اشتغال پذیری و اکوسیستم توسعه انسانی مبانی نظری و تحلیل داده های دانش آموختگان علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله: اکوسیستم توسعه انسانی به شبکه ای از ذی نفعان متنوع اتلاق می شود که در یک زیست بوم مناسب در تعامل پویا با یکدیگر شبکه پویایی از توانش های انسانی را ایجاد؛ و به طور مستمر کیفیت زندگی مردم را بهبود می بخشند. سطح هریک از توانش های یادشده و میزان تأثیراتشان بر یکدیگر نقش اساسی در کارآمدی و پایداری اکوسیستم توسعه انسانی دارند. توانش های فردی و اشتغال پذیری دو گروه مهم از عناصر شبکه توانش های انسانی هستند که سطح و تأثیرات متقابلشان نقش کلیدی در توسعه انسانی دارند؛ درحالی که وضعیت آن ها در اقتصاد ایران شناخته شده نیست و خلأ دانایی شدیداً احساس می شود. هدف: با توجه به مسئله بالا، هدف مقاله حاضر تحلیل وضعیت و رابطه توانش های دانش آموختگان آموزش عالی در اقتصاد ایران بوده است. روش پژوهش: برای دستیابی به هدف یادشده از روش توصیفی-تحلیلی، داده های میدانی دریافت شده از یک نمونه 1461 نفری از دانش آموختگان علوم پایه در سال های 1397 و 1399 از دانشگاه های دولتی ایران و تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان می دهند که هیچ یک از توانش های فردی (عمومی، یادگیری، اجتماعی، مدیریتی و عملیاتی) دانش آموختگان علوم پایه تأثیر معنی داری بر اشتغال پذیری آن ها ندارند. همچنین، اشتغال پذیری دانش آموختگان علوم پایه کمکی معنی داری به توسعه توانش های فردی نمی کنند؛ اما توانش های فردی دانش آموختگان علوم پایه به به طور معنی داری (هرچند ضعیف) یکدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند و به یکدیگر کمک می کنند. نتیجه گیری: بنابراین، در اقتصاد ایران شبکه توانش های دانش آموختگان علوم پایه بسیار سست و اکوسیستم عالی توسعه انسانی در این حوزه ناکارآمد و ناپایدار است.