فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
ضرورت بررسی، تحلیل و تصحیح مجدّد بستان العارفین و تحفة المریدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بستان العارفین و تحفة المریدین از متون منثور عرفانی قرن پنجم حوزه خراسان است که در میان آثار فارسی برای بسیاری از حکایات و کرامات و اقوال صوفیان منبعی کهن به شمار می آید. افزون بر این، فواید زبانی کتاب نظیر بسیاری از واژه های خاص و وجوه سبک شناختی نثر نزدیک به گفتار قرن پنجم از ارزش های دیگر این اثر است. بستان العارفین و تحفة المریدین، به همراه منتخب رونق المجالس و پیوست هایی در سال 1354(ه. ش.) به اهتمام دکتر احمدعلی رجایی بخارایی منتشر شده و اخیراً به چاپ دوم نیز رسیده است. نگارنده در این نوشتار با استفاده از نسخ خطّی شناخته شده و دست یاب بستان العارفین و نیز دیگر منابع کهن، به بررسی متن چاپی آن پرداخته و نشان داده است که وجود سهوهای گوناگون در متن، ضرورت تصحیح مجدّد آن را به روشنی تأیید می کند.
«سگدید» رانش اهریمن
تحلیل ساختاری غزل- روایت های سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قالب غزل در ادبیّات فارسی سابقه ای طولانی دارد و در ابتدا فقط برای بیان احساسات و عواطف عاشقانه به کار گرفته می شد. سپس، با شکل گیری عرفان و تصوّف در خدمت اهل عرفان و رمز و رازهای عرفانی قرار گرفت. تحوّل آشکار این قالب از سنایی آغاز می شود و در نوع عاشقانه با سعدی به اوج کمال می رسد. یکی از ویژگی های سعدی در عرصه غزل سرایی، بیان روایت در قالب غزل است که این گونه از غزل را «غزل- روایت» می نامیم. در این مقاله کوشش شده است تا نخست، «غزل- روایت1»های سعدی طبقه بندی شود و سپس، به تحلیل ساختاری غزل- روایت هایی که از نوع «گفت وگو» هستند و همچنین به بررسی عناصر متغیّر در غزل- روایت های نوع «حکایت» پرداخته شود. حاصل این پژوهش چنین بوده است: از مجموع 701 غزل سعدی، 89 غزل- روایت در میان آن ها یافت شد که 5 مورد آن از نوع غزل- روایت هایی هستند که عنصر اصلی آن ها «گفت وگو» است. تعداد 27 مورد غزل- روایت های «وصفی» و 57 مورد نیز غزل- روایت هایی هستند که ساختار «حکایت» دارند. همچنین در این گونه اخیر از غزل- روایت ها، برخی از عناصر داستان پردازی؛ نظیر: گفت وگو، شخصیّت، زاویه دید، مکان و زمان نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
درباره قاموس المحیط فیروزآبادی
منبع:
نامه پارسی ۱۳۳۱ شماره۴
حوزههای تخصصی:
تمسخر و طعنه در مقامات همدانی و مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از درخشان ترین نمونه های نثر ادبی در ادبیات عربی، «مقامات» است. مقامات قصه هایی است که در ضمن روایت واقع گرایانه اخلاق و مرام و رفتار مردمان روزگاران گذشته، گستره واژگانی بسیار پرباری را در قالب سجعی ادبی و مقتدر به کار گرفته است. بدیع الزمان همدانی و به تبع او حریری، قلّه های مسلّم فن مقامات هستند. ایشان در مقامات خویش در پرده های نمایشی کوتاه، گوشه های زشت و محکوم شدنی جامعه را از نظر خواننده می گذرانند و به نقد می کشند. آثار اینان بی آنکه جنبه موعظه و نصیحت داشته باشد، آگاه کننده و افشاگرانه است. تهکّم/ریشخند/تمسخر عیوب اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، جسمی و روانی، در همه مقامات به چشم می خورد. در این مقاله به تفصیل درباره تهکم و مقایسه کاربرد آن در مقامات همدانی و حریری می پردازیم.
سرچشمه نظریه های ترجمه بررسی موردی نظریه های گوته و شلایرماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مراد ما از نظریه ترجمه روش یا شیوه عمل ترجمه است. روش هایی که در ترجمه از آنها پیروی می شود نامحدود نیستند؛ زیرا عوامل دخیل در عمل ترجمه محدودند. مهم ترین این عوامل اند شیوه بیان نویسنده، اقتضاهای زبان مقصد، ملاحظات مربوط به مخاطبان فرضی ترجمه، و هدف مترجم از ترجمه. بر این مبنا، روش های ترجمه را از دیرباز به دو دسته مقید به متن اصلی و مقید به زبان مقصد یا آشنایی زدایی و آشنایی گرایی تقسیم کرده اند. این تقسیم بندی، هر چند در مباحث جدید زبانی دقیق تر به کار رفته و عوامل بیشتری در آن دخیل گشته اند، هنور هم معتبر است.نظریه ترجمه، به اعتقاد ما، مبنای علمی ندارد و از عوامل اجتماعی و فرهنگی و سنت فکری جامعه و مشخصا نظریه های ادبی و فلسفی و هنری حاکم بر آن متاثر است. البته نظریه پردازان برای توجیه آرا خود دلایلی عقلانی می آورند اما نمی توان انتظار داشت که نظریه ای در همه جوامع و در هر زمانی مقبولیت پیدا کند زیرا که جامعه نه از نظر سنت فکری در جایگاه ثابتی قرار دارد و نه پیوسته بر یک حال می ماند. در مثل، جامعه ای که تولید ادبی و، در نتیجه، نظریه ادبی و زیباشناختی ندارد با جامعه ای قابل قیاس نیست که، در برابر سایر فرهنگ ها، خود را در جایگاهی چندان رفیع می یابد که احساس بی نیازی فرهنگی می کند و برای فرهنگ و، به تبع آن، زیان جامعه ای دیگر پذیرندگی ندارد. آلمان قرن هجدهم / نوزدهم عرصه اوج مباحثات نظری در باب ترجمه بود. در این قرن، نظریه پردازان بزرگی همچون گوته (1832-1749)، هومبولت (1835-1767)، شلایرماخر (1834-1768)، فریدریش فن شلگل (1829-1772)، و نووالیس (1801-1772)، سنت ترجمه و سخن گفتن در باب ترجمه را شکوفا ساختند. در این میان، آرا دو تن از این نظریه پردازان، گوته و شلایرماخر، حایز اهمیت دیگری است. بررسی آرا آنان نشان می دهد که آنچه در باب ترجمه گفته اند چگونه به آرا اجتماعی و فرهنگی پیشتیبان مربوط است.
جلوه ی معشوق در آیینه ی شعر وحشی بافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر عاشقانه بر سه محور اساسی عشق، عاشق و معشوق استوار است و در این میان معشوق محوری ترین شخصیّت شعر عاشقانه می باشد، به طوری که حضور پررنگ او را در هر دوره ای از شعر فارسی می توان مشاهده کرد. وحشی بافقی یکی از بزرگ ترین غزل سرایان مکتب وقوع است که سیمای معشوق در اشعار وی تا حدودی به گونه ای متفاوت با معشوقِ دیگر ادوار شعر فارسی ترسیم شده است. دراین نوشتار با به کارگیری شیوه ی توصیفی تحلیلی، سیمای معشوق در غزلیّات وحشی بافقی در قالب توصیف زیبایی های ظاهری و ویژگی های رفتاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در پایان بسامد این ویژگی ها با ارائه ی نمودار و جدول نشان داده شده است. نتیجه ی پژوهش نشان از آن دارد که در غزل های وحشی بافقی هم به جنبه های ظاهری و هم به جنبه های رفتاری معشوق به طور کامل توجه شده است و تفاوت بارز آن با دوره های قبل و بعد یعنی سبک عراقی و سبک هندی، بی پروایی شاعر در توصیف معشوق مذکر و نیز نحوه ی برخورد عاشق با برخی ویژگی های رفتاری معشوق و انعکاس مکتب واسوخت در شعر اوست.
