فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
"هدف این مقاله، بررسی و بیان منابع و قواعدی است که اهل عرفان و حکمت و معبران، در تأویل و تعبیر رؤیا از آنها استفاده میکردند.اگر رؤیا را به یک متن تأویلپذیر تشبیه کنیم، دریافت میشود که خوابگزاران قدیم، در تأویل این متن، هم به عبارات متن یا نمادها، هم به احوال نویسنده متن و هم به اوضاع تاریخی و شرایط اجتماعی وی نظر داشتند.به سخنی دیگر، خوابگزاری قدما بر سه پایه قرار داشت:زمان و مکان دیدن رؤیا، در تعبیر و تأویل نقش مهمی ایفا میکرد.
در این مقاله، ضمن بررسی و تحلیل منابع و قواعد رؤیا از دیدگاه قدما، نظریههای روانکاوان معاصر نیز در پارهای موارد، نقل شده است."
بررسی چند ترکیب مجازی تاریخ الوزراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف نشان دادن یکی از زمینه های پژوهشی «تاریخ الوزراء»یعنی زمینه لغوی آن و نیز تبیین و توضیح معانی امثله مندرج درآن، نگاشته شده است.برای این منظور ، ابتدا این اثر گران سنگ به مطالعه گرفته شد تا ارزش های تحقیقاتی آن به ویژه در حوزه مباحث لغوی و زبانی تبیین شود.حاصل ، آن که کتاب یادشده اثری بکر برای زمینه های مطالعاتی متعددی از جمله ادبی، تاریخی ، جامعه شناسی و ...تشخیص داده شد. یکی از محصولات جنبی مطالعه کتاب، استخراج اصطلاحاتی با معانی کتابی و محازی بود که دست مایه اصلی نگارندگان مقاله حاضر گردید.مبنا و معیار گزینش تعبیرات ، برخورداری آنها از معانی غیرحقیقی و نیز نبود معانی آنها در فرهنگ های فارسی بوده است.
بررسی و نقد ترجمة بین زبانی و ترجمة بین نشانه ای «مرگ دستفروش» از دیدگاه نشانه شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی و نقد نمایشنامة «مرگ فروشنده»، ترجمة بین زبانی آن به فارسی و ترجمه بین فرهنگی- بین نشانه ای آن به یک تله تئاتر ایرانی می پردازد. نمایشنامه از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده و ترجمة فارسی مبنای ترجمة بین نشانه ای آن بوده است. بر این اساس نگارنده هر دو ترجمه را با متن های پیشین مربوطه مقایسه کرده و در هر دو ترجمه، نشانه هایی که مشخصاً کارکرد ایدئولوژیک دارند تعیین و بررسی شدند. سپس با بسط نظریه نشانه شناسی انتقادی برای نقد ترجمه، انواع این نشانه ها و چگونگی تغییرات و حفظ این نشانه ها در تله تئاتر تحلیل و نقد شده اند. یافته های به دست آمده نشان داد که در ترجمة بین زبانی هیچ سانسوری وجود نداشته ولی در تله تئاتر تقریباً همة نشانه های دارای کارکرد ایدئولوژیک خاص حذف شده اند و در واقع متن آنقدر سانسور شده که گاهی حتی انسجام خود را از دست داده است. مترجم/ کارگردان سعی کرده تا جایی که می تواند متن را مطابق فرهنگ مقصد تغییر دهد و از طریق حذف و اضافه کردن نشانه های منطبق با دیدگاه ها و سنت های غالب متن مقصد و حذف کامل نشانه هایی که با این دیدگاه ها منطبق نیستند و در حقیقت از طریق حذف و اضافه های کاملاً مشهود با کارکردهای ایدئولوژیک مشخص دیدگاه های فرهنگ و سنت غالب جامعة مقصد را از طریق ترجمه به دریافت کنندگان اعمال کند؛ به همین دلیل متنی آفریده که در برخی موارد کاملاً انسجام خود را از دست داده و یا نسبت به متن پیشین معناهای متفاوتی پیدا کرده که گاه حتی در تضاد کامل با معناهای موردنظر متن اصلی بوده اند.
