فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۹٬۵۴۱ تا ۴۹٬۵۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
The application of Mythology and immortal characters in literature by the authors, poets, and playwrights of Western Classical Literature is quite evident; Characters which are immortalized in the minds and memories, many people worship them for their domination and gallantry, extraordinary creatures who never die, get sick, get injured or grow old; including these eternal characterizations are found in; ‘‘Pandora’’ in ‘‘Hesiod’s Pandora’s box’’, ‘‘Hercules’’ in ‘‘Ovid’s Metamorphoses’’, ‘‘Laius’’ in ‘‘Sophocles’s Oedipus Rex’’, ‘‘Niobe’’ in ‘‘Sophocles’s Antigone’’, ‘‘Sappho’s poem(Leto and Niobe)’’, and ‘‘Aeschylus’s Niobe’’, and finally ‘‘Ulysses’’ in ‘‘Homer’s Iliad and Odyssey’’. In this study, researchers have tried to give, at first, an overview of Mythology and then of the Iliad as the first and the oldest surviving work reflecting Mythology in Western Literature. In other words, an outline of Mythology in the darkest episode of the "Trojan War" has been studied to show the connection between Mythology and Western Literature. This paper has been compiled using the ‘‘content analysis’’ of ‘’Iliad’’ translated by ‘’Richmond Lattimore’’ and through the ‘‘library search’’ with the resources mentioned at the end. The results show that there is a fundamental connection between the creation of myth in the doctrinal views and works of Western Literature. Researchers have tried to examine this connection in the Iliad as a sample of epic and mythological works of Western Literature that is the product of the application of the authors, poets, and playwrights from the realm of Mythology in recreating religious and non-religious convictions mingled with ancient quotations.
ردّ پای ناتورالیسم در «سنگ صبور» و «زقاق المَدَق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
145 - 162
حوزههای تخصصی:
ناتورالیسم به نوعی دنباله مکتب رئالیسم محسوب می شود و به دلیل نزدیکی بسیار این دو مکتب، تشخیص آثار رئالیستی از ناتورالیستی دشوار می گردد. یکی از مشکلات نقد داستان های چوبک ، به ویژه رمان «سنگ صبور» همین است. برخی آن را اثری رئالیستی و برخی ناتورالیستی می دانند. ادبیات معاصر عربی هم از قاعده تجلی چندین مکتب ادبی در بطن رمان های اش مستثنی نبوده است؛ «زقاق المدق» نجیب محفوظ نیز داستانی رئالیستی است که ردپایی از ناتورالیسم در خود دارد. ما در این مقاله تلاش کردیم ضمن معرفی دو رمان «سنگ صبور» و «زقاق المدق» به تطبیق آن دو با هم پرداخته و نشانه های مکتب ناتورالیسم را در آن دو بیابیم.
بررسی شیوۀ نقدِ سودی و انقروی در شرح نویسی بر دیوان حافظ و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز زبان فارسی تأثیر شگرفی بر زبان و ادبیات عثمانی گذاشته است و روزگاری زبان اصلی این منطقه بود و اندیشمندان عثمانی بسیاری در متون مهم فارسی تحقیق و تتبّع کرده اند و شرح های بسیاری نیز بر متون مهم ادب فارسی نوشته اند؛ از جملۀ آن ها می توان به شرح سودی بر گلستان سعدی، دیوان حافظ و شرح انقروی بر مثنوی مولوی اشاره کرد. چون شرح متن، نوعی نقد متن هم به شمار می آید و شرح نویسی رایج در گذشته و میان مسلمانان، بیشتر به نقد لفظ و محتوا می پردازد. هدف مقالۀ حاضر این است که شیوۀ شرح نویسی شارحان ترک و نوع نگاه آن ها را به متن های برجسته ای مانند دیوان حافظ و مثنوی بررسی کند و به روش مطالعۀ کتابخانه ای، شیوۀ فیش برداری و تحلیل داده ها، در پی پاسخ بدین پرسش است که زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در شرح نویسی این اندیشمندان چه تأثیری داشته است و چه نشانه هایی را از نقد اجتماعی، تاریخی و... در شروح آنان می توان مشاهده کرد؟ همچنین، چه زمینه هایی از دیدگاه های فهم که امروزه بر بسیاری از شرح نویسی ها حاکم است، در این شروح به چشم می آید؟ به نظر می رسد، اگرچه بیشتر این شروح، شرح لفظ است، اما با نگاه شارحان سنّتی متفاوت است و ما رگه هایی از توجه به تاریخ و اجتماعِ زمان شاعر را در این شروح می بینیم. توجه به نسخه شناسی و بررسی صحّت انتساب بیت یا شعری به شاعران مورد بحث، تأویل های عرفانی، توجه به زندگی شاعر و اشخاص در شرح متن، از ویژگی های مهم این شروح است.
