ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
۲۲۶۳.

فرانتز فون بادر و نقد او به اصالت عقل مدرن (Franz von Baader’s Criticism of Modern Rationalism: A Brief Overview)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت هگل فرانز ون بادر کاگیتو ارکو سام فکر میکنم پس هستم نقد عقل گرائی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۱۷۷۹ تعداد دانلود : ۱۴۹۰
(فرانتز فون بادر (1765- 1841( که از مهم ترین فیلسوفان دورهی ایدئالیسم و رمانتیسیسم آلمان بود، اصلیترین وظیفهی زندگی خود را پایان بخشیدن به سیطرهی اصالت عقل مدرن در فلسفه میدانست. کانون نقد او، انسان محوری و خودمداری فلسفهی رنه دکارت بود که در گزارهی مشهور Cogito ergo sum (میاندیشم، پس هستم) جلوه گر میشد. بادر افزون بر این، امانوئل کانت و دیگر فیلسوفان ایدئالیسم آلمانی را که دست کم اندکی در اصالت عقل دکارتی جذب شده اند به نقد میکشد. اشاره خواهیم کرد که بادر چگونه به حکمت الهی یاکوب بوئم، فلسفهی پاراسلسوس، عرفان مایستر اکهارت و اندیشه های بسیار دیگری میپردازد که انسان محوری و خودمداری اصالت عقل مدرن را به چالش میکشند و گزارهی Cogitor ergo sum (من <از سوی خدا> اندیشیده میشوم، پس هستم) را در مقابل Cogito ergo sum (میاندیشم، پس هستم) قرار میدهند. انسان تنها زمانی میتواند خدا را بشناسد که خدا او را به عنوان انسان بشناسد. به سخن دیگر، بادر نشان میدهد که اگوی انسانی نه بنیان فلسفه، بلکه صرفا جزیی وابسته به خداست.
۲۲۶۴.

تحلیل تطبیقی رابطه نفس و بدن در فلسفه دکارتیان و ملاصدرا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: لایب نیتس ملاصدرا اسپینوزا مالبرانش نفس و بدن ثنویت دکارتی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۱۶۴۰ تعداد دانلود : ۹۶۲
ثنویت افراطی بین نفس و بدن در فلسفه دکارت معضل رابطه آن دو را پیش آورد. هیچ کدام از راه حل­های دکارت در نحوه ارتباط نفس و بدن قانع کننده نبوده و او در نهایت با اعتراف به ناتوانی خود، فکر نکردن در این­باره را بهتر از فکر کردن دانست. مالبرانش از طریق مبانی کلامی و انحصار علیت در خدا سعی در حل این مشکل داشته و ارتباط آنها را فعل خدا می­داند. اسپینوزا از طریق تحویل کثرات به امر واحد و این­که نفس و بدن، حالات جوهر واحدند، سعی در حل مسأله رابطه نفس و بدن دارد. لایب نیتس به کثرت منادهای نفس و بدن قائل شده و از طریق هماهنگی ازلی که بین منادهای نفس و بدن برقرار است سعی در حل مسأله می­کند. هیچ کدام از این متفکرین نتوانسته­اند در این مسأله کامیاب باشند. بهترین و کامیاب­ترین پاسخ از نحوه ارتباط نفس و بدن را می­توان در فلسفه ملاصدرا یافت، از نظر وی نفس در ابتدای حدوث دارای صورت جسمانی است و بدن مرتبه نازل اوست و سپس در اثر حرکت جوهری به مراتب دیگر نایل می­شود.
۲۲۶۷.

هوسرل ـ دریدا: جدال بر سر زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

۲۲۶۸.

