فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: درس ریاضی به دلیل نقش و اهمیت انکارناپذیرش چنانچه مورد توجه واقع نشود، ضعف های زیادی متوجه یادگیری دانش آموزان خواهد شد و دانش آموزانی که دارای ضعف در این رشته هستند، در ادامه تحصیل خود و مسائل مربوط به انتخاب رشته و همچنین حیطه کاری خود دچار مشکل خواهند شد. بر این اساس این مطالعه با هدف اثربخشی بازی آموزشی تعاملی بر مهارت ارتباطی و حل مسأله ریاضی دانش آموزان ابتدایی شهرکرمانشاه، انجام شده است. روش ها: روش این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا، جزء پژوهش های نیمه آزمایشی دارای طرح پیش آزمون- پس آزمون می باشد. جامعه این مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان پایه اول دبستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود؛ بدین صورت که از میان مدارس شهرکرمانشاه، مدارس ابتدایی و از میان مدارس ابتدایی، یک مدرسه و از میان کلاس های ابتدایی، یک کلاس و از میان آنها، 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه 15نفره (آزمایش وکنترل) قرارگرفتند. به منظورگردآوری داده ها، از آزمون حل مسئله ریاضی و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کودکان بارتون جی (1990) استفاده شد و روایی بر اساس روش روایی صوری و پایایی بر اساس آلفای کرونباخ 87% گزارش شده است. یافته ها: نتایج نشان داد، بازی آموزشی تعاملی بر مهارت ارتباطی و حل مسئله ریاضی دانش آموزان ابتدایی شهر کرمانشاه، اثربخش بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، بازی آموزشی تعاملی، بر مهارت ارتباطی و حل مسئله ریاضی دانش آموزان ابتدایی شهرکرمانشاه مؤثر بود و بر همین اساس پیشنهاد می شود که از بازی های تعاملی در آموزش دانش آموزان استفاده شود.
رابطه مهارت های ارتباطی، سلامت روان و امید به زندگی با تاب آوری در دانشجو معلمان دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کارآیی نظام های آموزشی متاثر از عملکرد معلمان است و معلمان برخوردار از ویژگی های روان شناختی مثبت، نقش تسهیل کننده در توسعه نظام آموزشی بازی می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه مهارت های ارتباطی، سلامت روان و امید به زندگی با تاب آوری در دانشجو-معلمان دختر دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بود.روش ها : پژوهش از نوع همبستگی و جامعه پژوهش شامل تمام دانشجو-معلمان مقطع کارشناسی پردیس نسیبه تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که از بین آن ها با استفاده از جدول مورگان و بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی 327 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی (ساموئلز و وو، 2009)، سلامت روان (گلدبرگ، 1978)، مهارت های ارتباطی (جرابک، 2004) و امید به تحصیل (خرمایی و کمری، 1396) استفاده شد. داده ها از طریق نسخه 25 نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای مهارت ارتباطی، سلامت روان و امید به زندگی می توانند تاب آوری دانشجو-معلمان را پیش بینی کنند (05/0>p). نتیجه گیری: به طور کلی، نتایج نشانگر نقش مهارت ارتباطی، سلامت روان و امید به زندگی در پیش بینی تاب آوری دانشجو-معلمان بود و می توان از مطالب مطرح شده برای بهبود تاب آوری دانشجو-معلمان بهره گرفت.
اثربخشی رنگ آمیزی ماندالا بر سبک های اسناد و نشخوار فکری دانش آموزان متقاضی آزمون های ورودی استعداد های درخشان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی رنگ آمیزی ماندالا، بر سبک های اسناد و نشخوار فکری دانش آموزان متقاضی آزمون های ورودی استعدادهای درخشان پایه ششم است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان متقاضی آزمون های ورودی استعدادهای درخشان پایه ششم شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که از میان آن ها 30 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت انتخاب تصادفی، در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها با پرسشنامه های سبک های اسنادی (ASQ) و نشخوار فکری هوکسما و مارو جمع آوری شد. برای بررسی روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها، از نظرات 7 تن از متخصصان علوم تربیتی و جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. با به کارگیری پیشینه نظری و عملی موجود، رنگ آمیزی درمانی بر پایه طرح های ماندالا، به مدت یازده جلسه 45 دقیقه ای بر روی دانش آموزان گروه آزمایش اجرا، و داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد میانگین نمرات سبک های اسناد و نشخوار فکری، در گروه آزمایش، به طور معناداری کمتر از گروه گواه بود و رنگ آمیزی ماندالا بر سبک های اسناد و نشخوار فکری دانش آموزان متقاضی آزمون های ورودی استعدادهای درخشان موثر واقع شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که هنردرمانی ماندالا یک راهبرد غیردارویی مؤثر، برای کاهش نشخوار فکری و اسنادهای منفی است، از این رو پیشنهاد می شود رنگ آمیزی بر پایه طرح های ماندالا در برنامه درسی هنر گنجانده شود.
بررسی رابطه رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
17 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:یکی ازعوامل استراتژیک و حیاتی که می تواند عملکرد نوآورانه کارکنان را تشویق نماید، مفهوم رهبری می باشد. لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون بود.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق، توصیفی- همبستگی از شاخه میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون به تعداد 250نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 151 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه رهبری تحول آفرین بس و اولیو(1985)، پرسشنامه عملکرد نوآورانه چوپانی(1390) و پرسشنامه ساختار سازمانی رابینز(1989) استفاده شد. روائی پرسش نامه ها توسط اساتید محترم مورد تأیید قرار گرفت و پایائی آن ها نیز با اجرای اولیه در نمونه ای به تعداد 25 نفر تأیید شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها برای متغیر رهبری تحول آفرین849/0، عملکرد نوآورانه801/0 و ساختار سازمانی799/0 برآوردشده است.یافته ها: بین رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون رابطه معناداری وجود دارد.نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت رهبری تحول آفرین پتانسیل، عزم و فرهنگ نوآوری را در سازمان خود افزایش میدهد. همچنین ساختار سازمانی مناسب، پیش فرضی برای موفقیت و نوآوری و تغییر در سازمان است.کلید واژه ها: کلید واژه ها: رهبری تحول آفرین، عملکرد نوآورانه، ساختار سازمانی، معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون
بازنمائی معنائی ادراکات و توصیفات معلمان و مدیران از طرح جابر در مقطع ابتدائی و چالشهای فراروی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
88 - 102
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: تربیت دانش آموزانی پژوهنده نیاز جامعه پیچیده امروز است، دانش اموزی که تجزیه و تحلیل کنند و به موضوعات پاسخ دهند. بنابراین هدف این پژوهش، بازنمائی معنائی ادراکات و توصیفات معلمان و مدیران از طرح جابر در مقطع ابتدائی و چالشهای فراروی آن است.روش ها: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی است که با رویکرد پدیدار شناسی انجام گرفت. جامعه مطالعه شده در این پژوهش مدیران و معلمان ابتدایی شهر تبریز بود. نمونه پژوهش شامل 18 نفر از مدیران و معلمان با سابقه تبریز بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع فردماهر این نمونه انتخاب شد. ملاک تعداد نمونه هم اشباع نظری بود. برای جمع آوری داده ها ازمصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده ش د. تجزیه تحلیل واطلاعات به روش استرابرت وکارپنتر(2003) انجام شد. یافته ها: از مصاحبه با مدیران و معلمان شهر تبریز در باب طرح جابر و چالشهای آن 432 کد استخراج شد که در قالب4 مضمون اصلی(بسترهای لازم برای موفقیت طرح جابر، پیامدها مثبت ومحاسن طرح جابر ، معایب و محدودیتهای طرح جابر و روش های اصلاح و بهینه کردن طرح جابر) و 16 مضمون فرعی این مضامین سازماندهی شدند.نتیجه گیری: با توجه به اینکه طرح جابر یکی از طرح های پروژه محور در دوره ابتدائی است، می توان با رعایت الزامات فوق و رفع موانع مذکور انتظار داشت که طرح جابر بن حیان پیامدهای مطلوب توانمندی در یادگیری پژوهش، برخورداری از روحیه پژوهشگری و برخورداری از مهارت پژوهشگری را در دانش آموزان مقطع ابتدائی به دنبال داشته باشد.
مقایسه ساختار و عناصر اصلی طرح درس در منابع منتخب بین المللی روش تدریس با منابع منتخب روش تدریس در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
169 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ساختار و عناصر اصلی طرح درس در منابع منتخب بین المللی روش تدریس با منابع منتخب روش تدریس در ایران است. روش پژوهش از نوع مطالعه تطبیقی است و با رعایت چارچوب حاکم بر مطالعات تطبیقی از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. جامعه آماری شاملِ منابع منتخب بین المللی روش تدریس تمام کشورهایی است که در نظام آموزشی خود از طرح درس استفاده می کنند. با تأیید صاحب نظران امر، از میان منابع مختلف از صاحب نظران سه کشور پیشرو در زمینه طرح درس شاملِ آمریکا، انگلیس و کانادا به ترتیب هانتر (2004)، جان (2006) و ترو (2008) به صورت هدف مند به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب و ساختار و عناصر اصلی طرح درس آن سه متخصص با منابع دو صاحب نظر پیشرو ایران از شعبانی (1390) و صفوی (1390) مقایسه شد. ابزار گردآوری اطلاعات، فرم فیش برداری از اسناد و مدارک، جستجو در شبکه جهانی اینترنت و مطالعات تطبیقی درباره طرح درس می باشد. رویکرد تجزیه وتحلیل داده ها توصیفی - تحلیلی است. یافته ها حاکی از آن است که ساختار و عناصر طرح درس در ایران بیشتر خطی است و فرایند طولانی تری نسبت به طرح درس در کشورهای منتخب دارد. این عامل فرایند طراحی و اجرای طرح درس را پیچیده تر می کند. شباهت ها بیش تر در عناصر، مواد و منابع، هدف های رفتاری و ارائه درس می باشد. این پژوهش با مقایسه و نقد و بررسی الگوهای رایج، الگویی با مشخصات غیر خطی، پویا، مارپیچی و فرارونده پیشنهاد می کند. در این الگو، افزون بر حفظ نقاط قوت طرح درس های رایج جهانی، سعی شده است تا نقاط ضعف آن الگوها نیز برطرف شود.
طراحی و تبیین مدل تأثیر فلات زدگی شغلی و شهرت سازمانی بر محصورشدگی شغلی مدیران مدارس ابتدایی شهرستان خوی
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
125 - 143
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، در راستای طراحی و تبیین مدل تأثیر فلات زدگی شغلی و شهرت سازمانی بر محصورشدگی شغلی مدیران مدارس ابتدایی انجام گردید. از نظر هدف، جزء تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت پژوهش از نوع توصیفی و به روش همبستگی است. حجم جامعه آماری را کلیه مدیران مدارس دوره ابتدایی شهرستان خوی در سال 1402 به تعداد 238 نفر تشکیل دادند، حجم نمونه آماری در تحقیق حاضر مساوی جامعه آماری در نظر گرفته شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شهرت سازمانی فامبران و وان ریل (2003)، محصورشدگی شغلی رابینسون و همکاران(2014) و فلات زدگی باردویک(2012) استفاده گردیده شد، روایی پرسشنامه های مذکور توسط اساتید متخصص تایید و پایایی آن ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ بالای7/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی (معادلات ساختاری) استفاده شد. با توجه به غیرنرمال بودن توزیع داده ها از تحلیل از معادلات ساختاری و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار pls استفاده گردید. نتایج نشانگر این بود که مدل تأثیر فلات زدگی شغلی و شهرت سازمانی بر محصورشدگی شغلی مدیران مدارس ابتدایی از برازش مطلوبی برخوردار است(044/6=t ، 509/8=t ؛01/0> p)، به علاوه، نتایج نشانگر این بود که شهرت سازمانی بر محصورشدگی شغلی مدیران مدارس ابتدایی شهرستان خوی تاثیر مثبت و معنی داری دارد(559/0=z ؛01/0> p)، به علاوه، تاثیر فلات زدگی شغلی بر محصور شدگی شغلی معکوس و معنی دار می باشد(392/0- =z ؛01/0> p).
The comparative study of teacher vs. peer scaffolding on improving Iranian EFL learners’ speaking skill(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
103 - 122
حوزههای تخصصی:
This study investigated the impact of teacher and peer scaffolding on the speaking performance of Iranian EFL learners. Utilizing a quasi-experimental design, 60 intermediate-level female learners were selected from a population of 75, divided into three groups: teacher scaffolding, peer scaffolding, and a control group. The study employed the Preliminary English Test (PET) and speaking pretest and posttest to ensure homogeneity and measure the participants’ progress in speaking proficiency. The results of a One-way ANOVA indicated significant improvements in speaking performance for both scaffolding groups compared to the control group. However, no significant difference was found between the effects of teacher and peer scaffolding. These findings suggest that both types of scaffolding are equally effective in enhancing L2 speaking skills, supporting the theoretical framework of Vygotsky’s Zone of Proximal Development (ZPD). The study underscores the importance of incorporating scaffolding into language instruction to foster better speaking outcomes.
اثربخشی برنامه توان بخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۴۰-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کمی-کیفی یا آمیخته ترکیبی بود و در دو مرحله اعتباریابی درونی و اعتباریابی بیرونی اجرا شد. جهت اعتباریابی درونی 10نفر از متخصصان روان شناسی و درمانگران کودکان با نیازهای ویژه به پرسشنامه اعتباریابی پاسخ دادند و شاخص های CVI و CVR بررسی شد. جهت اعتباریابی بیرونی 20 دانش آموز اتیسم با عملکرد بالا که در سال تحصیلی 403-1402 در شهر مشهد درحال تحصیل بودند از مدارس اتیسم و مراکز مشاوره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آزمودنی ها طی 20جلسه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیمرخ حسی دان فرم مدرسه استفاده شد. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و یک ماه پس از اتمام مداخله پیگیری انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانبخشی عصب شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود نیمرخ حسی کودکان اتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر؛ برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان اتیسم اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود در فرآیند توانبخشی و درمان اختلال اتیسم از این برنامه استفاده شود. هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کمی-کیفی یا آمیخته ترکیبی بود و در دو مرحله اعتباریابی درونی و اعتباریابی بیرونی اجرا شد. جهت اعتباریابی درونی 10نفر از متخصصان روان شناسی و درمانگران کودکان با نیازهای ویژه به پرسشنامه اعتباریابی پاسخ دادند و شاخص های CVI و CVR بررسی شد. جهت اعتباریابی بیرونی 20 دانش آموز اتیسم با عملکرد بالا که در سال تحصیلی 403-1402 در شهر مشهد درحال تحصیل بودند از مدارس اتیسم و مراکز مشاوره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آزمودنی ها طی 20جلسه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیمرخ حسی دان فرم مدرسه استفاده شد. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و یک ماه پس از اتمام مداخله پیگیری انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانبخشی عصب شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود نیمرخ حسی کودکان اتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر؛ برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان اتیسم اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود در فرآیند توانبخشی و درمان اختلال اتیسم از این برنامه استفاده شود.
بررسی و شناسایی اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۸۶-۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی انجام شده است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه 15 نفر از متخصصان حوزه یادگیری، کارشناسان فناوری و معلمان باتجربه کلاسهای چندپایه و همچنین اسناد مکتوب شامل پایان نامه ها، مقالات، مجلات و کتابهایی در زمینه یادگیری آمیخته و کلاسهای چندپایه بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و فیش برداری گردآوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. داده های گردآوری شده به مفاهیم و مقوله بندی تبدیل شدند. برای تأمین روایی و پایایی داده ها روش لینکلن و گوبا به کار رفته است. چهار معیار قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری برای ارزیابی به کار رفته و کوشش بر این بوده است برای کسب قابلیت اعتبار، مشارکت کنندگان با برخورداری از حداکثر تنوع تجربیات انتخاب شوند. داده ها را شماری از متخصصان تأیید کردند و نمونه گیری تا رسیدن داده ها به حد اشباع ادامه یافت. برای انتقال پذیری داده ها، یافته های مطالعه را چند نفر از متخصصان که در پژوهش دخیل نبودند تائید کردند. بر این اساس 3 مقوله اصلی، 11 زیرمقوله و 44 مفهوم به دست آمد. یافته های پژوهش نشان دادند که اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه عبارت اند از: سه مقوله اصلی تحت عنوان تقویت اثربخشی و کارایی نظام آموزش و پرورش در کلاسهای چندپایه، توسعه همه جانبه عدالت آموزشی در کلاسهای چندپایه، سازگاری با تحولات دنیای فناوری در کلاسهای چندپایه.
بررسی انعکاس سازه رهبری و مسوولیت پذیری در آینه کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
50 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان انعکاس مفاهیم رهبری و مسئولیتپذیری در کتب دوره ابتدایی است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش «آنتروپی شانون» است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های دوره ابتدایی است، نمونه آماری این پژوهش، شامل کتاب های بخوانیم شش پایه دوره ابتدایی در سال 1399- 1400 است. ابزار پژوهش چک لیست و فیش برداری بود. واحد تحلیل محتوا در این پژوهش، کلیه متن کتاب ها، فعالیت ها، تصاویر و پرسش های مستقیم یا غیرمستقیم (مفهوم آنها) درباره هر یک از مؤلفه هایرهبری و مسئولیت پذیری می باشد؛ بیان شده است. سپس کتاب های بخوانیم دوره ابتدایی به طور عمقی و هدفمند مطالعه شد و جملاتی که شامل مؤلفه ها و زیرمؤلفه های و یا دارای مفهومی شبیه به آنها بود، ثبت گردید. پس از گردآوری نمونه های آماری به خلاصه کردن، کدبندی و دسته بندی آنها اقدام شد و در نهایت پردازش شدند. در این فرآیند، جداول توزیع فراوانی به ازای هر کتاب تنظیم و واحدهای محتوا مورد شمارش و تحلیل با روش آنتروپی شانون انجام گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل محتوای کتاب های بخوانیم پس از تفسیر داده ها بر اساس ضریب اهمیت بدست آمده؛ نشان داد بعد اخلاقی- فرهنگی با ضریب اهمیت (206/0) در رتبه اول، بعدهای اجتماعی- سیاسی و محیط زیست (201/0) در رتبه دوم و بعد قانونی با ضریب اهمیت (195/0) کم ترین اولویت را در بین سایر ابعاد مسئولیت پذیری به خود اختصاص داده است.بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که ضریب اهمیت ابعاد رهبری و مسئولیت پذیری در کتاب های درسی یکسان نیستند.
بررسی تأثیر مسئولیت های اجتماعی شرکت بر ارزش ویژه برند و وفاداری به برند با تحلیل نقش میانجی اعتماد به برند در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 190
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث مسئولیت های اجتماعی شرکت به یکی از ابزارهای اساسی برای بهبود وفاداری به برند و ارزش ویژه برند تبدیل شده است، بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی بر ارزش ویژه برند و وفاداری به برند با در نظر گرفتن نقش میانجی اعتماد به برند در بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. دانشجویان با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده اند. با در نظر گرفتن حجم جامعه برابر 15157 حجم نمونه از طریق رابطه کوکران 375 بدست آمد. روش پژوهش از منظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی و پیمایشی است. داده های لازم برای آزمون برازش مدل مفهومی و فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه استاندارد با روایی و پایایی در سطح مطلوب گردآوری شده اند. داده های این مطالعه با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج این پژوش نشان می دهد که برای ایجاد اعتماد به برند در آموزش عالی توجه به مسئولیت های اجتماعی شرکت مقوله مهمی است، بنابراین هرقدر که اعتماد به برند آموزشی بیشتر باشد، افراد وفاداری بیشتری را به آن نشان خواهند داد. از این رو ایجاد و حفظ یک رابطه قابل اعتماد و بلند مدت برای موفقیت یک برند در تمامی بازارهای رقابتی آموزش عالی امری حیاتی است.
اثرات روانی-اجتماعی و رفتاری کووید-19 بر سبک زندگی دانش آموزان نوجوان: مطالعه ای مبتنی بر تحلیل متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
17 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی اثرات روانی-اجتماعی و رفتاری کووید-19 بر سبک زندگی دانش آموزان نوجوان به شیوه کیفی بود. داده های پژوهش از اسناد بالادستی که شامل کلیه مقالات معتبر منتشر شده در 3 سال اخیر (سال های 2020 الی 2022) در داخل و خارج کشور بوده است، با 5 کلیدواژه (اثرات روانی-اجتماعی، اثرات رفتاری، کووید-19، سبک زندگی و دانش آموزان نوجوان) در پایگاه های SID، Civilica، Noormags، Magiran، google scholar، science direct و academia جمع آوری و در چارچوب نرم افزار MAXQDA مورد بررسی قرار گرفته است. معیار ورود مقالات به پژوهش، محتوی قابل اجرا برای سوال پژوهش و مطالعات مربوط به متغیر هدف و معیارهای خروج خلاصه مقالات و عدم دسترسی به متن کامل مقاله بوده است. سنجش روایی با استفاده از روایی محتوی و برآورد پایایی داده ها با استفاده از روش هولستی انجام شد. یافته ها نشان داد از مجموع 69 مضمون شناسایی شده از کدگذاری اسناد و متون بالادستی، 3 مضمون سازمان دهنده شناسایی شد. مضمون سازمان دهنده اول اثرات روانی بوده که 30 مضمون فرعی، مضمون سازمان دهنده دوم اثرات اجتماعی بوده که 17 مضمون فرعی و مضمون سازمان دهنده سوم اثرات رفتاری بوده که 22 مضمون فرعی را پوشش دادند. براساس یافته ها، در بین کلیه مضمون های فرعی شناسایی شده، مضمون استرس، اضطراب، افسردگی، قرنطینه، انزوای اجتماعی، اختلال خواب و آسیب به خود مضامینی بودند که بیشترین توجه را در پژوهش ها به خود جلب نمودند. بنابرین نیاز مبرمی به برنامه ریزی مطالعات طولی و رشدی و اجرای طرح مبسوط مبتنی بر شواهد، برای رفع نیازهای روانی-اجتماعی و رفتاری نوجوانان در طول همه گیری و همچنین پس از همه گیری وجود دارد.
بررسی فرآیند یاددهی - یادگیری در محیط الکترونیک: یک مطالعه آمیخته در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین تغییرات در حوزه آموزش سالیان اخیر، یکپارچگی فناوری با رویکردهای سنتی یاددهی-یادگیری بوده است. این پژوهش آمیخته از نوع کیفی و کمی متوالی بوده و هدف آن بررسی فرآیند یاددهی-یادگیری در محیط الکترونیک دانشگاه تهران بوده است.در مرحله کیفی، محققان از روش تحقیق پدیدارشناسی استفاده کرده اند. مصاحبه ها با دانشجویان و اساتید انجام شد و نمونه گیری به شیوه هدفمند با در نظر گرفتن اشباع داده ها صورت گرفت. یافته های کیفی به بررسی عمیق تجربیات 25 دانشجو و 18 مدرس درگیر در یاددهی-یادگیری الکترونیک در این دانشگاه پرداخته و الگوی نظری فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک در دانشگاه تهران را معرفی کرده است. در قسمت کمی، با توجه به اطلاعات مرحله کیفی و بررسی های نظری گسترده تر، پرسش نامه فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک توسط نویسندگان ساخته و اعتبارسنجی شده است. این پرسش نامه پس از بررسی روایی محتوایی افراد خبره؛ با تعداد 495 دانشجوی دانشگاه تهران که به آن پاسخ دادند، تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی شد. تمامی تحلیل ها روایی و پایایی نهایی این پرسش نامه را با 35 گویه و 8 عامل و آلفای کرونباخ کلی بالای 7/0 تایید کردند؛ بنابراین این سازه به عنوان ابزاری جهت بررسی فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک دانشگاه ها می تواند معرفی شود.پژوهش حاضر عناصر اساسی فرآیند یاددهی-یادگیری در محیط الکترونیک دانشگاه تهران را شناسایی کرده و الگوی مفهومی تطبیقی با نیازها و ویژگی های این مؤسسه آموزش عالی را ارائه کرده است. همچنین با معرفی پرسش نامه فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک به معرفی ابزاری جهت بررسی این مهم در این موسسه و سایر موسسات آموزشی همت گمارده است.
بررسی ادراکات استعاری دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم درباره حل مسائل ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای آگاهی از باورهای ریاضی دانش آموزان، استفاده از استعاره ها می تواند مفید واقع شود زیرا استعاره ها، دیدگاه ها و باورهای واقعی افراد را آشکار می سازند. هدف پژوهش حاضر، بررسی ادارکات استعاری دانش آموزان پایه چهارم درباره حل مسائل ریاضی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. جامعه آماری، دانش آموزان پایه چهارم شهرکرد بود که براساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 184 پسر و 177 دختر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ای شامل سه مسئله انتشاریافته تیمز 2019 بود که در انتهای هر مسئله ، پرسشی دررابطه با دیدگاه دانش آموزان قرار داشت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده گردید. با بررسی استعاره های دانش آموزان و دلایلی که بیان کرده بودند، مقوله های «آسان»، «لذت بخش»، «نیازمند تلاش و هوش بالا»، «کاربردی»، «آزاردهنده» و «دشوار» به دست آمد. هریک از مقوله ها، بیانگر دیدگاه های متنوع دانش آموزان بودند. برای مثال، برخی از دانش آموزان به استعاره هایی مانند «سفر به شمال» اشاره داشتند که در مقوله «لذت بخش» جای گرفتند و نشان می دهند از حل مسائل ریاضی لذت می برند. عده ای نیز استعاره هایی مانند «کوهنوردی» و «دلفین» را بیان نمودند که در مقوله «نیازمند تلاش و هوش بالا» قرار گرفتند که آشکار می کنند، حل این مسائل به هوش و تلاش نیاز دارد. استعاره های دیگری نیز مانند «افتادن در چاه» بیانگر باورهای منفی و ناخوشایند بودن این مسائل برای دانش آموزان بود که در مقوله «آزاردهنده» جای گرفتند. نتایج نشان داد که مقوله «دشوار» نسبت به سایر مقوله ها برای هر مسئله پرتکرارتر بود. همچنین، دانش آموزانی که به مقوله هایی با مفاهیم منفی اشاره داشتند، عموما در حل مسائل، عملکرد ضعیف تری از خود نشان دادند. نتایج آزمون مجذورخی بیانگر عدم تفاوت معنی دار بین مقوله های دختران و پسران بود. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده برنامه ریزان آموزشی و معلمان ریاضی قرار گیرد. زیرا آگاهی از باورهای دانش آموزان، معلمان ریاضی را در جهت به کارگیری روش های کارآمدتر که مبتنی بر کاوش و تجربیات دانش آموزان هستند، هدایت می نماید و همین امر موجب تقویت علاقه، انگیزه و باور به سودمند و کاربردی بودن حل مسئله ریاضی می گردد. همچنین، به معلمان این امکان را می دهد که برای اصلاح باورهای منفی دانش آموزان تلاش کنند.
کاربست برنامه گفت وشنودی ویژه پرورش ادراک زیباشناختی دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
145 - 162
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اجرا و سنجش میزان اثربخشی «برنامه آموزشی گفت و شنودی ویژه پرورش ادراک زیباشناختی دانشجو-معلمان»، به روش روایی هنرمحور انجام شد. ده تن از دانشجو - معلمان دانشگاه فرهنگیان که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، برنامه آموزشی ویژه پرورش ادراک زیباشناختی را تجربه و داده های خود را در کارپوشه های شخصی ثبت کردند. به منظور سنجش میزان اثربخشی برنامه، نخست کارپوشه دانشجو-معلمان مجموعاً توسط پنج تن از صاحب نظران موضوعی در حوزه هنر که با روش «نمونه گیری هدفمند» انتخاب شده بودند ارزیابی شدند. سپس پژوهشگر به ارزیابی کارپوشه ها پرداخت. با استناد به داده های موجود در کارپوشه هر یک از دانشجو-معلمان، نشانه های اثربخش بودن یا نبودن تکلیف های یادگیری آرتاگرافیک در ارتقای ادراک زیباشناختی، با در نظر گرفتن چهار مقیاس چهار رتبه ای (بسیار زیاد، زیاد، محسوس و ناچیز) مورد قضاوت نهایی قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند برنامه آموزشی ویژه پرورش ادراک زیباشناختی مبتنی بر تعلیم و تربیت گفت وشنودی، با تکلیف های یادگیری آرتاگرافیک، ب ه خوبی از سوی دانشجو-معلمان مورد پذیرش واقع شد و توانست ادراک زیباشناختی دانشجو-معلمان را در این ابعاد افزایش دهد: دقت به جنبه های فرمال؛ توان بازنمایی و رمزگذاری جنبه ای از تجربه های زیسته در آثار هنرهای بصری و مسئولیت پرده برداشتن یا رمزگشایی از آن با شرحی به شکل مکتوب و شفاهی؛ قدرت ابراز خویشتن و تبدیل احساسات به کلمات؛ تأمل و واکاوی خویشتن؛ تعامل و درک جهان دیگران.
آینده پژوهی توسعه آموزش هوشمند با در نظر گرفتن نقش فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
176 - 194
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرکز ما در این پژوهش بر هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء است. این دو، مجموعه ای از فناوری هایی هستند که ضمن تمایز آفرینی به سرعت در حال گسترش می باشند و جنبه های مختلف مربوط به آموزش را به طور اساسی تغییر می دهند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش شناسایی سناریوهای توسعه آموزش مبتنی بر درک صحیح از تغییرات در روند توسعه فناوری در سطح بین المللی است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر روش از نوع آمیخته اکتشافی است. بدین ترتیب ابتدا در گام اول با روش کیفی مرور ادبیات پژوهش پیشران ها شناسایی و در گام دوم با روش کمّی آزمون دوجمله ای تأیید شدند، سپس در گام سوم با روش دیمتل به تحلیل پیشران ها پرداخته شد. در نهایت پس از شناسایی عدم قطعیت های کلیدی، در گام چهارم با استفاده از روش تحلیل متوازن تأثیر متقابل، سناریوها استخراج و سپس تدوین گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های خبره سنجی برای روش های آزمون دوجمله ای، دیمتل و تحلیل متوازن تأثیر متقابل است. بدین ترتیب جامعه نظری در گام های دوم الی چهارم پژوهش را خبرگان آگاه به موضوع پژوهش به تعداد 20 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند تشکیل می دهد.
یافته ها: ما نهایتاً توانستیم 16 پیشران تأثیرگذار را شناسایی کنیم و بر مبنای حالت های تأثیرگذاری آنها که آینده را متأثر می سازد به تدوین سه سناریو محتمل بپردازیم.
بحث و نتیجه گیری: نتایج ما تأکید می کند که تحقیقات هوش مصنوعی تأثیر قابل توجهی بر ساختار آموزشی دارد. جنبه های مهم رشد هوش مصنوعی بر آموزش شامل صنعت آموزش خصوصی قوی و علاقه فزاینده بین المللی است. این مطالعه بر اساس رهنمودهای تحقیقاتی مبتنی بر شواهد، دستور کار روشنگری را برای آینده ارائه می دهد که به محققان آینده، هوش مصنوعی برای شناسایی مسائل تحقیقاتی معاصر و توسعه تحقیقات تأثیرگذار برای حل مشکلات پیچیده اجتماعی کمک می کند.
.
چالش های رسانه های دیجیتالی در تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی و ارائه راهکارهای پیشگیرانه آن
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
24 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی چالشهای رسانه-های دیجیتال در تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی و راهکارهای پیشگیرانه آن است. روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوای کیفی) و استنتاجی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای- اسنادی است و اسناد مورد تحلیل شامل کتب، پایان نامه، مقالات و پیشینه مطالعاتی است. یافته های پژوهش نشان داد؛ مهمترین چالش های رسانه های دیجیتال در تربیت اخلاقی دانش آموزان شامل هنجارشکنی، قانون گریزی، تزلزل جایگاه تربیتی والدین و مربیان، سست شدن فضایل تربیتی و اخلاقی، روزمرگی و نابودی تفکر انتقادی، توجه به نیازهای لوکس و غیر ضروری، نقض حریم خصوصی است. همچنین نظارت بر استفاده بهینه از رسانه های دیجیتال (شامل تعیین چارچوب محدودکننده و تقویت تعاملات بین فردی و گروهی)، ایجاد چهره ای الگویی در استفاده منطقی از رسانه ها (شامل مدیریت زمان و میزان استفاده، مدیریت و نظارت بر محتوای رسانه ها، حفظ حریم خصوصی)، پرهیز از معصوم پنداری رسانه ها ، پرورش مهارت تفکر انتقادی و فراگیری سواد رسانه ای مهمترین راهکارهای پیشگیرانه آن است. در پایان می توان چنین نتیجه گیری کرد؛ اگر رسانه های دیجیتال نتوانند همسو با اهداف تربیت اخلاقی نهاد آموزش و پرورش به پرورش کودکانی اخلاق مدار، آگاه، توانمند و مسئولیت پذیر بپردازد در آینده قبول صلاحیت های آن از سوی گروه های مرتبط ذینفع (خانواده ، مدرسه و جامعه) زیر سؤال خواهد رفت.
تحلیل گفتمان فیلم میم مثل مادر با رویکرد لاکلا وموفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
97 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف: سینما به بازنمایی واقعیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میپردازد. تحلیل گفتمان بارویکرد لاکلا وموفه نیز واقعیتهای زبانی را با توجه به مؤلفه هایی همچون ایدئولوژی، اجتماع، فرهنگ و سیاست بازنمایی میکند. بازنمایی معلولیت در رسانه از این حیث حائز اهمیت است که رسانه در ایجاد نگرش و تغییر نگرش به معلولیت نقش مهمی ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد عناصر اجتماعی معلولیت چگونه در فیلم میم مثل مادر تقویت یا بازتولید شده است و چه نظام معنایی پیرامون معلولیت در این فیلم شکل گرفته است. روش: فیلم میم مثل مادر در دوسطح متنی و نمایشی با ابزارهای مفهومی و روش شناختی لاکلا و موفه مورد بررسی قرار گرفت. سپس داده های کامل فیلم با استفاده از مولفه های گفتمانی مطرحشده در نظریه آنها مورد توصیف وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در این پژوهش به سه مفصل بندی و سه نظم گفتمانی دست یافته شد. مفصل بندی شخصیت مادر حول دال مرکزی مادران گی، شخصیت پدر حول دال مرکزی خودمحوری و شخصیت فرد معلول حول دال مرکزی آگاهی از ناتوانی است. نظم گفتمانی عقلانی، عاطفی، خشونت بار سه نظم گفتمان مسلط در این فیلم بوده است. بحث و نتیجه گیری: گفتمان عاطفی در این فیلم در مورد معلولیت برجسته سازی شده، نظم گفتمانی عقلا نیت طرد و نظم گفتمانی خشونت بار به حاشیه رانده شده است
نقش میانجی تصمیم گیری هوشمند در رابطه بین انعطاف پذیری فناوری و تیم پذیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه نقش میانجی تصمیم گیری هوشمند در رابطه بین انعطاف پذیری فناوری و تیم پذیری انجام گرفت. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از بعد شیوه ی اجرا رویکرد مدل سازی معادله ساختاری ماتریس همبستگی- کوواریانس محور است. جامعه ی پژوهش، کلیه ی مدیران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه بودند که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و بر مبنای فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 320 نفر انتخاب شد. ابزارها شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری فناوری و تصمیم گیری هوشمند محقق ساخته و تیم پذیری سلطانی (2008) بود که روایی محتوایی آن ها از نظر متخصصان مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ برای انعطاف پذیری فناوری 91/0، تصمیم گیری هوشمند 95/0 و تیم پذیری 89/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل توصیفی و تحلیل استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. نتایج نشان داد: انعطاف پذیری فناوری تأثیر مستقیم بر تیم پذیری و تصمیم گیری هوشمند دارد، همچنین تصمیم گیری هوشمند تأثیر مستقیم بر تیم پذیری دارد و در پایان انعطاف پذیری فناوری تأثیر غیرمستقیم از طریق تصمیم گیری هوشمند بر تیم پذیری دارد.