مطالب مرتبط با کلیدواژه

مثل افلاطون


۱.

دیالکتیک در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه دیالکتیک مثل افلاطون روش جمع وتقسیم معرفت وظن شهودعقلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۱۱
از مفاهیم بنیادین "نظام فلسفی" افلاطون، به معنای وسیع کلمه که شامل هستی شناسی، معرفت شناسی، اخلاق، سیاست و جز اینهاست، "دیالکتیک" است. افلاطون این مفهوم را، به عنوان یک روش، از سقراط به ارث برده و در طول پنجاه سال فعالیت فلسفی خویش تغییراتی تکاملی در محتوا و صورت آن به وجود آورده است. تنوع موضوعات بحث، در محاورات گوناگون افلاطون گاهی اجازه نمی دهد که خوانندگان آثار او به راحتی بتوانند تمامی معانی دیالکتیک را با یکدیگر وفق دهند. این مقاله معانی دیالکتیک را در بسترهای گوناگونی که افلاطون به ایراد سخن پرداخته است پیگیری میکند و به بیان ارتباط آنها با یکدیگر و با سایر قسمتهای فلسفه افلاطون می پردازد.
۲.

مشائیان و نظریه مثل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارسطو ابن سینا علیت شناسایی موجود مفارق مثل افلاطون عالم محسوسات امکان اشرف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۵ تعداد دانلود : ۵۹۵
عالم عین از منظر افلاطون به دو دسته تقسیم می شود:?. عالم مثل، ?. عالم محسوسات. ارائه نظریه مثل از سوی افلاطون مبتنی بر همین مبنا بوده است. به طور قطع می توان گفت افلاطون با ارائه این نظریه درصدد بود که به گمان خود بتواند پیدایی عالم محسوسات را با نظر به ناپایداری آن و قابل شناخت نبودن یقینی آن توجیه کند. نقادی های ارائه شده علیه نظریه مثل عمدتا از سوی فلاسفه مشاست. ارسطو شاگرد و هم عصر افلاطون در مواجهه با این نظریه معتقد است: «قائل شدن به این نظریه نتایج غیرمنطقی در پی خواهد داشت.» ابن سینا نیز با ارائه ارزیابی منفی از این نظریه، «آن را محصول دوره خامی اندیشه یونانی دانسته است و برای آن پشتوانه ای برهانی قائل نیست». نگارنده درصدد است که با توجه به جایگاه نظریه مثل در اندیشه افلاطون، ضمن تقریر و ترسیم ناکارآمدی آن نزد ارسطو و ابن سینا در تبیین نظام پیدایی عالم، با گریز به براهین موید دیدگاه مثل، نشان دهد که نقدهای ارسطو و به ویژه ابن سینا تا چه اندازه موجه اند
۳.

مثل افلاطون از منظر ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارسطو ابن سینا مثل افلاطون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۲ تعداد دانلود : ۶۹۶
نظریه مثل در واقع ترسیم کننده زیر بنای ساختار فلسفه و متافیزیک افلاطون است. با اطمینان می توان گفت که افلاطون با ارایه این نظریه در صدد این بود که بتواند پیدایی عالم محسوسات را با نظر به ناپایداری آن و قابل شناخت نبودن یقینی آن توجیه کند. ارسطو در مواجهه با این نظریه معتقد است که قائل شدن به آن نتایج غیرمنطقی در پی خواهد داشت. ابن سینا نیز ضمن ارزیابی منفی از آن٬ آن را فاقد پشتوانه ای برهانی می داند. نگارنده در صدد آن است که ضمن ترسیم ساختار کلی این نظریه در اندیشه افلاطون و تبیین رویکرد ارسطو و ابن سینا نسبت به این نظریه٬ نشان دهد که چرا این نظریه در مواجهه با نقادی های ارسطو و ابن سینا قادر به تبیین نظام پیدایی عالم- در کنار عالم مثل- نمی باشد.
۴.

ملاصدرا و نظریه مُثُل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حرکت جوهری ملاصدرا علم الهی مثل افلاطون دلیل ادراک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۷ تعداد دانلود : ۶۹۷
منشأ دوگانگی جهان خلقت از نگاه افلاطون بر این مبناست که وی جهان را به دو جهان معقولات (مُثُل، کلیات) و جهان محسوسات (تصویر مُثُل، جزییات) طبقه بندی می کند و از همین رو با طرح نظریه مُثُل و بیان این که مُثُل، حقایق موجودات عالم محسوس و منشأ عالم مادی است، درصدد یافتن توجیهی برای ایده آل های فلسفی و اخلاقی خود است. مُثُل نوری افلاطونی از حیث حقیقت وجود خود، متباین از حقیقت حق نیست اما قائم به ذات او بوده (قیام صدوری) و در واقع از لوازم ذات و صفات الهی است. تعابیر و استدلال های مختلف ملاصدرا درباره مُثُل، نوع رابطه مُثُل با ذات و صفات الهی را بیان می کند. اگر چه اعیان ثابته با مُثُل عقلیه افلاطون شباهت هایی دارند تفاوت های مهمی نیز دارند. کلیت نظریه مُثُل مورد قبول فلاسفه اسلامی است، ولی ملاصدرا معتقد است هیچ یک از فلاسفه اسلامی آن گونه که شایسته است نتوانسته نظریه مُثُل را درک کند. وی بر مبنای اصول فلسفی خود و با استمداد از براهینی همچون دلیل ادراک و حرکت جوهری، َسعی در اثبات تلقی خود از این نظریه می کند. نگارنده در این مقاله می کوشد با بررسی تأویل های فلاسفه اسلامی از نظریه مُثُل و بیان دلایل ملاصدرا در اثبات این نظریه، رابطه نظریه مُثُل با اعیان ثابته ملاصدرا را روشن سازد.
۵.

جایگاه تذکر قرآنی و افلاطونی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تذکر قرآن افلاطون مثنوی معنوی مثل افلاطون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۳۸۳
واژ ه تذکر، از واژه های کلیدی قرآن کریم و برخوردار از پیشینه ای طولانی، در مبانی فلسفی، اخلاقی و عرفانی است. بین مفهوم تذکر در فلسفه و به ویژه آنچه از نظریه تذکر یا مُثُل افلاطونی برداشت می شود، با آنچه از حقیقت تذکر در قاموس فرهنگ قرآنی نمود یافته، تفاوت های عمده ای دیده می شود. مثنوی معنوی مولوی، به عنوان یکی از منظومه های بلند عرفانی، که تحت تأثیر مستقیم آموزه های قرآنی سروده شده، از جمله آثاری است که هم به تشریح مفهوم تذکر افلاطونی پرداخته و هم جلوه های متنوعی از تذکرات قرآنی را در خود جای داده و در مقام ها و موقعیت های مختلف به نحوی زیبا، از آنها بهره برده است. در این مقاله تلاش شده، با تبیّن مفاهیم تذکر در جلوه های فلسفی و قرآنی، بازخورد آنها را در عرصه مثنوی معنوی مولوی مورد بررسی قرار گرفته و نگاه عمیق این عارف و اندیشمند بزرگ در زمینه های یاد شده واکاوی شود.