فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بازنمایی، یکی از ابزارهای مناسب برای نمایش روابط بین اجزای یک مفهوم یا موقعیت است، اما هر بازنمایی نمی تواند یک مفهوم ریاضی را به طور کامل شرح دهد، بلکه فقط اطلاعاتی راجع به جنبه هایی از آن مفهوم را نشان می دهد. حل یک مسئله هندسی، اغلب اوقات نیازمند تعامل بین این سه درک (اجمالی، عاملی و استدلالی) و تشخیص تمایز آن ها از یکدیگر است. این مطالعه بر آن است که چگونگی درک های اجمالی و عاملی دانش آموزان دوره متوسطه در مواجهه با شکل هندسی را هنگام انجام تکالیف هندسی بررسی کند، بدین منظور طی یک مطالعه موردی آزمونی براساس چارچوب دووال (1998) متشکل از دو فعالیت با شرکت 305 دانش آموز پایه نهم دهم و یازدهم برگزار شد. تجزیه و تحلیل پاسخ های دانش آموزان براساس چارچوب استدلال شناختی دووال انجام شد. نتایج نشان داد بسیاری از دانش آموزان برای پاسخ به سؤالات هندسی از درک اجمالی نسبت به درک عاملی بیشتر استفاده می کنند. همچنین، تدریس هندسه با توجه به درک های اجمالی و عاملی می تواند به دانش آموزان کمک کند تا از مسیر درک طبیعی نگاه کردن به شکل هندسی به مسیر درک استدلالی ارتقا یابند. بنابراین، یافته های این تحقیق می تواند افق تازه ای برای آموزش ضمن خدمت معلمان بگشاید.
بررسی اثر گذاری بکار گیری راهبردها سنجش تکوینی در یادگیری الکترونیکییی در دوران کوید ۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
197 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر گذاری بکار گیری راهبردها سنجش تکوینی در یادگیری الکترونیکییی در دوران کوید ۱۹ می باشد. تحقیق حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها جزو تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی ) است. جامعهی آماری این پژوهش معلمان هردو دورهی دبستان و دبیرستان می باشد. جامعهی آماری این پژوهش معلمان هر دو دورهی دبستان و دبیرستان میباشد. شهرستان شوشتر است که تعداد جامعه آماری در دسترس 28 نفر بوده که به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده اند که از این تعداد 12 نفر معلم پایه دبستان و 16 نفر معلم پایه دبیرستان بوده اند که تعداد 18 نفر آنان(یعنی 44/64%) مرد بوده و تعداد 10 نفر آنان یعنی (8/35%) آنان زن بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روشهای آمار توصیفی ( فراوانی ، درص د میانگین ) و آمار استنباطی ( آزم ون اتک نمونه ای) استفاده شد. پژوهش حاضر به دنبال آن بود که به ارزیابی بکارگیری راهبرد های سنجش تکوینی در یادگیری الکترونیکیی در دوران کرونا و تأثیر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بپردازد که به طور کلی مشخص گردید که به کار گیری این راهبردها بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اثر مثبتی دارد
اثر ICT (فاوا) در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگیهای مهمی که پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات از آن برخوردار است،اینست که باعث میشود ارتباط انسان با انسان، همچنین انسان با محیط تسهیل یافته و ارتقاء یابد . فناوری اطلاعات و ارتباطات به دلیل قدرت تحولپذیری و توانایی برقراری ارتباط پویا که میتواند با دانش آموزانداشته باشد، از نقش مهمی در انتقال دانش برخوردار است . درباره تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات درحوزه تعلیم و تربیت دو دیدگاه وجود دارد . رویکرد اول که به رویکرد اصلاحگرا نام گرفته، براین باور است که اثر فناوریهای جدید (اطلاعات و ارتباطات)بر آموزش و پرورش تدریجی بوده و این پدیده باعث میشود که آموزش به شیوه سنتی، تنها به گونهای کارآمدترانجام باعث تسریع اصلاحات در آموزش و پرورش میشود . در کنار این رویکرد، رویکرد تحولگرا مطرح است که معتقد به تحول زدایی فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش میباشد. این پژوهش تلاش دارد با بیان نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعلیم و تربیت، به بررسی تاثیر این پدیده بر روی برنامه درسی بپردازد بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی فوایدی به همراه دارد. از جمله اینکه امکان بهره گیری از یک برنامه درسی تلفیقی را برای معلم و دانش آموزان فراهم می آورد این نوع برنامه درسی، بیش از آنکه بخواهد دانش معینی را به دانش آموزان القاء کند، زمینهای را فراهم میکند که از طریق آن امکان شکوفایی قابلیتهای فردی دانش آموزان افزایش مییابد . در این رابطه به تاثیرات دیگری میتوان اشاره کرد که در پژوهش به آنها پرداخته شده است.
