مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۴.
۵.
وند تصریفی
حوزه های تخصصی:
فعل از عناصر اساسی ساخت جمله است و به همین دلیل از دوران باستان تا کنون مورد توجه محققان بوده است. این جزء در چارچوب نظریه های زبان شناسی جدید نیز از جنبه های مختلفی چون معنا، نقش، و ساخت صرفی و نحوی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
بررسی وندهای تصریفی کردی بیجار گروس براساس نظریه استامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو وندهای تصریفی را در زبان کردی بیجار گروس براساس انگاره استامپ (2001) بررسی و توصیف کرده است. روش پژوهش توصیفی و ازنوع هم زمانی است. در پژوهش حاضر جمع آوری داده ها براساس منابعی که درخصوص زبان کردی موجود بوده، صورت گرفته است و در بیشتر موارد ازآنجاکه منابع و متون نوشتاری کافی وجود نداشته، شمّ زبانی نگارنده به مثابه گویشور، به این موضوع کمک کرده است. تحلیل داده ها نشان می دهد که باوجود طبقه بندی جهانی استامپ (۲۰۰۱) از مشخّصه های تصریفی، در زبان کردی بیجار گروس برخی از مشخّصه ها تصریفی محسوب نمی شوند. در این راستا، پس از مقدّمه و معرّفی موضوع، دیدگاه های برخی از پژوهش گران غربی و نیز پژوهش های پیشین درزمینه تصریف کردی بیان شده و درادامه مشخّصه های مربوط به فعل، اسم، صفت و قید در زبان کردی گروس در چارچوب نظری انگاره استامپ بررسی شده است.
ترتیب وند و واژه بست در گویش مازندرانی: رویکرد «اصل ارتباط»
حوزه های تخصصی:
با آن که وندافزایی، سازوکاری مهم در ساخت واژه ها و یا صورت های جدید یک واژه در میان زبان های دنیاست، محدودیت های فراوانی بر شیوه چینش وندهای موجود در یک واژه حکمفرما است. این پژوهش برآن است تا رویکرد معناییبای بی (1985) با عنوان رویکرد «اصل ارتباط»، را در بررسی ترتیب وندهای فعلی و نیز واژه بست های مفعولی گویش مازندرانی محمودآباد (از گویش های شمال غربیایران) به کار بندد. داده های پژوهش بیان گر آن است که «اصل ارتباط» در خصوص ترتیب وندهای تصریفیِ زمان، قطبیت، مطابقه و وند اشتقاقی سببی ساز و نیز واژه بست های غیرفاعلی در مازندرانی کارآمد بوده است. این در حالی است که عدم پیروی از این اصل تنها در ترتیب وند اشتقاقی صفت مفعولی به چشم می خورد. علاوه بر این، هرچه فاصله یک وند از پایه بیش تر باشد، از محتوای واژگانی پایه فاصله گرفته و بیش تر در حوزه نحو قرار می گیرد. از این رو، وندهای مطابقه و واژه بست های مفعولی که عناصری وابسته به حوزه نحو و روابط نحوی (فاعل و مفعول)، و نه معنایی و واژگانی هستد، همواره بیش ترین فاصله را با پایه فعلی به نمایش می گذارند. این عناصر به دلیل ماهیت نحوی علاوه بر عمومی و کلی تر بودن، از بالاترین بسامد رخداد برخوردار بوده و از این رو دستوری تر هستند.