نقد دیدگاه فمینیسم لیبرال در زمینه برابری زن و مرد از منظر قرآن و روایات (مبانی انسان شناختی تعلیم و تربیت اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فمینیسم برابری فمینیسم لیبرال تساوی انسان شناسی اسلامی نقد برابری نقد تساوی نقد فمینیسم لیبرال

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات مکاتب تعلیم و تربیت
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
تعداد بازدید : ۴۰۱۰ تعداد دانلود : ۱۸۳۸
فمینیسم دارای نحله های مختلفی است که با فمینیسم لیبرال شروع شده و به فمینیسم سیاه و اکوفمینیست و پست مدرن و حتی فمینیسم اسلامی رسیده است. این نحله های مختلف، در مورد تفاوت و تساوی زن و مرد نیز دیدگاه های متفاوتی دارند. از جمله فمینیسم لیبرال بر برابری زن و مرد، فمینیسم رادیکال بر برتری زن بر مرد و فمینیسمِ پست مدرن بر تفاوت زن و مرد و ویژگی های خاص هر یک تأکید دارند. این مقاله با نگاه نقد بیرونی به بررسی مسئله برابری یا تفاوت از منظر آیات قرآن و روایات معصومان(ع) پرداخته و با تمسک به دوازده دسته دلیل نقلی، به تبیین تفاوت زن و مرد از نگاه اسلام پرداخته است.
۲۲۷۱.

حقیقت و توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حقیقت پراگماتیسم توجیه پارادایم عمل و گفتمان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
تعداد بازدید : ۱۵۳۸ تعداد دانلود : ۹۰۲
در چارچوب پارادایم زبانی، همواره مرتبط با تلقی حقیقت به عنوان سازگاری، این مسأله وجود دارد که چگونه می توانیم در پرتو دلائل قابل دسترس، ادعای حقیقی نامشروطی را بیان کنیم که ورای آنچه توجیه شده است، قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر در چارچوب زبانی، حقیقت یک قضیه را نمی توان مطابقت آن با چیزی در جهان دانست، زیرا در این صورت ما باید قادر باشیم از زبان خارج شویم، در حالی که از زبان استفاده می کنیم، پس چگونه حقیقت از توجیه قابل تشخیص است. در پاسخ به این سؤال دو نظریة اصلی مطرح می گردد: از یک طرف، ریچارد رورتی به دلیل رادیکال کردن پراگماتیکی چرخش زبانی، فهم غیررئالیستی از شناخت را مطرح می کند و حقیقت را با توجیه یکسان می داند. او معتقد است از آنجا که هیچ چیزی غیر از توجیه وجود ندارد و هیچ راهی وجود ندارد که از عقاید و زبانمان خارج شویم تا وسیلة آزمون دیگری غیر از سازگاری بیابیم، لذا مفهوم حقیقت اضافی است. از طرف دیگر، متفکرانی مانند یورگن هابرماس، سعی می کنند شهودهای رئالیستی را در درون پارادایم زبانی حفظ کنند. هابرماس معتقد است، ارتباط درونی بین حقیقت و توجیه وجود دارد و توجیهی که در یک چارچوب خاص به نحو موفق مطرح می شود، می تواند معطوف به حقیقتی مستقل از چارچوب باور موجه باشد. از نظر هابرماس برای تبیین رابطة درونی حقیقت و توجیه فقط می توان به عمل متقابل بین اعمال و گفتمان استناد نمود. فقط تأثیر متقابل دو نقش متفاوت پراگماتیک مفهوم حقیقت که در چارچوب های عملی و گفتمان عقلانی ایفا می شود، می تواند تبیین کند که چرا توجیه موفق یک باور مطابق با معیارهای خاص ما، در راستای اثبات حقیقت مستقل از چارچوب باور موجه است.
۲۲۷۶.

واقع¬گرایی جغرافیایی و جایگزینی ژئوپلیتیک انسان محور

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جهانی شدن محیط زیست واقع گرایی جغرافیایی ژئوپلیتیک انسان محور انتقام جغرافیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۲ تعداد دانلود : ۱۱۲۶
به طور معمول مکان¬ها و مفاهیم ژئوپلیتیک کلاسیک در راستای ویژگی های جغرافیایی با ثبات جهان شکل گرفته است. این نگرش نه تنها در متون رسمی و تحلیل های دانشگاهی و استدلال های ژئوپلیتیک، بلکه برای سیاست گذاران و سیاست مداران برای نشان دادن هویت سیاسی و سیاست ملی نیز مشاهده شده است. تاریخ ژئوپلیتیک حاکی از جایگزینی های مداوم در برهه هایی بوده که این جایگزینی ژئوپلیتیک در مواردی باعث وحدت در دنیا می شود و ثبات در مسائل ژئوپلیتیک نیز می تواند یک اشتباه مکرر محسوب گردد. از این رو واقعیت های جغرافیایی و تحولات به وقوع پیوسته در فضای کره زمین نیازمند یک جایگزینی ژئوپلیتیک جدید با محوریت انسان است تا پاسخ گوی انتقادهای صورت گرفته در مورد جنگ و ترور،جهانی شدن، محیط زیست و... باشد، این ژئوپلیتیک جدید «انسان محور» است. در این مقاله سعی شده است تا ضمن انطباق بین مسائل ژئوپلیتیک انسان محور و واقعیت¬های جغرافیایی، بر پیامدهای ناشی از عدم پذیرش حاکمیت و محدودیت¬های جغرافیایی در سیاست¬های کشورها پرداخته شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می¬دهد که جغرافیا یکی از با ثبات¬ترین عوامل قدرت یک ملت است و تکذیب حقایق جغرافیا و عدم پذیرش این نقش صدمات جبران ناپذیری را بر حاکمیت کشورها و کره خاکی فراهم ساخته و باعث تشدید انتقادهای کنونی می¬شود.
۲۲۷۹.

تبیین و تحلیل ماهیت و کارکرد میان رشته ای فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه تعلیم و تربیت رویکرد میان رشته ای نقد آراء Interdisciplinary

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تعلیم و تربیت
  2. حوزه‌های تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
تعداد بازدید : ۲۹۳۲ تعداد دانلود : ۱۵۵۶
ز مباحث مطرح در نظام های آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشته ای» است. مطالعات میان رشته ای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارت ها در رشته های مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزله ی یکی از حوزه های معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشته ای زمانی است که نتایج و یافته های آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حل های معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میان رشته ای را زمانی می توان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشته ها، تجارب و ظرفیت های معرفتی، مهارتی و روشی رشته های مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میان رشته ای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشته های دیگر و در چه زمینه های (تئوریکی و یا عملی) می تواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.
۲۲۸۰.

اخلاق در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق اخلاق معماری اخلاق مهندسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸۵ تعداد دانلود : ۱۶۹۷
زمینه: با توجه به ارتباط و تاثیر ممتاز معماری در زمینه های مختلف انسانی از قبیل فرهنگ، روانشناسی، جامعه شناسی و غیره رعایت معیارهای اخلاقی در طراحی معماری ضروری است. درعین حال، معماری به عنوان یک حرفه و داشتن جنبه مهندسی باید تابع مقررات اخلاق حرفه ای و مهندسی باشد. اخلاقیات معماری در دو زمینه هنری و فناورانه آن قابل بررسی است.روش کار: روش کار بر مبنای بررسی فلسفه اخلاق و مشترکات اخلاقی بین مکاتب و ارتباط آن با اخلاق حرفهای معماری میباشد. همکاری مشترک بین فیلسوفان اخلاق و معماران به عنوان روش مناسبی برای استخراج اصول اخلاقی معماری پیشنهاد میشود. در نتیجه این همکاری دو نوع ارزشهای اخلاقی جهانی و بومی قابل استخراج میباشد. نقش معمار در رعایت معیارهای توسعه پایدار و احترام به محیط زیست به عنوان ارزشهای بین المللی اخلاق مهندسی معماری تشریح میشود. در این پژوهش، مقایسه آموزش معماری نوین و سنتی و تاثیر آن در اخلاقیات بررسی شده و الگوپذیری از معماری سنتی به عنوان روشی مناسب برای تدوین مقررات اخلاقی حرفه معماری پیشنهاد میشود.نتیجه گیری: نتیجه اینکه به دلیل ماهیت خاص رشته معماری و تاثیر آن در اجتماع، تدوین مقررات اخلاقی حرفه معماری به صورت مستقل از سایر رشته های مهندسی ضروری است. با توجه به اهمیت آموزش در گسترش ارزشها، ادای سوگند نامه معماری برای فارغ التحصیلان و تدوین سرفصل مخصوص درس اخلاق معماری در دانشگاهها پیشنهاد میشود. در این راستا الگوپذیری از اخلاقیات معماری سنتی بسیار کارساز بوده و در نهایت استفاده از اصول اخلاق معماری تدوین شده در بازنگری یا تدوین قوانین معماری برای استفاده کارشناسان حقوقی این رشته مفید خواهد بود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان