مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
توسعه حرفه ای معلمان
حوزه های تخصصی:
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی ادراک و نگرش معلمان نسبت به ابعاد متنوع توسعه حرفه ای ارائه شده در مراکز تربیت معلم بود. این پژوهش بر مبنای رویکرد ترکیبی اکتشافی با مشارکت 368 نفر از معلمان دوره ابتدایی و راهنمایی که به¬صورت ضمن خدمت مشغول گذاراندن دوره توسعه حرفه ای در مراکز تربیت معلم هستند و 11 نفر از مدرسان این مراکز در شش مرکز تربیت معلم انجام شد. هدف مرحله کیفی کاوش مقوله های مرتبط با توسعه حرفه ای و فراهم نمودن مبنای برای طراحی پرسشنامه و مدل مفهومی برای استفاده در مرحله کمی بود. تجزیه و تحلیل مدل معادلات ساختاری در مرحله کمی یک مدل ده عاملی فراهم نمود که روابط بین عوامل متمایز توسعه حرفه ای معلمان در مراکز تربیت معلم را نشان می دهد. یافته های پژوهش، مدلی اکتشافی برای توصیف روابط بین انگیزه ها و مشارکت معلمان در توسعه حرفه ای، راهبردهای توسعه حرفه ای، ابعاد زمینه ای و محیطی مراکز تربیت معلم و نتایج مثبت و منفی حاصل از آن ارائه می دهد.
الگوی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی (مطالعه موردی: مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران)•(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف"" طراحی الگوی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی"" انجام شد. روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که الگوی توسعه حرفه ای معلمان، شامل سه مولفه محتوا، زمینه و فرایند است. مولفه محتوا با بار عاملی(439/0) در جایگاه اول و مولفه های زمینه(309/0) و فرایند(291/0) در مرتبه های بعدی قرار داشتند. شاخص پیش بینی کنندگی (631/0) حاکی از آن بود که مولفه های توسعه حرفه ای از قدرت بالایی برای پیش بینی توسعه حرفه ای معلمان برخوردارند.
عوامل محتوایی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : تحقیق حاضر با هدف «شناسایی عوامل محتوایی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی» انجام شد. روش : روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. یافته ها : نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که محتوای توسعه حرفه ای معلمان شامل 10 عامل (مولفه) است که عبارت بودند از: نگرش معلمان، دانش تخصصی موضوعی، تنوع فراگیران و نیازهای ویژه آنان، طراحی راهبردهای آموزشی، شیوه های ارزشیابی، محیط های یادگیری و الگوهای تدریس، مشارکت و تشریک مساعی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، فعالیت های گروهی و انفرادی و آموزش شهروندی و شخصیتی. نتیجه گیری : در مجموع عوامل محتوایی، حدود 95 درصد تغییرات توسعه حرفه ای معلمان را تبیین نمودند. در بین این عوامل، عامل محیط های یادگیری بیشترین بار عاملی(90/0) و عامل شیوه های ارزشیابی، کمترین بار عاملی(81/0) را به خود اختصاص داد.
بازنمایی معنایی تجارب معلمان از مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بحث کار راهه شغلی پژوهشی باهدف واکاوی تجربه و برداشت معلمان از مفهوم کار راهه شغلی انجام شد. پژوهش با پارادیم معرفت شناسی تفسیری و با راهبرد کیفی پدیدار نگاری انجام گرفت. مشارکت کنندگان بالقوه تحقیق، معلمان شهر سنندج در سال 1395 بودند. در یک فرایند نمونه گیری هدفمند به صورت گلوله برفی و با رعایت حداکثر تنوع با 49 نفر (34 مرد و 15 زن) مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت تا اشباع نظری داده ها حاصل گردید. پس از پیاده کردن و کدگذاری سه مرحله ای متن مصاحبه ها، یافته ها سه نوع برداشت متفاوت را نشان داد که در آن معلمان کار راهه شغلی خود را تجربه کرده بودند. طبقات توصیفی به دست آمده از مفهوم کار راهه شغلی تحت عناوین دست یابی به پست های مدیریتی، رشد حرفه ای و نبود کار راهه در شغل معلمی دسته بندی شدند. معلمان مرد مهمترین عوامل مداخله گر در طی مسیر شغلی را وجود تبعیض های مختلف و ارتباطات سیاسی برشمردند، درحالیکه، معلمان زن، عامل فرهنگ جامعه و مردسالاری را به عنوان مهمترین موانع تکمیل مراحل مسیر شغلی خود عنوان کرده بودند.
نظریه یادگیری تحولی: امکانی برای توسعه حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۴۰
11-30
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر جستجوی فرایندی برای هدایت توسعه حرفه ای معلمان با بهره گیری از نظریه یادگیری تحولی است. این پژوهش در یکی از مدارس ابتدایی پسرانه منطقه یک تهران، به روش کیفی و با 13 معلم مشارکت کننده در فرایند پژوهش انجام شده است. ابتدا مبانی موجود در حوزه یادگیری تحولی مورد بررسی قرار گرفت و از این رهگذر ویژگیهای یک فرایند مداخله یادگیری تحولی شناسایی شد. در مرحله بعد با بررسی و شناخت محیط پژوهش و کنار هم قرار دادن اطلاعات به دست آمده از این دو بخش، فرایند مداخلات مبتنی بر یادگیری تحولی، طراحی و اجرا شد. این مداخلات شامل یک دوره ده جلسه ای کارگاه آموزشی بود. در پایان با بهره گیری از مصاحبه های پدیدارشناسانه و مشاهدات میدانی نتایج انجام دادن چنین مداخلاتی در بستر پژوهش بررسی شد و بر این اساس، چالشها و پیشنهاداتی برای انجام دادن چنین مداخلاتی آورده شده است. نتایج نشان دهنده این است که یادگیری تحولی شرکت کنندگان در سه مقوله تغییرات معرفت شناختی، تغییرات خود و تغییرات رفتاری بروز می کند و در این میان تغییرات رفتاری از نظر فراوانی تغییرات، کمترین میزان را به خود اختصاص می دهند.
یادگیری ترکیبی، رویکردی منعطفانه برای طراحی مدل آموزش ضمن خدمت معلمان ایران در حوزه علم و فناوری نانو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۵۹
57 - 84
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، پیشنهاد مدلی برای دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان ایران در علم و فناوری نانو، مبتنی بر یافته های حاصل از تحلیل داده های مرتبط با برنامه های آموزش ضمن خدمت علم و فناوری نانوی معلمان در ایالات متحده آمریکا، استرالیا، تایوان و امکانات مادی- انسانیِ موجود در ایران بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. نتایج حاصل نشان داده است که مدل آموزش ضمن خدمت اتخاذشده در نمونه های مورد بررسی، علاوه بر تأثیرپذیری از دانش مورد آموزش، چگونگی فرآیند آموزش، تغییرات نگرشی و ذهنیتی معلم، از امکانات مادی- انسانی، وسعت جامعه معلمان تحت آموزش، بازه زمانی دوره های آموزشی و سیاست های آموزشی نیز متأثر بوده است. همچنین مشخص گردید اگرچه رابطه ای دوسویه بین مدل اتخاذشده برای آموزش ضمن خدمت و رویکرد های یادگیری برقرار بوده است، ولی در مجموع یادگیری ترکیبی، رویکردی است که هم برای معلمان (در مقابل دو متغیر بسیار مهم زمان و مکان برگزاری دوره ها) و هم برای برنامه ریزان دوره های آموزش ضمن خدمت (در مقابل متغیر توزیع منابع مادی و انسانی) از سیّالیت و انعطاف پذیری خوبی برخوردار است. با توجه به نتایج حاصل، در این پژوهش، مدلی دومرحله ای شامل آموزش های مقدماتی و پیشرفته برای دوره های آموزش ضمن خدمت علم و فناوری معلمان ایران پیشنهاد شده است که در این مراحل با توجه به نقش ICT، مدل مبتنی بر دانش به ترتیب مدل های ICT-TPCK و ICTeTD، بوده است که در هر دو مرحله، متناسب با مدل مبتنی بر دانش، یادگیری ترکیبی به عنوان بهترین رویکرد یادگیری اتخاذ شده است.
