فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۱۰۱ تا ۴۵٬۱۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای-کهن الگویی از رویکردهای نقادانه مدرنی است که در قرن بیستم با نظریات یونگ تحول یافت. یکی از روش هایی که منتقدان یونگی در تحلیل متون ادبیِ روایی به کار می برند بررسی این موضوع است که پیرنگ داستان ها شامل چه رخدادهای کهن الگویی هستند. در این پژوهش ضمن تحلیل شخصیت منحصربه فرد برزویه طبیب، سعی شده است تحوّل روحی او به عنوان قهرمانِ روایت، با رویکرد نقد کهن الگویی و با روشی نو، طی دو پیرنگ مورد بررسی قرارگیرد. بدین شرح که زندگی برزویه (قهرمان)، طبق پیرنگ «پاگشایی»، در مرحله اول و دوم زندگی، با ماجراها و چالش های روحی (بحران میان سالی) همراه است. او در مرحله کشمکش روانی، در انتخاب راه درست زندگی، به تحقیق در ارباب دین پرداخته و با کناره گیری از علم طب (نقاب) و خودداری از رذایل اخلاقی (سایه)، اعمال صالح و رعایت تقوی را سرلوحه خود قرارمی دهد و طبق پیرنگ «سیروسلوک»، با دعوت انوشیروان (پیک) به سفر مخاطره آمیز هند (ناخودآگاه) می رود و طی آن بر دشواری ها فائق می آید. او در سرزمین خاص، به جستجوی کتب (رشد و تمامیّت) می پردازد و با کمک (یاور)، و راهنمایی دوستی معتمد (پیر فرزانه)، به گنجینه کتب هندی دست می یابد. با ترس و دلهره ای کشنده (مرگ و تولدی دوباره) از آن ها نسخه برداری نموده و برای مردمان سرزمین خویش به ارمغان می آورد. در بازگشت به ایران، چرخه سفر از «من» به «خویشتن» را تکمیل نموده، تحول و مناعت طبع خود را با امتناع از قبول پاداش از خزانه پادشاه؛ اثبات می کند و نشان می دهد که رشد روانی او تکمیل شده و به درجه بلند کمال و تعالی رسیده است.
بررسی و تحلیل مشرب عرفانی ابن خفیف شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
9 - 49
حوزههای تخصصی:
ابوعبدالله محمد بن خفیف شیرازی، بنیان گذار سلسله عرفانی خفیفیّه، از شخصیت های جریان ساز و اثرگذار در تاریخ تصوف اسلامی است. باوجود نقش مؤثر این عارف در سیر تطوّر و گسترش عرفان اسلامی، تاکنون پژوهشی روشمند در باب مشرب عرفانی او صورت نگرفته است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، شناخت مشرب عرفانی ابن خفیف است که از طریق پاسخ به این سؤالات محقق می شود: مبدأ و مقصد سلوک در طریقه ابن خفیف کجاست و منازل دیگر در این بین به چه ترتیبی قرار گرفته اند؟ کدام یک از منازل در سیر استکمالی سالک اهمیت بیشتری دارند؟ توانایی های لازم برای جذب دستاوردهای هر منزل چیست و چه آدابی برای کسب آن ها لازم است؟ در آثار و اقوال شیخ عقیده روشنی در پاسخ به این سؤالات یافت نشد؛ اما اهمّ برون داد بر اساس قرائن و شواهد بدین قرار است: مبدأ سلوک، ارادت و مقصد، معرفتِ حق است. میان مبدأ و مقصد منازلی وجود دارد که برخی در شمار احوال عرفانی بوده و از دیدگاه ابن خفیف مقدّم بر مقامات قرار دارند. ترجیح منزل صحو بر سکر موجب توجه کمتر به مبحث بسط، طرب، شطح و سماع و اهمیت بیشتر منازل فقر، زهد، خوف و حزن و همچنین مقدّم داشتن حضور بر غیبت شده است. در طریقه ابن خفیف، منزل فقر اهمیت ویژه ای دارد و ترجیح فقر بر غنا از دیگر شاخصه های مشرب عرفانی اوست. ساختار مشربِ عرفانی شیخ، بر پایه تعالیم جنید بغدادی بنا شده؛ اما از آموزه های عرفانی بایزید نیز اثر پذیرفته و در فارس رواج یافته است.
بررسی تطبیقی لفظ و معنا در امثال کردی ایلامی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
121 - 143
حوزههای تخصصی:
ادبیات تجلیگاه باورها، اندیشه ها وآداب و رسوم ملت هاست که بخش عمده و دیرینه ای از آن در ضرب المثل ها نمود یافته است. ضرب المثل ها جملات کوتاه و موجزی هستند که از روزگاران دورصیقل یافته، سینه به سینه به ما رسیده اند. این عبارات موجز به سبب برخورداری ازعمق معنایی و حکمی و نیز کوتاهی لفظ و قابلیت به خاطر سپاری آسان، همیشه به عنوان یک کالای فرهنگی در بین ملت ها و اقوام در تبادل و انتقال بوده اند.استان ایلام به سبب همسایگی با عراق و وجود مرزمشترک طولانی، همواره محل تردد و داد وستد اقتصادی و فرهنگی مردمان کُرد و عرب بوده است. تأثیرات متقابل دوزبان علاوه بر شعر، در فرهنگ عامه که امثال بخش عمده ی آن است، نیز نمود یافته است. در این نوشتار سعی نگارندگان برآن بوده است تا با بررسی ضرب المثل های عربی و کردی ایلامی با رویکرد تحلیلی –توصیفی و به شیوه ی کتابخانه ای، به بیان اشتراکات و اختلافات لفظی و معنایی موجود در این امثال بپردازند. از نتایج تحقیق آن است که پاره ای از امثال در دو زبان در لفظ و محتوا دارای تطابق نعل به نعل بوده، ظن ترجمه را در مخاطب برمی انگیزند؛ پاره ای دیگر اشتراک لفظی نسبی و معنایی کامل دارند و به احتمال حاصل مهاجرت امثال از زبانی به زبان دیگرهستند و پاره ای نیز تنها اشتراکات معنایی داشته، حاصل نوعی توارد ناشی از نزدیکی جغرافیایی، فرهنگی و آیینی می باشند.
کیمیا در میان زنان (خوانش نوین تاریخی و جنسیتی از رمان تربیتی کیمیا خاتون)
حوزههای تخصصی:
رمان تربیتی(Bildungstroman) ژانری از نگارش رمان است که در آن رشد شخصیت اصلی از کودکی تا بزرگسالی به تصویر کشیده می شود و در انتهای داستان،کودکِ ناپخته معمولاً به انسانی دنیا دیده با جایگاه اجتماعی خوب تبدیل می شود. از ویژگی های بارز نوع کلاسیکِاین ژانر؛ روایت خطی، تصویر کردن فراز و نشیب های زندگی شخصیِ کودکی که با بقیه هم سن و سال های خودش تفاوت دارد، تجربه ی معمولاً دو گونه عشق: عشق سطحی و سپس عشق پایدار و واقعی و در ضمن، حضور یک راهنما در رمان است. در قرن بیستم، نوع روایت خطیِ این ژانر، دست خوش تغییر شد و علاوه بر آن زنان و دیگر اقلیت هایِ نژادی، برداشت خاص خود را از این ژانر ارائه کردند. در حال حاضر این ژانر یکی از انواع روایت های محبوب برای نویسندگان زن به شمار می رود و آنها نوع جدید و زنانه ای از آن را استفاده می کنند. در این نوع روایت، تفاوت های زندگی و رشد زنانِ داستان های تربیتی نسبت به مردان مشخص می گردد و تفاوت دید آنها نسبت به خانواده و«دیگری» مطرح می شود. یکی از تفاوت های مطرح شده در این مورد،« وفاداری زنان نسبت به یکدیگر» است.
