فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۴۱ تا ۵٬۵۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
طبقه بندی حکایات اسرارالتوحید با نظر به مفهوم روان کاوانه انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
۳۰-۱
حوزههای تخصصی:
روایات صوفیانه به لحاظ عمق و نوع تجربه ای که بیان می کنند و کارکرد اصلی آن ها، یعنی برانگیختنِ نوعی تجربه عرفانی در خواننده، و تنبّه، استحاله و هدایتِ او، قابلیت بررسی های روان کاوانه جدی را دارند. مقاله حاضر به نوبه خود می کوشد با چنین رویکردی، طبقه بندیِ جدیدی از این روایات، با نظر به مفهوم روان کاوانه «انتقال»، ارائه دهد. در این طبقه بندی، مجموعه روایات صوفیانه و حکایات اسرارالتوحید به طور خاص به عنوان روایتی کلان درنظر گرفته شده که فرایند روان درمانی را به محوریت مفهوم انتقال، به تصویر می کشد؛ و هر خرده روایتی ذیل یکی از مراحل این فرایند قابل طبقه بندی است. با این نگاه، کارکرد اغلب روایاتِ تذکره ها را می توان با یکی یا شماری از این مراحل متناظر دانست. پس در واقع، خواننده متنی واحد در خاتمه خواندنِ متن، به انحاء مختلف، مجموع این مراحل را گرچه در روندی غیرخطی ازسر می گذراند. این مراحل که با ارجاع به آراء زیگموند فروید و شارح ساختارگرای او، ژاک لکان، تبیین شده اند، عبارت اند از: 1) برساختنِ سوژه مفروض به دانستن، 2) مقاومت/ انکار، 3) ابژه تصادفیِ نشانه، و 4) رسالت. اما انتخاب اسرارالتوحید در این مطالعه موردی، به دلایل متعدد صورت گرفته است؛ ازجمله، اشتمال بر روایاتِ فراوان تر و متنوع تر نسبت به دیگر مقامات و تذکره ها، و دیگر، تأثیر عمیقِ این متن بر روایات صوفیانه پسین.
تحلیل تطبیقی ظرفیت های همسان رمان «سه شنبه ها با موری» با مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز نسبیت انگاری معرفتی در قالب آنومیهای اجتماعی و مسائلی چون ناهنجاریها و بحرانهای عاطفی و هویتی، تزلزل و سرخوردگیهای روانی، نتیجه مبنا قرار گرفتن جریان مدرنیته و حاکمیت پارادایم پوزیتویسم است. این موارد به عنوان مسائل حیاتی زندگی بشری در برهه های مختلف مورد توجه بوده است که مصداقهای آن را می توان در دو اثر سه شنبه ها با موری و مثنوی مولوی مشاهده کرد. رمان سه شنبه ها با موری یکی از آثار قابل توجه دنیای غرب بر مسأله گرفتاری دائم بشریت در دام مادیت و غفلت از خودشناسی(عشق و مهرورزی، مرگ، معنویت و آگاهی و...) تأکیدکرده است. همین موارد به گونه ای دیگر در مجموعه آثار مولوی به طور اخص، مثنوی معنوی مورد توجه است. پژوهش می کوشد با روش تحلیل تطبیقی، مبتنی بر مکتب امریکایی به تجزیه و تحلیل محتوای این دو اثر و ارائه راهکارهای مطلوب به منظور برون رفت از وضعیت حاکم بر زندگی انسانها دست یابد. یافته های تحقیق حاکی است که وجه غالب هردو اثر، مطرح کردن بحران گرفتاری بشریت در دام عالم مادی است. تمایز دو اثر را می توان در تأکید مولوی بر فراتر رفتن از عوامل مادی وتکیه بر هستی شناسی عرفان اسلامی اشاره کرد.
