مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
زنان معتاد
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل اجتماعی موثر بر اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر است. به عبارت دیگر، در این مقاله سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که کدام یک از عوامل اجتماعی بر اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر موثر است؟ رویکرد متفاوت و نو این تحقیق، پرداختن به زنان معتاد در مراکز بازپروری تولد دوباره و خانه خورشید است که بویژه در مرکز تولد دوباره این گونه پژوهش ها در خصوص زنان به این صورت و با این حجم نمونه انجام نشده است. فرضیات از چهار دیدگاه نظری عمده یعنی نظریه فشار آگینو، نظریه یادگیری ساترلند، نظریه بوم شناختی شاو و مکی، نظریه کنترل اجتماعی هیرشی استنتاج شدند. که متغیرهای مستقل عبارتند از نابسامانی خانوادگی، از هم گسستگی خانوادگی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، در دسترس بودن مواد مخدر، اعتیاد اعضای خانواده، گروه همسالان و نظارت والدین و متغیر وابسته شدت اعتیاد، نوع ماده مصرفی و نحوه استعمال مواد می باشد. روش تحقیق پیمایشی است و داده های مورد نیاز جهت آزمون این فرضیات از طریق پرسشنامه همراه با مصاحبه و با شیوه نمونه گیری نمونه در دسترس با حجم نمونه 200 از زنان معتاد دو مرکز تولد دوباره و خانه خورشید جمع آوری و با استفاده ا ز تکنیک آمار توصیفی و آمار استنباطی مانند کای اسکوئر، ضرایب همبستگی کرامز و گاما و رگرسیون چند متغیره خطی به کمک نرم افزار SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد از هم گسستگی خانواده زن و شوهری ، از هم گسستگی خانواده پدر و مادری، نابسامانی خانواده زن و شوهری ، پایگاه اقتصادی- اجتماعی ، در دسترس بودن مواد مخدر ، اعتیاد اعضای خانواده از عوامل موثر بر اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر بوده است
بررسی الگوی مصرف اعتیاد در زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از انحرافات شایع عصر حاضر است که سالانه قربانیان بیشماری میگیرد و آسیبی جدی بر پیکر خانواده و جامعه وارد میکند. مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی مصرف مواد مخدر و روش مصرف در زنان مصرف کننده مواد در استان کرمانشاه انجام گردیدشد.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است. با توجه به محدودیت دسترسی به زنان، تمام زنان مراجعه کننده به مرکز (121نفر)، مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی در این افراد عبارت بودند از: سن اعتیاد، علل و الگوی مصرف مواد مخدر، وضعیت تاهل. یافته ها: بیش از 6/72 درصد از مراجعه کنندگان سابقه مصرف تریاک را ذکر کردند. همچنین کراک، شیره، هروئین، نورجیزک و تمجیزک، شیشه وحشیش به ترتیب موارد مصرفی دیگر بودند. بحث و نتیجه گیری: این آمارها و ارقام ها میتوانند در سیاست گذاریها نقش داشته باشند.
رابطه مهارت های زندگی و عملکرد خانواده در زنان معتاد
حوزه های تخصصی:
هدف: از جمله عوامل موفقیت خانواده و کاهش آسیب های روانی و اجتماعی وجود برخی مهارت ها در خانواده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه مهارت های زندگی (خودآگاهی، روابط بین فردی، تصمیم گیری) و عملکرد خانواده در زنان معتاد شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش از تمامی معتادین زن مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی شهر کرمانشاه تشکیل میشد. جهت انتخاب نمونه 15 مرکز به طور تصادفی انتخاب شد و از بین زنان مراجعهکننده که مجموعا 82 نفر بودند 22 نفر به دلیل بیسوادی، سن بسیار زیاد، و یا عدم همکاری خود آنها کنار گذاشته شدند و نهایتا 60 نفر در پژوهش شرکت داده شدند. پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم و پرسشنامه مهارت های زندگی قیاسی بر روی نمونه انتخابی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین عملکرد خانواده و مهارت تصمیم گیری در زنان معتاد رابطه وجود دارد اما بین عملکرد خانواده و خودآگاهی و روابط بین فردی رابطه ای وجود ندارد. نتیجه گیری: وجود برخی از مهارت های ویژه از جمله مهارت تصمیم گیری در خانواده میتواند بر سطح عملکرد خانواده و بروز آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد تاثیرگذار باشد.
اثربخشی جلسات گروهی مصاحبه انگیزشی برارتقاء عزت نفس و خودکارآمدی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر عزت نفس و خودکارآمدی زنان معتاد در حال درمان بود. روش: تحقیق حاضر، شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه، شامل تمامی زنان معتاد مراجعه کننده در تابستان 1391 برای ترک اعتیاد به مرکز بازتوانی کمپ اعتیاد آینده روشن شهر اصفهان بود، که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. جلسات مشاوره گروهی به سبک مصاحبه انگیزشی در طی هشت جلسه 90دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و خودکارآمدی عمومی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دهنده اثربخشی مصاحبه انگیزشی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این بررسی می توان نتیجه گرفت که مصاحبه انگیزشی توانسته در افزایش عزت نفس و خود کارآمدی افراد گروه آزمایش مؤثر واقع شود.
بستر اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر اعتیاد به مواد روان گردان در میان زنان
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر اعتیاد به مواد روان گردان در میان زنان معتاد بود. روش: روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و نمونه آن را 100 نفر از زنان معتاد کمپ چیتگر تشکیل می دادند. داده ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میزان آگاهی زنان، از هم گسیختگی خانوادگی در خانواده اولیه و ثانویه (پدر و مادری و زن و شوهری)، در دسترس بودن مواد مخدر، اعتیاد اعضای خانواده، میزان تحصیلات زنان و سطح تحصیلات والدین از عوامل مؤثر بر اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر بوده است. نتیجه گیری: برای جلوگیری از بالا رفتن آمار اعتیاد در زنان باید از بستر خانواده شروع کرد و به خصوص توجه خاص به مادران داشت.
اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش شبه تجربی و بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل تمام زنان معتاد سم زدایی شده بود که دوره سم زدایی را پشت سر گذاشته بودند و در زمان اجرای پژوهش، در مرکز توان بخشی پرستو در شهر نجف آباد، تحت توان بخشی قرار داشتند. حجم نمونه را 24 نفر از زنان معتاد تحت توان بخشی تشکیل داد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه 12 نفره آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش از 8 جلسه آموزش گروهی تکنیک های ذهن آگاهی طی دو ماه بهره بردند؛ در حالی که گروه شاهد تنها تحت آموزش های معمول برای بازتوانی قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش و شاهد در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه های جهت گیری زندگی (Life orientation test یا LOT)، مقیاس رضایت از زندگی (Satisfaction with life scale یا SWLS) و پذیرش و عمل- نسخه دوم (Acceptance and action questionnaire-II یا AAQ-II) پاسخ دادند که قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در دو گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (001/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش تکنیک های ذهن آگاهی در بهبود متغیرهای روان شناختی جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل مؤثر می باشد و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در درمان زنان معتاد تحت توان بخشی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش رفتار جرأتمندانه در خودتاب آوری و خودکنترلی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رفتار جرأتمندانه در خودتاب آوری و خودکنترلی زنان معتاد در شهرستان زاهدان انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک طرح توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل معتادان زن مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان زاهدان بود که 200 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و پرسش نامه جرأتمندی راتوس (1984)، مقیاس خودتاب آوری (کلاهنن، 1996) و مقیاس خودکنترلی (تانجنی، بومیستر و بون، 2004) را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد رفتار جرأتمندانه با خودتاب آوری و خودکنترلی همبستگی مثبت دارد و رفتار جرأتمندانه نقش پیش بینی کننده ی مثبتی در خودتاب آوری و خودکنترلی داشت. همچنین نتایج نشان داد میانگین نمرات رفتار جرأتمندانه و خودتاب آوری زنان معتاد با توجه به گروه های سنی و سطح تحصیلات تفاوت دارد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که رفتار جرأتمندانه در خود تاب آوری و خودکنترلی زنان معتاد نقش تعیین کننده ای دارد.
