پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا) سال سیزدهم زستان م1398 شماره 4 (پیاپی 43) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ادب فارسی و به ویژه نوع عرفانی آن با قرآنکریم و حدیث انسی دیرینه دارد. نویسندگان و شاعران عارف مسلک در رویارویی با قرآن و حدیث، افزون بر بهره برداری متعارف از آنها، نگاهی تأویلی به این منابع داشته و گاهی ساختارشکنی هم کرده اند؛ عطار نیشابوری از این زمره است. او علاوه بر تأویل هایی که خود از قرآن و احادیث در آثار گوناگون خود دارد، با تألیف تذکرهالاولیا نقشی بسیار مهم در انتقال آرای تأویلی عارفان برجسته ایفا کرده است. عارفانی که عطار در تذکرهالاولیا به معرفی آنها می پردازد، هریک فراخور حال و مقام خود به تفسیر و تأویل آیات و احادیث همت گماشته و بیشتر با بیانی عادی و گاهی با بیانی رمزی، اندیشه های خود را عرضه کرده اند. این پژوهش با هدف نقد و بررسی تأویل های قرآنی و روایی عارفانِ معرفی شده در تذکرهالاولیا برپایه نظریه هرمنوتیک و با روشی توصیفی تحلیلی و رویکرد به نظریه بینامتنیّت ژرار ژنت تنظیم شده است؛ همچنین نویسندگان می کوشند جلوه هایی از نقش عطار را در حفظ و انتقال میراث عرفانی عارفان پیش از وی نشان دهند. یافته ها نشان می دهد که می توان تأویل ها را ازنظر ساختار زبانی به دو نوع واژه محور (واژگانی) و جمله محور (انداموار) تقسیم کرد؛ بنابراین عارفان ذکرشده در تذکرهالاولیا در رویارویی با واژگان گوناگون قبله، محو، عبادت و... و در برخورد با جمله های «حسنات الابرار سیّئات المقرّبین»، «الجار ثمّ الدّار» و... از ظاهر آیات و احادیث فراتر رفته و به تأویل دست زده اند
ظرفیت های مطلوب متون عرفانی ادبیات کلاسیک فارسی برای ساخت بازی های رایانه ای براساس سیر العباد الد المعاد سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن عرفانی نوعی از ادبیات مبتنی بر درون مایه های خاص و عموماً معنوی است که با توجه به غنای ارزشی و اخلاقی، ظرفیت های رسانه ای مناسبی دارد و می توان از آن در ساخت بازی های رایانه ای پرمخاطب و همسو با گرایش های فکری ایرانی بهره برد. با این رویکرد، در ادبیات عرفانیِ رواییِ کلاسیک فارسی، آثاری وجود دارد که به دلیل شیوه بیان و با تکیه بر ظرفیت های نمادین و بصری می توان از آنها برای تولید بازی های رایانه ای اقتباسی استفاده کرد. بر این اساس، در این پژوهش سعی بر این است که با روشی توصیفی تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که چگونه می توان از متون عرفانی روایت مند مانند سیرالعباد سنایی و آثار مشابه، برای ساخت بازی های رایانه ای اقتباس کرد و این رویکرد در چه سبک ها و قالب هایی در این رسانه پُرنفوذ قابلیت اجرا دارد. با این توصیف به نظر می رسد با توجه به روایت های رمزی، فضاهای ناشناخته و توصیفات شگفت انگیز از ساکنان اماکن در این نوع داستان ها، امکان ساخت بازی های رایانه ای سبک ماجراجویی معمایی، به روش اقتباس آزاد و با محوریت خلق انواع چالش های ذهنی، از این متون در دسترس است؛ همچنین با تمرکز بر تعدد فضاها و وجود انواع موجودات عجیب و تنوع بصری آنها، ظرفیت خلق بازی هایی در سبک رزمی مبارزه ای با تغییر کارکرد این موجودات و قهرمانان، از صورت منفعل و صرفاً ناظر، به دشمنان فعال و جنگجویانی جذاب، وجود خواهد داشت.
ادب مندی در مقالات شمس و فیه مافیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش می شود با استفاده از نظریه های کاربردشناسی به روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر نظریه ادب براون و لوینسون، شیوه های ادب مندی کلام در دو کتاب مقالات شمس تبریزی و فیه مافیه مولوی بررسی و مقایسه شود. در این پژوهش همه بخش های گفت وگومحور در متن هر دو کتاب تحلیل و بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که از میان شیوه های بیان مرتبط با ادب مندی، بسامد استفاده از شیوه بیان امر مستقیم در فیه مافیه بیشتر از مقالات شمس است؛ علاوه بر این، بسامد استفاده از شیوه پرسش غیرایجابی با کارکرد تهدیدکننده وجهه در هر دو کتاب یکسان است؛ اما کاهش چشمگیر کارکرد تحقیر در فیه مافیه بیانگر توجه بیشتر مولوی به رعایت وجهه مخاطب است. با توجه به اینکه میزان استفاده از دشواژه ها در کتاب مقالات شمس بیشتر از فیه مافیه است، می توان به درستی مدعی شد میزان رعایت ادب مندی کلام در فیه مافیه بیشتر از مقالات شمس است؛ ولی به علت ارتباط این دو کتاب با گونه (ژانر) تعلیمی و جایگاه اجتماعی بالای نویسندگانِ هر دو اثر در گفتمان منتسب به خویش، ساختار زبانی کتاب های مقالات شمس و فیه مافیه درمجموع، ادب محور است.
از «سویه کاربردی» در هرمنوتیک گادامری تا «به خود اختصاص دادن» در هرمنوتیک ریکور با تکیه بر متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گادامر و ریکور از چهره های برجسته هرمنوتیک فلسفی به شمار می آیند؛ اما با وجود همانندی های دیده شده در نظام هرمنوتیکی شان، تفاوت های چشمگیری با هم دارند. از آن جمله می توان به «سویه کاربردی» در تلقی گادامری و «به خود اختصاص دادن» در اندیشه ریکوری اشاره کرد. گادامر در جریان فرایند فهم، به دو عنصر «فهم» و «تفسیر»، رکن سومی به نام «سویه کاربردی» نیز می افزاید. درواقع «سویه کاربردی» تابعی از اصل مرکزی هرمنوتیک فلسفی است که براساس آن، فهم همواره بر یک وضعیت زمانی، تاریخی و انضمامی استوار است؛ اما «به خود اختصاص دادن» در نظریه قوس هرمنوتیکی ریکور، پس از مرحله اول و دوم یعنی «تبیین» و «فهم» قرار می گیرد. مرحله «تبیین» به بررسی ساختار لفظی متن و مرحله «فهم» به عمق معناشناختی متن مربوط می شود و با هدف وصول به نیّت مؤلف (مؤلف ضمنی) انجام می پذیرد؛ اما هدف نهایی تفسیر به «خود اختصاص دادن» است؛ یعنی مفسّر با نگاهی سوبژکتیو و با زمینه زدایی کردن متن از وضعیت زمانی و تاریخی، و با دخیل کردن انتظارها، پسندها و پیش داوری های خود، متن را از تملک مؤلف و زمینه آفرینش آن، به تصاحب خویش درمی آورد و به فهمی تازه از خویشتن نائل می آید. در میان متون عرفانی، اعم از نظم و نثر، شاهد تحقق عینی این دو رویکرد تفسیری در مقام عمل هستیم. چنانکه نمونه های آن را در این پژوهش و در مثنوی معنوی، کشف الاسرار،نامه های عین القضات و... نشان دادیم. در این پژوهش، با روش توصیفی مقایسه ای به تبیین نظری و کاربستی اصل «سویه کاربردی» و «به خود اختصاص دادن» در برخی از متون عرفانی پرداخته می شود.
بررسی معناشناسی واژه زهد در آثار سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنی شناسی دانشی است که با آن، مفهوم واژه ها و کلمات تحلیل می شود و در فهم معنای دقیق کلمه راهگشاست. با توجه به نظام معنایی و دایره واژگانی که یک واژه در آن قرار می گیرد، مفهوم و معنای آن مشخص می شود و کاربرد و بسامد آن، اهمیت و جایگاه دقیق کلمه را برای ما مشخص می کند. بسامد بالای زهد در متون عرفانیْ آن را به یکی از مهم ترین کلیدواژه ها تبدیل کرده است. سنایی، شاعر قرن ششم هجری، نخستین بار مفاهیم عرفانی را به نظم درآورد و به زبان شعر سرود. زهد یکی از مهم ترین مفاهیم عرفانی است که سنایی آن را در اشعارش بیان کرده است؛ به گونه ای که واژه زهد یکی از واژگان کلیدی در آثار او به شمار می رود؛ ازاین رو بررسی معنی شناسی واژه زهد در آثار او اهمیت ویژه ای دارد. نویسندگان این پژوهش بر آن هستند تا با استفاده از شیوه معنی شناسی، دیدگاه سنایی را درباره زهد تبیین کنند و معنای دقیق این واژه را در آثار او نشان دهند. تحلیل معناشناختی واژه زهد نشان می دهد که سنایی واژه زهد را در معنای اصلی خود به کار نبرده و حتی معنای نسبی و جدیدی به آن بخشیده که بیانگر دیدگاه ویژه او نسبت به زهد است. او زهد را در معنایی تازه و متفاوت به کار برده است که با استفاده از شیوه معنی شناسی می توان به این معنا پی برد.
خوانش هرمنوتیکی غزلی از مولانا با تکیه بر نظریه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک تلاشی برای رسیدن به معنای متن و چگونگی فهم معنا از عناصر گوناگون جهان هستی با ارائه روش های مختلف است. گادامر یکی از نظریه پردازان معاصر علم هرمنوتیک است که آرا و اندیشه های او در این زمینه، نقطه عطفی در علم هرمنوتیک نو به شمار می رود. تاریخ مندی فهم، محوریّت زبان، نقش پیش داوری ها در فهم متن، گفت وگوی متن و مفسّر و امتزاج افق های دید، اصول اساسی رویکرد گادامر است که با تکیه بر آن، می توان متون را تفسیر کرد. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی، خوانش هرمنوتیکی یکی از غزلیات مولانا را با تکیه بر هرمنوتیک فلسفی گادامر ارائه داده است. به این منظور با تأکید بر ابیات رمزگونه و معنای حقیقی و فهم غزل، تفسیر و تأویلی ویژه نگاه خواننده عرضه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد فهم و تفسیر متن همواره با حالت تاریخی و زمانی همراه است و همین موضوع در تفسیر غزل مولانا نقش انکارناپذیری دارد. بررسی کارکرد ارجاعی زبان باعث شد معانی گوناگون زبان نمادین مولانا آشکار شود؛ گفتنی است به این معانی در علم هرمنوتیک همواره توجه شده است؛ به همین سبب باور داشته اند که ورای زبان، دنیای دیگری وجود دارد که در بخش امتزاج افق های دید و گفت وگوی متن با مخاطب از آن سخن می رود. اندیشه و تفکر عرفانی مولانا باعث می شود، مفسّر و مخاطبان در آغاز نسبت به غزل او پیش داوری هایی داشته باشند که به افق دلالت های معنایی و شناختی روزگار مفسّر وابسته است؛ همچنین نشان دهنده حدود کارایی سنّت فکری و فرهنگی ای است که مفسّر در آن به سر می برد.