راهکاری های پیشنهادی جهت بهبود اختلال نوشتن (دیسگرافیا) (مطالعه موردی: دانش آموز پایه ششم )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
26 - 33
حوزههای تخصصی:
اختلالات یادگیری از مهم ترین مشکلاتی است که دانش آموزان با آن دست و پنجه نرم می کنند این اختلالات انواع متفاوتی دارد و در هر یک از دانش آموزان به صورت متفاوتی بروز می کند و در یک کلاس درس ممکن است چند دانش آموز وجود داشته باشد که دچار اختلالات یادگیری باشند از جمله این اختلالات می توان به اختلال نوشتن و املا اشاره کرد که دانش آموز را از ارتباط گیری به وسیله قلم باز می دارد و باعث می شود که نتواند به خوبی پیشرفت کند البته دانش آموز انی که دچار اختلال نوشتن هستند معمولا در خواندن کلمات و حروف نیز مشکل دارند چرا که خواندن و درک کردن هجاهای کلمات با نوشتن آن رابطه مستقیمی دارد. اگر دانش آموزان نتوانند حروف را از یکدیگر بشناسند و درک کنند، نمی توانند آن ها را به رشته تحریر در آورند در نتیجه باعث افت تحصیلی در اکثر درس ها می شود. برای برطرف کردن این اختلال باید از انواع روش های املایی و همچنین روش های علمی تایید شده استفاده کرد تا بتوان این مشکل مهم در دانش آموزان را برطرف نمود.
پیش بینی رضایت دانشجویان از تدریس برخط براساس صلاحیت تدریس مجازی اساتید دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
69 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر پیش بینی رضایت دانشجویان از تدریس برخط بر اساس صلاحیت تدریس مجازی اساتید دانشگاه بین المللی چابهار است که از نوع تحقیقات توصیفی – پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی دانشجویان دانشگاه بین المللی چابهار تشکیل می دهند که تعداد 150 نفر از بین آنها به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. در راستای جمع آوری اطلاعات تحقیق از 2 پرسشنامه رضایت و کیفیت در یک دوره برخط سباستینلی و همکاران (2015) با پایایی 70/0 و صلاحیت اساتید دارابی و همکاران (2006) با پایایی 80/0 استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون در راستای بررسی فرضیات تحقیق نشان می دهد که متغیر صلاحیت های تدریس مجازی توانایی پیش بینی متغیر رضایت دانشجویان را به میزان 301/0 دارد. همچنین، متغیر صلاحیت های تدریس مجازی توانایی پیش بینی محتوا و ساختار دوره تدریس برخط، دشواری دوره تدریس برخط، تعاملات استاد - دانشجو و دانشجو – دانشجو در دوره تدریس برخط و پشتیبانی تسهیل کننده در دوره تدریس برخط را به ترتیب به میزان 278/0، 254/0، 377/0 و301/0 دارد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین نتیجه گرفت که صلاحیت های تدریس مجازی اساتید دانشگاه بین المللی چابهار قابلیت پیش بینی رضایت دانشجویان از تدریس برخط در ابعاد محتوا و ساختار ، دشواری دوره، تعاملات استاد - دانشجو و دانشجو – دانشجو و پشتیبانی تسهیل کننده را داشته و به عبارتی، صلاحیت های تدریس مجازی اساتید می تواند بر رضایت دانشجویان در تدریس برخط موثر باشد.
شناسایی شاخص های منش مربیگری مدیران مدارس مقاطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۳
47 - 68
حوزههای تخصصی:
مدیر به منزله مربی به کارکنان کمک می کند باور کنند که می توانند رفتارها و فعالیت های به مراتب اثربخش تر، کاراتر و نوآورانه تری در قیاس با قبل داشته باشند. به علاوه، داشتن منش خوب نیز فرایند موفقیت را در مربیگری تسهیل می کند. بر همین اساس، در این پژوهش به شناسایی شاخص های منش مربیگری مدیران مدارس مقطع ابتدایی پرداخته می شود تا برای استفاده کنندگان از نتایج پژوهش و علاقه مندان به مربیگری در محیط مدرسه مفید واقع شود. رویکرد این پژوهشْ کیفی و از نوع تحلیل محتواست. مشارکت کنندگان این پژوهش به صورت هدفمند و از میان ۱۵ نفر از استادان دانشگاه و مدیران مدرسه انتخاب شده اند. ابزارِ پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است و تجزیه وتحلیل داده ها نیز ازطریق فن مضمون بررسی شده است. برای تأیید روایی پژوهش از روش مثلث سازی و برای تأیید پایایی از روش هولستی استفاده شده است. نتایج پژوهش به شناسایی هشت مقوله اصلی شامل تعالی و برتری، پاسخ گویی، مشارکت طلبی، انسانیت، تواضع، خدمتگزاری، عدالت محوری و صداقت و 30 مقوله فرعی منجر شد. ازآنجاکه مدارس مرکز فرهنگ سازی کشورند و تأثیر بسزایی در این زمینه دارند استفاده از نتایج این پژوهش می تواند الگویی مفید برای معلمان و مدیران مدارس باشد.
تبیین ابقاء دانشجو بر اساس کیفیت خدمات آموزشی (طراحی دوره، حمایت سازمانی، تعامل) در محیط یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین ابقاء دانشجو بر اساس کیفیت خدمات آموزشی(طراحی دوره، حمایت سازمانی، تعامل) در محیط یادگیری الکترونیکی است. روش این پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعه آماری آن، کلیه دانشجویان الکترونیکی فعال دانشگاه پیام نور استان آدربایجان شرقی است که تعدادشان 6000 نفر بود و نمونه آماری به صورت تصادفی361 نفر برآورد شده است. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. اعتبار محتوایی ابزار پژوهش توسط5 نفر از متخصصین رشته علوم تربیتی مورد تایید قرار گرفت. به منظور تعیین روایی سازه ابزار اندازه گیری، از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. پایایی ابزار پژوهش نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0.79 برآورد شد. داده های جمع آوری شده در قالب تحلیل های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون رابطه معناداری بین مؤلفه طراحی دوره ، حمایت سازمانی و تعامل با ابقاء دانشجو را نشان داد. نتایج ضریب رگرسیون نیز نشان داد کیفیت خدمات قادر به پیش بینی ماندگاری دانشجویان در محیط یادگیری الکترونیک دانشگاه پیام نور است. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت، اهمیت دادن به کیفیت خدمات آموزشی(طراحی دوره، تعامل، حمایت سازمانی ) می تواند منجر به افزایش ماندگاری دانشجویان دانشگاه پیام نور گردد.
تاثیر شبیه سازی تعاملی بر یادگیری درس ریاضی و خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تاثیر شبیه سازی تعاملی بر یادگیری درس ریاضی و خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی استان البرز در درس ریاضی انجام گرفت. این پژوهش از نظرهدف، کاربردی و ازنظرروش اجرا، ازنوع شبه آزمایشی (شبه تجربی) با طرح پیش آزمون، پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 18249 دانش آموزدخترو18449 دانش آموز پسرپایه چهارم ابتدایی استان البرز درسال تحصیلی 1400-1399 بودند که به صورت تصادفی ساده در دوگروه30 نفره از دختران و پسران در دو گروه کنترل و آزمایش قرارگرفتند. گروه آزمایش با استفاده از شبیه سازی تعاملی فت و گروه کنترل با برنامه شاد و واتساپ آموزش داده شدند. در این پژوهش برای سنجش یادگیری درس ریاضی، آزمون محقق ساخته و برای سنجش خلاقیت، از پرسشنامه ای با عنوان "پرسشنامه خلاقیت کودکان" استفاده شد. پایایی آزمون ریاضی با روش کودرریچاردسون ومقدار 0.716 و پایایی پرسشنامه خلاقیت با روش آلفای کرونباخ با مقدار 0.826 به دست آمد. برای تحلیل آماری روش تحلیل کواریانس دوراهه استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش با شبیه سازی تعاملی بر میزان یادگیری درس ریاضی و خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی، نسبت به آموزش با برنامه شاد و واتساپ تاثیر معنی داری داشته است. همچنین میانگین نمرات یادگیری درس ریاضی و همین طور خلاقیت در مرحله پس آزمون در بین دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر است.
بررسی دیدگاه اساتید و متخصصان علوم تربیتی نسبت به دوره های برخط آزاد انبوه (موک ها) با روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و ادراک دیدگاه اساتید و متخصصان علوم تربیتی نسبت به دوره های برخط آزاد انبوه (موک ها) است. متناسب با این هدف، طرح پژوهش کیفی و روش آن تحلیل مضمون است. جامعه آماری این پژوهش، اساتید و متخصصان رشته علوم تربیتی است که حداقل در دو دوره موک شرکت کردند و تعداد 9 نفر از آنان، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته نسبت به جمع آوری اطلاعات تا دستیابی به اشباع نظری اقدام شد. مصاحبه ها با استفاده از شیوه بروان و کلارک (2006) تحلیل شدند. در مجموع، سه موضوع، 11 تم اصلی و 36 تم فرعی بدست آمد. بر اساس یافته های پژوهش، احساسات و نگرش ها قبل و پس از شرکت در موک ها شامل تم های اصلی چون تردید نخستین و خرسندی واپیسین بوده است. قابلیت های موک نیز در بخش اهداف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی شناسایی شد. هم چنین چالش های بکارگیری موک ها در ایران شامل مواردی چون فنی، آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی بوده است. در پایان، بر لزوم بازاندیشی و تمهید سازوکارهایی مناسب برای ارتقای شرایط مثبت و کاهش اثرات چالش های احتمالی تاکید و به برخی پیشنهادهای کاربردی اشاره شده است.
تحلیل مدل تدریس ویتگنشتاین بر اساس رویکرد دانش ضمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۳۹-۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رویکرد ضمنی ویتگنشتاین دوم در فلسفه تدریس او می باشد. ویتگنشتاین در نیمه دوم حیات فکری خویش از رویکرد کارکردی زبان سخن گفته است. در این تغییر نگرش زبان صریح گزاره ای توصیف کننده امور واقع جهان جای خود را به زبان کاربردی و ضمنی در مواجه با موقعیت های جهان داده است. از سوی دیگر حوزه تدریس و یادگیری به طور سنتی مبتنی بر آموزه های دانش صریح بوده و بر نقش مهم دانش گزاره ای برای بیان و انتقال صریح و همگانی دانش تأکید داشته است. یافته پژوهش حکایت از آن دارد که تلفیق رویکرد کارکردی به زبان با نظریه دانش ضمنی در امر تدریس و آموزش منجر به شکل گیری مدلی از آموزش تحت عنوان تدریس ضمنی برای ویتگنشتاین شده است که دارای ابعاد و کاربردهای متفاوتی نسبت به رویکرد پیشین است و حاصل تجریه زیسته او در فضای کلاس درس و هدایت شاگردانشان می باشد. سه مشخصه اصلی این رویکرد جدید بیان ناپذیری، قاعده گریزی و متن محوری تدریس است. این رویکرد متاسفانه در سایه روایت پوزیتویستی در فضای تعلیم و تربیت و مدل های تدریس کاملا نادیده انگاشته شده است. روش پژوهش حاضر تحلیل کیفی با رویکرد تحلیل زبانی در بررسی آثار ویتگنشتاین متأخر و نظریه های مطرح در خصوص دانش ضمنی بر اهمیت این مدل از تدریس است.
اثربخشی طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر باورهای غیرمنطقی و تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مهر ۱۴۰۱ شماره ۵۲
179 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر باورهای غیرمنطقی و تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تجربی به صورت طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان بالای 30 سال مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی مناطق 13 و 15 شهر تهران در سال 1400 بودند بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 20 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه های آزمون باورهای غیر منطقی اهواز(4IBT-A) و تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر و براتی (1387) به صورت پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. به گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای آموزش طرحواره درمانی داده شد، برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر کاهش باورهای غیر منطقی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران موثر بود.
بررسی اثربخشی آموزش مدیریت زمان برایانتریسی بر کاهش وابستگی به فضای مجازی و بهبود سازگاری تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در دوران بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
89 - 105
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت زمان برایان تریسی بر کاهش وابستگی به فضای مجازی و بهبود سازگاری تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در دوران کرونا صورت گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خواجه نصیر کرمان در سال تحصیلی 1400-1401 بود. 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله طی 8 جلسه تحت آموزش مدیریت زمان برایان تریسی 90 دقیقه ای و به صورت گروهی هفته ای یکبار قرار گرفتند. اما در مورد گروه کنترل در این مدت مداخله ای انجام نشد. پرسشنامه وابستگی به فضای مجازی خواجه احمدی و همکاران و پرسشنامه سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک در مورد آن ها اجرا شد. میزان پایایی با روش آلفای کرونباخ در پرسشنامه وابستگی به فضای مجازی 87/0 و پرسشنامه سازگاری تحصیلی 80/0 گزارش شد و روایی هر دو پرسشنامه نیز مورد تأیید قرار گرفت. جهت توصیف داده ها از شاخص های مرکزی میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مدیریت زمان برایان تریسی موجب کاهش وابستگی به فضای مجازی و بهبود سازگاری تحصیلی شد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش مدیریت زمان برایان تریسی بر کاهش وابستگی به فضای مجازی و بهبود سازگاری تحصیلی مؤثر بود. بنابراین این مداخله می تواند برای کاهش مشکلات دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در شرایط بحرانی، مورد استفاده قرار گیرد.
شیوه های ارزشیابی یادگیرندگان در آموزش الکترونیکی و پیامد آن بر اهمال کاری تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوه های ارزشیابی یادگیرندگان در آموزش الکترونیکی و پیامد آن بر اهمال کاری تحصیلی انجام شده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر رویکردی کمی بود. جامعه آماری مشتمل بر کلیه 463 دانش آموز دوره دوم ابتدایی شهرستان سورشجان در سال تحصیلی 1400-1399 بوده که از بین آنها 210 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه سولومون و راثبلوم (1984) بود که آلفای کرونباخ آن 73/0 بدست آمد. شیوه های اجراشده ارزشیابی یادگیرندگان منطبق با دیدگاه کولار و فیچر Kollar&Fischer, 2020) ) شامل شش روش بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و آزمون بونفرونی در نرم افزار Spss23 در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت. نتایج حاکی از آن بود که بین نمرات اهمالکاری در همه شیوه های ارزشیابی الکترونیکی تفاوت وجود دارد و این تفاوت باتوجه به سطح معناداری 05/0< p، در مورد همه شیوه های ارزشیابی الکترونیکی معنادار است. همچنین بالاترین تفاوت میانگین ها بین ارزشیابی های فرایند مدار با ارزشیابی های نتیجه مدار بود. بالاترین میانگین اهمالکاری(03/74 ) در رابطه با روش آزمون های عینی و پایین ترین میانگین در رابطه با شیوه کارپوشه الکترونیکی بدست آمد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر افزایش سنوات تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۱۶۲-۱۴۶
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر افزایش سنوات تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و پیامدهای این پدیده آموزشی انجام شده است. در این پژوهش، از روش کیفی تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دارای اضافه سنوات تحصیلی، اساتید راهنمای ایشان، مدیران گروه ها و معاونین آموزشی دانشکده ها بود که از میان آن ها تعداد ۳۳ نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش از سه ابزار مصاحبه ، بررسی اسناد و بررسی متن درخواست های دانشجویان استفاده شده است. به منظور تحلیل داده ها پس از آشنا شدن با داده ها، کدهای اولیه ایجاد و با جست وجو و شناخت مضامین، شبکه مضامین ترسیم و تحلیل و سپس گزارش آن تدوین شد و در قالب یک طبقه بندی فراگیر ارائه شدند. بررسی روایی و قابلیت اعتماد داده ها از طریق روش کنترل توسط اعضا انجام شد. یافته های بخش مصاحبه ها بیانگر 2 دسته عوامل برون سیستمی و درون سیستمی بودند که جمعاً 28 علت را در برگرفته است. عوامل برون سیستمی در سه دسته عوامل اقتصادی- اجتماعی ، فردی- خانوادگی و دغدغه های فرادانشگاهی و عوامل درون سیستمی در چهار دسته رفتار غیرحرفه ای استادان، مشکلات تحریر پایان نامه، مسأله مند نبودن دوره های آموزشی و ضعف علمی دانشجویان و ضعف فرایندها و سیستم آموزشی تقسیم شدند. همچنین در بررسی اسناد 18 علت به عنوان عامل تطویل سنوات مشخص شدند که مهم ترین آن مشکلات اجرایی پایان نامه ها و رساله ها، بیماری خود و نزدیکان و طولانی بودن فرایند تصویب و تأیید بوده است. 19 راهکار برای بهبود این پدیده شناسایی شد که در سه دسته ارتقا کیفی واحدهای درسی و همسویی با پایان نامه/ رساله، بهبود فرآیند آموزشی و علمی و تسهیل روند انجام رساله /پایان نامه نیز ارائه شده است. آنچه نتیجه می شود اینکه افزایش سنوات دانشجویان معلول عوامل متعددی است که برخی در اختیار دانشگاه است و برخی عوامل به خارج از سیستم دانشگاه و متأثر از مسائل اقتصادی و اجتماعی است. با نگاهی سیستمی می توان با رفع این چالش ها نسبت به کاهش سنوات تحصیلی و بهبود کیفیت اقدام نمود.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی دانشگاه تحول گرا؛ پیشایندها، فرایندها و پسایندها (مورد مطالعه: دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی دانشگاه فرهنگیان تحول گرا و پیشایندها، فرایندها و پسایندهای آن انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت آمیخته اکتشافی بوده است. در رویکرد کیفی از روش تحقیق گراندد تئوری و در مرحله کمّی از روش همبستگی و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. ابتدا در مجموع 16 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان کشور با روش نمونه گیری نظری بمورد مصاحبه قرار گرفتند. جامعه آماری بخش کمّی پژوهش شامل 750 عضو هیئت علمی بود که با استفاده از جدول مورگان، 255 نفر نمونه به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در مطالعه کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در مطالعه کمّی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی با تکنیک کدگذاری باز، محوری و انتخابی و بخش کمّی به روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام شده است. بر اساس تکنیک کدگذاری 98 مورد واحد معنایی (کدباز) 9 مقوله با 3 تم اصلی(پیشایندها، فرایندها و پسایندها) دانشگاه تحول گرا شناسایی و نام گذاری شدند که بر اساس نظر متخصصان حوزه آموزش عالی تأیید شدند. در مرحله کمّی نیز نتایج تحقیق نشان داد پیشایندهای دانشگاه تحول گرا مشتمل بر خط مشی گذاری و خصوصیات دانشگاهی تاثیر معناداری بر فرآیندهای دانشگاه تحول گرا (علم گرایی، حرفه ای بودن و رهبری تحول گرا) دارد و همچنین نتایج نشان داد فرآیندهای دانشگاه تحول گرا تاثیر معناداری بر پسایندهای دانشگاه تحول گرا شامل تحول آفرینی، امکانات و ساختار، منابع انسانی و پیامدهای فردی و جامعه) دارد.
شناسایی عوامل و پیامدهای تعلل ورزی معلمان و بررسی ارتباط آن با هیجانات آنان: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
252 - 229
حوزههای تخصصی:
پژوهش در مورد پدیدارشناسی و شیوع تعلل ورزی در معلمان، همچنین اهمیت و ارتباط آن با تجربه های هیجانی و استرسی معلمان در ایران بسیار نادر است و در بیشتر پژوهش های موجود از مقیاس های خودگزارشی عمومی برای به دست آوردن نتایج استفاده شده است. در مطالعه حاضر پژوهشگر به بررسی تعلل ورزی معلمان و ارتباط آن با تجربه های هیجانی و استرسی آن ها با استفاده از رویکرد کیفی می پردازد. جامعه هدف این پژوهش شامل کلیه معلم ها در مقطع ابتدایی در منطقه 1 شهرستان یزد است که از بین آن ها، با 36 معلم زن و مرد به صورت انفرادی مصاحبه شد و از این میان 10 نفر از معلمان بیان کردند که تاکنون دچار تعلل ورزی در انجام فعالیت های خود نشده اند و تأخیر پیش آمده در کارهایشان دلیلی برای نگرانی و استرس آن ها نبوده است؛ در نتیجه داده های حاصل از مصاحبه با 26 معلم باقیمانده به روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که معلمان در انجام برخی از وظایف حرفه ای خود مانند پیگیری کارهای اداری و تصحیح کارهای دانش آموزان تعلل می ورزند و دلایل مختلفی برای این رفتار خود دارند، اما دلیل اصلی آن ها عدم تمایل در انجام وظایفشان است. علاوه بر این، معلمان مطرح کردند هنگام تعویق در انجام کارها دچار هیجان های منفی می شوند. نتایج این مطالعه نشان داد که باوجوداینکه رفتار تعلل ورزی برای معلم ها هیجان های منفی زیادی همچون احساس گناه و ناامیدی را در بردارد، آنها هنگام انجام رفتار تعلل ورزی استرس نه چندان زیادی را تجربه می کنند به این دلیل که این رفتار برای آن ها پیامدهای منفی جدی و آسیب رسانی را ندارد.
مقایسه میزان ماندگاری آموزش مبتنی بر رابطه والد کودک با آموزش مدیریت والدین بر بهبود روابط والد کودک(موردمطالعه: کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اختلال نافرمان مقابله ای از شایع ترین اختلالات روانشناختی دوران کودکی می باشد که تأثیرات نامطلوبی بر تعاملات خانواده دارد که نیازمند شناسایی صحیح می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان ماندگاری آموزش مبتنی بر رابطه والد کودک با آموزش مدیریت والدین بر بهبود روابط والد کودک صورت گرفت. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل به همراه پیگیری) انجام گرفت. در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه والدین کودکان 5-11 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر تهران می باشد. جهت اجرای پژوهش تعداد 45 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال نامبرده که برای درمان کودکانشان مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری دردسترس در پژوهش مشارکت داده شدند. سپس جهت ارزیابی پیش آزمون و قبل از اجرای مداخله، مادران پرسشنامه علائم رفتاری کودکان و پرسشنامه طرد و پذیرش والدین را تکمیل کردند. در مرحله بعد دو گروه آزمایشی و مداخله درمانی را به همراه دارو درمانی دریافت کردند و گروه کنترل صرفاً دارو درمانی را دریافت کرد. در انتهای مداخله نیز پرسشنامه های مذکور در مراحل پس آزمون و پیگیری توسط مادران تکمیل شد. داده ها نیز از طریق آزمون آماری کالموگروف-اسمیرنوف، شایپرو-ویلک، تحلیل واریانس و مقایسه زوجی میانگین ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر رابطه والد_کودک و آموزش مدیریت والدین در بهبود روابط والد-کودک در کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای به صورت معنادار در مراحل پس آزمون و پیگیری موثر بوده است و مقایسه زوجی نیز نشان داد که اثر درمان در طول زمان ماندگار است.
برده پروری یا بنده پروری؟ آموزش و برنامه درسی ایران در قرن چهاردهم چه راهی را طی کرده و به کجا رهسپار است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت نوین در ایران طی قرن چهاردهم تحت شرایط جهانی و خواست عمومی بدست حکومت های مستقر گسترش یافت. در بررسی جوانب این موضوع، چهار بعد اساسی «مدرسه و موقعیت آموزش»، «محتوا و برنامه آموزش»، «معلم و کنشگر آموزش» و «برنامه ریزی درسی و علم آموزش» تشریح و آشکار شد که این ابعاد دارای وضعیت متفاوتی در دو نیمه قرن در دو حکومت مستقر بوده اند. باوجوداین، در سراسر قرن چهاردهم، با اندک تفاوت هایی در شدت عمل، آنچه محور تمام فعالیت های آموزش و پرورش قرار گرفت، تلاش برای توسعه و ترویج « فرهنگ تبعیت» بود که در نیمه اول مبتنی بر فرایند اطاعت و در نیمه دوم مبتنی بر فرایند حماقت دنبال شد. شواهد نشان می دهد عمل بر آن منطق نمی تواند موثر و مقبول واقع شود؛ هر چند که تحت فشار قدرت حکومت استمرار یابد. آنچه لازم است محترم شمرد «دانایی واقعی» است که برآیند علم می باشد و با بکارگیری علم آموزش بدست می آید.
تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر توجه انتخابی و عملکرد مداوم در کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر توجه انتخابی و عملکرد مداوم در کودکان با اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 26 کودک مبتلا به اختلال زبانی از دانش آموزان کلاس اول تا سوم ابتدایی منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران به عنوان نمونه در پژوهش حاضر شرکت کردند. در مرحله پیش آزمون از تمام شرکت کنندگان آزمون عملکرد مداوم و توجه انتخابی گرفته شد و سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در 5 جلسه پی در پی تحت مداخله تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز قرار گرفتند. مدت زمان تحریک در هر جلسه 20 دقیقه و شدت تحریک نیز 2 میلی آمپر در نظر گرفته شد. پس از اتمام مداخله، مرحله پس آزمون انجام شد و از آزمون تحلیل کوواریانس برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیر توجه انتخابی (001/0=p ،20/50=f) و عملکرد مداوم (001/0=p ،80/34=f) تفاوت معنادار وجود دارد که با توجه به تفاوت میانگین ها، عملکرد گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل است. نتیجه گیری: می توان گفت که رویکرد مداخله ای tDCS در 5 جلسه می تواند موجب بهبود توجه انتخابی و عملکرد مداوم در کودکان با اختلال یادگیری شود.
اشتغال پذیری و اکوسیستم توسعه انسانی مبانی نظری و تحلیل داده های دانش آموختگان علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله: اکوسیستم توسعه انسانی به شبکه ای از ذی نفعان متنوع اتلاق می شود که در یک زیست بوم مناسب در تعامل پویا با یکدیگر شبکه پویایی از توانش های انسانی را ایجاد؛ و به طور مستمر کیفیت زندگی مردم را بهبود می بخشند. سطح هریک از توانش های یادشده و میزان تأثیراتشان بر یکدیگر نقش اساسی در کارآمدی و پایداری اکوسیستم توسعه انسانی دارند. توانش های فردی و اشتغال پذیری دو گروه مهم از عناصر شبکه توانش های انسانی هستند که سطح و تأثیرات متقابلشان نقش کلیدی در توسعه انسانی دارند؛ درحالی که وضعیت آن ها در اقتصاد ایران شناخته شده نیست و خلأ دانایی شدیداً احساس می شود. هدف: با توجه به مسئله بالا، هدف مقاله حاضر تحلیل وضعیت و رابطه توانش های دانش آموختگان آموزش عالی در اقتصاد ایران بوده است. روش پژوهش: برای دستیابی به هدف یادشده از روش توصیفی-تحلیلی، داده های میدانی دریافت شده از یک نمونه 1461 نفری از دانش آموختگان علوم پایه در سال های 1397 و 1399 از دانشگاه های دولتی ایران و تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان می دهند که هیچ یک از توانش های فردی (عمومی، یادگیری، اجتماعی، مدیریتی و عملیاتی) دانش آموختگان علوم پایه تأثیر معنی داری بر اشتغال پذیری آن ها ندارند. همچنین، اشتغال پذیری دانش آموختگان علوم پایه کمکی معنی داری به توسعه توانش های فردی نمی کنند؛ اما توانش های فردی دانش آموختگان علوم پایه به به طور معنی داری (هرچند ضعیف) یکدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند و به یکدیگر کمک می کنند. نتیجه گیری: بنابراین، در اقتصاد ایران شبکه توانش های دانش آموختگان علوم پایه بسیار سست و اکوسیستم عالی توسعه انسانی در این حوزه ناکارآمد و ناپایدار است.