فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۵۴۱ تا ۸٬۵۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
57 - 82
حوزههای تخصصی:
بیشترین حجم روایت های عرفانی در ادبیات فارسی به مثنوی اختصاص دارد که سبب شده از توانش قالب های روایی دیگر و تمایل عرفا به قصه گویی در آن قالب ها غفلت شود. همین امر نشانه ضرورت پژوهش های جدید است که توانش قالب های دیگر شعری و ویژگی های هریک از این قالب ها را بررسی کند. یکی از کارکردهای مهم قصه گویی نزد صوفیه، بیان تجربه های روحی در قالب روایتی کوتاه است. عرفای قصه گو برای انتقال تجارب شهودی خود که فشردگی و برق آسایی از خصیصه های وحدانی آن است، در پی قالبی شعری اند که روایت متراکم شهودشان را در نهایت ایجاز و به صورتی یکپارچه بازنمایی کند. رباعی، یکی از کهن ترین قالب های ادب فارسی، با توجه به ویژگی های ساختاری اش، علاوه بر نمایاندن وحدت و یکپارچگی، گذرابودن تجارب روحانی عرفای رباعی سرا را نشان می دهد. در این پژوهش، که به روش توصیفی تحلیلی و از منظر حضور عناصر روایی بر مختارنامه عطار نوشته شده، دریافتیم در 261 رباعی روایی مختارنامه (از مجموع 2279 رباعی)، بیش از قالب های قصه گویی دیگر، وحدانیت تجارب عرفانی راوی، در فشرده ترین شکل و با درهم تنیدگی و جدایی ناپذیری فرم و محتوا نمایش داده شده است. شخصیت های اصلی رباعی های روایی، عاشق (عارف) و معشوق است و از آنجا که روایت در ناخودآگاه عارف رخ می دهد، مکان و زمان غالباً مبهم و کلی بیان می شود. عطار، در رباعی روایی، با بهره گیری از تخیل و شاعرانگی، میان تجربه و تعبیر عرفانی ارتباط برقرار کرده است و صورت خام روایت تجربه خود (داستان) را به صورت هنری آن (پیرنگ) بدل می کند.
بازنگری در تاریخ استقلال فن بدیع در بلاغت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از پژوهش گران معاصر بلاغت بر این باورند که علم «بدیع» را سکاکی از علم بیان جدا کرد و بدرالدین بن مالک آن را به عنوان «فن» نامید. این روایت نمی تواند بازتاب درستی از حقیقت باشد؛ چرا که روند استقلال این علم دست کم دو قرن پیش از سکاکی آغاز شده بود. علی بن خلف کاتب (ح 427 ق) با جدا کردن تشبیه و استعاره از بخش «بدیع»ِ کتابِ خود یکی از گام های اساسی را در این باب برداشته بود. در واقع علت این جدایی به این سبب بود که استعاره در کتاب های مشهور بلاغت به دو مبحثِ نامرتبط تعلق داشت؛ از یک سو آن را تحت جنس «مجاز» می دانستند و از سویی دیگر آن را به چشم یک صنعت بدیعی می نگریستند. در قرن ششم مطرزی خوارزمی (ف 610 ق) نخستین کسی بود که از این دوگانگی پرسش کرد و به صورتی قاطع استعاره و تشبیه و تمثیل را از قلمرو بدیع خارج نمود. در حوزه منطق نیز مبحث مجاز تحولاتی را از سرگذراند و با ابتکار ابن سینا به بخش «تصورات» و «مبحث الفاظ» راه یافت و در قرن ششم عملاً به مبحثی مستقل تبدیل شد؛ بنابراین سکاکی و ابن مالک در واقع میراث دارانی بودند که عملاً فقط میوه جدایی علم بدیع از علم بیان را، چیدند. این مسئله نباید ما را به داوری نادرست در خصوص سهم کسانی که در این ماجرا نقشی اساسی داشتند وادارد. هدف از این تحقیق، اصلاح تاریخ بلاغت اسلامی است.
