فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: پرستاران از جمله گروه های ارایه دهنده مراقبت هستند که در معرض استرس، اضطراب و افسردگی قرار می گیرند و استرس، افسردگی و اضطراب از مشکلات رایج آنهاست . هدف این مطالعه، بررسی تاثیر آموزش احیای قلبی- ریوی بر میزان افسردگی، اضطراب و استرس پرستاران بخش های ویژه، مبتنی بر مدل تثبیت موقعیت بود.
روش ها: این مطالعه به روش نیمه تجربی در سال 1391 انجام شد. جامعه آماری، همه پرستاران شاغل در بخش های ویژه بیمارستان منتخب شهر تهران بودند که از بین آنها تعداد 30 پرستار به شیوه نمونه گیری تصادفی و بر اساس فرمول آلتمن انتخاب شدند . ابزار گردآوری داده ها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک و فرم کوتاه پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس بود . به این منظور، قبل و بعد از آموزش احیای قلبی- ریوی مبتنی بر مدل تثبیت موقعیت، میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس پرستاران مقایسه شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 15 و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس پرستاران، قبل و بعد از آموزش دارای تفاوت معنی دار بود (0001/0>p). بین وجود افسردگی، اضطراب و استرس در افراد با ویژگی های فردی آنان رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: آموزش احیای قلبی- ریوی مبتنی بر مدل تثبیت موقعیت برای پرستاران در بخش های ویژه موجب کاهش استرس، اضطراب و افسردگی شده و به دنبال آن تثبیت موقعیت که همان مراقبت در بخش ویژه است، تقویت می شود .
بررسی اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر سبک های مقابله ای مادران کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله ای و کاهش نشانه های اختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری برسبک های مقابله ای مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و کاهش نشانه های این اختلال، اجرا شد. به این منظور 30 نفر از مادران مراجعه کننده به بخش روان پزشکی (بخش اختلالات رفتاری ) بیمارستان بوعلی سینای همدان که مایل به شرکت در برنامه آموزشی بودند، در دو گروه آزمایشی و کنترل به شیوه تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه برنامه آموزش والدین با رویکرد آدلری را دریافت کرد. و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد.طرح پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار پژوهش دو پرسشنامه آشنباخ(1991) و پرسشنامه سبک های مقابله ای کارور (1989 ) بود. که برای تشخیص نافرمانی مقابله ای در کودکان و بررسی سبک های مقابله ای مادرانشان از آن ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج بیان کننده اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر سبک های مقابله ای مادران کودکان دارای (ODD)یا اختلال نافرمانی مقابله ای کاهش نشانه های اختلال (ODD) بود. فرضیه های پژوهش درباره تغییر سبک های مقابله ای و کاهش نشانه های اختلال (ODD) با 95% اطمینان تأیید شد.
بررسی پیشایند حرکت هراسی در بیماران مبتلا به درد مزمن اسکلتی عضلانی براساس ابعاد کارکرد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: خانواده به عنوان یک عامل مهم اجتماعی مؤثر بر درد مزمن امروزه مورد توجه پژوهشگران حوزه درد قرار گرفته است زیرا این نهاد یکی از محیط های مؤثر بر سلامت جسمی و روانی افراد است که شرایط لازم برای رشد و رسیدن به تعادل جسمی، روانی، اجتماعی را فراهم می آورد.خانواده این شرایط را از طریق انجام یکسری اعمال مشترک انجام می دهد که به این اعمال کارکرد خانواده گفته می شود.
روش: بر این اساس پژوهشی به منظور بررسی پیشایند حرکت هراسی براساس ابعاد کارکرد خانوادهبا تعداد 100 نفر بیمار مبتلا به دردهای اسکلتی عضلانی با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انجام شد.
یافته ها: در این تحقیق برای بررسی ابعاد کارکرد خانواده و حرکت هراسی ناشی از درد مزمن به ترتیب از پرسشنامه های(FAD) و(TSK)استفاده شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد رابطه بین کارکرد کلی خانواده و متغیر حرکت هراسی با مقدار (219/0) در سطح 05/.=α معنا داراست و این رابطه به صورت مستقیم می باشدو از میان ابعاد کارکرد خانواده حل مسأله، آمیختگی عاطفی، پاسخگویی عاطفی و ارتباطات بیشترین میزان ارتباط را با این متغیر نشان دادندو ابعاد کارکرد خانواده میزان حرکت هراسی ناشی از درد مزمن اسکلتی عضلانی را تبیین می کند همچنین حل مسأله در خانواده با حدود 9.1 درصد، بیشترین تبیین را در پیش بینی متغیر میزان حرکت هراسی دارا است.
مقایسه حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد وابسته به مواد مخدر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد وابسته به مواد و عادی انجام گرفته است. روش: روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این تحقیق را تمام معتادان به مواد مخدر شهر تبریز تشکیل می دادند که در زمان انجام پژوهش به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. برای نمونه گیری 30 نفر معتاد با روش نمونه گیری خوشه ای و30 نفر همتای غیر معتاد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها پرسشنامه های ابراز وجود گمبریل و ریچی(1975) و حساسیت بین فردی بایس و پارکر (1989) در میان دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد معتاد و غیر معتاد تفاوت دارند. افراد معتاد نسبت به افراد عادی حساسیت بین فردی بیشتر و جرأت ورزی کمتر نشان دادند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند، افرادی که قادر به ابراز خودشان نیستند و در روابط بین فردی حساسیت به خرج می دهند، یعنی نسبت به طرد حساس می شوند به احتمال بیشتری در معرض وابستگی مواد هستند و این امکان وجود دارد که با آموزش این مهارت ها از ابتلای افراد به این معضل جلوگیری نمود.
مقایسه سلامت عمومی و حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه میزان سلامت عمومی و حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و جمعیت سالم بود . روش: روش این پژوهش علی مقایسه ای بود و جامعه آماری عبارت بود از: افراد معتاد به مواد مخدر که در سال 1391 به یکی از مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر خوی مراجعه کرده بودند. از این جامعه 60 نفر معتاد به مواد مخدر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 60 نفر فرد بهنجار برحسب سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار های سنجش شامل پرسشنامه سلامت عمومی کلبرگ و حمایت اجتماعی (فلمینگ) بودند. یافته ها: این تحقیق نشان داد که معتادان از سلامت روان و حمایت اجتماعی کمتری نسبت به افراد سالم برخوردارند. نتیجه گیری: یکی از عناصر مهم در ترک اعتیاد ایجاد حمایت اجتماعی برای معتادان در حال ترک است.
مدرسه و پیشگیری از مصرف مواد: نگاهی به رویکردها و اصول پیشگیری از مصرف مواد در کودکان و نوجوانان
حوزههای تخصصی:
کودکان و نوجوانان از آسیب پذیرترین گروهها در برابر مصرف مواد می باشند. به همین دلیل، طرحها و برنامه های مختلف پیشگیری برای آنان طراحی شده و اصول مشخصی برای تدوین چنین برنامه هایی تعیین شده است. در پژوهش حاضر، ابتدا مروری بر رویکردهای پیشگیری انجام می شود و سپس نکات اساسی و مهم در تدوین و طراحی، اجرا، ارزیابی و توزیع و گسترش این برنامه ها و مشکلات و موانع موجود با توجه به اصول شانزده گانه پیشگیری از مصرف مواد که توس ط نایدا (2003) تدوین شده است، بررسی می گردد. بررسی موانع و چالشهای موجود در برنامه های پیشگیری خاص کودکان و نوجوانان و آشنایی با اصول پیشگیری در این گروه خاص به برنامه ریزان، تصمیم گیرندگان و مسئولان آموزشی و بهداشتی کمک می کند تا به اجرای طرحهایی در این حوزه خاص بپردازند که اثربخشی بالاتر و مشکلات اجرایی کمتری داشته باشند.
نقش رسانه در پیشگیری از اعتیاد: چالشها و راهکارها
حوزههای تخصصی:
نقش رسانه به ویژه رسانه ملی در برنامه های ارتقای سلامت و پیشگیری از مصرف مواد، بسیار حائز اهمیت است. اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که برای طراحی برنامه های رسانه ای می بایست بر مبنای شواهد علمی و اثربخش اقدام نمود. در طراحی پیام باید به وضعیت مخاطب و کانال انتقال پیام نیز توجه نمود. در حال حاضر در بسیاری از تولیدات رسانه ای به جنبه های علمی اعتیاد و رویکردهای رسانه ای اثربخش در این زمینه توجه نمی شود و این کم توجهی و یا توجه نادرست می تواند سبب ایجاد باورهای غلط و یا تقویت باورهای نادرست قبلی در مخاطب شود و یا به رواج درمانهای غیرعلمی در مورد اعتیاد دامن بزند. در این مقاله ضمن مرور انواع مهم رسانه های رایج و نقاط قوت و ضعف آنها، به بیان جنبه های مهم طراحی برنامه های رسانه ای برای گروه کودک و نوجوان پرداخته و در نهایت به طرح سؤالهای رایج در مورد اعتیاد و پاسخ به آنها اقدام می شود، زیرا آگاهی اصحاب رسانه از این موارد نقش به سزایی در تولید برنامه های رسانه ای علمی و اثرگذار دارد.
مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری وابستگان به مت آمفتامین با افراد بهنجار؛ بر اساس نظریه ی تجدیدنظر شده ی حساسیت به تقویت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر، مقایسهی سه سیستم تجدیدنظرشده (فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز/انجماد) نظریهی حساسیت به تقویت در بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار بود.
روشکار: این پژوهش علیمقایسهای در شش ماه اول سال 1390 انجام شد. جامعهی مورد مطالعه، مردان وابسته به متآمفتامین فاقد اختلال سایکوتیک همراه و یا اختلالات بارز محور دو شهر مشهد بودند. از این بین، تعداد 25 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.
همچنین 25 نفر از بستگان نزدیک گروه وابسته به متآمفتامین که به لحاظ متغیرهای سن، جنسیت و تحصیلات با آنها همتا شده بودند به عنوان گروه بهنجار شرکت کردند. نمونهها با استفاده از مصاحبهی بالینی ساختاریافتهی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی،پرسشنامهی اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامهی 5 عاملی جکسون ارزیابی گردیدند. دادهها با آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، مجذور خی و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها:گروه وابسته به متآمفتامین نسبت به گروه بهنجار از حساسیت بیشتری در سیستمهای تجدیدنظرشدهی فعالسازی رفتار، بازداری رفتار، جنگ و انجماد برخوردار بودند (05/0>P) اما در سیستم تجدیدنظرشدهی گریز، تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: الگوی شخصیتی بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار متفاوت میباشد. این افراد از یک سو به دلیل حساسیت بالای سیستم بازداری رفتار و از سوی دیگر به دلیل حساسیت بالای سیستم فعالساز رفتاری، در شرایطی با احتمال تنبیه از قبیل مقایسه شدن در موقعیتهای اجتماعی و همچنین گرایش به تقویت و پاداش از حساسیت بالایی برخوردارند.
اثربخشی جلسات گروهی مصاحبه انگیزشی برارتقاء عزت نفس و خودکارآمدی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر عزت نفس و خودکارآمدی زنان معتاد در حال درمان بود. روش: تحقیق حاضر، شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه، شامل تمامی زنان معتاد مراجعه کننده در تابستان 1391 برای ترک اعتیاد به مرکز بازتوانی کمپ اعتیاد آینده روشن شهر اصفهان بود، که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. جلسات مشاوره گروهی به سبک مصاحبه انگیزشی در طی هشت جلسه 90دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و خودکارآمدی عمومی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دهنده اثربخشی مصاحبه انگیزشی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این بررسی می توان نتیجه گرفت که مصاحبه انگیزشی توانسته در افزایش عزت نفس و خود کارآمدی افراد گروه آزمایش مؤثر واقع شود.
رابطه مؤلفه های فراشناخت با اضطراب و افسردگی در مادران دارای کودکان پسر مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسایی توجه و مقایسه آن ها با مادران کودکان عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فراشناخت یکی از فرایندهای عالی شناختی است که با سایر قابلیت های شناختی رابطه مثبت دارد و از طرف دیگر به عنوان یک عامل زمینه ساز در بیشتر آسیب های روان شناختی مدنظر قرار می گیرد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه فراشناخت با اضطراب و افسردگی در مادران کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسایی توجه و مقایسه آن ها با مادران کودکان عادی بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر، مقطعی از نوع تحلیلی- توصیفی و جامعه آماری پژوهش شامل مادران ساکن شهر اصفهان در سال 1390 بودند. 50 مادر دارای کودک ADHD (Attention deficit and hyperactivity disorder) و 50 مادر دارای کودک بهنجار سنین 7 تا 12 سال، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به وسیله پرسش نامه باورهای فراشناختی Wells and Cartwright-Hatton، پرسش نامه اضطراب Spielberger و پرسش نامه افسردگی Beck-II ارزیابی شدند.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه مادران در میزان اضطراب و افسردگی با کنترل سن وجود داشت و میزان افسردگی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسایی توجه بسیار بالاتر از مادران کودکان عادی بود. در میزان فراشناخت، میانگین های دو گروه مادران نزدیک به هم بود. متغیر اضطراب ضرایب معنی داری با افسردگی و فراشناخت (01/0 = P) داشت.
نتیجه گیری: سلامت روان شناختی ماداران دارای کودکان ADHD به مراتب ضعیف تر از مادران دارای فرزند سالم بود و لزوم تمرکز به حل مسایل مجموعه افراد خانواده -که برخاسته از نگرش سیستمی است- در حل اصولی تر مشکلات این قبیل خانواده ها کارساز خواهد بود.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، برشدت علائم اختلال وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ بر کاهش علائم اختلال وسواسی- جبری، بوده است.
روش: بدین منظور تعداد 20 نفر از مراجعان مبتلای داوطلب، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس، انتخاب، و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10نفر) گمارش شدند. برای گروه آزمایش 12 جلسه گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، به صورت هفتگی اجرا شد، اما گروه کنترل در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. پرسشنامه ی وسواسی- جبری ییل براون در مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، منجر به کاهش معنی دار شدت نشانه های وسواسی- جبری گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است. نتایج پیگیری سه ماهه نیز حاکی از تداوم معنادار اثربخشی مداخله بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، می تواند به عنوان روش مؤثری در بهبود نشانه های اختلال وسواسی- جبری به کار رود.
مقایسه عملکرد اجرایی در زندانیان مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و افراد فاقد این اختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از بحث هایی که در مورد اختلال شخصیت ضد اجتماعی مطرح می شود، کاردکردهای اجرایی این افراد می باشد؛ هدف اصلی این پژوهش مقایسه عملکرد اجرایی در زندانیان دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی و افراد فاقد این اختلال بود.
روش: از میان مردان زندانی که با کمک روان شناس زندان، پرونده های روان شناسی و روان پزشکی و استفاده از مصاحبه ساختاریافته به عنوان افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی تشخیص داده شدند، 30 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمون های ویسکانسین و 4 خرده مقیاس هوش وکسلر بزرگسالان روی آنها اجرا شد. 30 نفر افراد گروه شاهد نیز از بین مردان شاغل در مشاغل آزاد و خدماتی شهرستان سمنان با استفاده از مصاحبه بالینی انتخاب شدند. ضمن همتا کردن این دو گروه از نظر سن و تحصیلات، آزمون های ویسکانسین و 4 خرده مقیاس هوش از گروه شاهد نیز به عمل آمد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که افراد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی، نسبت به افراد فاقد این اختلال در آزمون ویسکانسین عملکرد ضعیف تری داشتند؛ بدین ترتیب که افراد ضد اجتماعی خطای درجاماندگی و خطای کلی بیشتری نسبت به افراد عادی داشتند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که با وجود کنترل اثر متغیر هوش، افراد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی نسبت به افراد فاقد این اختلال، عملکرد اجرایی ضعیف تری داشتند.
مقایسه نظریه ذهن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی با افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نظریه ذهن توانایی قضاوت درباره ی حالت های ذهنی خود و دیگران است که در عملکردهای اجتماعی و رفتاری نقش مهمی دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه نظریه ذهن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی با افراد بهنجار بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه علّی مقایسه ای بود. آزمودنی های پژوهش شامل 25 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی عضو در مراکز ویزیت در منزل و مراکز نگهداری بیماران مزمن روانی شهر بجنورد ، 27 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی مراجع کننده به کلینیک های روان پزشکی و 30 فرد بهنجار از کارکنان شرکت صنعتی مواد لبنی آشنا شهر بجنورد، بودند. آزمودنی های پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در مقطع زمانی آبان ماه تا دی ماه سال 91 مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمودنی ها به وسیله آزمونهایSCID-I و فرم خلاصه شده WAIS-R و ذهن خوانی از طریق چشم های بارون- کوهن مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که نظریه ذهن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی با افراد بهنجار به طور معنی داری متفاوت است) 001/0 >(P .
نتیجه گیری: همان گونه که نتایج پژوهش حاضر نشان داد نظریه ذهن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی در مقایسه با افراد بهنجار آسیب دیده است. این آسیب در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نسبت به بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بیشتر می باشد. همچنین نتایج بیانگر این بود که بهره هوشی نمی تواند نقص نظریه ذهن را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی تبیین کند.