بررسی سبک سازه های گروه اسمی و سیر تحوّل آنها در اشعار نصر الله مردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهمی که در بررسی تحول زبان، ارزیابی می شود، شناخت «گروه اسمی» است. برای شناخت سبک شخصی شاعران باید در کنار عوامل دیگر، ساختار و سبک گروه های اسمی به کار رفته در شعر آنان، به خوبی ارزیابی شود. از آنجا که نصرالله مردانی در بین شعرای انقلاب به ترکیب آفرینی های تصویری مشهور است، اهمّیّت پژوهش در این زمینه آشکار می شود. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی تدوین شده است. برای بررسی ساختار گروه های اسمی اشعار مردانی، کلیه گروه های اسمی در سه بخش 5 جزئی، 4 جزئی و 3 جزئی به صورت کامل احصا و بررسی گردیده و تعداد و تنوع آنها در جدول های مربوط نشان داده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مردانی برای ساخت گروه های اسمی، از ظرفیت های بالفعل و بالقوه زبان فارسی استفاده کرده است. دیدگاه وی به مرور زمان نسبت به ساخت گروه اسمی (ترکیب سازی) تغییر یافته و به همین دلیل از شمار گروه های اسمی، در اشعار دوره های بعدی او کاسته شده است. آوردن صفت بیانی در ابتدای گروه اسمی با کسره اضافه، ساخت گروه اسمی بدون حضور اسم، به کار بردن مُمَیّزهای خلاف قاعده و ایجاد تناسب های آوایی از مهم ترین فراهنجاری های مردانی در زمینه ساخت گروه اسمی است.
پیکربندی زمان و روایت در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
109-135
حوزههای تخصصی:
اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، به ویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و تأثیر زمان را بر پدیده ها به دست می دهد، اما به نظر می رسد بیشتر از هر چیزی می توان رد پای آن را در آثار هنری و ادبی، به ویژه در داستان و رمان جستجو کرد که به کمک روایت، رخدادها را به تصویر می کشند. بر همین اساس، این مقاله تلاشی برای بررسی، تحلیل و پیگیری چگونگی کارکرد زمان در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی است که به کمک شگردهای خاص روایی و استفاده از گفتمان تاریخ، روایت و ادبیات موفق شده است گونه خاصی از پیکربندی زمان را در نوعی از فراگفتمان تاریخی به نمایش بگذارد. این مقاله دو بخش دارد؛ بخش نظری، با تکیه بر نظریه های زمان بر اساس نظریه های دانشمندان این حوزه و بخش دوم، تحلیل نوع کارکرد زمان در این رمان، با توجه به مباحث نظری است. نتایج به دست آمده در این بررسی، نشان دهنده نوع کارکرد زمان، تاریخ و روایت داستانی، در یک گفتمان فراتاریخی در این رمان است.
بررسی ساختار تاریخی داستان های رضا براهنی از منظر جامعه شناسی ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶
31 - 46
حوزههای تخصصی:
از طریق تحلیل جامعه شناسی اثر ادبی، با تأکید بر یک رابطه دیالکتیکی میان صورت و محتوا، جهان بینی نویسنده را می توان با تاریخ ربط داد. از نویسندگان برجسته معاصر که داستان هایش را با تکیه بر وقایع جامعه نوشته است، رضا براهنی(1314 1401) است که می توان آثارش را با رویکرد جامعه شناسی ادبیات در ارتباط با تاریخ معاصر بررسی کرد. موضوع چهار داستان وی «آواز کشتگان»، «بعد از عروسی چه گذشت»، «رازهای سرزمین من» و «چاه به چاه» توصیف شرایط سیاسی ایرانِ قبل از انقلاب اسلامی و حوادث دوره انقلاب است که می توان با جامعه شناسی در ارتباط با تاریخ تحلیل کرد. در این مقاله با مطالعه کتابخانه ای به روش توصیفی تحلیلی، این آثار با هدف بررسی جهان نگری نویسنده و ساختار معنادار محتوا در همسویی با ساختارهای اجتماعی سیاسی جامعه بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد: داستان های براهنی را گزارشی تاریخی از حوادث دوره پهلوی می توان نامید. کلیّت تاریخی داستان ها، توصیف جامعه عصر پهلوی تا انقلاب اسلامی است. در ساخت تاریخی حوادث دهه پنجاه با روایت ملموس دیده می-شود. در محتوا، استبداد رژیم، فساد حاکمیت، ساواک، زندان و مبارزات مردمی موضوع محوری است. براهنی در قالب شخصیت های خیالی که فاعل جمعی گروه های روشنفکری عصر پهلوی هستند، با توصیف هایی که مشابه واقعی در تاریخ معاصر دارند، اعتراض ها و مبارزات گروه های روشنفکری و مردم را علیه رژیم پهلوی از زاویه دید یک فاعل جمعی روشنفکر تحصیل کرده دانشگاهی روایت کرده است که در مقابل قشر ساواک و اشراف متعلق به رژیم ایستادگی می-کنند.
بررسی تطبیقی موسیقی شعر شاعران مقاومت عرب و افغانستان؛ مطالعه موردی مجموعه شعری کزهر اللوز أو أبعد محمود درویش و از آتش از ابریشم قهّار عاصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
43 - 69
حوزههای تخصصی:
موسیقی، نقش بارز در ساختار شعر امروزی دارد و باعث برانگیختن احساسات مخاطب و نیز زیبایی کلام می شود. ارتباط شعر با موسیقی موضوع غیرقابل انکار است؛ زیرا زیبایی و ماندگاری هر شعری بستگی به میزان بهره مندی آن از موسیقی دارد. ازاین رو محمود درویش و قهّار عاصی، ازجمله شاعرانی هستند که به عنصر زیبایی شناسی توجّه ویژه نشان داده اند. شعر درویش، برخاسته از روح حماسی او و برآمده از حس وطن پرستی او نسبت به سرزمین فلسطین است و مجموعه «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی نیز، از روحیه وطن پرستانه او حکایت دارد؛ هردو کوشیده اند تا با یهره گیری از عنصر موسیقی، مفاهیم و مضامین را به شکل زیبا به مخاطب انتقال دهند. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی نظام موسیقایی دو مجموعه شعری «کزهر اللوز أو أبعد» محمود درویش و «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از آمارهای دقیق از اشعار برگزیده دو شاعر است. بررسی ها نشان می دهد که آنان در اغلب مضامین شعری خویش باهم اشتراک دارند ولی نگارندگان، می کوشند تا شیوه کاربرد موسیقی در شعر این دو شاعر و نحوه همخوانی موسیقی با محتوای آن را روشن سازند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در نحوه استفاده از موسیقی و ارتباط آن را با مضمون و محتوای شعر این دو شاعر اختلاف وجود دارد؛ ولی پیوند میان موسیقی، محتوی، احساسات و اندیشه، همواره در شعر آنان رعایت شده است.
ناسیونالیسم ایرانی و عربی در داستان های فارسی جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
137 - 182
حوزههای تخصصی:
داستان جنگ فارسی یکی از جریان های مهم در ادبیات معاصر فارسی است. یکی از موتیف های موجود در این آثار اشاره به جنبه هایی از گفتمان ناسیونالیسم ایرانی و عربی است. در این پژوهش به بررسی جنبه های ایدئوژیک بازنماییِ راویانِ آثارِ داستانی جنگ ایران و عراق در ارتباط با ناسیونالیست های ایرانی (شامل سو ژهای گفتمان پهلوی) و عرب (شامل سوژه های گفتمان بعث) پرداخته می شود. برای این منظور، مفصل بندی ناسیونالیسم یا تخطئه آن در پیکره ای شامل 30 هزار صفحه از آثار داستانی جنگ (شامل آثاری که تحت عنوان «داستان دفاع مقدس» طبقه بندی می شوند و آثاری که رویکردی متفاوت دارند) در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، به صورت کیفی، بررسی می شود. بررسی این آثار، پیوندِ هویتِ مشارکان گفتمان (شامل تولیدکننده و مصرف کننده) و شیوه بازنمایی و تفسیر آنان را روشن می کند. بررسی این آثار نشان می دهد که بیشتر آثارِ نویسندگان متشرع و انقلابی، ناسیونالیسم ایرانی و عربی را تخطئه می کنند؛ ایجاد تقابل اسلامی/ ایرانی و ترجیح سویه اسلامی، مخالفت با تجددگرایی و غرب گرایی در ناسیونالیسم ایرانی (و خرده گفتمان پهلوی) از جنبه های مهم تخطئه این گفتمان است. در بعضی دیگر از آثار که نویسندگان هویتی