درباره انتساب عجائب الدنیا به ابوالمؤید بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلچینی از دیرینه ها: دو نمونه از نخستین اظهارنظرها درباره رمان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آداب مکالمه انسان با خدا بر اساس مدل ارتباطی دیوید برلو و نظریه یاکوبسن (با تکیه بر آثار منثور عرفانی تا قرن هفتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تفکر دینی و عرفانی، ارتباط گفتاری بین انسان و خالق جایگاه ویژه ای دارد. خداوند در ایجاد این ارتباط پیش قدم است. هر دو سوی رابطه، گاهی نقش فرستنده و گاهی نقش گیرنده را دارند. در این تحقیق به بررسی راه های ارتباط گفتاری انسان با خدا در قالب نماز، دعا، مناجات و آداب مرتبط با آن پرداختیم. ابزارهای لازم برای برقراری ارتباط کلامی همچون شنیدن و نقش حرکات بدن در تکمیل و تقویت ارتباط گفتاری؛ شیوه های ارتباط گفتاری خدا با بندگان در قالب وحی و اللهام و جز آنها در عرفان و تصوف از موضوعات این مقالله است. در ارتباط گفتاری انسان با خدا در نماز خواندن، شیوه گفت وگو و نوع حرکات از سوی خدا برای انسان تعیین شده است، اما در دعا و مناجات، انسان شیوه گفت وگو را با تکیه به آیات و احادیث و حال درونی خود انتخاب می کند. در این پژوهش، برای تحلیل ارتباط کلامی انسان با خدا از نظریه های جدید درباره ارتباط گفتاری مانند نظریه یاکوبسن و مدل ارتباطی دیوید برلو استفاده کردیم.
کانونی سازی در اشعار روایی نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
93-108
حوزههای تخصصی:
نیما یوشیج یکی از شاعران معاصر است که در میان اشعار دیوان او صد و هفتاد و یک شعر از تکنیک کانونی پردازی روایت به طور کامل بهره برده است. هدف اصلی این پژوهش کشف و شناخت انواع کانونی سازی در این اشعار بر اساس موقعیت کانونی ساز و میزان تداوم کانونی سازی است. بدین منظور اشعار روایی نیما یوشیج با روش توصیفی - تحلیلی بررسی شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از منظر موقعیت کانونی ساز در اغلب شعرهای روایی نیما، کانونی ساز با چشم اندازی تمام نما، تمام امور را کانونی سازی می کند. اغلب اشعار تحت سیطره ی راوی-کانونی ساز بیرونی است. در بیشتر این اشعار، دانش نامحدود راوی-کانونی ساز بیرونی، کردار و گفتار و پندار دیگران را به نمایش می گذارد. بیشتر اشعار روایی نیما دارای مولفه عاطفی جانبدارانه و درون نگر است. اغلب اشعار روایی نیما، بستری شده اند، برای بیان عقاید راوی که با چشم اندازی غالب نمایش داده می شود. از منظر میزان تداوم کانونی سازی در این اشعار این نتیجه حاصل شد که بیشتر اشعار روایی نیما از کانونی سازی ثابت برخوردار هستند و راوی آن ها واحد است و تا پایان روایت تغییر نمی کند.
بررسی ابیات تازه و منسوب به رودکی سمرقندی در فرهنگ لغت حلیمی (شرح بحر الغرایب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میدان گسترده ادبیات فارسی، بزرگانی مانند میرزایف و براگینسکی و سعید نفیسی، پیش از سایر پژوهشگران، درباره اشعار رودکی (پدر شعر پارسی) پژوهش کردند. انان با تامل های شایسته خود در جمع اوری اشعار رودکی، زمینه را برای پژوهش های دیگر درباره شعر این شاعر فراهم کردند. با توجه به نقل بسیاری از اشعار رودکی در فرهنگ های لغت و دسترسی نداشتن این بزرگان به برخی از این فرهنگ ها، همچنین وجود ابیات نو، ضبط های متفاوت و انتساب های برخی ابیات رودکی به شاعران دیگر و برعکس، یکی از این فرهنگ های لغت در این پژوهش بررسی می شود. این اثر، فرهنگ شرح بحر الغرایب یا لغت حلیمی است. نگارندگان با استفاده از دو نسخه خطی این فرهنگ، به متن کامل تری از انچه علامه نفیسی استفاده کرده است، دست یافته اند. در این پژوهش با نقل برخی از این شواهد، سه بیت تازه منسوب به رودکی معرفی خواهد شد و با تکیه بر فرهنگ نامبرده، درباره انتساب برخی از ابیات به این شاعر، در تصحیح های مختلف از دیوان او، بحث می شود.
کهن الگوی عشق در نما یشنا مه سلطان مار بهرام بیضا یی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یون گ در مکت ب روان شناسی خود، محتوا و درون مایه ناخودآگاه جمعی را که نالگ و می داند . عشق یکی ازبرجسته ترین کهن الگوهای روان بشر است که از دیرباز، ذهن انسان را به خود مشغول ساخته است، اساطیر و متون ادب فارسی ، عرص ه وس یعی از جل وهه ای کهن الگو ی عشق به شمارمیآیند؛ نمایشنامه سلطان مار اثر بهرام بیضایی که یک اثر اسطوره ای و عاشقانه است، داستان عشق خانم نگار و سلطان مار را روایت می کند که دو قهرمان اصلی نمایشنامه از طریق فرافکنی، ویژگی ها و حالات روانی دنیای درون خود را در دنیای بیرون مجسم می کنند . در این پژوهش با بهره گیری از روشتوصیفی–تحلیلی ضمن تحلیل کهن الگوی عشق در نمایش نامه سلطان مار دیگر کهن الگوهای یونگی نیز تفسیر شده است زیرا جلوه های آنیما و آنیموس در خلال مفهوم کهن الگوی عشق با دیگر کهن الگوها و نمادهای روانشناسانه تلفیق یافته است . قهرمانان این نمایشنامه با اکسیر عشق برسایه پیروز می شوند و نقاب های خود را کنار می گذارند و به فرایند فردیت و کمال دست می یابند
تأملی بر کارکرد معنایی و بلاغی تلمیح در غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلمیح به عنوان یکی از شگردهای بلاغی که هم در حوزه موسیقی معنوی و هم جزو مجموعه تصویر قابل بررسی است، همواره نقشی مهم و مؤثر در القای عواطف و آفرینش تصاویر ادبی؛ بخصوص در حوزه شعر داشته است. ویژگی قابل توجه تلمیح آن است که به عنوان یک شیوه فرمی برای تبیین ذهنیات، می تواند اَشکال بلاغی دیگری را نیز در بطن خود جای دهد و بدین ترتیب، هم جنبه مخیل سخن را قوت بخشد و هم بُعد القایی آن را برجسته سازد. براساس همین اهمیت، هدف مقاله حاضر، بررسی جلوه های کارکرد معنایی و بلاغی تلمیح در غزلیات سعدی است که با روش توصیفی- تحلیلی انجام می گیرد و به شناختن بخشی دیگر از عواطف و اندیشه های سعدی و ظرایف زیباشناختی غزل او می انجامد. یافته های این تحقیق حاکی از آنند که برجسته ترین گونه های تلمیح در غزل سعدی عبارتند از: اشارات و قصه های قرآنی- روایی؛ به ویژه ماجرای پیامبران، تلمیحات تاریخی- داستانی(ماجراهای عاشقانه ای که جنبه داستانی آن ها غالب است) و اشارات اساطیری- حماسی. سعدی انواع تلمیح را به ترتیب در فضای موضوعی- معنایی عاشقانه، عارفانه و تعلیمی- اخلاقی به کار می برد. هر یک از این گروه های محتوایی، شامل جزییاتی متنوع هستند که در متن به آن ها خواهیم پرداخت. بارزترین قالب های فرمی- بلاغی سعدی در جریان کاربرد انواع تلمیح نیز عبارتند از: تشبیه؛ به ویژه اضافه تشبیهی، نماد (کلیدواژه های تلمیحی- نمادین) و ایهام؛ بخصوص از نوع تناسب.
حیرت عصیانی اعصار (اعتراض و عصیان خیامی در شعر م.امید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأملات یا اندیشه های خیامی از زمان رودکی تا دوره ی معاصر در شعر فارسی رواج داشته است. شک و پرسش های فلسفی، اعتراض و عصیان، تأکید بر ناپایداری عمر و ناگزیری مرگ، استحاله و دعوت به اغتنام فرصت و شادخواری در تمامی دوره های ادبی، کم و بیش دیده می شود؛ با این حال به دلیل توجه خاص خیام به این اندیشه ها، از آنها با عنوان تأملات خیامی یاد می شود. تأملات خیامی در اندیشه، شخصیت و شعر مهدی اخوان ثالث جایگاه ویژه ای دارد. نارضایتی اخوان از اوضاع نابسامان جامعه در دوره ی پهلوی دوم، به ویژه در دهه ی سی، زمینه ساز عصیان فلسفی او می گردد و نهایتاً گله ی شاعر از تقدیر، اعتراض و عصیان فلسفی را به ویژه در مرثیه های اخوان پدیدار می نماید. با این حال، اخوان در بسیاری موارد نسبت به خیام لحنی صریح تر، تندتر و تلخ تر دارد و اعتراض ها، شکایت ها و عصیان های فلسفی او گاه یادآور شطحیات برخی عرفاست. مقاله ی حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی بر آن است تا با تأملی در سروده های اخوان، طی دوره های گوناگون زندگی اش، اعتراض و عصیان خیامی و زمینه های آن را در دو بخش سیاسی اجتماعی و فلسفی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
بررسی آموزه های تعلیمی اخلاقی در شعر دوره قاجار با تکیه بر دیوان محمدتقی سپهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
109-146
حوزههای تخصصی:
دوره قاجار دوره ای سرشار از رخدادهای اجتماعی و سیاسی است. شاهان قاجار، شاعران مدیحه سرا و شعر مدحی را پروپاگاندای دربارهای خود قرار دادند. شاعران نیز برای پسند خاطر شاهان، به پیروی از شاعران سبک خراسانی، به مدیحه سرایی روی آوردند. آموزه های تعلیمی در شعر عصر قاجار را می توان به دو موضوع کلی تقسیم کرد: یکی شعر آیینی که بیشتر در ذکر مناقب پیامبر اسلام (ص) و ایمه شیعه (ع) است، و دیگری آموزه های اخلاقی تعلیمی که به شکل پند و اندرز و تحت تأثیر آموزه های ادب تعلیمی پیشینیان (سنایی، عنصری، خاقانی، انوری و ناصر خسرو) سروده شده اند. دیوان اشعار پنج نفر از شاعران این عصر، سپهر لسان الملک، سروش، قاآنی شیرازی، وصال و صبای کاشانی از نظر توجه به ادب تعلیمی قابل بررسی است. پرکاربردترین مضامین در دیوان شاعران دوره قاجار به ترتیب عبارت اند از: دعوت به توحید و خداشناسی، اهمیت فضل و دانش، دعوت به صداقت و راستی، دعوت به شادی و امیدواری، دعوت به وفاداری، بیزاری از ناکسان و دون همتان، نفی دلبستگی به دنیا، یادآوری مرگ، برتری عشق بر عقل، دعوت به انسانیت و تحمل سختی ها، تعمیر ضریح و بقعه های امامان و امامزادگان، شکایت از روزگار، گلایه از بی توجهی به فضل و دانش، و خودشناسی. یکی از شاعران و نویسندگان این عصر، محمدتقی سپهر لسان الملک (صاحب تاریخ ناسخ التواریخ ) است که مضامین تعلیمی و اخلاقی دیوانش شایان توجه است. در این پژوهش، سعی شده با روش توصیفی تحلیلی، به آموزه های تعلیمی اخلاقی دیوان سپهر پرداخته شود تا مشخص گردد این آموزه ها در شعر دوره بازگشت چگونه بازتاب یافته است.
بوف کورصادق هدایت و خیزاب های ویرجینیا وولف: روایت روایت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت، متفکر و هنرمندی بر آشوبنده، نا بهنگام، پی افکن و نویسنده ای صاحب سبک بود. به جریت می توان گفت که بوف کوراو درنیم قرن اخیر بیش ازهراثرادبی ایرانی دیگری مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته و هر روز منتقدان ابعاد تازه ای از این اثر را هویدا می کنند. آنها ابعاد سورریالیستی، سمبولیستی، اگزیستانسیالیستی، ناسیونالیستی، اکسپرسیونیستی و متافیزیکی این اثر را تجزیه تحلیل کرده اند. از دیدگاه ادبیات تطبیقی، از تاثیر پذیری هدایت از شوپنهاور، ژان پل سارتر، گی دو موپاسان، ژرار دونروال، فرانتس کافکا و دیگر ادیبان هم از بعد محتوایی و هم از بعد ساختاری قلم فرسایی ها شده است. پژوهش حاضر تاثیر پذیری و اشتراکات انکار ناپذیر و درعین حال کشف نشده ی بوف کور از رمان خیزابها ی ویرجینیا وولف را مورد نقد و موشکافی قرار می دهد. در این پژوهش، ارتباطات بینا متنی بوف کور با خیزابها از بعد مضمونی واکاوی شده و در این راستا پژواک یکی از مهمترین مضامین رمان خیزابها یعنی روایت زدگی در بوف کور رد یابی می شود. بر اساس تطبیق متنی نشان داده می شود که چطور برخی از جملات بوف کورشباهت خیره کننده ای به جملات کلیدی رمان خیزابها دارند.
مقایسه داستان «چهار مرد هندو» از دفتر دوم مثنوی با روایتی شفاهی از داستان «دختران لکنت دار و خواستگار» در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان «دختران لکنت دار و خواستگار» ازجمله داستان های فولکلوری است که در فهرست دسته بندی آرنه تامپسون با شماره 1457به ثبت جهانی رسیده است. این داستان در کتاب کوچه احمد شاملو در مدخل «تیس، تیس، مدسینا» و نیز در کتاب قصه های مردم فارس و فرهنگ افسانه های مردم ایران ثبت شده است. از این داستان روایتی شفاهی در استان ایلام زبانزد است که از نظر ساختار داستانی به ویژه شخصیت پردازی و پیام داستانی با اصل مکتوب آن تفاوت دارد و آن را به داستان «چهار مرد هندوی» مثنوی بسیار نزدیک کرده است. جالب توجه آنکه داستان «چهار مرد هندو» نیز با اصل مکتوب آن در مقالات شمس تبریزی از نظر ساختار داستانی و به ویژه شخصیت پردازی و پیام داستانی تفاوت دارد. این مقاله بر آن است تا با مقایسه ساختار و محتوای این دو داستان، تطابق نعل به نعل آن ها را نشان دهد و از این طریق نمونه ای از تأثیر مولوی بر ادب عامه را بیان کند.
نقش خواهر داماد در باسنک های آیین ازدواج هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم خرداد و تیر ۱۳۹۷ شماره ۲۰
195-224
حوزههای تخصصی:
آیین ازدواج در استان هرمزگان خلاف مشابهت هایی که با مراسم عروسی دیگر اقوام ایران دارد به لحاظ مراسم جشن و چگونگی انجام آن تفاوت هایی دارد. یکی از این تفاوت ها خوانش مرتب باسنک (واسنک) در مراحل مختلف ازدواج توسط زنان و در بعضی از موارد توسط مردان است که البته بسامد خوانش زنان بسیار بالاتر از خوانش مردان است. این مقاله به شیوه تحلیل محتوا و با ابزار مشاهدات عینی و مصاحبه به بررسی باسنک ها و نقش خواهر داماد در هرمزگان می پردازد. باسنک های هرمزگان بیشتر جنبه مذهبی دارد و توسط اطرافیان عروس و داماد خوانده می شود. دو نفر از خوانندگان باسنک ها خواهر و مادر دامادند. نتایج حاصل این پژوهش نشان می دهد خواهر داماد حضور پررنگ تری در باسنک (واسنک)ها دارد؛ اما مادر داماد نیز هرگاه مهمانان با کمی و کسری در مراسم ازدواج به خصوص در مراحل پذیرایی مواجه شوند در باسنک ها حضور دارد که به صورت اعتراض و طنز مخاطب قرار می گیرد. این مقاله به بررسی هفتاد باسنک در هرمزگان می پردازد که در 16 مورد خواهر داماد نقش مستقیم دارد. اشعار باسنک در هرمزگان بیشتر در وزن های فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و مستفعلن فعولن و یا مفاعلین مفاعیلن فعولن و چند وزن دیگر سروده شده است، البته به دلیل شفاهی و عامیانه بودن اشعار مشکل وزن و قافیه در تعدادی از آن ها دیده می شود.
همزاد و جلوه های آن در باور قوم لک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم خرداد و تیر ۱۳۹۷ شماره ۲۰
226-250
حوزههای تخصصی:
همزاد با تمام ابعاد و جلوه های متنوعش یکی از کهن ترین باورها در میان ملل مختلف جهان است. این عنصر که در اساطیر ریشه دارد، به شیوه های گوناگون در باور و اعتقادات مردم جهان به حیات خود ادامه داده و در برخی موارد، متناسب با دانش بشری، تغییر شکل و ماهیت داده است. از یک منظر، باور به وجود همزاد، نشیت گرفته از ترس از مرگ و میل به زنده ماندن است. همزاد به صورت هایی همچون سایه، دوقلویی، جفت جنین و تصویر در آب یا آینه، از منظر روان شناسی، اسطوره، پزشکی، قصه و... قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا مباحثی درباره همزاد در ایران و جهان ارایه خواهد شد، سپس به بازتاب آن باورها در فرهنگ قوم لک پرداخته می شود که یقیناً ادامه و بعضاً همان اعتقادات موجود در بین دیگر اقوام ایران و جهان است. بنا به دلایل فراوان، می توان گفت که باور به همزاد هنوز در برخی از مناطق لک نشین و در بین سال خوردگان اعتبار ویژه ای دارد و از اعتقادات خدشه ناپذیر آنان محسوب می شود؛ اگرچه در بین نسل جوان و تحصیل کرده دیگر خرافه ای بیش نیست. این پژوهش، بر پایه مطالعات کتابخانه ای میدانی و به روش توصیفی تحلیلی و در برخی موارد با تکیه بر اظهارات شفاهی، انجام شده است.
جستاری در تعامل فرهنگ عامه و معماری : بازتاب معماری بومی در فضاسازی ادبیات شفاهی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی بازتاب جلوه های متأثر از باورها، آداب و رسوم و زندگی عموم مردم در تعامل با جامعه و محیط طبیعی است. از سویی دیگر معماری بومی توسط مردم با انطباق بر روش ها و سنت های محلی پدید آمده و دارای ریشه-های مشترک با فرهنگ عامه است. هدف از این مقاله مطالعه ادبیات شفاهی و فولکلور آذری و تحلیل پیوندهای آن با معماری بومی است. با این هدف، بیش از 2500 نمونه از سروده های آذری به شکل دو بیتی ها، چیستانها و ضرب المثلها مورد مطالعه قرارگرفته اند و نمونه هایی که به وصف معماری بومی پرداخته اند بررسی شده اند. سپس بر پایه برداشتهای میدانی چند روستای منتخب، بازتاب خصوصیات معماری بومی روستایی از جنبه منظر، بافت پلکانی و فضاهای جمعی، خانه ها، و ساختار و جزییات در فضاسازی سروده ها تحلیل شده است. در جمع بندی یافته ها، فضای خانه به عنوان قلب زندگی دارای بیشترین فراوانی در میان سروده ها را داشته و تمامی اجزای آن در فضاسازی ادبیات شفاهی منعکس شده است. این مقاله در انتها با نقد کالبد بی هویت جدید روستا و کمرنگ شدن حافظه عامه نسبت به سروده های شفاهی، چنین نتیجه میگیرد که نگرش یکپارچه نسبت به فرهنگ عامه، مظاهر مختلف آنرا به هم پیوند میزند تا تعلق خاطر متقابل مردم که سبب پایداری فرهنگ اقوام ایرانی از جمله منطقه آذربایجان شده است همچنان ادامه یابد. این تحقیق به روش کیفی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی زمینه ای صورت گرفته است.
نقش مطالعات فرهنگی در تحلیل کارکرد زبان مخفی در دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری هرگونه ی زبانی جدید ناشی از برآورده سازی نیاز انسانی است؛ در دهه ی هشتاد در گفتار روزمره ی مردم واژگان تیره و به اصطلاح مخفی/ اینترلاتی رواج یافت که تابوهای دینی، سیاسی و جنسیتی را هدف گرفت و با مسایل دنیای مدرن به شکل فراگیر در هم آمیخت. تبیین دلایل شکل گیری زبان مخفی، یافتن هواداران بسیار در فضاهای مجازی ؛ به ویژه جوانان و تحلیل موضوعی آن در مطالعات فرهنگی قابلیت بررسی و تحلیل دارد ؛ زیرا گرایش فرهنگ نویسی در زبان شناسی کاربردی تنها به داده های مدخلی درون فرهنگ نظر دارد و به زمینه های تاریخی، اجتماعی، سیاسی و ... متن توجهی نمی کند، اما مطالعات فرهنگی با رویکرد بینارشته ای و هم سنگ نگری زبان رسمی و عامیانه، فضا را برای رونمایی از این زبان در مجامع و نهادهای رسمی باز می کند. این مقاله می کوشد با روش تحلیل محتوا از نوع کیفی، پنج منبع از کتاب ها و فرهنگ هایی که بسامد لغات زبان مخفی در آن زیاد است را تحلیل زبانی – موضوعی می نماید. براساس یافته های پژوهش، گسترش اوقات فراغت، ورود فناوری اطلاعات، پیشرفت تکنولوژی و در پی آن امکان گمنام ماندن نویسندگان در فضاهای مجازی و گسترش ادبیات عامه پسند، نقش مهمی در شکل گیری و گسترش زبان مخفی در دهه ی هشتاد داشته است و فارغ از نگاه های سوگیرانه، بررسی علمی و افزودن برخی واژگان غیرتابویی زبان مخفی به زبان معیار می تواند به باروری و تقویت زبان فارسی کمک کند.
گفتمان «شعوبی» در آراء ناصرخسرو قبادیانی (بر اساس الگوی تحلیل گفتمانی لاکلا و موفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
193 - 222
حوزههای تخصصی:
لاکلا و موفه با بازخوانی نظریه های متفکرانی مانند زبان شناسی سوسور، ساختارگرایی التوسر و پساساختارگرایی دریدا و...، نظریه گفتمان خود را در سال 1985 میلادی در کتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی بسط دادند. نظریه گفتمان در دهه های اخیر برای فهم پدیده های اجتماعی و چگونگی تحول آن ها در حوزه های مختلف علوم انسانی کاربرد وسیعی یافته است. شعوبیه یکی از مهم ترین جنبش های تاریخ ایران واکنشی در برابر سیادت حاکمیت غیرایرانی بر ایرانیان بود که دارای سوگیری های فرهنگی سیاسی و اجتماعی است. این مقاله گفتمان شعوبی را در اشعار ناصرخسرو بر مبنای تحلیل گفتمانی «لاکلا و موفه» بررسی می کند. بنابراین چگونگی و چرایی مبارزات ایرانیان در بستر خیزش شعوبی به ویژه در روزگار ناصرخسرو روشن می شود. گفتمان شعوبی در آراء ناصرخسرو با دال های فردیت، اختیار، خردگرایی، روش تأویل و قداست زدایی پیرامون اصالت انسان مفصل بندی می شود. در این دیدگاه، حاکمیت سیاسی سلاطین سلجوقی و نظام عقیدتی خلفای عباسی را به عنوان غیرهای گفتمانی، حاشیه رانی می کند و برای حل بحران های هویتی در تلاش است که پیشینه تاریخی ایرانی را برجسته سازی کند. نظریه رهایی، حاکمیت ایرانی و پیروی از مذهب اسماعیلی را به عنوان اسطوره معرفی می کند. سوژه فردی آزاده و داناست که گفتمان شعوبی را پیش می برد.
سهراب، سرخاب، سوخرا، سهروی: سرگذشت یک نام ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: