ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۸۸۱ تا ۷٬۹۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
۷۸۸۱.

اشارات و مضامین دستار و دستاربندی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادبیات فارسی پوشاک دستار دستاربندان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۱ تعداد دانلود : ۹۶۸
در ادب فارسی اقسام پوشاک نیز به مانند بسیاری از پدیده ها به صورت مکرر محل اشارات و مضمون سازی شده است. «دستار»، یکی از مصادیق بارز این امر است که شاعران به انحای مختلف به آن توجه نشان داده اند. بر این اساس این پژوهش مشخصاً در پی آن است تا ابتدا وجوهی از دستار که توجه ادبا را جلب کرده است، آشکار کند، سپس زمینه ها و دلایل اشارات متعدد به این سرپوش و علل کثرت مضامین مرتبط با آن را در آثار ادبی بنماید. این امر نه تنها جنبه های نهفته از فرهنگ البسه را می تواند آشکار کند بلکه دستاربندان، و احوال و منش آنها را نیز می تواند نمایان سازد. بنابراین، در این مقاله به روش کتابخانه و با توجه به دیوان شاعران و برخی متون دیگر، ابتدا اشارات دستار و مضمون های ساخته شده از آن استخراج، سپس هر یک، ذیل عناوین معین تقسیم بندی و به شیوه توصیفی تحلیلی بررسی شده اند. طبق بررسی های صورت گرفته، دستار از جنبه «نحوه بستن و قرار گرفتن در سر» و از حیثِ «ابعاد کمی و کیفی»، مکرر محل اشارات و مضمون آفرینی ها شده است. در نحوه بستن دستار و قرار گرفتن آن بر سر، اشارات و مضامین ناظر به دو نوع دستاربندیِ کلی، یعنی دستاربندی عام و دستاربندی خاص است. در دستاربندی عام و رایج، به پیچ و تاب های متعارف دستار و به نهادن اشیایی همچون مسواک، نامه و پول در میان آن پیچ و تاب ها توجه شده است. در حالت خاص دستاربندی نیز، اشارات و مضامین از اشکال بستن دستار، یعنی کج بستن، تَحت الحَنَکی بستن و آشفته بستن آن حاصل شده است. اما آنگاه که ابعاد کمی و کیفی دستار مورد توجه شاعران قرار گرفته، اشارات و مضامین بر آمده از اندازه، گرانی، جنس، رنگ، آرایش و دنباله های دستار بوده است. از آنجا که در ادب فارسی سخن از دستار عمدتاً ناظر به احوال و جایگاه اقسام دستاربندان، و نحوه مواجهه با آنهاست، می توان گفت زمینه اصلی توجه به وجوه مختلف دستار، و ایراد اشارات و ساختن مضامین از آن وجوه، در همین امر نهفته است. در واقع انتقادات گسترده به دستاربندان بویژه نفی و ردِ اهل صلاح و صاحب مناصبان آنها، عامل شکل گیری بخش عمده ای از توجهات به این سرپوش در پهنه ادب فارسی شده است.
۷۸۸۲.

خوانش هرمنوتیکی غزلی از مولانا با تکیه بر نظریه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فلسفی نظریه هرمنوتیکی(خوانش و دریافت متن) فهم زبان تاریخ مندی گادامر غزل مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۰ تعداد دانلود : ۴۸۳
هرمنوتیک تلاشی برای رسیدن به معنای متن و چگونگی فهم معنا از عناصر گوناگون جهان هستی با ارائه روش های مختلف است. گادامر یکی از نظریه پردازان معاصر علم هرمنوتیک است که آرا و اندیشه های او در این زمینه، نقطه عطفی در علم هرمنوتیک نو به شمار می رود. تاریخ مندی فهم، محوریّت زبان، نقش پیش داوری ها در فهم متن، گفت وگوی متن و مفسّر و امتزاج افق های دید، اصول اساسی رویکرد گادامر است که با تکیه بر آن، می توان متون را تفسیر کرد. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی، خوانش هرمنوتیکی یکی از غزلیات مولانا را با تکیه بر هرمنوتیک فلسفی گادامر ارائه داده است. به این منظور با تأکید بر ابیات رمزگونه و معنای حقیقی و فهم غزل، تفسیر و تأویلی ویژه نگاه خواننده عرضه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد فهم و تفسیر متن همواره با حالت تاریخی و زمانی همراه است و همین موضوع در تفسیر غزل مولانا نقش انکارناپذیری دارد. بررسی کارکرد ارجاعی زبان باعث شد معانی گوناگون زبان نمادین مولانا آشکار شود؛ گفتنی است به این معانی در علم هرمنوتیک همواره توجه شده است؛ به همین سبب باور داشته اند که ورای زبان، دنیای دیگری وجود دارد که در بخش امتزاج افق های دید و گفت وگوی متن با مخاطب از آن سخن می رود. اندیشه و تفکر عرفانی مولانا باعث می شود، مفسّر و مخاطبان در آغاز نسبت به غزل او پیش داوری هایی داشته باشند که به افق دلالت های معنایی و شناختی روزگار مفسّر وابسته است؛ همچنین نشان دهنده حدود کارایی سنّت فکری و فرهنگی ای است که مفسّر در آن به سر می برد.
۷۸۸۳.

Гендерная репрезентация эмоций в цикле А.С. Пушкина «Повести покойного Ивана Петровича Белкина, изданные А.П.»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Эмоция Номинация Описание Выражение Гендерная Репрезентация.

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۲۰۴
В статье рассмотрены эмоции (радость, горе, удивление, гнев, любопытство, стыд, чувство вины, страх), репрезентированные через образы персонажей цикла А.С. Пушкина «Повести покойного Ивана Петровича Белкина, изданные А.П.». В повествовании созданы и накладываются друг на друга две эмоциональных картины мира: авторская (мужская) и обобщенная (псевдомужская). В «Повестях Белкина» звучит и голос реального автора, скрытого за инициалами А.П., и голос нарратора Белкина, который пересказывает истории, услышанные им от других лиц (титулярного советника А.Г.Н., подполковника И.Л.П., приказчика Б.В., девицы К.И.Т). «Голос» Белкина, таким образом, – это неиндивидуальный, обобщенный голос всей провинции, формирующий обобщенную картину мира. В тексте «Повестей Белкина» практически отсутствуют номинации эмоций, умеренно представлены их выражения и широко – описания. Мужские эмоции репрезентированы как более интенсивные, чем женские. Преобладающей мужской эмоцией является гнев, преобладающей женской – страх. Это соответствует европейскому гендерному стереотипу.
۷۸۸۴.

Сравнительный анализ словообразовательных префиксов персидского дари и их русские эквиваленты(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Морфема Аффикс Префикс Значение Продуктивный Персидский Дари Русский Язык.

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۱ تعداد دانلود : ۲۶۶
В данной статье на примере лексического материала известного памятника письменности «Захираи Хорезмшахи» («Сокровищница Хорезмшаха») Сейид Исмаила Джурджани поставлена задача провести сравнительный анализ словообразовательных приставок языка персидского дари и их русских эквивалентов. Авторами статьи рассмотрены различные подходы изучения префиксального способа словообразования в двух анализируемых языках. Предметом специального исследования с точки зрения семантико-синтаксической специфики в двух языках явились префиксы, которые были подвергнуты частичному рассмотрению. При выделении значений авторами затрагивается проблема лексико-семантических особенностей приставочных глаголов. В процессе изучения были выявлены и проанализированы наиболее употребительные префиксы и их русские эквиваленты, выявлены их семантические сходства. Отмечается, что некоторые префиксы в ходе исторического развития персидского дари претерпели фонетические изменения. Некоторые префиксы, выступавшие ранее в качестве самостоятельных слов, со временем превратились в словообразовательную морфему.
۷۸۸۵.

کارکرد «وندها» در ترجمه ای آهنگین از دو جزء قرآن مجید

کلیدواژه‌ها: دستورتاریخی وندها نقش دستوری کارکرد معنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۵۶۸
یکی از مباحثی که در دستورهای تاریخی زیر عنوان واژه سازی مطرح می شود، مساله "پیشوندها" و "پسوندها" است. این نامگذاری به اعتبار جایگاه آنان در کلمه است. عده ای از دستورنویسان، مقوله "میانوند" را نیز به این دو اضافه کرده اند. در تقسیم بندی دیگر، عده ای از دستور نویسان، مقوله وندها را به وندهای اشتقاقی و تصریفی طبقه بندی می کنند. پژوهش حاضر، گزارش و تحلیلی است از کاررفتِ وندها در یکی از ترجمه های قرآن که از قرن سوم هجری به جای مانده است. وندها در این ترجمه کهن، گاهی کارکرد دستوری داشته، نقش هایی مثل صفت و قید را می سازند. گاهی نیز حوزه معنایی فعل را تغییر می دهند. مترجم با استفاده از وندها، توانسته در به کارگیری فعل ها قدرت بیشتری داشته باشد. البته وندها در بعضی مواقع هیچ تغییر دستوری و معنایی ایجاد نمی کنند. لازم به ذکر است در این زمینه و با این رویکرد، پژوهشی با عنوان "قرآن قدس و کارکرد وندها" اثر مریم شعبانزاده و محمود براتی، انجام شده است، امّا در خصوص اثر مورد نظر، پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. روش تحقیق نیز کتابخانه ای و تحلیل بر اساس بسامد بوده است.
۷۸۸۶.

رد انتساب عجایب الدنیا به ابوالموید بلخی برحسب مقایسه این اثر و عجایب مندرج در گرشاسب نامه اسدی طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عجایب نامه عجایب الدنیا اسدی طوسی گرشاسب نامه ابوالموید بلخی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۴ تعداد دانلود : ۶۷۴
به ابوالموید بلخی کتابی با عنوان عجایب الدنیا منسوب است که برخی به قطعیت، آن را از وی دانسته و معتقدند در قرن هفتم دخل و تصرفاتی در آن ایجاد شده است. ابوالموید صاحب شاهنامه ای منثور بوده که بخشی از آن به داستان گرشاسب اختصاص داشته و بخش اخیر، منبع اسدی طوسی در نظم گرشاسب نامه نیز بوده است. این مقاله با توجه به تاریخ سیستان و برخی عجایب نامه های کهن دیگر به مقایسه عجایب الدنیا و منظومه گرشاسب نامه اسدی طوسی پرداخته است و سعی دارد نشان دهد آیا ابوالموید صاحب کتابی مستقل با موضوع عجایب سرزمین های مختلف بوده است و چه مشابهت هایی میان بخشی از عجایب مندرج در گرشاسب نامه اسدی و عجایب الدنیا که از منبعی واحد استفاده کرده اند، دیده می شود؟ از 90 داستان شگفت مندرج در منظومه اسدی طوسی 27 مورد در عجایب الدنیا نیز وجود دارد که برخی از آنها در جزیی ترین توصیفات و تصاویر، واژگان و ترکیبات و اسامی اشخاص مشابه اند و نشان دهنده منبع یکسان آنهاست. نظر به دخل و تصرف نکردن اسدی طوسی در درج عجایب در منظومه خود و بهره نگرفتن از منابع مختلف، مشابهت تام برخی شگفتی ها در این دو اثر، ذکرنشدن نزدیک به 60 پدیده شگفت منظومه اسدی در عجایب الدنیا، اشاره صاحب تاریخ سیستان به وجود عجایب در کتاب گرشاسب ابوالموید و دلایل دیگر می توان نتیجه گرفت ابوالموید بلخی کتابی مستقل با عنوان عجایب الدنیا نداشته، بلکه برخی عجایب را گردآورده و در بخشی از داستان گرشاسب و سفرهای او گنجانده است. کتاب عجایب بر و بحر که نام آن در تاریخ سیستان مذکور است از بشر مقسم است که در قرون بعد به عجایب الدنیا مشهور شده است. ابن محدث تبریزی که در قرن هفتم کتابی در زمینه عجایب تدوین کرده، چندین پدیده شگفت را از کتاب گرشاسب ابوالموید و اثر بشر مقسم اخذ و عجایب الدنیای موجود را تالیف کرده است.
۷۸۸۷.

مقایسه شیوه بیان نویسنده و کارگردان در شخصیت پردازی مورد مطالعه: کتاب و فیلم گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی اقتباس گاوخونی شخصیت پردازی جعفر مدرس صادقی بهروز افخمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۸ تعداد دانلود : ۶۹۲
بررسی تفاوت ها و شباهت های یک داستان واحد در دو رسانه متفاوت، گونه ای از مطالعات بینارسانه ای است که ذیل ادبیات تطبیقی نوین تعریف می شود. اگر این مقایسه، بین یک داستان مکتوب و فیلم اقتباس شده از آن صورت بگیرد، در شمار مطالعات اقتباسی است. این نوع مطالعات به دو مرحله سنتی و متأخر قابل تقیسم است. در مطالعات سنتی، منتقدان به مقایسه موضوع داستانی در دو رسانه می پرداختند و در مطالعات متأخر بر ماهیت رسانه و تأثیر آن بر تفاوت روایت تأکید می کنند. در این تحقیق داستان مکتوب گاوخونی و فیلم اقتباسی آن بررسی شده و مسأله پژوهش این است که شیوه بیان نویسنده و کارگردان تحت تأثیر چه عواملی به یکدیگر دور و نزدیک می شوند. روش تحقیق، توصیفی است و محدودسازی پژوهش با انتخاب یک عنصر ساختاری در روایت، یعنی شخصیت صورت گرفته است. دو زمینه اصلی مطالعه عبارتند از: ظرفیت های متن کلامی برای تبدیل به متن سینمایی؛ و خلاقیت خاص کارگردان دربه کارگیری نشانه های رسانه میهمان. دریافت نهایی پژوهش این است که در تبدیل متن ادبی به سینمایی، تأثیر ظرفیت های نمایشی متن و خلاقیت اقتباس کننده نقش توأمان دارند.
۷۸۸۸.

نقد کهن الگویی سفر قهرمان در داستان ماهی سیاه کوچولو بر اساس نظریه کمپبل و پیرسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد کهن الگویی سفر قهرمان ماهی سیاه کوچولو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰۲ تعداد دانلود : ۷۵۴
این مقاله به نقد کهن الگویی سفر قهرمان در داستان ماهی سیاه کوچولو ، اثر صمد بهرنگی می پردازد. کمپبل، برای کهن الگوی سفر قهرمان سه مرحله در نظر گرفته است: عزیمت، جدایی و بازگشت. او معتقد است که رشد کهن الگوها در روان فرد، مستلزم گذر از این مراحل است. پیرسن، از شارحان نظریه ی کمپبل، اعتقاد دارد که در طی این سه مرحله، دوازده کهن الگو در روان فرد فعال می شوند. در مرحله ی عزیمت، معصوم، یتیم، جنگجو و حامی، در مرحله ی تشرف، جوینده، ویرانگر، عاشق و آفریننده، و در مرحله ی بازگشت، حکمران، ساحر، فرزانه و لوده فعال می شوند. این داستان را می توان شرح فرآیند فردیت ماهی سیاه کوچولو، دانست. او در این روایت، قهرمانی است که با تأثیر پذیرفتن از سخنان حلزون پیر و با بیان نارضایتی خود از گردش های بی هدف و تکراری در جویبار، به امید رسیدن به دریا، پا در راه سفر می گذارد و در طول راه، زمینه ی رشد و تحقق کهن الگوها را در خود فراهم می کند تا سرانجام بتواند به دریا که نمادی از ناخودآگاه اوست برسد و با آنیما دیدار کند. پایان یافتن نمادین داستان، سبب شده است تا مرحله ی بازگشت قهرمان و در نتیجه کهن الگوی «ساحر» در حرکت قهرمان آشکار نشود.
۷۸۸۹.

بررسی تطبیقی کهن الگوی کودک در قصه های کامل کیلانی و صمد بهرنگی بر مبنای نقد کهن الگویی (نمونه موردی 10 داستان از هر نویسنده)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات کودک صمد بهرنگی کامل کیلانی کهن الگو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۲ تعداد دانلود : ۶۳۱
نقد کهن الگویی که برگرفته از آرای روان شناسانه ی کارل گوستاو یونگ است، در دوران معاصر از روش های مدرن نظریه ی نقد ادبی تطبیقی بر پایه ی نقد روان شناختی به شمار می رود که توجه بسیاری از منتقدان معاصر را به خود جلب کرده است. این گونه ی نقد ادبی در پی یافتن ارتباطی میان ذهن نویسنده و ساختار کهن الگویی است. کهن الگو، صورت نوعی موجود در حافظه ی ناخودآگاه بشری است که در ابعاد متعدد زندگی افراد در قالب افکار، اعمال و رفتار های گوناگون بروز می کند. کهن الگوی کودک به منزله ی یکی از انواع کهن الگو ها، خود، قابلیت تقسیم به انواع دیگری دارد و به بررسی جنبه های مختلف کودکی درون افراد می پردازد. نویسندگان در مقاله ی حاضر به بررسی این کهن الگو در داستان های دو تن از نویسندگان مشهور ادبیات عربی و فارسی یعنی کامل کیلانی و صمد بهرنگی می پردازند و تلاش می کنند تا جنبه های مختلف بازتاب کهن الگوی کودک را در آثار این دو بررسی نمایند و بدین نکته دست یابند که کهن الگوی کودک در بسیاری از داستان های آنان بروز یافته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد بسیاری از جنبه های مختلف کهن الگوی کودک در قصه های دو نویسنده، نزدیکی و همسانی اندیشه ی آنان را بازمی نماید و داستان های آنان می تواند تجلّی بخش روحیات و زندگی فردی و قومی آنان باشد.
۷۸۹۰.

تحلیل زیبایی پرستی عرفانی بر اساس فلسفه زیبایی شناسی (با تأکید بر آراء هگل)

کلیدواژه‌ها: عشق مجازی شهود سماع هگل احسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۶۶۶
تطبیق پدیده ها راهی برای شناخت بهتر لایه های مختلف آن ها و نیز دریچه ای به سوی کشف لایه های جدید و پنهان آن هاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی می پردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونه هایش در عرفان پرداخته است؛ البته مقصود از عرفان، همان عرفان ایرانی اسلامی است. در این جستار جنبه منطقی زیبایی شناسی، کمرنگ تر و جنبه شهودی آن (که بیش تر با عرفان مرتبط است) پررنگ تر نشان داده شده و در آخر نتایج زیر حاصل آمده است: از منظر هگل، هنر، ثبت گذراترین لحظه هاست، که در لحظه ای امپرسیونیستی برای هنرمند رخ می دهد و آن گذرای ناپایدار را که در جزئیات جهان جاری است، به پایداری هنرمندانه می رساند؛ در عرفان اسلامی نیز عارف به علت توجه و التفات دائم به جمال حقّ، زیبایی هندسه آسمانی را در لحظه ای شهودی (که همان امپرسیونیسم در فلسفه زیبایی شناسانه هگلی است) در مظاهر خَلقیه یا هندسه زمینی مشاهده می نماید که شامل همه جزئیات از زیبایی صورت انسان در عشق مجازی تا کوچک ترین کائنات می باشد.
۷۸۹۱.

سیر تحوّل «نقش زن» در داستان پردازی هوشنگ گلشیری: یک شاخصه سبکی و فکری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوشنگ گلشیری داستان پردازی زن فردیت تکنیک گفتمان روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۸ تعداد دانلود : ۵۳۶
مسأله زن، و نقش ها و موقعیت های فردی و اجتماعی او و بایدها و نبایدهای مربوط بدان، از موضوعات و مؤلفه های مهم در ادبیات داستانیِ معاصر است و با توجه به مؤلفه هایی چون زمینه و بطن فرهنگی و اجتماعی داستان ها، موازین و مؤلفه های حاکم بر مکتب ها و جریان های داستان نویسی، و نوع نگاه و تجربه های فکری و اجتماعیِ هر نویسنده، نقش و هویت زن در داستان ها شکل های مختلفی می تواند داشته باشد، چنان که از شاخصه های مهمّ سبکی و گفتمانی در داستان نویسی است. از این روی، مطالعه سیر تحوّل نقش و هویت زن در داستان پردازی معاصر، مؤلفه درون متنیِ مهم و قابل اعتمادی برای بررسی سیر (و چگونگی) تحولِ داستان معاصر است. از این میان، مطالعه نقش زن در داستان های هوشنگ گلشیری با توجه به جایگاه مهم و اثرگذار او در داستان معاصر، از اهمیت خاصّی برخوردار است و شاخصه سبکی و فکریِ قابل اتکایی برای بررسی سیر داستان نویسی گلشیری است. در این مقاله پس از بررسی سیر تحوّل نقش زن در داستان پردازی گلشیری، برآنیم تا «سیر تحوّل نقش زن و میزان نمود فردیت زن» در داستان های گلشیری را به عنوان شاخصه ای قابل اتکا و درون متنی در بررسی و تحلیل سیر داستان پردازی گلشیری به کار بگیریم. نتایج تحقیق بیانگر تحوّل معنادار نقش و هویت زن در سیر داستان نویسی گلشیری است، چنان که مبنای قابل اتکایی برای دوره بندی داستان های اوست و از سوی دیگر، تقابل های درون ساختی و رواییِ خاصّی را نشان می دهد که به شکل معناداری برآیند تقابل های موجود در مدرنیته ایرانی در ارتباط با نقش ها و هویت های زنان است.
۷۸۹۳.

نه به اشتر بر سوارم (درباره ی وزن شعری در گلستان سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سعدی عروض عربی عروض فارسی گلستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۳ تعداد دانلود : ۶۳۷
در یکی از حکایات گلستان سعدی، دو بیت وجود دارد که از نظر عروضی مبهم بوده و نظرات متعددی درباره آن مطرح شده است.: نه به اشتر بر سوارم نه چو اشتر زیر بارم نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم غم موجود و پریشانی معدوم ندارم نفسی می زنم آسوده و عمری می گذارم (سعدی، 1392: 92) مصاریع این دوبیت از نظر وزنی شبیه نیست. این امر سبب شده است تا دو بیت فوق از حیث وزن، وضعیت بسیار پیچیده ای به خود بگیرند و همواره مورد بحث و اختلاف نظر باشند. به نظر نگارنده، سعدی دو بیت فوق را بر اساس قواعد عروض عرب سروده است، و غفلت از همین نکته باعث بروز اختلاف نظر در بین محققان درمورد وزن دو بیت شده است. در این مقاله ابتدا ضبط-های مختلف و سپس آراءِ شارحان را درباره این دو بیت معرفی و نقد کرده ایم، و سپس نظر خود را شرح داده ایم دال بر اینکه دو بیت فوق براساس عروض عرب سروده شده است، همچنین صورت پیشنهادی خود را که در آن چینش مصاریع مطابق با عروض عرب است، ارائه می کنیم.
۷۸۹۴.

بررسی تطبیقی داستان «چاه و آونگ» اثر ادگار آلن پو و «مردی در قفس» اثر صادق چوبک از دیدگاه کهن-الگویی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صادق چوبک ادگار آلن پو کارل یونگ نقد کهن الگویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۱ تعداد دانلود : ۵۸۲
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دو داستان کوتاه از دو نویسنده پیشگام ایرانی و آمریکایی از دیدگاه کهن الگویی یونگ می پردازد. بررسی دو داستان «مردی در قفس» از صادق چوبک که شباهت های زیادی با «چاه و آونگ» از ادگار آلن پو دارد، نشان می دهد چگونه می توان بدون ازدست دادن هویت مستقل، از آثار دیگران تأثیر گرفت و دست به آفرینش هنری جدیدی زد بی آنکه اثر رنگ و بوی تقلید محض به خود بگیرد. رویکرد کهن الگویی به کار رفته در این پژوهش نشان می دهد که یکی از دلایل رویکرد کم و بیش یکسان این دو اثر به مسائل مشابه بشری، مراجعه به ناخودآگاه جمعی است که فارغ از زمان و مکان عمل می کند. در هر دو داستان شخصیت های اصلی تحت تأثیرات مخرب کهن الگوی مادر قرار گرفته و توانایی برقراری رابطه ای سازنده با ناخودآگاه خویش ندارند و گرفتار در زندان و اتاقی زهدان گونه، رویکردی واپسگرایانه در پیش می گیرند. این پژوهش نتیجه می گیرد که بسیاری از نویسندگان مرد در زمان ها و مکان های مختلف، از جمله چوبک و پو، دیدگاه های مشابه مردسالارانه را در برخورد با مسائل ادبی برگزیده اند که بارزترین آنها، انکار نقش مثبت ناخودآگاه و شخصیت های زن یا نماد های آن است. در نهایت راهکارهایی از جمله تعامل سازنده به شیوه ای که یونگ ترسیم می کند، برای اصلاح این دیدگاه ها پیشنهاد می شود.
۷۸۹۵.

بررسی چگونگی تاریخ سازی نادر ابراهیمی در رمان آتش بدون دود براساس الگوی سه سطحی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف تاریخ سازی آتش بدون دود نادر ابراهیمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۳ تعداد دانلود : ۷۶۹
در پژوهش حاضر، سعی کرده ایم براساس نظریه «تحلیل گفتمان انتقادی» فرکلاف، از جانبداری های ایدئولوژیک نادر ابراهیمی و موضع گیری سیاسی او در قبال تاریخ سیاسی معاصر رمزگشایی کنیم. نادر ابراهیمی با توجه به تحولات تاریخی بین چاپ سه جلد اول (1359) وچهار جلد بعدی (1371)، یعنی دستگیری و انحلال گروه های مخالف در ایران و رنگ باختن شعارهای کمونیستی در سطح جهان، دست به تاریخ سازی در چهار جلد آخر رمان آتش بدون دود می زند و با ایجاد فضای گفتمانی جدیدی در داستان، به هدایت و کنترل افکار و باورها و ایدئولوژی غالب در میان مردم دست می زند. او چریک های چپ گرا و کمونیست تاریخ معاصر را شخصیت های قدرت مدار و قهرمان داستان قلمداد می کند و تمامی تحرکات سیاسی و جنگ های پارتیزانی دهه های چهل و پنجاه را با مرکزیت این گروه به نمایش می گذارد. او برای توجیه و القای این جانبداری، از ایجاد تضاد و تقابل معنایی و یا حذف عامدانه کنش های گروه های مخالف استفاده می کند. هم چنین با غیریت سازی گروه های سیاسی اسلام گرا و ملی گرا، گروه سیاسی مورد نظر خود را برجسته می سازد.
۷۸۹۶.

تجربه عرفانی در «موقعیت های مرزی» و بازتاب آن در مثنوی (مطالعه موردی حکایت های پیر چنگی و موسی و شبان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات عرفانی تجربه عرفانی مثنوی معنوی مولانا جلال الدین پیر چنگی موسی و شبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۰ تعداد دانلود : ۴۴۸
در مطالعات اخیر، عرفان را به سه حوزه تجربه عرفانی، سلوک عرفانی و نظریه عرفانی تقسیم می کنند و درباره تقدم و تأخر آن ها نسبت به یکدیگر، آرا و عقاید مختلفی وجود دارد. گاهی مبانی نظری را مقدم بر سلوک و تجربه می دانند و می گویند تا فرد از حیث معرفتی صاحب اطلاع نباشد، به سلوک عرفانی دست نمی زند تا از این طریق تجربه عرفانی را حاصل کند و گاه تجربه را بر هر دو حوزه دیگر مقدم می دارند. صرف نظر از این بحث، این مسئله که «تجربه عرفانی» در چه موقعیت و تحت چه شرایطی به سراغ شخص سالک می آید، موضوع مهمی به شمار می رود. یکی از پاسخ های احتمالی به مسئله مذکور این است که سالک هنگامی که در «موقعیت های مرزی» قرار می گیرد - یعنی در لحظات بحرانی اعم از عجز و ناتوانی وجودی، حیرانی حاصل از آگاهی نامعهود، احساس خلأ معرفتی و بی معنایی و... - با تمام وجود به سوی نیرویی مافوق بشری و طبیعی مایل می شود و در آن احوال، چیزی را درمی یابد که از آن به تجربه عرفانی تعبیر می شود. این تجربه غیر از شور و شعف و حیرانی، موجب صیرورت شخصیت سالک و تعالی معنوی او می شود. در این جستار، دو داستان تمثیلی- نمادین «پیر چنگی» و «موسی و شبان» را با محوریت تجربه عرفانی که شخصیت های اصلی آن ها در موقعیت های مرزی از سر می گذرانند، بررسی خواهیم کرد. در هر دو حکایت، شخصیت های اصلی (پیر چنگی و شبان) در موقعیتی مرزی و به واسطه شخصی دیگر، به ترتیب، عمر بن خطاب و موسی (ع)، وارد تجربه ای نامعهود می شوند و سلوک معنوی را تا عالی ترین مدارج طی می کنند. مولانا در هر دو حکایت، بر این امر تأکید می کند که شرط وصول به مقامات معنوی، چنانکه در تصوف رسمی بر آن پای می فشارند، آگاهی پیشینی (علم تصوف) و ازسرگذراندن سیروسلوک رسمی (ریاضت) نیست، بلکه خود را در معرض (موقعیت) معنا قراردادن و اغتنام فرصت های تکرارناشونده، مایه نجات معنوی انسان است.
۷۸۹۷.

معنایی متفاوت از رنگ سیاه در ماهی سیاه کوچولو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان استعاری ماهی سیاه کوچولو معنای متن تاویل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۴ تعداد دانلود : ۴۳۶
ماهی سیاه کوچولو، از کتاب هایی است که در تاریخ ادبیات کودک و نوجوان جایگاه ویژه ای دارد، معنای استعاری و انقلابی این کتاب از همان ابتدا مورد توجه ناقدان بوده است. اما رضا رهگذر این کتاب را فاقد معنای استعاری می داند؛ او با توجه به سیاه بودن ماهی این رنگ را فاقد معنای انقلابی می داند. در این مقاله با استفاده از برخی رهیافت های هرمنوتیک، معنای رنگ سیاه را دنبال نموده ایم. بدین منظور، معنای رنگ سیاه را در تصویری از یک منظومه داستانی و سه مقاله دیگر کاوش نموده ایم. به علاوه نشان داده ایم که انقلابات آزادی بخش ضد استعماری مخصوصا در آفریقا که همان زمان در حال رخ دادن بود مورد توجه آزادیخواهان کشور ما بوده است. با استفاده از این موارد توانسته ایم نشان دهیم، پیش از انقلاب اسلامی سال پنجاه و هفت رنگ سیاه، معنای انقلاب و ایستادگی در برابر استعمار و استبداد را برای عده ای تداعی می کرده است. پس کاربرد رنگ سیاه در این داستان معنای استعاری خود را دارد.
۷۸۹۸.

بررسی و تحلیل کارکرد حُسن طلب در قالب های شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حسن طلب مقتضای حال قالب شعری قصیده قطعه رباعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۳ تعداد دانلود : ۴۵۲
حسن طلب، سخنی ادبی و به مقتضای حال با درونمایه ی نیاز است که مخاطب خاص دارد و قالب های شعری به عنوان ساخت زبانی برای بروز آن، رابطه ی تنگاتنگی با تأثیرگذاری این آرایه ی ادبی دارند. از سویی،برگزیدن قالب شعری مناسب برای بیان حسن طلب،یکی از مهم ترین عوامل ایجاد ارتباط و تأثیر آن بر مخاطب است؛ چنان که آرایه ی مذکور در آغاز، میانه وپایان قالب هایی چون قصیده، قطعه، ترکیب بند، ترجیع بند، رباعی وغزل باشیوه های گوناگون و با درنظر گرفتن تمهیدات وشگردهایی ویژه، به کار رفته است.از این رو، قالب شعری به عنوان یکی از عناصر زیباساز و تأثیرگذار طلب در بافت شعرو نیزچگونگی قرارگرفتن حسن طلب در آن،از عوامل زیبایی و هنری بودن این آرایه ی ادبی به شمار می روند؛ بنابراین، در این مقاله تلاش شده تا سیرکارکردی را که حسن طلب در قالب- های شعری از آغاز تا قرن هشتم هجری سپری کرده است و جایگاه آن در قالب های مورد استفاده و میزان کاربرد آن را در هریک از آن قالب های شعری در هر دوره ، با نگاهی تحلیلی و آماری، بر پایه ی دیوان های شعری شانزده تن از شاعران برجسته ی شعر فارسی بررسی شود. قالب قصیده با شیوه های متنوع، بیشترین کاربرد را دارد پس ازآن به ترتیب قالب های قطعه، غزل، رباعی، ترجیع بند وترکیب بند و به یک نسبت مثنوی و مسمّط تحت تأثیر ویژگی های خاص این آرایه ی ادبی، به کار رفته است.
۷۸۹۹.

طبلِ باز: یک ابزار و دو کاربرد (با تکیه بر بیتی از شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی طبلِ باز باز شکار نبرد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۸ تعداد دانلود : ۴۰۴
این نوشتار کوششی برای دریافت مفهوم دیگری از واژه «طبلِ باز» بوده که در فرهنگ ها وارد نشده است. هرچند که در لغت نامه ها به معنا و کاربرد «طبلِ باز» به عنوان ابزاری برای شکار پرندگان، پرداخته اند، امّا جای گیری این واژه در بیت زیر از شاهنامه فردوسی و ابهاماتی که برای شارحان شاهنامه به وجود آورده بود، بهانه ای شد که نگارنده جستاری تازه را درباره این واژه پی گیرد و ضمن بررسی معنای مضبوط در واژه نامه ها، با ارائه شواهد گوناگون از آثار نظم و نثر متون فارسی و عربی، بیان کند که «طبلِ باز» تنها در شکارگاه استفاده نمی شده است و می توان کاربرد دیگری از این ابزار را در صحنه های نبرد متون حماسی، تاریخی و داستان ها مشاهده کرد. فردوسی می گوید:  چو خورشید بر چرخ بگشاد راز/سپهدار جنگی بزد طبلِ باز
۷۹۰۰.

بررسی ارتباط واژگانی شمس با واژگان آفتاب و خورشید در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آفتاب اسطوره خورشید شمس غزلیات شمس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۸ تعداد دانلود : ۷۷۹
در این پژوهش ارتباط سه واژه آفتاب، خورشید و شمس بر مبنای واژه گزینی در بن مایه های عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است. کاربرد واژه ها در غزلیات به دو صورت بررسی می شود: مواردی برای تصویر سازی و مواردی برای توصیف شمس تبریزی. مولوی در تصویر سازی همانند دیگر شاعران از واژه آفتاب استفاده کرده است، اما در توصیف شمس تبریزی با آگاهی به پیشینه اساطیری و دینی واژه خورشید، ابتدا با بینش عرفانی، آن را با واژه شمس آمیخته و با تأویل هرمنوتیکی، واژه شمس را از حدّ نشانه به کلمه رسانده و توانسته با دو واژه خورشید و آفتاب، همسان و به عنوان یک بن مایه یا اصطلاح عرفانی ثبت نماید. با همسانی شمس با خورشید تمام ویژگی های اساطیری و عرفانی واژه خورشید در شمس ظاهر شده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به این نتیجه رسیده است، همان گونه که خورشید پرستی در اسطوره دیده می شود مولوی نیز به شمس پرستی پرداخته و شمس را به عنوان خدای اساطیر نگریسته و با فنا در شمس به جست وجوی خویشتن خویش در فرآیند فردیّت رسیده است؛ این مقوله با روان شناسی یونگ قابل تفسیر می باشد، در این تفسیر شمس بهانه ای برای رسیدن مولانا به خداوند است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان