اثربخشی الگوی تدریس 5E بر اشتیاق و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: بررسی اثربخشی الگوی تدریس 5Eبر اشتیاق و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم شهر سرابله بود. پژوهش حاضر از نظر شیوه اجرا، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. روش ها : جامعهآماری پژوهش، تمامی دانش آموزان پایه ششم شهر سرابله که تعداد آن ها برابر با 250 نفر است. حجم نمونه در این پژوهش برابر با ۴۰ نفر (۲۰نفر گروه کنترل و ۲۰ نفر گروه آزمایش) است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها ، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران در سال (2002)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور(1999) و آزمون معلم ساخته بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات، از روش های آماری استنباطی از قبیل آزمون لوین و تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی تدریس 5E باعث افزایش اشتیاق تحصیلی و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم شده است؛ عملکرد تحصیلی دانش آموزانی که به روش5E آموزش دیدند، نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاملاً متفاوت بود، به طوری که این الگو باعث افزایش 69 درصدی خودکارآمدی، افزایش 19درصدی برنامه ریزی و افزایش 30درصدی انگیزش شده است. نتیجه گیری: الگوی5E می تواند در یادگیری پایدار دانش آموزان ابتدایی در درس علوم تجربی مؤثر باشد و به عنوان شیوه ای اثربخش، برای افزایش قدرت درک مطلب در دو سطح کاربرد و ترکیب دانش در ابتدایی به معلمان توصیه می شود. در نهایت این الگو، اثربخشی لازم را جهت افزایش شور، نشاط و اشتیاق دانش آموزان دارد؛ بنابراین الگوی مناسب و مطلوبی برای تدریس درس علوم تجربی است.