فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۰۱ تا ۴٬۸۲۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه زیادگی اظهار صدق و نظریه غیرتوصیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
نظریههای عمده درباب صدق، صدق را وصفی برای جمله میدانند اما براساس نظریه زیادگی اظهار صدق - که توسط فرانک رمزی و فرگه ارائه شد - صدق، امری زاید و حشو تلقی میشود. استراوسون نیز صدق و کذب را محمول توصیفی برای جملات قلمداد نمیکند. به عقیده وی انتساب صدق به یک جمله، نقش انشایی ایفا میکند نه نقش گزارهساز. از اینرو، دیدگاه وی را نظریه غیرتوصیفی درباب صدق میدانند. نوشتة حاضر، ضمن تبیین این دو نظریة جدید به نقد و بررسی آنها میپردازد.
مقدمه ای بر هرمونوتیک
جستاری در باب امکان در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
در فلسفة نظری کانت که شامل حسیات، تحلیل و جدل استعلایی است، مبحث تحلیل استعلایی مهمترین نقش را از طریق مبنا قرار گرفتن مقولات بعهده دارد. مقولات که اساس صور احکامند, کمیت، کیفیت، نسبت و جهات حکم را تبیین میکنند. میان مقولات, جهت امکان, به لحاظ آن که در جدل استعلایی و الهیات نیز مورد توجه کانت است, اهمیت اساسی دارد. نحوه معرفی این مقوله از سوی کانت, تمایز آن از مقولات همگن خود و سایر مقولات و سنجش آن با تلقی کانت از امکان در مبحث جدل, به اختصار در این نوشته پی گیری و بررسی شده است.
دیالکتیک در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مفاهیم بنیادین "نظام فلسفی" افلاطون، به معنای وسیع کلمه که شامل هستی شناسی، معرفت شناسی، اخلاق، سیاست و جز اینهاست، "دیالکتیک" است. افلاطون این مفهوم را، به عنوان یک روش، از سقراط به ارث برده و در طول پنجاه سال فعالیت فلسفی خویش تغییراتی تکاملی در محتوا و صورت آن به وجود آورده است. تنوع موضوعات بحث، در محاورات گوناگون افلاطون گاهی اجازه نمی دهد که خوانندگان آثار او به راحتی بتوانند تمامی معانی دیالکتیک را با یکدیگر وفق دهند. این مقاله معانی دیالکتیک را در بسترهای گوناگونی که افلاطون به ایراد سخن پرداخته است پیگیری میکند و به بیان ارتباط آنها با یکدیگر و با سایر قسمتهای فلسفه افلاطون می پردازد.
وجوه هرمنوتیکى رمز در فلسفه اسلامى
حوزههای تخصصی:
چکیده
شاید چنین به نظر رسد که در عالم اسلام و فرهنگ و اندیشه دینى، «رمز» به عنوان یک اصطلاح، اختصاصاً مربوط به قلمرو عرفان و تصوف و صرفاً داراى جنبههاى دینى و عرفانى است. اما در همان مراحل اولیه شکلگیرى فلسفه در جهان اسلام، فلاسفه اسلامى به «رمز» توجه کردند و در سیر تکاملى خود، بنیادهاى فلسفىِ خاصى پیدا کرد. اگر به این مبانى و بنیادها، به طور مستقل و منسجم پرداخته شود، مىتوان به یک رمزشناسى انتولوژیک با وجوه خاص هرمنوتیکى در فلسفه اسلامى دست یافت، زیرا دیدگاههاى متفکران بزرگى چون ابنسینا، سهروردى، شهرزورى، خواجه نصیرالدین طوسى، میرداماد و ملاصدرا، در مجموع، تصویر جامعى از وجودشناسى و هرمنوتیکشناسىِ «رمز» به دست مىدهد و آن را کاملاً از «رمزشناسى» در هرمنوتیک مدرن، متمایز مىکند. ما در این مقاله، تا حدّ امکان، در صدد تبیین مبانى فلسفى و هرمنوتیکى «رمز» در فلسفه اسلامى هستیم.
عقل و ایمان در نظام تعلیم و تربیت
منبع:
آینه معرفت ۱۳۸۲ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
نقش استعاره در « اصالت وجود » ؛ بررسی معناشناختی
حوزههای تخصصی:
در نگاه به معنا ، معناشناسی ، دو نوع رهیافت را مورد شناسایی و تامل قرار داده است : رهیافت ارجاعی و رهیافت بازنمودی ؛ به این نتیجه رسیده است که رهیافت ارجاعی ، رهیافتی صوری و سیاه و سفید به معناست ، چنان که گویی مضیق و تنگ نظر است ؛ در سوی دیگر ، رهیافت بازنمودی ، رهیافتی است که معنا را با وسعت بیش تری می نگرد . این نوشتار بر آن است تا از رهیافت بازنمودی ، نگاهی به مساله « اصالت وجود » در فلسفه ی اسلامی بیندازد ؛ در این رهیافت ، بر نقش استعاره ، تکیه شده است ؟ از این رو ، استعاره هایی که در اندیشه ی اصالت وجود ایفای نقش کرده اند ، شناسایی شده و چگونگی تاثیر آن ها ردیابی شده است ...
تبیین و نقد تطبیقی قرابتها و پارادکسهای ممکن بین آموزه های تربیتی مولوی و پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
چنانکه مىدانیم امروزه نظامهاى تربیتى جوامع اسلامى با چالشهاى فراوانى مواجهاند و عبور از بحرانهاى ناشى از چالشهاى پیش روى یکى از جدىترین موضوعات در عرصه برنامه ریزىهاى آموزشى و تربیتى این جوامع است. از میان چالشهاى پیش روى مىتوانیم به رواج آموزههاى پست مدرنیستى همچون نفى منابع مقتدر معرفتى، ساختار شکنى، نفى الگو گرایى در تعلیم و تربیت، نسبیت گرایى و... اشاره نمود که هر کدام چالشهایى را پیش روى نظامهاى تربیتى جوامع دینى بوجود مىآورند. یکى از راههاى مواجهه منطقى با این چالشها، طرح نظریههاى اسلامى رقیب در حوزه مربوطه است؛ از جمله روى آوردن به نظریه اندیشمندان و فلاسفه مسلمان.
در این مقاله، به منظور پاسخگویى به بعضى از داعیههاى پست مدرنیستى که سعى در تأثیر گذارى بر ساختار و محتوى تعلیم و تربیت جوامع دینى دارد، و به منظور بررسى نقاط اشتراک (قرابت) و نقاط افتراق (پارادکسهاى) موجود و ممکن بین دیدگاه اسلامى تربیت و پست مدرنیسم، آراء تربیتى مولوى (البته به عنوان یک اندیشمند مسلمان و نه نماینده نظریه اسلامى) و آراء بعضى اندیشمندان پست مدرن را به صورت تطبیقى مورد مطالعه قرار دادهایم. هدف اساسى این مقاله تعیین قرابتها و پارادکسهاى ممکن بین دیدگاه تربیتى مولوى و پست مدرنیسم مىباشد.
معرفت شناسی اصلاح شده و عقلانیت باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
معرفتشناسی اصلاح شده که گاه به آن معرفتشناسی کالوینیستی نیز گفته میشود، یکی از شاخههای نوپیدای معرفتشناسی دینی است که به طریقی نو از باور دینی دفاع میکند. طرفداران این مکتب نه دفاع ایمانگرایانه و غیرعقلانی از دین را میپذیرند و نه استدلال ورزی برای دفاع عقلانی از دین را راه مناسبی میدانند. این اندیشهوران برای تبیین دیدگاه خود، سراغ مبانی معرفتی غرب درگذشته میروند و معتقدند که تاکنون بیشتر کوششهای عقلانی برای دفاع از دین در قالب مبناگرایی کلاسیک که دیدگاه رایج و حاکم بر اندیشة غرب است، صورت پذیرفته. منتقدان به دین نیز با همین پیشفرضها به انتقاد از دین پرداختهاند؛ اما به گفتة آنها، این دیدگاه، امروزه در معرض انتقادات متعددی قرار دارد و دیگر نمیتوان بر اساس آن، از باورهای دینی دفاع کرد یا آنها را مورد حمله قرار داد. آلوین پلانتینگا، فیلسوف دین و نمایندة سرشناس مکتب معرفتشناسی اصلاح شده، بیش از همه از این رویکرد جانبداری میکند. دیدگاه وی در این زمینه را میتوان تحت عنوان مقالة معروفش چنین خلاصه کرد: «ایا اعتقاد به خدا، واقعاً پایه است؟»
در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاه پلانتینگا دربارة معرفتشناسی اصلاح شده، به نقد و بررسی این دیدگاه خواهیم پرداخت.
نسبت ضرورت و آزادی در نظراسپینوزا، کانت و هگل
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
وجود فی نفسه در فلسفه سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
سارتر خود را نه رئالیست مىداند و نه ایدئالیست. او، به عنوان یک پدیدار شناس، از سویى معتقد است که واقعیتى به نام نومن در پس فنومنها یا پدیدارها قرار ندارد و از سوى دیگر پدیدارها را متکى به آگاهى یا فاعل شناسا نیز نمىداند. پدیدارها خود تکیهگاه خود هستند. بدین ترتیب، ما با دو نوع وجود مواجه مىشویم که یکى آگاهى و دیگرى متعلقات آگاهى یا پدیدارهاست. سارتر نوع اول را «وجود لنفسه» و نوع دوم را وجود «فى نفسه» مىنامد. از نظر او، وجود فى نفسه سه ویژگى اصلى دارد: 1- هست 2- در خودش است 3- هست آنچه هست. در این مقاله ابتدا رهیافت پدیدار شناسانه سارتر - که بر اساس آن وجود را به دو نوع بنیادى تقسیم مىکند- و بعد سه ویژگى اصلى وجود فى نفسه توضیح داده مىشود
زندگى به روایت مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معناى زندگى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی: