فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۴۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگ منشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبه رو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه ها شامل 3 مورد (2 زن و 1 مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه 40 گویه ای مقیاس شخصیت خودشیفته (40-Narcissistic Personality Inventory یا 40-NPI)، بر اساس ملاک های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition (DSM-5)، توسط روان پزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنی ها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در 20 جلسه انفرادی 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز 1 ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکل ها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته ها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود.
نتيجه گيري: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
واکاوی آسیب های تعاملی زوجین در خانواده های زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه با خانواده درمانگران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه کیفی آسیب های تعاملی زوجین در خانواده های زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه با خانواده درمانگران بود. مواد و روش ها:جامعه پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روان شناختی تشکیل داد. شرکت کنندگان مطالعه شامل دوازده متخصص با تجربه در زمینه درمان های روانی خانواده بود که به شکل هدفمند از نوع همگون انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. سؤال اصلی پژوهش عبارت بود از مردان با همسران مبتلا به شخصیت مرزی، دچار چه آسیب های تعاملی هستند؟» و سؤالات فرعی منشعب از سؤال اصلی بود که آسیب های مختلف تعاملی در ابعاد مختلف زندگی زوجی را در برمی گرفت. داده های حاصل از مصاحبه به روش تماتیک تجزیه و تحلیل گردید که در سه مرحله توصیف، کاهش و تفسیر داده ها را تحلیل نمود. یافته ها:از 533 عبارت مرتبط با آسیب های ارتباطی که از مصاحبه با متخصصان استخراج شد، در کدگذاری باز 133 مفهوم مرتبط با آسیب های ارتباطی به دست آمد و در کدگذاری محوری در 16 زیرمقوله خلاصه شد و در نهایت، در چهار مقوله جمع بندی گردید که عبارت از «آسیب های فردی مؤثر بر زندگی زوجی، آسیب های بین فردی اجتماعی، آسیب های بین فردی زوجی و آسیب های بین فردی خانوادگی» بود. نتیجه گیری:حضور یک زن با شخصیت مرزی آسیب هایی را در خانواده تولید می کند که احتمال فروپاشی آن را افزایش می دهد.
بررسی پدیدارشناسانه تجربه غم در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غمیگینی یکی از ویژگی هسته ای اختلال شخصیت مرزی است با این وجود مطالعه های معدودی ماهیت این هیجان را در این بیماران مورد بررسی قرار داده اند. با توجه به ارزش سازگارانه ی این هیجان، درک این که چگونه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی غمگینی را تجربه می کنند با درمان در ارتباط قرار می گیرد. مطالعه ی حاضر تحلیل کیفی روایت های 7 شرکت کننده ی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ست که در یک مصاحبه ی نیمه ساختار یافته شرکت کرده و تجارب غمگینی شان را در بافتی رابطه ای توصیف کردند. متن پیاده شده ی مصاحبه ها بر اساس اصول تحلیل پدیدارشناسانه ی تفسیری تحلیل و شش مقوله ی اصلی استخراج شد: 1) از دست رفتن رابطه/خراب شدن رابطه/ جدایی، 2) پرخاشگری، 3) احساسات منفی نامتمایز، 4) من به عنوان موجودی بد/ناکارآمد/بی ارزش، 5) تجربه ای خارج از ظرفیت های درون روانی و 6) اجتناب از تجربه کردن. به نظر میرسد تجربه ی غمگینی در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی همچنان که متمرکز بر از دست دادن فرد یا رابطه ای مهم است، تلاشی است برای تجربه نکردن فقدان، از دست دادن و غمگینی ناشی از آن و بیش از آن که بر فقدان متمرکز باشد بر نبود ظرفیت تجربه ی فقدان و نبود ظرفیت تجربه ی غمگینی متمرکز است.