از شانتى نیکیتان تا شیراز
حوزههای تخصصی:
روایت حلاج در آثار زرین کوب و ماسینیون: عینیت گرایی یا تخیل گرایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
287 - 309
حوزههای تخصصی:
زندگینامه ژانری است که در حد فاصل بین امر واقع و امر مخیل، بین تاریخ و ادبیات، در نوسان مداوم است و بنابر دلمشغولی های نویسندگانش به این سو یا آن سو متمایل می شود. در دو زندگینامه از منصور حلاج، یکی زندگی حلاج (جلد اول مجموعه مصائب حلاج ) نوشته لویی ماسسینون و دیگری شعله طور نوشته عبدالحسین زرین کوب، می بینیم که نویسنده فرانسوی خود را مقید به نگارش عینیت گرا و علمی کرده است و در مقابل نویسنده ایرانی در اثر خود رویکردی تخیل گرا و ادبی دارد، اما به نظر می رسد که برای آن ها خلق زندگینامه علمی مطلق یا ادبی ناب ناممکن است. مطالعه حاضر نشان می دهد که هر دو نویسنده، برای خلق حقیقت، ناگزیر از به کارگیری عناصری هستند که در ظاهر از آن ها روی گردانده اند. عنوان روی جلد، شیوه فصل بندی، روایت پردازی و نیز ارجاع به متون پیشین از مواردی هستند که پای عناصر ناهمگون با اهداف اولیه نویسنده را به متن می گشایند.
بررسی تطبیقی علی نامه و افتخارنامه از نظر زمان روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی حماسه ها، به ویژه حماسه های دینی که قهرمانان آن ها، انبیاء و اولیاء و رجال برجسته دینی هستند و به منبع وحی و الهام متصلند و از اکثر، اگر نگوییم همه، رخ دادها و فرجام شخصیت ها آگاهند و از گذشته های دور و نزدیک خبر می دهند و آینده را پیش گویی می کنند، زمان روایی اهمیتی به سزا دارد. این مقاله براساس دیدگاه های نظریه پردازانی چون ریمون کنان، جرالد پرین، هایدگرو به ویژه ژرار ژنت به بررسی تطبیقی عنصر زمان در دو منظومه علی نامه ربیع، اولین حماسه دینی پس از اسلام (شیعه) و افتخارنامه صهبا، از آخرین حماسه های دینی می پردازد و در آن سه مبحث نظم و ترتیب، تداوم و بسامد را مورد تحلیل قرار می دهد. بررسی هایی که در این جستار به روش توصیفی تحلیلی و روی کرد ادبیات تطبیقی انجام داده ایم، به خوبی نشان می دهد که این دو اثر به دلیل به کارگیری پرش های زمانی فراوان و بسامد بالای آینده نگری نسبت به گذشته نگری قابل تحقیق و بررسی هستند. بررسی عنصر تداوم نشان می دهد که شتاب در اکثر بخش های داستان این دو اثر به ویژه در افتخارنامه مثبت است و عنصر بسامد نشان می دهد که سراینده علی نامه به دلیل به کارگیری بسامد مکرر شتاب کندتری نسبت به افتخارنامه دارد که از بسامد بازگو بیش تر بهره گرفته است.
بازتاب رمانتیسم در اشعار ادیب نیشابوری
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
317 - 334
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم نهضتی هنری فکری در شعر معاصر مشروطه است. نوعی واکنش احساسی در برابر خرد محوری و تمایل به برجسته کردن خویشتن انسانی و گرایش به سوی خیال و رؤیا. تخیّل در زیبایی شناسی مکتب رمانتیسم از جایگاه مهمّی برخوردار است و بی تردید باید برجسته ترین ویژگی این مکتب و وجه ممیزه ی آن را از سایر مکاتب، رویکرد ویژه ی آن به تخیّل دانست. شاعران زیادی در این زمینه شعر سروده و آثاری پدید آورده اند. ادیب شاعر توانای معاصر را باید آغازگر رمانتیسم در ایران دانست. او شاعری کم بینا و اندوهگین از اهالی نیشابور است که با استفا ده از قوه تخیّل شاعرانه، آزادانه به بیان عواطف و احساسات خویش در شعر پرداخته است. مسأله اساسی پژوهش حاضر نشان دادن جلو ه های رمانتیسم اشعار ادیب نیشابوری به شیوه ی توصیفی تحلیلی است. برای دست یابی به این هدف ابتدا ویژگی های تصویر رمانتیک اشعار ادیب، سپس جایگاه تصویر در بافت شعر و در نهایت سه کارکرد تصویر رمانتیک اشعار ادیب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ویژگی های تصویر رمانتیک به وضوح در شعر ادیب قابل رؤیت است، در این میان اندوه رمانتیک، پویایی و فردیت تصویر بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند، مهم ترین کارکرد تصویر رمانتیک شعر ادیب تأثیر در احساس و همزادی با احساس و معناست.
تبیین مفهوم وحدت در مثنوی با استعاره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
33 - 67
حوزههای تخصصی:
وحدت از مفاهیم محوری در تفکر عرفانی است. مولانا برای تفهیم این مفهوم، همچون بسیاری از مفاهیم غامض عرفانی، از استعاره بهره برده است. در این پژوهش، استعاره های مولانا از مفهوم وحدت در مثنوی معنوی ، براساس نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون، بررسی و تحلیل شده است. هدف از این مقاله آن است که با تحلیل استعاره ها و تشخیص نوع و کارکرد شناختی آن ها، دیدگاه مولانا به این مفهوم، نحوه معرفی آن به مخاطب و عوامل مؤثر در انتخاب این استعاره ها را دریابیم. ابتدا نمونه های استعاره های وحدت را استخراج کردیم و بعد به تحلیل و توصیف آن پرداختیم. مولانا در مثنوی ، از هفت کلان استعاره نور، انسان، عنصر طبیعی، شیء، مکان و ظرف، روییدنی ها و مفهوم انتزاعی استفاده کرده که اغلب استعاره ها از نوع هستی شناختی هستند. با این استعاره ها، تمام ویژگی ها و کارکردهای مفهوم وحدت، به نحوی که با اصل حفظ اسرار منافات نداشته باشد، برای مخاطب به تصویر کشیده شده است. عواملی مانند شغل خطابه و ارتباط با عموم مردم، سبک شاعری و محیط زندگی مولانا در گزینش استعاره هایی ساده، ملموس و عامیانه تأثیرگذار بوده است، اما دسته ای از استعاره ها هستند که تصویر ارائه شده از وحدت، در آن ها بسیار انتزاعی است و گویی برای محرمان و مخاطب خاص به کار رفته است، مانند «وحدت بی رنگی است»، «وحدت فکر است» و... . در این استعاره ها، تصویری که برای معرفی مفهوم انتزاعی وحدت به کار رفته، خود انتزاعی است و نیاز به معرفی دارد.
سنت های محبت تاجیکان نسبت به غزلیات خواجه حافظ
حوزههای تخصصی:
نگاهی به تصویرسازی و همسویی آن با عاطفه در اشعار سلمان هراتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سلمان هراتی(1365-1338) یکی از شاعران متعهد صاحب سبک معاصر در حوزه ی ادبیات انقلاب اسلامی و پایداری است. زبان شعری سلمان زبان شعر انقلاب است ، ساده و بی-آلایش. سلمان با زبانی ساده و استوار، موفق به خلق تصاویری بدیع و سرشار از عاطفه می-شود . پژوهش حاضر برآن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی تصویرسازی و همسویی آن را با عاطفه در اشعار سلمان هراتی مورد بحث و مدّاقه قرار دهد. برآیند تحقیق حاکی از آن است که خلاقیت شاعر در پیوند میان عاطفه، تصویر و تخیّل است. او با تصویر، عناصر بیگانه-ی طبیعت را به هم پیوند می دهد و با ابداع حس و فهم مشترک، نسبت میان انسان و طبیعت را از سطح «این نه آنی» به «این همانی» ارتقا می بخشد . این سطح از صورت بندی های خیال، فقط زمانی گریبان شاعر را می گیرد که شاعر، منطق متعارف مکالمه و مفاهیم را فاقد قابلیت لازم برای حسی کردن معانی و مضامین شهودی و انتزاعی و تجارب ناب ببیند. لذا زبان را با انحراف هنرمندانه از هنجار منطق محاوره و منطق مکاتبه که مبتنی بر دلالت مطابقی و کارکرد ارجاعی است، خارج می سازد و در سطح کارکرد شاعرانه بازسازی می کند.
دگرگونی های ایدئولوژیک در دیوان ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
203 - 220
حوزههای تخصصی:
اخیراً دیوانی از اشعار ملک الشعرای بهار (1265-1330ش) به چاپ رسیده است که به کوشش مرحوم، سیدمحمود فرخ خراسانی (دوست بسیار صمیمی بهار) در طول شش دهه گردآوری شده است. خوشبختانه این دیوان، از تغییرها، حذف ها و دست کاری های ناشی از سانسورها که در دیوان های دیگر بهار به چشم می خورد، مصون مانده است. اکنون با مقایسه ی این دیوان که آن را باید تحریر اولیه و اصیل اشعار بهار به شمار آورد، با دیوان های مرسوم و تحلیل تغییرات شعری آن ها، می توانیم روند تطور شعر و اندیشه ی بهار را واکاوی کنیم و نشان دهیم که به تعبیر متن پژوهان اجتماعی، در فرایند تولید و نشر دیوان بهار، چه تغییرات معناداری رخ داده است. در این مقاله می کوشیم با ذکر و تحلیل چند نمونه از تغییرات شعری بهار، روند تغییرات ایدئولوژیک شعری او را در چهار محور بررسی و تجزیه وتحلیل کنیم.
تصحیح چند واژه در اغراض السیاسه براساس دست نویس غیاثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
123 - 147
حوزههای تخصصی:
یکی از متون ارزشمند سده ششم، اغراض السّیاسه فی اعراض الرّیاسه اثر محمد بن علی ظهیری سمرقندی است که آن را جعفر شعار در سال 1349 تصحیح و به وسیله انتشارات دانشگاه تهران منتشر نموده است. در این تنها تصحیح اغراض السّیاسه به سبب ضبط نادرست بعضی واژه ها، عبارات و ابیاتی نامفهوم می نماید و ضرورت دارد که این اغلاط به صورت درست خود بازآیند. در این مقاله با مقابله متن چاپی با دست نویسی از این اثر که در کتابخانه خانقاه احمدی شیراز نگهداری می شود و ظاهراً مرحوم شعار از وجود آن بی اطلاع بوده است و نیز دقت در عبارات متن چاپی و رجوع به پاره ای منابع که ظهیری ابیاتی از آن ها را نقل کرده است، صورت درست پاره ای از اغلاط، که در مقالات مرتبط با تصحیح این متن مورد توجه قرار نگرفته، نشان داده شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش آن است که به سبب اغلاط نسبتاً زیاد متن چاپی، تصحیح منقّح تر این کتاب ضروری و بایسته است.
داستان عشق محمود به غلام خود، اَیاز از دریچه داستان های تمثیلی با محوریّت متون عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل، همچون ابزاری تأثیر گذار، همواره در متون ادبی و بویژه عرفانی سبب آفرینش آثاری ارشمند و بدیع است، گاه یک حقیقت تاریخی و کم نمود، مانند دلبستگی سلطان محمود به روی و موی غلام خود، اَیاز موجب آفرینش زیباترین جلوه هنری و فکری می شود. آنچه که بیش از همه بر غنای این داستان ها می افزاید، خلّاقیت و هنر آفرینی شاعران عارف مسلک، نظیر عطار و مولوی است که در تشریح اندیشه های بلند عرفانی خود، با بیان افسانه های تمثیلی و جذّاب به این عشق صوری، جنبه آسمانی و الهی دادند و محمود را تمثیلی از حضرت حق و ایاز را نمادِ بنده ای مجذوب دانستند که یک دم از حضور غافل نیست و رشک و غیرت او به محبوب هم مثال زدنی است و در عین حال، فراست و کیاست اَیاز سبب شد که به واسطه عبرت از گذشته بی مقدار خود، آفت غرور را از خود دور کند و با عنایت حضرت حق که محمود تمثیلی از آن است، به ارج و قربی برسد و گاه محمود، تمثیل انسان کامل است و اَیاز مثال سالک و توجّه بیش از حدّ سلطان به او حسادت اطرافیان را بر می انگیزد که یادآور ارتباط تنگاتنگ مولانا و شمس و حسادت اطرافیان است.
بررسی نیاز عشق در شخصیت تهمینه و سودابه براساس نظریه آبراهام مزلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روان شناختی واقع می شوند و بستر مناسبی برای این پژوهش ها به شمار می آیند. ویژگی برخی از آثار، ارائه تصویری از انسان خودشکوفاست. انسان گرایی از جریان های تأثیرگذار در روان شناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن به شمارمی آید. مزلو، از پیشگامان انسان گرایی، الگویی ارائه می دهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقه بندی می کند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسان محور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیت ها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از این رو این دو شخصیت، براساس شاخص های هرم مزلو سنجیده می شوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می گردد و دلایل آن مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، شخصیت های حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی، منطبق هستند. در میان شخصیت های شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستان های حماسی غنایی است و می توان شاهد ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستان های غنایی و نیازهای نظریه مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش می برد و باعث رشد او می شود. در تقابل با تهمینه، سودابه را می توان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایین ترین سطوح آن است.
پیشینه ی عصیان سیاسی و نقد قدرت در اشعار سیف فرغانی و عبید زاکانی
حوزههای تخصصی:
آشفتگی روزگار در دوران زندگی سیف فرغانی و عبید زاکانی آن ها را به عصیان در برابر وضع موجود و به خصوص صاحبان قدرت برانگیخت. این دو، شاعران روزهای سخت هستند که اگرچه از شاعران برجسته ی فارسی هستند، امّا موضوعات انتقادی و نقد قدرت در آثارشان کمتر مورد توجّه پژوهشگران بوده است. نگارنده سعی دارد در این مقال به روش تحلیلی و توصیفی، با بررسی و تحلیل اشعار این دو منتقد ارجمند قرن هفتم و هشتم، نقد و انتقاد از صاحب منصبان را به همراه موضوعاتی که در آن عصر باعث عصیان و پرخاش شاعران می شده است، بیان نماید. دراین پژوهش دریافتیم که اگرچه شیوه و ابزار سیف فرغانی و عبید زاکانی برای بیان اوضاع غمبار زمان خویش و صاحبان قدرت که در پیدایش آن مؤثّر بوده اند، متفاوت بوده است؛ امّا مسائل اجتماعی و سیاسی که به زبان شعر بیان شده اند، بسیار به هم شبیه است.
روایت های پسا مدرن و نابسندگی دلالت های بصری الگوهای ارتباط روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
109-133
حوزههای تخصصی:
آنچه در قالب مبانی یا الگوهای توصیف، تبیین و تحلیل متن های ادبی وجود دارد، بر آمده از وجوه مشترکیست که محققان پس از مطالعه متن های ادبی متنوع بدان دست می یابند. سپس این الگوها از یک سو مبنایی برای معرفی متن های پیش از خود و از سویی دیگر معیاری برای سنجش متن هایی است که الگوها بر شکل گیری آنها اثر گذاشته است. برغم تناسبی که میان الگوهای مذکور با متون برسازنده یا برساخته شده آنها به چشم می خورد، این الگوها به هنگام مواجهه با متن هایی با ساختار یا فضای تعاملی متفاوت، نیازمند بازخوانی و بازسازی است. یکی از این موارد الگوهای ارتباط رواییِ رایج است که برغم تنوع مکاتب روایی و الگوهای پیشنهادی آنها، سطح بصری همگی حاوی نوعی مولف محوری، مرکزگرایی و مرزبندی قطعی بوده؛ در تبیین و نمایش روایت های پسامدرن عاجز می نمایند. در این نوشتار ضمن معرفی زمینه ها، مبانی و شکل های الگو های ارتباط روایی رایج، نابسندگی دلالت های بصری آنها در مواجهه با روایت های پسامدرن نشان داده خواهد شد. در نهایت الگویی ارتباطی در قالب نمودار پیشنهاد شده؛ که بزعم نگارنده می تواند فضای تعاملی همه روایت های موجود را به نمایش در آورد.
نقد و بررسی کتاب: نگاهی به تصحیح تمهیدات پس از نیم قرن
حوزههای تخصصی:
اثرپذیری ساختاری- روایی رابرت ساثی در منظومه حماسی «ثعلبه ویرانگر» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روبرتو ساثی شاعر و تاریخ دان شرق شناس قرن نوزدهم انگلستان در آثارش تحت تأثیر ادبیات فارسی و اسلامی قرارداشت. نمود این اثرپذیری در حماسه رزمی و اساطیری ثعلبه ویرانگر که تلفیقی از آموزه های دین اسلام و آموزه های دین زرتشت به شمارمی آید، بیش از سایر آثار وی مشهود است. در این جستار پس از ترجمه و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تطبیق، روشن می گردد که این منظومه انگلیسی با شاهنامه فردوسی همانندی های متعددی دارد که ذیل دو محور ساختاری-روایی و در طرح و هسته اصلی داستان مورد واکاوی قرارمی گیرد. در پاره نخست مؤلفه هایی مانند پیروی از نظام دو بُنی متأثر از آیین اوستایی و زروانی در دو دسته اهورایی مانند سیمرغ و اهریمنی چون ضحاک، و هم چنین توجه به مقوله زمان و مکان، جنگ و نبرد، طلسم و جادو، ابزار قدرت و امتناع از مباشرت با زنان مورد توجه بوده و مشابهت های آن با شاهنامه فردوسی منتج می شود. در انطباق مؤلفه دوم نیز دستاورد این است که طرح و هسته اصلی داستان ثعلبه، الگو گرفته از قصه بالیدن فریدون و قیام او علیه ضحاک در شاهنامه فردوسی است.
کارکرد تکرار و تداعی در انتقاد های اجتماعی پنج شاعر برگزیده سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تکرار و تداعی در انتقاد های حافظ، سعدی، عبید زاکانی، ابن یمین و مجدالدین همگر است که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. تکرار و تداعی از جمله ظرفیت های زبانی هستند که موجب افزایش بسامد واژه ها در حوزه هایی خاص می شوند. تکرار می تواند لفظی یا محتوایی باشد. در انتقادهای اجتماعی، بیشترین تکرارها مربوط به بداخلاقی ها و کج رفتاری های رایج در جامعه است. نتیجه این پژوهش که از بررسی پربسامدترین واژه ها در انتقاد های این پنج شاعر سبک عراقی حاصل شده است، نشان می دهد که واژه های مربوط به حوزه دین داری، به ویژه در انتقاد های حافظ و عبید زاکانی دارای بیشترین بسامد است. همچنین اشاره به فقر و مشکلات اقتصادی، در سروده های عبید زاکانی، فراوان مشاهده می شود. ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی و استیلای دارندگان صفات ناپسند اخلاقی، مهم ترین موضوعات مورد توجه مجد همگر، بی توجهی قدرتمندان به رعیت و قشر ضعیف جامعه، اصلی ترین دغدغه سعدی و حرص و طمع لییمان بی سخاوت و نیز در رنج و عذاب بودن اهل دانش و محرومیت هنرمندان، پربسامدترین مضمون در انتقاد های ابن یمین است.