فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۸۱ تا ۴٬۹۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
اسطوره شناسی تلاشی برای شناخت ریشه های کهن و قوی بنیاد فرهنگ مردم است. در این پژوهش به روش توصیفی تطبیقی تکرار و بازتاب آیین های اساطیری در جامه ای نو به صورت اعمال و مناسک عرفانی بررسی می شود. تمرکز برای این بررسی بر چهار تذکره عرفانی مناقب العارفین، معدن الدرر، فردوس المرشدیه و صفوه الصفا با استفاده از نظریه جیمز فریزر است. رسم سپردن بدن به نیش گزندگان مراسم دینی و آیینی است که در رازآموزی و تشرف، جنبه اسطوره ای دارد. عارفان مانند انسان خدایانِ متون اسطوره ای با تسخیر نیروهای طبیعت، باران می بارانند و در نقش انسانِ بلاگردان، بار گناهان، بلایا و محنت های عموم مردم را به دوش می کشند. مراسم وفات عارفان نیز برپایه دیدگاه فریزر با چرخه طبیعت مطابقت دارد و روح ملکوتی آنها در وجود فردِ زنده مجسم می شود. واژگان در زبان رمزی عارفان براساس افسون هومیوپاتیک سبب تداعی معانی مشابه دیگر می شود. بنابر افسون واگیردار نیز پاره های جداشده از وجود عارفان مانند آب دهان، تار مو، تبرک، جامه و خرقه و امثال اینها از راه دور اثر همدلانه را به هم انتقال می دهند و عارف می تواند با اینها اراده خود را در شفای مریض یا پیروزی در جنگ تحمیل کند. همچنین براساس این نظریه، ازجمله دلایل پرهیز اهل عرفان از خوردن گوشت آن است که تصور می شود زیان ها و حالات نامطلوبی در خوراک ها وجود دارد و خوردن آن باعث می شود این زیان ها دامنگیر افراد شود.
بررسی تطبیقی تابو در سه اثر حماسی: گیل گمش، رامایانا و گرشاسپ نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به شیوه تحلیلی - تطبیقی و با هدف شناخت تابوها و کارکرد آن ها ، نگاشته شده است، خوانندگان را با اندیشه های همسان و ناهمسانِ سه قومِ سومری، هندی و ایرانی، در سه مقطع تاریخی آشنا خواهیم ساخت. در این راستا با خوانش سه اثر بر گزیده: گیل گمش،رامایانا و گرشاسپ نامه ،همراه با شناخت تابوهای موجود در این آثار، به تحلیل و توصیف این مقوله خواهیم پرداخت. تابو، به مثابه باورداشت به وجود نیرویی ماورایی و حرمت بخش در شماری از اشیاء، گیاهان، جانوران و آدمیان، با برخورداری از دو ویژگی «تقدس» و «حرمت»، مقوله-مفهومی برجسته در عرصه مطالعات ادبی و مردم شناختی است. نگارندگان با شناخت و تحلیل تابوهای موجود در سه اثر یادشده، نشان خواهند داد که باورها و قوانین تابویی، با کارکردهای ویژه خویش، نقشی برجسته در این آثار، ایفا می کنند و به کنش- واکنش های شخصیت های حماسی- اساطیری، سمت و سویی خاص می بخشند؛ ویژگی ای که گویای همگونی نوع کارکرد ذهن آدمی، در دوره های گوناگون پیشاتاریخی- تاریخی، در عرصه های متفاوت جغرافیایی است.
عام و عامه در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۳۲۱-۳۵۴
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین تحولاتی که با گسترش عرفان و تصوف در ادبیات فارسی به ویژه در منظومه های بلند عرفانی، ایجاد شد این بود که فرهنگ و ادبیات عامه مورد توجه قرار گرفت. مثنوی مولانا از این نظر آینه تمام نمای فرهنگ، زبان و آداب و رسوم عامه است. علی رغم این ویژگی برجسته، اصطلاح «عام» و «عامه» در مثنوی همواره با بار معنایی منفی به کار رفته است. پرسشی که مطرح می شود این است که آیا مولانا در به کار بردن این اصطلاح، طبقه اجتماعی خاصی را درنظر دارد یا منش و رفتار و نگرش مشخصی باعث می شود که وی این کلمه را درباره فرد یا گروه خاصی به کار ببرد. در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی نوشته شده، جایگاه این اصطلاح در مثنوی بررسی شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که منظور از عام و عامه در مثنوی لزوماً مردم کوچه و بازار نیست؛ نگرش های خاصی که با توجه به ظواهر مادی و براساس حس ظاهربینی قضاوت می کنند مصداق اصلی عام و عامه در مثنوی هستند. احوال متعالی معنوی، ای بسا در بین عام ترین مردمان وجود داشته باشد و برعکس نگرش ظاهربینی ممکن است در بین طبقه فرزانگان و فیلسوفان و حتی عارفانی که به مرحله مقام نرسیده اند نیز باشد.
خوانشی نشانه شناختی از پیرنگ داستان کودکانه «مداد بنفش»: با رویکرد نوشتار زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیکسو(Cixous) مانند لکان، زبان را قضیب محور می داند؛ ازهمین رو با دعوت به «نوشتار زنانه» قصد واسازی زبان را دارد. سیکسو با الهام از دریدا منکر تمامیت زبان و خواهان نفیِ دال های دارای مدلولِ ثابت و روشن است؛ بر همین اساس مهمترین ویژگی نوشتار زنانه را ابهام و استعارات کثیرالمعنا می داند. با توجه به اینکه «نوشتار زنانه» رویکردی پساساختگرا است و هدف پساساختگرایی، دگرخوانی متن، لذا مقاله حاضر در پی آن است که با رهیافتی نشانه شناختی و در چهارچوب فمنیسمِ سیکسویی، دگرخوانشی از داستان «مداد بنفش» ارائه دهد. در همین راستا، در عناصر اصلی داستان مذکور (در شخصیت ها، کنش ها، روابط علّی حوادث) دال های سیال و چندمدلولی را کشف و وفقِ پارادایم های نظریه «نوشتار زنانه» تعبیر می کند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی نشان می دهد که: اولا، نوشتار زنانه صرفاً قائم به سبک و صورت نوشتار (روساخت داستان) نیست؛ بلکه از طریق شخصیتی سیکسویی و روابط علّیِ حوادث می تواند نمودِ پیرنگی (در ژرف ساخت داستان) داشته باشد؛ ثانیا، راه برون رفت از سرکوب جنسیتی، از زبان می گذرد. پژوهش هایی که تا کنون وفق رویکرد سیکسویی انجام شده اند، اغلب سبک بیان و شگردهای شاعرانه سازی فُرم را مورد توجه قرار داده اند. نوآوری پژوهش حاضر این است که اولا، نوشتار زنانه را نه صرفا در سطح سبک و سیاقِ بیان، بلکه در سطح پیرنگ و درون مایه مطالعه می کند. ثانیا، با استفاده از رویکرد پساساختاریِ «نوشتار زنانه»، خوانش مسلطِ مردسالارانه متن را واسازی می کند. ثالثا، برای نخستین بار از رویکرد نوشتار زنانه سیکسو برای خوانش ادبیات داستانی کودک بهره می جوید.
بررسی نظریه کنش اجتماعی ماکس وبر در نمایش نامه پلکان اکبر رادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه کنش اجتماعی ِ ماکس وبر، جامعه شناس نامدار آلمانی، زمینه بررسی عقلانیت را در رفتارهای اجتماعی فراهم می کند. وبر و پس از او پیروان و هم فکرانش با تعیین کنش های چهارگانه اجتماعی و دسته بندی آن، میزان عقلانیت موجود در این کنش ها را بررسی کردند. اکبر رادی نمایش نامه نویس ایرانی، یک بخش از این نظریه را به نام کنش معطوف به هدف در نمایش نامه پلکان، بررسی می کند. نظریه تحرک اجتماعی یا فرا رفتن فرد از یک لایه اجتماعی به لایه بالاتر هم با نمایش زندگی بلبل، میوه فروش دوره گرد تشریح می شود. در این نمایش نامه، بلبل با روی آوردن به دزدی، دروغ، عهدشکنی، تشکیل گروه فشار، رشوه دادن و حتی قتل غیر عمد به یک مقاطعه کار ساختمانی ثروتمند تبدیل می شود. در روند این تحرک اجتماعی ابتدا عناصری مانند فرهنگ، بیگانگی و میل به ارتقا، مبارزه و رقابت بررسی می گردد و پس از آن از پدیده هایی همچون خودکشی، خودکامگی، مهاجرت و اعتصاب کارگران هم سخن به میان می آید. قهرمان نمایش اکبر رادی، گرچه موفق به بهبود جایگاه اقتصادی خود می شود اما به دلیل رفتارهای ناهنجار اجتماعی، نمی تواند جایگاه فرهنگی خویش را تغییر دهد.
