزمین شبه قاره هند به ویژه در منطقه دکن هدف این پژوهش است. روش پژوهش: با روش توصیفی- تحلیلی، با استناد به اسناد تاریخی، به تحلیل میزان نفوذ جنبه های مختلف فرهنگی در دکن پرداخته می شود. یافته ها: نگاره های فالنامه خلیلی، آمیزه ای از مضامین دینی، اسلامی و مذهبی با محوریت تشیع هستند؛ در کنار این مضامین، تعدادی از نگاره ها به موضوعات ادبی و تاریخ باستان ایران پرداخته اند و مشخصاً یک نگاره از این نسخه با پرداختن به شاه تهماسب، تاریخ معاصر آن زمان را در بر می گیرد. تدقیق در نگاره ها نشان می دهد در همه این نگاره ها به اشکال مختلف، شاهد جنبه های مختلف فرهنگی و حتی سیاسی ایران، از فرهنگ رسمی گرفته تا فرهنگ عامه هستیم که نشانی از نزدیکی زیاد این دو فرهنگ می دهد.
آیین های محرم: بستر تعامل فرهنگ و هنر تشیع بین صفویان و قطب شاهیان دکن
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
79 - 93
حوزه های تخصصی:
با انتخاب تشیع به عنوان مذهب رسمی برخی از سلسله های دکن به ویژه قطب شاهیان شکل تازه ای از فرهنگ هند و ایرانی در این منطقه شکل گرفت. از این رو این پژوهش باهدف شناخت نحوه و میزان تعامل فرهنگ تشیع ایرانی با سنت های بومی دکن، به چگونگی تأثیرگذاری فرهنگ ایرانیان بر آیین های عزاداری ماه محرم نزد قطب شاهیان می پردازد. ارتباط چند جانبه قطب شاهیان هند با صوفیان نفوذ فرهنگ ایرانی را در شبه قاره گسترده تر کرد که پرداختن به آن ضروری به نظر می رسد؛ اعتماد قطب شاهیان به کارگزاران ایرانی، تساهل مذهبی پادشاهان این سلسله همچنین سیاست های مهاجرتی و اقتصادی ایشان باعث شده بود تا جمعیت زیادی از ایرانیان به این سرزمین کوچ کنند، در نتیجه مراسم تشیع با رنگ و بویی ایرانی به ویژه در سه حوزه، «مکا ن های مختص به برگزاری این مراسم » ، «شیوه برگزاری مراسم» و اشیای نمادین این مراسم، به طور مشخص «عَلَم» این منطقه رونق گرفت. اما این تأثیرگذاری منوط به نوعی قدرت فرهنگی بود که با زوال قدرت قطب شاهیان، ضعیف شدن نقش نخبگان و کاهش بافت جمعیتی مهاجران ایرانی دستخوش تغییر شد.
تصحیح و تحلیل رساله موسیقی نظام الدین احمد گیلانی، حکیم الملک دربار قطب شاهیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
79 - 98
نظام الدین احمد گیلانی مشهور به حکیم الملک، حکیم قرن یازدهم هجری، از حلقه های پیوند فرهنگی میان ایران و هند در دوره حکومت صفویان بر ایران و سلطنت سلسله قطب شاهی در حیدرآباد دکن است. حکیم الملک در میان آثار پرشمار خود در زمینه های مختلف علوم و فنون که عمدتاً در دوران خدمت نزد عبدالله قطب شاه نوشته شده، صاحب رساله ای موجز در باب موسیقی است که تاکنون به چاپ و تصحیح انتقادی نرسیده است. در این پژوهش، ضمن تحقیق درباره حیات مؤلف این اثر و تلاش برای رفع پاره ای ابهامات پیرامون او، متن رساله یادشده از روی یکی از دو نسخه خطی موجود از آن، به روش تصحیح انتقادی متون و در قیاس با متون منبع آن، ارائه و تحلیل می شود. تصویری از نسخه نیز پیوست مقاله است. مهم ترین مسئله تحقیق این است که رساله موجز گیلانی چه ویژگی ها و جایگاهی در سیر مکتوبات موسیقایی فارسی دارد. نتیجه آنکه این رساله، مانند بسیاری دیگر از رسالات موسیقی این دوره، عمدتاً حاوی مطالبی از آثار پیشینیان است؛ اما چگونگی گزینش مؤلف از بخش موسیقی جامع العلوم فخر رازی و رساله کرامیه از دوره سفره چی، خود به روشنی نمودار گرایش تازه نویسندگان موسیقی این دوره به موضوعات شبه علمی است که با سنّت یونانی-عربی مکاتب اسکولاستیک و سیستماتیست در تئوری موسیقی فاصله دارد.