مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
شاخص های آموزشی
حوزه های تخصصی:
"هدف تحقیق توصیفی حاضر بررسی کارایی داخلی دوره ابتدایی استان های کشور در سال تحصیلی 85-1384 بر اساس شاخص های مصوب بین المللی بوده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن بوده که در تمامی شاخص های کارایی داخلی (نرخ های ارتقاء، تکرار پایه، ترک تحصیل، ماندگاری(بقاء، نگهداری، نگهداشت) در هر پایه، تکمیل(فارغ التحصیلی) دوره، اتلاف، درصد اتلاف ناشی از تکرار پایه، درصد اتلاف ناشی از ترک تحصیل، میانگین طول سالهای تحصیل برای هر فارغ التحصیل، نسبت درون داد به برون داد، ایده آل و ضریب کارایی داخلی استان هایی همچون شهرتهران، تهران، مازندران و اردبیل دارای مطلوبترین وضعیت و استان هایی همچون سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، هرمزگان، خوزستان و کرمان دارای نامطلوبترین وضعیت بوده اند، میانگین کشوری ضریب کارایی داخلی دوره ابتدایی برابر با 8/91% بوده که شهرتهران با 97% بالاترین و سیستان و بلوچستان با 74.8% پایین ترین ضریب کارایی داخلی دوره ابتدایی را در بین استان های کشور داشته اند.
"
تبیین نابرابری های آموزشی و ارائه مدل توسعه آموزشی به منظور آمایش و نیل به عدالت آموزشی مورد شناسی: مناطق آموزشی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نابرابری های آموزشی مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی با استفاده از تحلیل شاخص های آموزشی انجام گرفته است. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری، مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی است. شیوه جمع آوری آمار و اطلاعات به صورت اسنادی است. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تاپسیس، ضریب پراکندگی، تحلیل رگرسیون، تحلیل مسیر و شبکه های عصبی استفاده شده است. نتایج رتبه بندی مناطق با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان می دهد که بین مناطق آموزشی استان نابرابری وجود دارد و از 24 منطقه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی منطقه بوکان به عنوان برخوردارترین و منطقه صومای برادوست به عنوان محروم ترین مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی هستند. با استفاده از مدل ضریب پراکندگی برای اندازه گیری نابرابری معلوم می شود بیشترین میزان نابرابری با 0.828 در شاخص های دانش آموزی و کمترین میزان نابرابری با 3/0 در شاخص های پیشرفت تحصیلی بوده است. براساس نتایج تحلیل مسیر شاخص های امکانات دانش آموزی دارای بیشترین و شاخص های امکانات فیزیکی دارای کمترین تأثیرات بر نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی بوده اند. نتایج پیش بینی با استفاده از شبکه عصبی نیز نشان می دهد، بیشترین تأثیر را بخش شاخص های اقتصادی و کمترین تأثیر را شاخص نیروی انسانی در پیشگویی نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی داشته اند.
تحلیل فضایی رقابت پذیری آموزشی استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رقابت پذیری، به یکی از مفاهیم پرکاربرد در عرصه مباحث شهری و منطقه ای تبدیل شده است. علت توجه بیش از حد به این مفهوم، تغییرات در اقتصاد جهانی، ساختار دموگرافیکی بیشتر ملت ها، ساختارهای اجتماعی و فعالیت ها است. هدف این پژوهش، تحلیل فضایی رقابت پذیری استان های کشور در زمینه شاخص های آموزشی است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. به منظور تحلیل رقابت پذیری آموزشی استان های کشور، 75 معیار از سرفصل آموزش سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390، انتخاب و تحلیل شدند. برای انجام تحلیل از مدل های ضریب پراکندگی، ویکور و رگرسیون وزن دار جغرافیایی در نرم افزار ArcGIS استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از عدم پراکنش مناسب شاخص های آموزشی در سطح استان های کشور هستند. در مجموع 46 درصد شاخص های آموزشی از وضعیت پراکنشی مناسبی برخوردار نیستند و استان های سیستان و بلوچستان، کردستان و ایلام، از بیشترین نابرابری و استان های آذربایجان غربی، اصفهان و آذربایجان شرقی، از کم ترین نابرابری پراکنش برخوردار بوده اند. نتایج نهایی بیانگر آن بودند که از لحاظ رقابت پذیری آموزشی، در سطح اول، استان تهران، در سطح دوم، استان های خراسان رضوی، خوزستان، فارس، اصفهان، آذربایجان شرقی، کرمان، مازندران و در سطح سوم، استان های گیلان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، لرستان، هرمزگان، گلستان، کرمانشاه، همدان، مرکزی، کردستان، البرز، قزوین، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر، یزد، چهارمحال و بختیاری، زنجان، سمنان، خراسان جنوبی، قم، ایلام و خراسان شمالی قرار دارند. به طور کلی، بررسی نتایج حاکی از آن بودند که وضعیت توسعه استان های کشور از لحاظ شاخص های آموزشی، سنخیت مناسبی با عدالت اجتماعی و فضایی ندارد که نیازمند توجه از پایین به بالا و برنامه ریزی غیرمتمرکز است. علاوه بر این، رشد اقتصادی نیازمند پایه گذاری سیستم آموزشی کاربردمحور است.
بررسی پراکنش فضایی شاخص های توسعه پایدار شهری-روستایی با تأکید بر شاخص های آموزشی در پهنه استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
245 - 260
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف پایش نابرابری فضایی براساس شاخص های آموزشی در پهنه استان گلستان صورت پذیرفته است. برای نیل به این مهم از 22 گویه آموزشی با توجه به آمار و اطلاعات موثق و معتبر سال نامه آماری استفاده گردید. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای-اسنادی بوده که با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره VIKOR و SAW مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ابتدا نحوه پراکنش جمعیت و توزیع شاخص های آموزشی بر اساس تکنیک های آنتروپی نسبی و ضریب جینی مورد ارزیابی قرار گرفته است، همچنین در محاسبه همبستگی بین متغیر های جمعیت و شاخص های آموزشی در شهرستان های استان گلستان از تکنیک آماری اسپیرمن و برای نمایش فضایی- مکانی شاخص ها از نرم افزار ARC GIS 9.3 استفاده گردید. نتایج به دست آمده از ضریب آنتروپی نشان می دهد که پراکنش جمعیت با امتیاز (0.8877) و ضریب جینی با امتیاز (صفر)، بیانگر پراکنش متعادل و متناسب جمعیت در سطح شهرستان های استان گلستان است. یافته های به دست آمده از تکنیک های ویکور و ساو مشخص می کند که توزیع شاخص های آموزشی در استان گلستان بسیار ناهمگون و نابرابر است به گونه ای که شهرستان گرگان با امتیاز (725/0) و شهرستان مراوه تپه با امتیاز (016/0) به ترتیب به عنوان برخوردارترین و محروم ترین شهرستان های استان هستند که اختلاف فاحشی بین آنها وجود دارد، همچنین میزان همبستگی بین پراکنش جمعیت و رتبه شهرستان ها با ضریب همبستگی اسپیرمن مورد ارزیابی قرار گرفته است و نتایج بررسی نشان می دهد که شاخص های آموزشی در سطح شهرستان های استان گلستان بر اساس عامل پراکنش جمعیت صورت نگرفته است که این امر نشان دهنده عدم مدیریت و برنامه ریزی صحیح منطقه ای و شهری است. لذا پیشنهاد می گردد، در برنامه های توسعه، اصلاح ساختارهای فضایی با توجه ویژه به بستر محیط طبیعی و ویژگی های اجتماعی- اقتصادی نظام های فضایی (منطقه، ناحیه، شهر و روستا) در نظر گرفته شود.
نابرابری های ناحیه ای در توسعه پایدار آموزشی. نمونه موردی: شهرستان های استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
193 - 216
حوزه های تخصصی:
توسعه را فرایند تحول بنیادین باورهای فرهنگی، نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به منظور خلق و متناسب شدن با ظرفیت های جدید و ارتقای کمّی و کیفی قابلیت ها و توانایی های انسانی، آموزشی، اقتصادی و... دانسته اند که رسیدن به چنین مرتبه ای بیش از همه مستلزم تحول فرهنگی و ارزشی جوامع است. به بیانی دیگر دانش و دانایی ملی، رکن اصلی توسعه است و جامعه زمانی به اهداف خود دست می یابد که از راه توسعه انسانی راه خود را هموار کند. در این راستا؛ تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت شاخص های آموزشی در قالب 42 شاخص آموزشی در استان آذربایجان غربی تدوین شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش بکارگرفته؛ نیز توصیفی - تحلیلی است؛ گردآوری داده ها با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه ای و آمارهای موجود در زمینه موضوع تحقیق صورت گرفته است. تحلیل داده های تحقیق در قالب روش ویکور و تحلیل خوشه ای صورت گرفته است. نتایج حاصل از مدل ویکور نشان می دهد؛ که شهرستان ارومیه، خوی و نقده به ترتیب با امتیاز 0.0342، 0.2491 و 0.4296 در رتبه اول تا سوم قرارگرفته اند یعنی سه شهرستان مذکور به لحاظ وضعیت برخورداری از شاخص های آموزشی مورد استفاده در وضعیت مناسب تری نسبت به دیگر شهرستان های استان قرار دارند. در مقابل شهرستان شاهین دژ با امتیاز (0.9647) و چالدران با امتیاز (1) در پایین ترین رتبه و در وضعیت نامناسب تری قرار دارند؛ همچنین طبق یافته های تحلیل خوشه ای؛ شهرستان های ارومیه و خوی با بیشترین سهم از برخورداری از شاخص های آموزشی در خوشه اول و فراتوسعه قرار دارند. در گروه دوم، شهرستان های نقده و پیرانشهر و در گروه سوم شهرستان های بوکان، ماکو، میاندوآب، سلماس و مهاباد قرار دارند و در نهایت شهرستان های تکاب، پلدشت، شوط، شاهین دژ، چالدران، چایپاره، سردشت و اشنویه به عنوان شهرستان های فرو برخوردار شناخته شدند. در نهایت جهت افزایش پایداری آموزشی و کاهش نابرابری ها پیشنهادهایی مانند افزایش سرمایه گذاری در زیرساخت ها توسط بخش خصوصی و عمومی، تقویت فرهنگ آموزش، توجه به شهرستان های محروم و غیره اشاره کرد.
بررسی تطبیقی سیاستگذاری جمعیت شناختی شاخص های آموزشی در نظام آموزش و پرورش ایران و سنگاپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش، از مؤلفه های تعیین کننده در حوزه قدرت ملی، توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی است. بنابراین ضرورت دارد برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی، معلمان و مسئولان آموزش و پرورش، الزامات و مقتضیات زندگی فردا را بشناسند تا بتوانند دانش و بینش الزم را در کودکان و نوجوانان برای فعالیت در جامعه ی فردا پرورش دهند. در راستای این سیاست، شناسایی ویژگی های آموزش و پرورش کارا و اثر بخش از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا برخی جوامع سعی می کنند با الگوبرداری از برنامه های آموزشی موفق سایر کشورها در بهبود و ترقی خود قدم بردارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی جمعیت شناختی شاخص-های آموزشی در نظام آموزش و پرورش ایران و سنگاپور با روش توصیفی- تحلیلی می باشد. با تهیه پرسشنامه و توزیع آن بین نخبگان آموزشی ایران و سنگاپور، به بررسی وضعیت هر یک از نشانگرها و خرده نشانگرهای آموزشی از دیدگاه نخبگان آموزشی دو کشور با استفاده از آزمون های تی و کای دو پرداخته شده است. از لحاظ اولویت بندی خرده نشانگرها نیز خرده نشانگر عملکرد دانش آموزان در آزمون های بین المللی در سنگاپور و خرده نشانگر نرخ فارغ التحصیلی دانش آموزان پایه ابتدائی در ایران بالاترین رتبه را از نقطه نظر نخبگان آموزشی کسب کرده است.
شناسایی شاخص های آموزشی در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
41 - 50
حوزه های تخصصی:
شیوع کرونا و به تبع آن تعطیلی مراکز آموزشی در جهان و ایران باعث شد تا شکل آموزش از حضوری به غیرحضوری یا مجازی تغییر یابد. ازاین رو، عدم فراهم بودن زیرساخت های لازم، عدم آشنایی معلمان و دانش آموزان با یادگیری های مجازی باعث شد تا خانواده ها، دانش آموزان و مدارس با چالش عظیمی در زمینه یادگیری روبرو شوند. به همین دلیل، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص های آموزشی موجود در دوران کرونا بود. پژوهش به لحاظ ماهیت داده از نوع کیفی به سبک تحلیل محتوا بود. حجم نمونه پس از اشباع نظری به تعداد 11 نفر و به صورت هدفمند انتخاب شد. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش فن مضمون و با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 انجام شد. یافته ها نشان داد شاخص های آموزشی در دوران بحران و شیوع کرونا به تعداد 5 مورد شامل؛ «عوامل مربوط به مدرسه، خانواده، معلمان، زیرساخت های ارتباطی و عوامل مربوط به دانش آموزان» است. لذا ایجاد زیرساخت های ارتباطی در تمامی نقاط کشور اعم از روستاها و شهرها، فرهنگ سازی یادگیری الکترونیکی و برگزاری دوره های ضمن خدمت جهت ارتقای بهره وری معلمان در انجام یادگیری های الکترونیکی می تواند به آموزش در دوران بحران کمک نماید.
تحلیلی بر برنامه توسعه آمایش محیطی شهرستان های استان فارس با تأکید بر شاخص های آموزشی – فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
1 - 22
حوزه های تخصصی:
بررسی نظامند برنامه های مختلف آمایش در سطوح خرد و کلان می تواند به توسعه یکپارچه کمک نماید. شاخص های آموزشی-فرهنگی در برنامه آمایش محیطی دارای جایگاه ویژه ای هستند که جهت بهره وری از این شاخص ها، در ابتدا بایستی نسبت به شناخت وضعیت موجود و تحلیل الگوی آنها اقدام نمود. هدف این تحقیق بررسی شاخص های آموزشی-فرهنگی استان فارس بر اساس چارچوب آمایش محیطی است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده های سازمانی در بخش آموزش و فرهنگ است. تجریه و تحلیل در نرم افزار Excel و Arc GIS انجام شده است. جهت تحلیل از آمار سال 1390 و 1399 جهت مقایسه و روند بررسی شاخص ها استفاده شده است. در این تحقیق 31 شهرستان بررسی شد. نتیجه نشان می دهد که شاخص پژوهش در استان فارس از سال 1390 تا 1399 یک روند کاهشی را داشته است. نرخ محرومیت استان در مقایسه سال 1390 و 1399 برابر با 234/0- منفی است. همچنین روند نرخ فقر از سال 1390 تا 1399 یک روند افزایشی بوده است. بیشترین نرخ فقر مربوط به شهرستان کازرون با 14/11 درصد بوده است. بین شاخص تعداد فارغ تحصیلان با شاخص تعداد افراد تحصیل کرده دارای شغل، رابطه ای وجود ندارد. علاوه بر این بررسی شاخص نرخ سرانه کاربری آموزشی نشان می دهد که بیشترین نرخ سرانه کاربری آموزشی مربوط به شهرستان داراب با 4/72 درصد و کمترین مربوط به شهرستان آباده طشک با 02/0 بوده است. نتیجه تحلیل فضایی شاخص های آموزشی-فرهنگی در شهرستان های استان فارس با الگوریم موران نشان داد که میزان این شاخص برابر با 026471/0- منفی بوده است. با توجه به مقدار p-Value، شاخص های آموزشی-فرهنگی در شهرستان های استان فارس از یک الگوی فضایی تصادفی پیروی می کنند.
بررسی نابرابری در آموزش و پرورش دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
315 - 332
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نابرابری در آموزش و پرورش دختران و پسران مقطع متوسطه استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخص های زمینه، فضا، منابع انسانی، پوشش تحصیلی، فرایند آموزش، برونداد شناختی (واسطه ای)، و برونداد غیرشناختی (نهایی) به صورت مقایسه ای انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع اسنادی و پیمایشی است و اطلاعات ضروری از طریق مراجعه به اسناد و منابع آماری موجود در سازمان آموزش و پرورش استان و توزیع پرسشنامه بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه جمع آوری شد. پرسشنامه های پژوهش بین نمونه ای با حجم 815 نفر دانش آموز (419 پسر و 396 دختر) با نمونه گیری طبقه ای تصادفی توزیع شد. روایی پرسشنامه ها با بهره گیری از تکنیک تحلیل عاملی و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در زمینه شاخص های زمینه ای، به جز نابرابری در حساسیت آموزشی والدین، در بقیه متغیرها بین دختران و پسران تفاوت معنا داری وجود ندارد. در زمینه شاخص های فضا، نیروی انسانی و پوشش تحصیلی بین دختران و پسران نابرابری وجود دارد. درباره نابرابری در شاخص فرایند آموزش، به جز احساس دانش آموز درباره رفتار عادلانه بین دختران و پسران، تفاوت معناداری وجود ندارد. درباره نابرابری در پیشرفت تحصیلی، درصد قبولی دختران در کنکور، و متغیرهای رشد اعتقادی و انگیزش نسبت به مدرسه، عملکرد دختران بهتر از پسران است.
تحلیل رابطه بین شاخص های بهداشتی و آموزشی با سطح باروری در استان های کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۴۵
۳۹۰-۳۶۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جمعیت شناسان همواره در پی شناسایی عوامل مؤثر بر رشد جمعیت بوده اند تا با شناسایی این عوامل، رشد جمعیت را تحت کنترل درآورند. جمعیت و مسائل مربوط به آن، از جمله مسائل چند بعدی و پیچیده جوامع انسانی است که هم تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... است و هم بر آن تأثیرگذار است. قطعیت و ثبات در مسائل جمعیتی، نظیر باروری، کاربرد چندانی ندارد و برای تعیین ابعاد آن نمی توان از یک علت خاص استفاده کرد و از طرف دیگر رابطه علی ثابت و همیشگی بین متغیرهای آن وجود ندارد. ممکن است علت خاصی در زمانی خاص باعث افزایش میزان باروری باشد و در یک زمان دیگر، آن علت جای خود را به علت یا علل دیگری بدهد. روش: این مقاله با هدف بررسی ارتباط بین شاخص های بهداشتی و درمانی و آموزشی با باروری کل در استان های کشور انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی استان های کشور تشکیل می دهند. با بهره گیری از مدل TOPSIS، ابتدا استان های کشور را از نظر میزان باروری کل رتبه بندی شده و بعد از آن وضعیت بهداشتی و آموزشی هر استان رتبه بندی می شود. درنهایت هم بستگی بین رتبه های بهداشتی و آموزشی با سطح باروری کل تعیین شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد 1 بالاترین میزان باروری کل، مربوط به استان های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و هرمزگان است و کم ترین این میزان به استان های مازندران و تهران و گیلان تعلق دارد. 2 استان های تهران و خراسان رضوی و مازندران اولین رتبه های استانی را از نظر برخورداری از شاخص های بهداشتی و درمانی دارا هستند و پایین ترین رتبه ها مربوط به استان های آذربایجان شرقی و اردبیل و آذربایجان غربی است. 3 بیش ترین میزان برخورداری استان ها از نظر شاخص های آموزشی به استان های گیلان و تهران و همدان تعلق دارد و کم ترین میزان آن مربوط به استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل است. ۴- با توجه به ضریب هم بستگی، میان متغیرهای آموزشی و بهداشتی و درمانی با باروری کل رابطه مثبت و معناداری وجود ندارد. نتایج: نتیجه نهایی نشان می دهد که ضریب هم بستگی بین شاخص های بهداشتی و میزان باروری کل برابر با 170/0- و همچنین ضریب هم بستگی بین شاخص های آموزشی و سطح باروری کل برابر با 169/0- است. مقدار p نیز بین شاخص های بهداشتی و درمانی و آموزشی با میزان باروری کل به ترتیب برابر با 370/0 و 373/0 بوده که از 05/0 بزرگ تر است. پس درنهایت فرضیه صفر تأیید می شود و بین شاخص های آموزشی و بهداشتی با متغیر باروری کل رابطه ای وجود ندارد.
مدل سازی کاهش نابرابری های آموزشی مناطق 24 گانه آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۶
135 - 157
حوزه های تخصصی:
تحلیل نابرابری فضایی شاخص های آموزشی در استان های ایران و شناسایی عوامل کلیدی مرتبط با آن با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره مندی اعضای جامعه از سطح قابل قبولی از امکانات و خدمات آموزشی، بنیان اصلی توسعه هر جامعه ای را تشکیل می دهد. برقراری تعادل و توازن میان کمیت و کیفیت شاخص های آموزشی بر اساس نیاز افراد جامعه، ضمن ایجاد عدالت در دسترسی به خدمات آموزشی و توسعه علم و دانش در سطح جامعه، صرفه جویی در تخصیص امکانات و خدمات آموزشی را به دنبال خواهد داشت. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و همبستگی انجام گرفته است، به دنبال پاسخ به این پرسش است که نحوه نابرابری فضایی شاخص های آموزشی در استان های ایران چگونه است و چه عواملی بر روی توزیع این شاخص ها اثرگذارند؟ محدوده مورد مطالعه شامل 31 استان کشور است و برای جمع آوری داده های مورد نیاز تکیه اصلی محققان بر داده های مرکز آمار بوده است. یافته های پژوهش نشان داد میان استان های کشور به لحاظ برخورداری از شاخص های آموزشی، نابرابری وجود دارد. تا حد زیادی برخلاف انتظار، سه استان ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی به ترتیب با ضریب 632/0، 598/0 و 585/0، در رتبه های اول تا سوم و استان های قم، تهران و البرز به ترتیب با ضریب 248/0، 250/0 و 251/0، در پایین ترین رتبه ها قرار گرفته اند. نتایج ضریب همبستگی نشان داد متغیرهای نرخ شهرنشینی، نرخ روستانشینی، درصد جمعیت هر استان از جمعیت کل کشور و مهاجرت به داخل استان ها، به ترتیب با مقادیر 522/0-، 520/0، 533/0- و 494/0-، دارای رابطه معناداری با برخورداری استان های کشور به لحاظ شاخص های آموزشی هستند. همچنین نتایج مدل برازش شده رگرسیونی نشان داد دو متغیر درصد جمعیت هر استان از جمعیت کل کشور و درصد شهرنشینی به ترتیب با بتای 393/0- و 375/0-، توانسته اند 5/40 درصد از واریانس برخورداری استان های کشور از شاخص های آموزشی را تبیین نمایند. نتایج پژوهش نشان می دهد تمرکز جمعیت به ویژه جمعیت شهرنشین در استان هایی مانند قم، تهران، البرز، اصفهان و روند فزایند مهاجرت به این استان ها، موجب کاهش سرانه زیرساخت ها و پرسنل آموزشی و در نتیجه کاهش سرانه ها شده است. در راستای برقراری عدالت فضایی در استان های کشور، توجه به متغیرهای جمعیتی و درصد شهرنشینی، از الزمات برنامه ریزی توسعه پایدار شاخص های آموزشی در کشور است.
تحلیلی بر سطح توسعه شاخص های آموزشی به عنوان عاملی جهت ارزیابی نابرابری ها و نیل به عدالت آموزشی پایدار: مطالعه موردی، مناطق آموزش و پرورش استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در حال حاضر نابرابری های آموزشی، یکی از عوامل بسیار مهم در حوزه برنامه ریزی آموزشی می باشد که نقش مهم و تعیین کننده ای گسترش عدالت آموزشی و توسعه عدالت اجتماعی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی سطح توسعه شاخص های آموزشی به-عنوان عاملی جهت ارزیابی نابرابری ها و نیل به عدالت آموزشی پایدار در شهرستان های استان مازندران انجام است. روش: روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است که به روش پیمایشی اجرا شده است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از بررسی اسناد مربوطه و اجرای پرسشنامه، جمع آوری شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان سال آخر دوره دوم متوسطه 22 شهرستان استان مازندران در سال تحصیلی 400 1399 می باشد (21981 =N). جهت انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب، 924 نفر انتخاب شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار (SPSS)، (Excel) و (ArcGIS) انجام گرفته و از مدل (TOPSIS)، ضریب آنتروپی شانون و آزمون F استفاده شده است. یافته ها: شهرستان های سوادکوه شمالی (با ضریب 995/0)، سیمرغ (با ضریب 685/0)، جویبار (با ضریب 354/0) به ترتیب در بالاترین رتبه و شهرستان های محمودآباد (با ضریب 0204/0)، آمل (با ضریب 0176/0) و بهشهر (با ضریب 0121/0) دارای ضعیف ترین وضعیت به لحاظ برخورداری از نظر شاخص های آموزشی(درون داد، فرآیند و برون داد) مورد نظر این مطالعه می باشند.نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده، شهرستان های استان مازندران از نظر توسعه شاخص های آموزشی در یک سطح نبوده و این استان برای نیل به عدالت آموزشی پایدار نیازمند بازبینی در بسیاری از برنامه ها می باشد.