تحلیل شخصیت داستانی ابراهیم ادهم بر اساس مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت یکی از عناصر اصلی داستانپردازی است و انواع مختلفی دارد که یکی از آنها شخصیتهای تاریخی است. در داستانهای مثنوی از اشخاص تاریخی زیادی یاد شده است، اما همان طور که حکایات تاریخی با «گزارشهای تاریخی» و گزارشهای تاریخی با «رویدادهای تاریخی» فرق دارد، شخصیتهای تاریخی مثنوی نیز با شخصیت داستانی آنها متفاوت است. یکی از این اشخاص، ابراهیم بن ادهم، سرسلسله عرفای خراسان است که حکایت ترک امارت او بسیار مشهور است. اگرچه درباره پیشینه زندگی ابراهیم ادهم اطلاعات تاریخی چندانی در دست نیست در بعضی از داستانهایی که از منطقه آسیای میانه به دست آمده است، حکایاتی درباره سابقه تاریخی زندگی وی می توان یافت، اما این حکایت بیش از سایر حکایات مربوط به او با خیالپردازیهای راویان در آمیخته است؛ چنانکه درباره حکایت ترک امارت او نیز روایات گوناگونی وجود دارد که خود قابل تقسیم به سه گروه اصلی «اشتر، رباط و صید» هستند. این سلسله روایات اگرچه از نظر حوادث با هم متفاوت است از نظر آغاز و انجام حکایت و خط سیر کلی حوادث آن با هم یکسان است. مولانا از بین این سه روایت، روایت جستن اشتر را برگزیده و در مثنوی نقل کرده است. از بین سایر کسانی که این روایت را نقل کرده اند و از نظر زمانی و فکری به مولانا نزدیکترند، می توان از عطار و شمس و سلطان ولد یاد کرد. روایات این چهار نفر (1+3) اگرچه از نظر شباهت در یک گروه قرار می گیرد در عین حال از نظر چگونگی داستانپردازی و بخصوص چگونگی پیش بردن گفتگوها با هم متفاوت است که نتایج نقد و بررسی آنها نشان می دهند شیوه حکایت پردازی شمس از شیوه روایت سه نفر دیگر قویتر و با اصول داستانپردازی سازگارتر است.
دماوندیه، شهرآشوبی نوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات معاصر ایران نام ملک الشعرای بهار همواره یادآور مبارزه های سیاسی و انتقادهای اجتماعی است. او با شعر استوار خود در دوران استبداد به نبرد با پلیدی ها رفت و در این راه به همراه مبارزان دیگر، آزار فراوان دید. از همین روی شناساندن این شاعر بزرگ به نسل های بعد از او نوعی وظیفه اجتماعی به شمار می رود. یکی از زمینه های مناسب نکوداشت بهار انتخاب اشعار و آثار او در کتاب های درسی و معرفی زمانه او در این کتاب ها به دانش آموزان است.در کتاب فارسی دوم راهنمایی و دوره پیش دانشگاهی بخش هایی از قصیده دماوندیه بهار انتخاب شده و به عنوان نمونه ای از شعر سیاسی و اجتماعی دوران حیات شاعر به دانش آموزان تدریس می شود. در انتخاب این قصیده اشکالات و سهوهایی وجود دارد که نمی توان آنها را سرسری گرفت و از کنارشان گذشت. خصوصا این که تبدیل یک اسم به ضمیر بدون استناد به دیوان های پیراسته باعث سردرگمی دبیران و دانش آموزان شده و معلوم نیست که بر اساس این تصرف، معنا و مفهوم بیت بهار چیست. در این تحقیق ضمن مروری بر شعر بهار و توجه به شهرآشوب سرایی او و نیز دقت در بیزاری خاصی که او از پایتخت و برخی اهالی آن داشته، بر تصحیح سهوهای مندرج در کتاب درسی دوره پیش دانشگاهی اشاره شده و موضوع، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
نقد: هیاهو برای هیچ - نقد داستان «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر (قسمت دوم)
حوزههای تخصصی:
انواع شهرآشوب و کهن ترین شهرآشوب صنفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرآشوب در لغت به معنی کسی است که به لحاظ زیبایی شهر را بیاشوبد و به عبارتی ترکیب وصفی است برای توصیف زیبارویان فتنه انگیز و در اصطلاح ادبی به اشعاری اطلاق می شود که شاعر در آن، شهر، اهل شهر یا درباریان را مدح یا ذم کرده یا به توصیف پیشه وران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت آنان پرداخته باشد. این نوع شعر که به دو دسته صنفی و شهری تقسیم می شود، از دید جامعه شناختی، اشتمال بر لغات و اصطلاحات فنی حرفه ها و اطلاعات تاریخی، سیاسی و اقتصادی متضمن فواید بسیاری است. از سال1342 تاکنون محققان کهن ترین سراینده شهرآشوب شهری را فرّخی سیستانی و قدیمی ترین شهرآشوب سرای صنفی را مسعود سعد سلمان دانسته اند. با توجه به منابع موجود، فرّخی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است، امّا در زمینه شهرآشوب صنفی با یافتن شواهدی از آثار کسایی، رودکی و فرالاوی، بر پیشینه شهرآشوب سرایی شاعران فارسی زبان بیش از دو سده افزوده می شود و مسعود سعد بدون آنکه تقدّم فضل خود را از دست دهد، فضل تقدّم خود را از دست می دهد. هرچند کثرت دفعی و ناگهانی این نوع شعر در آثار مسعودسعد بعید به نظر می آمد، نظر به شواهد موجود در آثار شاعران نام برده احتمال وجود مصداق های دیگر را در آثار ازمیان رفته پیشاهنگان شعر فارسی به ذهن متبادر می کند و ما را نسبت به سابقه کهن تر شهرآشوب صنفی در این مرز و بوم راسخ تر می سازد.
روایت شناسی یک داستان کوتاه از هوشنگ گلشیری براساس نظریه ی ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بارزترین ویژگی های داستان مدرنیستی معاصر استفاده از صناعات روایی فراوان در آن است. نویسندگان مدرنیست روزگار معاصر برای عرضه ی هستی شناسیِ نوین خود همواره از تکنیک های روایی پیچیده بهره گرفته اند و از روایت های کلاسیک و خطّیِ سده های پیشین دوری جسته اند. هوشنگ گلشیری یکی از داستان نویسان روزگار ماست که با بهره گیری از صناعات روایی فراوان آثاری پیچیده، چندلایه و دیریاب خلق کرده است. روایت پیچیده ی داستان های گلشیری از مهم ترین مشخّصه های سبک داستان نویسی اوست.
در این پژوهش براساس نظریه ی ژنت، روایت شناس ساختارگرا، داستان کوتاهِ معصوم دوم روایت شناسی و تحلیل شده است. پس از گزارش نظریه ی ژنت، سه سطح رواییِ داستان، متنِ روایی و روایت گریِ این داستان کوتاه و مؤلّفه های رابط این سطوح «زمان دستوری: نظم و ترتیب، تداوم، بسامد»، «وجه یا حال و هوا: فاصله و کانونی شدگی» و «صدا یا لحن» تحلیل و بررسی می شود تا فنون و صناعاتِ کاربستی هوشنگ گلشیری در خلق این اثر نشان داده شود و نیز معلوم گردد که گلشیری به گونه ای مدرنیستی از این مؤلّفه های روایی استفاده کرده است. هدف این پژوهش آن است نشان دهد مطالعه ی ساختارِ روایی آثار گلشیری به درک پیچیدگی های آن ها کمک می کند و منجر به شناخت بیش تر جنبه های معنایی می شود.
بازتاب نماد آینه در عرفان و اسطوره با تکیه بر بندهشن و مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساطیر، میراث به جامانده از باورهای انسان نخستینند که در طول زمان ادامه یافته و در ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر به یاد آورده می شوند. آنها در خود، نمادهایی را جای داده اند که در دوره های مختلف به اشکال گوناگون در آثار ادبی و هنری انعکاس یافته اند. استفاده از این نمادها برای ترسیم جهان انتزاعی بزر گ تر، اساطیر را که اغلب در مورد حوادث ماورایی خلقت سخن می گویند با عرفان که عرصة نادیده ها را به تصویر می کشد، پیوند می دهد. \آینه\ نیز یکی از این نمادها است که به شیوه های مختلف در متون اسطوره ای و عرفانی جلوه گر شده است. این مقاله در نظر دارد با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که: نماد آینه در بندهشن و مرصادالعباد، به عنوان نمونه هایی از متون اساطیری و عرفانی، چگونه بازتاب یافته است ؟ در بندهشن که از مهم ترین متون دینی زرتشتیان و تفاسیر پهلوی اوستاست؛ از آینه به عنوان یکی از اجزای پنجگانة بدن آدمی نام برده شده است. آینه، بخشی از وجود انسان است که بعد از مرگ به خورشید بازمی گردد و در رستاخیز، خورشید آنها را دوباره به آدمیان می دهد تا یکدیگر را باز شناسند. در مرصاد نیز که از امّهات آثار منثور فارسی و از تفاسیر عرفان اسلامی است؛ آینه کاربردی شاعرانه یافته و تا حدودی به مفهوم \انسان کامل\ نزدیک شده است. درون آدمیان، آینه کاری دست توانای پروردگار است. این آینه ها سرانجام بعد از مرگ در کنار هم قرار می گیرند تا آینه تمام قدّی را بسازند که تجلّی گر جلوة خداوند است.
بررسی و تحلیل مفهوم یقظه در متون عرفانی (با تأکید بر دو داستان پیرچنگی و شیخ صنعان)
حوزههای تخصصی:
یقظه و بیداری از جمله مفاهیم خاص دینی و عرفانی است که در مقابل غفلت و
بی توجهی قرار دارد و لازمه رسیدن به مقام توبه و گام نهادن در وادی سلوک است. یقظه حالی است که با جذبه و عنایت الهی آغاز می شود و انقلابی درون انسان به پا می کند که او را با سلوکی عارفانه به کمال مطلوب می رساند.
نوشتار حاضر برآن است تا با تأکید بر اهمیت یقظه در مراتب سلوک، داستان پیر چنگی از مثنوی مولوی و شیخ صنعان از منطق الطیر عطار را با هدف شناخت دقیق این مفهوم عرفانی بررسی کند و از منظر این دو داستان به عوامل یقظه، حالات انسان پس از یقظه، نقش پیر و هدایتگر، تأثیر الهام ها و رویدادهای غیبی، تقدم مشیت الهی برخواست بنده، آزمایش الهی تأثیر سوز دل و گریه در استجابت دعا، سفر از من به فرامن، نفی حجاب خودبینی، گناه دانستن عجب، ترک هوشیاری و...دست یابد.
سهراب سپهری، اندیشه ای عادت ستیز، شعری هنجارگریز؛ بررسی سه دفتر شعر «صدای پای آب، مسافر و حجم سبز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای گوناگون امروزه به آثار ادبی، همزمان متن و محتوا را در نظر می گیرد و از افراط و تفریط های پیروان فرمالیسم و محتواگرایان دوری می جوید. کسانی چون باختین و گلدمن، شیوه تحقیقاتی خود را بر چنین رویکردی بنیان نهاده بودند. در این رویکرد اعتقاد بر این است که میان محتوای اثر و جهان بینی نهفته در آن با متن اثر، رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. بررسی شعر سهراب سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد؛ چرا که می توان میان اندیشه عادت ستیز سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط برقرار کرد.
مطالعه شعر سپهری نشان می دهد که اندیشه عادت ستیز او بر زبانش نیز تاثیر گذاشته است. نمونه های فراوان هنجارگریزی و هنجارشکنی در شعر او موکد این امر است. نکته قابل تامل اینکه سپهری از بین انواع هنجارگریزیها (= معنایی، واژگانی، زمانی) بیشتر از هنجارگریزی معنایی مانند تشخیص، پارادوکس، کاربرد تصاویر و ترکیبات تازه، نماد و حس آمیزی و ... استفاده کرده و از انواع دیگر هنجارگریزی، کمتر بهره جسته است. دلیل این امر را باید در اندیشه و نظام خاص فکری سهراب جستجو کرد که از سویی بیشتر در پی توجه به معنا و ارایه مضامین و اندیشه های عرفانی است و از سویی دیگر هر گونه رویکرد به گذشته را نفی می کند و همواره در پی تازگی و غبارروبی از هستی است. بنابراین نمی توان انتظار داشت از هنجارگریزی زمانی (باستانگرایی)- که مخالف دیدگاه فکری وی است- استفاده کند.
بخارای من، ایل من
بررسی کاربرد معنایی و ادبی عدد هفت و چهل در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مقایسه تحلیلی لیلی و مجنون نظامی و روایت های عربی این داستان
حوزههای تخصصی:
در ادب فارسی در کنار قالب غزل، برای بیان مضامین غنایی و عاشقانه، استفاده از منظومه های عاشقانه نیز رواج دارد. داستان سرایی از انواعی است که بسیار زود در شعر فارسی مورد توجّه قرار گرفته است. در پایان قرن ششم نظم داستان های عاشقانه به وسیله نظامی گنجوی به حدّ اعلای کمال خود رسید. وی چند داستان معروف زمان خود را به نظم درآورد و هنرنمایی های این شاعر تا بدانجاست که اکثر سرایندگان منظومه های عاشقانه، دانسته یا ندانسته، تحت تأثیر سبک و شیوه داستان پردازی او قرار گرفته اند. یکی از منظومه های درخشان او لیلی و مجنون است که منشأ آن را در ادبیات عرب باید جستجو کرد. این داستان بارها به زبان های مختلف مورد تقلید شاعران قرار گرفته است. در این مقاله، نگارنده کوشیده است تا پس از زمینه سازی های مقدّماتی، ریشه های تاریخی – اجتماعی و زمان و مکان و تاریخ رواج این داستان را در ادب عربی و فارسی به اختصار مورد کندو کاو قرار دهد و سپس با نقل مختصر روایات عربی و نیز روایت نظامی گنجوی از این داستان، به مقایسه و نقد و تحلیل تطبیقی آنها بپردازد.
تن کامه سرایی در ادب فارسی
حوزههای تخصصی:
وزن شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
عاشقانه های کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روح یک ملت در ادبیات فولکلوریک آن متجلی است. بخش عمده ای از فولکلور کردی، داستان ها و منظومه ها و ادبیات دلکش عامیانه این سرزمین است که «حله های تنیده ز دل و بافته ز جان» و مظاهر زنده ذوق و احساسات و عواطف و آیینه زندگی مردم روزگار گذشته است. اگر این منظومه ها هر چه زودتر گردآوری نشود، دیری نخواهد گذشت که از آنها اثری بر جای نخواهد ماند؛ مقاله حاضر در پی تشخیص چنین ضرورتی نوشته شده است.
این مقاله، به سیر منظومه سرایی در ادب کردی و فارسی، بیت یا منظومه عاشقانه شفاهی، ساختار داستان های عاشقانه، سبک شعر در عاشقانه ها، تفاوت بیت ها با حکایت ها، عشق در عاشقانه ها، تقسیم بندی بیت ها، بیت خوانان یا نقالان غنایی و چند نمونه بیت در مورد عشق می پردازد.
روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی و کتابخانه ای است؛ به گونه ای که با مراجعه به منابع محدود کتابخانه ای و اینترنتی سعی شده است که مجموعه کاملی از داستان های عاشقانه کردی جمع آوری گردد. عاشقانه های کردی غالباً مکتوب نشده است و حافظه ضعیف بیت خوانانی که در قید حیات هستند، پژوهندگان را نه به اصل بیت ها که تنها به بیت های تاریخی رهنمون می سازد.
فصل بهار و مناسبت های آن در تقویم کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقویم کردی همچون تقویم جلالی دوازده ماه، چهار فصل و هر ماه سی روز دارد که ازنظر
نامگذاری و زمان با تقویم شمسی کاملاً متفاوت است. فصل پاییز در تقویم کردی ایلامی
بر فصل تابستان مقدم است. میان اقوام ایرانی، بهار اقوام کرد بهویژه کردهای ایلام که
محور اصلی این پژوهش است، دربردارندة بیشترین سنت های گاهشماری است؛ به گونهای
که از میان چهار فصل سال، فصلهای دیگر، شکوفایی بهار را از نظر مناسبتهای
رنگارنگ ندارند. مناسبتهای این فصل با تمامی آیینهای دیگر فصول برابر است. آغاز و
انجام فصل بهار کردی با تقویم شمسی کاملاً متفاوت است؛ بهار و سال نو در این مناطق
،« شی̌لیمی̌لی » از دوم بهمن مطابق با ماه گییاباریک کردی آغاز میشود و آیینهای
شهوی̌ گا » و مراسم « شهله و شیخالی » ، در سیزده بهمن « ئاشی̌ کیوانووی̌ ئهوهلی̌ وههار »
در پانزدهم بهمن، زینتبخش این ماه است. ماههای ،« بیزین قوتیگه » ،« چیل بیرا » ،« حیول
گییاجی̌مان و نوروزمانگ که نامگذاری آنها از طبیعت الهام گرفته شده است، از دیگر
ماههای فصل بهار است که با دهها آیین باشکوه برگزار میشود. ششم ادیبهشت پایان فصل
بهار است. جنبة دینی پنج روز پنجه از دیگر لطایف گاهشماری کردی است.
آیا اضافه ی تشبیهی همیشه تشبیه بلیغ است
حوزههای تخصصی:
کندوکاوی در دستور زبان فارسی دکتر وحیدیان کامیار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های مهم و در عین حال مظلوم ادبیات فارسی، که پیوسته دستخوش تحول و دگرگونی بوده است، موضوع دستور زبان فارسی است. این شاخه که در حقیقت آمیختگی علم با هنر است در طول عمر چندین ساله ادبیات فارسی بر اساس سلیقه ها و موقعیت افراد، پستی ها و بلندی های فراوانی را پشت سر گذاشته است.دستور گاهی در راس هرم هنرهای ادبی قرار گرفته و زمانی دیگر در پس پرده های بی سلیقگی ها و اختلاف نظرها جزو علوم فراموش شده به حساب آمده است. گاهی به دور از چشم زبان شناسان، سرنشین مجالس بحث های ادبی گشته و در دورانی دیگر حاشیه نشین مباحث زبان شناسی بوده است. امروزه نیز بزرگان ادب فارسی مصلحت این رشته ضروری را در آن دیده اند که ما بین دستور زبان فارسی و زبان شناسی یک نوع صلح و آشتی و تفاهم برقرار نمایند، که نمونه اعلای آن را در دستور زبان فارسی دکتر وحیدیان کامیار مشاهده می کنیم. از آنجا که این کتاب منبع اصلی کتاب های دستوری دوره های راهنمایی و دبیرستانی و دانشگاهی قرار گرفته است بر آن شدیم که با یک نقد و بررسی که با حسن نیت همراه است، پیشنهاداتی را ارایه دهیم و قضاوت را بر عهده اهل فن بگذاریم.