بررسی رابطه ی اعتیاد مادران باردار بر سقط جنین
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی اعتیاد مادر با سقط جنین پرداخته است. جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از زنان معتاد باردار مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد. با توجه به جامعه مورد مطالعه و برآورد حجم نمونه در حدود 40نفر است .که آزمون مقیاس آمادگی به اعتیاد توسط وید و بوچر (1992) بر روی آنها اجرا گردیده است. که نتایج ذیل را در بر داشت: میانگین آمادگی به اعتیاد در زنان باردار سقط جنین برابر با 188 و انحراف معیار آن 053/10 و تعداد آنها 26 نفر بوده اند و میانگین آمادگی به اعتیاد زنان بدون سقط جنین برابر با 112 و انحراف معیار 105/12 و تعداد آنها 14 نفر بوده است. میانگین رفتار ضد اجتماعی در زنان با سقط 4/4 و انحراف معیار آن 8/0 و میانگین رفتار ضد اجتماعی در زنان بدون سقط 4/2 و انحراف استاندارد آن 52/3 بود. میانگین میل به مصرف مواد در زنان بدون سقط برابر با 3/3 و میانگین میل به مصرف مواد در زنان بدون سقط 3/2 بود. همانطورکه در نتایج یافته شده نشان می دهد که مصرف مخدر در نوعی موجب سقط و یا آسیب جدی به جنین می شود
تأثیر فعالیت بدنی بر مهارت های خودکنترلی و پرخاشگری زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتیاد ، ابتلای اسارت آمیز فرد به ماده یا دارویی مخدر است که او را از نظر جسمی و روانی به خود وابسته ساخته ، کلیه رفتارهای فردی و اجتماعی وی را تحت تأثیر قرار می دهد و به عنوان مهم ترین آسیب اجتماعی، جامعه انسانی را مورد هجوم خود قرار می دهد؛ لذا ، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت بدنی بر خودکنترلی و پرخاشگری زنان معتاد بود. بدین منظور، 30 زن معتاد به صورت هدفمند انتخاب شدند و براساس سن در دو گروه فعالیت بدنی و کنترل قرار گرفتند. برنامه ورزش هوازی به مدت 24 جلسه و هر هفته سه جلسه 60 دقیقه ای انجام شد. پیش از شروع جلسات و در پایان آخرین جلسه، پرسش نامه پرخاشگری و خودکنترلی تکمیل گردید. نتایج تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره و نیز تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان می دهد که در گروه فعالیت بدنی، خودکنترلی و پرخاشگری بهبود یافته است. با توجه به نتایج به دست آمده، فعالیت بدنی می تواند مهارت های روانی زنان معتاد را بهبود بخشد و به عنوان یک درمان غیردارویی در دوره ترک یاری رسان باشد.
مقایسه اثربخشی روان نمایشگری و رفتار درمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی در زنان معتاد در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
247-264
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق مقایسه اثربخشی دو روش رفتار درمانی دیالکتیک و روان نمایشگری بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی در افراد دارای سابقه اعتیاد بود. روش: این مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون –پس آزمون با گروه گواه بود. بر روی 90 نفر از زنان بالای 20سال که در دوره ترک به سر می بردند، درسال 95 در اصفهان صورت گرفته است. جامعه آماری شامل زنان دارای سابقه اعتیاد زندانی در بند نسوان زندان اصفهان سال 1395 می باشند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند در میان زنان دارای سابقه اعتیاد بود که به صورت فراخوان و داوطلبانه انجام گرفت. افراد به طور تصادفی به 3 گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) تقسیم شدند.گروه های آزمایش تحت آموزش با روش درمانی روان نمایشگری و دیالکتیک قرار گرفته و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسش نامه های تحمل پریشانی و پرسش نامه محقق-ساخته حالت های هیجانی رفتاری مشکل آفرین بود. یافته ها: نتایج نشان داد روش های درمانی مورد استفاده در این مطالعه بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان معتاد اثربخش بوده است (001/0P<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد تفاوتی بین دو روش درمانی نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، روش های درمانی روان نمایشگری و رفتار درمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان معتاد موثر می باشد.
تجربه زیسته زنان معتاد در شهر تهران: دستیابی به یک الگوی تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
111-134
حوزه های تخصصی:
هدف : اعتیاد در زنان، به دلیل نقش به سزای آن ها در استحکام خانواده و فرزندپروری، آسیب های مضاعفی را به همراه دارد. هدف این پژوهش، کشف علل موثر بر گرایش زنان و دختران به مصرف مواد مخدر و تولید یک مدل نظری در زمینه ی علل اعتیاد زنان و دختران بوده است. روش: روش این پژوهش نظریه ی زمینه ای از نوع کیفی بود. جامعه ی پژوهش، زنان معتاد مراجعه کننده به کمپ بانوان چیتگر در سال های 93 تا 95 تهران بود. نمونه ی پژوهش ، 30 نفر از زنان معتاد مراجعه کننده بودند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: سه تم اصلی خانواده ی آسیب زا (متشکل از مقوله های والدگری نامناسب، مصرف در خانواده، تعارض در خانواده، قطع ارتباط با خانواده، تشکیل روابط مخرب)، شرایط فردی آسیب پذیر (متشکل از مقوله های ویژگی های فردی آسیب پذیر، فشار روانی زیاد، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) و ازدواج ناموفق (متشکل از مقوله های ازدواج ناموفق، فشار روانی زیاد، احساس بی پناهی، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) به عنوان عوامل موثر بر گرایش به سوءمصرف مواد مخدر و دو تیپ اصلی زنان مقاومت کننده (متشکل از مقوله های مقاومت در برابر مصرف، ترک های طولانی مدت ولی همراه با لغزش) و زنان تسلیم شونده (متشکل از مقوله های تسلیم در برابر مصرف، ترک های متعدد کوتاه مدت با لغزش های پیاپی) کشف و استخراج و نهایتا یک مدل نظری ارائه شد. نتیجه گیری: با استفاده از نتایج این تحقیق می توان زنان و دختران در معرض آسیب به سوءمصرف مواد را شناسایی و اقدامات پیشگیرانه برای آنان تنظیم کرد.
مقایسه طرحواره های اولیه سبک های هویت و روابط والد- فرزندی در زنان معتاد و غیر معتاد شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
16-Jan
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک های هویت و روابط والد-فرزندی در زنان معتاد و غیر معتاد شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع توصیفی پس رویدادی است و جامعه آماری پژوهش را دو گروه، شامل زنان معتاد به عنوان گروه آزمودنی و زنان غیر معتاد به عنوان گروه مقایسه، تشکیل می دهند. افراد نمونه در هر گروه 42 نفر می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب و از نظر برخی متغیرهای دموگرافیک (سن، تحصیلات و پایگاه اقتصادی – اجتماعی) همتاسازی شدند. ابزار مورد استفاده، فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسش نامه سبک های هویت برزنسکی و مقیاس روابط والد- فرزندی قاین و همکاران بود که در یک بازه زمانی سه ماهه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t و u من ویتنی استفاده شد. با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل فرضیه ها در سطح معنی داری 05/0 زنان معتاد با کسب نمره بیش تر در هر یک از طرحواره های ناسازگار بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل و بازداری بیش از حد و نیز سبک های هویت هنجاری و سردرگم و نمره کم تر در سبک هویت داده ای تفاوتی معنی دار را با گروه غیر معتاد نشان دادند. از نظر متغیر روابط والد- فرزندی در دو گروه تفاوتی معنادار وجود نداشت. بنابراین، با توجه به اهمیت طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های هویتی در بروز انحرافات رفتاری و اختلال سوءمصرف مواد در زنان، تمرکز بر روش های تربیتی و آموزشی و بهبود کیفیت روابط به عنوان عوامل مؤثر در شکل گیری هویت و نیز توجه به نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در برنامه های درمانی بمنظور ارتقای سازگاری فردی، روانی، اجتماعی و رفع مشکلات مربوط به ترک مواد و پیشگیری از اعتیاد می تواند بسیار مفید باشد.
