مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
عصر پهلوی
حوزه های تخصصی:
با آن که برخی بر این اعتقادند که میان ادبیات و مبانی زیبایی شناسی با مسائل اجتماعی مقارنة ضروری وجود ندارد و آثار ادبی بسیاری را می توان یافت که با امور اجتماعی مناسبت چندانی ندارند یا به کلی با آن بی ارتباط اند، یکی از مسائل مورد توجه ناقدان ادبی و جامعه شناسان، پیوند معنی دار ادبیات و در کل مبانی زیبایی شناسی با امور اجتماعی است. از آن جا که در ادبیات، زبان وسیلة بیان است و به قول ارسطو، به نوعی زندگی را به نمایش می گذارد، یک واقعیت اجتماعی و به عبارت دقیق تر یک نهاد اجتماعی است. نهادی که علت وجودی و هدف های خاص خود را دنبال می کند. در میان مکاتب جدید ادبی، ظهور مکتب رمانتیسم پیوند همه جانبه ای با تحولات سیاسی، اجتماعی و تاریخی قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم کشورهای اروپایی دارد. هم زمان با تحولات جهانی، این مکتب در تمامی کشورها، از جمله ایران، طرفدارانی یافت و در عصر پهلوی، به وی ژه در دهه های 20 و 30 به گرایش غالب ادبی تبدیل شد. سال های پایانی دهة 30 و آغازین دهة 40، روزگار افول رمانتیسم فارسی است. با اذعان به تأثیر متقابل ادبیات و جامعه در یکدیگر، در این پژوهش تأثیر عوامل اجتماعی و سیاسی عصر پهلوی در فراز و فرود گرایش ادبی مذکور نقد و تحلیل می شود.
همانندی اندیشه های جلال آل احمد و صدر الادبای اصفهانی
حوزه های تخصصی:
صدر الادبای اصفهانی یک نویسنده ی شریعت گرا (مشروعه خواه) در دوره ی مشروطه است که نزدیک به نیم قرن پیش از جلال آل احمد، در تحلیل های داستانی خود، استنباط ها و استدلال ها و راه حل هایی رامطرح کرده است که شباهت شگفت انگیزی به اندیشه های آل احمد دارد. انتقادهای او از موضوعاتی چون: شیفتگی جامعه به پوشش و اخلاق و رفتار و سیاست و فرهنگ غربی، سکوت و انزوای بزرگان مذهب در برابر تحوّلات و تغییرات اجتماعی، ناتوانی مدرسه ها و دانشگاه های تقلیدی در تأثیرگذاری بر فنّ-آوری و صناعت گری، مستعمره شدن حکومت در برابر استعمارگران فرنگی، شباهت کامل به استنباط های آل احمد دارد. بهره گیری او از نوشته های روایتی تحلیلی و تک صدا، و نثر ساده ی گفتارگرا، سبک آل احمد را تداعی می کند و راه حل های او برای رهایی از غرب گرایی ها نیز دقیقاً در همسویی با اندیشه های آل احمد قرار دارد. او نیز راه و چاره را در بازگشت به سنّت ها و معتقدات مذهبی می داند، چون مذهب بیش از هر عنصر دیگری، جایگاه قدرتمندی در میان مردم دارد و می تواند آنان را متّحد کند.
تأثیر تقابل سنّت و تجدّد بر سینمای ایران در عصر پهلوی دوم(سال های 1332-1357ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سینمای ایران از 1332 تا 1357ش. با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه متحول شد. سایه ی «فیلمفارسی» در این دوره بر سینما حاکم بود، اما فیلم هایی هم در قالب سیاسی و اجتماعی تولید شدند. نسلی که در این دوره پرورش یافت، همراه با نوسازی های اقتصادی و اجتماعی حکومت محمدرضا پهلوی است. نوسازی نامتوازن، تقسیم طبقاتی در شهرها و مهاجرت روستائیان به شهرها، در ذهنیت این نسل شکاف سنّت و مدرنیته را ایجاد کرد. سینمای ایران در این دوران، با تأثیرپذیری از فضای جامعه و مقوله تعارض و تقابل سنّت و مدرنیته، شاهد تحولاتی در زمینه فیلم سازی، از شکوفایی عامه پسند تا ابتذال و ورشکستگی است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، روند تولید فیلم های سینمایی در ایران و تغییر و تحولات آن و نیز پی آمد واکنش تماشاگران بر سینما، در حکومت پهلوی دوم، سال های 1332 تا 1357ش، بررسی می شود. یافته ی پژوهش نشان می دهد که نوسازی های نامتوازن دوران محمدرضاشاه باعث ایجاد شکاف جامعه با حکومت گردید. شکافی که در نسل تماشاگران این دوره میان سنّت و مدرنیته ی ناشی از نوسازی اجتماعی و اقتصادی رخ داد، بر سینمای ایران و تولیدات آن نیز تأثیرگذار بود و سرانجام باعث ورشکستگی و بحران در سینما در سال های منتهی به انقلاب اسلامی شد.
