فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
49 - 78
حوزههای تخصصی:
The teacher ranking system in Iran is intended to enhance performance and motivation but encounters several challenges. This study aims to investigate Iranian teachers' experiences and perceptions of this ranking system using a qualitative, interpretative phenomenological approach. Data were gathered through semi-structured interviews with 15 teachers from various Iranian cities. Findings revealed that the ranking system impacted four main areas: psychological effects, professional development, transparency and fairness, and educational quality. It supports professional growth, transparency, and improved teaching methods, but can also cause stress, psychological pressure, and reduced focus on teaching, potentially lowering teaching quality. Strengths of the system include professional development, increased transparency, skill updates, and fostering healthy competition. Conversely, its weaknesses involve heightened stress, diminished teaching focus, and reduced quality. Recommendations for improvement include revising evaluation criteria, establishing supportive measures for teachers, involving them in the evaluation process, and increasing educational programs and workshops for professional development. These adjustments aim to mitigate the system's negative effects, boost teacher motivation and job satisfaction, and ultimately enhance the overall quality of education in schools.
تحلیل اکتشافی- ساختاری نارسایی های تدوین برنامه های درسی آموزش زبان دوم بر اساس معیارهای پساروش: ارائه راهبرد مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
187 - 212
حوزههای تخصصی:
تغییرات پارادایمی و نظری در ابعاد گوناگون آموزش زبان دوم از رفع کامل نارسایی های رویکردهای سنتی آموزش عاجز مانده و حتی در برخی موارد مشکلات جدیدی را ایجاد کرده است. در این میان، تهیه، تدوین و اجرای برنامه درسی به عنوان شاکله و چارچوب آموزش، از این کاستی ها مستثنا نبوده است. در دو دهه گذشته اصولی تحت پساروش در آموزش زبان مطرح شده است که ظرفیت رفع نقایص پیشین را دارد. بر همین اساس، تحقیق حاضر با استخدام مبانی نظری پساروش و اتخاذ رویکردی تلفیقی، ضمن کشف پدیدارشناختی و اعتباربخشی عاملی تعقیبی نارسایی های تدوین برنامه درسی آموزش زبان در کشور، از خروجی آن برای تحلیل ساختاری و ارائه راهبرد مدیریت آموزشی مطلوب در ماتریس اثرات متقاطع و متوازن، استفاده کرده است. نتایج نشان داد که مطابق ارزش ایگن نارسایی ها در سه محور فرایندی، دانشی-معرفتی و رویکردی-سیاستی مشهود است ازجمله مهم ترین آن ها می توان به اتخاذ نگاه خطی و محصول محور به آموزش، ناروایی پسینی، محتوای تجویزی-قالبی اشاره کرد .
نقش خودپنداره ی تحصیلی در پیش بینی خودکارآمدی ریاضی دانش آموزان متوسطه دوره دوم
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق تعیین نقش خودپنداره ی تحصیلی در پیش بینی خودکارآمدی ریاضی دانش آموزان متوسطه دوره دوم بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات رابطه ای است. نمونه آماری عبارت از 255 نفر است که به صورت تصادفی خوشه ای از بین دانش آموزان مدارس متوسطه دوم ناحیه 5 شهر تبریز انتخاب شدند. دانش آموزان به وسیله پرسشنامه های خودپنداره ی تحصیلی لی یو و وانگ و پرسشنامه ی خودکارآمدی ریاضی بتز و هاکت مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های بدست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که بین خرده مقیاس های خودپنداره ی تحصیلی و خودکارآمدی ریاضی در دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد (001/0P>). خرده مقیاس های خودپنداره تحصیلی می توانند 18 درصد تغییرات را در خودکارآمدی ریاضی پیش بینی کنند. در بین دو متغیر پیش بین، اعتماد تحصیلی قدرت پیش بینی بالاتری دارد. نتایج این تحقیق اهمیت توجه به خودپنداره تحصیلی را در ارتقای خودکارآمدی دانش آموزان خاطرنشان می سازد.
دیالکتیک مرگ و زندگی در اشعار أحمد مطر
حوزههای تخصصی:
انسان همواره با مرگ اندیشی و اشتیاق به زندگی روبروست و این احساسات هیچ گاه از آدمی جدا نیست، اما در جوامعی که در معرض تنش های سیاسی و اجتماعی است، تقابل این دو در روح و روان آدمی بیشتر حس می شود. شاید از همین روست که مرگ و زندگی از جمله درون مایه های پربسامد دیوان های شاعران عرب به ویژه شاعران مقاومت است. احمد مطر شاعر معاصر عراقی است که بیان مشکلات و آلام مردم از بن مایه های شعر اوست، از این قاعده مستثنی نیست. این پژوهش با تکیه بر شیوه وصفی تحلیلی، درصدد بررسی دیدگاه احمد مطر در مورد مرگ و زندگی با تکیه بر اشعار اوست. نتایج این پژوهش نشان می دهد که أحمد مطر از هیچ فرصتی برای بیان دردها و مصیبت های مردم فروگذار نکرده و مرگ را نیز با درد و مشکلات جامعه و حکام عرب تلاقی می دهد و زنده یا مرده بودن انسان ها را مرهون بیداری آن ها در مقابل ظلم و ستم می داند. مطر با درهم آمیختن مرگ و زندگی با مضامینی چون اختناق حاکم، مسأله فلسطین و بی تفاوتی جامعه عربی و ترس، با یادآوری مرگ، مردم را به تلاش و مبارزه برای زندگی بهتر و نهراسیدن از مرگ فرامی خواند. از نظر او انسانی که در مقابل استبداد حاکمان و درد هم وطنان خود سکوت پیشه کند و آن را نادیده انگارد، مرده است.
بررسی میزان توجه به شاخص های تربیت اخلاقی در کتب نگارش فارسی دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: یکی از مسائل حائز اهمیت در حوزه ی آموزش وپرورش، تربیت اخلاقی است. هدف این پژوهش، بررسی میزان توجه به شاخص های تربیت اخلاقی در کتاب های نگارش فارسی دوره اول ابتدایی بود. روش ها :در این مطالعه از روش های تحلیل محتوا و «آنتروپی شانون» برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. باتوجه به ماهیت موضوع، محتوای کتاب های نگارش فارسی دوره اول ابتدایی به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها، از روش خودبازبینی محقق استفاده شد؛ هم چنین با بررسی یافته های پژوهش توسط اساتید علوم تربیتی، اعتبار یافته های نهایی تایید شد. یافته ها:یافته ها نشان داد که، در کتاب نگارش فارسی اول ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی دین داری (521/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه های همدلی و تفکر و تعقل (0) است.در کتاب نگارش فارسی دوم ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی عادات خوب (445/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه های همدلی و تفکر و تعقل (0) است. در کتاب نگارش فارسی سوم ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی عادات خوب (433/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه ی تفکر و تعقل (0) است. نتیجه گیری:باتوجه به یافته های پژوهش؛ در محتوای این کتاب ها، به برخی از مولفه های تربیت اخلاقی کمتر توجه شده است.
نقش کیفیت آموزش کارکنان در بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت آموزش کارکنان در بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی جمهوری اسلامی ایران انجام شد. بدین منظور داده ها در دو بخشی کیفی و کمی گردآوری گردید. نمونه گیری در بخش کیفی از میان صاحبنظران، مدیران ارشد فدراسیون ها و اساتید دانشگاه در رشته های مربوط به روش گلوله برفی انجام شد (12=n) و داده ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته گردآوری شد. برای تحلیل کیفی از روش تحلیل مضمون نرم افزار MaxQDA استفاده شد و تایید مفاهیم و مقوله های بدست آمده با استفاده از روش دلفی فازی انجام گردید. در بخش کمی، نمونه گیری از میان کارکنان فدراسیون های ورزشی و به روش تصادفی طبقه ای انجام شد (300=n) و داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. این پرسشنامه بر اساس شاخص های بدست آمده از مرحله کیفی تنظیم گردید و پایایی و روایی آن تایید شد. تجزیه و تحلیل داده های کمی توسط آزمون آماری همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد.یافته ها نشان داد 52 شاخص در 6 دسته بندی کلی شامل 1-ارتباطات، 2-شایستگی/ارزش، 3-مدیریت/ اختیار، 4-مشارکت، 5-حیطه عمل/معماری و 6-منابع انسانی/مهارت ها، بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی ایران را تعیین می کند. همچنین یافته ها نشان داد که از میان 52 شاخص شناسایی شده، تعداد 15 شاخص همراستایی راهبردی با کیفیت آموزش کارکنان فدراسیون های ورزشی رابطه معناداری دارد. نتایج تحقیق حاضر تایید کرد که کیفیت آموزش می تواند بر شاخص های بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی ایران اثرگذار باشد و کیفیت آموزش نیز با توسعه این شاخص ها مربوط است.
طراحی و اعتباریابی الگوی حس حضور در سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس حضور در محیط های الکترونیکی، پیش زمینه ای مهم در توسعه کارایی این نوع محیط های یاددهی- یادگیری است؛ از این رو، تلاش برای زیادکردن احساس حضور یادگیرندگان در محیط های یادگیری الکترونیکی اهمیت فراوانی دارد. بر همین مبنا، به منظور شناسایی زمینه های حس حضور در سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی و تدوین الگوی مطلوب، این پژوهش به روش ترکیبی اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش پیمایشی بهره گرفته شد. در بخش کیفی با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی- قیاسی و همچنین گروه کانونی به شناسایی مؤلفه های سه بُعد شناخته شده از حس حضور (براساس رویکرد قیاسی) و همچنین ابعاد و مؤلفه های جدیدی از حس حضور (براساس رویکرد استقرایی) توجه شده است. در این راستا، جامعه آماری در بخش کیفی را پژوهش های داخلی و خارجی (2010 تا 2021) مرتبط با موضوع پژوهش و همچنین اساتید و متخصصان رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی در حوزه یادگیری الکترونیکی تشکیل دادند. به این منظور، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور و هدفمند در دسترس، تعداد 75 مقاله به صورت پالایش سیستماتیک و نیز 9 نفر از اساتید مرتبط برای تشکیل گروه کانونی انتخاب شدند. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل و براساس نتایج به دست آمده پیشنهادهایی برای شکل گیری الگوی تلفیقی حس حضور ارائه شد. در بخش کمی داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گرد آوری شد. برای پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه و روایی محتوایی پرسشنامه با محاسبه دو شاخص نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا تأیید شد. جامعه آماری بخش کمی را نیز اساتید و دانشجویان مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات در آموزش تشکیل دادند که 50 نفر از ایشان به روش نمونه گیری در دسترس برای اعتباریابی درونی الگو انتخاب شدند. برای تحلیل داده های کمی از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. در بخش کیفی پس از پالایش کدهای باز، مؤلفه ها و ابعاد نهایی حس حضور شامل احساس باهم بودن، تنظیم قواعد مشترک میان اعضا، خودکارآمدی درک شده، موفقیت در کسب تجربیات یادگیری، ایجاد توانمندی در به کارگیری دانش جدید، توانمندی در اثرگذاری بر دیگران، خودراهبری یادگیرنده و درگیری فعال یادگیرنده شناسایی شد. در ادامه، ابعاد نهایی حس حضور شامل: حضور اجتماعی، یادگیری، شناختی، فیزیکی، آموزشی، عاطفی، خودگردانی و زیبایی شناختی هستند. نتایج آزمون تی تک نمونه ای برای ارزیابی اعتبار درونی الگو نشان دهنده آن بود که نظر متخصصان در رابطه با کل مدل طراحی شده با سطح معناداری 001/0 و در سطح آلفای 01/0 بیشتر از حد وسط بوده است (01/0 > p)؛ درنتیجه متخصصان اعتبار درونی الگوی طراحی شده را مطلوب ارزیابی کردند.
ارائه مدل تأثیر تعارض والد_ فرزند و عملکرد خانواده اصلی بر پرخاشگری با میانجی گری کمال گرایی و سبک های هویت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
75 - 92
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه ی مدل تاثیر تعارض والد –فرزند و عملکرد خانواده اصلی بر پرخاشگری با میانجیگری کمالگرایی و سبک های هویت در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه پرخاشگری آیزنک و گلن ویلسون (۱۹۷۵)، پرسشنامه تعارض والد – فرزند فاین و همکاران (1983)، پرسشنامه عملکرد خانواده اصلی هاوشتات و همکاران (1985)، پرسشنامه کمال گرایی تری شورت وهمکاران (1985) و پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی و همکاران (۲۰۱۳) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) و حداقل سازی مربعات جزئی (PLS) و بکارگیری نرم افزارهای SPSS26 و Smartpls3 انجام شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تعارض والد- فرزند و عملکرد خانواده اصلی به صورت مستقیم و به صورت غیرمستقیم از طریق کمال گرایی و سبک های هویت بر پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه تاثیر گذار بود. همچنین مدل تعارض والد- فرزند و عملکرد خانواده اصلی از طریق کمال گرایی و سبک های هویت بر پرخاشگری از برازش مطلوبی برخوردار بود (P<0.05). بر اساس نتایج می توان با کاهش تعارض والد- فرزند، تقویت عملکرد خانواده ، سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری، و همچنین هدایت صحیح کمال گرایی، پرخاشگری در دانش آموزان را کاهش داد.
روند تحول مفهوم سازمان آموزشی: از پریشانی تا تکاپوآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
23 - 50
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روش استنتاج منطقی روند تحول مفهوم سازمان آموزشی از زمان یونان باستان تاکنون مورد بررسی قرار گرفته، آنگاه بر پایه رویکرد عصب پدیدارشناسی معنای بدیل سازمان آموزشی ارائه شده است. بنابراین نخست تصریح شده است سازمان آموزشی در طول تاریخ دو دوره سایه (پریشانی) و وابستگی را پشت سرگذاشته است. در دوره اول که پیش از انقلاب صنعتی است سازمان آموزشی هنوز مشخصه های معین خود را ظاهر نکرده و آموزش به صورت پراکنده توسط نهادها و افراد مختلف صورت می پذیرفت. بعد از انقلاب صنعتی و پیدایش سازمان های مختلف، سازمان آموزشی متاثر از نظریه های مدیریت و سازمان دولتی و صنعتی، ساختار و تعریف نسبتاً مشخصی دارد. در نتیجه مفهوم آن با پایه همین نظریه ها تبیین شده است. در ادامه با بررسی سازمان آموزشی تکاپوآفرین که برآمده از نظریه عصب پدیدارشناسی به یادگیری و شناخت است، به مفهومی بدیل از سازمان آموزشی پرداخته شد. در این تعریف عنصر «مکان» در محیط و جامعه بسط یافته، عنصر«زمان» محدودیت خود را از دست داده، عنصر «یادگیرنده» مبتنی بر شرایط، مسیر، زمان و مکان یادگیری تعریف شده ، عنصر «معلم» صرفاً یک انسان استخدام شده تلقی نشده و هر کس یا حتی چیزی است که فرایند یادگیری را برای شاگرد تسهیل کند و «روش آموزش-رهبری سازمان آموزشی» با تغییر از ایستایی به پویایی، از تک صدایی به چند صدایی و از تمرکز گرایی به تمرکز زدایی دچار تحول می شود. سازمان آموزشی تکاپوآفرین در پی آن است که عنصرهای «انسانیت» و «زندگی» را به عرصه آموزش و پرورش برگرداند.
فراتحلیل اثربخشی برنامه های بهبود کیفیت رابطه معلم-دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
285 - 310
حوزههای تخصصی:
کیفیت رابطه معلم-دانش آموز تأثیرات معناداری بر نتایج تحصیلی و غیرتحصیلی دانش آموزان دارد. به همین دلیل، برنامه های متنوعی با هدف بهبود این روابط توسعه یافته اند. در پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این برنامه ها و شناسایی تعدیل گرهای مؤثر بر آن ها، از روش فراتحلیل استفاده گردید. براساس رویکرد پریزما و پس از تعیین معیارهای ورود و خروج، 24 پژوهش واجد شرایط همراه با 55 اندازه اثر با استفاده از CMA3 تحلیل شدند. اندازه اثر کلی این برنامه ها با مدل اثرات تصادفی 246/0 محاسبه شد که نشان دهنده اثربخشی اندک تا متوسط برنامه های موجود و مسیر دشوار توسعه برنامه های تاثیرگذار بود. نتایج تحلیل تعدیل گرها نشان داد که جنسیت، ماهیت برنامه (فردی یا گروهی) و نوع طراحی پژوهش (تصادفی یا شبه آزمایشی) تأثیر معناداری بر اثربخشی نداشتند. ولی برنامه های اجراشده در مقطع ابتدایی اثربخشی بیشتری نسبت به پیش دبستان داشته و کمبود این برنامه ها برای مقاطع بالاتر از ابتدایی قابل توجه بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر برنامه ها در فرهنگ های فردگرای غربی طراحی شده اند و تاکنون هیچ برنامه ای در ایران توسعه نیافته است. یافته های این پژوهش نشان دهنده یک خلا جدی پژوهشی در سطح بین المللی در زمینه طراحی برنامه های با اثربخشی بالاتر از متوسط و منطبق با نیازهای تحولی دانش آموزان، به ویژه برای مقاطع بالاتر از ابتدایی است. همچنین ضرورت طراحی برنامه هایی با اثربخشی بالا و متناسب با فرهنگ ایران و تطبیق آن ها با نیازهای تحولی دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی آشکار شد. یافته های این پژوهش برای سیاست گذاران آموزشی، پژوهشگران و معلمان به منظور دستیابی به نتایج گسترده تر ناشی از بهبود کیفیت این رابطه قابل استفاده است.
مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
205 - 230
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نافرمانی مقابله ای، از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که پیامدهای مخرب متفاوتی را برای والدین به همراه دارند. این پیامدها منجر به ایجاد چرخه معیوبی می شود که هم به والدین و هم به کودکان آسیب می رساند. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (پایه یکم تا سوم) با اختلال های نارسایی توجه-فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و بهنجار در سال تحصیلی 98-97 شهر کاشان، تشکیل می داد که از این میان 149 کودک داوطلب واجد شرایط انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص علائم مرضی کودکان اسپیرافکین وگادو (1984)، پرسشنامه تنیدگی والدگری آبیدین (1991) و سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغییری، کروسکال والیس و یومان ویتنی تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بین سرمایه روان شناختی وتنیدگی والدگری والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار تفاوت معناداری دارد (05/0>P). نتایج نشان داد که حضور یک کودک با اختلال های رفتاری و هیجانی، تنیدگی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند جنبه هایی از سلامت روان آن ها را دستخوش تغییر کند؛ بنابراین آگاهی از این عوامل منجر به تسهیل ارائه خدمات آموزشی و درمانی خواهد شد.
استلزامات معلمی در عصر دیجیتال: واکاوی شایستگی های ضروری تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با برنامه آموزشی در بستر آموزش مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
237 - 255
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی شایستگی های ضروری تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با برنامه آموزشی در بستر آموزش مجازی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه با رویکرد کیفی و مشارکت 15 نفر از خبرگان حوزه فناوری های آموزشی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و به روش نمونه گیری گلوله برفی انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با کدگذاری دستی به شیوه تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی و مدل آتراید-استرلینگ انجام پذیرفت. تأیید روایی با به کارگیری راهبردهایی همچون اجرای فرایند نظام مند ثبت داده ها، افزایش تعداد و تنوع در مصاحبه شوندگان، بازنگری مکرر داده ها، کنترل توسط اعضا و محققان بیرونی انجام شد؛ و سنجش پایایی از طریق پایایی بازآزمون و پایایی بین دو کدگذار به صورت دستی انجام گرفت و بعد از اتمام کدگذاری، نتایج این دو کدگذاری با یکدیگر مقایسه و از روش هولستی استفاده شد.یافته ها: نتایج تحلیل مضمون نشانگر آن بود که در مجموع از 15 مصاحبه انجام یافته، 79 کد باز یا مضمون پایه استخراج شد که بعد از حذف موارد تکراری به 37 مضمون تقلیل یافت که این 37 مضمون در قالب 11 مضمون سازمان دهنده اصلی شایستگی فردی معلم، شایستگی اجتماعی معلم، اخلاق حرفه ای معلم، تسلط بر محتوا، آشنایی با فناوری و مهارت های فنی، دانش و اصول استفاده از فناوری، انتقال اطلاعات در آموزش مجازی، استفاده از فناوری در آموزش، مدیریت کلاس در فضای دیجیتال، توجه به ویژگی های روان شناختی دانش آموزان در ارزشیابی و تلفیق فناوری با برنامه آموزشی در ارزشیابی و 4 مضمون فراگیر شایستگی های شخصی و حرفه ای معلم، شایستگی های علمی و فنی معلم، توانمندی در آموزش و تدریس و ارزشیابی و ارزیابی آموزشی می باشند.نتیجه گیری و پیشنهادها: در این راستا، می توان چنین نتیجه گرفت که برای تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با برنامه آموزشی در بستر آموزش مجازی، شایستگی های وجود دارد که معلمان با دارا بودن این شایستگی ها، می توانند به بهترین نحو در تلفیقی این فناوری های با برنامه های درسی و آموزشی موفق باشند.نوآوری و اصالت: واکاوی شایستگی های ضروری تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با برنامه آموزشی در بستر آموزش مجازی به صورت جامع مدنظر قرار گرفته است.
اثربخشی مداخله آموزشی سیستم های یادگیری چندگانه برحافظه ی کاری و توجه دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال خواندن یکی از انواع اختلالات یادگیری ویژه است که به مشکلات تحصیلی و یادگیری در دانش آموزان منجر می شود و در مدارس میزان شیوع بالایی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر سیستم های یادگیری چندگانه بر بهبود حافظه ی کاری و توجه در دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود، جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان با اختلال خواندن در دوره دوم ابتدایی شهرستان مراغه بود که 30 نفر از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی ) 15 نفر( و گواه ) 15 نفر( جای دهی شدند. برای هر گروه از مشارکت کنندگان، نخست آزمون وکسلر ) WISC-R ۱ ، نسخه 5( و سپس آزمون تشخیص خواندن نما ) کرمی و نوری، 1388 ( و سپس آزمون حافظه ی کاری و آزمون توجه استروپ ) Stroop ( اجرا شد. سپس برنامه آموزشی مبتنی بر سیستم های یادگیری به مدت 14 جلسه 45 دقیقه ای روی گروه آزمایشی اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: براساس یافته های پژوهش بین 2 گروه آزمودنی از نظر حافظه ی کاری و تعداد خطا و زمان وا کنش در توجه تفاوت آماری معنا داری وجود داشت و تعدادی خطای گروه آزمایشی کمتر از گروه گواه و زمان وا کنش گروه آزمایشی کمتر از گروه گواه بود. نتیجه گیری: با توجه به تفاوت آماری عملکرد 2 گروه آزمودنی می توان نتیجه گرفت که مداخله آموزشی مبتنی بر سیستم های یادگیری بر حافظه ی کاری و توجه اثربخش بوده و باعث بهبود عملکرد حافظه ی کاری و توجه دانش آموزان با اختلال خواندن می شود. بنابراین، پیشنهاد می شود مربیان مشکلات یادگیری ویژه از این نوع برنامه ها برای بهبود اختلال خواندن دانش آموزان خود استفاده نمایند.
ارائه مدل جذب دانشجو در دانشگاه فرهنگیان بر اساس انگیزه های دانشجومعلمان مطابق با اساسنامه دانشگاه فرهنگیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
99 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حال حاضر با هدف ارائه مدل جذب دانشجو در دانشگاه فرهنگیان با توجه به تجارب زیسته و انگیزه های یکی از دانشجویان همگام با نگاهی بر اساسنامه این دانشگاه نگاشته شده است. روش انجام این پژوهش کیفی از نوع روایت پژوهی یا به عبارتی زیست نگاری بوده که در آن سوژه از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش مصاحبه ی بدون ساختار بوده که منجر به تولید مقولات و مضامین شده است. کدگذاری ها بر اساس روش استراوس و کوربین انجام شد. تحلیل روایت ها بر اساس روش تحلیل مضمون انجام شد. به منظور اطمینان از روایی روش های خودبازبینی محقق، چندسو سازی داده ها، تحلیل مورد منفی یا متباین و همچنین ناظران بیرونی مانند کمک از همکاران و استاد راهنما صورت گرفت. یافته ها حاکی از 9 مضمون و 18 مقوله محوری است که در فرآیند انتخاب سوژه مورد مطالعه در گرایشش به دانشگاه فرهنگیان نقش داشته است و انگیزه ها را نمایان می سازد. این 9 مضمون و 18 مقوله از طریق تفسیر و کدگذاری مصاحبه ی بدون ساختار از سوژه استخراج شد. با توجه به انگیزه های مستخرج از تحلیل روایتی تجارب زیسته سوژه و آمیختن آنها با آنچه در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان مدنظر است یک مدل جذب دانشجو ارائه گردید.
شیوع بی مدنی تحصیلی در دانشجویان: نقش سبک های مدیریت کلاس، خودمحق بینی و بلندپروازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
28 - 48
حوزههای تخصصی:
بی مدنی تحصیلی یکی از رفتارهایی منفی در کلاس های درس دانشگاه است بر روند یاددهی-یادگیری تأثیر منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع بی مدنی تحصیلی و نقش سبک های مدیریت کلاس، خودمحق بینی و بلندپروازی در پیش بینی آن در دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان شامل کل دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه گیلان بود. نمونه آماری شامل 433 دانشجو بود که به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های بی مدنی تحصیلی آریاپوران و کمالی(2019)، سبک مدیریت کلاس مارتین و همکاران (1998)، خودمحق بینی تحصیلی آکاکاسو(2002) و بلندپروازی مثبت و منفی ورسترایتین (2017) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین رفتارهای مبتنی بر بی مدنی تحصیلی عبارت بودند از: بدون آمادگی وارد کلاس شدن (%66.51)، بی حوصلگی در کلاس (%58.66)، دیر آمدن به کلاس (%57.74)، صحبت کردن در هنگام تدریس (%53.35)، عدم توجه در کلاس (%52.19)، شکایت همراه با مخالفت در کلاس (%31.41) و قطع کلاس یا تمام کردن کلاس (%30.71). نتایج نشان داد که به ترتیب مدیریت کلاس تعاملی، خودمحق بینی تحصیلی، مدیریت کلاس مداخله گر و بلندپروازی منفی در پیش بینی بی مدنی تحصیلی دانشجویان نقش معنادار داشتند. براساس یافته ها، استفاده اساتید دانشگاه از سبک های مثبت تدریس از جمله سبک تدریس تعاملی و غیرمداخله گر می تواند در کاهش بی مدنی در دانشجویان نقش داشته باشد. همچنین برگزاری کارگاه های آموزشی در جهت بهبود خودمحق بینی تحصیلی و بلندپروازی منفی در دانشجویان به کاهش بی مدنی تحصیلی کمک خواهد کرد.
طراحی آموزشی مبتنی بر اجتماع یادگیری زبان و تاثیر آن بر یادگیری خود راهبر، انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
161 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی آموزشی مبتنی بر اجتماع یادگیری زبان و تاثیر آن بر یادگیری خود راهبر، انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان در درس زبان انگلیسی انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، نیمه آزمایشی با مراحل پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری در مقطع کارشناسی که در نیم سال دوم سال تحصیلی 1402-1401 واحد درس زبان انگلیسی را انتخاب کردند، بود. به روش نمونه گیری تصادفی ساده (بر اساس قرعه کشی)، تعداد 50 نفر انتخاب و در گروه های آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) جایگذاری شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های استاندارد یادگیری خود راهبر فیشر، انگیزش تحصیلی هارتر و خودکارآمدی تحصیلی شرر و مادوکس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده از تحلیل کواریانس چند متغیری مانکوا جهت آزمون آماری فرضیه اصلی و جهت آزمون آماری فرضیه های فرعی از آزمون تحلیل کواریانس یک متغیری آنکوا در سطح معناداری 05/0=α، استفاده شد. در سطح اطمینان 95 درصد (05/0 = α)، یافته ها نشان داد استفاده از اجتماع یادگیری زبان بر یادگیری خود راهبر، انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان در درس زبان انگلیسی تاثیر مثبت دارد و بر مقدار آن می افزاید. هم-چنین، تاثیر استفاده از اجتماع یادگیری زبان بر یادگیری خود راهبر، انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان متفاوت است. به طوری که استفاده از الگوی مورد بحث نخست بر خودکارآمدی تحصیلی (اندازه اثر: 94/0)، سپس بر انگیزش تحصیلی (اندازه اثر: 70/0) و در نهایت بر یادگیری خودراهبر (اندازه اثر: 64/0) موثر می باشد.
رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی، بی تفاوتی سازمانی، هویت سازمانی با عدالت سازمانی (مطالعه موردی: مدیران مقطع متوسطه شهرستان نورآباد ممسنی)
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
59 - 77
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی، بی تفاوتی سازمانی، هویت سازمانی با عدالت سازمانی از دیدگاه مدیران مقطع متوسطه شهرستان نورآباد ممسنی بود. روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این تحقیق کلیه مدیران مقطع متوسطه شهرستان نورآباد ممسنی به تعداد 55 نفر بود. با توجه به پایین بودن حجم جامعه آماری، کل جامعه آماری بعنوان حجم نمونه انتخاب شد. شیوه نمونه گیری در این پژوهش به تمام شمار بود. جهت گردآوری اطلاعات آماری در این پژوهش از 4 پرسشنامه استاندارد پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کانوسکی (2007)، پرسشنامه بی تفاوتی سازمانی دانایی فرد و همکاران (1389)،پرسشنامه هویت سازمانی چنی(1983) و پرسشنامه عدالت سازمانی کالکیت و همکارانش (2001) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان و پایایی پرسشنامه ها با استفاده ضریب آلفای کرونباخ که برای هر چهار پرسشنامه بالاتر از 70/0 بود، تایید شد. از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری برای آزمون فرضیات پژوهش استفاده شد.یافته ها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون در این مطالعه نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی با ضریب همبستگی 705/0 و سطح معناداری 02/0 رابطه معناداری با عدالت سازمانی دارد. بی تفاوتی سازمانی با ضریب همبستگی 115/0 و سطح معناداری 07/0 رابطه معناداری با عدالت سازمانی ندارد. هویت سازمانی با ضریب همبستگی 517/0 و سطح معناداری 01/0 رابطه معناداری با عدالت سازمانی دارد. و در نهایت با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری مشخص گردید که مدل ارائه شده هم در بخش ساختاری و هم در بخش اندازه گیری از برازش قابل قبولی برخودار می باشد.نتیجه گیری: عدالت سازمانی باعث تقویت رفتار شهروندی و کاهش بی تفاوتی سازمانی در مدیران مقطع متوسطه شهرستان نورآباد ممسنی می شود. همچنین، هویت سازمانی تأثیر عدالت را افزایش می دهد.
ارزشیابی برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش: مطالعه موردی درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
33 - 49
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف ارزشیابی برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش: مطالعه موردی درس ریاضی انجام شد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش در درس ریاضی برای پایه پنجم ابتدایی در نیم سال دوم 1402-1403 بود که توسط 20 معلم و در مجموع 9 ساعت مورد ارزیابی قرار گفت. ابزار مورد استفاده چک لیست های ارائه شده توسط پژوهش قبلی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازt تک نمونه ای استفاده شد و همچنین برای رتبه بندی میزان رعایت اصول طراحی آموزشی در برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش در درس ریاضی از آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج حاصل از رتبه بندی فریدمن نشان داد که به ترتیب بعد فنی، محتوا و طرح تدریس در برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش در درس ریاضی بیشتر رعایت شده است و همچنین نتایج حاصل از t تک نمونه ایی نشان داد که اصول طراحی آموزشی، بعد فنی، بعد محتوا و بعد طرح تدریس معنی دار بودند اما از بین مولفه های طرح تدریس، مولفه های جلب و حفظ توجه، تامل و تفکر، بازخورد و تقویت یادگیری، کاربرد، ارزیابی و جمعبندی مطالب ارائه شده معنی دار نبودند. بنابراین طراحان آموزشی برای بهبود کیفیت یادگیری فراگیران در شبکه آموزش در درس ریاضی باید به مولفه های جلب و حفظ توجه، تامل و تفکر، بازخورد و تقویت یادگیری، کاربرد، ارزیابی و جمعبندی مطالب ارائه شده از بعد طرح تدریس توجه بیشتری داشته باشند.
بازنمائی معنائی ادراکات و توصیفات معلمان و مدیران از طرح جابر در مقطع ابتدائی و چالشهای فراروی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
88 - 102
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: تربیت دانش آموزانی پژوهنده نیاز جامعه پیچیده امروز است، دانش اموزی که تجزیه و تحلیل کنند و به موضوعات پاسخ دهند. بنابراین هدف این پژوهش، بازنمائی معنائی ادراکات و توصیفات معلمان و مدیران از طرح جابر در مقطع ابتدائی و چالشهای فراروی آن است.روش ها: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی است که با رویکرد پدیدار شناسی انجام گرفت. جامعه مطالعه شده در این پژوهش مدیران و معلمان ابتدایی شهر تبریز بود. نمونه پژوهش شامل 18 نفر از مدیران و معلمان با سابقه تبریز بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع فردماهر این نمونه انتخاب شد. ملاک تعداد نمونه هم اشباع نظری بود. برای جمع آوری داده ها ازمصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده ش د. تجزیه تحلیل واطلاعات به روش استرابرت وکارپنتر(2003) انجام شد. یافته ها: از مصاحبه با مدیران و معلمان شهر تبریز در باب طرح جابر و چالشهای آن 432 کد استخراج شد که در قالب4 مضمون اصلی(بسترهای لازم برای موفقیت طرح جابر، پیامدها مثبت ومحاسن طرح جابر ، معایب و محدودیتهای طرح جابر و روش های اصلاح و بهینه کردن طرح جابر) و 16 مضمون فرعی این مضامین سازماندهی شدند.نتیجه گیری: با توجه به اینکه طرح جابر یکی از طرح های پروژه محور در دوره ابتدائی است، می توان با رعایت الزامات فوق و رفع موانع مذکور انتظار داشت که طرح جابر بن حیان پیامدهای مطلوب توانمندی در یادگیری پژوهش، برخورداری از روحیه پژوهشگری و برخورداری از مهارت پژوهشگری را در دانش آموزان مقطع ابتدائی به دنبال داشته باشد.
طراحی و اعتبار یابی الگوی محیط یادگیری مبتنی بر سازنده گرایی برای دانشجویان رشته مامایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، به صورت آمیخته با طرح اکتشافی متوالی انجام شده است. در بخش کیفی، برای استخراج مولفه های طراحی محیط یادگیری مبتنی بر سازنده گرایی و تدوین الگو، از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی بهره گرفته شد. میدان پژوهش شامل ۱۷ جلد کتاب، ۲۳ پایان نامه و رساله، ۸۶ مقاله و ۵ سند مرتبط با آموزش مامایی، آموزش پزشکی، آموزش پرستاری، آموزش بهداشت، نظریه سازنده گرایی، محیط های یادگیری سازنده گرا و یادگیری در محیط واقعی بود. همچنین، برای بررسی جامع این منابع از روش مرور نظام مند استفاده شد. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل ۵۰ نفر از متخصصین حوزه های تکنولوژی آموزشی، آموزش مامایی، آموزش پزشکی، آموزش پرستاری و آموزش بهداشت بود. اعتبارسنجی الگوی طراحی شده با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته ای با ۱۵ سوال بر مبنای مقیاس لیکرت انجام گرفت. روایی محتوایی پرسشنامه از طریق دو شاخص نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) تایید شد. برای سنجش پایایی پرسشنامه نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و اعتبار نتایج با آزمون تی تک نمونه ای ارزیابی گردید. نتایج تحلیل محتوای کیفی، به شناسایی ۸ مقوله اصلی و ۱۲ زیرمقوله برای طراحی الگوی محیط یادگیری مبتنی بر سازنده گرایی منجر شد. این مولفه ها و زیرمولفه ها پس از استخراج، در قالب یک الگوی مفهومی و روندی ارائه گردیدند. نتایج اعتبارسنجی نشان داد که الگوی آموزشی ارائه شده از نظر متخصصان دارای اعتبار و اثربخشی لازم برای آموزش دانشجویان رشته مامایی است.