سیاره ای خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی همنوایی شبانه? ارکستر چوب?ها از دیدگاه پسامدرنیستی، به طرح این موضوع می?پردازد که این رمان در عین برخورداری از ویژگی?های ادبیات داستانی پسامدرنیستی، در پیچ و تاب?های روایی خود جهانی را به تصویر می?کشد که بسیاری از ارکان آن زاییدة خرافات، باورها و تضادهایی است که مختص یک ذهن ایرانی است. این مقاله با استفاده از نظرات منتقدان برجستة مبحث پسامدرنیسم و با بهره?گیری از مفاهیمی چون برجسته سازی وجودشناسی، فراداستان، دور باطل، فروپاشی روایت?های اعظم، قداست?زدایی، پارانویا، بی?خودشدگی، غیاب، عدم قطعیت، بی?نظمی زمانی، و ازهم?گسیختگی نشان می?دهد که این ویژگی?های پسامدرنیستی حاضر در رمان، نه مجموعه?ای از تکنیک?های عاریه?ای، بلکه نتیجة طبیعی روایتی هستند که به آشفتگی ذهن انسان معاصر می?پردازد که خود بازتاب کنندة آشفتگی جهان اطراف اوست.
عبید رجب، شاعر مردمی تاجیکستان
منبع:
حافظ دی ۱۳۸۴ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر شالوده شکنی(دریدا، بورخس، دن کیشوت)
حوزههای تخصصی:
چند نکته درباره فردوسی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به برخی از جاذبه های فکری و اعتقادی و رفتاری فردوسی و جنبه های هنری شاهنامه پرداخته شده است. عشق به جاودانگی ایران، شناخت قوم ایرانی و نیازها و آرزوهایشان، ستایش خداوند به عنوان خالق جان و خرد سرسپردگی به خاندان رسالت و امامت، تاکید بر شرافت انسانی، بیدار کردن حس ملیت ایرانی در مقابل بازگشت به عصبیت جاهلی حکومت های بنی امیه و بنی عباس و ستایش احساس مشترک و شعور جمعی ایرانیان در پیوند با نیکی و برخورد با بدی از جمله این جاذبه هاست که با دقت و امانت در داستان های شاهنامه نقل می شود. زبان ساده و صمیمی، توصیف کوتاه و با شکوه صحنه ها و القای عواطف انسانی، تناسب اجزای کلام و ارتباط میان لفظ و موضوع، ایهام ذهنی، اغراق هنرمندانه برای ایجاد تناسب میان توصیف با موضوع حماسه و توان قهرمان و کاربرد استشهادی یا تاکیدی آیات و احادیث - که برای پرهیز از تعارض جاذبه ها، صراحت را در کاربرد آنها مجاز نمی داند و بی هیچ اشاره خاصی از آن درمی گذرد- از جمله جلوه های هنری شاهنامه فردوسی است.
لحن، صحنه پردازی و فضا ابزار انتقاد و اعتراض بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر آنیم تا با نگاه تأویل گرانه به عناصر داستانی، صحنه پردازی، فضاسازی و لحن شخصیت ها در تاریخ بیهقی و با کمک گرفتن از تداعی معانی و مفاهیم در محور عمودی و افقی کلام، این فرضیه را اثبات کنیم که ابوالفضل بیهقی از طریق عناصر مذکور، علاوه بر نوشتن تاریخ و داستان پردازی و زینت و آراستن کلام، از حکومت مسعود غزنوی و فضای غیرقابل اعتماد دربار او انتقاد کرده است. پس می توان ادعا کرد که قلم بیهقی، صرفاً محافظه کار نیست؛ بلکه قلم وی توأم با انتقاد است، انتقاد از مفاسدی که منجر به شیوع بی اعتمادی در دربار سلطان مسعود شده است؛ البته انتقادی زیرکانه و همراه با رعایت شأن پادشاه.
ظرفیت فعل و ساخت های بنیادین جمله در فارسی امروز پژوهشی بر اساس نظریه دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل از عناصر اساسی ساخت جمله است و به همین دلیل از دوران باستان تا کنون مورد توجه محققان بوده است. این جزء در چارچوب نظریه های زبان شناسی جدید نیز از جنبه های مختلفی چون معنا، نقش، و ساخت صرفی و نحوی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
خوانش هرمنوتیکی- بینامتنی بیتی از دیوان حافظ بر مبنای نظریه بینامتنی «مایکل ریفاتر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار بر آن است تا با تکیه و تأکید بر بیت «از حیای لب شیرین تو ای چشمة نوش/ غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست»، لایه های معنایی پنهان متن را بر اساس رویکرد تحلیل هرمنوتیکی- بینامتنی مورد نظر «مایکل ریفاتر» واکاوی نماید. اساس رویکرد هرمنوتیکی ساختارگرایانة ریفاتر بر این اصل استوار است که وجوه بینامتنی شعر، به کمک نادستوری ها (قاعده گریزی های ادبی) در گذر از سطح اولیه معنا (خوانش خطی) به سطح زیرین و ژرف ساخت شعر (خوانش غیرخطی) آشکار می شود. به عقیدة او، تلمیح یا نقل قول، هیپوگرامی است که پیشتر در متنی دیگر به فعلیت رسیده است و در متن حاضر به سبب نوع خوانش مخاطب، بازیابی و دلالت های آن کشف می گردد. از نتایج کاربست چارچوب نظری ریفاتر برمی آید که ماتریس اندیشة حافظ در این بیت، غنایی و رمانتیک است و هیپوگرام آن نیز کاملاً همسو و متناظر با معیارهای آن ماتریس بنا شده است. خواننده در فرایند خوانش، از سطح بینامتنیت آشکار به منظومة خسرو و شیرین نظامی (هیپوگرام کلیشه ای و توصیفی)، با یاری هیپوگرام های پیش فرض و معناییِ ذهن خویش، به کشف لایه های معنایی زیرین متن رهنمون می شود. در واکاوی زیرساخت معنایی متن، گویا حافظ با استفاده از تمام ظرفیت های معناآفرینی ایهام و جادوی مجاورت واژگان، در پی بازنمایی نوع مخاطبه و معاشقه با محبوب آرمانی خویش است.
بررسی بوم گرایانة با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود آن که طبیعت و محیط زیست همواره جزء لاینفک، اجتناب ناپذیر، و تأثیرگذار در زندگی بشر بوده است، گاه در مطالعات ادبی و تحلیل داستان ها فقط مکانِ رویدادِ حوادثِ داستان و یکی از عناصر فرعی و حاشیه ای قلمداد شده و به منزلة یکی از عناصر اصلی داستان، کمتر بدان توجه شده است. این مقاله، با رویکرد نقد بوم گرا، به بررسی نقش طبیعت در داستان با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی، و تأثیر رابطة شخصیت های داستان با طبیعت وحش می پردازد. دولت آبادی در با شبیرو، از محیط غیرمتعارف داستان هایش، یعنی بندر و به ویژه دریا، که در اصول نقد بوم گرا جزء طبیعت وحش است، بهره جسته و تا حدی از محیط تکراری زمینی (غیردریایی) روستایی و شهریِ محض فاصله گرفته است. به همین سبب، ُبعد تاریک و روشن طبیعت، که از منظر نقد بوم گرا در محیط زیست طبیعی نمایان تر است، به واسطة حضور قهر و لطافت طبیعت در این داستان، دست مایة اصلی برای تحلیل این اثر مهجورماندة دولت آبادی قرار می گیرد. از منظر ارتباط انسان با طبیعت، که محور اصلی رویکرد بوم گرایانه است، شخصیت های داستانِ با شبیرو در رابطة با دریا، به منزلة طبیعت وحش، و همچنین جبر آب و هوایی، از یک سو، به جایگاه اصلی خود و حقارت انسان در مقابل قدرت طبیعت پی می برند و از سوی دیگر با بهره گیری از لطافت دریا، مظهرِ طبیعت مادر، به تسکین و تهذیب جسم و روح خود می پردازند.
بررسی خویشکاریهای آناهیتا و سپندارمذ در اسطوره و پیوند آن با پیشینه مادرسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش از ورود آریایی ها به نجد ایران، پرستش ایزدبانوی بزرگ نزد بومیان این سرزمین که دارای فرهنگ مادرسالار بودند، امر رایجی بود. آریایی ها پس از سکونت در ایران تحت تأثیر این فرهنگ، ایزدبانوانی را در آیین خود پذیرفتند. با آمدن دین زردشت، این ایزدبانوان از آیین جدید به بیرون رانده شدند، اما به سبب اهمیّت شان دوباره پس از زردشت به آئین مزدیسنا بازگشتند. آناهیتا و سپندارمذ از جمله نامدارترین و مهم ترین این ایزدبانوان هستند. در مقاله حاضر ضمن پرداختن به پیشینه مادرسالاری و چگونگی پیدایش ایزدبانوان در اساطیر ایرانی، خویشکاری های این دو ایزدبانوی نامدار در فرهنگ ایران باستان بررسی شده است