فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
میزان اضطراب امتحان در دانشجویان رشته های پزشکی و رابطه آن با جنسیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: اضطراب امتحان پدیده ای شایع میان دانشجویان است و از مشکلات نظام آموزشی محسوب می شود. با توجه به تاثیر زیاد اضطراب و پیامدهای منفی آن، منابع اضطراب و اثرات آن باید شناسایی شوند. این مطالعه با هدف تعیین میزان اضطراب امتحان بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان و عوامل مرتبط با آن انجام شد.
روش ها: این مطالعه مقطعی طی سال های 1391 و 1392 در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام شد و 520 دانشجو با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه اضطراب امتحان بود که دارای 24 سئوال است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 16 و با کمک آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: 176 دختر (0/50%) و 62 پسر (6/39%) مبتلا به اضطراب امتحان شدید و 153 دختر (5/43%) و 93 پسر (4/55%) مبتلا به اضطراب امتحان خفیف بودند (01/0 p < ). 246 دانشجو (3/47%) اضطراب امتحان خفیف، 36 دانشجو (9/6%) اضطراب امتحان متوسط و 238 دانشجو (8/45%) اضطراب امتحان شدید داشتند.
نتیجه گیری: میزان اضطراب امتحان در میان دانشجویان رشته های مختلف پزشکی نسبتاً زیاد و در دانشجویان دختر بیشتر از پسران است.
آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجی گیری دلبستگی به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجیگیری دلبستگی به خدا بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اهواز می باشد. روش: روش این پژوهش تحلیل مسیر بود. در این مطالعه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله استفاده شده و از بین کلیه دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان اهواز 319 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب بک، پرسشنامه دلبستگی به خدا، پرسشنامه سنجش دلبستگی به پدر، مادر و پرسشنامه افسردگی بک بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های مدل فرضی در حد قابل قبولی بود. نتایج نشان داد که روابط همبستگی غیرمستقیم بین دلبستگی به پدر و مادر و اضطراب با میانجی گری دلبستگی به خدا، دلبستگی به پدر و مادر و افسردگی با میانجی گیری دلبستگی به خدا معنی دار می باشد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای پیشگیری از اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب، دلبستگی به پدر و مادر و دلبستگی به خدا را در برنامه های تربیتی جای داد.
مقایسه ی عملکرد دانش آموزان دختر 8-6 ساله ی با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای در تکالیف نظریه ی ذهن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، مقایسهی عملکرد دانشآموزان دختر 8-6 سالهی با و بدون اختلال نافرمانی مقابلهای در تکالیف نظریهی ذهن بود.
روشکار: در مطالعهی علیمقایسهای حاضر،180 دانشآموز دختر 8-6 ساله (60 نفر با اختلال نافرمانی مقابلهای،120 نفر بدون این اختلال) که در سال تحصیلی
89-1388 در دبستانهای شمال و جنوب تهران مشغول به تحصیل بودند، از طریق نمونهگیری خوشهای مرحلهای بررسی شدند. برای تعیین نظریهی ذهن از آزمون نظریهی ذهن پارکر و همکاران و برای تشخیص اختلال نافرمانی مقابلهای از دو پرسشنامهی مقیاس درجهبندی اختلال رفتار ایذایی و سیاههی اختلال نافرمانی مقابلهای استفاده شد. دادهها با روش تحلیل واریانس و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها: بنا بر تحلیل دادهها، عملکرد دانشآموزان بدون اختلال نافرمانی مقابلهای به گونهی معنیداری در تکالیف نظریهی ذهن از عملکرد دانشآموزان دارای این اختلال، بالاتر بود (05/0>P). همچنین تفاوت عملکرد دانشآموزان با و بدون اختلال نافرمانی مقابلهای در سطوح مختلف سنی، معنیدار است (001/0>P).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از این بود که دانشآموزان مبتلا به اختلال بیاعتنایی مقابلهای در انجام تکالیف نظریهی ذهن، نقص دارند
بررسی رابطه میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل150 زن سرپرست خانوار منطقه 16 شهر تهران بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های استرس زا، مقیاس حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها بیانگر رابطه معنادار میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بود. در میان مؤلّفه های سبک های مقابله، مؤلّفه مسأله مداری و مؤلّفه اجتنابی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و مؤلّفه هیجان مداری با کیفیت زندگی همبستگی منفی داشت. هم چنین میان مؤلّفه های حمایت اجتماعی (به جز حمایت دوستان) با کیفیت زندگی رابطه معنادار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای سبک مقابله هیجان مدار، حمایت خانواده و سبک مقابله اجتنابی قادر به پیش بینی واریانس کیفیت زندگی بودند. نتایج نشان داد که توانایی مقابله با رویدادهای استرس زا بویژه از طریق مقابله اجتنابی و برخورداری از حمایت خانواده می تواند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین هیجان مداری تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد.
اثر آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه بر عملکرد اجرایی و نشانه های رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی یک اختلال روان پزشکی است که در دوره کودکی ظاهر می شود و شایع ترین اختلال عصبی در دوران کودکی است. هدف پژوهش بررسی اثر آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه بر عملکرد اجرایی و نشانه های رفتاری کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. روش: این مطالعه بر روی شش دانش آموز مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی (دو دانش آموز از هر زیر ریخت این اختلال) از شهر پل سفید انجام شد. برای سنجش نشانه های رفتاری این اختلال و بهره هوشی به ترتیب از پرسشنامه علائم مرضی کودک- 4 و آزمون ماتریس های پیشرونده ی رنگی ریون استفاده شد. برای اندازه گیری توجه پایدار از نرم افزار فارسی آزمون عملکرد پیوسته، برای اندازه گیری توانایی طرح ریزی از نرم افزار فارسی آزمون برج لندن و برای اندازه گیری نشانه های رفتاری از مقیاس سوانسون، نولان و پلهام- 4 استفاده شد. داده ها با روش مقایسه نرخ رفتار خط پایه با مرحله درمان و اندازه اثر کوهن تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه باعث افزایش توجه پایدار و طرح ریزی و کاهش نشانه های نارسایی توجه/ فزون کنشی در همه زیر ریخت ها شد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که استفاده از آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه می تواند نشانه این اختلال را کاهش و عملکرد اجرایی را افزایش دهد. بنابراین پیشنهاد می شود از آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه به عنوان روشی مکمل برای درمان این اختلال استفاده شود.
اثربخشی درمان فراشناختی به شیوه ی گروهی بر علایم افسردگی و نشخوار فکری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان فراشناختی گروهی بر علایم افسردگی و نشخوار فکری در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود.
روشکار: در این کارآزمایی بالینی، از بین دانشجویان دختر ساکن خوابگاه شهید چمران اهواز در سال 90-1389، 40 دانشجو که علایم افسردگی را بر اساس آزمون افسردگی بک و مصاحبه بالینی دارا بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (20 نفر) و شاهد (20 نفر) وارد شدند. دانشجویان گروه آزمون در 8 جلسهی درمانی شرکت و در مراحل پیشآزمون و پسآزمون، پرسشنامههای افسردگی بک و نشخوار فکری را تکمیل کردند. یک ماه بعد از اتمام جلسات، پرسشنامههای ذکر شده توسط شرکتکنندگان مجددا تکمیل شد. دادهها با شاخصهای توصیفی و آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره، توسط نرمافزار آماری SPSS نسخهی 18 تحلیل شدند.
یافتهها:نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که تفاوتهای معنیداری بین گروه آزمون و شاهد در مراحل پسآزمون و پیگیری وجود دارد. در گروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (001/0>P و 831/23=F) و نشخوار فکری (001/0>P و 122/13=F) در مرحلهی پسآزمون، تفاوتهای معنیداری وجود دارد. همچنین درگروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (001/0>P و 814/20=F) و نشخوار فکری (008/0>P و 277/8=F) در مرحلهی پیگیری یک ماهه، تفاوتها معنیدار بود که این تفاوتها در گروه شاهد مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد بهکارگیری الگوی فراشناختی ولز در کاهش علایم افسردگی و نشخوار فکری دانشجویان دارای این علایم، موثر است.
اثربخشی درمان فراشناختی گروهی بر باورهای فراشناختی، نگرانی و حوزه های نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی گروهی بر باورهای فراشناختی، نگرانی و حوزه های نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک های دانشگاه تهران بود. تعدادی از بیماران مذکور به شیوه در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه های فراشناخت، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، و پرسشنامه حوزه های نگرانی و مصاحبه ساختار یافته بالینی برای اختلالات روانی توسط روان پزشک، 30 آزمودنی انتخاب شدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. از 15 نفر آزمودنی گروه آزمایش، 12 نفر درمان را تکمیل کردند. درمان فراشناختی گروهی در 10 جلسه 120 دقیقه ای طی 5/2 ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و در دوره پیگیری سه ماهه پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان فراشناختی گروهی اثر معنی داری بر کاهش باورهای فراشناختی منفی دارد. همچنین نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان فراشناختی گروهی به طور معنی داری باعث کاهش نگرانی و حوزه های نگرانی شده است. نتایج ذکر شده در مرحله پیگیری حفظ شدند. نتیجه گیری: درمان فراشناختی گروهی بر کاهش میزان باورهای منفی فراشناختی و نگرانی بیماران تأثیر گذار است.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کاهش شذت علائم افسردگی و اختلال شخصیت وسواسی-جبری: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طرحواره درمانی که توسط یانگ و همکارانش به وجود آمده، درمانی نوین و یکپارچه است که عمدتاً بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روش های درمان شناختی- رفتاری کلاسیک برای درمان اختلالات منش شناختی بنا شده است. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری و افسردگی در یک مورد مبتلا به شخصیت وسواسی- جبری بود. روش: شرکت کننده این پژوهش یک زن مجرد 32 ساله مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته SCID برای اختلالات محور یک و دو تشخیص داده شد. برای سنجش علائم شخصیت وسواسی- جبری از پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری مارتوکویچ و برای سنجش علائم افسردگی از پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و 16 جلسه طرحواره درمانی برای این بیمار اجرا شد. دو جلسه پیگیری، یک ماه و دو ماه بعد از جلسه شانزدهم اجرا گردید. یافته ها: یافته های این پژوهش که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری، در مرحله پیگیری نسبت به خط پایه مداخله در کاهش افسردگی و علائم شخصیت وسواسی شرکت کننده مؤثر بوده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه همسو با پژوهش های قبلی نشان داد که طرحواره درمانی باعث کاهش علائم افسردگی و شخصیت وسواسی- جبری در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری می شود.
تأثیر گفتاشنود منطقی در حلقه های کندوکاو فلسفی در کاهش نشانه های اختلالات روان تنی دانش آموزان دختر 11 تا 12 سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر گفتاشنود (dialogue) منطقی در حلقه های کندوکاو فلسفی، بر کاهش نشانه های اختلالات روان تنی دانش آموزان دختر 11 تا 12 سال شهر تهران پرداخته است. روش انجام این پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بوده و جامعه آماری آن متشکل از 50 دانش آموز دختر پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی دبستان های دولتی شهر تهران است که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی در چندمرحله از میان مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش به طور تصادفی انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسش نامه آخنباج، فرم YSR (خودسنجی) بود. ابتدا با استفاده از این پرسش نامه همه دانش آموزان پایه های پنجم و ششم دو مدرسه منتخب غربالگری شدند. 58 نفر از آنان حائز نمره ای بودند که نشانگر اختلال روان تنی بود و از این میان 50 نفر به شرکت در این پژوهش تمایل داشتند که به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش طی دوازده جلسه هفتگی، به مدت یک ساعت، در حلقه کندوکاو فلسفی گرد مربی آموزش دیده نشستند و داستان های فکری شماره 2 و 3 فیلیپ کم را قرائت کردند و درباره آن به بحث پرداختند. پس از پایان جلسات، مجدداً آزمون آخنباج برای تعیین تأثیر مشارکت در حلقه های کندوکاو فلسفی بر اختلالات روان تنی از هر دو گروه گواه و آزمون صورت گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اجرای این برنامه در کاهش نشانه های اختلال روان تنی گروه آزمایش تأثیر معناداری دارد.
سوگیری حافظه صریح و ضمنی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی سوگیری حافظه صریح و ضمنی نسبت به محرک های مربوط به مواد در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و افراد بهنجار بود. روش: سه گروه 25 نفری از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و بهنجار به شیوه نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی بر اساس متغیرهای سن، سطح تحصیلات و نوع ماده مصرفی، توسط آزمون ها ی بازشناسی حافظه (سوگیری حافظه صریح) و تکمیل ریشه کلمات (سوگیری حافظه ی ضمنی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی و ترک کرده در مقایسه با افراد بهنجار دارای سوگیری حافظه ضمنی هستند، در حالی که در حافظه صریح فقط افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، سوگیری نشان دادند. نتیجه گیری: شناسایی فرایندهای حافظه صریح و ضمنی حاکم بر اعتیاد می تواند تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه تشخیص، درمان و پیشگیری سوءمصرف مواد داشته باشد.
تأثیر موسیقی بر توجه پایدار کودکان دارای اختلال نقص توجه ـ بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر موسیقیدرمانی بر توجه انتخابی کودکان دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی شهر شیراز در سال تحصیلی88-89 بود.
روش: این پژوهش که از نوع مطالعات تجربی ـ مداخلهای بود به صورت پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل انجام شد، 30 دانشآموز پسر پایههای چهارم و پنجم دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی بر اساس ملاکهای تشخیصی DSMIV با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه مساوی تقسیم گردیدند و مداخله فعالیتهای موسیقیایی (شامل برنامه موسیقیدرمانی بر اساس نظریه ارف شولورک) در گروه آزمون به مدت 12جلسه 90 دقیقهای اجرا گردید. برای هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخلات، آزمون توجه پایدارCPT))که به صورت نرمافزار تهیه شده بود به منظور سنجش توجه پایدار اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها برحسب روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تی وابسته صورت گرفت.
یافتهها: در توجه پایدارنیز مقایسه میانگینها در پسآزمون و پیشآزمون حاکی از آن بودکه در نمرات صحیح (002/0P<) و خطای ارائه (02/0P<) بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. اما اگرچه اختلاف میزان خطای حذف (نشاندهنده بیتوجهی به محرک) در گروه آزمایش دارای میانگین بالاتری بود و میزان خطای حذف در پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش داشت؛ اما تفاوت معنادار ایجاد نشد.
نتیجهگیری: با استناد به دادههای بدست آمده میتوان نتیجه گرفت، اجرای برنامه موسیقیدرمانی، بر توجه پایدار دانشآموزان دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی اثر مثبت دارد.
بررسی اثربخشی آموزش بازداری از پاسخ بر کاهش علایم زیرگروه ADHD مرکب ، عمدتاً بی توجه و ADHD همراه با ODD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیقات، تفاوت میان زیرگروه های ADHD مطرح است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش بازداری از پاسخ بر کاهش علایم زیرگروه های ADHD مرکب، عمدتاً بی-توجه و ADHD همراه با ODD در یک نمونه 6 نفری مبتلا به این اختلال در محدوده سنی 7-10 ساله بود. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و بهره گیری از مصاحبه بالینی و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) و آزمون هوش ریون کودکان (دامنه هوشی 90-119) نمونه ها انتخاب و در یک بررسی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، فرایند درمان بر روی (2 نفر گروه ترکیبی، 2 نفر عمدتاً بی توجه، 2 نفر ADHD همراه با ODD) انجام شد. یافته ها نشان داد که طی تحلیل دیداری نمودارها و نیز براساس شاخص های آمار توصیفی، آموزش بازداری از پاسخ موجب کاهش علایم ADHD نوع ترکیبی و ADHD عمدتاً بی توجه می شود. آموزش بازداری از پاسخ موجب کاهش معنی دار علایم زیرگروه ADHD/ODD نمی-گردد.
Effectiveness of Cognitive Behavioural Therapy and Eye Movement Desensitization and Reprocessing Among Iranian Children With Post Traumatic Stress Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to compare the effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) and Eye Movement Desensiti zation and Reprocessing (EMDR) in reducing PTSD symptoms severity among Iranian children 20 months after the 2008 Qeshm earthquake. This study follows an experimental design with randomized pre-test post-test to control the internal and external validity of the study. In this study, 26 students from 7 to 12 years old who received PTSD diagnosis due to earthquake based on the clinical interview were randomly assigned to CBT, EMDR, and wait-list control groups. All the participants completed UCLA-PTSD DSM-IV Index as pre-test and post-test. The respondents in the treatment groups were also required tocomplete The Youth Client Satisfaction Questionnaire (YCSQ). According to the results of ANCOVA, after participating in 8-12 sessions of psychotherapy, the participants of CBT and EMDR groups showed a significant reduction in overall PTSD symptoms compared to the wait-list group between the pre and the post-intervention. Although in comparison to EMDR, CBT was more effective in reduction of PTSD symptoms, the difference was not statistically significant. Post-treatment therapeutic outcomes were maintained during six weeks follow-up; however, the effects of EMDR were improved during this period. The results also showed no significant difference between the respondents' satisfaction from CBT and EMDR.
Both CBT and EMDR appeared to be feasible and acceptable to PTSD children survived from natural disasters.
پیگیری سیر 6 ماهه شدت علایم وکیفیت زندگی بیماران دوقطبیI پس از ترخیص از بیمارستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف پیگیری سیر شدت علایم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی I انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت طولی و آینده نگر بر روی 20 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی I بستری شده در بیمارستان نور اصفهان انجام شد. ارزیابی ها در آغاز بستری، ترخیص، 3 و 6 ماه بعد انجام شد. شدت علایم خلقی و کیفیت زندگی بیماران به ترتیب به کمک مقیاس درجه بندی Young (YMRS) یا Young mania rating scale) و پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی سنجیده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس تکراری نشان داد که میانگین شدت علایم خلقی در هنگام بستری شدن بیماران، به طور معنی داری بیشتر از میانگین شدت علایم در هنگام ترخیص از بیمارستان، 3 و 6 ماه پس از ترخیص می باشد (001/0 > P)، اما بین نمرات کیفیت زندگی در مقاطع ترخیص از بیمارستان، 3 و 6 ماه پس از ترخیص به صورت کلی در بیماران تفاوت معنی داری وجود ندارد (17/0 = P).
نتیجه گیری: می توان اذعان داشت که بستری شدن بیماران در کاهش شدت علایم و افزایش کیفیت زندگی آن ها در موقع ترخیص مؤثر بوده است و در مقاطع بعدی به همان حال باقی مانده است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهبود کیفیت زندگی و سبک های مقابله ای معتادان تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهبود کیفیت زندگی و سبک های مقابله ای معتادان تحت درمان نگهدارنده متادون انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش معتادان در حال بهبودی تحت درمان نگهدارنده متادون شهرستان شاهرود بود. نمونه پژوهش 64 نفر انتخابی به روش داوطلبانه بودند که به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. مقیاس های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و سبک های مقابله ای اندلر و پارکر به صورت پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات شرکت کنندگان در جلسات آموزشی، در خرده مقیاس های سبک مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار به طور معناداری بالاتر از نمرات گروه گواه بود. همچنین، در خرده مقیاس های کیفیت زندگی، مشخص شد که نمرات افراد گروه آزمایشی در خرده مقیاس های روابط بین فردی، سلامت فیزیکی و ملزومات زندگی به طور معناداری بالاتر از نمرات گروه گواه بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد، آموزش مهارت های زندگی می تواند باعث ارتقا سطح کیفیت زندگی افراد شده و تکنیک های موثری را برای مقابله با استرس و هیجان های منفی ارایه کند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری معتادان به حشیش زندان شهر همدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش، با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری معتادان به حشیش زندان شهر همدان انجام شد.
مواد و روش ها: پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری شامل 700 نفر از زندانیان اردوگاه کار درمانی همدان بودند که سابقه مصرف حشیش و رفتار پرخاشگرانه داشتند که با استفاده از فرمول حجم نمونه Krejcie و Morgan به صورت تصادفی ساده 248 نفر انتخاب شدند و بعد از اجرای پرسش نامه پرخاشگری Buss-Perry AGQ (Aggression questionnaire)، 63 نفر از این افراد که پرخاشگری بالایی داشتند، انتخاب و از بین آن ها نیز به طور تصادفی 45 نفر انتخاب نهایی شدند که در سه گروه 15 نفری جای گرفتند.
15 نفر در گروه آموزشی مدیریت خشم (مهارت های زندگی، Kling و Chris 1998) 15 نفر در گروه آموزش مهارت های ارتباطی (روان شناسی روابط انسانی، Bulletin 1994) و 15 نفر در گروه شاهد جایگزین شدند. گروه آزمایش اول در 8 جلسه 60 دقیقه ای به مدت 1 ماه تحت آموزش مدیریت خشم قرار گرفتند و گروه آزمایش دوم نیز در 8 جلسه 60 دقیقه ای به مدت 1 ماه تحت آموزش مهارت های ارتباطی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام برنامه آموزشی پس آزمون برای هر سه گروه اجرا شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده با استفاده از شاخص آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت خشم و مهارت های ارتباطی بر کاهش پرخاشگری مؤثر بوده اند.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های ارتباطی در مقایسه با مدیریت خشم در کاهش پرخاشگری مؤثرتر بود.