فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
131 - 153
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های فردی فراگیران که بر اثربخش بودن غالب مداخله های آموزشی تأثیر می گذارد، سبک یادگیری فراگیران است. سبک های یادگیری یکی از حوزه های پژوهشی مورد توجه در علوم رفتاری است؛ از این رو به دلیل حجم فزآینده تحقیقات حوزه سبک های یادگیری انجام پژوهش های ترکیبی در این حوزه ضرورت است. این پژوهش به روش فراتحلیل با هدف ترکیب عددی نتایج کمّی پژوهش های این حوزه انجام شد. جامعه آماری کلیه مقالات و پایان نامه های تحصیلات تکمیلی حوزه رابطه سبک های یادگیری با شاخص های پیشرفت تحصیلی داخل کشور بین سال 1371 تا سال 1401 است. از 189 مطالعه اولیه 98 مورد بر اساس ملاک های ورود و خروج وارد فراتحلیل شدند و در مجموع 384 اندازه اثر از این تعداد مطالعات به دست آمد نتایج نشان داد اندازه اثر ترکیبی سبک های یادگیری بر روی شاخص های پیشرفت تحصیلی برای مدل اثرات تثبیت شده برابر با 186/0 و برای مدل اثرات تصادفی برابر با 195/0 است که هر دو این اندازه های اثر ازلحاظ آماری معنادار هستند.. تحلیل های بعدی نشان داد مقدار اندازه اثر در سبک های مختلف یادگیری متفاوت است. بیشترین اندازه اثر مربوط به نیمرخ سبک های جکسون هست و کمترین اندازه اثر مربوط به سبک های فلمینگ با شاخص های پیشرفت تحصیلی می باشند. تلویحات این فراتحلیل تاثیر نسبتا پائین سبک های یادگیری بر پیشرفت تحصیلی را نشان می دهد و بر لزوم بررسی نقش متغیرهای میانجی در روابط بین این دو متغیر را تأکید می کند.
ارزیابی وضعیت برنامه درسی دوره کارشناسی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از منظر جامعه محوری (الگوی هاردن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
149 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، ارزیابی وضعیت موجود برنامه درسی اجرا شده رشته کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از منظر جامعه محوری طبق الگوی هاردن می باشد، که به روش سنتز پژوهی انجام شد. در بخش کیفی در این پژوهش با جستجو و جمع آوری پیشینه نظری و پژوهشی حول موضوع مورد نظر، ضمن شناسایی و بازنمایی مفاهیم از طریق ترکیب آنها، گویه های متناسب با جامعه محوری در آموزش معلمان مشخص شدند. به منظور کنترل کیفیت تحلیل ها، هنگام جمع آوری و تحلیل داده ها از معیار خود بازبینی محقق استفاده شد و همچنین برای اینکه ابعاد و مفاهیم استخراجی کنترل شوند از روش توافق بین دو کد گذار استفاده شد. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش شامل اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته کارشناسی آموزش ابتدایی پردیس های دانشگاه فرهنگیان می باشند که با روش نمونه گیری تصادفی از 4 استان به عنوان نمونه انتخاب و جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. پایایی ابزار با محاسبه آلفای کرونباخ 95/0 بدست آمد. روایی ابزار با نظر صاحبنظران و یافته های تحلیل عاملی بررسی و تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد، برنامه درسی رشته کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از نظر جامعه محوری هاردن در سطح پایینی قرار دارد.
تاثیر متن های علمی بر تغییر مفهومی و هیجان های معرفتی دانش آموزان پایه ششم با توجه به نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بلندمدت متن های توضیحی، تکذیبی و تکمیلی بر تغییر مفهومی دانش آموزان پایه ششم بود. همچنین، نقش تفاوت های جنسیتی در اثربخشی متن ها بر تغییر مفهومی و هیجان های معرفتی بررسی شد. تحقیق حاضر به روش آزمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم منطقه 17 تهران بود. از طریق نمونه گیری در دسترس 155 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه متنی منتسب شدند. در مرحله اول، اثربخشی متن ها بر تغییر مفهومی و هیجان های معرفتی باتوجه به تاثیر نقش جنسیت ازطریق اجرای پیش آزمون–پس آزمون مقایسه شد. در مرحله دوم، اثربخشی بلندمدت متن ها بر تغییر مفهومی ازطریق پس آزمون تاخیری انجام شد. ابزارهای تحقیق شامل متن های محقق ساخته و پرسشنامه هیجان های معرفتی (pekrun et al, 2016) بود. روش تحلیل داده های مرحله اول، تحلیل واریانس تک عاملی و تحلیل کوواریانس تک عاملی و در مرحله دوم، t همبسته بود. یافته ها با سطح معناداری 0.05 در مرحله اول نشان داد تاثیر اجرای متن ها هم بر هیجان های معرفتی و هم بر تغییر مفهومی در هر دو نمونه معنادار است. نتایج تفکیکی نشان داد درمورد تاثیر متن ها بر هیجان های معرفتی تفاوت جنسیتی وجود ندارد. ازنظر تاثیر متن ها بر تغییر مفهومی، در نمونه پسران تاثیر متن تکمیلی بر تغییر مفهومی تفاوت معناداری با متن تکذیبی و توضیحی داشت و در نمونه دختران، تاثیر متن تکذیبی بر تغییر مفهومی تفاوت معناداری با متن تکمیلی و توضیحی داشت. یافته های مرحله دوم نشان داد متن ها تاثیر خود را بر تغییر مفهومی در بلندمدت حفظ کرده اند. بر اساس یافته های پژوهش، به نویسندگان کتب درسی و تولیدکنندگان نرم افزارهای آموزشی توصیه می شود استفاده بیشتری از متن های تکذیبی داشته باشند
بازنمایی ارتباطات غیر کلامی در شعر احمد مطر
حوزههای تخصصی:
شعر، اتفاق و انقلابی است که در روح بی تاب شاعر رخ می دهد، محرکی که او را برمی انگیزد تا در واژه ها قیام کند و به آشوب جهان بی نظم، خاتمه دهد و جهان بیرون را در قاب هنر به نمایش بگذارد و آیینه ای گردد تا واقعیت سیاسی، اجتماعی را بازتاب دهد. بنابراین شاعر از زبان به عنوان ابزار مهمی در فرآیند رابطه در بین افراد جامعه بهره می جوید.ارتباط براساس شیوه های برقراری آن به دو نوعِ ارتباط کلامی و غیر کلامی تقسیم می شود و هر ارتباط شامل مولفه های فرستنده، گیرنده و پیام است. بافت زبانی در سطوح واژگانی، زبانی، صرفی و نحوی مورد کنکاش قرار می گیرد.؛اما در ارتباطات غیرکلامی از ویژگی های چون رنگ به رنگ شدن صورت، اشارات های چشم وابرو، حرکت سر و دست و....صحبت می شود. احمد مطر شاعر بلند آوازه ی عرب، برای انتقال مفهوم و تجربه ی ادبی خویش در شعرش از ارتباطات های کلامی بسیاری چون گفتگو، مناظره و... استفاده نموده است. وی در کنار این نوع روش، از ارتباطات غیر کلامی که نقش تکمیل کننده، جانشینی یا تکذیب کننده و تاکیدی و... برای پیام های کلامی دارد، هنرمندانه بهره جسته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی تلاش نموده تا هدف ارتباطات غیر کلامی و جایگاه و اهمیت زبان بدن در درک و دریافت خواننده از شعر احمد مطر را روشن کند.رهیافت این پژوهش نشان داده است که شاعر در کاربرد ارتباطات غیر کلامی از نام آواها، زبان بدن، حرکات دست و صورت، دارایی ها و شرایط زمانه برای رسایی مقصود و در نهایت فضا بخشی در شعر خود به خوبی مدد جسته است.
بررسی رابطه ی مؤلفه های سه گانه باورهای انگیزشی و عملکرد خانواده با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوره دوم برخوار
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی مؤلفه های سه گانه باورهای انگیزشی(خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان) و عملکرد خانواده با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوره دوم برخوار می باشد. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری، شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر متوسطه ی دوره ی دوم منطقه برخوار می باشد که در سال تحصیلی 402-1401 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه 384 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس پرسش نامه های راهبردهای انگیزشی، سنجش عملکرد خانواده و اهمال کاری تحصیلی، به صورت گروهی بر روی آنها اجرا گردید. یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که باورهای انگیزشی و عملکرد خانواده می تواند اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان را پیش بینی کند. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که مؤلفه های خودکارآمدی(20/0- r =) و ارزش گذاری درونی(18/0- r =)، رابطه منفی و معنی داری با اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دارد؛ در حالیکه رابطه ی بین مؤلفه ی اضطراب با اهمال کاری تحصیلی معنی دار نیست(14/0 p =). رابطه ی بین عملکرد خانواده با اهمال کاری تحصیلی(20/0 r =) در دانش آموزان نیز، معنی دار بود(01/0 p<). با توجه به این نتایج، مؤلفه های سه گانه ی باورهای انگیزشی و عملکرد خانواده، نقش مهمی در اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوره دوم برخوار دارد.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی براساس رفتارهای قلدری، قربانی و جوعاطفی خانواده در نوجوانان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس رفتارهای ناپسند اجتماعی (قلدری و قربانی) و جو عاطفی خانواده نوجوان انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه اول و دوم شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402بود که از بین آن ها تعداد 210 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سواری (2011)، رفتارهای قلدری و قربانی الویس (1983) و جو عاطفی خانواده هیل برن (1964) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد همبستگی بین رفتارهای قلدری و قربانی و همچنین جو عاطفی خانواده با اهمال کاری تحصیلی مثبت و معنی داری (001/0>p) هست. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد 8/11 درصد واریانس از اهمال کاری تحصیلی توسط رفتارهای قلدری و قربانی و جو عاطفی خانواده تبیین می شود و درنهایت بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود به منظور کاهش اهمال کاری تحصیلی تدابیر لازم به منظور کاهش رفتارهای قلدری و قربانی و بهبود جو عاطفی خانواده نوجوانان اندیشیده شود.
بازتعریف سیاستهای حوزه آموزش عمومی و فنی حرفه ای با توجه به پاندمی کووید- ۱۹: توصیه های سیاستی برگرفته از مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۲۶-۷
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای پاندمی کووید-19، تعطیلی مدارس بوده است. در این مرور نظام مند با بهره گیری از خرد جهانی برای رویارویی نظام آموزش وپرورش با پاندمی کووید-19، منابع معتبر موجود در حوزه اندیشه و عمل آموزش وپرورش که پس از شیوع ویروس کرونا در جهان انتشاریافته به صورت نظام مند مرور شده است. ده پایگاه اطلاعاتی و موتور جستجو و همچنین شش وب سایت بین المللی با استفاده از کلیدواژگان اصلی پژوهش بررسی و درنهایت 2706 مطالعه بازیابی شده است. مطالعات واردشده به پژوهش به صورت تمام متن تحلیل و گزاره های سیاستی در شش مقوله از پیش تعیین شده زیرنظامهای راهبری و مدیریت؛ برنامه درسی، تدریس و منابع یادگیری؛ تربیت معلم و تأمین منابع انسانی؛ تأمین و تخصیص منابع مالی؛ تأمین فضا، تجهیزات و فناوری و همچنین پژوهش و ارزشیابی بازبینی و بازتعریف شده اند. برخی از توصیه ها عبارت اند از: بازنگری همه سیاستهای تعلیم و تربیت و اسناد بالادستی به منظور چرخش در جهت روال جدید زندگی روزانه؛ پیشگیری از خطر فرسودگی و خستگی معلمان و کارکنان آموزشی با طراحی و اجرای برنامه های حمایتی همه جانبه؛ پیشگیری از خطر «فرسایش والدگری» با طراحی و اجرای دوره ها و برنامه های آموزشی توانمند ساز برای والدین بر پایه نقشه محتوایی همه جانبه. بر اساس یافته های پژوهش حاضر با به کار بستن این سیاستها و استانداردها در حین گذر از این بحران و پس از آن، کیفیت آموزش وپرورش نه تنها آسیب نمی بیند بلکه با حفظ میراثهای ارزشمند کووید-19 نظام آموزش وپرورش بهسازی نیز خواهد شد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن بر میزان کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدلانگیزش خواندن بر کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 1398-1399 مشغول به تحصیل بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به روش تصادفی انتخاب شد. ابزار استفاده شده در پژوهش شامل کارکردهای اجرایی کولیج و همکاران (2002) و آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی نوری و مرادی (1384) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن باعث افزایش کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بحث نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت از آن جایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که مشکل خواندن دارند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.
اصول و روشهای تربیت اجتماعی مبتنی بر سه رویکرد جامعه شناختی کلان نگر، خُرد نگر و تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۶
131 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی اصول و روشهای تربیت اجتماعی مبتنی بر سه رویکرد جامعه شناختی کلان نگر، خُرد نگر و تلفیقی است. برای دستیابی به این هدف، از روش قیاس عملی بازسازی شده فرانکنا استفاده شده است. در این روش، برای استنتاج اصول تربیت اجتماعی هر سه رویکرد، از ترکیب دو مقدمه اهداف غایی تربیت اجتماعی و گزاره های واقع نگر توصیفی رویکردهای سه گانه و برای استنتاج روشهای تربیت اجتماعی هر سه رویکرد، از ترکیب دو مقدمه اصول تربیت اجتماعی و گزاره های واقع نگر توصیفیِ روش شناختی رویکردهای سه گانه استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اصولی چون همکاری و مشارکت جمعی در فعالیتهای تربیتی، ایجاد فرصتهای برابر برای همه دانش آموزان و تقویت روح همنوایی و همدردی با اعضای جامعه و روشهایی مانند کاوشگری گروهی و گفت وگو بر مبنای رویکرد کلان نگر، اصولی چون پرورش هویت فردی دانش آموزان، توجه به آزادی کامل افراد در فرایند آموزش وپرورش و فراهم آوردن فرصت و زمینه هایی برای پرورش قدرت عقلانی و روشهایی مانند ایضاح ارزشها و روش پروژه برمبنای رویکرد خردنگر و اصولی چون شناخت و توجه به علایق و نیاز های فراگیران و فراهم آوردن زمینه ارتباط برای خلق هنجار های اجتماعی و روشهایی مانند تعامل و مواجهه با سؤال بر مبنای رویکرد تلفیقی استنتاج شده اند.
آموزش عربی در دانشگاه فرهنگیان به روش ترکیبی (با ارائه الگویی مبتنی بر موک)
حوزههای تخصصی:
با ورود به عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات، حوزه آموزش و یادگیری از حالت سنتی خود فاصله گرفته و به سوی مجازی شدن پیش رفته است. این امر با وجود فرصت های بی-شماری که به وجود می آورد، یک مشکل عمده در آموزش ایجاد می کند و آن، عدم ارتباط و تعامل حضوری بین یاد دهنده و یادگیرنده است؛ در حالی که وجود چنین تعاملی در برخی از دروس به ویژه دروس عملی از ضروریات می باشد. پژوهش حاضر با هدف آشنایی با «رو یکرد آموزش ترکیبی» به منظور مواجهه با مشکل فوق؛ و ارائه الگوی مبتنی بر (موک) جهت آموزش زبان عربی در دانشگاه فرهنگیان به نگارش درآمده است. موک ها دوره های همگانی آموزش آزاد درون خطی مبتنی بر وب هستند که با به کارگیری روش های آموزشی فعال، سبب مشارکت بیشتر دانشجویان در موضوعات آموزشی شده و زمینه را برای افزایش یادگیری و ماندگاری بهتر اطلاعات فراهم می آورند. شیوه پژوهش توصیفی- تحلیلی می-باشد و یافته ها نشان می دهد اگر ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های تشکیل دهنده روش ترکیبی و به کارگیری الگوی موک در آموزش؛ به خوبی نیازسنجی، طراحی و اجرا شود؛ می تواند به عنوان یک رویکرد منطقی و منعطف، بر بهبود عملکرد تحصیلی یادگیرندگان رشته عربی تاثیر فراوان داشته باشد.
تأثیر یادگیری ترکیبی مبتنی بر رسانه های دیجیتال بر صلاحیت های یادگیری مادام العمر دانشجویان
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
18 - 31
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر یادگیری ترکیبی بر صلاحیت های یادگیری مادام العمر دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان کارشناسی رشته علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه بیرجند در سال 1398- 1397 که تعداد آن ها 214 نفر است، بودند. نمونه پژوهش از دانشجویان درس کاربرد مقدمات کامپیوتر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تعداد اعضای نمونه 60 نفر بودند که در گروه آزمایش و گروه کنترل 30 نفر، به طور تصادفی قرار گرفتند. آموزش به روش ترکیبی برای گروه آزمایش و برای گروه کنترل به روش معمول ارائه شد. برای گردآوری داده های از آزمون صلاحیت های یادگیری مادام العمر هرسن و اوزون بویلو استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس نیز نشان داد روش ترکیبی تفاوت معناداری در صلاحیت های یادگیری مادام العمر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل ایجاد نکرده است و دلائل آن را می توان در فرهنگ یادگیری، منابع و امکانات و الگوی بکار گرفته شده برای یادگیری ترکیبی جستجو کرد.
رویکرد آمیخته در شناسایی نقش های راهبران آموزشی و تأثیرشان بر بهبود فرایند یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کار اصلی راهبران آموزشی به عنوان ناظر آموزشی برقراری ارتباط و کار حرفه ای با معلمان به منظور بهبود فرایند یاددهی و یادگیری است. هدف از این پژوهش، شناسایی نقش های راهبران آموزشی و تأثیر آن ها در بهبود فرایند یاددهی و یادگیری بود. پژوهش به روشِ آمیخته اکتشافی انجام شد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و باتوجه به رویکرد اشباع نظری با 13 نفر از معلم ها و راهبران شاغل در مدارس ابتدایی روستاهای قم مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تحلیل داده ها ازطریق کُدگذاری سیستماتیک به وسیله نرم افزار MAXQDA2020 285 کد مفهومی، 25 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی شامل پنج بُعد نقش توسعه ای، نقش آموزشی، نقش تدارکاتی، نقش رهبری و نقش نظارتی شناسایی شد. در بخش کمّی 120 نفر از معلم های شاغل در مدارس ابتدایی روستاهای استان قم پرسشنامه نقش های راهبران آموزشی و پرسشنامه اثربخشی فرایند یاددهی یادگیری را تکمیل کردند. برای تحلیل داده های کمّی از نرم افزار Smart pls و SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد پنج نقش مذکور بر بهبود فرایند یاددهی یادگیری تأثیر مثبت و معنادار دارد.
