مطالب مرتبط با کلیدواژه

تذکره های عرفانی


۱.

پیوند متون عرفانی با رئالیسم جادویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان رئالیسم جادویی کرامات تخیل واقعیت فراواقعیت تذکره های عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۱ تعداد دانلود : ۹۲۶
رئالیسم جادویی به عنوان سبکی نوین در داستان نویسی، در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد. اگرچه زادگاه این سبک آمریکای لاتین است و نویسندگان این منطقه با آثار داستانی خود، عامل جهانی شدن آن شده، و با نوشته های تحلیلی و انتقادی خود اصول و مؤلفه ها و قواعد این سبک را تئوریزه کرده اند، به گمان برخی اندیشمندان حوزه ادبیات، شیوه یاد شده تنها ویژه این منطقه از جهان نیست و اساساً ریشه های نخست آن را می توان در ادبیات خاور زمین و به ویژه در متون عرفانی جست وجو کرد. تخیل که یکی از مؤلفه های اساسی رئالیسم جادویی است، باعث گُسست علّی و معلولی در روایت داستان می شود. این تخیل که ریشه در افسانه ها، اسطوره ها، باورها، حکایات و قصه های مردمی و بومی دارد، در سرتاسر داستان ریشه می دواند. متون عرفانی و به طور مشخص، تذکره های عرفانی که شرح حالی از عارفان و بزرگان و سالکان طریقت است، در اساس، قالبی داستانی و خیالی دارند که رویدادهای شگفت انگیز و خارق عادت را در بستری واقع گرایانه ارائه می دهند. این شیوه، بسیار شبیه گونه روایی موجود در متون رئالیسم جادویی است. نگارندگان این جستار، پس از ارائه تعاریف و ویژگی هایی از رئالیسم جادویی، به جست و جوی ریشه های آن در ادبیات خاور زمین به ویژه متون عرفانی(تذکره ها) پرداخته و در پایان، نمونه هایی از نقاط مشترک میان این دو مکتب با سبک را یاد کرده اند. مهم ترین نقطه های پیوند مشترک متون عرفانی و رئالیسم جادویی را می توان در شکستن مرز میان واقعیت و فرا واقعیت و اتحاد این دو، اجتماع نقیضین، کنش های کرامت آمیز و رفتار های شگفت و خارق العاده شخصیت های حاضر در حکایت ها، شناخت حقیقت از راه تخیل و... دانست.
۲.

نقد اسطوره ای تذکره های عرفانی مناقب العارفین، معدن الدرر، فردوس المرشدیه و صفوه الصفا براساس نظریه جرج فریزر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان اسطوره جیمز جرج فریزر تذکره های عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۳۹۲
اسطوره شناسی تلاشی برای شناخت ریشه های کهن و قوی بنیاد فرهنگ مردم است. در این پژوهش به روش توصیفی تطبیقی تکرار و بازتاب آیین های اساطیری در جامه ای نو به صورت اعمال و مناسک عرفانی بررسی می شود. تمرکز برای این بررسی بر چهار تذکره عرفانی مناقب العارفین، معدن الدرر، فردوس المرشدیه و صفوه الصفا با استفاده از نظریه جیمز فریزر است. رسم سپردن بدن به نیش گزندگان مراسم دینی و آیینی است که در رازآموزی و تشرف، جنبه اسطوره ای دارد. عارفان مانند انسان خدایانِ متون اسطوره ای با تسخیر نیروهای طبیعت، باران می بارانند و در نقش انسانِ بلاگردان، بار گناهان، بلایا و محنت های عموم مردم را به دوش می کشند. مراسم وفات عارفان نیز برپایه دیدگاه فریزر با چرخه طبیعت مطابقت دارد و روح ملکوتی آنها در وجود فردِ زنده مجسم می شود. واژگان در زبان رمزی عارفان براساس افسون هومیوپاتیک سبب تداعی معانی مشابه دیگر می شود. بنابر افسون واگیردار نیز پاره های جداشده از وجود عارفان مانند آب دهان، تار مو، تبرک، جامه و خرقه و امثال اینها از راه دور اثر همدلانه را به هم انتقال می دهند و عارف می تواند با اینها اراده خود را در شفای مریض یا پیروزی در جنگ تحمیل کند. همچنین براساس این نظریه، ازجمله دلایل پرهیز اهل عرفان از خوردن گوشت آن است که تصور می شود زیان ها و حالات نامطلوبی در خوراک ها وجود دارد و خوردن آن باعث می شود این زیان ها دامنگیر افراد شود.
۳.

