مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آشفتگی روان شناختی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تولد کودک با تأخیرتحولی می تواند به همراه خود، مشکلات جدید و مضاعفی را برای والدین این کودکان به دنبال داشته باشد، اغلب برای چنین والدینی مخصوصاً مادران تنش، تجربیات و پاسخ های هیجانی از قبیل افسردگی، اضطراب و آشفتگی های روانی دیگر رخ می دهد، که اینها ارتباط مستقیمی با مسائل کود ک دارند. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی تنش والدینی و آشفتگی روان شناختی مادران بر اساس مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی انجام شد.
روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شده است..جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 11-6 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به مراکزآموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. پس از توضیح اهداف پژوهش برای مادران و جلب رضایت آگاهانه از آنها، مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علایم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند(1984)، شاخص تنیدگی والدینی(1967) توسط مادران تکمیل شد.
یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری مدل یابی ساختاری از طریق نرم افزار لیزرل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی (با اوتیسم و بدون اوتیسم) با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران آنها رابطه مثبت وجود دارد ولی بین مؤلفه های کارکردهای انطباقی این کودکان با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران رابطه منفی وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدل یابی ساختاری می توان استنباط کرد که کارکردهای انطباقی و مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی در قالب روابط ساختاری تغییرات آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند. به عنوان مثال متغیر خودتحریکی با ضریب بتای (24/0) و t محاسبه شده(72/3) قادر است 24% از تغییرات آشفتگی روان شناختی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند و این متغیر با ضریب بتای(42/ 0و t محاسبه شده (46/5) قادر است 42% از تغییرات استرس والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کند.
مقایسه تنیدگی والدگری و آشفتگی روان شناختی مادران کودکان مبتلابه اختلال اوتیسم و تأخیرتحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مادران کودکان مبتلابه اختلال اوتیسم با چالش هایی مواجه هستند که باعث افزایش تنیدگی و علائم هیجانی در این مادران می شود. پژوهش حاضر به منظور مطالعه تنیدگی والدگری و آشفتگی روان شناختی مادران کودکان مبتلابه اوتیسم و تأخیرتحولی انجام شد . روش : طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان 11-6 ساله مبتلابه اختلال اوتیسم مراجعه کننده به مراکز توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 بود که تعداد 100 نفر از آنها (50 نفر مادر کودک مبتلابه اوتیسم و 50 نفر مادر کودک با تأخیرهای تحولی) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، نسخه کوتاه آزمون علائم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند (1984)، و شاخص تنیدگی والدگری (1967) توسط مادران تکمیل و داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد . یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بین مادران کودکان مبتلابه اوتیسم و کودکان با تأخیرتحولی در هر دو متغیر وابسته تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0/05) . همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات مادران کودکان مبتلابه اوتیسم به طور معناداری بالاتر از نمرات میانگین مادران کودکان با تأخیر تحولی است (P<0/05). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد تنیدگی والدگری و آشفتگی روان شناختی در بین مادران کودکان مبتلابه اوتیسم در مقایسه با مادران کودکان با تأخیرهای تحولی بیشتر است که احتمالاً ناشی از مشکلات رفتاری زیاد و کارکردهای انطباقی پایین در بین این کودکان است که ضرورت دارد موردتوجه قرار گیرد .
نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی بر آشفتگی روان شناختی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی برآشفتگی روان شناختی مادران انجام شد. روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 6-11 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اُتیسم مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علائم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند (1984) توسط مادران تکمیل شد. یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت . تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی و آشفتگی روان شناختی مادران آن ها رابطه مثبت وجود دارد مشکلات رفتاری 25% از تغییرات آشفتگی روان شناختی و کارکردهای انطباقی 63 %از تغییرات آشفتگی روان شناختی را پیش بینی می کند . نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد آشفتگی روان شناختی در بین مادران کودکان با تأخیرهای تحولی بیشتر است که احتمالاً ناشی از مشکلات رفتاری زیاد و کارکردهای انطباقی پایین در بین این کودکان است که ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد .
رابطه ی خوش بینی و آشفتگی روان شناختی در دانشجویان: نقش میانجی گر کنترل تحصیلی آگاهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر کنترل تحصیلی آگاهانه در رابطه ی بین خوش بینی و آشفتگی روان شناختی و آزمون نقش تعدیل کننده ی جنسیت در روابط ساختاری بین خوش بینی، کنترل تحصیلی آگاهانه و آشفتگی روان شناختی در دانشجویان انجام شد. در مطالعه ی همبستگی حاضر، از بین دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران، 360 دانشجو (241 دختر و 119 پسر) به نسخه ی تجدیدنظر شده ی آزمون جهت گیری زندگی (LOT- R)، مقیاس کنترل تحصیلی آگاهانه و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) پاسخ دادند. در این مطالعه به منظور آزمون نقش میانجی گر کنترل تحصیلی آگاهانه در رابطه ی بین خوش بینی و آشفتگی روان شناختی از روش مدل یابی معادلات ساختاری و به منظور آزمون هم ارزی جنسی روابط ساختاری بین خوش بینی، کنترل تحصیلی آگاهانه و آشفتگی روان شناختی از روش مدل یابی معادلات ساختاری گروهی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خوش بینی و آشفتگی روا ن شناختی رابطه ی منفی و معنادار ، بین خوش بینی و کنترل تحصیلی آگاهانه رابطه ی مثبت و معنادار و نیز بین کنترل تحصیلی آگاهانه و آشفتگی روان شناختی رابطه ی منفی و معنادار وجود دارد. مجموع یافته ها نشان از نقش میانجی گری کنترل تحصیلی آگاهانه در رابطه ی بین خوش بینی و آشفتگی روان شناختی داشت. نتایج آزمون هم ارزی جنسی برای مدل مفروض ، با تأکید بر تساوی مدل بامحدودیت و بدون محدودیت در دو قسمت وزن های اندازه گیری و کواریانس های ساختاری، از تشابه جنسی مدل مفروض بر اساس وزن های اندازه گیری و کواریانس های ساختاری به طور تجربی حمایت کرد. در نهایت، عدم تساوی مدل با محدودیت و بدون محدودیت بر اساس گزینه ی وزن های ساختاری نشان داد در بین دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر، رابطه ی بین خوش بینی با کنترل تحصیلی آگاهانه (مسؤولیت پذیری تحصیلی و کنترل پذیری تحصیلی) از لحاظ آماری از توان بیش تری برخوردار است. بر اساس نتایج به دست آمده اثر غیرمستقیم خوش بینی گرایشی بر آشفتگی روان شناختی از طریق کنترل تحصیلی آگاهانه (مسؤولیت پذیری تحصیلی و کنترل پذیری تحصیلی) قابل پیش بینی است و در دانشجویان دختر نسبت به دانشجویان پسر عامل خوش بینی، توان بیش تری برای پیش بینی کنترل تحصیلی آگاهانه دارد.
پیش بینی آشفتگی روان شناختی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بر اساس ذهن آگاهی و نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
200-210
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یکی از دشوارترین اختلالات دوران کودکی است که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی، برقراری ارتباط، و نیز وجود رفتارهای تکراری و علایق محدود، مشخص می شود. مشکلات متعدد این کودکان، اعضای خانواده به خصوص مادر را دچار آشفتگی و تنیدگی می کند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی آشفتگی روان شناختی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بر اساس ذهن آگاهی و نشخوار فکری، انجام شد. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم مراجعه کننده به مدارس کودکان با نیازهای ویژه شهر رشت، در نیمسال اول سال تحصیلی 97-96 بود که تعداد 96 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی ساد به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند و به پرسشنامه های ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006)، نشخوار فکری نولن و هوکسما (1991)، و پریشانی روان شناختی کسلر و همکارانش (2002) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت به تجربه درونی و مشاهده به صورت منفی، و نشخوار فکری به صورت مثبت آشفتگی روان شناختی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم را پیش بینی می کنند (0/0001> p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمدخ در این مطالعه استنباط می ی شود که ذهن آگاهی و نشخوار فکری می توانند آشفتگی روان شناختی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم را پیش بینی کنند. استلزام نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید بر آشفتگی روان شناختی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش : بدین منظور 32 نفر با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از میان مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه با توجه به معیارهای در نظر گرفته شده انتخاب و به عنوان نمونه منظور گردیدند. روش تحقیق دراین مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. از مصاحبه بالینی و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لویندا (1995) برای سنجش آشفتگی روان شناختی به عنوان ابزارهای پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش شناختی ارتقاء امید طی 8 جلسه 60 دقیقه ای و درمدت 4 هفته ی متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در2 گروه 16 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش شناختی ارتقاء امید قرار گرفت، درحالیکه گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرارنگرفتند. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون کوواریانس بوسیله نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس در سطح 05/0> pبرای گروه وابسته به منظور تعیین اثر بخشی آموزش شناختی ارتقاء امید نشان داد که این کاربندی توانسته است بعنوان مداخله ای موثر موجب کاهش نمره کلی آشفتگی روان شناختی و هر سه مؤلفه آن (افسردگی، استرس و اضطراب) در دانشجویان گروه آزمایش گردد. نتیجه گیری: این کاربندی انتظار پیامدهای مطلوب، باور به اینکه امور به خوبی پیش خواهند رفت، همچنین احساس اعتماد به این که همه این ها در اثر تلاش های مناسب اتفاق خواهد افتاد را در فرد ایجاد کرده، و ضمن کاهش افسردگی، استرس و اضطراب باعث اعمال هدفمند می شود.
اثربخشی درمان فراتشخیص یکپارچه بر خودپنداشت و آشفتگی روان شناختی دانش آموزان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
108-118
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی به عنوان یک آسیب روانی می تواند بر کنش های مهم فرد در ابعاد مختلف تأثیر منفی بگذارد. در نتیجه عدم توجه به مشکلات روان شناختی و هیجانی افراد با اختلال افسردگی می تواند باعث تشدید مشکلات آنها و در برخی موارد بروز افکار خودکشی در آنها شود؛ بنابراین هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان فراتشخیص یکپارچه بر خودپنداشت و آشفتگی روان شناختی دانش آموزان دارای علائم افسردگی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. در این پژوهش جامعه آماری را تمامی دانش آموزان دارای علائم افسردگی دوره اول متوسطه شهر شیراز در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز دارای علائم افسردگی با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند و در گروه های آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله درمان فراتشخیص یکپارچه را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد، این در حالی بود که گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها در این مطالعه از پرسشنامه اختلال های روانی (دروگاتیس و همکاران، ۱۹۷۳ )، پرسشنامه خودپنداشت ( پیرز – هریس، 1969 ) و مقیاس افسردگی ( بک و همکاران، 1994) استفاده شد . داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار آماری SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان فراتشخیص یکپارچه بر خودپنداشت (0/001> P ؛ 35/33= F ) و آشفتگی روان شناختی (0/001> P ؛ 71/16= F ) دانش آموزان دارای علائم افسردگی مؤثر بوده است؛ بدین صورت که این درمان به بهبود خودپنداشت و کاهش آشفتگی روان شناختی دانش آموزان دارای علائم افسردگی منجر شده است . نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از فنونی مانند آموزش آگاهی هیجانی، یادگیری مشاهده تجارب هیجانی، بازشناسی هیجان ها، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان، و ارزیابی مجدد شناختی می تواند به بهبود خودپنداشت و کاهش آشفتگی روان شناختی دانش آموزان دارای علائم افسردگی منجر شود.
نقش واسطه ای آشفتگی روان شناختی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی با گرایش به رفتارهای پرخطر در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
143-170
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای آشفتگی روان شناختی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی با گرایش به رفتارهای پرخطر (از جمله مصرف مواد مخدر و الکل) در دانش آموزان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر میاندوآب در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 4779 نفر بود. نمونه ای به حجم 399 نفر از دانش آموزان با استفاده از فرمول اسلووین به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان، پرسش نامه خطر پذیری جوانان ایرانی و مقیاس آشفتگی روان شناختی را تکمیل کردند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی تاثیرات مستقیم معناداری بر رفتارهای پرخطر (از جمله مصرف مواد مخدر و الکل) داشتند. همچنین، طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی از طریق آشفتگی روان شناختی تاثیرات غیر مستقیم معناداری بر رفتارهای پرخطر داشتند. نتیجه گیری : به طور کلی، یافته های پژوهش نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی می توانند با افزایش آشفتگی روان شناختی موجب بروز و تداوم گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان، به ویژه مصرف مواد مخدر و الکل که در این گروه شایعتر است، گردند.
اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر آشفتگی روان شناختی و امید به زندگی مادران دارای کودکان اتیسم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر آشفتگی روان شناختی و امید به زندگی مادران دارای فرزند اختلال طیف اوتیسم انجام شده است؛ روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند اوتیسم ساکن شهر اصفهان در سال 1399 بودند که از بین آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند؛ ابتدا پرسشنامه های آشفتگی روان شناختی کسلر (2002) و امیدواری اشنایدر (1991) بر روی هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد سپس گروه آزمایش تحت 10جلسه درمان گروهی مبتنی بر تحلیل روابط متقابل به مدت هر جلسه 60 دقیقه قرار گرفتند. مجدداً پس ازمون بر روی دو گروه ازمایش و کنترل اجرا شد. به علت شیوع ویروس کرونا آموزش بصورت مجازی انجام شد. ﺑﻌﺪ از اﻋﻤﺎل ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ در 10 جلسه 60 دقیقه ای بر گروه آزمایش، ﻫﺮ دو ﮔﺮوه به طور مجدد ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻫﻤﺎن آزﻣﻮنﻫﺎ ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار گرفتند؛ تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار spss و روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد تحلیل رفتار متقابل بر امید به زندگی مادران دارای فرزند اوتیسم موثر بوده است (p<0/05)؛ اما بر آشفتگی روان شناختی تاثیری نداشته است (P>0/05). با توجه به نتیجه پژوهش حاضر پیشنهاد می شود روش تحلیل روابط متقابل را به عنوان ابزاری حمایتی و موثر جهت افزایش امید به زندگی مادران دارای فرزندان اوتیسم استفاده شود.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور بر آشفتگی روان شناختی و احساس گناه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کم توانی ذهنی، با مشکلات بسیاری همراه بوده و روش های درمانی متعددی برای آموزش مادران کودکان مبتلا به این اختلال معرفی شده است. آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور از روش های مؤثر و مهم کاهش مشکلات رفتاری مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور برآشفتگی روان شناختی و احساس گناه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر صورت گرفت. این پژوهش، مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر در سال تحصیلی 1399-1400 است که در مدارس ابتدایی استثنائی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. با توجه به ساخت تحقیق و شرایط کنونی، برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. لذا نمونه آماری، شامل 48 تن از مادران دانش آموزان پسر ابتدایی بود که به صورت تصادفی (12 تن گروه آزمایش ذهن آگاهی، 12 تن گروه آزمایشی گشتالت، 12 تن گروه آزمایشی رویکرد معنوی - مذهبی و 12 تن گروه کنترل) با رعایت ملاک های ورود به پژوهش و با جایگزینی تصادفی درگروه های آزمایش وکنترل انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، مقیاس داس (1995) و مقیاس عاطفه خودآگاه (1992) استفاده شد. یکی از گروه های آزمایش برنامه آموزشی ذهن آگاهی (8 جلسه)، گروه بعدی برنامه آموزشی گشتالت (10 جلسه)، معنوی مذهبی (11 جلسه) وگروه کنترل برنامه، آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور با گروه کنترل در آشفتگی روان شناختی و احساس گناه، تفاوت معناداری وجود دارد. گشتالت نسبت به بقیه درمان ها در کاهش احساس گناه مؤثرتر بود. همچنین ذهن آگاهی نسبت به بقیه در کاهش آشفتگی روان شناختی اثربخش تر بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی، گشتالت و رویکرد معنوی مذهبی می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت کاهش و بهبود مشکلات روان شناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی به کار گرفته شوند.
نقش واسطه ای محق پنداری تحصیلی در رابطه بین والدگری سهل گیرانه با آشفتگی روان شناختی در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 139
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای محق پنداری تحصیلی در رابطه بین والدگری سهل گیرانه با آشفتگی روان شناختی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان پسر دوره کارشناسی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. از این جامعه تعداد 282 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده مقیاس محق پنداری تحصیلی، پرسش نامه اقتدار والدینی و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم والدگری سهل گیرانه بر آشفتگی روان شناختی، اثر مستقیم والدگری سهل گیرانه بر محق پنداری تحصیلی و اثر مستقیم محق پنداری تحصیلی بر آشفتگی روان شناختی مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای محق پنداری تحصیلی در رابطه بین والدگری سهل گیرانه با آشفتگی روان شناختی معنادار است. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که سبک والدگری سهل گیرانه می تواند از طریق تقویت باورهای محق پنداری تحصیلی، آشفتگی روان شناختی در بین دانشجویان را افزایش دهد.
رابطه نیازهای اساسی روان شناختی و آشفتگی روان شناختی با توجه به نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
63 - 73
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای سرمایه روانشناختی در رابطه نیازهای اساسی روانشناختی با سه جنبه اصلی آشفتگی روانشناختی یعنی افسردگی، اضطراب و استرس انجام شد. روش این پژوهش همبستگی (از نوع تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان همه مقاطع دانشگاه شهیدبهشتی تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از بین آنها 370 نفر با روش نمونه-گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت آنلاین به مقیاس برآوردهشدن نیازهای اساسی روانشناختی (نسخه عمومی)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (PCQ) و پرسشنامه افسردگی-اضطراب-استرس (DASS-21) پاسخ دادند. تحلیل دادهها با روش تحلیل مسیر انجام شد. یافتهها رابطه مثبت معنادار بین نیازهای اساسی روانشناختی و سرمایه روانشناختی (665/0 r=)، رابطه منفی معنادار بین نیازهای اساسی روانشناختی با افسردگی (707/0- r=)، استرس (510/0r= -) و اضطراب (469/0r= -) و همچنین سرمایه روان-شناختی با افسردگی (566/0r= -)، استرس (352/0r= -) و اضطراب (321/0r= -) را نشان دادند. همچنین یافتهها نشان داد که مدل مفروض واسطهمندی سرمایه روانشناختی در رابطه نیازهای اساسی روانشناختی با افسردگی، اضطراب و استرس از برازش مطلوبی برخوردار بود (933/0CFI= ، 933/0 IFI= ، 061/0 RMSEA=). بنابراین نتایج این مطالعه نشان داد که نیازهای اساسی روانشناختی ازطریق پیشبینی افزایش سرمایه روانشناختی در تبیین کاهش آشفتگی روانشناختی و پیشگیری از مشکلات روانی در دانشجویان از نقش مهمی برخوردارند. ازاین رو تلویحات کاربردی این نتایج برای جامعه مورد مطالعه محتمل است.
بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی.هوش معنوی و هوش فرهنگی با آشفتگی روان شناختی کارکنان جهاد دانشگاهی استان خوزستان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
132 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و هوش فرهنگی با آشفتگی روان شناختی کارکنان جهاد دانشگاهی استان خوزستان بود .در این پژوهش جامعه آماری کلیه کارکنان جهاد دانشگاهی استان خوزستان بودند که تعداد آنها 194 نفر بودند. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر حسب جامعه تعداد 542 نفر از کارکنان جهاد دانشگاهی انتخاب شدند. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو، هوش معنوی و هوش فرهنگی و آشفتگی روان شناختی بود. یافته ها نشان داد که بین ویژگی شخصیتی روان رنجوری با آشفتگی روان شناختی در کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد )0004/0= p و 41/0= r(. به عبارت دیگر، هر اندازه کارکنان دارای ویژگی شخصیتی روان رنجوری بیشتری باشند از آشفتگی روان شناختی بیشتری برخوردارند. بین ویژگی شخصیتی برون گرایی با آشفتگی روان شناختی در کارکنان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد )001/0= p و 44/0-= r(. به بین ویژگی شخصیتی گشاده ذهنی با آشفتگی روان شناختی در کارکنان رابطه ای مشاهده نمی شود )00/0= p و 45/0-= r(. بین ویژگی شخصیتی توافق پذیری با آشفتگی روان شناختی در کارکنان رابطه منفی و معنی داری مشاهده می شود )009/0= p و 51/0-= r(. بین ویژگی شخصیتی وجدانی بودن با آشفتگی روان شناختی در کارکنان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد )04/0= p و 54/0-= r(. بین هوش معنوی با آشفتگی روان شناختی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد) 0004/0p= و 40/0 -= r(. بین هوش فرهنگی با آشفتگی روان شناختی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد) 0004/0p= و 14/0 -= r(. مدل تأثیر آشفتگی روان شناختی بر اساس ویژگی های شخصیتی در زمینه )روانرنجور خویی، برون گرایی، گشاده ذهنی، توافق پذیری، وجدانی بودن(، هوش معنوی و هوش فرهنگی معنی دار بود )004/0 >F)412،0(=41/09 ،P(، این مدل 7/42 درصد واریانس آشفتگی روان شناختی را توجیه می کند.
رابطه خودانتقادی و حساسیت به طرد با آشفتگی روان شناختی دانشجویان دختر: نقش واسطه ای خودخاموشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش واسطه ای خودخاموشی در رابطه میان دو متغیر خودانتقادی و حساسیت به طرد با آشفتگی روان شناختی دانشجویان دختر انجام گرفته است. این مطالعه به لحاظ روش در زمره پژوهش های همبستگی قرار دارد و نمونه پژوهشی آن شامل 381 دانشجوی دختر از دانشگاه سلمان فارسی کازرون بود که به صورت مجازی و از طریق پاسخگویی به لینک پرسشنامه ها در مطالعه شرکت نمودند. این لینک از مجموعه گویه های مربوط به چهار پرسشنامه سطوح خودانتقادی (تامپسون و زوروف، 2004)، حساسیت به طرد (داونی و فلدمن، 1996)، خودخاموشی (جک و دیل، 1992) و مقیاس افسردگی، اضطراب و فشارروانی (لاوبوند و لاوبوند، 1995) تشکیل شده است. نتایج تحلیل به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار ایموس-22 نشان داد سطوح خودانتقادی و حساسیت به طرد، علاوه بر تأثیر مستقیم بر جنبه های مختلف آشفتگی روان شناختی دانشجویان، به طور غیرمستقیم و به واسطه دو مؤلفه خودخاموشی یعنی ادراک بیرونی از خود و خویشتن تقسیم شده نیز بر میزان آشفتگی های روان شناختی آنها تأثیر داشته است. یافته های پژوهش به ویژه بر نقش واسطه دو مؤلفه از خودخاموشی (ادراک بیرونی از خود و خویشتن تقسیم شده در تأثیر متغیرهای حساسیت به طرد و خودانتقادی بر آشفتگی روان شناختی دختران جوان تأکید می کند. مؤلفه ادراک بیرونی از خود به گرایش زنان برای ارزیابی منفی خود براساس استانداردهای بیرونی اشاره دارد و مؤلفه خویشتن تقسیم شده نیز به تمایل زنان برای نمایش یک خویشتن بیرونی بازمی گردد که به طور معمول با مقتضیات نقش زنانه هماهنگ، در عین حال با خویشتن درونی آنها که مملو از خشم و کینه است، تفاوت بسیار دارد.
اثربخشی هیپنوتراپی بر آشفتگی روان شناختی، ناتوانی کارکردی و اضطراب مرگ در افراد وابسته به هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
347-329
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی هیپنوتراپی برآشفتگی روان شناختی، ناتوانی کارکردی، و اضطراب مرگ در افراد وابسته به هروئین بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه مصرف کنندگان هروئین مراجعه کننده به کمپ ترک اعتیاد در شهرستان قائم شهر در سال 1399 بود. از این بین، 32 فرد وابسته به هروئین به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش، هیپنوتراپی را به مدت 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ارزیابی ناتوانی کارکردی سازمان جهانی بهداشت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، و پرسشنامه اضطراب مرگ بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و هیپنوتراپی باعث کاهش معنادار نمرات آشفتگی روان شناختی، ناتوانی کارکردی، و اضطراب مرگ در افراد وابسته به هروئین شد. نتیجه گیری: هیپنوتراپی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت کاهش آشفتگی روان شناختی، ناتوانی کارکردی و اضطراب مرگ به کار رود .
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام اس خوزستان بود. از میان افراد واجد شرایط در مرحله اول 50 نفر و در مرحله دوم 32 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (16 نفر که به 2 گروه 8 نفره تقسیم شدند) و گروه کنترل (16 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه تحت درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت قرار گرفتند. شرکت کنندگان به پرسش نامه وضعیت گشودگی و درگیری و مقیاس آشفتگی روان شناختی پاسخ دادند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکووا) و نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختیِ در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنا داری وجود دارد (0/001>P). نتیجه گیری: گروه درمانی پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و کاهش آشفتگی روان شناختیِ بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس اثربخش است.
نقش آشفتگی های روان شناختی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۸۲-۱۷۳
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش آشفتگی های روان شناختی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 6 شهر تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل داد که از این بین با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 295 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس بهزیستی روان شناختی (PWB) ریف (1989)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI) دنیس و وندروال (2010) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) لاویبوند و لاویبوند (1995) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که آشفتگی های روان شناختی، یعنی اضطراب، افسردگی و استرس با بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا رابطه منفی دارند (01/0 p<)، درحالی که بین انعطاف پذیری شناختی و بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت وجود داشت (01/0 p<). 46% از کل واریانس بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا توسط آشفتگی های روان شناختی و انعطاف پذیری شناختی تبیین گردید (01/0 p<). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا تحت تأثیر سطح انعطاف پذیری شناختی آنان و آشفتگی های روان شناختی است که در این دوران تجربه می کنند.
اثربخشی درمان مثبت نگر بر آشفتگی روان شناختی و گرایش به اعتیاد در سربازان مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
185 - 166
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مثبت نگر بر آشفتگی روان شناختی و گرایش به اعتیاد در سربازان مصرف کننده مواد انجام شد. روش: جامعه آماری موردمطالعه شامل تمامی سربازان مصرف کننده مواد شهر کرج بود که از این میان، 30 نفر از سربازانی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به صورت گمارش تصادفی، ۲ گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گزینش شدند که گروه آزمایش، 8 جلسه آموزش روان درمانی مثبت نگر دریافت کرد و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسش نامه استعداد اعتیاد وید و همکاران (1992) و پرسش نامه آشفتگی روان شناختی کسلر و همکاران (2003) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله نسخه 23 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: مقایسه میانگین ها نشان داد مداخله در تغییر نمرات آشفتگی روان شناختی و گرایش به اعتیاد موثر عمل کرده است. تفاوت ها از پس آزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0<P)؛ به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش درمان مثبت نگر بر آشفتگی روان شناختی و گرایش به اعتیاد در سربازان مصرف کننده مواد اثربخش بوده است و این اثربخشی در طول زمان ثبات داشته است.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان بر اساس آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۲۰۰-۱۸۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان بر اساس آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان شهر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 310 نفر با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه استعداد اعتیاد، مقیاس آشفتگی روان شناختی، و مقیاس سلامت خانواده اصلی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد آشفتگی های روان شناختی (افسردگی، اضطراب، و استرس) با گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان رابطه مثبت و معنادار، و سلامت در خانواده با گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان همبستگی منفی و معنادار داشت. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که افسردگی، سلامت در خانواده، اضطراب، و استرس به ترتیب 22 درصد، 26 درصد، 27 درصد، و 24 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی را تبیین کردند. مولفه های این دو متغیر به طور همزمان با هم توانستند 27 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی را تبیین کنند. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده می توانند باعث بروز و تداوم گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان گردند. در نتیجه، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود این ویژگی ها به عنوان مبنایی برای کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی این گروه از افراد پیشنهاد می شود.
ارائه مدل آشفتگی روان شناختی بر اساس خودمراقبتی و تاب آوری روانی با نقش میانجی گری خودشفقتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
1 - 11
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری آشفتگی روان شناختی بر اساس خودمراقبتی و تاب آوری روانی با نقش میانجی گری خودشفقتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام اس اصفهان در فصل پاییز سال 1401 بود. از بین جامعه آماری 320 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آشفتگی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2002)، پرسشنامه خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015)، پرسشنامه تاب آوری روانی (کانر و دیودیسون، 2003) و پرسشنامه خودشفقتی (نف، 2003) بودند. نتایج نشان داد که خودمراقبتی بر خودشفقتی (05/0 p<، 614/0 = β) و آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 478/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 7/37 و 8/22 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. همچنین تاب آوری روانی بر خودشفقتی (05/0 p<، 545/0 = β) و آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 536/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 7/29 و 7/28 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در نهایت خودشفقتی بر آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 44/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته 3/19 درصد از واریانس این متغیر را تبیین کرده و در رابطه بین خودمراقبتی و تاب آوری روانی با آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس نیز نقش میانجی معنادار ایفا کند (05/0 p<). ب