ارائه الگوی بومی رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اخیراً مفهوم رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس به عنوان رویکردی نوین در ادبیات مربوط به رهبری مدرسه مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی بومی رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس ابتدایی بود.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد مطالعه کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه این پژوهش شامل کلیه مدیران نمونه استان تهران بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار (برخورداری از خصایص رهبری مثبت گرا و تجربه) و با لحاظ اشباع داده ها، 24 مدیر نمونه استان تهران در دوره تحصیلی مقطع ابتدایی (مدارس دخترانه) در شش منطقه (3، 4، 5، 11، 13 و 16) به عنوان مشارکت کنندگان شناسایی شدند که بیش از 10 سال نیز سابقه کار داشتند. از طریق مصاحبه های عمیق، داده های گردآوری شده حاصل از میدان پژوهش با رویکرد نظام مند (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تجزیه وتحلیل گردید. جهت اعتباریابی درونی الگوی بومی طراحی شده و تعیین مناسبت آن، از شیوه دلفی استفاده شد. نتایج مبتنی بر شاخص روایی محتوا (cvi) و مناسبت کلی (s-cvi) نشان داد مناسبت الگوی پیشنهادی برابر با 96/0 است که از حداقل مناسبت مطلوب (79/0) بالاتر بود. یافته ها و نتایج: الگوی بومی در قالب ابعاد ده گانه ی بینش الهی و متافیزیک، اصول و اخلاق، عواطف، مهارت ها، رفتارها، توسعه ی روابط، نتایج برای کارکنان، فرهنگ، جوسازمانی و بهره وری شناسایی گردید. خلأهای پژوهشی رهبری مثبت گرا در کشور و به ویژه در سطح ساختارهای آموزشی همچون مدارس بسیار مشهود است. پردازش این سازه در بافت و زمینه های مختلف می تواند به غنای آن کمک شایانی نماید.
اثربخشی آموزش به شیوه معکوس بر یادگیری و یادداری علوم تجربی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی ناحیه دو یزد
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
11 - 23
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش به شیوه ی معکوس بر یادگیری و یادداری علوم تجربی دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه ی دو شهر یزد انجام شد. روش پژوهش، شبه تجربی شامل یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش ، بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه دو شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. حجم نمونه پژوهش، 40 نفر بود که 20 نفر برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه کنترل بودند. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای صورت گرفت. این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های ارزیابی کیفیت یادگیری دانش آموزان رحمانی آخکند (1389) و پرسشنامه محقق ساخته یادداری بر اساس الگوی دیوید مریل (2007) صورت گرفت. برای تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری بهره گرفته شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد شرکت در کلاس های آموزش به شیوه ی معکوس باعث افزایش یادگیری درس علوم تجربی در دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه 2 یزد گردید؛ همچنین شرکت در کلاس های آموزش به شیوه ی معکوس باعث افزایش و بهبود یادداری درس علوم تجربی دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه 2 یزد گردید. بنابراین نتیجه گرفته می شود شرکت در کلاس های آموزش به شیوه ی معکوس باعث بهبود یادگیری و افزایش یادداری علوم تجربی دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی ناحیه 2 شهر یزد گردید.
اثربخشی آموزش مبتنی بر تاب آوری به مادران بر کاهش استرس والدگری و ارتقای تاب آوری کودکان چهار تا شش سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
93 - 109
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر تاب آوری به مادران بر کاهش استرس والدگری و ارتقای تاب آوری کودکان چهار تا شش سال انجام شد. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر از مادران دارای کودک چهار تا شش ساله شهرستان میبد که در مرکز پیش دبستانی نوبهار در سال 99-98، در حال آموزش بودند؛ انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش، تحت برنامه آموزشی ارتقا و پرورش تاب آوری کودکان به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان هر دو گروه، قبل از شروع و در پایان مداخله آموزشی، مقیاس های استرس والدگری آبیدین و تاب آوری کودکان آنگار و لیبنبرگ را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت بین گروهی در استرس والدگری (25/27=F، 01/0>P) و تاب آوری کودکان (21/37=F، 01/0>P) معنادار می باشد. به عبارتی، آموزش تاب آوری به والدین، بر کاهش استرس والدگری و افزایش تاب آوری کودکان اثربخشی معناداری دارد. بنابراین می توان از آموزش تاب آوری به مادران در جهت بهبود تاب آوری کودکان و کاهش استرس والدگری بهره برد.
فراترکیب عوامل کیفیت بخشی آموزش در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۴
۱۸۴-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل کیفیت بخشی آموزش در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی بود. این پژوهش از نوع کیفی و در زمره تحقیقات سنتزپژوهی مبتنی بر رویکرد بررسی مطالعاتی در حیطه موضوع مورد مطالعه است. منابع مورد مطالعه شامل مقالات و پژوهشهای داخلی و خارجی در سالهای 2008 تا 2021 بوده که پس از انتخاب اولیه 61 پژوهش، 18 تحقیق به بررسی نهایی رسیده است. برای تجزیه و تحلیل از الگوی تحلیل محتوایی استقرایی و برای بررسی و دستیابی به پاسخ سؤالات پژوهش از روش سندلوسکی و باروسو(2007) استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که در کیفیت بخشی کلاسهای چندپایه، عوامل مرتبط با معلم (مدیریت کلاس، تخصص فناورانه، ایجاد شرایط جوی و موقعیتی، اجرای صحیح ارزشیابی، تخصص آکادمیک، مهارت افزایی معلمان، انعطاف آموزشی و رفتاری، انگیزه، به کارگیری صحیح ظرفیت کلاس، سازماندهی محیط و تجارب یادگیری، آموزش فعال و آموزش عمیق)، عوامل زمینه ای و بسترساز (امکانات و تجهیزات، مشوقهای کلاسی، ترکیب پایه ها، جو روانی، پویایی فضای کلاس و مدرسه، تجهیز مدرسه به ابزار فناوری) و عوامل مرتبط با اهداف سیاستگذاری آموزشی (محتوای کتابها، زمان کلاس، شرایط فرهنگی، توجه بیشتر به کلاسهای چندپایه در سطح کلان، روابط معلم و والدین دانش آموز و تفویض اختیارات بیشتر به معلم) تأثیرگذارند.
واکاوی ابعاد و مؤلفه های پیامدهای تربیت معلم کارآفرینی؛ یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی ابعاد و مؤلفه های پیامدهای تربیت معلم کارآفرین با استفاده از روش آمیخته بود.روش شناسی پژوهش: روش اجرای این پروژه آمیخته اکتشافی بود که به صورت کیفی و کمی به بررسی و شناسایی ابعاد و مؤلفه های پیامد تربیت معلم کارآفرین در ایران پرداخت. جامعه آماری بخش کیفی 20 نفر از مدیران، استادان و صاحب نظران تربیت معلم و علوم تربیتی و کارآفرینی بود که داده های مربوط به مصاحبه نیمه ساختاریافته از آنان جمع آوری شد؛ سپس در بخش کمی از 149 نفر از مدیران و استادان تربیت معلم و کارآفرینی در دانشگاه های فرهنگیان و شهید رجایی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزارت آموزش وپرورش بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی برای جمع آوری اطلاعات مربوط به پرسشنامه های تحقیق انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات در بخش کیفی از روش کدگذاری و نرم افزار MAXQDA، و در بخش کمی به صورت معادلات ساختاری از نرم افزار SmartPLS استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد ابعاد و مؤلفه های پیامد تربیت معلم کارآفرین در ایران شامل؛ دبیر کارآفرین (شایستگی و روحیه کارآفرینی، مهارت های معلمی و مهارت های تخصصی)، دانش آموز کارآفرین (دانش کارآفرینی و روحیه کارآفرینی) و مدرسه کارآفرین (فرهنگ کارآفرینی، رهبری آموزشی کارآفرینانه و ساختار کارآفرینانه) می باشند. مقدار ضریب آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی 7/0 و AVE، 5/0 بود لذا پایایی و روایی همگرا مورد تأیید قرار گرفت. روایی واگرای بر اساس روش فورنل و لارکر و معیار HTMT نیز تأیید شد. مقادیر T بیشتر از 96/1 بود، بنابراین فرضیه های پژوهش در سطح اطمینان 95/0 تأیید شد. معیارهای R2، Q2 و F2 برای متغیرهای وابسته قوی به دست آمد. مقدار 711/0 برای GOF نیز نشان از برازش مناسب مدل داشت.بحث و نتیجه گیری: بنابراین نتایج این پژوهش می تواند در زمینه سیاست گذاری، برنامه ریزی به منظور اجرای فرایند توسعه کارآفرینی در تربیت معلم مفید و مثمر ثمر باشد.
طراحی مدل برای مرکز یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در راستای توانمندسازی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
128 - 159
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه ی مدلی برای طراحی مراکز یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی آنان انجام شد. برای انجام این پژوهش از روش آمیخته و طرح اکتشافی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی کلیه اسناد پژوهشی مرتبط از سال 2000 تا به امروز و استادان دانشگاه، متخصصان و مطلعان آشنا با مرکز یادگیری و اعضای هیئت علمی بودند. این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته نیز بهره برده است. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند انجام شد و تحلیل داده ها در این بخش به صورت داده بنیاد با رویکرد تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. جامعه آماری تحقیق در بخش کمی پژوهش، شامل شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه بود که 250 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد برای تحلیل داده ها در این بخش از نرم افزار spss و Amose استفاده شد. در بخش کیفی تعداد 5 کد اصلی که معرف ابعاد توانمندسازی و 9 کد محوری که معرف مولفه های ابعاد بود شناسایی شد. همچنین تعداد 50 کد باز مشخص شد که پس از ادغام به 28 کد باز کاهش یافت. بر اساس ابعاد، مهارت های مورد نیاز اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی عبارتند از: عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی وعوامل آموزشی. نتایج حاصل از انجام تحلیل عاملی که به وسیله نرم افزار ایموس انجام گرفت، نیز نشان داد که مقیاس اندازه گیری در تمام شاخص های تحلیل عاملی در سطح مطلوب و قابل قبولی است.
The comparative role of paper-based and computer-delivered IELTS in the cognitive and meta-cognitive strategies use of Iranian IELTS candidates in the academic module reading(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۴, Issue ۱ , ۲۰۲۳
121 - 150
حوزههای تخصصی:
The present study examined the comparability of Paper-Based (PB) and Computer-Delivered (CD) IELTS in the academic module reading section, focusing on Iranian IELTS candidates' cognitive and metacognitive strategies. The study intended to determine if the delivery mode had any impact on the use of these strategies. To this aim, 200 upper-intermediate learners were randomly selected and divided into two groups to participate in the study under the two aforementioned test conditions. They completed a test-taking strategy survey under both test conditions. Moreover, five participants from each test condition group took part in think-aloud protocols. The quantitative data were analyzed by means of Independent-sample t-test and Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) to test the research hypotheses. Content analysis of the think-aloud protocols was also conducted to identify the strategies employed by the IELTS candidates in both PB and CD formats. The results revealed that the PB group had a significantly higher mean than the CD group on the cognitive and metacognitive processes used in academic IELTS. However, the think-aloud protocols indicated that, in many cases, these differences were minimal, with cognitive and metacognitive processes being similarly employed across both formats. Moreover, significant differences were observed between the PB and CD groups in their reading test-taking strategies. The implications of these findings for test preparation and design are discussed.
Challenges of transformational leaders: a narrative approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present research was conducted with the aim of expressing the challenges of transformational leaders in schools.Method: The approach of the current research is qualitative and the strategy used is narrative research.The researched population was all school principals of Kermanshah city.Sampling was purposeful and 13 people were studied until reaching theoretical saturation. Data collection was semi-structured interview and document review. Validation in the present research was examined and confirmed based on the process of verifiability, transferability, believability and reliability.Findings: The analysis showed that the challenges of transformational leaders in schools include different aspects. The participants reflected the challenges in the form of challenges of different definitions and perceptions, the need for capabilities and competences, and finally structural challenges, and these results were drawn in three graphs. Challenges related to the definition and characteristics include the following: common goals, planning, creating a professional work team, creating change and transformation and inspiring employees. In the challenges related to the necessary competencies of transformational leaders, we also found five main categories including: scientific support, emotional support, clear and two-way communication, organizational foresight, creating a creative and dynamic environment.In the structural challenges faced by transformational leaders, we also found four categories including: organizational issues, individual issues, socio-cultural issues and lack of resources and facilities.