فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
ه دف این پژوهش تعیین رابطه بین تاب آوری و پیشرفت ت حصیلی در دانش آموزان کم شنوا مقطع راهنمایی شهرستان قروه بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی است. در این مطالعه 280 نفر از دانش آموزان کم شنوا (143 پسر و 137 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد مقیاس تاب آوری کانرو دیویدسون را تکمیل کنند و از معدل کل سال تحصیلی 93-92 آنها استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تاب آوری و پیشرفت تحصیلی، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. تاب آوری می تواند پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کند و با افزایش میزان تاب آوری، میزان پیشرفت تحصیلی نیز افزایش می یابد.
پیش بینی خودکارآمدی در ریاضی بر اساس جهت گیری های هدف در میان دانش آموزان سرآمد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی خودکارآمدی در ریاضی بر
اساس جهت گیری های هدف در میان دانش آموزان سرآمد تحصیلی بود. بدین منظور، 311
دانش آموز سال اول دبیرستان (141 دختر و
170 پسر) به روش خوشه ای از دبیرستان های پرورش استعدادهای درخشان و نمونه
دولتی واقع در شهرستان شیراز انتخاب شدند. مقیاس جهت گیری هدف در ریاضی و پرسشنامه
خودکارآمدی در ریاضی به عنوان ابزار سنجش به کار برده شد. پژوهش حاضر، شواهدی مبنی
بر روائی و پایائی قابل قبول این ابزارها فراهم ساخت. یافته ها نشان داد که رابطه
معنی دار بین جهت گیری های هدف و
خودکارآمدی در ریاضی بر قرار است. چنان که فزونی تبحرگرائی و عملکردگرائی با
افزایش خودکارآمدی همراه بود، در حالی که عملکردگریزی رابطه منفی با مؤلفه ها و کل
خودکارآمدی در ریاضی داشت. نتایج تحلیل های رگرسیون چندگانه بیانگر آن بود که
تبحرگرائی در فرآیند یادگیری درس ریاضی، مهم ترین عامل پیش بینی کننده خودکارآمدی
است. عملکردگرائی اگرچه به طور مثبت دو مؤلفه و کل خودکارآمدی را پیش بینی می نمود،
امّا نسبت به تسلط گرائی، نقش پیش بینی کنندگی به مراتب ضعیف تری داشت. بر خلاف آن،
فزونی عملکردگریزی با کاهش مؤلفه های خودکارآمدی در ریاضی همراه بود. تلویح یافته های
پژوهش حاضر برای دست اندرکاران آموزش و پرورش فراگیرندگان سرآمد تحصیلی، تأکید
بیشتر بر راه کارهائی است که آنان را به اهداف درونی یادگیری در درس ریاضی هدایت
نماید.
رابطة ابعاد کمال گرایی با اضطراب حالتی/خصلتی در دانش آموزان دبیرستانی تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطة ابعاد کمال گرایی با اضطراب حالتی/خصلتی در دانش آموزان دبیرستانی (متوسطه دوم) تیزهوش شهر شیراز است. در پژوهش حاضر، 203 نفر دانش آموز دبیرستانی (103 دانش آموز دختر و 100 دانش آموز پسر) شرکت داشتند. داده های پژوهش از طریق پرسش نامة کمال گرایی مثبت و منفی تری شورت و همکاران و پرسش نامه اضطراب حالتی/خصلتی اسپیلبرگر و همکاران جمع آوری گردید و سپس از طریق روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون t مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رابطة معنادار منفی بین کمال گرایی مثبت دانش آموزان با اضطراب حالتی و خصلتی وجود دارد و رابطة معنادار مثبتی بین کمال گرایی منفی دانش آموزان با اضطراب حالتی و خصلتی وجود دارد. همچنین دیگر یافته پژوهش حاکی از این است که دختران و پسران در متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معناداری داشتند.
مقایسه کفایت اجتماعی دانش آموزان آسیب دیده شنوایی دارای مادران با و بدون استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه کفایت اجتماعی دانش آموزان آسیب دیده شنوایی دارای مادران با و بدون استرس بود.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. برای این منظور 121 دانش آموز (دختر و پسر) که به شیوه نمونه گیری در دسترس از مدارس استثنایی شهر شیراز انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. مقیاس پاسخ به استرس (کوه و همکاران 2001) و مقیاس کفایت اجتماعی (کاریگان، 2007) ابزار های مورد استفاده این پژوهش بودند.
یافته ها: به منظور تحلیل داده های این پژوهش از روش تحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد که نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین کفایت اجتماعی دانش آموزان آسیب دیده شنوایی مادران با و بدون استرس وجود دارد (p<0/05) بدین معنا که کفایت اجتماعی دانش آموزان دارای مادران با استرس به طور معناداری کمتر از دانش آموزان دارای مادران بدون استرس است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که استرس مادر می تواند روی کفایت اجتماعی کودک آسیب دیده شنوایی تأثیر منفی بگذارد.
تأثیر آموزش ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف انجام شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش 14 دانش آموز کم توان ذهنی خفیف 16-14 ساله به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بود. والدین و معلمان، پرسش نامه مهارت اجتماعی را برای آزمودنی ها تکمیل کردند. سپس گروه آزمایش در یک برنامه آموزشی 20 جلسه ای شرکت کرد. در این برنامه آموزشی 10 مهارت اجتماعی از طریق ایفای نقش به دانش آموزان آموزش داده شد. پس از این مرحله، پرسش نامه مهارت های اجتماعی دوباره برای همه آزمودنی ها (گروه آزمایش و کنترل) تکمیل شد. داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که باوجود تفاوت میانگین پیش آزمون–پس آزمون در گروه آزمایش، آموزش ایفای نقش به لحاظ آماری تفاوت معناداری در مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف ایجاد نکرد. یافته های این پژوهش می تواند در تدوین برنامه های آموزشی برای دانش آموزان با کم توان ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ، تعیین اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان نارساخوان ابتدایی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون وپس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهرستان نکا بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 دانش آموز دارای مشکلات خواندن ، پس ازاجرای آزمون های تشخیصی انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش ویک گروه گواه جایگزین شدند. پس ازاجرای پیش آزمون ، گروه آزمایش به مدت 6 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای خودتنظیمی قرارگرفت اما گروه گواه آموزشی ندیدند. پس ازآن آزمون پیشرفت تحصیلی درگروه های مذکوراجرا شد، وپس ازگذشت دوماه ازآموزش، سپس آزمون پیشرفت تحصیلی (آزمون پی گیری) اجرا شد.داده ها با روش آماری تحلیل اندازه های مکرر و تحلیل کواریانس انجام شد.یافته ها نشان داد که پس ازآموزش بین پیشرفت تحصیلی گروه آزمایشی و گروه گواه تفاوت معناداری مشاهده شده است .نتیجه گیری: اولاً راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی درجهت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نارسا خوان ابتدایی موثر بود، وثانیاً کاربرد این راهبردها موجب پایداری آموخته ها(پس از گذشت 2 ماه) در این گروه از دانش آموزان شد.
رابطه ابعاد عزت نفس، آرزوها و انتظارات دانش آموزان با آسیب جسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیشتر افراد با آسیب جسمی از عزت نفس پایینی برخوردارند و به نوبه خود انتظاری که برای رسیدن به آرزوهایشان دارند، پایین است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ابعاد عزت نفس، آرزوها و انتظارات دانش آموزان با آسیب جسمی بود.
روش بررسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 71 نفر از دانش آموزان با آسیب جسمی (41 پسر و 30 دختر) شهر شیراز بود. به منظور گردآوری داده ها از 3 ابزار؛ فرم کوتاه مقیاس عزت نفس هر (کلی، دنی و یونگ، 1997)؛ زیرمقیاس عزت نفس ارتباط با همسالان از پرسش نامه دوبوا، فلنر، براند، فیلیپس و لیز (1996) و مقیاس آرزوها و انتظارات (لوبر، استوت همر- لوبر، وان کامن و فارینگتون، 1991) استفاده شد، برای تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
نتایج: نتایج حاصل از این پژوهش نش ان داد که بین عزت نفس در خانه با آرزوها و انتظارات (اهمیت کنونی اهداف، انتظارات آینده نزدیک، انتظارات آینده دور) دانش آموزان با آسیب جسمی همبستگی مثبت و معنادار بالاتری نسبت به سایر ابعاد عزت نفس وجود دارد (01/0>P).
نتیجه گیری: بین عزت نفس و آرزوها و انتظارات دانش آموزان با آسیب جسمی رابطه مثبت معنادار وجود داشت.
فعالیت های اوقات فراغت برای افراد با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باوجود نقش مهم فعالیت های اوقات فراغت در زندگی افراد با کم توانی ذهنی، این افراد در مقایسه با افراد عادی به میزان کمتری در فعالیت های اوقات فراغت مشارکت دارند، به همین دلیل توجه به اوقات فراغت افراد با کم توانی ذهنی بسیار مهم است.
نتیجه گیری: در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، تعریف اوقات فراغت ارایه شده، سپس در مورد ضرورت فعالیت های اوقات فراغت برای افراد با کم توانی ذهنی بحث شده، پس از آن فعالیت های اوقات فراغت برای افراد با کم توانی ذهنی بیان شده است
اثر بخشی نقاشی درمانی در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان کم شنوا به علت نارسایی در مهارت های ارتباطی مستعد بروز رفتارهای برون نمود از قبیل پرخاشگری هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی نقاشی درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا بود.
روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل همه دانش آموزان ابتدایی دختر کم شنوا در استان قم بودند که پس از تکمیل پرسش نامه فهرست رفتاری کودکان توسط معلمان، 46 دانش آموزی که بالاترین نمره را در زیر مقیاس رفتار پرخاشگرانه داشتند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه به نقاشی آزاد پرداختند. در پایان دوره آموزشی، معلمان دو گروه پرسشنامه های یاد شده را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند.
یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس بیان گر تاثیر نقاشی درمانی بر کاهش نمره های رفتار پرخاشگرانه (0/05<P) دانش آموزان کم شنوا در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مداخله نقاشی درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا موثر بوده است. بنابراین می توان گفت که کاربرد روش های هنر درمانی و به طور ویژه نقاشی درمانی باعث کاهش مشکلات رفتاری کودکان با نیازهای ویژه می شود.
تعریف و مفهوم سازی نیازهای ویژه، شناسایی و اولویت بندی پژوهشی گروه های با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش
با هدف شناسایی مشکلات گروه های
دارای نیازهای ویژه در ابعاد روانی، اجتماعی، معنوی و جسمی در ایران انجام
شد. این پژوهش کیفی با روش نظریه زمینه ای اجرا شد. در این پژوهش نخست پس از بررسی و مطالعة متون و مرور منابع موجود در
سراسر دنیا 10 گروه به عنوان افراد
دارای نیازهای ویژه منظور شده و 100 نفر از این افراد یا نزدیکان شان، براساس نمونه گیری
هدفمند تا زمان اشباع نظری داده ها مورد پژوهش قرار گرفتند. این گروه ها شامل کودکان؛ سالمندان؛ افراد با ناتوانی های حسی-
حرکتی؛ بیماران شدید روان پزشکی و کم توانی ذهنی؛ افراد دارای نیازهای ویژه پزشکی؛
مصرف کنندگان مواد؛ زندانیان؛ افرادی که تحت شرایط اجتماعی به حاشیه رانده شده اند
(اقلیت ها)؛ افرادی که در طبقات پایین اقتصادی- اجتماعی قرار دارند و زنان باردار می باشند. به منظور جمع آوری داده ها از روش مصاحبة نیمه ساختار
یافته استفاده شد و سپس با روش کدگذاری استراس و کوربین یا مقایسه مداوم تحلیل شد.
مهمترین حوزه های استخراج شده از مشکلات و نیازهای ویژه گروه های مورد بررسی عبارت
بودند از خانواده، آموزش (فضا و امکانات)، تفریحات و سرگرمی، جابجایی و حمل و نقل،
بناها و فضاها (منازل و اماکن عمومی)، مشارکت اجتماعی و اشتغال، خدمات درمانی و
توانبخشی، و نگرش سایر افراد به مشکلات آن ها. بنابراین می توان نتیجه گرفت که عبارت ""نیازهای ویژه"" در ارتباط با
ناتوانی معنا می یابد، که محصول ویژگی های فرد و موانعی است که توسط اجتماع ایجاد
شده است. در راه برطرف کردن آن نیازها موانع متعددی به چشم می خورد که به طور
عمده توسط بشر ایجاد شده اند. برخی از این موانع عبارتند از خدمات و سیستم های
ناکارآمد، سیاست گذاری های تبعیض آمیز، نگرش های اجتماعی، برچسب ها و غیره.
درمان شناختی- رفتاری اختلال ریاضی: مطالعه موردی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال ریاضی یکی از مهمترین و شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که بسیاری از روان شناسان به آن توجه ویژه نموده اند. اگرچه بسیاری از دانش آموزان در یادگیری ریاضی دچار مشکل هستند، ولی همه آنها به اختلال ریاضی مبتلا نیستند. در سال های اخیر روش های گوناگونی برای تشخیص و درمان اختلال های ریاضی به کارگرفته شده است، که فنون شناختی- رفتاری یکی از آنها به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر درمان اختلال ریاضی است. مطالعه حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح اندازه گیری مکرر بوده است.
روش و یافته ها: یافته های پژوهشی مبین نقش مؤثر درمان شناختی- رفتاری در درمان اختلال ریاضی است. این روش بر آموزش مهارت های شناختی مبتنی است و بیشتر به شکل آموزش خود و خود گویی برای تسهیل مهارت حل مسئله ارائه می شود. در این پژوهش تلاش شد که دانش آموز محرک هایی را که بر پاسخ او اثر می گذارد، بشناسد و آن را به گونه ای مناسب تغییر دهد. داده های این مطالعه با استفاده از آزمون و مصاحبه عمیق بالینی گردآوری شده است. در این پژوهش یک دانش آموز دختر 11 ساله دارای اختلال ریاضی با بهره گیری از فنون شناختی رفتاری مورد درمان قرار گرفته است و داده ها با استفاده از روش اندازه گیری مکرر تحلیل شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان شناختی- رفتاری در کاهش نرخ اشتباهات دانش آموز طی 10 جلسه اثر داشته است. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی بازی درمانی گروهی شناختی- رفتاری در اصلاح سازش نایافتگی اجتماعی دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی- رفتاری در اصلاح سازش نایافتگی اجتماعی دانش آموزان دختر 8 تا 15 ساله کم توان ذهنی انجام گرفت.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر ابتدایی کم توان ذهنی شهر کرمانشاه تشکیل می دادند. در نمونه گیری 32 نفر به روش در دسترس انتخاب و سپس براساس 2 انحراف استاندارد بالاتر در آزمون راتر،20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند (10 آزمایش و10 گواه). گروه آزمایش 11 جلسه بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه رفتاری راتر بود. تحلیل داده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری باعث کاهش سازش نایافتگی اجتماعی دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی و افزایش تعاملات اجتماعی آن ها شده است.
یافته ها: مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر بودن بازی درمانی گروهی در اصلاح سازش نایافتگی اجتماعی، مفید بودن استفاده از رویکرد شناختی- رفتاری و یکسان بودن نتایج مفید بازی درمانی در کودکان با سطوح ذهنی متفاوت است.
نتیجه گیری: از این رو می توان نتیجه گرفت روش بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی-رفتاری، در کنترل سازش نایافتگی اجتماعی نوجوانان کم توان ذهنی مؤثر است.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی بود
روش: بدین منظور 60 نفر از والدین کودکان کم توان ذهنی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش و کنترل (هر یک 30نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش مهارت های حل مسئله قرار گرفتند و از پرسش نامه راهبردهای مقابله ای لازاروس به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. در پایان داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبرد مقابله مستقیم، فاصله گرفتن، خودکنترلی، طلب حمایت اجتماعی، اجتنابی و ارزیابی مجدد مثبت والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است اما آموزش مهارت حل مسئله بر راهبرد پذیرش مسئولیت و حل مسئله برنامه ریزی شده والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار نیست.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های حل مسئله بر تغییر برخی از راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است.
مقایسه ی میزان رضایت از زندگی دانش آموزان با اختلالات بینایی و بدون اختلالات بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : هدف پژوهش حاضر مقایسه میزان رضایت از زندگی دانش آموزان با اختلالات بینایی و بدون اختلالات بینایی بود.
روش : نمونه پژوهش 120 (56 پسر و 64 دختر) دانش آموز مدارس تلفیقی مقطع راهنمایی و دبیرستان در سال تحصیلی 90-91 در شهر شیراز بود، که 60 دانش آموز با اختلال بینایی و 60 دانش آموز بدون اختلال بینایی را شامل می شد. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس چندگانه رضایت از زندگی (هیوبنر، 2001) استفاده گردید. پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ، و روایی آن از طریق همبستگی مؤلفه های پرسشنامه با یکدیگر و نمره کل به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با محاسبه t-test مستقل صورت گرفت.
یافته ها : نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که دو گروه دانش آموزان با اختلالات بینایی و بدون اختلالات بینایی در هیچ یک از مؤلفه های رضایت از زندگی (خانواده، دوستان، مدرسه، محل زندگی و خود) و کل رضایت از زندگی تفاوت معناداری ندارند. یافته ها همچنین نشان داد که میزان رضایت از زندگی در دو جنس یکسان است.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین با رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری والدین مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس سبک های فرزندپروری مادران آنها انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند که از میان آنها 110 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1953) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک مقتدرانه با رفتار سازشی همبستگی مثبت معنی دار و بین سبک های مستبدانه و سهل گیرانه با رفتار سازشی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد (01/0>P). همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک تربیتی مقتدرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P) و سبک های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده منفی و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و برگزاری برنامه ها و کارگاه های آموزش خانواده در زمینه آگاه سازی اولیا از سبک های فرزندپروری و تأثیر هر یک از آنها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده، رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
نقش باورهای فراشناختی و هوش هیجانی نابینایان در پیش بینی سازگاری اجتماعی و مقایسه ی آن با افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش باورهای فراشناختی و هوش هیجانی در پیش بینی سازگاری اجتماعی افراد نابینا و مقایسه آن با افراد عادی انجام شد. روش پژوهش، از نوع علّی مقایسه ای بود و جامعه ی آماری آن همه ی نابینایانی بودند که در 6 ماهه ی اول سال 1392، عضو انجمن نابینایان اردبیل بوده و همچنین افراد عادی که در دامنه ی سنی 20 تا 40 سال قرار داشته و مشکل نابینایی نداشتند. از بین جامعه ی نابینایان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 40 نفر؛ و از بین جامعه ی افراد عادی نیز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 40 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسش نامه ی فراشناخت، مقیاس هوش هیجانی و مقیاس سازگاری استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری خی دو، تحلیل واریانس تک عاملی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه نابینا و افراد عادی از لحاظ متغیرهایی مانند خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و خودآگاهی شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P) و هوش هیجانی نابینایان بیشتر از افراد عادی بود (05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که مدل پیش بینی سازگاری اجتماعی از روی متغیرهای هوش هیجانی و باورهای فراشناخت در افراد نابینا، معنادار بوده (01/0p<)، ولی در افراد عادی معنادار نبود (05/0p>). 20 درصد از واریانس سازگاری اجتماعی نابینایان به وسیله ی هوش هیجانی و باورهای فراشناخت قابل تبیین بود. این نتایج کاربردهایی را در راستای پیشگیری از آسیب های اجتماعی و روان شناختی و همچنین استفاده از نتایج در توانبخشی افراد نابینا به دنبال دارد.