اجتماعی شدن زنان در عصر پهلوی؛ امکان یا امتناع(1304-1332ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از برنامه های حکومت پهلوی اول و طراحان اصلاحات عصر وی، تلاش برای ایجاد پاره ای از تغییرات اجتماعی براساس الگوی جوامع غربی بود. یکی از این اقدامات، تغییر سبک زندگی اجتماعی و فرهنگی زنان بود که از مظاهر مدرن سازی حکومت تلقی می شد. براین اساس، تلاش شد تا در نگرش جامعه نسبت به حضور زنان در سطوح مختلف اجتماع تغییر و تحولاتی ایجاد شود. بدین منظور، مسائلی در آموزش زنان مطرح شد و تلاش هایی در شکل اصلاحات حکومتی برای ورود زنان به عرصه های اجتماعی به کار بسته شد که غالباً بدون توجه به واقعیت های موجود جامعه ی ایرانی و براساس مدل جوامع مغرب زمین طراحی و به اجراء گذاشته شد. در این جستار، به روش توصیفی– تحلیلی، مسأله ی امکان یا امتناع اجتماعی شدن زنان در عصر پهلوی، براساس اصلاحات و اقدامات حکومتی درباره ی زنان بررسی شده است. یافته ی پژوهش نشان داده که نگرش جامعه به تحولات آموزشی و مسأله ی اجتماعی شدن زنان کمتر امکان وقوع یافته است و این اقدامات در حدّ انتظار نتوانست شرایط مساعد و امکاناتی برای حضور زنان در عرصه ی اجتماعی فراهم سازد و یا در نگرش جامعه نسبت به ورود زنان به این عرصه تغییرات جدی پدید آورد.
دگراندیشی و تأثیر آن بر مطالعات عاشورا در دوره معاصر(1305-1357) در ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
67 - 104
حوزه های تخصصی:
بازنمایی واقعه عاشورا در تاریخ معاصر ایران (1305-1357) در شمار موضوعاتی است که با وجود اهمیتی که در شناساندن سیر تحول رویکردهای مطالعاتی عاشورایی دارد، کمتر به آن توجه شده است. مقاله حاضر می کوشد با بررسی جریان های دگراندیش و مبانی آنان به نقش آنان در بازنمایی واقعه عاشورا در این دوره بپردازد. نتایج این بررسی نشان می دهند که انگیزه خرافه ستیزی و پندارستیزی جریان های دگراندیش در تاریخ معاصر ایران که ریشه در دوران پیش از پهلوی دارد، زمینه ساز شکل جدیدی از مطالعات و تحلیل های مبتنی بر عقل مداری و علم گرایی شده است که تفسیرهایی سیاسی و اجتماعی از عاشورا را به دنبال داشته است.
نظام جزایی ایران در عصر پهلوی، چالش ها و ملاحظات (از آغاز تا انقلاب اسلامی)
حوزه های تخصصی:
بررسی ابعاد دینداری در درس شرعیات (مطالعه موردی: دوران پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
۱۱۵-۸۹
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف اساسی آموزش های دینی، انتقال معارف دین، رشددادن و دیندارکردن دانش آموزان است. در تحقق این اهداف، متون درسی و آموزه های مندرج در آن جایگاه ویژه ای دارند. بررسی نحوه ی صورت بندی گزاره های دینی در متون درسی می تواند معیاری برای ارزیابی نمودهای دینداری در این متون باشد. از آنجایی که سنجش دینداری از دغدغه های اصلی پژوهشگران حوزه ی دینی است، لذا مقاله ی پیش رو می کوشد از طریق انجام مطالعه ی موردی در کتب درس شرعیات دوره ی پهلوی اول و دهه ی نخست پهلوی دوم، جایگاه ابعاد دینداری را در این آثار بررسی کند. مبانی نظری این مقاله براساس دیدگاه های گلاک و استارک در مورد ابعاد دینداری قرار گرفته است. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از غلبه ی بُعد مناسکی دین در کتاب شرعیات پایه های دوم تا ششم در خلال سال های 1306 1310ش و تلفیق بُعد فکری و پیامدی در 1317ش است. اما در کتاب تعلیمات دینی پایه ی دوم در 1328ش به سبب اتکای مباحث این کتاب به براهین عقلی، بُعد تجربی و اعتقادی دینداری، جلوه ای بارز دارد.
نقش لُرها در تقویت هویت ملی در عصر پهلوی با تأکید بر مؤلفه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
91 - 109
پژوهش با تمرکز بر لُرها و ارائه تعریف و تبیین مفهوم هویت ملی، عناصر هویت ملی ایران و دل بستگی لُرها نسبت به مؤلفه زبان فارسی در عصر پهلوی (1299 1357 ه.ش) است. در ایران گروه های زبانی گوناگونی زندگی می کنند، این گروه ها نقش سازنده و برجسته ای در همبستگی و تقویت هویت ملی دارند. لُرها هم ازنظر زبانی و گویش های زبانی شباهت زیادی با زبان فارسی دارند و هم ازنظر تاریخی و فرهنگی خودشان را ایرانی می دانند. وجود دیدگاه هایی مبنی بر ایرانی بودن لُرها، عناصر هویت بخش دین اسلام و مذهب تشیع، زبان فارسی، تاریخ و سرزمین ایران باعث شد لُرها نقش فعال و تأثیرگذاری در مسایل گوناگون ایران داشته باشند. لُرها با کارآمدترین ابزارهای زبان فارسی؛ ازجمله شاهکارهای ماندگار فردوسی، سعدی، حافظ، نظامی و مولوی در غنا و گسترش زبان فارسی بعنوان زبانی فراگویشی و تعاملی نقش زیادی در همبستگی ملی داشتند. در عصر پهلوی زبان فارسی به عنوان مؤلفه پایدار هویت ساز و به صورت آگاهانه برای انجام مکاتبات اداری، رسمی و علمی موردتوجه قرار گرفت..پژوهش به بررسی نقش لُرها در استحکام بخشی به وحدت ملی در ایران، می پردازد که در قالب فرضیه «لُرها در کنار گویش های محلی زبان لُری با بکارگیری زبان فراگویشی فارسی بعنوان زبان رسمی مکاتبات، نظام اداری، آموزشی، زبان آثار و منابع مکتوب ملی و محاوره ای، نقش مؤثری در استحکام وحدت ملی داشته اند.» بنابراین با توجه به ماهیت موضوع، تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، اسنادی و اینترنتی است.
تحلیل گفتمان خاطرات زنان عصر مشروطه و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش بر پایه ی رویکرد تحلیل گفتمان در چارچوب نظریه ی "جیمز پل جی "و " روث وداک" چگونگی بازتاب عناصر برجسته ی هویت زنانه در قالب خاطره نگاری زنان- با استناد به چهار اثر عصر مشروطه و پهلوی- بررسی و تحلیل می شود . نتایج بررسی ، نشان از آن دارد که این آثار با کاربرد زبان در موقعیت ها ، جهانی را باز می نمایند که برساختی از تجربه های زیسته ی زنان و گفتمان های کلان سنت و تجدد در ایران است . از این رو روایت زنان در خاطرات ، معطوف به برجسته کردن عناصر و مؤلفه هایی از هویت زنان در دنیای مدرن و به حاشیه راندن گفتمان سنتی پیشین است . تحلیل خاطرات زنان در یک ساحت چنین می نماید که فهم جدیدی از هویت انسانی شکل گرفته است و زنان به لحاظ هویتی به تدریج از هویت های سنتی خود فاصله گرفته و هویت های جدیدی یافته اند که منشا آن دنیای مدرن و تکثرگرایی است . در ساحت دیگر، خاطره نگاران زن ، هم زمان توانسته اند ترکیبی سازگار از عناصر زندگی مدرن و سنتی را به دست دهند و هویت خود را بر اساس تجارب زیسته و درک تاریخی از مناسبات دوران نوین بازتعریف نمایند.
مطالعات تاریخی آموزش وپرورش گیلان با تأکید بر وضعیت تاریخی مدرسه شاهپور رشت در عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه و رونق آموزش و پرورش گیلان در عصر پهلوی با ساختار آموزشی و سرنوشت تاریخی مدرسه شاهپور رشت پیوند عمیقی داشت. از این روی بررسی وضعیت تاریخی آموزش و پرورش گیلان مستلزم شناخت از شرایط حاکم این مدرسه، به عنوان یک پارادایم آموزشی برای سایر مدارس گیلان است. تأسیس این مدرسه از مظاهر بارز آموزش نوین در این منطقه است. بررسی زوایای مختلف مدرسه شاهپور از نظر فضای کالبدی و ساختار و مقررات حاکم بر نظام آموزشی آن نشان می دهد که پایه گذاران و گردانندگان این مدرسه همواره سعی داشتند استانداردهای لازم را حفظ کنند که وضعیت فوق موجب هدایت و راهبری توسعه کمی و کیفی آموزش و پرورش رشت و به طور کلی گیلان گردید. نگارندگان مقاله ضمن بررسی عوامل مؤثر بر رونق مدرسه شاهپور، درصدد یافتن پاسخی مبتنی بر شواهد عینی و ادله ذهنی به سؤال بنیادین ذیل هستند. آموزش و پرورش گیلان و به ویژه شهر فرهنگ و ادب پرور رشت، چگونه و تا چه اندازه از سنت های آموزشی این مدرسه، که بزرگان و نخبگان بسیاری را در دامان خود پرورانده است، بهره مند گردید؟ یافته های این پژوهش که با بهره گیری از اسناد، شواهد و منابع تاریخی به شیوه توصیفی و تحلیل آماری صورت گرفته است، جایگاه و تاثیرگذاری مدرسه شاهپور را در آموزش و پرورش گیلان به خوبی آشکار می کند.
خطاهای شناختی دستگاه دیپلماسی عصر پهلوی در قبال ائتلاف قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
کارگزاران دستگاه دیپلماسی عصر پهلوی از این واقعیت غافل مانده بودند که بدون شناخت تحولات بین المللی، به طور واکنشی از یک سو به سوی دیگر کشیده می شدند. موضوع مذکور، ناشی از ناآگاهی از این مسأله بود که بر نظام سیاست جهانی موازینی حاکم بود که بدون آشنایی با قواعد بین المللی و تحولات مربوط به آن، تصمیم گیری در سیاست خارجی با چالش های فراوانی مواجه می شد. درشهریور 1320 و کوتادی 28 مرداد سال 1332 با دو ائتلاف قدرت های بزرگ علیه ایران مواجه هستیم. مقاله حاضر، در قالب چارچوب نظری ساختار-کارگزار، در تلاش برای پاسخ به این سوال است که چه عاملی در شکل دهی ائتلاف قدرت های بزرگ علیه ایران نقش اساسی داشته و چگونه دستگاه دیپلماسی در هردو مقطع تاریخی، گرفتار ائتلاف قدرت های بزرگ شد؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که خطاهای شناختی کارگزاران و کنش های غیرواقع بینانه نخبگان سیاسی و فقدان استراتژی در روابط خارجی موجب ناکامی دستگاه دیپلماسی و ائتلاف قدرت های بزرگ شد. نوآوری مقاله حاضر نسبت به دیگر نوشته ها، در تمرکز بر کنش های غیر واقع بینانه کارگزاران دستگاه دیپلماسی به عنوان عاملی برای واکنش قدرت های بزرگ است. یافته مقاله این است که کنش های غیر واقع بینانه کارگزاران دستگاه دیپلماسی، زمینه هم سویی قدرت های بزرگ در آن مقطع و در نهایت ائتلاف مصلحتی آنها علیه ایران را فراهم ساختند.
بررسی شگردها و الگوهای طنزپردازی در اشعار محمدعلی افراشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
231 - 260
حوزه های تخصصی:
دهه های هزارو سیصد بیست و سی به دلیل وجود مسائل سیاسی-اجتماعی فراوان، دوره رونق طنز در ادبیّات فارسی معاصر به شمار می رود. این مقاله به روش توصیفی، تحلیلی و با محوریّت تکنیک های بلاغی و زبانی طنز محمّدعلی افراشته (1287-1338)، شاعر معاصر، سعی در نمایش جلوه های تأثیر مفاهیم سیاسی-اجتماعی در طنز شاعر دارد. به این منظور، ابتدا بر اساس شواهد شعری، شگردهای طنز افراشته را منطبق بر نظریه های مشهور طنز، به دو دسته شگردهای بلاغی و زبانی تقسیم کرده ایم. سپس هریک از این دسته ها را تحت عناوینی چون: نقیضه، عناصر مختلف بلاغی و روش هایی مانند: انواع آیرونی، کارکردهای زبانی، عناوین طنزآمیز و... طبقه بندی کرده ایم. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که افراشته به منظورارتقای وجه ادبی طنز و تاثیر بیبشتر بر مخاطب، از شگردهای رایج وسبکی طنز، استفاده کرده و با بهره گیری از زبان توده مردم، بدون توجه به ملاحظات امنیّتی در عصر پهلوی دوم به انتقاد صریح از مسائل سیاسی، اجتماعی پرداخته است.
تحلیل گفتمان کیفر در عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
357 - 386
حوزه های تخصصی:
عصر پهلوی، عصر تثبیت مدرنیسم کیفری است. حکومت پهلوی در این دوره، اعتبار احکام شرعی را به طور حداقلی می-پذیرد، ولی آن چه که مشهود است، این است که حکومت بعد از تثبیت پایه های قدرت خویش اقدام به زدودن اعتبار احکام شرعی از متن قوانین کیفری کرد. گفتمان «مدرنیسم کیفری» در این عصر با طرد محورهای گفتمانی «کیفر شرعی» در پی مستحکم نمودن جای پای خود در متن تحولات کیفر در این دوره است. ورود آموزه های مدرن فلسفی و حقوق کیفری، تأثیر از دستاودرهای نوین جرم شناسی و نظام حقوقی کشور فرانسه و نقش گفتمان «کیفر سلطنتی» در تثبیت قدرت و پایه-های حکومت پهلوی را می توان از مهم ترین عوامل مؤثر بر تحولات کیفر در این عصر دانست. پرسش های مطرح در خصوص مجازات های این عصر این است که اولا چه گفتمان هایی در متن تحولات کیفر این عصر حاضر بوده اند و ثانیا عوامل موثر و نقش این عوامل در قدرت یافتن این گفتمان ها به چه میزان بوده است. مسئله اصلی پژوهش، تبیین نقش و تأثیر گفتمان های حاضر در متن تحولات کیفر در عصر پهلوی است. پژوهشگر در این مقاله با بهره جستن از روش تحقیق کیفی «روش عملیاتی تحلیل گفتمان (پدام)» به تحلیل گفتمانی کیفر در عصر پهلوی می پردازد.
واکاوی نظریه الیتیسم و جایگاه نخبگان حکومتی در ایران دوره قاجار و پهلوی برمبنای نظریه نخبه گرایی موسکا
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
73 - 96
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه نخبگان حکومتی در عصر قاجار پهلوی براساس نظریه نخبه گرایی در روند توسعه یافتگی ایران بود. در این راستا تلاش شد به این سوال اساسی پاسخ داده شود که چه عوامل و کنشگرهایی، زمینه و بستر لازم را برای ناکامی نخبگان عصر پهلوی در روند توسعه یافتگی ایران فراهم آورده است؟ پژوهش بر این فرض استوار گردید که عواملی از قبیل ساختار سیاسی استبدادی، فرهنگ توسعه نیافته، دخالت بیگانگان در امور ایران، ضعف عملکرد شاهان و فرمان روایان، نقش مخرب نظام اقتصاد جهانی و عملکرد نخبگان در نوسازی و توسعه به شیوه غربی، همگی زمینه ساز ناکامی نخبگان عصر پهلوی در روند توسعه یافتگی ایران شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نخبگان ایران در تاریخ عصر پهلوی به عنوان یکی از موانع اصلی توسعه و عامل خنثی سازی قدرت اصلاح طلبان، به ایفای نقش پرداخته و به دو دلیل در هدایت کشور به سمت توسعه موزون و همه جانبه ناکام ماندند: ویژگی ها و ضعف عملکرد خویش و ساختارهای سیاسی- اقتصادی نامناسب و کارشکنی نخبگان ضد توسعه. روشنفکران نیز به دلایلی مانند ساختار سیاسی استبدادی، بیگانگی با فرهنگ جامعه و نگاه تک بعدی به توسعه، نتوانستند به نحو مطلوب به ایفای نقش بپردازند.
مواجهه با نظریه تکامل داروین در ایران: روایت مارکسیست ها در عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
105-133
حوزه های تخصصی:
نظریه تکامل داروین و نظریه تکامل اجتماعی مارکس هر دو ریشه در مدرنیته غربی داشتند. بار اصلی ترویج اندیشه داروین در ایران نیز در عصر پهلوی یکم بر عهده مارکسیست ها بود. رویکرد مارکسیست ها به نظریه تکامل داروین در این دوره ضمن شباهت هایی که با مواجهه اندیشمندان ایرانی دوره ی قاجار با نظریه تکامل داشت، اما روایت زیست شناختی دقیق تری را از نظریه تکاملی داروین ارائه می داد، به همین دلیل در طول چند دهه روایت های داروینی مارکسیستی بر جامعه فکری ایران غالب شد. با بررسی آرای تکاملیِ متفکران شاخصِ مارکسیست ایرانی ضمن اینکه در می یابیم چگونه و چرا یک نظریه علمی زیست شناسی موردتوجه احزاب مارکسیستی قرار گرفت، روندصعود و افول سیطره اندیشه های تکاملی مارکسیستی را بر جامعه علمی ایرانی نظاره خواهیم می نماییم.
ساخت یابی برنامه توسعه در ایران عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه ایرانیان در دوران معاصر با مفهوم توسعه پیوند خورده است. این مفهوم که در قرن بیستم رواج یافت، تاثیر زیادی بر ساختارها، فرایندها و رویکردهای اندیشه ای به جای گذاشته است. در ایران نیز با روی کار آمدن حکومت پهلوی، مفهوم توسعه مبتنی بر الگوهای نظری مختلف، در جهت گذار ایران از جامعه سنتی به جامعه صنعتی به کار گرفته شد. اما علیرغم اجرای 5 برنامه توسعه، جامعه عصر پهلوی دچار بحران ها، گسست ها و شکاف های عظیمی شد که نتیجه آن در انقلاب سال 1357 نمود یافته است. ازاین رو، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به چگونگی ساخت یابی برنامه های توسعه اجرا شده در ایران عصر پهلوی و کارکرد آن در روند توسعه ایران است. این پژوهش با رویکرد جامعه شناسی تاریخی صورت خواهد گرفت. به این معنا هم به بستر تاریخی رویدادها و هم به ساختارها و فرایندهایی که بر اساس الگوی نظری توسعه شکل گرفته است، توجه خواهد شد. علاوه بر آن به تعامل دوسویه کنشگر-ساختار در این صورتبندی خواهیم پرداخت. مطالعه حاضر بر آن است که برنامه های توسعه پیش از انقلاب، به دلیل تضادهای موجود در سطح نظری و کنشگران نتوانست به ساخت منسجم دست پیدا کند و در بستر تاریخی نیز امکان ساخت یابی گفتمان توسعه و تثبیت معنایی و مفهومی آن مهیا نشد.
بررسی علل تصفیه و تغییر قضات در دوره اختیارات علی اکبر داور و دوره اختیارات محمد مصدق در عصر پهلوی
منبع:
قضاوت سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۸
151 - 171
حوزه های تخصصی:
عدلیه بعد از استقرار نظام مشروطیت همواره در سه بُعد ساختار، قوانین و نیروی انسانی دچار نواقص و معایب فراوان بود و این میراث به دوره پهلوی انتقال پیدا نمود. علی اکبر داور در اوایل سلطنت رضاشاه بر اساس اختیاراتی که از مجلس دریافت کرد اقدام به انحلال و تجدید سازمان عدلیه نمود و یکی از ابعاد اقدامات او تصفیه و تغییر وسیع قضات بود. حدود 25 سال بعد نیز محمد مصدق بر اساس اختیارات وسیعی که دریافت کرد و در شرایطی که فساد و ناکارآمدی در دادگستری موج می زد اقدام به اصلاحات و نوآوری نمود و بخشی از ابعاد اقدامات او نیز تصفیه و تغییر قضات دادگستری بود. یافته ها و نتایج این پژوهش نشان می دهند که زمینه های اصلی در شکل گیری جریان وسیع و پر شتاب عزل و تغییر قضات، مربوط به فساد و ناکارآمدیِ مشهود در دستگاه قضا بود و اهداف اصلی داور و مصدق نیز عبارت بودند از حذف قضات نالایق و جایگزین کردن افرادی ذی صلاح.