مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
یادگیری آشکار
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر عبارت است از تعیین اثر تداخل زمینه ای در شرایط یادگیری پنهان و آشکار در مهارت ردیابی. آزمودنی های این تحقیق 36 دانشجوی پسر غیرتربیت بدنی (دامنه سنی 18-26 سال) راست دست بودند که به صورت تصادفی به چهار گروه آزمایشی تقسیم شدند. آزمودنی ها پس از آشنایی با تکلیف پیگردی چرخان، 15 کوشش را در مرحله پیش آزمون اجرا و در مرحله اکتساب به مدت 4 روز و هر روز 4 بلوک 9 کوششی به صورت مسدود و تصادفی تمرین کردند. دو گروه یادگیری آشکار فقط تکلیف پیگردی و گروه های یادگیری پنهان هم زمان با تکلیف پیگردی یک تکلیف ثانویه حروف حافظه را نیز در مرحله اکتساب انجام دادند. در آزمون یادداری فوری که 10 دقیقه پس از مرحله اکتساب انجام شد افراد 15 کوشش را اجرا کردند. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و تحلیل واریانس مختلط در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شدند و نتایج اثربخشی یادگیری پنهان را به همان اندازه روش یادگیری آشکار تایید کرد. نتایج یادداری همچنین نشان داد که تمرین تصادفی برتر از تمرین مسدود است. به طور کلی، با توجه به نتایج تحقیق حاضر می توان گفت با وجود اینکه در مرحله اکتساب گروه تمرین مسدود در مقایسه با گروه تصادفی برتری نداشت، اما گروه تمرین تصادفی در مرحله یادداری به مراتب بهتر از گروه مسدود عمل کرد.
تأثیر سطوح مختلف بار شناختی بر یادگیری تکلیف زمان بندی پیش بین انطباقی در شرایط پنهان و آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر سطوح مختلف بارشناختی بر تکلیف زمان بندی پیش بین انطباقی در شرایط پنهان و آشکار بود. به این منظور، 50 دانشجوی 25-23 ساله داوطلب شرکت در تحقیق، به طور تصادفی در 5 گروه آزمایشی قرار گرفتند. به گروه یادگیری آشکار درباره وجود توالی تکراری در بخش میانی اطلاعاتی داده شد. گروه یادگیری پنهان بدون تکلیف ثانویه همین تکلیف را بدون آگاهی از وجود توالی تکراری در بخش میانی اجرا کردند. به گروه های سوم تا پنجم ( یادگیری پنهان با تکلیف ثانویه ) همزمان با اجرای تکلیف، یک تکلیف ثانویه با دشواریهای متفاوت داده شد. در مرحله اکتساب هر بلوک تمرینی شامل 18 کوشش بود که 6 کوشش اول و 6 کوشش آخر به طور تصادفی ارائه میشد، اما کوشش های میانی، دارای ترتیب و توالی خاصی بود. آزمودنیها پس از شرکت در پیش آزمون، به مدت 3 روز و در هر روز 15 بلوک 18 کوششی را تمرین کرده و سپس در آزمون یادداری، انتقال و مصاحبه شرکت کردند. داده ها به روش تحلیل واریانس عاملی مرکب تحلیل شد. نتایج نشان داد که در تمام گروه ها به جز گروه پنجم (گروه یادگیری پنهان با تکلیف ثانویه دشوار) در آزمون های اکتساب، یادداری و انتقال، بین امتیازات بخش میانی تکراری با حداقل یکی از بخش های تصادفی، تفاوت معنیداری وجود دارد (05/0p<). همچنین تفاوت امتیازات این گروه ها در اکتساب، یادداری و انتقال نسبت به پیش آزمون معنی دار بود اما بین گروه ها ( به غیر از گروه پنجم ) از نظر آماری تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p<). این نتیجه نشان میدهد که در گروه های پنهان، آزمودنیها از توالی تکراری اطلاعی نداشتند، اما به اندازه گروه آشکار آموختند و میتوان نتیجه گرفت که در تکالیف حرکتی پیچیده، یادگیری پنهان دست کم به اندازه یادگیری آشکار در عملکرد افراد مؤثر است.
مقایسه تأثیر یادگیری آشکار، قیاسی و اکتشافی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت تاپ اسپین تنیس روی میز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر یادگیری آشکار، قیاسی و اکتشافی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت تاپ اسپین تنیس روی میز می پردازد. 36 دانش آموز دبیرستانی به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی یادگیری آشکار، قیاسی و اکتشافی قرار گرفتند. پس از اجرای 300 کوشش تکلیف مهارت تاپ اسپین در مرحله اکتساب، مرحله آزمون به ترتیب شامل آزمون یادداری1، انتقال تحت تکلیف ثانویه شناختی و یادداری2 اجرا شد. پس از پایان مرحله آزمون، شرکت کنندگان پروتکل راهبردی اخباری را پر کردند. تحلیل داده-های مرحله ی اکتساب و آزمون (یادداری فوری1، انتقال1، یادداری فوری2) با روش تحلیل واریانس مختلط (3×3) صورت گرفت. برای مقایسه عملکرد هرگروه در دو مرحله آزمون، از آزمون t وابسته و نیز مقایسه بین گروه ها در مراحل آزمون از آزمون تحلیل واریانس یک سویه استفاده شد. نتایج تفاوت معنی داری بین گروه ها در پیش آزمون، سه جلسه اکتساب، آزمون یادداری فوری 1و2 و اجرای تکلیف ثانویه شناختی نشان نداد. در آزمون انتقال تحت تکلیف ثانویه، گروه یادگیری قیاسی عملکرد بهتری نسبت به گروه آشکار نشان دادند (001/0=P).، همچنین بر خلاف دو گروه دیگر، گروه آشکار در آزمون انتقال نسبت به آزمون یادداری فوری1 افت عملکرد داشت (007/0=P). شمار قواعد کلامی گزارش شده در پروتکل کلامی-راهبردی در گروه قیاسی کمتر از دو گروه دیگر بود (009/0=P) درحالی که بین دو گروه آشکار و اکتشافی تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج حاکی از اثربخشی قیاس دامنه کوه جهت فراخوانی پردازش پنهان و بهره مندی از مزایای یادگیری پنهان مانند مقاومت در برابر افت عملکرد تحت فشار تکلیف ثانویه است.
تأثیر روش های یادگیری قیاسی، آشکار و اکتشافی بر افت عملکرد تحت فشار روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسة عملکرد گروه های یادگیری قیاسی (پنهان) آشکار و اکتشافی در یادداری و انتقال مهارت تاپ اسپین تنیس روی میز تخت فشار روانشناختی بود. به این منظور 36 دانش آموز دبیرستانی داوطلب به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی یادگیری آشکار، قیاسی و اکتشافی قرار گرفتند. پس از اجرای 300 کوشش در مرحلة اکتساب، آزمون یادداری فوری و انتقال تحت فشار روانشناختی اجرا شد. قبل از مرحلة اکتساب پرسشنامة بازپردازش خودآگاه، پس از پایان مرحلة آزمون پروتکل راهبردی اخباری و پرسشنامة اضطراب حالتی رقابتی در دو مرحله توسط هر یک از شرکت کنندگان تکمیل شد. نتایج تفاوت معنی داری را بین گروه ها در آزمون یادداری فوری نشان نداد. در آزمون انتقال عملکرد قیاسی بالاتر از دو گروه آشکار و اکتشافی بود. به علاوه بر خلاف گروه قیاسی، این دو گروه در مقایسه با آزمون یادداری فوری افت عملکرد را در آزمون انتقال تجربه کردند و بین نمرة پرسشنامة بازپردازش خودآگاه آنها با شمار قواعد کلامی و عملکردشان تحت فشار همبستگی معنی دار (و به ترتیب مثبت و منفی) وجود داشت. به نظر می رسد که پردازش قالب در یادگیری اکتشافی، پردازش آشکار است و نیز در دامنه ای از زمان یادگیری پنهان و آشکار به لحاظ کمی مشابه ولی به لحاظ کیفی یادگیری متفاوتی را ایجاد می کنند. بنابراین به کار بردن یادگیری قیاسی اجراکنندگان را از مزایای مقاوت در برابر افت عملکرد تحت فشار روانشناختی بهره مند می سازد.
یادگیری و تعمیم پذیری تمرین کم خطا و پرخطا در دختران 10 تا 12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تعداد خطاهای ایجاد شده برای یادگیری یک مهارت حرکتی شامل ضربه به توپ فوتبال جهت ایجاد نوع متفاوتی از یادگیری (یادگیری ضمنی در برابر یادگیری آشکار) بود. بدین منظور، 36 آزمودنی از دانش آموزان دختر 12 10 سال در سه گروه 12 نفری کم خطا، پرخطا و تمرین متغیر، هشت بلوک 25 تایی را در مرحله اکتساب برای هر هشت فاصله متفاوت اجرا کردند. سپس، از آزمودنی ها خواسته شد تا هرگونه تکنیکی که برای انجام موفقیت آمیز تکلیف استفاده کرده اند را گزارش کنند و عملکرد آن ها یک هفته بعد در یادداری، تکلیف دوگانه و انتقال در فاصله جدید با استفاده از خطای مطلق و متغیر ارزیابی شد. نتایج در مرحله اکتساب، پیشرفت معنا داری را برای سه گروه نشان داد (P=0.001). با این وجود، گروه کم خطا دارای خطای کمتری بودند (P=0.001). همچنین، تعداد قوانین گزارش شده در گروه کم خطا پس از تمرین، به طور معنا داری کمتر از دو گروه دیگر بود (P=0.001). نتایج آزمون یادداری و تکلیف دوگانه نیز عملکرد بهتر؛ یعنی خطای مطلق و متغیر کمتری را برای گروه کم خطا نسبت به دو گروه دیگر نشان می دهد (P=0.001). در انتقال فاصله جدید نیز گروه تمرین متغیر، خطای مطلق، متغیر کمتر (P=0.001) و عملکرد بهتری داشتند. از یافته ها استنباط می شود که کاهش خطا در طول تمرین منجر به یادگیری ضمنی مهارت ضربه فوتبال در کودکان کم سن می شود و این نوع یادگیری در شرایط اختلال (تکلیف دوگانه) در مقایسه با یادگیری آشکار، باثبات باقی می ماند، اما تعمیم پذیری و انتقال مهارت در شرایط جدید در یادگیری آشکار بهتر است.
مقایسه یادگیری توالی حرکتی ناآشکار و آشکار در کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یادگیری ناآشکار و آشکار بر اکتساب و یادداری حرکات کودکان کم توان ذهنی است. روش: در این پژوهش نیمه تجربی، 16 نفر از پسران 8 تا 12 ساله کم توان ذهنی براساس هوش بهر 70 - 50 به صورت تصادفی انتخاب شده و بر اساس سن و بهره هوشی در دو گروه (هر گروه برای یک نوع تمرین) همسان قرار گرفتند. هر دو گروه در روز اول به انجام آزمون عکس العمل متوالی (10 بلوک) با دست راست پرداختند و در آزمون یادداری 2 بلوک را انجام دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تی مستقل و تی وابسته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زمان واکنش و خطا در پاسخ، طی تمرین در هر دو گروه آشکار و ناآشکار کاهش می یابد. مقایسه دو نوع یادگیری در سرعت (زمان واکنش) و دقت (پاسخ صحیح) نشان داد که گروه ناآشکار عملکرد بهتری دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق گروه یادگیری ناآشکار برتر بود، بنابراین بهتر است در یادگیری حرکتی افراد کم توان ذهنی از شرایط ناآشکار استفاده شود.
اثر یادگیری قیاسی، آشکار و ترکیبی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت حرکتی پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر یادگیری قیاسی، آشکار و ترکیبی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب آزاد بسکتبال بود. بدین منظور، 48 دانش آموز دختر 17 15 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند و بر اساس نمرات آزمون بارفیکس اصلاح شده به چهار گروه همگن 12 نفره تقسیم گردیدند و به شکل تصادفی، تحت شرایط تمرینی مختلف (قیاسی، آشکار، آشکار قیاسی و قیاسی آشکار) قرار گرفتند. شرکت کنندگان پس از دو جلسه آشنایی با مهارت های پایه رشته بسکتبال و پیش آزمون، چهار روز به تمرین پرتاب آزاد بسکتبال پرداختند. علاوه براین، به آزمودنی های گروه آشکار برگه ای حاوی هشت دستورالعمل ارائه گشت و به گروه قیاسی، دستورالعمل قیاسی چوب عصا داده شد. دو گروه دیگر (گروه قیاسی آشکار و آشکار قیاسی) نیز به صورت ترکیبی به تمرین مهارت مورد نظر پرداختند. پس از مرحله اکتساب، آزمون اکتساب انجام شد و یک هفته بعد، آزمون یادداری، انتقال و پروتکل کلامی به عمل آمد. همچنین، به منظور تحلیل دقت پرتاب در مراحل اکتساب از تحلیل واریانس مختلط (4*4) (گروه*روز) استفاده شد ، در مراحل آزمون، تحلیل واریانس مختلط (4*4) (گروه* آزمون) به کار رفت و برای تعیین محل معناداری بین گروه ها، آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 0.05≥P مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که در مراحل مختلف یادگیری، بین گروه قیاسی با گروه آشکار و گروه های ترکیبی و نیز بین گروه قیاسی آشکار و آشکار قیاسی تفاوت معناداری وجود دارد (0.05≥P)؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که استفاده از قیاس چوب عصا و روش تمرینی قیاسی آشکار به یادگیری بهتر پرتاب آزاد بسکتبال منجر می شود.
تأثیر تغییرپذیری تمرین بر یادگیری پرتاب آزاد بسکتبال در شرایط پنهان و آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرپذیری تمرین به تغییر حرکت و تغییر ویژگی های زمینه ای گفته می شود که یادگیرنده هنگام تمرین مهارت تجربه می کند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر تغییرپذیری تمرین بر یادگیری پرتاب آزاد بسکتبال در شرایط پنهان و آشکار انجام گرفت. بدین منظور، 40 دانشجوی پسر داوطلب (27-20 ساله) دانشگاه شهید بهشتی، انتخاب و بعد از اجرای پیش آزمون به صورت تصادفی در چهار گروه یادگیری پنهان با تمرین متغیر، گروه یادگیری پنهان با تمرین ثابت، گروه یادگیری آشکار با تمرین متغیر و گروه یادگیری آشکار با تمرین ثابت تقسیم شدند. گروه های تمرین متغیر به مدت 6 روز، در هر جلسه 45 پرتاب را از فاصله های 5/1، 3 و 4 متری از هدف، و گروه های تمرین ثابت، پرتاب از فاصله 3 متری را انجام دادند. گروه های یادگیری پنهان همراه با اجرای تکلیف پرتاب آزاد، تکلیف ثانویه شمارش سه تایی اعداد از 1000 به سمت عقب را انجام می دادند، اما گروه یادگیری آشکار بدون اجرای تکلیف ثانویه، تکلیف پرتاب آزاد را اجرا می کردند. آزمون های مراحل اکتساب، یادداری (با فاصله 48 ساعت) و انتقال (از فاصله 6/4 متری) برگزار شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه های تکراری، تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (سطح معنا داری 05/0). نتایج نشان داد که گروه ها در مراحل اکتساب پیشرفت داشتند (001/0 >P)، درحالی که اثر اصلی تمرین و یادگیری معنا دار نبود (05/0 <P). در مراحل یادداری و انتقال، اثر اصلی نوع یادگیری، نوع تمرین و همچنین اثر تعاملی یادگیری و تمرین معنادار نبود (05/0 <P). در کل، نتایج پژوهش حاضر با نظریه طرحواره اشمیت همسو نبود.
تأثیر آرایش تمرین آشکار و ضمنی (پنهان) بر یادگیری مهارت حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی همی پلاژی اسپاستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : هدف مطالعه ی حاضر با هدف تعیین تأثیر آرایش های تمرین آشکار و ضمنی بر اکتساب و یادگیری مهارت حرکتی در کودکان دارای فلج مغزی همی پلاژی اسپاستیک انجام شد. روش: جامعه ی آماری این پژوهش را دانش آموزان مدارس استثنایی شهر تهران تشکیل می دادند. از این جامعه 40 کودک هفت تا 13ساله ی راست دست مبتلا به عارضه ی فلج مغزی همی پلاژی به صورت دردسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در چهار گروه تمرینی مسدود، تصادفی، تعدیل سازی مقیاس و کم خطا تقسیم شدند. مراحل تحقیق شامل اکتساب، یادداری، آزمون تکلیف ثانویه و انتقال بود، و تحت نظر متخصص کاردرمانگر انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه با اندازه گیری های مکرر نشان داد که اثر اصلی گروه در تمام مراحل معنا دار است (05/0 P < ). در واقع، آرایش های تمرین ضمنی (کم خطا، تعدیل سازی مقیاس) در مراحل اکتساب، یادداری، تکلیف ثانویه و انتقال به طور معناداری عملکرد بهتری نسبت به آرایش تمرین آشکار (مسدود و تصادفی) داشتند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش حاضر این است که استفاده از آرایش تمرین ضمنی، نقش حافظه ی کاری را در مراحل اولیه یادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی همی پلاژی کاهش می دهد. به طور کلی، پژوهش حاضر درک تأثیر شیوه های ضمنی بر اکتساب و یادگیری مهارت های حرکتی را افزایش داده و نظریه ی بازپردازش آگاهانه را تأیید می کند.
تاثیر تداخل زمینه ای در شرایط آشکار و پنهان بر یادگیری حرکتی کودکان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
61 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضربررسی تاثیر تداخل زمینه ای درشرایط یادگیری آشکاروپنهان برهماهنگی و عملکرد حرکتی کودکان دیرآموز بود. به این منظور60کودک دیرآموز بامیانگین سنی80/0±82/12سال،به صورت دردسترس انتخاب وپس از کسب شرایط ورود به تحقیق و رضایت نامه بر اساس نمرات پیش آزمون به طور همگن در چهار گروه (تمرین آشکار بدون تداخل، تمرین آشکار با تداخل، تمرین پنهان بدون تداخل و تمرین پنهان با تداخل) تقسیم شدند. ضریب هوشی با آزمون هوش وکسلر نسخه چهارم، هماهنگی حرکتی توسط آزمون هماهنگی دو دستی و عملکرد با دستگاه پیگردی چرخان سنجیده شد. سپس دوره تمرین چهار جلسه (با چهار بلوک نه کوششی در هر جلسه) تمرین با دستگاه پیگردی چرخان را در تمرین ویژه گروه های خود اجرا کردند. پس از چهار جلسه تمرین، مجددا شرکت کنندگان در متغیرهای فوق مورد اندازه گیری قرار گرفتند و نتایج آن به عنوان پس آزمون ثبت شد. برای تحلیل داده ها بین یادگیری گروه ها از آزمون تحلیل واریانس مرکب 2(نوع یادگیری) *2(شرایط تمرین)در مراحل پس آزمون و یادداری در سطح معنی داری(05/0≥p) انجام شد. نتایج نشان می دهد در آزمون اکتساب و یادداری هماهنگی تفاوتی بین یادگیری آشکار و پنهان وجود نداشت(05/0<p).در اکتساب عملکرد حرکتی تفاوتی بین یادگیری آشکار و پنهان وجود نداشت(05/0<p).اما در یادداری عملکرد حرکتی تفاوت بین یادگیری آشکار و پنهان معنی دار نبود(05/0>p)و یادگیری پنهان بهبود عملکرد بیشتری را نشان دادند.همچنین در اکتساب عملکرد گروه با تداخل عملکرد برتر و در یادداری گروه بدون تداخل برتر بودند(05/0>p).می توان گفت تمرین کودکان دیرآموز در شرایط با تداخل زمینه ای و یادگیری پنهان به یادداری بهتری منجر می شود.
مقایسه اثر روش آموزشی قیاسی و استقرایی بر اکتساب و یادداری مهارت پرتاب دارت در دختران 7- 10 سال
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
263 - 271
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر روش آموزش قیاسی و استقرایی بر اکتساب و یادداری مهارت پرتاب دارت در کودکان 7 تا 10 سال می باشد. تعداد 24 نفر دانش آموزان دختر 7 تا 10 سال شهر تهران به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آموزش استقرایی (IE)،آموزش قیاسی (DE) تقسیم شدند. در ابتدا یک جلسه آموزش پرتاب دارت برای آزمودنی ها تدارک دیده شد. کلیه آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون یک بلوک 10 کوششی از اجرای پرتاب دارت را اجرا کردند سپس در مرحله اکتساب گروه های قیاسی و استقرایی جلسات آموزشی بر اساس پروتکل آموزشی مخصوص خود در 2 بلوک 10 کوششی به مدت 12 جلسه اجرا کردند. پس از اتمام 12 جلسه پس آزمون (آزمون اکتساب) انجام شد. 48 پس از آزمون اکتساب، آزمون یادداری به عمل آمد. نتایج نشان داد گروه قیاسی نسبت به استقرایی عملکرد بهتری در مراحل اکتساب و یادداری داشت. بنابراین پیشنهاد می شود مربیان و معلمان از یادگیری قیاسی به عنوان یک جایگزین تمرینی مناسب به جای یادگیری به شیوه معمول و آشکار استفاده کنند.