بررسی ارزش گذاری به بدن و عوامل مرتبط در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری پیش رونده و به شدت می تواند ارزش گذاری به بدن را در بیماران تحت تأثیر قرار داده و به صورت چشم گیر احساسات و نگرش بیماران را در ارتباط با بدن شان تغییر دهد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزش گذاری به بدن در بیماران MSصورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه پژوهشی از نوع توصیفی بوده و در این پژوهش 395 بیمار مبتلا از انجمن MS شهر تهران در سال 1391 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ارزش گذاری به بدن بود. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و از آزمون های آماریt مستقل، ANOVA ، آزمون تعقیبی شفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: با توجه به نمره ارزش گذاری به بدن (25/3) و میانگین کلی نمره ارزش گذاری به بدن (25/42)، بیماران ارزش گذاری به بدن مطلوبی داشتند. بین ارزش گذاری به بدن با وضعیت تأهل (011/0=p)(= ، میزان تحصیلات (001 /0>P)، وضعیت اشتغال(004/0=P)، درآمد ماهیانه (001 /0>p) و مدت تشخیص بیماری ( 004/0=P) ارتباط معنی داری وجود داشت در حالی که ارتباط برای ارزش گذاری به بدن و سن به صورت معکوس، معنی دار بود (001 /0>P).
نتیجه گیری: از آن جایی که احساس انسان در ارتباط با ارزش گذاری به بدن مطابق ارزشی است که در نتیجه آن چه که می شنود، می بیند و حس می کند در ذهنش به وجود می آید و جامعه در تکامل ارزش گذاری به بدن نقش به سزایی دارد، پرستاران می توانند سوگیری افراد جامعه را در اولین برخورد با افراد ناتوان جسمی تغییر دهند و این گونه در ارزیابی مثبت ارزش گذاری به بدن در بیماران نقش بسزایی داشته باشند.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر بهبود فرایند خانواده در خانواده های افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر بهبود فرایند خانواده در خانواده های دارای افراد معتاد شهر بیرجند انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. گروه نمونه شامل 30 خانواده بود که از بین خانواده های دارای افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر بیرجند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 تایی(آزمایش و کنترل) قرار داده شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه ی فرایند خانواده بود. برای تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه18 از روش آزمون آماری تحلیل کواریانس و آزمون اماری تی(t) مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات افتراقی دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در نتایج تحلیل کواریانس، اثر معنی داری بین آزمودنی های27/3=F، 45/11=F دو گروه وجود داشت که حاکی از اثربخشی روش گروه درمانی شناختی رفتاری بر بهبود فرایند خانواده در خانواده های افراد معتاد است. می توان به این نتایج کاربردی رسید که در صورت ارتقای کیفیت فرایند خانواده از طریق برنامه آموزش خانواده، می توان ارتقای سطح کیفیت خانواده ها و مقدمات کنترل و پیشگیری گرایش افراد به سمت مواد مخدر را مهیا کرد.
شیوع علایم افسردگی در زنان مطلقه: نقش پیش بینی کننده ی گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افسردگی یکی از مشکلات روانشناختی زنان مطلقه است و نقش گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری در پیش بینی علایم آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شیوع علایم افسردگی و رابطه گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری با آن علایم در زنان مطلقه بود. روش: در این پژوهش همبستگی، 124 زن مطلقه در کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس های افسردگی، گذشت، حمایت اجتماعی چند بعدی و تاب آوری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 9/16 درصد زنان مطلقه دارای افسردگی خفیف، 0/50 درصد دارای افسردگی متوسط و 1/33 درصد دارای افسردگی شدید بودند. بین گذشت نسبت به خود و دیگران، حمایت اجتماعی و تاب آوری با علایم افسردگی رابطه منفی وجود داشت و متغیرهای پیش بین 15/0 واریانس علایم افسردگی زنان مطلقه را تبیین نموده است. نتیجه گیری: نتایج از شیوع بالای علایم افسردگی و رابطه معنی دار گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری با علایم افسردگی حمایت می کند. نتایج تلویحات مهمی در توجه به رشد سیستم های حمایت اجتماعی و آموزش های مبتنی بر تاب آوری و گذشت برای کاهش علایم افسردگی در زنان مطلقه دارد#,