سنخ شناسی مفهوم هویّت - طبقه در سنّت تذکره نویسی عرفانی (طبقات الصوفیه و تذکره الاولیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۶۹
تذکره نویسی عرفانی شکلی از نوشتار عرفانی است که از منظر روایی با دو وجه گزاره ای-توضیحی و داستانی و از منظر گفتمانی با الگو سازی و مشروعیت بخشی به سوژه های عرفانی حکایت هایی را درباره آنها سامان داده است. به رغم اشتراک در گونه ادبی یا پیروی از سنت روایی مشترک، برساخت روایی و گفتمانی تذکره ها بنا به تلقی ویژه مولف-راویان از مفهوم هویت-طبقه متفاوت است. در این نوشتار تلقی مولف-راویان دو تذکره جمعی عرفانی، طبقات الصوفیه انصاری و تذکره الاولیای عطار از مفهوم هویت-طبقه و پشتوانه های معرفتی و ایدئولوژیک سامان دهنده آنها دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که مولف-راوی طبقات الصوفیه به پیروی از سنت گردآوری حدیث و تاکید بر واقعیت صلب در تبیین هویت-طبقه سوژه-ها بیشتر بر عناصر از پیش تثبیت شده هویت آنها تکیه کرده و غالباً از تبیین سبک زندگی مبتنی بر سلیقه و مصرف طفره رفته است. افزون بر این در تداوم روایی متن، بخش قابل ملاحظه ای از فضای متنی را به تبیین مفاهیم عرفانی یا مناجات اختصاص می دهد. در مقابل مولف-راوی تذکره الاولیاء به دلیل گرایش به عرفان عاشقانه و بی پروا و نیز دلبستگی به جنون برساخته با گشودگی تمام، وجوهی از عناصر برسازنده سلیقه و مصرف سوژه ها همچون سخن گفتن، تغذیه، پوشاک، عبادات و مناسک، تعلقات و دارایی ها را بازنمایی می کند. با این وصف تلقی انصاری از مفهوم هویت-طبقه همسو با سنت قدیمیِ امتناع از بازنمایی فرد و بدن وی، فروبسته بوده و بازنمایی سوژه ها در خدمت تبیین مفاهیم عرفانی است، در حالیکه نوشتار عطار با بسط سنَت تذکره نویسی در خدمت تیپ سازی عرفان عاشقانه است، کنشی که قلندرانه اغلب وجوه زندگی روزمره سوژه ها را افشا می کند. 
۴.

نمودهای عناصر رئالیسم جادویی در مناقب العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رئالیسم جادویی تذکره های عرفانی مناقب العارفین واقعیت خیال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۳
در میان گونه های مختلف ادبی، متون عرفانی و به ویژه تذکره های عرفانی که شرح حال عرفا و مشایخ صوفیه را روایت کرده اند، به سبب اشتمال بر اعمال شگفت انگیز و خارق العاده ای که بر اثر کرامت های عارفان رخ می دهد، بیشترین شباهت و هم سویی را با مؤلفه های مکتب رئالیسم جادویی دارند. نگارندگان پژوهش حاضر، از میان تذکره های عرفانی و شرح حال عرفا، کتاب مناقب العارفین احمد افلاکی را که در شرح حالات و مقامات مولانا و خاندان و اصحاب ایشان است، به عنوان جامعۀ آماری این پژوهش در نظر گرفته و به شیوۀ توصیفی تحلیلی به بررسی نمودهای عناصر رئالیسم جادویی در اثر یادشده همت گمارده اند. برایند پژوهش نشان می دهد که افلاکی نیز مانند نویسندگان پیشرو مکتب رئالیسم جادویی، با کمک قوۀ تخیل بسیار بالا و خلاقیت ادبی و نبوغ هنری قابل تحسینی که دارد، عناصر جهان جادو و جهان واقعیت را آن چنان خلاقانه در هم می آمیزد که منجر به شکل گیری کلیّتی واحد و یگانه می شود و خواننده را مجاب می کند که عنصر جادویی را که در بستری از واقعیت جریان دارد، بپذیرد. وجود عناصری چون هویت گردانی، زمان پریشی، مکان پریشی، آمیزش و تلفیق هنرمندانۀ واقعیت و خیال، کاربرد بزرگ نمایی و اغراق و کرامت های شگفت و شگرفی که از شخصیت های حکایت ها سر می زند، مناقب العارفین را هرچه بیشتر به قلمرو رئالیسم جادویی سوق می دهد.