بسترها و مبانی نظری شکل گیری جوامع یادگیری حرفه ای: الگوهای جوامع یادگیری و مقایسه آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
57 - 84
حوزه های تخصصی:
جوامع یادگیری حرفه ای مؤثرترین راهبرد ارتقای سطح آموزش و یادگیری در مدارس محسوب می شود. در این جوامع، فرهنگ مشارکت و همکاری ارتقا یافته، معلمان، هنرآموزان و مربیان نقش بیشتری در یادگیری حرفه ای خود و دانش آموزان ایفا می کنند. آن ها از طریق همکاری، شیوه های آموزشی را به صورت سازنده مورد نقد و بررسی قرار داده و از یکدیگر می آموزند؛ درنتیجه این همکاری هم دانش حرفه ای و مهارت های خود را افزایش می دهند، و هم دانش آموزان از آموزش بهتر برخوردار می شوند. همچنین ضمن آن می آموزند که چگونه شبکه ای از دانش و مهارت ایجاد و آن را مدیریت کنند. مقاله حاضر می کوشد تا با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی، مبانی نظری و بسترهای شکل گیری جوامع یادگیری حرفه ای را مشخص کند و با معرفی و تبیین چهارچوب پنج الگوی متفاوت جوامع یادگیری شامل: الگوهای باما (PDSA)، آبشاری، تشخیصی، منطقی و فضای سوم، ضمن تشریح چگونگی تشکیل جوامع یادگیری مدرسه ای، طی سه مرحله توصیف، تحلیل و تفسیر، ملاک های ارزیابی بر اساس مؤلفه های اساسی جوامع یادگیری حرفه ای استخراج شده و الگوها بر اساس آن ها مورد قضاوت قرار گرفتند. نتایج مقایسه آن ها در چهار سطح تعیین شده نشان داد، هیچ یک از الگوهای مورد بررسی مطلوب نبوده اند زیرا، همه شاخص های تعیین شده را در سطح بالا نداشتند، لذا برای معرفی الگوی پیشنهادی از میان الگوهای مورد مطالعه، ترجیجاً شایسته است تلفیقی از اجزاء، مؤلفه ها و ویژگی های کلیدی الگوهای مورد مطالعه باشد. الگویی تلفیقی، جامع (عناصر، مؤلفه ها و ویژگی های کلیدی الگوها) و بومی شده همراه با قابلیت اجرا و پیاده سازی عناصر و اجزاء آن در مدرسه به گونه ای که از سوی اعضا قابل درک و پذیرش باشد.
توسعه حرفه ای معلمان و تغییرمفهومی ازطریق محیط ساختن دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی ضرورت تغییر مفهومی در توسعه حرفه ای معلمان و امکان آن از طریق خلق محیط ساختن دانش بود. در رویکرد شناختی کیفیت آموزش وابسته به عمل معلمان دانسته می شود و عمل معلمان وابسته به شناخت آن ها. از این رو هدف بسیاری از دوره های توسعه حرفه ای معلمان تربیت معلمانی است که نظام شناختی منطبق با آخرین یافته های برخاسته از مطالعات علوم شناختی و علوم یادگیری داشته باشند. در این مطالعه از روش سنتزپژوهی استفاده شد تا گزاره های مبانی ضرورت تغییر مفهومی تدوین شود. تحلیل گزاره های به دست آمده نشان داد که نظام باورهای تربیتی، مفاهیم از پیش آموخته معلمان و هماهنگی یا عدم هماهنگی آن با مفاهیم علمی، نظریه های ضمنی معلمان، انسجام شناخت، باورهای معرفت شناختی، آگاهی فرامفهومی و نظام شناختی تجربه بنیاد باید در توسعه حرفه ای معلمان مورد توجه قرار بگیرد. همچنین امکانی که محیط ساختن دانش برای تغییرمفهومی معلمان می تواند ایجاد کند، مورد بحث قرار گرفته است.
راهکارهای اجرایی مناسب نظام تامین، تربیت و توسعه حرفه ای معلمان مبتنی بر سند تحول بنیادین از نظر معلمان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای اجرایی مناسب نظام تامین، تربیت و توسعه حرفه ای معلمان مبتنی بر سند تحول بنیادین از نظر معلمان و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شد. کلیه معلمان مقطع ابتدایی منطقه 1 شهر کرج (مدارس دولتی) به تعداد 780 جامعه آماری تحقیق را تشکیل دادند از جامعه مورد نظر با بهره گیری از فرمول کوکران حجم نمونه 257 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته 20 گویه ای استفاده شد که روایی آن بصورت صوری و محتوایی توسط اساتید متخصص تایید شده و ضریب آلفای کرونباخ جهت تایید پایایی 81/0 بدست آمد. نتایج بررسی و آزمون های انجام شده با نرم افزار spss و تی تک نمونه ای نشان داد که راهکارهای اجرایی مناسب نظام تامین، تربیت و توسعه حرفه ای مبتنی بر سند تحول بنیادین از نظر معلمان شرکت کننده در آزمون درحد قابل قبول و مطلوبی است. همچنین در مورد زیر مقیاس های آزمون نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد میزان راهکارهای اجرایی مناسب نظام تامین حرفه ای معلمان شرکت کننده در آزمون در حد قابل قبول و مطلوبی است.
رابطه ی رهبری آموزشی و خودکارآمدی معلم با توسعه ی حرفه ای معلمان دوره ابتدایی ناحیه ۲ شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
65 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی رابطه رهبری آموزشی و خودکارآمدی معلم با توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدایی ناحیه 2 شهر اردبیل بود. این تحقیق از لحاظ هدف از نوع کاربردی، از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه معلمان دوره ابتدایی ناحیه 2 شهر اردبیل به تعداد 1260 نفر تشکیل داده اند. برای تعیین حجم نمونه بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 374 انتخاب و به روش خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رهبری آموزشی اصغری و همکاران و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران و پرسشنامه توسعه حرفه ای دبیران شاه پسند و همکاران استفاده شده است که خصوصیات فنی ابزارهای مذکور در تحقیقات مختلف تایید شده است. در پژوهش حاضر پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه رهبری آموزشی92/0، برای پرسشنامه خودکارآمدی 78/0 و همچنین برای توسعه حرفه ای 97/ 0 بدست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس تحلیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش-های آماری توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد و تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین رهبری آموزشی و خودکارآمدی با توسعه حرفه ای رابطه معناداری وجود دارد و میانگین نمرات رهبری آموزشی، خودکارآمدی و توسعه حرفه ای بالاتر به طور معناداری بالاتر از میانگین است. همچنین متغیر رهبری آموزشی با بیشترین میزان تاثیر و خودکارآمدی با کمترین میزان تاثیر متغیر توسعه حرفه ای را پیش بینی می کنند
عوامل سازمانی و زمینه ای توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی در مدارس استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
73 - 92
حوزه های تخصصی:
موفقیت بخش های آموزشی در تربیت دانش آموزان، به طور معنی داری از راه دسترسی معلمان و مشارکت آنها در فعالیت های توسعه حرفه ای با کیفیت، تحت تاثیر قرار می گیرد. تحقیق حاضر با هدف" شناسایی عوامل سازمانی و زمینه ای توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی" انجام شد. روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که 8 عامل سازمانی و زمینه ای بر توسعه حرفه ای معلمان موثر است، که عبارتند از: دانش آموزان و نیازهای یادگیری آنان، معلمان و نیازهای یادگیری آنان، هنجارهای نظام آموزشی- فرهنگ سازمانی، نظام برنامه ریزی درسی و آموزشی، سیاست های ملی و محلی، منابع مالی و زمانی(تخصیص زمان)، خانواده و جامعه، مدیریت مدرسه و محیط های یادگیری. این عوامل، حدود 94 درصد تغییرات توسعه حرفه ای معلمان را تبیین نمودند.
عوامل فرایندی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
51 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف : تحقیق حاضر با هدف" شناسایی عوامل فرایندی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی" انجام شد. روش : روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. یافته ها : نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که فرایند توسعه حرفه ای معلمان شامل 7 عامل (مؤلفه) است که عبارتند از: تحقیق محوری (تدریس پژوهی، اقدام پژوهی و ...)، یادگیری مبتنی بر فضای مجازی، مربی گری، هدایت گری و بهره گیری از مشاور، دوره های ضمن خدمت مبتنی بر نیازسنجی، کارگاه های آموزشی، کنفرانس ها و سمینارها، انجمن های یادگیری و برنامه های آموزشی مدرسه محور. این عوامل، در مجموع حدود 90 درصد تغییرات توسعه حرفه ای معلمان را تبیین نمودند.
تأثیر سامانه مدیریت دانش بر توسعه حرفه ای معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان بیرجند
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین ثأثیر سامانه مدیریت دانش بر توسعه حرفه ای معلمان بود. این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل 110 نفر از معلمان پایه ششم شهرستان بیرجند بودند.40 نفر به عنوان نمونه پژوهش به روش هدفمند (بر اساس پایه تحصیلی، سابقه کار، میزان آشنایی با کامپیوتر) انتخاب شدند. 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل در معرض پیش آزمون قرار گرفتند، بعد از 4 ماه اعمال متغیر مستقل، پس آزمون برای گروه آزمایش و کنترل به اجرا درآمد. جهت تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل مانکوا) استفاده شد. برای سنجش وضعیت توسعه حرفه ای معلمان، از پرسش نامه ساخته شده بر اساس استانداردهای دانشگاه مریلند استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه، مورد تأیید متخصصان قرار گرفت و روایی سازه نیز در پژوهش ایوبی (1393) مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه0/93 به دست آمد. از سامانه مدیریت دانش، به عنوان عامل مداخله گر استفاده شد و سامانه مدیریت دانش به طور خاص برای معلمان پایه ششم طراحی گردید. نتایج پژوهش نشان داد که سامانه مدیریت دانش به طورکلی باعث افزایش توسعه حرفه ای معلمان شده، و همچنین این سامانه به طور مجزا بر هر نه مؤلفه توسعه حرفه ای شامل: «طراحی آموزشی، دانش تخصصی، همکاری و تشریک مساعی، اجرای تدریس، فناوری آموزشی، ارزیابی، تحقیق محوری، محیط یادگیری و رشد و بالندگی معلمان» تأثیر مثبت داشته است.
تدوین الگوی ارتقاء صلاحیت های حرفه ای معلمان در افق ده ساله با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
56-35
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان آموزش و پرورش دوره ابتدایی شهرهای اصفهان، تهران و شهرکرد به تعداد 21115 نفر تشکیل داده اند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی بوده است که از بین نواحی شش گانه شهر اصفهان نوزدگانه شهرتهران ودوگانه شهرکرد حجم نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون محقق ساخته بوده است که حاوی 116 سئوال با مقیاس لیکرت بوده است. روایی محتوایی توسط اساتید محترم راهنما و مشاور و صاحب نظران این حوزه مورد تأیید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ(81/0) برآورد شده است. داده ها در دو سطح آمار توصیفی (جداول فراوانی، درصد و نمودار) و آمار استنباطی(آزمون خی دو) به کمک نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد بیشترین میانگین نمره پاسخ در قسمت مؤلفه توسعه حرفه ای معلمان در بعد مهارتهای آموزشی، از نظر معلمان با 32/4 و کمترین میانگین نمره پاسخ در بعد مهارتهای ارتباطی، با 35/3 بوده است. بیشترین میانگین نمره پاسخ در قسمت مؤلفه توانمند سازی معلمان در بعد صلاحیتهای شناختی، از نظر معلمان با 43/4 و کمترین میانگین نمره پاسخ در بعد سطح هویت با 53/3 بوده است. بیشترین میانگین نمره پاسخ در قسمت مؤلفه رشد و بهبود شایستگی های معلمان در بعد مؤلفه شخصیتی، از نظر معلمان با 43/4 و کمترین میانگین نمره پاسخ در بعد مؤلفه توسعه حرفه ای با 59/3 بوده است
بررسی تأثیر رهبری دانش بر توسعه حرفه ای معلمان با نقش میانجی ظرفیت یادگیری سازمانی در مدارس متوسطه دوم شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر رهبری دانش بر توسعه حرفه ای معلمان با میانجی گری ظرفیت یادگیری معلمان مدارس متوسطه دوم شهر ایلام انجام شده است. از نظر هدف، کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ زمانی، مقطعی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل تمام معلمان مدارس متوسطه دوم شهر ایلام به تعداد 576 نفر است که با مراجعه به جدول مورگان حجم نمونه 231 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای تحقیق، از پرسشنامه 15 سؤالی توسعه حرفه ای معلمان ایوبی (1393)، پرسشنامه رهبری دانش ویتالا و همکاران (2004) و پرسشنامه ظرفیت یادگیری سازمانی فام و اسوایرسزک (2006) استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش توصیفی، از میانگین و انحراف معیار و در بخش استنباطی از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 و نرم افزار لیزرل نسخه 8/8 استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که متغیر رهبری دانش، از طریق ظرفیت یادگیری سازمانی، بر توسعه حرفه ای معلمان تأثیر مستقیم دارد. با توجه به تأثیر رهبری دانش و ظرفیت یادگیری سازمانی بر توسعه حرفه ای معلمان، مدارس و سازمان های آموزشی می توانند رهبری دانش را در بین مدیران و معلمان مدارس تقویت نمایند؛ همچنین ظرفیت یادگیری سازمانی را به عنوان یکی از عناصر مهم مدرسه در تسهیل رابطه بین رهبری دانش و توسعه حرفه ای معلمان مورد توجه قرار دهند تا توسعه حرفه ای معلمان در مسیر مطلوب قرار گیرد.
درس پژوهی، رویکردی نوین در توسعه حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
39 - 66
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به تجارب معلمان شرکت کننده در گروه های درس پژوهی مدارس بود. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شدند و نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه یافت. تحلیل نتایج نشان داد از نظر معلمان شرکت کننده، درس پژوهی در سه حوزه دانش، مهارت و نگرش توانسته به توسعه حرفه ای آن ها کمک کند. دانش شامل: دانش محتوایی، دانش تدریس، و دانش درس پژوهشی؛ مهارت شامل: مهارت های فکری، مهارت تدریس، و مهارت درس پژوهی؛ و نگرش شامل: تمایل به همکاری، تمایل به مذاکره، کسب رضایت درونی، و ایجاد انگیزه و علاقه بود. براساس نتایج حاصل از این پژوهش، پیشنهاد می شود معلمان از درس پژوهی جهت توسعه حرفه ای خود و حل مسائل فرایند یاددهی یادگیری استفاده کرده و در گروه های درس پژوهی مدارس، مشارکت فعال داشته باشند.
اثر آموزش های ضمن خدمت بر ابعاد توانمندسازی و توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی وفق بند 3 سیاست های کلی تحول در نظام آموزش پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
81 - 94
حوزه های تخصصی:
معلمان، از مهمترین متغیرهای نیازمند تغییر به منظور بهبود سیستم های آموزشی شناخته می شوند. هدف پژوهش حاضر؛ بررسی تاثیر آموزشهای ضمن خدمت بر ابعاد توانمندسازی و توسعه معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین وفق بند 3 سیاستهای کلی«ایجاد تحول در نظام آموزش پایه» است. پژوهش از لحاظ هدف،کاربردی و به شیوه مداخله ای نیمه آزمایشی(طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل) انجام گردید. جامعه آماری؛ کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین(200نفر) در سال 1401-1400 می باشد که 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه توسعه حرفه ای نوا(۲۰۰۸) و توانمندسازی اسپریتز (۱۹۹۵) بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی(جداول توزیع فراوانی، انحراف معیار) و آمار استنباطی( آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون لوین، آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیری)استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش ضمن خدمت با ضریب 84/0و 81/0 بر توانمندسازی و توسعه حرفه ای معلمان و نیز بر احساس خودمختاری(میزان تأثیر 32/0)، احساس معنادار بودن(میزان تأثیر 38/0)، احساس شایستگی(میزان تأثیر53/0)، احساس موثر بودن (میزان تأثیر42/0)، احساس اعتماد (میزان تأثیر43/0)، معنی دار بودن(میزان تأثیر 38/0)، مهارتهای برنامه ریزی(میزان تأثیر64/0)، ارزیابی معلمان (میزان تأثیر 45/0)، مدیریت کلاس( میزان تأثیر48/0)، روش تدریس(میزان تأثیر 44/0) معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین تأثیر دارد. بنابر نتایج لازم است مسئولین امر به دو عامل توسعه حرفه ای و توانمندسازی معلمان توجه خاص نموده و به آموزشهای ضمن خدمت جایگاه ویژه ای دهند.
نقش یادگیری سازمانی در تمایل به تغییر معلمان با میانجی گری توسعه حرفه ای آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش یادگیری سازمانی در تمایل به تغییر معلمان با میانجی گری توسعه حرفه ای آنان بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان دوره ابتدایی استان کردستان در سال 1401-1400 که تعداد آنان برابر با 6803 نفربود، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 364 معلم انتخاب شد. روش پژوهش کمی از نوع مطالعات همبستگی و رویکرد مدل سازی معادله ساختاری کوواریانس محور است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های یادگیری سازمانی گارسیامورالس و همکاران (2006)؛ توسعه حرفه ای نوا (2008) و تمایل به تغییر دانهام و همکاران (۱۹۸۹) استفاده شد. پایایی و روایی پرسشنامه ها با روش های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تأییدی بررسی شدند، جهت تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد یادگیری سازمانی معلمان دارای اثر مستقیم مثبت (22/0)، اثر غیرمستقیم مثبت (1856/0) و اثر کل مثبت (4056/0) و معنادار بر تمایل به تغییر معلمان در سطح 05/0 است. توسعه حرفه ای معلمان دارای اثر مستقیم مثبت (32/0) و معنادار بر تمایل به تغییر معلمان در سطح 05/0 است. همچنین متغیرهای یادگیری سازمانی معلمان و توسعه حرفه ای آنان قادر به تبیین 23 درصد واریانس تمایل به تغییر معلمان هستند، مقدار واریانس تبیین شده تمایل به تغییر معلمان با توجه به مقدار تی آن (72/8) در سطح 05/0 معنادار است.. نتایج پژوهش مبین آن بودکه یادگیری سازمانی معلمان به واسطه توسعه حرفه ای آنان بر تمایل به تغییر معلمان اثر دارد. نتیجه حاضر با تلفیق نتایج مطالعات ارائه شده در پژوهش حاضر در تبیین این رابطه غیرمستقیم هماهنگ است.
طراحی الگوی توسعه حرفه ای معلمان برای ایفای نقش رهبری در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
83 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی توسعه حرفه ای معلمان برای ایفای نقش رهبری در مدارس ابتدایی است. جامعه پژوهش را خبرگان علمی دانشگاه ها و مدیران و معلمان مدارس استان گیلان تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با دوازده نفر از اعضای جامعه پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون متن مصاحبه ها تحلیل شدند. در این پژوهش، به منظور اعتمادپذیرساختن یافته ها فرایند کدگذاری، تحلیل، نمایش نوشتاری و دیداری داده ها منظم و دقیق توصیف شدند. همچنین به منظور اعتبارسنجیِ الگوی پژوهش از روش دلفی و برای تحلیل نتایج از آزمون دوجمله ای استفاده شد. نتایج بخش کیفی نشان می دهد برای جلوگیری از هدررفتن نیرو و سرمایه معلمان انتظار می رود معلم ها در چهار بعد شخصیتی توانایی های خود را ارتقا دهند: توانایی مدیریتی (شش مؤلفه)؛ چشم انداز توسعه ای (چهار مؤلفه)؛ تشریک مساعی (پنج مؤلفه) و تأثیرگذاری و نفوذ (ده مؤلفه). همچنین از مدارس انتظار می رود در بعد زمینه سازی رشد و توسعه حرفه ای معلمان (چهار مؤلفه) تلاش کنند. علاوه براین، نتایج اعتبارسنجی الگوی پژوهش نشان دهنده اعتبار کافی این الگوست. در مقابل دو مؤلفه «ایجاد محیطی انتقادپذیر و منتقد» و «ایفای نقش منتورینگ» اعتبار کافی نداشتند.
بررسی نظام مند نویدها و چالش های هوش مصنوعی برای معلمان
حوزه های تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی باعث ایجاد تغییرات در بسیاری از صنایع شده است که صنعت آموزش نیز از این قاعده مستثنا نیست.از آنجایی که حوزه آموزش متکی بر هوش مصنوعی، کماکان در حال توسعه و پیشرفت است، این مطالعه در عین حال که می تواند به توسعه نظام های آموزشی متکی بر هوش مصنوعی کمک کند؛ به معلمان امکان مشارکت در فرایند طراحی را نیز می دهد. ما در این فراتحلیل، پژوهش های تجربی انجام شده در خصوص نحوه تعامل معلمان با سامانه های مبتنی بر هوش مصنوعی و نحوه مشارکت آن ها در توسعه سامانه های آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی را مورد بررسی قرار دادیم و به تبیین کاستی ها موجود در این حوزه پرداخته ایم. پژوهش ما نشان داد که هوش مصنوعی فرصت های متعددی را برای بهبود برنامه ریزی، پیاده سازی و ارزشیابی تدریس در اختیار معلمان می گذارد و به طور متقابل معلمان نیز نقش های مختلفی را در توسعه فناوری هوش مصنوعی ایفا می کنند. یافته های ما همچنین مبین این امر بود که چالش های متعددی در زمینه به کارگیری هوش مصنوعی در امر تدریس وجود دارد که می توان از آن ها به عنوان راهنمایی برای توسعه این حوزه استفاده نمود.