تأثیر ذهن آگاهی و فعالیت بدنی بر ویژگی های رفتاری و پیشگیری از بازگشت زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۴
1 - 17
حوزه های تخصصی:
اعتیاد به مواد یکی از مهم ترین مشکلات و بیماری های قرن حاضر است که نگرانی وسیعی را در سطح جهان ایجاد کرده است و حل مسئله اعتیاد در جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ذهن آگاهی و فعالیت بدنی بر ویژگی های رفتاری و پیشگیری از بازگشت زنان معتاد بود. تعداد 60 نفر از معتادان، ازبین کمپ های ترک اعتیاد شهر تبریز به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. آن ها در چهار گروه ذهن آگاهی، فعالیت بدنی، ذهن آگاهی و فعالیت بدنی و گروه کنترل، براساس سن و قد قرار گرفتند. برنامه ورزش هوازی به صورت 24 جلسه، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه و مداخلات ذهن آگاهی هشت هفته یک جلسه ای و هر جلسه 60 دقیقه انجام شدند. قبل و بعد از اجرای مداخله، آزمودنی ها پرسش نامه های تاب آوری و خودکارآمدی را تکمیل کردند و آزمایش اعتیاد در ابتدا، انتها و دو ماه بعد از مداخلات گرفته شد. در این پژوهش، از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که در گروه ترکیبی ذهن آگاهی و فعالیت بدنی نسبت به گروه های دیگر، تاب آوری و خودکارآمدی بهتری وجود دارد و افراد این گروه بازگشت کمتری دارند. با توجه به نتایج به دست آمده، فعالیت بدنی همراه با مداخلات ذهن آگاهی می تواند عوامل روان شناختی معتادان زن را بهبود بخشد و به عنوان یک درمان غیردارویی در دوره ترک کمک کننده باشد.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس و پریشانی روانی زنان معتاد با تأکید بر مفاهیم نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
230 - 211
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس و پریشانی روانی زنان معتاد انجام شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون−پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه معتادان زن (34 نفر) مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهرستان رودسر در سال 1395 بود که از میان آنها، 24 زن معتاد که بیشترین نمره پریشانی روانی و کمترین نمره عزت نفس را کسب کرده بودند، به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارده شدند. سپس، آموزش مهارت های زندگی با استفاده از مفاهیم و آموزه های نهج البلاغه گردآوری، تدوین و طی 10 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آموزش داده شد؛ درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. در پایان، هر دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که ارتباط مثبت معناداری بین مفاهیم نهج البلاغه و عزت نفس و رابطه منفی معناداری بین مفاهیم نهج البلاغه و پریشانی روانی وجود دارد. بنابراین، آموزش مهارت های زندگی با تأکید بر مفاهیم نهج البلاغه به کاهش پریشانی روانی و افزایش عزت نفس در گروه آزمایش منجر شده است؛ ولی این نتیجه درباره گروه کنترل به دست نیامد.
عوامل فردی آشکارساز وسوسه در زنان معتاد در شهر تهران: یک مطالعه ی گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
47-82
حوزه های تخصصی:
هدف : وسوسه مهم ترین عامل مرتبط با عود مصرف مواد است. زنان نسبت به مردان، وسوسه ی بیش تری را تجربه می کنند و با وسوسه ی بیش تری نسبت به مردان در طول دوران درمانی خود مواجه می شوند. از این رو، هدف این پژوهش، کشف عوامل فردی آشکارساز وسوسه در زنان معتاد در شهر تهران بوده است. روش: روش این پژوهش، روش کیفی نظریه ی زمینه ای بود. جامعه ی پژوهش، زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران و نمونه ی پژوهش ، 40 نفر از زنان معتاد مراجعه کننده ی مقیم مرکز ترک اعتیاد زنان بهبودگستران همگام (کمپ) در سال های 97 بود که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: پنج مقوله ی عوامل شناختی آشکارساز وسوسه، عوامل عاطفی- هیجانی آشکارساز وسوسه، عوامل جسمانی- فیزیولوژیک آشکارساز وسوسه، عوامل رفتاری آشکارساز وسوسه و صفات و ویژگی های شخصیتی آشکارساز وسوسه کشف شد. نتیجه گیری: با آموزش این عوامل به زنان معتاد و خانواده های آنان، از بروز وسوسه و متعاقب آن عود، پیشگیری می شود و سطح کارآمدی و توانمندی افراد در حال بهبودی، ارتقا پیدا می کند.
پیش بینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراک شده و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
217 - 236
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراک شده و ناگویی خلقی می باشد. روش پژوهش حاضراز نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای همسر معتاد در شهرستان پارساباد در سه ماهه سوم سال 1398 بود (N=216). 124 زن دارای همسر معتاد به عنوان نمونه و با روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو بگبی و همکاران (1994)، استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، افسردگی بک و همکاران (1996) و افکار خودکشی بک (1961) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با آزمونه ای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و نرم افزار 20-SPSS تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که استرس ادراک شده و ناگویی خلقی می توانند، افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد را به طور معنی دار پیش بینی کنند (05/0>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که استرس ادراک شده و ناگویی خلقیاز عوامل دخیل در افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد می باشند که می توان در برنامه های پیشگیری از این آسیب روان شناختی و اجتماعی، این متغیرها را موردتوجه جدی قرارداد.
مطالعه ی کیفی کیفیت زندگی زنان معتاد داوطلب مراکز ترک اعتیاد شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۳۸-۲۲۷
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه کیفی کیفیت زندگی زنان معتاد شهر اصفهان بود. نوع این پژوهش کیفی، تحلیل محتوا بود و داده ها با روش تحلیل مضمون شش مرحله ای کلارک و براون (2006) ارزیابی شد. جامعه ی آماری پژوهش، زنان معتاد در مراکز ترک اعتیاد شهر اصفهان در سال 1397 بودند که 17 نفر به شکل هدفمند و به روش نمونه گیری همگون انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که حاوی سوالات مرتبط با کیفیت زندگی زنان معتاد براساس نظریه ی فریش (2006) بود. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی زنان معتاد در چهار حوزه قابل بررسی است: (1) وضعیت سلامت جسمانی و روانشناختی، (2) جایگاه اقتصادی، (3) وضعیت اجتماعی و (4) وضعیت خانوادگی. با توجه به چارچوب نظریه فریش می توان چنین نتیجه گرفت که کیفیت زندگی زنان معتاد بیشتر در سایه این چهار حوزه ذکر شده تغییر می کند و درمانگران اعتیاد برای درمان این زنان معتاد بایستی توجه خود را به بهبود و بالا بردن سطح این چهار حیطه متمرکز کنند.
تأثیر تمرین ترکیبی و مکمل دهی ویتامین D بر برخی شاخص های آسیب کبدی، عملکردی و افسردگی زنان معتاد در حال ترک مت آمفتامین و هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
147 - 157
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر تمرین ترکیبی و مکمل دهی ویتامین D بر برخی شاخص های آسیب کبدی، عملکردی و افسردگی زنان معتاد در حال ترک مت آمفتامین و هروئین است. روش پژوهش: در این تحقیق نیمه تجربی، 32 زن معتاد با میانگین سن 7/6 ± 34/28 سال، وزن 24/10 ± 06/62 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 93/2 ± 10/24 کیلوگرم بر متر مربع از اردوگاه ترک اعتیاد فرشته تبریز به صورت داوطلبانه انتخاب و در چهار گروه تمرین، تمرین+ مکمل (ویتامین D با دوز 2000 واحد بین الملل در روز)، مکمل و کنترل جایگزین شدند. برنامه گروه تمرین ترکیبی شامل شش حرکت مقاومتی دایره ای با شدت 40-70 درصد یک تکرار بیشینه به صورت ایستگاهی و فعالیت هوازی با شدت 50-70 درصد ضربان قلب ذخیره به صورت اینتروال های هوازی 5 دقیقه ای 3 جلسه در هفته در 8 هفته اجرا شد. پیش و پس از پروتکل تمرینی، نمونه خونی برای اندازه گیری آنزیم های ALT، AST،ALP از داوطلبان اخذ شد. همچنین ولع مصرف، افسردگی، عملکرد ورزشی و استقامت عضلانی اندازه گیری شد. از آزمون شاپیروویلک برای بررسی توزیع طبیعی داده ها و از آزمون کروسکال والیس، آنوا و تعقیبی بونفرونی برای مقایسه گروه ها در سطح معنا داری 05/0α< استفاده شد. یافته ها : یافته ها نشان داد آنزیم های کبدی AST، ALP کاهش معنا داری در گروه تمرین + مکمل نسبت به سایر گروه ها داشت (03/0=P). اما آنزیم ALT در همه گروه ها به طور معنا داری کاهش نیافت (05/0 نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت تمرین ترکیبی به همراه مکمل ویتامین D می تواند آثار مطلوبی در کاهش آسیب های کبدی، افسردگی و افزایش عملکرد و استقامت عضلانی زنان معتاد داشته باشد.
بررسی اثر تغییرات سطوح آنزیم های کبدی و افسردگی در زنان معتاد به متامفتامین پس از یک دوره تمرینات هوازی در مرحله ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهم ترین معضلات است و شیوع مصرف مواد در اقشار مختلف جامعه افزایش یافته و سرعت این معضل در زنان به طور قابل توجهی بروز می کند. ورزش می تواند گزینه ای برای پیشگیری و درمان بالقوه برای اعتیاد به مواد مخدر باشد. لذا، هدف از این پژوهش، تاثیر تمرین هوازی بر افسردگی و آنزیم های کبدی در زنان معتاد به متامفتامین بود.مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی 30 زن معتاد 25-40 سال در دو گروه کنترل و تمرین قرار گرفتند. تمرینات با شدت 75-50 درصد VO2max طی شش هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. این تمرینات شامل دویدن تناوبی و تمرینات کم برخورد (لوایمپکت) بود. جهت بررسی افسردگی آزمودنی ها از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (GHQ) استفاده گردید. نمونه های خونی جهت اندازه گیری سطوح آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، 24 ساعت قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت پس از آخرین جلسه جمع آوری شد. جهت تحلیل تغییرات برون گروهی از آزمون آنکووا و تفاوت های درون گروهی و تحلیل نمرات پرسشنامه از آزمون T زوجی درسطح معناداری 0.05>P < span lang="AR-SA"> استفاده گردید.یافته ها: ورزش هوازی باعث کاهش معنادار ALT (P=0.04) نسبت به گروه کنترل شد. همچنین در مقادیر AST در گروه تمرین (P=0.52) و افسردگی (P=0.95) نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیری: اعتیاد به مواد مخدر یک خطر جدی برای کبد و افسردگی می باشد و فعالیت ورزشی می توانند بر پاسخ های آنزیم های کبدی و افسردگی در همه افراد تاثیرگذار باشند و تا حد قابل قبولی آنها را مهار کنند.