Becoming Legend in Richard Matheson’s I Am Legend: The Semiotic Last Resort for Survival(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In Richard Matheson’s I Am Legend (1954), vampires and the protagonist are regarded as the incumbents of legend-based subject positions respectively. This full circle and chiasmastic changeability in the incumbency of legend-based subject positions have been read through several postcolonial and racial critical paradigms. The present study, while acknowledging the merit of these readings, puts the changeable incumbencies of legend-based subject positions of this novel within Julia Kristeva’s critical conceptualization of chora. Such a reading acknowledges the repressive features of becoming a legend in symbolic order of signification, and at the same time, bespeaks the eruptive and threatening inklings of the semiotic and irrepresentable aspects of becoming a legend for such orders. The reading also manages to distance itself from those studies and analyses which see in legends some transcendental or holy teleology. This study argues that it is the very irrepresentable but materialistic and heterogeneous developments in the process of legend formation which make the incumbencies of legends motile, semiotically enabling and eruptive, and overall choric. In the novel’s post-apocalyptic, always-changing and chaotic world, becoming a legend can ensure one’s symbolically irrepresentable but semiotically perpetual survival.
بررسی تطبیقی اندیشه های «خردگرایی انسان» و «دوگانگی جسم و جان» از دیدگاه سعدی و الکساندر پوپ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
59 - 87
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر توصیف و تحلیل تطبیقی اندیشه های «خردگرایی انسان» و «دوگانگی جسم و جان» از دیدگاه سعدی، شاعر کلاسیک قرن سیزدهم میلادی ایران و الکساندر پوپ، نویسنده و شاعر برجسته قرن هجدهم انگلستان بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. بررسی آثار سعدی و پوپ نشان می دهد که یکی از مهم ترین اشتغالات ذهنی این دو شخصیت بزرگ شناخت ماهیت انسان بوده است و در این زمینه اندیشه هر دو شاعر از دو سرچشمه مهم دین و فلسفه نشئت گرفته است. اهمیت تحقیق در این است که با مقایسه اشعار سعدی و پوپ می توان به نوع نگرش این دو نویسنده به ذات انسان در دو فرهنگ متفاوت دست یافت. همچنین از این بررسی می توان زمینه های مشترک و بین رشته ای ادبیات و مذهب و فلسفه را در ادبیات فارسی و انگلیسی نشان داد. یافته های این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دست آمده است. این مقاله نشان می دهد که هرچند سعدی و الکساندر پوپ به دو فرهنگ و دو مذهب و پیشینه تاریخی کاملاً متفاوت تعلّق دارند اما در تأملات بنیادی و اندیشه های زیربنایی با هم مشابهت دارند.
شیوه ها و کارکردهای هنری ایجاز در کاریکلماتورهای بهرام پورعمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
137 - 165
حوزههای تخصصی:
ایجاز و اقتصاد زبانی، تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی، مورد استقبال جریان های ادبی معاصر ایران قرار گرفت. کاریکلماتور یکی از این جریان هاست که زیربنای ساختاری آن را باید طنز و ایجاز دانست. گویندگان کاریکلماتور نگاه متفاوتی به زبان دارند و در نتیجه، بازی های زبانی با تکیه بر آرایه های بدیعی و بیانی برای آنان اهمیت ویژه ای می یابد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی این نکته است که کاریکلماتورنویس ها چگونه از ایجاز برای زیبایی آفرینی و ایجاد طنز استفاده می کنند. نویسندگان در این پژوهش با بررسی کاریکلماتورهای احمدرضا بهرام پورعمران، شگردهای دستیابی به ایجاز و طنزآفرینی را در مقوله های ایهام، کنایه، تشبیه، استعاره، تلمیح، حسن تعلیل، تجسم و ضرب المثل دانسته اند که با انگیزه های چندمعنایی، فشرده سازی حوادث تاریخی و حماسی و تداعی معانی، خلق تصویر، برجسته سازی و برهم زدن مألوفات ذهنی، نمایشی کردن اندیشه ها و عمق بخشی به معنا صورت می گیرد.
پژوهشی در ادب فارسی: تداوم توصیفات اسب در نظم فارسی بر اساس نقش مهرهای ساسانی (از مجموعه محسن فرغی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
161 - 187
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر این است تا با بررسی تعدادی از مهرهای منقوش دوران ساسانی از مجموعه ی محسن فروغی که منقش به تصویر اسب هستند و همچنین توصیفاتی که در نظم و نثر ادبیات فارسی پس از اسلام از این حیوان برجای مانده است، شباهت ها و تفاوت های دو بازه ی زمانی پیش و پس از اسلام که نخستین خاموش و دومین آن گویاست را در مورد این حیوان نشان داده و به این پرسش پاسخ داد که تا چه حد توصیفات منقوش از این حیوان در اساطیر دوران پیش از اسلام با توصیفات منقول ادبیات پس از اسلام همخوانی داشته و یا تغییر دیدگاه یافته اند. هرچند گاهی تعدادی از این مهرهای منقوش نیز دارای نوشتار نیز بوده و همین امر نیز شاهدی روشن تر از مفهوم نقش حک شده بر روی مهر در به کارگیری حیوان موردنظر می باشد. مهرهای این مجموعه بازه های مختلفی از عصر ساسانی را که از اواسط تا اواخر این دوران است را شامل می شود که شاید مهرهای دوران پایانی عصر ساسانی قرابت بیشتری با متون ادبی دوران اسلامی داشته باشد.
تحلیل شخصیت ها، مفاهیم اساطیری و انواع آن در رمان «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
249 - 279
حوزههای تخصصی:
به کار بردن عناصر و مضامین اسطوره ای کهن الگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفه های موجود در رمان های فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی تحلیلی، مؤلفه های اسطوره ای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قصد قبلی نویسنده و یا با توجّه به کهن الگوهای نخستین بشر، به صورت غیرارادی در رمان آورده شده باشد که نشان گر آگاهی نویسنده از اسطوره ها و نمادهای ایران و جهان، فرهنگ دینی، ملی و قومی است. صرف نظر از درون مایه اصلی رمان که قتل و برادرکشی است و با اسطوره هابیل و قابیل پرورانده شده ، معروفی برای درک رمان خود از اسطوره های مختلفی استفاده کرده است که آن ها را می توان به سه دسته اساطیر شاهنامه ای (سیاوش، ایرج، بیژن و منیژه و...)، حیوانات اساطیری (ققنوس، کلاغ، گرگ، پروانه، ماهی) و مفاهیم اسطوره ای (آفرینش، دوگانه نگری، پالایش، ماندالا، گیاه پیکری و...) تقسیم کرد. نظر به گسترده و وسیع بودن این مفاهیم، در این پژوهش، تنها به مفاهیمی که در پژوهش های دیگر، کمتر به آن ها پرداخته شده است، توجّه می شود.
مام خاک در اساطیر و باور ملل و جایگاه آن در شواهدی از آثار سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
281 - 305
حوزههای تخصصی:
خاک نماد سردی و تجدید حیات است؛ مردگان به زیرخاک می روند تا تجدید حیات کرده و به صورتی نو ظاهر شوند، به تعبیری زمین، مادر هستی و خاک بستری برای باروری و حیات بشر است. سنایی غزنوی به شهادت شمار زیادی از ابیات دیوان و نیز مثنوی حدیقه اش با فرهنگ باستانی ایران به خوبی آشنایی داشته وعناصر و مضامین اساطیری در شعر او نمودهای مختلفی دارد. این جستار با روش توصیفی تحلیلی محتوا، بر آن است تا رد پای اساطیری مام خاک را در شواهدی از آثار سنایی غزنوی بررسی کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سنایی به خوبی توانسته است با بهره گیری از سرچشمه غنی اساطیر ایرانی و فرهنگ اسلامی، اسطوره حیات و آفرینش از خاک را در آثارش نشان دهد؛ همچنین وی به ارتباط، تضاد و وحدت عناصر چهارگانه از جمله خاک با عناصر دیگر و مزاج آن ها آگاهی کامل داشته است.
مقایسه شگردهای موسیقی ساز شعر در دو داستان «رستم و سهراب» و «بیژن و منیژه» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی یکی از شاخصه های ادبی بودن و عوامل تأثیرگذاری اثر ادبی بر مخاطب است. موسیقی را می توان از عوامل متمایزکننده گونه های (ژانرهای) گوناگون ادبی نیز دانست. کیفیت کاربست شگردهای خلق موسیقی در شعر بنابر مهارت و ذوق و خلاقیّت شاعر، محتوای اثر ادبی، بافت متنی زبانی و غیره متغیر است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه داستان غنایی بیژن و منیژه و داستان حماسی رستم و سهراب از شاهنامه فردوسی نشان داده می شود که موسیقی شعر در این دو روایت تفاوت های توجه برانگیزی دارد. برای نمایش تفاوت های کمّی و کیفی در کاربست تمهیدات موسیقی ساز در شاهنامه ، آنها در ذیل سه دسته عمده موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی مشخص شدند. سپس برخی از شیوه های فردوسی برای ایجاد موسیقی شعر استخراج و معرفی شد که در منابع موجود بدان ها کمتر پرداخته شده و یا اصلاً دیده نشده است. در ادامه با در نظر گرفتن میزان مهارت سراینده در کاربرد شگردهای ایجاد موسیقی، این نتیجه نسبی به دست آمد که موسیقی شعر در داستان حماسی رستم و سهراب در مقایسه با داستان غنایی بیژن و منیژه، بنابر دلایلی، تنوع و خلّاقیت و قوام بیشتری دارد.
خوانشی انتقادی از کتاب نقش و نقش گرایی در بلاغت عربی
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی کتاب های مختلف در صورت انطباق با اصول علمی، فعالیتی مطلوب و ارزشمند محسوب می شود. در پرتو اندیشه انتقادی و با تکیه بر اصول و مبانی علمی، رشد و بالندگی در عرصه های مختلف حاصل خواهد شد. بر این اساس، تحلیل انتقادی کتاب نقش و نقش گرایی در بلاغت عربی اثر علیرضا محمدرضایی و مهران غلامعلی زاده، از طریق قرائت تنگاتنگ و تطبیق با نظریه یاکوبسن و با هدف ارائه نقدی صحیح و سودمند در پرتو منابع نقدی و زبانی، به منزله مسئله اصلی این پژوهش انتخاب شده است. علی رغم تألیف کتاب از پایان نامه، این اثر از امتیازات پایان نامه بودن و استادان و داوران آن بهره چندانی نبرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مطالب کتاب، تجلیاتی از نظریه ارتباط زبانی یاکوبسن در قرآن و اندکی شعر و نثر است که خود یاکوبسن غایب بزرگِ شکل و محتوای کتاب است. با وجود اینکه مؤلفان درپی ارائه شکلی نو در پژوهش های زبانی و بلاغی عربی بوده اندt در عمل و در تطبیق نمونه ها با نظریه، تبیین و تعریف کارکردهای مختلف با استفاده از منابع معتبر، به شکل ابتدایی و سطحی عمل کرده و به توفیق چندانی دست نیافته اند.
بررسی فرا نیارها و فرا آسیب ها در شخصیت صائب تبریزی بر اساس ابیات تمثیلی غزلیات شاعر با تکیه بر نظریه روان شناسان انسان گرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر علم نوبنیاد روان شناسی توانسته است با تکیه بر نظریه های متنوع اندیشمندان این علم، دریچه های تازه ای پیش روی پژوهشگران و منتقدان قرار دهد که از جمله آن تحلیل عوالم درونی نویسندگان متون کلاسیک و معاصر در عرصه ادبیات فارسی است. بر همین اساس، ساختار اصلی این مقاله با رویکرد فوق شکل گرفته و دو هدف عمده را دنبال می کند. اول کشف و شناسایی فرانیازها و فراآسیب های شخصیت صائب تبریزی بر اساس نظریه انسان گراها و دوم بررسی رویکرد تمثیلی صائب در بیان این ویژگی ها. برای دست یابی به این دو مقصود نیز از سخنان و اشعاری که شاعر با توجّه به دو خصیصه مهمّ سبک هندی یعنی بسیارگویی و کشف مضمون های تازه، در دیوان غزلیّاتش به این موضوع پرداخته، استفاده شده است. در این روش 364 غزل از دیوان مذکور بر اساس جدول مورگان و استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین 6995 غزل، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. بر همین اساس بعد از بیان مطالبی درمورد تمثیل، کارکرد و شاخه های آن، موضوع شخصیت و مفهوم آن تبیین شده و سپس 18 مورد فرانیاز و فراآسیب عنوان شده توسط مزلو، از دیوان صائب استخراج شده و رویکرد تمثیلی او در بیان این ویژگی ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در این تحقیق که رویکردی توصیفی- تحلیلی دارد ضمن تبیین فرانیازها و فراآسیب های شخصیت شاعر به عنوان یک انسان خودشکوفا سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که آیا صائب در استفاده از رویکرد تمثیلی برای بیان موارد فرانیاز و فراآسیب شخصیت خود موفق بوده است؟
واکاوی تمثیل در داستان کوتاه فارسی با تکیه بر داستان «چشم های دکمه ای من از بیژن نجدی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
108 - 123
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه مدرن شکل نوینی از داستان نویسی است که به نویسندگان زمانه ما امکان می دهد تا فارغ از قیدوبندهای ناشی از محدودیت های رئالیسم و ناتورالیسم، موضوعات مربوط به زندگی در عصر جدید را با تکنیک ها و شیوه هایی متناسب با دوره مدرن بررسی کنند. از این رو داستان کوتاه مدرن به سمت شعر گونگی و غنایی نویسی گرایش جست. از جمله مهم ترین ویژگی های ضروری و هدف از بیان این نوع داستان نویسی، روی آوردن به تمثیل است. تمثیل پیوند استواری با روایت داستانی داشته و نخستین روایت های اسطوره ای را تمثیل روایی خوانده اند. تمثیل نشان می دهد که داستان کوتاه غنایی، با امری بیرون از جهان حس و پدیده های حسّی ارتباط دارد. داستان «چشم های دکمه ای من» یکی از داستان های ماندگار بیژن نجدی است. این داستان زیبا و تأثیرگذار، از زبان یک عروسک، ماجرای حمله عراق به خرمشهر را توصیف می کند. این پژوهش با شیوه تحلیلی و توصیفی و تبیین پرسش های تحقیق به بررسی تمثیل در داستان کوتاه «چشم های دکمه ای من» پرداخته و خواننده را با تمثیل و داستان کوتاه تمثیلی آشنا می نماید.
شبکه واژگانی، صفت و قیدسازی های فریدون توللی در چارپاره های رها و نافه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
77 - 96
حوزههای تخصصی:
فریدون توللی از پیشاهنگان تحول خواهی در زبان و تصویر شعر فارسی معاصر است. این شاعر با رویکردی نوگرایانه به وادی شعر گام نهاد و نظرات مبتنی بر نوآوری و لزوم تحول در شعر را در دیباچه دفتر شعر «رها» درج کرد؛ اما در ادامه مسیر دچار فترت شد و باز به دامان غزل و قصایدی سنتی در دفتر اشعار «شگرف» و «بازگشت» پناه برد. هدف پژوهش پیشِ رو بررسی زبان چارپاره های توللی از نظر شبکه وژگانی، قید و صفت در دو دفتر رها و نافه است. جامعه آماری انتخاب شده، اشعار دفتر «رها» و نافه» است که اشعار نخستین شاعر از 1320 تا 1340 را دربر می گیرد؛ چراکه آن اندک مایه جان و زبان نوآورانه در همین دو دفتر شعر وی شکل گرفته است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی کوشش شده است شگردهای ساخت صفت و قیدسازی اشعار رها و نافه بررسی و تحلیل زبانی و آماری شود. این مطالعه نشان می دهد توللی در ساحت زبانی، نوآوری را سرلوحه کار خود قرار داده و در زمینه کاربرد قیدها و صفت سازی های نو و متعدد و متنوع کوشش کم سابقه ای کرده است. همچنین در بحث فرم ذهنی قالب چارپاره نیز به مدد زبان و صور خیال منسجم و هم پیوند با مکتب رمانتیسم به خوبی توانسته است شبکه های معنایی و واژگانی را در فرم ذهنی اشعارش ایجاد کند. نتیجه دیگر این مطالعه نشان می دهد توللی در بیشتر چارپاره ها به دلیل توجه بیش از حد به نوآوری در ساخت کلمات و ترکیبات خوش آهنگ، فرم شعر را سطحی و کلیشه ای عرضه کرده است.
کالبدشناسی رستم در جهان پیشاشاهنامه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
263 - 290
حوزههای تخصصی:
رستم دریچه ای را می ماند که همواره رو به آرمان هایِ نوپدیدِ مردمِ این سامان گشوده می شود و رستاخیزهایِ مکرّرِ جنابش در اقالیمِ فرهنگ نشان می دهد که هنوز چهره ای اساطیری این توان را دارد که پاسخ گوی نیازهای تاریخی ایرانیان باشد. اگر بر این قول متفق باشیم که «اسطوره» و «تاریخ» می توانند زایاننده «حماسه» باشند، با نظربستن به شاهنامه ، سؤالی که ذهن همگان را به خود مشغول خواهد داشت، این خواهد بود که برجسته ترین پهلوانِ حماسه ملّی (که خود وزنه ای گران برای دومین پاره از سه گانه بلندآوازه شاهنامه است)، از کدامین زِهدانِ تاریخی یا اساطیری (یا حتی حماسی) برون جسته و بازنمایاننده کدامین ایزد یا شخصیت ایرانی/اَنیرانی است. نگارندگان برای پاسخ به این مسئله، با تدقیق در منابعِ موجود، خویشکاری هایِ رستم و همتایانش را در «اسطوره»، «تاریخ» و «حماسه »هایِ ایران و ملل همجوار از نظر گذرانیده و متناسب با زمان و امکانات خود بدین پرسش پاسخی درخور داده اند. یافته های پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به صورتِ تطبیقی تحلیلی فراهم آمده است، نشان می دهد که رستمِ شاهنامه -کیفیتاً و کمیتاً- میراث دارِ «ایندره هندی» (از لحاظ اسطوره ای)، «سورنایِ حرّان» (از لحاظ تاریخی) و «بهیشمه هندی» (از لحاظ حماسی) است.
گسست گفتمانی و تولید نمایه های معنایی درخشان ویژگی سبکی شعر سپید شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
29 - 56
حوزههای تخصصی:
شعر سپید شاملو در میان سپیدسرایان فارسی، برجستگی درخور توجهی یافته است و این برجستگی چنان آشکار است که بسیاری می گویند: شاملو راهی را که خود رفته، به دیگران نشان نداده است. پرداختن به عوامل این برجستگی، مسئله ی پژوهش حاضر است؛ با طرح این پرسش ها که کدام ویژگی سبکی، شعر او را از دیگر سپیدسرایان متمایز کرده است و نقطه ی کانونی در زیبایی شناسی شعر او چیست، به بررسی برخی از وجوه مسئله ی مذکور می پردازیم. برای اثبات این فرض که از عوامل تمایز سبکی شعر شاملو، گسست گفتمانی، درآمیختن گفتمان های متقابل و تولید نمایه های معنایی درخشان است، اشعاری از دیگر سپیدسرایان (منوچهر آتشی، بیژن جلالی، طاهره صفارزاده و مفتون امینی) بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در تبیین ویژگی های سبکی برجسته ی شعر شاملو و توصیف فرایند زیبایی شناسی آن، دو نکته حائز اهمیت است؛ نخست اینکه در این فرایند، نوعی از گفتمان به گفتمان دیگر تبدیل می شود. نکته ی دوم اینکه در هر شعر، یکی از حواس پنج گانه مرکزیت دارد و چگونگی تعامل آن با دیگر حواس بیرونی و درونی، سبب ایجاد نمایه های منحصربه فرد شده است و فرایند زیبایی شناسی شعر را رقم می زند. بررسی نمونه ها نشان می دهد که تغییر و توسعه ی معنا در طی فرایندهای گفتمانی، ایجاد گسست گفتمانی، درآمیختن گفتمان های متقابل و تولید نمایه های معنایی درخشان که حاصل کارکرد چندگانه ی لایه ی حسی ادراکی است، ویژگی های سبکی هستند که چگالی معنایی شعر سپید شاملو را بیشتر کرده و شعر او را در میان سپیدسرایان برجسته کرده است. می توان گفت آن دسته از شعرهای شاملو که نشان دهنده ی سبک فردی اوست یا در اصطلاح سبک شناسی، اثر انگشت او را داراست، به دلیل برجستگی همین ویژگی هاست.
خوانش آمریکایی آفریقایی سفیدهای لورن هانسبری و بررسی مفاهیم دلالت و صدای دوگانه ی هنری لوییس گیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لورن هانسبری نه تنها برای نمایش اشکال مختلف نقاب استعمار، بلکه برای تأکید بر بزرگداشت فرهنگ آفریقایی آمریکایی می نوشت. نمایشنامه «سفیدها»ی وی، با محوریت آفریقا و طرح پرسش هایی در زمینه بحث آزادی آفریقا خلق شده است. هانسبری در همگی آثارش ازجمله سفیدها، با حذف و انکار تاریخ و فرهنگ آفریقایی ها برای حفظ هژمونی اروپای غربی، آمریکا و نیزکلیشه سازی از نمایش افراد آفریقایی- آمریکایی های مخالف بود. هنری لوییس گیتس چهره معاصر در پژوهش های آفریقایی آمریکایی ها، صدای دوگانه را دو بخش می داند، صدایی که هم به زبان فرهنگ غالب و هم به زبان فرهنگ مغلوب سخن می گوید؛ یکی از بهترین نمونه های صدای دوگانه همانا دلالت است. وی به باز تعریف مفهوم دلالتمندی سوسور می پردازد. این مقاله مفاهیم صدای دوگانه و دلالت گیتس را در سفیدها جستجو می کند و به توصیف کاربرد این شگرد، نیز معرفی این مفاهیم به کمک مثال های نمایشنامه می پردازد. وی به این نتیجه می رسد که به خاطر همین فرهنگ ها و صداهای آفریقایی- آمریکایی ست که منحصر به فرد شده است.
تصحیح قیاسی یا تغییر ذوقی؟ نقدی بر تصحیح مجدّد عتبه الکتبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب عتبه الکتبه انشای منتجب الدین بدیع جوینی مشتمل بر مراسلات دیوانی و مکاتبات اخوانی عهد سلطان سنجر سلجوقی است. این کتاب به اهتمام علامه قزوینی و استاد اقبال آشتیانی براساس عکسِ تنها نسخه موجود اثر، تصحیح شد؛ در سال 1329 ش. به چاپ رسید و در سال 1384 ش. تجدید چاپ شد. تصحیح دوباره این کتاب به همراه نمایه ها و شرح متن، در سال 1396 ش. به اهتمام مریم صادقی انجام شده است. صادقی گفته عتبه الکتبه را به روش قیاسی و براساس کتاب یا نسخه چاپی قزوینی اقبال تصحیح کرده است. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی شیوه تصحیح صادقی و نقد برخی کاستی های آن است که پس از مقابله با تصحیح قزوینی اقبال استخراج شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در چاپ قزوینی اقبال، مواردی از خطاهای چاپی یا اشتباهات ناشی از سهو در کتابت یا تصحیح وجود دارد که صادقی در رفع آنها کوشیده و به ویژه برخی خطاهای چاپی را به خوبی اصلاح کرده است؛ اما در تصحیح متن، بارها از روش قیاسی خارج شده و به تصحیح ذوقی دست زده است؛ یعنی به سلیقه خویش، ضبط درست قزوینی اقبال را تغییر داده است؛ درنتیجه اشتباهات آشکاری را به متن وارد کرده است. در این پژوهش، مواردی از این دست تغییرات ذوقی، بررسی و تحلیل شده است.