مقایسه توجه انتخابی در افراد با نشانه های اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت وسواسی -جبری و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:علوم شناختی با استفاده از تکالیف مختلف ماهیت و فرآیندهای توجه را مورد بررسی قرار می دهد. هدف این پژوهش مقایسه توجه انتخابی در افراد با نشانه های اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت وسواسی –جبری و بهنجار بود. روش:در این پژوهش 400 دانشجوی دختر به صورت تصادفی انتخاب شدند و نسخه کامپیوتری پرسشنامه میلون را کامل کردند. سپس بر اساس ملاک های ورود، سه گروه اختلال شخصیت ضداجتماعی، اختلال شخصیت وسواسی –جبری و بهنجار انتخاب شدند. در ادامه، آزمون توجه انتخابی d2 برای شرکت کنند گان اجرا شد. داده ها با استفاده ار تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها:نتایج نشان داد در مؤلفه کارایی تمرکز بین دو گروه شخصیت وسواسی – جبری و گروه بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد بطوری که گروه شخصیت وسواسی – جبری عملکرد ضعیف تری داشت. در رابطه با خطای حذف تفاوت گروه شخصیت وسواسی – جبری و گروه شخصیت ضداجتماعی معنادار بود و افراد وسواسی –جبری بیشتر مرتکب خطای حذف شده بودند. همچنین تفاوت دو گروه وسواسی و بهنجار در خطای حذف معنادار بود و افراد وسواسی - جبری خطای حذف بیشتری داشتند. نتیجه گیری:براساس یافته ها پژوهش به نظر می رسد نقص در توجه انتخابی با بروز نشانه های اختلال شخصیت مرتبط باشد. پیشنهاد می شود در تحقیقات آینده مبنای عصب شناختی فرایند توجه و پردازش محرک های اجتماعی در اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت وسواسی –جبری مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی بازشناسی هیجان در چهره و مشکلات بین فردی در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی در مقایسه با افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :بی نظمی هیجانی به عنوان یکی از علایم اصلی در اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder یا BPD)، تأثیرات قابل توجهی بر ادراک هیجانی در این گروه از بیماران دارد و با توجه به اهمیت بازشناسی هیجان در چهره در تعاملات اجتماعی و نتایج ضد و نقیض پژوهش هایی که در گذشته بازشناسی هیجان را در این گروه مورد ارزیابی قرار داده است، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بازشناسی هیجان در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و ارتباط این علایم بر تعاملات میان فردی در این گروه از افراد بود. مواد و روش ها:حجم نمونه پژوهش 30 نفر بود که 15 نفر از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و 15 نفر آزمودنی سالم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین جامعه آماری مربوط انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیت مرزی (Borderline personality inventory یا BPI) و پرسش نامه مشکلات بین فردی (Inventory of interpersonal problems یا IIP) و آزمون بازشناسی هیجان در چهره (Facial affect recognition task) بر روی دو گروه اجرا گردید. یافته ها:افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی نسبت به همتایان بهنجار در بازشناسی هیجان در چهره عملکرد ضعیف تری داشتند (001/ < P، 5/1 = F). از طرف دیگر، این افراد در بازشناسی همه هیجان های منفی دچار اشکال نبودند، بلکه به طور خاص در بازشناسی هیجان تنفر (010/0 < P، 5/2 =F ) و خشم (020/0 > P، 05/4 = F) نقص داشتند. همچنین، آن ها مشکلات بین فردی بیشتری را نسبت به گروه شاهد نشان دادند (001/ > P، 01/0 = F). نتیجه گیری:نقص در بازشناسی هیجان در چهره می تواند زمینه ساز مشکلات میان فردی در این گروه از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی باشد. بنابراین، توجه به بازشناسی هیجان در چهره به عنوان یکی از مؤلفه های تأثیرگذار در تعاملات اجتماعی می تواند به فهم بهتر از بدکارکردی اجتماعی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک کند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر احساس ترک شدن و بی ثباتی هیجانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی طرح واره درمانی بر احساس ترک شدن و بی ثباتی هیجانی افراد مبتلابه اختلال شخصیت مرزی. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود که در سال ۱۳۹۴ به مراکز روان پزشکی شهر اراک مراجعه کرده اند. به تعداد ۲۴ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس بر اساس تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه ۱۲ نفر) گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها، از آزمون شاخص شدت اختلال شخصیت مرزی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تی همبسته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که طرح واره درمانی موجب کاهش معنی دار نمرات بی ثباتی هیجانی و احساس ترک شدن اختلال شخصیت مرزی شده است. با توجه به داده های به دست آمده مبنی بر تأثیر مثبت طرح واره درمانی در کاهش نشانه های مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی توصیه می شود تا از این روش در مراکز درمانی استفاده گردد.
رابطه ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولی، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) با خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف : خودکارآمدی تحصیلی ازجمله عوامل پیش بین در پیشرفت تحصیلی دانشجویان است که متأثر از عوامل گوناگونی است. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولی، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) به منظور پیش بینی باورهای خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه همبستگی، ۲۳۰ نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه اصفهان به شیوه خوشه ای انتخاب شدند (سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵). به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان اون و فرامن و مقیاس شخصیت تاریک جانسون و وبستر اجرا شد. به منظور محاسبه داده ها از نرم افزار Spss-۱۸ استفاده شد . یافته ها: نتایج دلالت بر این داشتند که صفات شخصیت جامعه ستیزی ( ۰/۳۴۱-=r ) و ماکیاولی (۰/۳۶۴-=r ) با خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان رابطه معنادار و منفی داشتند (۰/۱> P ). نتایج دیگر نشان داد که بین صفت شخصیت خودشیفتگی و خودکارآمدی تحصیلی ارتباط معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که به صورت منفی ۰/۱۵ از تغییرات خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان را می توان بر اساس صفات شخصیت تاریک ماکیاولی و جامعه ستیزی تبیین نمود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معکوسی که بین خودکارآمدی تحصیلی و صفات شخصیت تاریک (جامعه ستیزی و ماکیاولی) مشاهده شده است می توان نتیجه گرفت که این صفات می توانند تأثیر مخربی بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان و درنهایت پیشرفت آن ها داشته باشند. همچنین نتایج این پژوهش از نقش متغیر روان شناختی صفات شخصیت تاریک در پیش بینی باورهای خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان حمایت می کند.
مقایسه مشکلات بین فردی و پرخاشگری در دانشجویان دارای رگه های خودشیفتگی بیمارگون خودبزرگ بین، آسیب پذیر و افراد فاقد این رگه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد موجود حاکی از وجود دو نوع مجزا از خودشیفتگی به شکل خودشیفتگی خودبزرگ بین و آسیب پذیر می باشد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان پرخاشگری و مشکلات بین فردی در این دو نوع از خودشیفتگی و نیز مقایسه آنها با افراد فاقد ویژگی های خودشیفته وار بود. تعداد 90 نفر آزمودنی از بین دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه ها تهران که بر اساس غربالگری به وسیله پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، در سه گروه 30 نفره دارای رگه های خودشیفتگی خودبزرگ بین، آسیب پذیر و فاقد رگه های خودشیفتگی قرار می گرفتند، توسط پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و سیاهه مشکلات بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به وسیله روش آماری تحلیل واریانس چندراهه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین گروه های دارای رگه های خودشیفتگی و فاقد رگه ها در مقیاس های پرخاشگری بدنی، خشم و خصومت و نیز همه خرده مقیاس های سیاهه مشکلات بین فردی به جز مقیاس فقدان جامعه پذیری بود. در خرده مقیاس اخیر تفاوت تنها بین گروه آسیب پذیر با گروه فاقد رگه ها معنادار بود. نتایج از یک سو تأیید کننده پرخاشگری و نقص در حوزه بین فردی در افراد دارای رگه های خودشیفتگی و از سوی دیگر حاکی از شباهت دو نوع خودشیفتگی می باشد.
مقایسه پردازش حسی و معنایی اطلاعات در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پردازش حسی و معنایی اطلاعات دو عامل مهم در تعیین واکنش های رفتاری می باشند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه پردازش حسی و معنایی اطلاعات در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و افراد عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری پژوهش شامل افراد مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی ایران بود که به روش نمونه گیری هدفمند 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و 30 فرد عادی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پردازش حسی و معنایی اطلاعات از طریق پرسشنامه نیمرخ حسی بزرگسالان براون و آزمون افتراق معنایی آزگود مورد ارزیابی قرار گرفتند. از روش تحلیل واریانس چند متغیره(مانووا) جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مولفه های حساسیت حسی و دورجویی حسی و نیز در تمامی مولفه های پردازش معنایی اطلاعات (بعد زندگی) با افراد عادی تفاوت معناداری دارند(05/0>P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نقایصی در حساسیت حسی و دوری جویی حسی دارند. به علاوه، در مقایسه با افراد عادی، بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی زندگی را قدرتمندتر، ناآرامتر، خطرناکتر و منفی تر ارزیابی می کنند. این یافته ها مورد بحث قرار گرفتند.
مقایسه شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی و مؤلفه های آن ها در گروه های قومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مسأله فرهنگ و شخصیت در دهه های اخیر مورد توجه بسیاری از روان شناسان و مردم شناسان در سراسر دنیا قرار گرفته است؛ به طوری که حجم مطالعاتی زیادی را به ویژه در غرب به خود اختصاص داده است، اما این مسأله مهم در ایران با وجود فرهنگ ها و قومیت های متنوع و غنی، به شدت از سوی محققان مورد غفلت قرار گرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به دنبال مقایسه صفات شخصیت مرزی، اسکیزوتایپی و مؤلفه های آن ها بین دانشجویان اقوام فارس، ترک، کرد و لر بود.
مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود. در مجموع، 200 نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های صفات شخصیت مرزی (Borderline personality یا STB) و اسکیزوتایپی (Schizotypal personality یا STA) بین آنان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از مجموعه ای از تحلیل های واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های قومی مورد مقایسه در شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 < P). نتایج دیگر نشان داد که از بین سه مؤلفه مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی، تنها مؤلفه تفکر سحرآمیز و از بین مؤلفه های شخصیت مرزی نیز تنها مؤلفه ناامیدی بین گروه های قومی دارای تفاوت معنی داری بود (01/0 > P). در مؤلفه تفکر سحرآمیز دانشجویان قوم کرد و ترک نسبت به دانشجویان قوم فارس و لر نمره بالاتری را کسب کردند. در مؤلفه ناامیدی، تنها تفاوت یافت شده بین دانشجویان کرد و ترک بود؛ بدین صورت که دانشجویان قوم کرد از دانشجویان قوم ترک نمره بالاتری را در این مؤلفه کسب کردند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان ادعا کرد که قومیت بر روی شخصیت تأثیر می گذارد، اما نیاز به تحقیقات بیشتر در این حوزه بین گروه های قومی ایران ضروری به نظر می رسد.
ارتباط باور آمیختگی اندیشه– عمل و هوش شخصی با علایم اختلال شخصیت مرزی دانشجویان: با میانجی گری نقش کنترل عواطف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :متغیرهای روان شناختی در محیط های دانشگاهی که از لحاظ تفاوت های فردی و شخصیتی از تنوع بسیاری برخوردار است، باعث افزایش سازگاری دانشجویان شده و عملکرد تحصیلی آنان تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه باورآمیختگی اندیشه- عمل و هوش شخصی با علایم اختلال شخصیت مرزی دانشجویان با میانجی گری کنترل عواطف بود. مواد و روش ها:پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه آماری تحقیق شامل 250 نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه های شهرستان های بناب و مراغه در سال تحصیلی 94- 1393 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه باورآمیختگی فکر- عمل Rachman و همکاران، مقیاس کنترل عواطف William و همکاران، پرسش نامه اختلال شخصیت مرزی Claridge و Broks و پرسش نامه هوش شخصی Mayer و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی Pearson، Bootstrap و Sobel و از طریق برنامه نرم افزار SPSS Amos مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:برازندگی مدل در اصلاح اولیه از طریق حذف مسیر غیر معنی دار تأیید شد. اثر مستقیم هوش شخصی، افسردگی، آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی، خشم بر روی علایم اختلال شخصیت مرزی معنی دار بود، اما اثر مستقیم احتمال برای خود، احتمال برای دیگران، اضطراب و هیجان مثبت معنی دار نشد. اثر غیر مستقیم آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی با میانجی گری افسردگی، خشم و هیجان مثبت، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای خود با میانجی گری افسردگی، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای دیگران با میانجی گری افسردگی، خشم و هیجان مثبت بر صفات مرزی معنی دار بود، اما اثر غیر مستقیم هوش شخصی معنی دار نبود. در مجموع، 66 درصد از واریانس صفات مرزی از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. نتیجه گیری:راهبردهای تنظیم هیجان و هوش شخصی با میانجی گری کنترل عواطف در تبیین علایم اختلال شخصیت مرزی نقش دارد. بنابراین، به نظر می رسد که وقوع راهبردهای ناکارامد تنظیم شناختی هیجان و کنش و هوش شخصی پایین، آسیب پذیری فرد را نسبت به صفات مرزی بالا می برد.
نقش واسطه ای آسیب پذیری بین فردی در پیش بینی صفات شخصیت مرزی بر اساس بدتنظیمی هیجان در دوقلوهای همسان و ناهمسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای آسیب پذیری بین فردی در رابطه بدتنظیمی هیجان و صفات شخصیت مرزی در دوقلوهای همسان و ناهمسان بود. روش پژوهش: جامعه آماری شامل دوقلوهای همسان و ناهمسان عضو انجمن دوقلوها و چندقلوهای پارسی بود. افراد نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، مجموعا 250 نفر در هر گروه و حداقل سن 18 سال انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها ابزارهای مقیاس شخصیت مرزی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه مشکلات بین فردی و پرسشنامه مانندگی استفاده شد. یافته ها: در تحلیل داده ها، شیوه های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به کار رفت. یافته ها نشان داد در دوقلوهای همسان، آسیب پذیری بین فردی دارای نقش واسطه ای در رابطه بین بدتنظیمی هیجان و صفات شخصیت مرزی است در حالی که در دوقلوهای ناهمسان، این یافته حاصل نشد. نتیجه-گیری: با توجه به دوقلو بودن افراد نمونه، وراثت پذیری می تواند بر بروز و مکانیسم عوامل حاکم بر صفات شخصیت مرزی نقش داشته باشد.
مقایسه افکار خودکشی، پرخاشگری و شخصیت مرزی در معتادین به مواد مخدر با توجه به نوع ماده مصرفی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین با توجه به نوع ماده مصرفی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین مصرف کننده مواد محرک بالاتر از معتادانی بود که مواد مخدر یا ترکیبی از مواد را مصرف می کردند. بود. نتایج این پژوهش از اهمیت نوع ماده مصرفی در افکار خودکشی و شخصیت مرزی و پرخاشگری که از عوامل مرتبط با افکار خودکشی هستند حکایت داشت. بنابراین توجه به نوع ماده مصرفی در پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
نقش شغل در درمان بهبودیافتگان از اعتیاد
حوزه های تخصصی:
اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است. اعتیاد به مواد مخدر، یکی از چهار بحران جهانی است و تأثیر آن در ظهور سایر آسیب ها ی اجتماعی نمود عینی دارد. عود اعتیاد تأثیرات زیادی بر فرد، جامعه و خانواده دارد. فردی که بعد از ترک دوباره به سوی مواد برمی گردد احساس گناه، ناامیدی، خجالت و عصبانیت گریبان گیر او می شود. عوامل مختلفی از بازگشت افراد بهبودیافته به اعتیاد جلوگیری می کند. نبود شغل یکی از مهم ترین مشکلات بهبود یافتگان بیماری اعتیاد است لذا عامل مهمی در بازگشت بیماری اعتیاد به شمار می آید. اگر بتوان برای معتادین رها یافته از اعتیاد با توجه به مهارت های شغلی آن ها، کار و شغل ایجاد کرد نه تنها از عود مجدد آنان پیشگیری می شود بلکه زمینه توانمندسازی و بازگشت وی به کانون خانواده و جامعه نیز فراهم می شود. به نظر می رسد که داشتن شغل و مهارت های شغلی نقش مؤثری در پیش بینی ماندگاری درمان بهبودیافتگان از اعتیاد دارد. با توجه به نقش مهم اشتغال زایی در جلوگیری از بازگشت مجدد به مصرف مواد، بر ضرورت ایجاد فرصت های شغلی برای پیشگیری از بازگشت به چرخه اعتیاد تاکید می شود.
کشف آسیب های زوجی زنان دارای علایم اختلال شخصیت وسواسی- جبری: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :زنان دارای اختلال شخصیت وسواسی- جبری (Obsessive compulsive personality disorder یا OCPD) با آسیب هایی در روابط مختلف زندگی خود مواجه هستند که شناسایی این آسیب ها می تواند مشاوران را در کمک به برطرف سازی آن ها یاری نماید. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی آسیب ها در روابط زوجی این زنان بود. مواد و روش ها:رویکرد این پژوهش، مبتنی بر روش شناسی کیفی بود و اطلاعات از طریق 14 مصاحبه نیمه ساختار یافته با متخصصان خانواده و روان شناسان بالینی و روان پزشکان جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز بر اساس تحلیل مضمون صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع داده ها ادامه یافت و تحلیل داده ها هم زمان با جمع آوری آن ها انجام گرفت. یافته ها:تحلیل داده ها منجر به استخراج پنج مضمون متعامل شد که بیانگر آسیب های بین زوجی زنان دارای OCPD بود. مضمون ها (موضوعات) شامل «آسیب های رشدی، درون فردی، زوجی، خانوادگی و اجتماعی» بود که بر رابطه زوجی این زنان تأثیرگذار می باشد. نتیجه گیری:نتایج به دست آمده نشان داد که آسیب های خانوادگی و محیطی، موجب رشد ویژگی های شخصیتی OCPD در این زنان می گردد و این ویژگی ها بر روابط مختلف آنان در زندگی مانند روابط والد- فرزندی و اجتماعی تأثیر می گذارد که هر یک از آن ها روابط زوجی آنان را متأثر می سازد و آن را در معرض آسیب قرار می دهد. در نتیجه، برای کاهش تأثیر این آسیب ها در زندگی زنان مبتلا به OCPD، نیاز به مداخلات مشاوره ای و روان شناختی احساس می گردد.
نقش طرحواره های شناختی اولیه در پیش بینی ویژگی خودشیفتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :طرحواره های شناختی به عنوان عناصر سازمان یافته ای از واکنش ها و تجارب گذشته تعریف می شوند که بدنه بادوامی از دانش را تشکیل می دهند؛ به طوری که می توانند بر برداشت های بعدی تأثیرگذار باشند و آن ها را مورد ارزیابی قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحواره های شناختی اولیه در ویژگی خودشیفتگی صورت گرفت. مواد و روش ها:این پژوهش به روش همبستگی، بر روی 360 نفر از دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام شد. جهت جمع آوری داده ها، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Schema Questionnaire-Short Form یا SQ-SF) و پرسش نامه شخصیت خودشیفته 40 ماده ای (Narcissistic Personality Inventory-40 یا NPI-40) استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:طرحواره های محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، معیوب بودن، معیارهای سرسختانه، محق بودن (010/0 = P) و خودرشد نایافته (050/0 = P) به طور مثبت و معنی دار و طرحواره اطاعت (010/0 = P) به طور منفی و معنی دار با خودشیفتگی رابطه داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که طرحواره های معیوب بودن، محق بودن، محرومیت هیجانی، اطاعت و بی اعتمادی (010/0 = P) و معیارهای سرسختانه و خودرشد نایافته (050/0 = P) به ترتیب نقش قابل توجهی در پیش بینی خودشیفتگی ایفا نمودند (57/0 = R 2). نتیجه گیری:طرحواره های ناسازگارانه اولیه می توانند به عنوان ساختارهای شناختی اساسی تمایلات خودشیفتگی در نظر گرفته شوند که به فهم بهتر این که چگونه افراد با ویژگی های شخصیت خودشیفته، محیط اجتماعی خود را ادراک می کنند، کمک می نماید
تعیین میزان رفتار درمانی دیالکتیک بر افزایش تمایزیافتگی خویشتن در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تاثیر رفتار درمانی دیالکتیک بر افزایش تمایزیافتگی خویشتن در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد انجام شد. پژوهش در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه پلکانی انجام شد. بر اساس میزان تمایل به شرکت در پژوهش، مصاحبه تشخیصی ساختاریافته و ملاک های ورود، از میان بیماران زن مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد چهار نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. هر چهار آزمودنی در خلال دوازده جلسه تحت رفتار درمانی دیالکتیک قرار گرفتند. به منظور سنجش تمایزیافتگی خویشتن از پرسشنامه تمایزیافتگی خویشتنDSI-R که توسط اسکوورون (1998) ساخته شد، استفاده شد. رفتار درمانی دیالکتیک موجب افزایش چشم گیر نمرات تمایزیافتگی خویشتن در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد شد، به طوری که نمرات در طی دوازده جلسه مداخله افزایش قابل ملاحظه ای نسبت به نمرات خط پایه داشتند. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه ی اثر بیانگر افزایش معنادار تمایزیافتگی خویشتن در آزمودنی ها بود. مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند در کمک به افزایش تمایزیافتگی خویشتن موثر واقع شود و تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه درمان و پیشگیری از سوء مصرف مواد دارد.