سرل و جایگاه منطقی داستان های خیالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان سرل در فلسفه زبان خود به تفاوت های ظریفی توجه دارد که در میان انواع مختلف افعال گفتاری وجود دارند. به باور او، گفتن یا نوشتن در یک زبان، عبارت است از انجامِ یک نوع کاملاً خاص از افعال گفتاری که افعال مضمون در سخن نامیده می شود. بدین لحاظ، وجود گفتمان داستانی برای کسی که به چنین دیدگاهی معتقد است، مسئله دشواری را ایجاد می کند؛ یعنی چگونه می توانیم اثری داستانی را بفهمیم، حتی اگر نویسنده ظاهراً پاره ای از قواعد مهم کاربرد زبان را نقض کند؟ تلاش وافر سرل، در این سیاق، تحلیل مفهوم داستان است، نه مفهوم ادبیات. در واقع هدف او، بررسی تفاوت میان اظهارات داستانی و جدی است، نه بررسی تفاوت میان اظهارات مجازی و واقعی. از نظر سرل، نویسنده یک اثر داستانی، به انجام مجموعه ای از افعال مضمون در سخن، معمولاً از نوع تصدیقی، تظاهر می کند. او معتقد است آنچه داستان خیالی را ممکن می کند، مجموعه ای از قراردادهای فرازبانی و غیرمعناشناختی ای است که ارتباط میان کلمات و جهان را که از طریق قواعد معناشناختی افعال گفتاری بنیان نهاده شد، قطع می کنند. بر این اساس، اعمال متظاهرانه افعال مضمون در سخنی که نگارش اثری داستانی را شکل می دهند، عبارت اند از: انجامِ افعالِ اظهار، به صورت واقعی، با قصد توسل به قراردادهای افقی که تعهدات اظهارات متعارف مضمون در سخن را به حالت تعلیق درمی آورند. هدف این جستار، بررسی، تحلیل و نقد نگاه سرل به جایگاه منطقی گفتمان داستانی است.
بررسی کارکرد رفتار سیاسی – سازمانی در حکایت شیر و گاو در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کلیله و دمنه، درحکایت شیر و گاو، شخصیّت هایی مانند کلیله و دمنه، رفتارهای سیاسی – سازمانی از خود بروز می دهند. در نظام سیاسی این داستان نظم و قانون از جایگاه ثابت و پایداری برخوردار نیست و از آن استفاده ابزاری بر مبنای زور به عمل می آید. اراده پادشاه و طبقات حاکم به عنوان یک قانون کلّی ملاک ارزیابی و اجراست و بر مبنای نظر و عقیده هیئت حاکمه تغییر می کند. نبود یک سری قوانین و مقرّرات مشخّص و با ارزش و عدم شایسته سالاری در انتخاب اشخاص، زمینه را برای گسترش شایعه و توطئه بر علیه دیگران فراهم می سازد. رفتار سیاسی، همیشه رفتارهای بدی در سازمان نیستند. از این رو باید رفتارهای سیاسی مخرب را کنترل و اداره کرد. رفتار سیاسی –سازمانی، آدمی را در شناخت پیچیدگی و معضلات سازمان ها و مسائل مرتبط با سازمان توانمند می سازد. هر چه مدیر یا حاکم از ویژگی ها و رخدادهای ویژه سازمانی شناخت کامل تری داشته باشد، عکس العمل و واکنش او بهتر و گشاده تر خواهد بود. قدرت در دست اشخاص مختلف در یک سازمان که به دنبال منافع شخصی خود هستند، منجر به بروز رفتارهای سیاسی نامتعارف می شود و افراد در برابر پایگاه های قدرت، عکس العمل های متفاوت از خود نشان می دهند. در کل می توان گفت نگرش و فرهنگ سیاسی بخصوصی در رفتار و اندیشه شخصیّت های داستانی تأثیر گذار بوده است. در این جستار، به روش کتابخانه ای رفتار سیاسی - سازمانی در ارتباط با سازمانی انسانی، در زمینه های مقام و منزلت، عدم اعتماد، شایعه پراکنی و بدبینی مورد بحث واقع شده است.
بررسی و تحلیل مؤلفه های هویت ملی در شعر اخوان و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت، از آن روی که با فردیت یافتگی در پیوند است، یکی از مباحث پراهمیت در حوزه علوم انسانی به شمار می آید. زیرا تنها در سایه هویّت است که انسان، از ناپیدایی در جمع رها می شود و به تشخص می رسد و برای ایفای نقش انسانی خویش در زندگی اجتماعی، آماده می گردد. بنابراین در تمام جوامع بشری، هویت ملی، به نسبت هویت های دیگرانسان، ارزش اجتماعی بیشتری دارد. موضوع مقاله حاضر بررسی هویت ملی در شعر دو شاعر بزرگ معاصر، اخوان و شفیعی کدکنی است. برای درک این مقوله در نزد آنان، ابتدا به مساله هویت، هویت فرهنگی، هویت اجتماعی و هویت ملی به اختصار اشاره شده، و سپس مصادیق هویت ملی را در سروده های این دو شاعر، یافته، مقوله بندی و تحلیل کرده ایم. داده های این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و اسنادی گردآمده و با بهره گیری از روش توصیفی، تحلیل شده است. حاصل کار این که هر دو شاعر در هویت یافتگی شاخص بوده و در سفر زندگی و شعر خود، بیش از هر جا در منزل هویّت ملی، توقف کرده اند.
جستاری در شگرد تمثیل و انواع آن در سروده های شفیعی کدکنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
128 - 149
حوزههای تخصصی:
تمثیل که یکی از روش های بیان غیر مستقیم معانی و اندیشه های شاعر است که کلام را هنری و سخن را مؤثرتر می کند. با توجّه به اهمیّت این موضوع، اهل بلاغت در کتاب های بلاغی و بیانی در تعریف و تفسیر آن آرا و اظهار نظرهای مختلفی ارائه کرده اند. نماد و تمثیل هر چند در ادبیّات کلاسیک فارسی به ویژه ادب عرفانی رایج بوده است؛ امّا شاعران نوپرداز معاصر، توجّه بیشتر و جدّی تری به آن داشته اند به گونه ای که جریان سمبولیسم، غنی ترین شاخه شعر معاصر شناخته می شود. شفیعی کدکنی از جمله شاعران معاصر است که با رویکرد اجتماعی و انسانی، تمثیل های فراوانی را در شعرهایش به کار برده است. هدف نگارنده در این پژوهش آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی میزان استفاده م. سرشک از انواع تمثیل در دو مجموعه شعر «آیینه ای برای صداها» و «هزاره دوم آهوی کوهی» بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که ساختار تمثیلات شفیعی کدکنی چگونه است؟ از بررسی اشعار شفیعی این نتایج حاصل می گردد که شفیعی با استفاده از روایت توصیفی در ساختار تمثیلاتش و با به کارگیری از تصاویر کوتاه و منسجّم به جای انتخاب تصاویر بلند و بریده بریده در پی سبک شخصی برآمده و بیشتر به تمثیل رمزی گرایش داشته است و از بین تمثیل های به کار رفته در شعرش، مظاهر طبیعت و روایت توصیفی، بیشترین بسامد را داراست.
تاریخ جهانگشای جوینی راوی جدال ایدئولوژی های پنهان یک متن/ یک فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۱۸۰-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
اگر بپذیریم فرهنگ نوعی متن است، ناگزیر باید قبول کرد که تاریخ جهانگشا متنی است که نقطه برخورد ایدئولوژی های مختلفی است که هریک بخشی از هویت و فرهنگ ایرانی را شکل می دهند. در این پژوهش، برخلاف رویکردهای فرم گرا، تاریخ جهانگشا برپایه آن دسته از رهیافت های نقد ادبی بازخوانی شده است که متن را در پیوند دیالکتیکی و تعاملی با زمینه های مادی تولید آن در نظر می گیرند. ازاین رو، ابتدا، ایدئولوژی های موجود در متن معرفی و تحلیل می شوند و پس از مشخص شدن نقش آنها در شکل دهی نظام ایدئولوژیک آن، تضادهای گفتمانی آشکار می گردد و درنهایت به تأثیر این ایدئولوژی ها بر متن پرداخته می-شود. عوامل مختلفی همچون بافت تاریخی، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک در شکل گیری این متن و صورت زبانی آن مؤثر بوده اند. به نظر می رسد بیش از تعقیدهای زبانی و بیانی، این تضادهای گفتمانی و ایدئولوژیک و تناقض های فرهنگی است که سبب اضطراب، آشفتگی و پیچیدگی متن شده است. واکاوی و بازیابی جریان های ایدئولوژیک متن نه تنها سبب خوانش های متفاوت می شود، بلکه به خواننده کمک می کند به قضاوتی تازه و متفاوت از وجوه ادبی و تاریخی و البته فرهنگی متن دست یابد.
اسپانوَر/ اسبانبَر؛ شرحی بر یک واژه در کتاب اندرز خسرو قَبادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۳۰۶-۲۸۵
حوزههای تخصصی:
درباره واژه «اسپانور» میان مترجمان اندرز خسرو قبادان و نیز دیگر کوشندگان زبان و ادبیات فارسی میانه و فرهنگ نویسان و دانش نامه نویسان، در همه سطوح واج نویسی، آوانویسی، تبیین معنا و تعیین مدلول، اختلاف هست. اسپانور را معادل یکی از هفت شهر مداین، اصفهان، آخور اسبان، آرام جای (نه لزوماً آرامگاه) و مرغوزن (آرامگاه) گرفته اند. به سبب جای گیری این واژه در صدر اندرزنامه و محدودشدن فضای اندرزنامه به مکان اسپانور، هر خوانشی از این واژه بر کلیت تعبیر مخاطب از متن اندرز خسرو قبادان تأثیر می گذارد. در این مقاله، با استفاده از سه قلمرو به واژه اسپانور پرداخته خواهد شد: نخست، داده های تاریخی؛ دوم، تحلیل ساخت واژگانی اسپانور؛ و سوم، شواهد متن برای شرح متن که در علم معانی و اغراض سخن می گنجد. نیز در این مقاله، از روایت های اساطیری برای شرح اسپانور یاری گرفته می شود. نتیجه بررسی این گمان را تقویت می کند که اسپانور با ساخت واژگانی aspān (مشتق از «اسپ»)+پسوند war (به معنی پهنه، مرز و محدوده) است و معنی آن، نه اصفهان و مرغوزن، بلکه سازه یا پهنه ای در پیوند با اسب و در معنی میدان گاه عمومی است و همان سازه ای است که در دوره اسلامی با نام عمومی «میدان شاه» جزئی ثابت از الگوی کاخ سازی ایرانی بوده است. این میدان گاه، با توسعه یافتن، مبدل به یکی از هفت شهر مداین شده است؛ بنابراین، مدلول اسپانور در اندرز خسرو قبادان میدان گاه مداین و یکی از هفت شهر آن بوده که مهم ترین سازه بارِ ساسانیان، یعنی ایوان مداین، در آن ساخته شده بوده است. این بخش از مداین همین امروز نیز با نام اسبانبر در کرانه شرقی دجله و در جنوب تیسفون قرار دارد.
سبب و مسبَّب در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از قانون علّیت از کهن ترین مباحث بشری است. علّیت نوعی رابطه بین علّت و معلول است. ارسطو علّت را به علل اربعه تقسیم بندی کرده است. یکی از این علل چهارگانه علّت فاعلی است که هرگاه حکما و متکلمان در بحث قانون علّیت، از علّت سخن به میان می آورند، منظورشان علّت فاعلی است. مولانا در مثنوی مانند سایر متکلمان به جای علّت، از سبب و مسبِّب و به جای معلول از مسبَّب استفاده کرده است. مولوی گاهی به جای معلول، اصطلاح اثر و به جای عادت، اصطلاح سنّت را به کار می برد. اشاعره، قانون علّیت را نفی می کنند و به جای آن به عادَةُ الله معتقدند. بعضی مولوی را اشعری مشرب دانسته اند و بر همین اساس او را منکر اصل سببیت نامیده اند؛ درحالی که مولانا قانون علّیت را نفی نمی کند، بلکه ضمن اینکه جهان را دنیای اسباب و علل می نامد، مجموعۀ علل و اسباب ظاهری و پنهانی را در ید تصرّف مسبِّب الاسبابی می داند که هر طور بخواهد عمل می کند. مولانا، قرآن، انبیا، بندگانی خاصّ و شمس را متصّرِف در اسباب و علل می داند که قدرت خرق اسباب را دارند. مولانا عقاید خود را با چاشنی عرفان در می آمیزد. زمانی خود را چون سوفسطایی می شمارد و گاهی تا حدودی به تفکّر شیعی «اَمرٌ بَینَ الاَمرَین» و گاهی به روش معتزلی نزدیک می شود؛ البته نه صراحتاً و صرفاً در بحث قانون سببیت، مولانا به سادگی در این مرزبندی ها نمی گنجد. در پایان این نوشتار، با بررسی ابیات مرتبط با موضوع علّیت در مثنوی، دلایل متعدّدی بیان شده که نشانگر اعتقاد مولانا به قانون سببیت است.
شخصیت قهرمانان در حکایت های روضۀ خلد از مجد الدین خوافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
85 - 100
حوزههای تخصصی:
از دیرباز زبان فارسی تأثیر شگرفی بر زبان و ادبیات عثمانی گذاشته است و روزگاری زبان اصلی این منطقه بود و اندیشمندان عثمانی بسیاری در متون مهم فارسی تحقیق و تتبّع کرده اند و شرح های بسیاری نیز بر متون مهم ادب فارسی نوشته اند؛ از جملۀ آن ها می توان به شرح سودی بر گلستان سعدی، دیوان حافظ و شرح انقروی بر مثنوی مولوی اشاره کرد. چون شرح متن، نوعی نقد متن هم به شمار می آید و شرح نویسی رایج در گذشته و میان مسلمانان، بیشتر به نقد لفظ و محتوا می پردازد. هدف مقالۀ حاضر این است که شیوۀ شرح نویسی شارحان ترک و نوع نگاه آن ها را به متن های برجسته ای مانند دیوان حافظ و مثنوی بررسی کند و به روش مطالعۀ کتابخانه ای، شیوۀ فیش برداری و تحلیل داده ها، در پی پاسخ بدین پرسش است که زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در شرح نویسی این اندیشمندان چه تأثیری داشته است و چه نشانه هایی را از نقد اجتماعی، تاریخی و... در شروح آنان می توان مشاهده کرد؟ همچنین، چه زمینه هایی از دیدگاه های فهم که امروزه بر بسیاری از شرح نویسی ها حاکم است، در این شروح به چشم می آید؟ به نظر می رسد، اگرچه بیشتر این شروح، شرح لفظ است، اما با نگاه شارحان سنّتی متفاوت است و ما رگه هایی از توجه به تاریخ و اجتماعِ زمان شاعر را در این شروح می بینیم. توجه به نسخه شناسی و بررسی صحّت انتساب بیت یا شعری به شاعران مورد بحث، تأویل های عرفانی، توجه به زندگی شاعر و اشخاص در شرح متن، از ویژگی های مهم این شروح است.
آبشخورهای تاریخی روایت نظامی در نظم هفت پیکر مقایسه تطبیقی داستان بهرام گور در روایت فردوسی، طبری، ثعالبی، نظام الملک، مقدسی، ابن اثیر و نظامی با توجه به افزوده های هنرمندانه نظامی به داستان تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
7 - 38
حوزههای تخصصی:
پرسش مقاله حاضر چونی و چگونگی افزوده های هنرمندانه نظامی (535- 612ه.ق) در روایت تاریخی داستان بهرام گور و نقل آن در منظومه هفت پیکر است. منظومه هفت پیکر یکی از بدیع ترین روایت های داستانی ادب فارسی است و از گذشته تا امروز مورد توجه خوانندگان بوده است. پیرنگ اصلی داستان بر روایتی تاریخی بنا شده که مأخذ آن کتاب هایی چون تاریخ طبری و تاریخ بلعمی، اخبارالطوال دینوری، سیاست نامه خواجه نظام الملک، تاریخ یعقوبی، کتاب البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسی، تاریخ ثعالبی و تاریخ ابن اثیر است و نظامی داستانسرا با ترفندهایی، ساخت و سیاق روایت ها را دگرگون می کند و با کاهش و یا افزایش هایی، روایتی نو و هنری می آفریند. نتایج مقایسه تطبیقی روایت نظامی با کتاب های تاریخی، نشانگر آن است که شاعر گنجه با احاطه بر دانش های گونه گونی چون ستاره شناسی، کیمیاگری، اسطوره شناسی و آشنایی با آیین های مهری و زرتشتی، بخش هایی نمادین و سمبولیک به داستان افزوده و فضایی اسطوره ای و ادبی برای آن خلق کرده است. ازجمله ابداعات شاعر، افزودن بخش هایی چون دیدار با تصویر هفت شاهزاده زیبا در کاخ خورنق است که استفاده مبتکرانه از عدد هفت را تداعی می کند. مبارزه با اژدها و کشتن او در زمره بخش های کهن نمونه ای داستان است. همچنین اقدام بهرام که تعقیب گوری تا غار است و فرو رفتن در غار و بیرون نیامدن وی، از جمله بخش هایی است که نظامی برای تأثیرگذاری بیشتر و جلوه روحانی بخشیدن به شخصیت بهرام ابداع کرده است.
بررسی جایگاه «تجربه گر» در نظام فکری اشراقی بر مبنای فرانقش اندیشگانی (مطالعه موردی: رسائل لغت موران و صفیر سیمرغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده عارف در جریان سلوک و دستیابی به کشف و شهود، میان خود، طبیعت و خدا، رابطه و پیوند برقرار می کند و امری ماورای استدلال و عقل، بر او منکشف می شود. حصول چنین امری را تجربه عرفانی می نامند. این تجارب زمانی که در قالب زبان درمی آیند، پوششی از ابهام به خود می گیرند و باعث ایجاد شیوه های متفاوت روایتِ راویان، از تجربه ای واحد، می شوند. در متون رمزی صوفیه، مؤلف نه تنها برای ابلاغ اندیشه خود تلاش می کند، بلکه قصد وی بیشتر معطوف به پنهان کردن اسرار از نااهلان می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به مطالعه جایگاه «تجربه گر» در نظام فکری اشراقی، بر مبنای فرانقش اندیشگانی می پردازد. گرفتاری و غربت نفس، برداشتن موانع سلوک و دیدار با پیر مهم ترین درون مایه های رسائل سهروردی هستند و او بر سلوک به عوالم نوری بالاتر و رهایی از زندان مادی متمرکز شده است. یافته ها نشان می دهد که غلبه جهان بینی اشراقی، باعث شکل گیری سیر مشخصی از تغییر فرایندهای زبانی از رابطه ای به ذهنی شده است. نویسنده ابتدا با هدف ایجاد فضایی ملموس، به توصیف مفاهیم رمزی پرداخته، سپس از طریق گفت وگوی مشارکان، آن ها را تفسیر می کند و در نهایت در جایگاهِ پیر، به بیان مفاهیم انتزاعی می پردازد.
دخل و تصرف در ترجمه فارسی رمان های معاصر انگلیسی: پژوهشی پیکره-بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
665 - 690
حوزههای تخصصی:
نظر به تاثیر عوامل فرازبانشناختی مانند فرهنگ و ایدئولوژی، ترجمه هرگز عملی خنثی نبوده است. یک اثر ادبی ممکن است در گذار از فرآیند ترجمه با انگیزه های مختلفی از جمله انطباق با هنجارهای فکری-فرهنگی جامعه مقصد، در معرض انواع دخل و تصرف قرار گیرد. پژوهش حاضر تلاشی است در جهت کشف میزان و راهبردهای دخل و تصرف به کار رفته در ترجمه فارسی رمانهای معاصر انگلیسی، بسامد این راهبردها، بخشهای دستکاری شده و نیز نوع این دستکاریها. بدین منظور پیکره ای موازی، متشکل از چهار رمان انگلیسی (دختری با گوشواره مروارید، خاطرات ندیمه، تصویر دوریان گری و زوربای یونانی) به همراه ترجمه فارسی آنها، گردآوری و در سطح متنی تحلیل شد. پس از طبقه بندی بخشهای دستکاری شده و نیز انواع دخل و تصرفهای صورت گرفته، مشخص شد حجم موارد دستکاری شده کمی بیش از دو درصد از کل متن، و راهبرد «حذف» در همه ترجمه ها پربسامدترین راهبرد بوده است. 60 درصد از موارد دستکاری شده حساسیت برانگیز و 40 درصد غیرحساسیت برانگیز بوده اند
مقایسه قطعه سغدی نبرد رستم با دیوان و دارجنگه نوشاد طرهانی بر اساس تعاریف و ویژگی های سرود حماسی
حوزههای تخصصی:
قطعه سغدی در توصیف نبرد رستم با دیوان، متعلق به حدود سیزده قرن پیش، در ایالت کانسوی چین کشف شده است. داستان رستم در این متن، با عناصر بدوی، جادویی و شمنی همراه است؛ اما می توان احتمال داد که این متن، یکی از مآخذ داستان های نبرد رستم با دیوان باشد؛ اما دارجنگه منظومه ای است به زبان لکی (در استان لرستان)، متعلق به دوره افشاریه، سروده نوشاد طرهانی که در آن گفت وگوی شاعر با درخت کهنسالی به تصویر کشیده شده و درخت در ضمن آن گفت وگو، عمر خود را به دوران اساطیری ایران و پادشاهی کیومرث می رساند و بیان خود را با توصیفات مختصری درباره پهلوانان و پادشاهان ایرانی همراه می کند. در همین راستا، برخی از محققان و پژوهشگران، این دو متن را در یک قالب و ساختار؛ یعنی در ردیف سرودهای حماسی (در معنای خاستگاه حماسه) قرار داده و سعی کرده اند این دو را نمونه هایی از سرودهای حماسی به دیگر زبان های ایرانی معرفی کنند. از آنجا که قرار دادن این دو متن در یک ردیف، موجب ابهاماتی درباره سرودهای حماسی شده، نگارندگان کوشیده اند تا در قالب این مقاله، با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ابتدا سرود حماسی را تعریف کنند؛ ویژگی های آن را برشمرند و آنگاه مطابق با آن ویژگی ها نشان دهند که اطلاق سرود حماسی بر متن سغدی جایز است؛ اما دارجنگه نوشاد را با توجه به زمان سرایش، قالب و ساختار، نمی توان سرود حماسی به حساب آورد و بنابراین لازم است در این باره تأمل بیشتری صورت بگیرد.
بررسی خطاب در قرآن بر مبنای مدل ارتباطی یاکوبسن با تکیه بر سه مخاطب «انسان»، «بنی آدم» و «ناس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های مؤثر در جلب توجه مخاطبان، خطاب قرار دادن مستقیم یا غیرمستقیم آن ها است که در قرآن کریم نیز از این شگرد برای تأثیر در مخاطب استفاده شده است. پژوهش حاضر به بررسی روشی می پردازد که قرآن عامه مردم را با واژه های «ناس»، «بنی آدم» و «انسان» مخاطب قرار می دهد و می کوشد با بهره گیری از روش توصیفی–تحلیلی، سازوکار این تخاطب را بر اساس نظریه ارتباطی[1] یاکوبسن[2] مشخص کند. پس از بررسی قرآن، بیست و یک آیه با خطاب «الناس»، پنج آیه با خطاب «بنی آدم» و دو آیه با خطاب «الانسان» یافت شد و تلاش برای دستیابی به پاسخ این پرسش ها آغاز شد که: کدام یک از عوامل ارتباطی یاکوبسن در این آیات پررنگ تر است؟ شیوه بیانی قرآن در انتقال معنی به مخاطبان عام خود چگونه است و این شیوه چه رابطه ای با ساختار جملات دارد؟ نتایج نشان می دهند که در هشتاد ودو درصد از این خطاب ها، جهت گیری پیام به سوی شنونده است که بیانگر نقش ترغیبی آیات است. برای ندا به مخاطبان عام در هفتاد و هشت درصد آیات از شیوه بیان مستقیم استفاده شده است و بسامد شیوه بیان مستقیم دوبرابر شیوه بیان غیرمستقیم است. در بیان مستقیم بیشتر جمله ها با ساختار انشایی بیان می شوند و در بیان غیرمستقیم، جملات معمولاً ساختار خبری دارند.
قضا گفت گیر و قدر گفت ده (بررسی جایگاه و وضعیت بیتی در شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۲
277 - 298
حوزههای تخصصی:
در تصحیح متنی مانند شاهنامه علاوه بر تشخیص نویسش ها و بیت های اصیل، یافتن جایگاه درست ابیات نیز در محور عمودی کلام اهمیّت ویژه ای دارد. زیرا ممکن است کاتبان با پس و پیش نوشتن یا نقل ابیاتی از حافظه در حاشیه یا متن دستنویس ها نظم اصیل روایی آنها را دگرگون کنند. یکی از این موارد، بیتِ «قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زه» با پنج بیت دیگر است که در دو جا از شاهنامه آمده است؛ یک بار در رزم رستم با اشکبوس و یک بار دیگر در جنگ بهرام چوبین با ساوه شاه. ما در این مقاله کوشیده ایم، نخست با درنگی بر وضعیّت این بیت در دستنویس های شاهنامه، نشان دهیم، جایگاه اصلی آن بر خلافِ پنج بیتِ دیگر، داستان رزم رستم با اشکبوس است. پس از آن کوشیده ایم، با نقدِ پژوهش های پیشین و توجّه به وضعیّت این بیت در دستنویس ها، درباره اصالتِ آن بحث کنیم. بر پایه جست وجوهای ما، تا کنون دلیل استواری برای الحاقی پنداشتن این بیت ارائه نشده و علاوه بر همصدایی دستنویس ها، می توان در دیوان همام تبریزی نیز تأییدی جنبی برای اصالت آن یافت. از دیگرسو به رغم اینکه این بیت در دوازده دستنویسِ مهم تا قرن نهم هجری آمده است، کهن ترین دستنویس شاهنامه و دستنویس سن ژوزف آن را ندارند و بنداری نیز آن را ترجمه نکرده است. از همین روی تصمیم گیری قطعی درباره آن دشوار است و تا یافتن سندی معتبر بهتر است آن را در چنگک شک به متن ببریم.
نقد و بررسی کتاب مناهج البحث الأدبی اثر یوسف خُلَیف
حوزههای تخصصی:
هر پژوهش علمی از روش یا مجموعه ای از روش ها تبعیت کند. کتاب مناهج البحث الأدبی اثر یوسف خُلَیف در زمره آثاری است که در حوزه روش های تحقیق و شیوه تدوین اثری علمی نوشته شده است. مقاله حاضر در صدد است با روش توصیفی انتقادی، این کتاب را از نظر شکلی و محتوایی مورد نقد قرار دهد. با توجه به علاقه نگارنده به مباحث روش شناسی در پژوهش های علمی، کتاب یادشده برای نقد انتخاب شد. نتایج پژوهش نشان می دهد کتاب مذکور دارای محاسن و معایبی است: از محاسن آن طبقه بندی مطالب از علم روش شناسی در غرب تا ادبیات عربی؛ اختصاص فصلی به شیوه تدوین پایان نامه؛ نقد بی طرفانه روش های پژوهش در برخی از آثار قدیم و معاصر عربی؛ و ذکر نمونه هایی برای آن ها، ارائه مأخذشناسی در فصل چهارم، و از معایب این کتاب ایرادات چاپی، ویرایشی و گاهی نحوی؛ عدم هماهنگی میان عنوان کتاب و اهداف نویسنده؛ عدم مطابقت عنوان فصل ها با محتوای آن؛ عدم مطابقت فهرست مطالب با محتوا؛ و عدم وجود فهرست منابع است.
جستاری در ارتباط بینامتنی قصیده ایوان مدائن خاقانی و سینیه بحتری
منبع:
قند پارسی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
21-40
حوزههای تخصصی:
یولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را نخستین بار در سال 1966 مطرح کرد، امّا از نظر او و رولان بارت که بنیان گذاران اصلی این نظریه بودند، بینامتنیت به عنوان دیدگاهی روشمند برای بررسی و ردیابی تأثیر یک متن در متن دیگر نبود . بنابراین مطالعات آنها هیچ گاه به روشی برای مقایه و تحلیل ارتباط متون نینجامید. نسل دوم نظریه پردازان بینامتنیت مانند لوران ژنی، ژنت و ریفاتر تلاش کردند تا بینامتنیت را کاربردی تر کنند. آنها به دنبال جستجو و کشف تأثیر متون بر یکدیگر بودند. از این منظر، بینامتنیّت اخیر را می توان وجه متکامل ادبیات تطبیقی دانست که در تلاش بررسی تأثیر متون بر یکدیگر است؛ بدون توجّه به اینکه این متون به یک یا چند فرهنگ متعلّق باشند. در واقع، ادبیات تطبیقی نیز به دنیال دریافتن تأثیر و تأثر متون در ارتباط با یکدیگر است. در این مجال با بررسی سخن این دو شاعر پیرامون ایوان کسری در دو سطح فنون ادبی و مضمون ابیات و ترسیم نمودار آرایه های به کار رفته، سطح پرداختن به وصف در دو قصیده سنجیده شده است. بنابراین ضمن مقایسه و تطبیق این دو متن، این نتیجه حاصل شد که بر خلاف نظر پژوهشگران، قصیده ایوان مدائن خاقانی فاقد ارتباط بینامتنی با سینیه بحتری است.
Le Plurilinguisme et ses Formes dans Une Si Longue Lettre de Mariama Bâ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Mariama Bâ, première écrivaine sénégalaise, mélange dans son roman, Une si longue lettre (1979), les trois langues wolof, française et arabe : le français est la langue principale de l’écriture et les mots ou expressions empruntés aux deux autres langues apparaissent ou bien explicitement dans le français ou bien implicitement par le biais d’une traduction invisible qui modifie le français. L’analyse du plurilinguisme et ses variations dans le roman nous a permis de trouver chez Bâ, deux modalités dominantes pour mélanger les langues : le plurilinguisme avec traduction et la traduction sans plurilinguisme. Le premier cas où l’original et sa traduction sont présents dans le même texte, est la variation la plus utilisée. Et pour le deuxième cas, il existe des parties où l’auteure traduit littéralement en français les paroles, expressions ou proverbes populaires provenant du wolof. Dans les deux cas, la traduction participe à l’acte d’écrire et en devient le constituant. La traduction est alors une façon d’établir un contact avec le lecteur et lui permet de nouer des liens avec le monde de l’auteure qui bien que différent peut être accepté et reconnu dans ses règles.