اسلامی- ایرانی دارند و تقابلی میان هویت ایرانی و اسلامی ایجاد نمی کنند، خرده گفتمان پهلوی که نماینده ناسیونالیسم ایرانی بیشینه است در چهارچوب ناسیونالیسم میانه و کمینه تخطئه می شود؛ در مواردی در آثار این دسته، جنبه هایی از ناسیونالیسم بیشینه مفصل بندی می شود. در دسته ای دیگر از آثار که هویت نویسندگان آن ها شامل جنبه هایی از جهان وطنی می شود، بیشتر نسبت به ارزش های ناسیونالیستی افراطی ایرانی و عربی بی اعتنایی می شود و به ارزش های جهان وطنی یا ناسیونالیسم میانه و کمینه توجه می شود. دسته ای دیگر، نشانه های ناسیونالیسم ایرانی افراطی و جهان وطنی را مفصل بندی می کنند و ناسیونالیسم عربی را به چالش می کشند.
بررسی مضامین مشترک دیوان غربی – شرقی گوته و آثار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شکل های ادبیات تطبیقی، مقایسه متن یا متونی از دو سخنور است تا اشتراکات آن ها مشخص شود. گوته ادیب نام دار آلمانی در دیوان غربی- شرقی خویش مضمون های مشترک فراوانی با سعدی دارد. او علاوه بر تأثیرپذیری فراوان از حافظ، از سعدی شاعر و نویسنده بزرگ ادب فارسی نیز بسیار تأثیر پذیرفته است. زیرا از چند قرن پیش از زمان گوته یا نزدیک به زمان او آثاری از ادبیات فارسی و به ویژه سعدی به زبان های فرنگی ترجمه و باعث آشنایی ادیبان مغرب زمین با آنان شده بود. این مقاله پس از بررسی نحوه آشنایی گوته با آثار سعدی و دلایل تأثیرپذیری گوته از وی، به روش توصیفی- تحلیلی شواهد چشم گیری از مضامین مشترک بین سعدی و گوته را بررسی و تأثیرپذیری گوته را از سعدی یا قرابت اندیشه های آن دو را از دفترهای شعری دیوان غربی-شرقی نشان داده است. این اشتراکات و تأثرات در مضمون، فکر و نوع اندیشه درباره بسیاری از پدیده هاست؛ از جمله: ستایش خداوند و اشاره به عدل و تسلط او بر شرق و غرب، آزادی عقیده، دست گیری درماندگان، ناتوانی عاشق در کتمان عشق، کوتاهی و زودگذری عمر، غنیمت شمردن فرصت کوتاه عمر، نخوردن غم جهان و سپری کردن دنیا با خوش دلی و بی اعتنایی به حسد دیگران، خاموشی زبان، تربیت ناپذیری نااهلان.
تقابل های دوگانه و کارکردهای معنایی آن در قصاید ناصر خسرو
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه از مباحث مهم زبان شناسی و نشانه شناسی است که منتقدان ساختارگرا با توجه به آن به نقد و تحلیل متون ادبی می پردازند. این تقابل ها که نقش مهمی در زیبایی و انسجام ساختاری و محتوایی متون ادبی ایفا می کنند، کاربرد بسیار گسترده ای در شعر ناصر خسرو (شاعر و نویسنده برجسته ی قرن پنجم) دارند؛ به گونه ای که می توان آن را از ویژگی های بارز سبک شعری او قلمداد کرد. ناصر خسرو اغلب از این تقابل ها در جهت مفاخره، تبلیغ دین اسماعیلیه (باطنیه)، پند و اندرز و نیز انتقاد از روزگار و مردمان همعصر خود بهره برده است و به همین جهت، بررسی این تقابل ها به شناخت بهتر شعر و شخصیت ناصر خسرو و اوضاع جامعه ی او کمک می کند. در این مقاله که به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگاشته شده است سعی شده است مهم ترین تقابل های دوگانه مستعمل در دیوان ناصر خسرو مورد بررسی قرار گیرد و دلایل کاربرد آنها تبیین شود.
سیر آفاقی و برداشت های عرفانی مولوی از آن در فیه مافیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
39 - 54
حوزههای تخصصی:
اهل عرفان اساساً با دو دیدگاه به جهان می نگرند: یکی دیدگاه آفاقی است و دیگری، دیدگاه انفسی. عارف در دیدگاه آفاقی وجود مطلق خداوند را در آیینۀ هستی می بیند. او در سیر آفاقی خود نه تنها با چشم سَر به مشاهدۀ مناظر جهان ظاهر می نشیند، بلکه با چشم دل در پسِ پردۀ موجودات به مشاهدۀ حقیقت آفرینش می پردازد. از نگاه مولوی، تمامی کائنات و اجزای آن در حال تحوّل و حرکت پیوسته هستند. او در آثارش به مقولۀ سیر آفاقی و انفسی که در ادبیات عرفانی جایگاه مهمّی دارد، توجّه نشان داده و آن ها را در هم تنیده معرّفی کرده است. مولانا در فیه ما فیه سیر آفاق را مقدّمۀ سیر انفس دانسته و با مطرح کردن برداشت های عرفانی خود از سیر آفاقی و عناصر آن، سیر انفسی را که همان شناخت حقیقت است، متذکّر می شود. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، موضوع سیر آفاقی و تفسیر های مولوی از آن در فیه ما فیه بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در فیه ما فیه سیر آفاقی و اجزای آن، نقش مهمّی در تبیین آموزه های عرفانی مولانا دارد و بخش قابل توجّهی از مثال ها و تمثیل هایی که در این کتاب و در جهت ملموس کردن معانی عرفانی و شناخت راه حق مطرح شده، مربوط به سیر و سفر است.
Формирование и функционирование коммуникативного пространства современного мегаполиса (на примере молодёжного сленга г. Киева)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В настоящее время одним из самых активных и влиятельных элементов языкового ландшафта мегаполиса является молодёжный сленг. Этот социолект вносит существенный вклад в формирование коммуникативного пространства столицы.
معرّفی تحفهالغیب محمودبن حسین مشهدی؛ رساله ای در تصوّف از اوایل قرن دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۵
163 - 191
حوزههای تخصصی:
دربار عثمانی در زمان سلطان محمّد فاتح و فرزندش، سلطان بایزید دوم، از مراکز حامی زبان و ادب فارسی بود؛ به گونه ای که برخی ایرانیان با شنیدن اخبار امنیت و حمایت پادشاهان آن دیار، راه مهاجرت اختیار کردند. یکی از این افراد، صوفیی با نام محمودبن حسین موسوی مشهدی بود که بر اثر فتنه ها و ظلم های حادث شده در خراسانِ اواخر قرن نهم، ناگزیر به سوی دربار عثمانی روانه شد. او در قیصریه، با شیخ سیدعبیدالله تستری شیرازی ملاقات و دو سال و نیم در خانقاه او اقامت کرد. پس از آن، بدان نیت که به دربار سلطان بایزید دوم راه یابد و بنا به توصیه سیدعبیدالله، رساله ای در تصوّف با نام « تحفهالغیب » نوشت. این رساله، یک مقدّمه و چهار باب دارد و در آن، ابیات فارسی و عربی درخور توجّهی از شاعران مشهور و ناشناخته آمده است. در این مقاله، به شناسایی محمودبن حسین مشهدی و شیخ او، سیدعبیدالله، می پردازیم. پس از آن، ضمن تعیین حدود زمانی تألیف تحفهالغیب ، تنها نسخه خطی شناخته شده آن (محفوظ در کتابخانه ایاصوفیا، استانبول) را معرّفی می کنیم. در بخش معرّفی رسم الخط اثر با یکی از ویژگی های درخور توجّه آن، یعنی نقطه گذاری، آشنا می شویم. ضمناً موضوع این رساله و مشرب فکری نویسنده آن را از نظر می گذرانیم و در نهایت به سبک زبانی و وجه ادبی تحفهالغیب اشاره می کنیم.
تأثیر شعر شعرا بر اشعار جلال الدین حافظ سعد تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«جلال الدین حافظ سعد تبریزی» ملقب به «سعدالله» از شعرای فارسی گوی و متصوّف قرن نهم هجری است. از شرح حال او اطّلاع چندانی در دست نیست جز اینکه وی مرید قاسم انوار بوده و به دلایلی که بر ما پوشیده است؛ مورد غضب مراد خود قرار گرفته و از خانقاه رانده شده است. آنچه از اشعار دیوان شاعر مستفاد می شود این است که وی به احتمال قوی شیعه مذهب و اهل تبریز بوده و به خراسان، کرمان و عراق نیز مسافرت هایی داشته است. او شاعری با مشرب قلندری بوده و در اشعارش قلندر و قلندریان را ستوده است. از دو نسخه خطّی موجود این دیوان یک نسخه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی و دیگری در موزه بریتانیا نگهداری می شود. دیوان او شامل 6 قصیده، 426 غزل، یک مستزاد و یک مخمس، 26 قطعه، 352 رباعی و بیش از 611 معمّاست. حافظ ِسعد در اشعارش از بسیاری از شعرای پیشین و معاصرِ خود تأثیر پذیرفته است. از شعرای پیشین که تأثیر اشعار آنان در دیوان وی به طور آشکار قابل مشاهده است، حافظ و سعدی شیرازی ،خواجو، امیر خسرو دهلوی و عطار را می توان نام برد و از شعرای معاصر با وی می توان از: کمال خجندی، جامی و قاسم انوار نام برد.
الحذف فی القصه القصیره جداً من منظور نظریه تماسک النص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۱
91 - 106
حوزههای تخصصی:
یقع الحذف فی الجمله العربیه بقرینه لفظیه أو معنویه، والغرض منه تجنّب التکرار المملّ والکلام بالإیجاز الذی یزید النص جمالاً وغنیً. أما فی جنس القصه القصیره جداً، فتتبع هذه الآلیه الراقیه أغراضاً أخری أیضاً، حیث یلعب دوره الأساسی فی تقصیر القصه قدر الإمکان وتکثیفها أی تخصیبها بمضامین متعدده وراقیه رغم قصرها الشدید. ومن ناحیه أخری فإنّ منظّری نظریه تماسک النصّ قد اهتموا بعنصر الحذف فی النصوص من منظور مدی تأثیره فی ترابط مکوّنات النصّ ببعض والتلاحم بین أجزاءه، ونظروا إلیه من منظور لغوی حدیث.
بررسی شگردها و الگوهای طنزپردازی در اشعار محمدعلی افراشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
231 - 260
حوزههای تخصصی:
دهه های هزارو سیصد بیست و سی به دلیل وجود مسائل سیاسی-اجتماعی فراوان، دوره رونق طنز در ادبیّات فارسی معاصر به شمار می رود. این مقاله به روش توصیفی، تحلیلی و با محوریّت تکنیک های بلاغی و زبانی طنز محمّدعلی افراشته (1287-1338)، شاعر معاصر، سعی در نمایش جلوه های تأثیر مفاهیم سیاسی-اجتماعی در طنز شاعر دارد. به این منظور، ابتدا بر اساس شواهد شعری، شگردهای طنز افراشته را منطبق بر نظریه های مشهور طنز، به دو دسته شگردهای بلاغی و زبانی تقسیم کرده ایم. سپس هریک از این دسته ها را تحت عناوینی چون: نقیضه، عناصر مختلف بلاغی و روش هایی مانند: انواع آیرونی، کارکردهای زبانی، عناوین طنزآمیز و... طبقه بندی کرده ایم. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که افراشته به منظورارتقای وجه ادبی طنز و تاثیر بیبشتر بر مخاطب، از شگردهای رایج وسبکی طنز، استفاده کرده و با بهره گیری از زبان توده مردم، بدون توجه به ملاحظات امنیّتی در عصر پهلوی دوم به انتقاد صریح از مسائل سیاسی، اجتماعی پرداخته است.
تحلیل عوامل پیوستگی ساختاری و متنی سوره مزمل
حوزههای تخصصی:
سوره های قرآن از مجموعه هایی از آیات به هم پیوسته و منسجم تشکیل شده و این پیوستگی ناشی از انواع ارتباطی است که بین آن ها وجود دارد و شامل ارتباط های لغوی و دستوری و منطقی می گردد. انسجام به سازوکار درون متنی زبان گفته می شود که سخنور را در ایجاد و برقراری ارتباط در هر جمله یا بین جملات یاری می دهد؛ به بیان دیگر، انسجام به روابط ساختاری-واژگانی متن اطلاق می گردد..به این منظور در پژوهش حاضرنخست دیدگاه شاخص ترین مفسران درباره مکی و مدنی بودن این سوره تحلیل می شود وبه طور ویژه نیز سه تفسیری که به روش ترتیب نزول نگارش یافته، مفصل تر بررسی و دیدگاه مفسران این تفاسیر درباره مکی یا مدنی بودن سوره مزمل وچگونگی ارتباط میان بخش های این سوره وهم چنین میزان کارآیی تفاسیر تنزیلی در شیوهمواجهه با آیات استثنا شده و این امکان که پیوستگی متنی میان سوره دلیلی بر مکی یا بودن سوره ای به طور کامل باشد، تبیین می گردد.در ادامه با درنظر گرفتن زبان شناسی نقش گراونظریه انسجام متن با توجه به بافت وسیاق تا آن جاکه قابل انطباق بر محتوای قرآن باشد، عوامل پیوستگی ساختاری و متنی سوره مزمل بررسی ودر پایان، نمونه هاومصادیق مورد نظر در دو جدول ارایه می شود.
پادشاهی نوذر یا داستان آرش کمانگیر؛ دوراهی موبدان در انتخاب یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
53 - 71
حوزههای تخصصی:
در میان متن های تاریخی ای که در چهار سده نخست اسلامی به زبان فارسی و عربی نوشته شده، تنها در دو کتاب شاهنامه فردوسی و غرر اخبار ثعالبی به پادشاهی نوذر اشاره شده است. بیشتر تاریخ نویسان پس از منوچهر به پادشاهی افراسیاب و زَو/زاب می پردازند و سخنی از پادشاهی نوذر در میان نیست. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر که بسیاری از تاریخ نگاران آن را در پادشاهی منوچهر می دانند در شاهنامه فردوسی نیامده و فردوسی تنها در چند بیتِ پراکنده در داستان های گوناگون به لشکرکشی افراسیاب در زمان منوچهر و نام آرش اشاره کرده است. این جستار با روش تحلیل اسناد در پی پاسخ به این پرسش است که آیا میان نبودِ داستان آرش در شاهنامه و نیامدن پادشاهی نوذر در متن های تاریخی ارتباطی وجود دارد. با توجه به شواهد می توان احتمال داد که پادشاهی نوذر در خداینامه نبوده است و نویسندگان شاهنامه ابومنصوری از کتاب دیگری داستان پادشاهی نوذر را روایت کرده اند. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر به این دلیل در شاهنامه ابومنصوری و به تبع آن در شاهنامه فردوسی نیامده که موبدان باید دو بار به پادشاهی افراسیاب در ایران اشاره می کردند و این با روایت های تاریخی در تضاد بوده است.
دلالات الألوان فی شعر نوری الجراح؛ الأبیض والأخضر والأسود أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
57 - 78
حوزههای تخصصی:
نوری الجراح هو شاعر سوری معاصر تتمتّع الألوان فی شعره باستخدامات مختلفه، إذ لم یتوقف اللون عند الجراح علی دلالاته ومعانیه البسیطه فقط، بل استخدمه فی إطار التشبیه والاستعاره والکنایه، متأثّرا بالقضایا السیاسیه والاجتماعیه وتشریح أفکاره ومعتقداته وآماله استخداما کثیراً، کما تطرّق إلی نوع من الإنزیاح الأدبی بعض الأحیان. ویحاول البحث الراهن أن یتطرق عبر منهج وصفی تحلیلی والإحصائی إلی تحلیل وظائف الألوان الخضراء والبیضاء والسوداء فی شعر نوری الجراح . أظهرت النتائج بأن اللون فی شعر نوری الجراح ، یوفّر أرضیه التضاد والتناقض والغموض وأیضا الحزن؛ وبعباره أخری فقد لعب الشاعر بالتوقعات التقلیدّیه للمخاطب فی مواجهه الألوان. والنظره الإحصائیه إلی تکرار الألوان ومدی حضورها فی شعر هذا الشاعر تدل علی الحضور الواسع للألوان المحایده مثل الأبیض والأسود. وفی مواقف متعدده نشهد حضور هذین اللونین إلی جانب الألوان الأخری. وهما بالإضافه إلی وظیفتهما الرمزیّه أحبطا أو نفیا مدالیل الألوان الأخری.
ریشه یابی منابع تاریخی در آثار نمایشی بهرام بیضایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی: