فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
263 - 276
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد تحلیل محتوای کتاب های فارسی دوره ابتدایی از نظر میزان توجه به فلسفه برای کودکان با جهت گیری آموزش چندفرهنگی است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و بر اساس چک لیستی محقق ساخته از معیارهای تفکر فلسفی(کاوشگری، استدلالی و تعاملی) و مولفه های آموزش چندفرهنگی(شامل 15 مفهوم)، داده ها جمع آوری گردید که روایی چک لیست از نظر صاحب نظران و متخصصان علوم تربیتی با روش CVR مورد تائید قرار گرفت و برای اطمینان از پایایی با اجرای مجدد، ضریب توافق 86 درصد حاصل شد. جامعه آماری شامل کتاب های فارسی دوره ابتدایی چاپ سال 1401 بود. در تحلیل محتوا و با استفاده از آنتروپی شانون مفهوم دین/ مذهب با رویکرد فبک با ضریب اهمیت 35/32، دارای بیشترین میزان توجه و مفهوم پذیرش تفاوت ها با ضریب اهمیت 41/29، رتبه دوم را دارد و عدالت، برابری و ضدتبعیض، کرامت و حقوق انسانی، جنسیت، مواد، وسایل و محیط آموزشی، روش های تدریس، ارزشیابی، احترام به عقاید مختلف و زندگی مسالمت آمیز مفاهیمی هستند که با رویکرد فبک هیچگونه انعکاسی در کتب فارسی دوره ابتدایی نداشته و شش مفهوم زبان، دین، معلولیت، اهداف و محتوا، پذیرش تفاوت ها و ارتباطات انسانی و فرهنگی به صورتی پراکنده و نامتوازن در کتب درسی انعکاس یافته اند. براساس یافته های پژوهش کتب درسی نیازمند بازنگری، جهت توجه بیشتر به برنامه فلسفه برای کودکان با جهت گیری آموزش چندفرهنگی می باشند.
مدل یابی سرزندگی تحصیلی براساس درگیری تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
233 - 245
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش مدل یابی سرزندگی تحصیلی براساس درگیری تحصیلی با میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با تکیه بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان تیزهوش دوره متوسطه اول (پایه هفتم و هشتم) مشغول به تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان (سمپاد) شهر اصفهان در نیمه دوم سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در نهایت 340 نفراز دانش آموزان به عنوان نمونه به پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391)، درگیری تحصیلی ریو (2013) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان – جینکز (1999) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار ایموس23 تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که درگیری تحصیلی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی اثر معناداری دارد (05/0>P). و این نقش با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی برجسته تر نیز می شود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار درگیری تحصیلی با سرزندگی تحصیلی و تأیید نقش میانجی خود کارآمدی تحصیلی، در این زمینه پیشنهاد می شود. به منظور افزایش سرزندگی تحصیلی دردانش آموزان تیزهوش ضمن توجه به افزایش درگیری تحصیلی بر افزایش خودکارآمدی تحصیلی نیز در این گروه تمرکز شود. در این زمینه توانمندسازی دانش آموزان و همچنین جلسات آموزشی فوق برنامه با تمرکز بر متغیرهای فوق الذکر اهمیت دارد.
بررسی تطبیقی پساپدیدارشناسی و ساخت گرایی انتقادی در مطالعات فناوری و دلالت های آن در تعلیم وتربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
135 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی شباهت ها و تفاوت ها و امکان تطبیق دو رویکرد مهم در فلسفه فناوری یعنی پساپدیدارشناسی و ساخت گرایی انتقادی و دلالت های آن در تعلیم وتربیت است؛ ازاین رو با استفاده از روش تحلیل و توصیف و استنتاج، ابتدا شباهت ها و تفاوت های دو رویکرد بررسی شده است و سپس امکان استفاده از این دو رویکرد در مطالعات فناوری های آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. هر دو رویکرد، فراتر از ابزارگرایی و جبرگرایی، بر نقش فناوری ها در زندگی انسان تمرکز دارند. پساپدیدارشناسی بیشتر بر جنبه فردی و ساخت گرایی انتقادی بیشتر بر جنبه اجتماعی و سیاسی تأکید دارد. تعلیم وتربیت در فرایند دموکراتیک کردن فناوری ها، که مورد توجه ساخت گرایی انتقادی است، سهم مهمی دارد. دلالت های تربیتی حاصل از بررسی تطبیقی دو رویکرد عبارت اند از: تغییر مفهوم فناوری های آموزشی از ابزارهای آموزشی به عامل های آموزشی، توجه به تفاوت های فرهنگی در تولید فناوری های آموزشی، توجه به جنبه های سیاسی و اجتماعی پنهان در فناوری های آموزشی، تحول در پژوهش های فناوری های آموزشی و تحول در اهداف تربیت در رابطه با فناوری.
چارچوب منتورینگ معلمان تازه کار در مدارس ابتدایی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
204 - 230
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در دهه های اخیر، موضوع «آغازخدمت معلمان تازه کار» برای غلبه بر چالش هایی که معلمان تازه کار در سال های نخست تدریس با آن روبرویند، به موضوع مورد علاقه مطالعات آموزشی تبدیل شده است. سیستم های مدارس با کیفیت برنامه های منتورینگ را به دلیل فواید زیادی که هم برای منتور و هم برای منتی به ویژه معلمان تازه کار دارد، ترویج می کنند. بر همین مبنا، هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین چارچوب مطلوب منتورینگ (معلم ارشدی) معلمان تازه کار در مدارس ابتدایی تعیین شد.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون است. جامعه یا میدان مطالعاتی پژوهش، منابع مرتبط شامل ادبیات و اسناد موجود در زمینه بالندگی حرفه ای، منتورینگ و معلمان تازه کار بود. پس از بررسی منابع استخراج شده از پایگاه های داده، 73 منبع به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری و تحلیل مضمون استفاده شد و به منظور اعتباریخشی داده ها، از روش کینگ و همکاران استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل داده ها، در مجموع 29 مضمون پایه و 9 مضمون سازمان دهنده (: نیازهای معلمان تازه کار، پیامدهای منتورینگ معلمان تازه کار، عوامل پیش برنده، عوامل بازدارنده، ویژگی های منتور، محتوا و فعالیت های منتورینگ، نقش های اصلی، ارزیابی، رویکردهای منتورینگ) ذیل مضمون فراگیر عناصر تشکیل دهنده فرآیند منتورینگ معلمان تازه کار قرار گرفتند.
بحث و نتیجه گیری: رویکرد سیستمی پژوهش حاضر به فرایند منتورینگ معلمان تازه کار که باعث شناسایی عناصر دخیل و تأثرگذار در فرایند منتوریگ شده، نقطه قوت پژوهش حاضر است؛ به عبارت دیگر، الگوی ارائه شده در پژوهش حاضر، می تواند در زمینه های مختلف اعم از سیاست گذاری بالندگی حرفه ای معلمان، طراحی برنامه های منتورینگ برای معلمان تازه کار، درک و شناخت رهبران مدرسه از نیازهای آموزشی معلمان و همچنین تعیین ضوابط و شاخص های اتنتخاب معلمان ارشد مورد استفاده قرار گیرد..
اثربخشی برنامه آموزشی مونته سوری و مالاگاتسی بر مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود مهارت های ارتباطی یادگیرندگان مرتبط با برنامه درسی و چگونگی تدریس و آموزش یکی از چالش های پیشروی آموزشگران در سیستم آموزشی است. تحقیق حاضر به بررسی اثربخشی دو برنامه درسی مونته سوری و مالاگاتسی بر مهارت های اجتماعی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه های آزمایشی یک و دو است. جامعه آماری کودکان اول ابتدایی منطقه توس مشهد و نمونه آن تعداد 60 نفر در سه گروه آزمایشی 20 نفره 1 و 2 و گروه گواه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران (1381) به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورداستفاده قرار گرفت. پروتکل آموزشی باتوجه به مبانی نظری مونته سوری و مالاگاتسی تنظیم و پس از تأیید صاحب نظران در سیزده جلسه آموزشی اجرا شد. برای آزمون فرضیه ها هم از کوواریانس (ANCOVA) تک متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها نشان داد روش آموزشی مونته سوری بر مهارت های اجتماعی کودکان اول ابتدایی تأثیرگذار بود. همچنین روش آموزشی مالاگاتسی بر مهارت های اجتماعی کودکان اول ابتدایی تأثیرگذار بود، اما روش مالاگاتسی اثربخشی بیشتری بر مهارت های اجتماعی نسبت به گروه آزمایشی مونته سوری داشت. در نتیجه می توان گفت آموزش مهارت های اجتماعی می تواند اثربخشی بیشتری نسبت به روش گام به گام بر مهارت های اجتماعی داشته باشد. پیشنهاد می شود که معلمان باتوجه به موقعیت، برنامه آموزشی مونته سوری و مالاگاتسی را جهت بهبود مهارت های اجتماعی در نظر داشته باشند.
نقش فناوری های دیجیتال در ارتقای آموزش مهندسی شیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
67 - 92
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر فناوری های دیجیتال بر آموزش مهندسی شیمی می پردازد. با توسعه روزافزون این فناوری ها، ابزارها و محیط های آموزشی نیز تغییر کرده اند و روش های سنتی آموزش، به روش های مدرن و تعاملی تبدیل شده اند. در این نوشته، ابتدا به مزایای استفاده از فناوری های دیجیتال در آموزش اشاره می گردد و سپس به ابزارهای مختلفی که در این حوزه استفاده می شوند، از جمله صفحه گسترده ها، نرم افزارهای ریاضی، شبیه سازهای صنعتی، واقعیت مجازی و افزوده، و ابزارهای متنوع هوش مصنوعی پرداخته می شود. همچنین، فرصت ها و چالش های موجود، در استفاده از فناوری های دیجیتال در آموزش مهندسی شیمی نیز بررسی می شوند. به علاوه، استنتاج های کلیدی، برای استفاده بهینه از فناوری های دیجیتال در آموزش مهندسی شیمی و توسعه مهارت های حرفه ای دانشجویان ارائه می شود. این مقاله می تواند به دانشجویان، اساتید و محققان در حوزه مهندسی شیمی کمک کند تا با استفاده از فناوری های دیجیتال، آموزش مهندسی شیمی را بهبود و ضمن تبدیل چالش ها به فرصت های جدید، برای خلق ابزارهای پیشرفته، راهکارهایی مناسب را برای استفاده بهینه از این فناوری ها در برنامه های آموزشی ایجاد و تجربه نمایند.
طراحی الگوی شایستگی های آموزش مبتنی بر استدلال فضایی معلمان با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای معلمان برای آموزش مبتنی بر استدلال فضایی بود. این پژوهش از نوع فراترکیب بوده که با استفاده از روش هفت مرحله ای سندولوفسکی و باروسو انجام شده است. تیم فراترکیب شامل سه متخصص در حوزه مطالعات برنامه درسی، یک متخصص در حوزه مدیریت آموزشی و یک کارشناس آگاه به علم اطلاعات و دانش شناسی بود. پس از بررسی و در نظرگرفتن معیارهای شمول و خروج، 258 منبع، بررسی و درمجموع 19 مضمون پایه حاصل گردید. مضامین پایه، در سه مضمون سازمان دهنده دانش (شامل مضامین پایه ای مانند آگاهی از اصطلاحات مرتبط با استدلال فضایی، ابعاد و اجزاء، تاریخچه، گونه شناسی، فرایندها و متغیرهای اثرگذار، نظریه های روان شناختی بنیادی و فرایندهای شناختی و...)، مهارت (شامل مضامین پایه ای مانند مهارت های بصری - فضایی، توانایی های استدلال فضایی و...) و نگرش (شامل مضامین پایه ای مانند تمایل به استدلال فضایی انتقادی، عادت استدلال فضایی و...) قرار گرفتند و در نهایت کلیه مضامین تحت مضمون فراگیر شایستگی های آموزش مبتنی بر استدلال فضایی قرار گرفتند و براساس آن شبکه مضامین شایستگی های آموزش مبتنی بر استدلال فضایی ترسیم شد. براساس یافته های پژوهش، ضروری است معلمان برای آموزش و طراحی دروس مبتنی بر استدلال فضایی، دانش، مهارت و نگرش مبتنی بر استدلال فضایی را در خود پرورش دهند. دستاوردهای پژوهش حاضر می تواند به درک صحیح و توسعه نگرش مثبت مفاهیم استدلال فضایی کمک کند و معیاری جهت سنجش میزان صلاحیت و شایستگی معلمان در تدریس اثربخش و همچنین راهنمایی برای آنان در طراحی و اجرای دروس باشد.
طراحی و آزمودن الگویی از پیشایند و پیامدهای رسالت شغلی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
61 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، طراحی و آزمودن الگویی از پیشایند و پیامدهای رسالت شغلی در معلمان شهرستان کرمان بود. طرح پژوهش از نوع مقطعی بود و نمونه پژوهش 283 نفر از معلمان بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های رسالت معنوی میتچل، نوبرت و هالبسلبن (2015))، رسالت شغلی (دوبرا و توستی خارس، 2011)، تعالی یابی شغلی (لاورنس، 2010)، بهزیستی شغلی (هینکین (1998) و شیفتگی شغلی (باکر (2008) را تکمیل نمودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS ویراست 21 انجام گرفت. شاخص های برازندگی حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده ها بود. همچنین یافته ها نشان دادند که ضریب مسیر رسالت معنوی به رسالت شغلی و ضرایب مسیرهای رسالت شغلی به تعالی یابی شغلی، و شیفتگی شغلی و همچنین ضرایب تعالی یابی شغلی به بهزیستی شغلی و شیفتگی شغلی معنادار بودند. برای سنجش روابط غیر مستقیم از روش بوت استرپ در برنامه ماکرو و هیز (2008) استفاده گردید. نتایج حاکی از این بود که رسالت شغلی به طور غیر مستقیم از طریق تعالی یابی شغلی بر بهزیستی شغلی و شیفتگی شغلی اثر معنادار دارد. با توجه به پیامدهای مثبت رسالت شغلی در پیش بینی تعالی یابی شغلی، بهزیستی و شیفتگی شغلی معلمان، پیشنهاد می شود که در استخدام و گزینش معلمان به نقش مهم این سازه توجه شود. شناسایی افرادی که رسالت شغلی همسو با رسالت سازمان دارند، موجب افزایش بهره وری و کارآمدی سازمان می شود. افزون بر این، به مدیران مجموعه های آموزشی توصیه می شود تا با برگزاری دوره های آموزشی رسالت شغلی معلمان را تقویت کنند.
بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی بر انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
51 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی بر انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 1403-1402 می باشد که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای دو کلاس (هر کلاس 25 نفر) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت (Hermans)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی (Pham & Taylor) و آزمون استاندارد عملکرد خواندن و نارساخوانی (Karmi Nouri & Moradi) بود. تعداد جلسات و موضوعات تدریس در هر دو کلاس یکسان بوده و تنها در نوع روش تدریسی که اعمال شده است، تفاوت داشته اند. در گروه اول روش تدریس مبتنی بر سازنده گرایی و در گروه دوم روش سخنرانی اجرا گردید. در این پژوهش به منظور آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس اندازه های تکراری استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش تدریس سازنده گرایی بر بهبود انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان مؤثر می باشد. روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی روشی کارا در ایجاد انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان است. پیشنهاد می شود دوره های آموزشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی را برای معلمان در نظر گرفته شود. اینکه برخی از معلمان به علت عادت کردن به روش های سنتی نسبت به شیوه های نوین تدریس کمی مقاومت نشان دادند از جمله محدودیت های این پژوهش بود.
مهندسی شیمی سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
53 - 66
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مفهوم مهندسی شیمی سبز، به عنوان نقطه تلاقی «شیمی سبز» و «مهندسی سبز» معرفی شده است و بر اهمیت آن در برنامه درسی مهندسی شیمی تأکید می شود. این مقاله ابتدا اهداف و اصول دوازده گانه "شیمی سبز” و “مهندسی سبز”را تشریح می کند و نقش آنها را در ارتقای پایداری زیست محیطی و کاهش ردپای بوم شناختی فرایندهای شیمیایی برجسته می کند. پس از این مقدمه، مهندسی شیمی سبز با تمرکز بر معیارهای پایداری آن و نحوه اعمال این اصول برای ایجاد فرایندهای شیمیایی سازگارتر با محیط زیست و پایدار، با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار می گیرد. سپس بحث به این سو می رود که چگونه مفهوم مهندسی شیمی سبز می تواند به طور یکپارچه در برنامه درسی مهندسی شیمی ادغام شود و تغییرات و اضافاتی را به دوره های موجود پیشنهاد می کند تا موضوعات مهندسی پایدار را در بر گیرد. سرانجام، مقاله با خلاصه ای کوتاه به پایان می رسد و خواستار گنجاندن اصول سبز در چارچوب آموزشی، برای آماده سازی مهندسان آینده به منظور چالش های توسعه پایدار است و بر اهمیت تجهیز آنها به دانش و مهارت های لازم برای نوآوری و مسئولیت پذیری در حفظ محیط زیست برای توسعه پایدار تأکید می کند.
شناسایی ابعاد و موُلفه های آموزش شهروند حرفه ای جهانی در دانشگاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شناسایی ابعاد و موُلفه های آموزش شهروند حرفه ای جهانی در دانشگاهفاطمه آخوندی * حمیدرضا آراسته**نادرقلی قورچیان ***پریوش جعفری ****چکیده هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعادو مولفه های آموزش شهروند حرفه ای جهانی در دانشگاه می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی با تحلیل محتوا می باشد.جامعه نمونه استادان دانشگاه و صاحبنظران این حوزه بودندکه بر اساس قاعده اشباع نظری تعداد 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختار یافته و بررسی اسناد و متون تخصصی بود. برای اعتبار ابزار از روایی محتوایی و جهت پایایی نیز از روش کدگذاری مجدد استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردید.یافته ها نشان داد که 5 مولفه (شایستگی های شناختی، شایستگی های علمی و تخصصی، شایستگی های فرهنگی و اجتماعی، شایستگی های اخلاقی و شایستگی های خود بالندگی مستمر) و16 زیرمولفه به عنوان عناصر آموزش شهروند حرفه ای جهانی شناسایی شدند.واژگان کلیدیشهروند جهانی، شهروند حرفه ای، آموزش شهروند حرفه ای جهانی، آموزش عالی
اعتبارسنجی برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بربازی براساس الگوی فرانسیس کلاین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور اعتبار سنجی برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بر بازی بر اساس الگوی فرانسیس کلاین در سال 1401-1400انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ روش، از نوع تحقیقات ترکیبی( کمی- کیفی) و از لحاظ هدف جزو تحقیقات کاربردی بوده، که در رویکرد کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شده و برای اعتبارسنجی آن از روش توصیفی از نوع پیمایشی، با استفاده از روش نسبت روایی محتوایی لاوشه و آزمون یو من ویتنی استفاده گردید. نمونه آماری شامل 30نفر (20 نفر از مربیان پیش دبستانی که در مراکز پیش دبستانی تدریس می کنند و 10 از صاحبنظران برنامه درسی که حداقل دارای دو تالیف کتاب و 5 مقاله علمی پژوهشی هستند و در دانشگاهها و در حوزه برنامه درسی و هم در حوزه بازی دارای تخصص ، تجربه و کار پژوهی داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع داده ها انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا با در نظر گرفتن الگوی فرانسیس کلاین، عناصر برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بربازی مشخص و برای پاسخ به سوالات پژوهش، ابتدا بر اساس مصاحبه نیمه ساختار یافته، دیدگاههای مربیان پیش دبستانی و صاحبنظران برنامه درسی استخراج وسپس از طریق کد گذاری پاسخهای مصاحبه شوندگان کد بندی و مقولات نهایی مشخص و بر اساس آن، الگو طراحی گردید وسپس الگوی به دست آمده توسط دو گروه پیش دبستانی، و صاحبنظران برنامه درسی مورد اعتبار سنجی قرار گرفت و دو گروه، اعتبار الگوی به دست آمده را تایید نمودند.
تأثیر رنگ آمیزی مندلا بر حافظه کاری و اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر رنگ آمیزی مندلا بر حافظه کاری و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر سال دوازدهم شهر اهواز انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی از نوع گروه کنترل نابرابر و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل، کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم سال تحصیلی 1402-1401 شهر اهواز بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای بر اساس ملاک-های ورود و خروج انتخاب گردیدند. از بین دانش آموزان30 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به همین روش در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. هر دو گروه در مراحل پیش-آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از آزمون حافظه کاری فراخنای اعداد (وکسلر، 2009) و اضطراب امتحان (فریدمن، 1997) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 11 جلسه 45 دقیقه ای تحت مداخله رنگ آمیزی طرح های مندلا قرار گرفت اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS23 و روش اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد رنگ آمیزی مندلا بر افزایش حافظه کاری و کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان در مرحله پس آزمون مؤثر بوده است و اثرات آن در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است (05/0>p). نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش می توان برای افزایش حافظه کاری و کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر از مداخله رنگ آمیزی طرح های مندلا استفاده کرد.واژه های کلیدی: رنگ آمیزی مندلا، حافظه کاری، اضطراب امتحان، دانش آموزان.
الزامات و بسترهای برنامه درسی تربیت اقتصادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی الزامات و بسترهای برنامه درسی تربیت اقتصادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام گرفت. حوزه پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت اقتصادی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه بارز انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با بیست و سه نفر از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای استان خراسان رضوی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضامین پایه، سازمان دهنده و منتخب استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی 5 بُعد اصلی شامل الزامات برنامه ای تربیت اقتصادی(مشتمل بر محورهایی چون تدوین برنامه های درسی جامعه محور، تجدید رویکرد در برنامه ریزی و اجرای مناسب برنامه های درسی)، الزامات اجتماعی-دانشگاهی (مشتمل بر محورهایی چون فرهنگ سازی اجتماعی، آشناسازی و الگوسازی اقتصادی از سوی دانشگاه و مؤلفه های کلان جامعه دانشگاه)، الزامات راهبردی (مشتمل بر محورهایی چون همسوسازی باورها با سبک زندگی، درونی سازی بجای برون سپاری، آماده سازی دانشجویان برای ورود به بازارکار، توجه به مهارت های شناختی و فراشناختی دانشجویان، شبکه سازی و تعامل گرایی در تربیت اقتصادی)، الزامات زمینه ای (مشتمل بر محورهایی چون تأثیرپذیری در بُعد فردی، فرهنگ معیشتی دانشجویان و رویکردهای آموزشی و تربیتی دانشگاه) و بسترهای تربیت اقتصادی (مشتمل بر محورهایی چون مهارت آفرینی و توانمندسازی دانشجویان، توجه به منابع و ظرفیت های موجود و دانش اقتصادی دانشجویان) مورد سازماندهی قرار گرفت. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که در تربیت اقتصادی دانشجویان عوامل فردی، دانشگاهی، اجتماعی و فرهنگی نقش دارند.
تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر خودتنظیمی هیجانی نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
217 - 227
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر خودتنظیمی هیجانی نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران بود. روش: روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش روایت پژوهی و در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش دختران نوجوان آسیب پذیر بودند که در بخش کیفی پس از مصاحبه به روش هدفمند اشباع نظری صورت پذیرفت و در بخش کمی نمونه گیری به روش غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند.ابزار پژوهش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و در بخش کمی از پرسشنامه نظم جویی هیجان استفاده شد. پس از تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی، گروه آزمایش در معرض مداخله قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس به روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شده است.یافته ها: در بررسی کیفی پدیدار شناسی مؤلفه های خودمراقبتی پس از کدگذاری مقوله ها، پنج مضمون اصلی ظرفیت های درون فردی خودمراقبتی روانی، خودمراقبتی بین فردی، ارزیابی خودمراقبتی، تسهیل گرها و تهدیدگرهای خودمراقبتی و راهبردهای خودمراقبتی روانی احصاء شد. در بخش کمی نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که درگروه مداخله بین مراحل پیش آزمون با پس آزمون و مراحل پیش آزمون و پیگیری، در نمرات متغیر خودتنظیمی هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما بین میانگین نمرات متغیرهای پژوهش، در پس آزمون با پیگیری تفاوتی مشاهده نشده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی با تمرکز بر خودکارآمدی، منبع کنترل، تنظیم هیجان و حل مسأله به بهبود خودتنظیمی هیجانی نوجوانان آسیب پذیر می انجامد.
تاثیر استراتژی چهار گوشه در توسعه مهارت های حل مسائل ریاضی دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
13 - 21
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر استراتژی چهار گوشه در توسعه مهارت های حل مسئله ریاضی در دانش اموزان کلاس پنجم ابتدایى انجام شد.روش پژوهش: نوع تحقیق از جنبه اجرا، نیمه آزمایشی در قالب طرح پس آزمون با گروه کنترل است. در این طرح، شرکت کنندگان به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایشی، متغیر مستقل، اجرای روش استراتژی چهار گوشه بود و گروه کنترل، اجرای روش سنتی. نمونه پژوهش از میان 72 دانش اموز انتخاب شد که به طور تصادفی در دو گروه توزیع شدند. محقق برای متغیرهای مختلف بین دو گروه مانند دانش قبلی، آزمون هوش، سن و سواد والدین، هم ارزی انجام داد. محقق پس از اتمام مطالعه، آزمایشی را برای حل مسائل ریاضی تعیین کرد که شامل 25 پاراگراف از نوع چند گزینه ای بود. یافته ها: نتایج نشان داد در حل مسائل ریاضی میانگین نمرات گروه ازمایش 03/19 در حالی که میانگین نمرات دانش آموزان گروه کنترل 92/15 بود. همچنین در آزمون موفقیت ریاضی، میانگین نمرات گروه ازمایش 97/18 در حالی که میانگین نمرات دانش آموزان گروه کنترل 83/15 بود. آزمون تی مستقل نشان داد که این تفاوت ها از نظر اماری در سطح خطای 05/0 معنى دار است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد که دانش آموزان گروه ازمایش در آزمون حل مسائل ریاضی از دانش اموزان گروه کنترل بهتر عمل کردند. لذا پیشنهاد می شود معلمان به استفاده از استراتژی های مدرن تدریس مانند استراتژی چهار گوشه تشویق شوند.
مقایسه دیدگاه مدیران و نومعلمان و رضایت از دوره های آموزشی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت مندی معلمان یکی از اساسی ترین کارهای مدیران حرفه ای مدارس می باشد. اگر مدیر بتواند با ایجاد شرایط مناسب رشد و به وجود آوردن جوّی انسانی و عاطفی، زمینه رضایت و افزایش انگیزه و به تبع آن کارایی و عملکرد مطلوب نومعلمان را ارتقا دهد، می توان ادعا کرد که احساس رضایت نسبی را در آن ها ایجاد نموده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه دیدگاه مدیران و نومعلمان از تعامل و رضایت از دوره های آموزشی دانشگاه فرهنگیان بود. مطالعه حاضر از نوع پژوهش های کمی و توصیفی انجام شد و با شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی در یک گروه نمونه شامل 452 نومعلم و 295 مدیر انجام شد. مولفه های شیوه های ارتباطی، راهنمایی ایفای وظایف حرفه ای، حمایت از نومعلمان، رضایت از تعامل و رضایت از دوره با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته 21 سوالی با طیف لیکرت بررسی شدند. روایی محتوایی ابزار با دو شاخص روایی محتوایی و نسبت روایی محتوایی تأیید شد و پایایی نیز بر اساس رویه آلفای کرونباخ با مقدار 83/0 محاسبه شد. تحلیل داده ها بر اساس آزمون تی و تحلیل واریانس نشان داد که کیفیت تعامل از دیدگاه نومعلمان در مناطق جغرافیایی تعیین شده یکسان است. همچنین دیدگاه مدیران مناطق تعیین شده نیز در برخی متغیرها متفاوت بود و بین نظرات نومعلمان و مدیران در مورد مولفه های تعامل تفاوت معنادار وجود داشت. می توان نتیجه گرفت که تفاوت نظر مدیران و معلمان بیانگر انتظارات سطح بالاتر مدیران از کیفیت تعامل با نومعلمان است که به نظر می رسد با اثربخشی فعالیت ها مرتبط باشد.
بررسی تأثیر شایستگی های مدیریتی بر هویت اجتماعی با توجه به نقش میانجی اخلاق حرفه ای در میان اعضای هیات علمی دانشگاه امیر کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
46 - 63
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مدیریت و توسعه شایستگیهای مدیران و توجه به اخلاق حرفهای و شناسایی عوامل هویت یابی مدیران میتواند به طور موثری در تعالی نظام آموزش عالی نقش موثری را ایفا کند، از این رو پژوهش حاضر با هدف تأثیر شایستگیهای مدیریتی با نقش میانجیگری اخلاق کاری بر هویت اجتماعی اعضای هیات علمی دانشگاه امیرکبیر انجام گردید.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نوع کمی و طرح همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه امیرکبیر(672 نفر) که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، نمونه ای به حجم 195 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. از سه پرسشنامه شایستگی دانایی فرد و همکاران(1388)، هویت اجتماعی ریچارد چنکینز (2008) و اخلاق حرفهای قاسمزاده (1393) استفاده شد. به منظور بررسی روابط بین متغیرها، چهار فرضیه با روش مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. برای تفسیر فرضیه ها از نرم افزار SmartPLS3 استفاده شد.یافته ها: نتایج تحلیل ساختاری نشان داد رابطه مستقیم شایستگی های مدیریتی و هویت اجتماعی (65/۰= β، 00/۰p<) ، شایستگی و اخلاق(63/۰= β،00/۰p<) ، هویت و اخلاق (23/۰ =β، 00/۰p<) مثبت و معنیدار میباشد. همچنین میانجیگری اخلاق کاری بین رابطه هویت اجتماعی و شایستگیهای مدیریتی (15/۰ = β، 00/۰p<) مثبت و معنادار است.بحث و نتیجه گیری: بر این اساس، بین شایستگیهای مدیریتی و هویت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و در این بین مؤلفه اخلاق کاری نقش میانجی دارد؛ به این نحو که با افزایش اخلاق کاری، رابطه شایستگیهای مدیریتی و هویت نیز بیشتر میشود.
تعیین ویژگی های روانسنجی مقیاس ELORS و کاربرد آن برای تشخیص مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
129 - 151
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری یا ناتوانی یادگیری، نام کلی ای است که طیف وسیعی از مشکلات یادگیری را شامل می شود. اختلال یادگیری به معنای نقص در هوش یا انگیزه نیست. پژوهش حاضر، تعیین روانسنجی مقیاس ELORS و کاربرد آن برای تشخیص کمبود یادگیری در دوران کودکی را مورد بررسی قرار می دهد.روش پژوهش: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری شامل کودکان پیش از دبستان شهر تهران بود. نمونه ی مورداستفاده در این پژوهش تعداد 385 نفر (پنج نفر به ازای هر سوال) می باشد. نمونه لازم با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری مقیاس ELORS و پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های متعارف روانسنجی(آلفای کرونباخ،تحلیل عامل اکتشافی،روایی محتوایی،تحلیل عامل تاییدی،همسانی درونی)استفاده شد. برای بررسی پایایی این آزمون از طریق همسانی درونی سوالات(آلفای کرونباخ)واز نرم افزار spss-28 استفاده شد.یافته ها: برای بررسی کفایت نمونه گیری مقدار شاخص kmo برای هر دو فرم پرسشنامه برای والدین 0.820 و برای معلمان 0.752 به دست آمد. برای برآورد ضریب پایایی پرسشنامه با روش ضریب آلفای کرونباخ نتایج نشان می دهد که بین مقیاس EIORS فرم والدین و معلمان و سوالات پرسشنامه کلورادو همبستگی معناداری وجود دارد که این نشان دهنده روایی همزمان به شیوه ملاکی است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که بین مقیاس EIORS فرم والدین و معلمان و سوالات پرسشنامه کلورادو همبستگی معناداری وجود دارد که این نشان دهنده روایی همزمان به شیوه ملاکی است.لذا میتوان گفت این پرسشنامه دارای روایی ملاکی است.
ارزیابی اثربخشی تمرینات ادراکی-حرکتی اسپارک بر کارکردهای اجرایی و نقص توجه درکودکان پیش_دبستانی دارای تاخیر رشد مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
173 - 191
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی تمرینات ادراکی-حرکتی اسپارک بر کارکردهای اجرایی و نقص توجه درکودکان پیش دبستانی دارای تاخیر رشد مغز انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح مقایسه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 4 تا 5 ساله دارای تاخیر رشد مغز شهر تهران بود که در سال 1403-1402 به کلینیک تخصصی مغز و اعصاب روان مهر مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش 24 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته (هر هفته 2 جلس ه 45 دقیق ه ای) در برنامه تمرینات ادراکی -حرکتی اسپارک شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل در این مدت، هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. داده های پژوهش با استفاده از نسخه پیش دبستانی پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی- فرم والدین جیویا و همکاران (2003) و مقیاس مشکلات رفتاری کانرز (1978) گردآوری شد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با کمک نرم افزار SPSS-27 تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد، تمرینات ادراکی-حرکتی اسپارک بر کارکردهای اجرایی و نقص توجه کودکان پیش دبستانی دارای تاخیر رشد مغز تأثیر داشته و این اثرات در طول زمان ثابت مانده است(05/0P <). لذا، تمرینات ادراکی-حرکتی اسپارک می تواند به عنوان ابزاری مفید برای بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش نقص توجه در کودکان پیش دبستانی دارای تاخیر رشد مغز مورد استفاده قرار گیرد.