ناتوانی های یادگیری غیر کلامی: چگونگی تشخیص و کاهش اثرات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناتوانی های یادگیری غیر کلامی یکی از جدیدترین مباحث از زیرمجموعه های ناتوانی های یادگیری است که با توجه به ارتباط و هم پوشانی برخی نشانه های آن با برخی از اختلال های طیف اتیسم (نشانگان اسپرگر) نیاز به دقت و ارزیابی بیشتری دارد. این مقاله تلاش دارد بر نوع غیر کلامی ناتوانی های یادگیری تمرکز کند.
نتیجه گیری: در این پژوهش پس از ارایه ویژگی های افراد با ناتوانی های یادگیری غیر کلامی از قبیل نشانه های کلی و ویژه؛ اطلاعاتی در مورد شیوه تشخیص و ارزیابی این گونه افراد و همچنین روش هایی برای کاهش اثرات آن هم در محیط آموزشگاهی و هم در اجتماع ارایه شده است. مقاله شامل نکته های کاربردی برای مربیان و همچنین نکته هایی برای همکاری والدین به منظور بهبود قابلیت اجتماعی افراد با ناتوانی های یادگیری غیرکلامی است.
بررسی اثر یکپارچگی حسی و تمرینات تفکر فضایی در بهبود هوش غیر کلامی کودکان مبتلابه اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری اگر قبل ازدبستان شناسایی شود قابل پیشگیری است درغیراین صورت صدمات جبران ناپذیری ببارمی آورد. یکپارچگی حسی به معنی دریافت و پردازش اطلاعات هفت حس (حرکت، لامسه، فشار، بینایی، شنوایی، چشایی و بویایی) می باشد. دراختلال یادگیری اطلاعات حسی با دقت پردازش نمی شود بنابراین با هماهنگ کردن چشم و دست و کنترل حرکتی و... می توان گروهی از ناتوانیهای نوشتن خواندن، هجی کردن واختلالات ریاضی را درمان کرد. تمرینات تفکر فضایی تمرین هایی هستند که توانمندی کودک را در زمینه ادراک فضایی و دیداری تقویت کرده و هماهنگی لازم بین چشم، دست و دیگر حواس را برقرار میسازد. دراین روش به مدت دو ماه به جامعه آماری کودکان مبتلابه اختلال یادگیری آموزش یکپارچگی حسی و تمرینات تفکر فضایی داده شد و نتیجه گرفته شد که آموزش یکپارچگی حسی و تمرینات تفکر فضایی باعث بهبود هوش غیر کلامی در کودکان مبتلابه اختلال یادگیری میشود
فلسفه ای برای تربیت دینی افراد کم توان ذهنی با نگاهی به فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه مبانی فلسفی پیشنهادی برای تربیت دینی افراد کم توان ذهنی(بر اساس نظرات ملاصدرا) هدف اصلی این مقاله است. تاکید مقاله به طور عمده بر سرنوشت نهایی و سعادت اخروی این افراد، متمرکز است. تحلیل(متون صدرایی) و استنتاج، روش مورد استفاده درتدوین نوشته حاضر بوده است. تشکیکی بودن وجود، خیریت وجود، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و حرکت جوهری، مبانی فلسفی منتخب برای تربیت دینی افراد کم توان ذهنی است. مراتب سعادت اخروی افراد کم توان ذهنی، وابسته به تربیت دینی آنان است.آنچه تفاوت مراتب وجودی و در نتیجه اختلاف در درجات سعادتمندی افراد کم توان ذهنی را همانند بقیه انسان ها، رقم می زند،کمیت وکیفیت ملکات و صورت های علمی متحد شده با نفسشان است که در فرایند حرکت جوهری کسب شده است. انجام فرایض دینی و خودداری از ارتکاب معاصی(با کمک بزرگسالان) هرچند با فهم اندک و اختیار محدود صورت پذیرد، برای افراد کم توان ذهنی بی نتیجه نیست و موجب ارتقا کیفیت زندگی اخروی آنها می گردد. تربیت دینی افراد کم توان ذهنی به دلیل این برداشت غلط که آنها مکلف نبوده و خداوند آنها را به عذاب دچار نمی سازد، نباید مورد کم توجهی قرار گیرد.