مطالب مرتبط با کلیدواژه

سکاکی


۱.

ریشه یابی مبانی علم ارتباطات در دانش بلاغت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارتباطات بلاغت ابن سکاکی تمدن اسلامی گیرنده پیام پیام دهنده عناصر ارتباطی مخاطب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۰۸
در این مقاله با مقایسه دیدگاههای صاحبنظران علوم بلاغی و تعریف هایی که از آنان ‘ به ویژه از سکاکی ‘ بر جای مانده است با نظران و مدل های ارتباطی که توسط بنیانگذاران دانش ارتباطات در قرن بیستم ارائه گردیده در می یابیم که این دیدگاهها بسیار به یکدیگر نزدیک اند و عناصر اصلی مدلهای ارتباطی مانند : پیام دهنده و پیام گیرنده و پیام و حتی ابزار پیام رسانی در تعریف هایی که از دانش بلاغت ارائه گردیده یافت می شود . افزون بر این با تأمل در دیدگاههای متقدمان به این نتیجه میرسیم که آنچه تا قرن هفتم و هشتم در زمینه بلاغت عرضه شد ‘ می توانست منشأ شکل گیری دانش ارتباطات باشد و دانش بلاغت از استعداد کافی برای ورود به عرصه های جدیدی چون ارتباطات برخوردار بود . اما چرا دانش بلاغت در مسیر تحول خود متوقف گردید و دانش ارتباطات قرنهاپس ازسکاکی وبی ارتباط باپیشرفتهای مسلمانان دردانش بلاغت ‘ توسط اروپاییان پدیدآمد ؟این سؤال در حد مجال مقاله بررسی شده و پاسخهایی د رخور آن داده شده است .
۲.

استعاره در آرای جرجانی و سکاکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره روش ها سکاکی تعاریف جرجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۴ تعداد دانلود : ۱۵۷۱
استعاره یکی از مهم ترین ابواب علم بیان، دست کم در معنای کلاسیک آن، به شمار می آید. تعریف استقراریافتة امروز آن، که مبتنی است بر مجازی که علاقة آن مشابهت باشد، حاصل تلاش بزرگ مردانی چون عبدالقاهر جرجانی و ابویعقوب سکاکی است که توانستند این نظریه را در بلاغت اسلامی پایه گذاری کنند و تکوین دهند. نظریة استعارة جرجانی که ماهیتاً حاصل ژرف نگری در آثار پیشینیان اوست نشان دهندة بینشی کارکردگرا به استعاره است. دید قرآن شناسانة بلاغت نویسان نخستین، که جرجانی را می توان آخرین حلقة این طیف از محققان دانست که با نگاهی ویژه به قرآن به بررسی مسائل بلاغی می پرداختند، باعث می شد تا از اجزای زبان توقع ایفای نقش های مهم در قرائت آیات قرآن، و به طور کلی، متون ادبی داشته باشند. نظریة استعارة جرجانی پس از رسیدن به سکاکی در مفتاح العلوم به رغم دقت زیاد و داشتن چهارچوب مستحکم بازتابی دیگر دارد؛ نگرش ادیبانة سکاکی باعث می شود تا لزوم درنظرگرفتن کارکرد برای استعاره به دست فراموشی سپرده شود، حال آنکه جرجانی با بینشی عمیق به نقش اجزای زبان در متن دقت می کند. مقایسة آثار جرجانی و سکاکی با یکدیگر نشان می دهد که این دو، نه تنها در این مورد اخیر، بلکه در موارد دیگری نیز اختلافاتی دارند. پژوهش حاضر به بررسی این اختلافات خواهد پرداخت و اختلاف این دو را در تعریف، ماهیت، و روش برخورد با استعاره نشان خواهد داد.
۳.

گزارش اشکالات خطیب قزوینی بر آراء دانشمندان متقدّم و معاصر خود در علم معانی با تکیه بر رُبع اوّل کتاب الایضاح فی شرح تلخیص المفتاح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بلاغت ایضاح علم معانی خطیب قزوینی سکاکی جرجانی زمخشری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۶۲۵
کتاب الإیضاح فی شرح تلخیص المفتاح اثر طبع «خطیب قزوینی» از معارف قرن 7 و 8 هجری قمری از معمول ترین متون تعلیمی و تحقیقی در علم بلاغت است که بیش از هفت قرن بر فراز قلل رفیع این دانش هَل مِن مُبارز می زند. در این نوشتار ضمن تعریفی کوتاه از خطیب قزوینی و اثر گرانقدر او، ایضاح، اشکالاتی را برمی شمریم که او در محدوده علم معانی تا ابتدای باب قصر و حصر بر متقدمان و معاصران خود مطرح می کند.
۴.

بازنگری در تاریخ استقلال فن بدیع در بلاغت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ استقلال علم بدیع منطق استعاره کاتب مطرزی سکاکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۸ تعداد دانلود : ۳۸۳
بسیاری از پژوهش گران معاصر بلاغت بر این باورند که علم «بدیع» را سکاکی از علم بیان جدا کرد و بدرالدین بن مالک آن را به عنوان «فن» نامید. این روایت نمی تواند بازتاب درستی از حقیقت باشد؛ چرا که روند استقلال این علم دست کم دو قرن پیش از سکاکی آغاز شده بود. علی بن خلف کاتب (ح 427 ق) با جدا کردن تشبیه و استعاره از بخش «بدیع»ِ کتابِ خود یکی از گام های اساسی را در این باب برداشته بود. در واقع علت این جدایی به این سبب بود که استعاره در کتاب های مشهور بلاغت به دو مبحثِ نامرتبط تعلق داشت؛ از یک سو آن را تحت جنس «مجاز» می دانستند و از سویی دیگر آن را به چشم یک صنعت بدیعی می نگریستند. در قرن ششم مطرزی خوارزمی (ف 610 ق) نخستین کسی بود که از این دوگانگی پرسش کرد و به صورتی قاطع استعاره و تشبیه و تمثیل را از قلمرو بدیع خارج نمود. در حوزه منطق نیز مبحث مجاز تحولاتی را از سرگذراند و با ابتکار ابن سینا به بخش «تصورات» و «مبحث الفاظ» راه یافت و در قرن ششم عملاً به مبحثی مستقل تبدیل شد؛ بنابراین سکاکی و ابن مالک در واقع میراث دارانی بودند که عملاً فقط میوه جدایی علم بدیع از علم بیان را، چیدند. این مسئله نباید ما را به داوری نادرست در خصوص سهم کسانی که در این ماجرا نقشی اساسی داشتند وادارد. هدف از این تحقیق، اصلاح تاریخ بلاغت اسلامی است.
۵.

معانی و بیان؛ از آشنایی تا جدایی (بررسی آراءِ شارحان مفتاح العلوم در خصوص نسبت میان علم معانی و علم بیان در قرن هفتم و هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معانی بیان سکاکی شارحان مفتاح العلوم جدایی حداقلی و حداکثری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۶۵
در بسیاری از پژوهش های معاصر درباره تاریخ بلاغت مسلمانان، اغلب جدایی دو علم معانی و بیان را به ابویعقوب سکاکی (ف 626 ق) و بعضی به جرجانی (ف 471 ق) نسبت داده اند. ضعف بزرگی این تاریخ نگاری آن است که معمولاً حوادث فکری تاریخ را به یک شخص خاص منسوب می کند، حال آنکه پیدا است که هر حادثه ای در تاریخ علم امری تدریجی است و پدیدآمدنش امری یکبارگی و به دست یک فرد نیست. جدایی این دو علم نیز نه تنها از پیش از سکاکی آغاز شده بود بلکه تا چند قرن پس از او نیز به طول انجامید. بر همین بنیاد نگارندگان این مقاله بر آن شدند تا شرح جدایی این دو علم را از یکدیگر در قرن های هفتم و هشتم -یعنی پس از سکاکی- پی گیری کنند. با بررسی شرح های این دوره آشکار شد که یکی از شارحان مفتاح به نام قطب الدین شیرازی (ف 710 ق) در پی آن است که به جای پرداختن به تفاوت های این دو علم، بیشتر به شباهت ها و یکسانی های آنها بنگرد درحالی که هرچه به اواخر قرن هشتم نزدیک تر می شویم شارحان، بیشتر به تفاوت های این دو علم نظر می کنند. در واقع در اواسط و اواخر قرن هشتم، این نگرش شیرازی، با نقد چند تن از شارحان برجسته، روبه رو می شود. اهمیت این نقدها در آن است که زمینه ساز جدی تر شدن و در نهایت قطعی شدن جدایی این دو علم می گردد. در این مقاله کوشش خواهد شد تا تقابل این دو نظرگاه، یعنی هواداران جدایی حداقلی معانی و بیان و هوادران جدایی حداکثری این دو علم، به تفصیل بیان شود
۶.

معناشناسی نظم در تقدیم مسندالیه برای تخصیص وتقویت کلام از دیدگاه عبدالقاهر جرجانی ، سکاکی و ابن عاشور

کلیدواژه‌ها: مسندالیه تقدیم عبدالقاهر جرجانی سکاکی ابن عاشور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۱۸۴
زبان مهم ترین ابزارارتباط میان انسان ها برای بیان مفاهیم ذهنی است؛ از طرف دیگرهر زبانی دارای اسالیب معناشناسی خاص خود است که با گزینش کلمات درساختار جمله ودخل وتصرف درآنها بر روح وجان شنونده اثر می گذارد. دراین میان قرآن کریم به عنوان شاهکار ادبی، برترین الگوی بلاغت به شمار می آید. به طوری که تمام اسلوب های به کار رفته در آن را نمونه والای فصاحت و بلاغت می دانند.از سوی دیگرمعناشناسی ترکیب های بلاغی در قدیم و امروز همواره به عنوان یک ابزار بسیار مهم وکاربردی برای دریافت مقصود ذهنی متکلّم ومفاهیم زیبایی شناسی در یک متن ادبی مورد توجه و استفاده ادیبان بوده است. پژوهش حاضر به نقد و بررسی معناشناسی اسلوب تقدیم مسندالیه برای «تخصیص و تقویت کلام» می پردازد به طوری که نظریه بلاغی عبدالقاهر جرجانی را اساس قرار داده سپس آن را با آراء سکاکی در «مفتاح العلوم» و ابن عاشور در تفسیر «التحریر و التنویر» مقایسه کرده است. این اسلوب دارای اهمیّت ویژه ای در دریافت معنای ذهنی متکلّم است ونقش انکار ناپذیری در تبیین اعجاز بلاغی قرآن دارد و نشان می دهد که قرآن کریم برای بیان معانی و افزایش تأثیرگذاری در ذهن مخاطب از تعبیرهای تصویری بهره برده است. این پژوهش برآن است تا به معانی مجازی این اسلوب بر اساس آراءعلماء مذکور دست یابد و به شنونده کمک کند تا علاوه بر درک زیبایی این ترکیب ها ومعانی پنهان و اسرار آنها وجوه اشتراک و اختلاف دیدگاه این علماء بزرگ را در دریافت معنای حاصل از این تصرف بلاغی به خوبی درک نماید.