مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
کاریکلماتور
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزههای تخصصی:
طنزنویسان معمولا از زبان ادبی که با ظرافت ها و نوآوری های زبانی درآمیخته می شود، سود می جویند. از این رو، طنز هرچه هنجارشکن تر و از عنصر آشنایی زدایی بهره ورتر باشد، قدرت جذب مخاطبانش افزایش می یابد. در این میان، به نظر می رسد ویژگی هایی چون کوتاهی جملات و ایجاز، سادگی بیان، چینش خاص واژگان، استفاده از زبان محاوره، بیان اغراق آمیز، بازی های زبانی بیانی وانواع شیوه های هنجارگریزی زبان و شگردهایی، چون آشنایی زدایی، غافلگیری، عکس و اجتماع نقیضین، به همراه ظرافت های بیانی که در آن ها نهفته است، با استفاده از شیوه های مرسوم بلاغت سنتی در شکل گیری زبان طنز و مطایبه کاریکلماتورها موثر افتاده اند، شیوه هایی که حاصل جستجو در ظرفیت های بالقوه، بی انتها و پنهان زبان است و از جذابیت و تاثیرگذاری خاصی بر مخاطبان برخوردار است. بررسی زبان طنز کاریکلماتور در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی صورت گرفته، ضمن این که باعث آشنایی با برخی از ویژگی های این شکل ادبی می گردد، موجب درک بهتر آثاری از این دست نیز خواهد بود. این ویژگی ها با اندک تفاوت در زبان سایر کاریکلماتور نویس ها نیز دیده می شوند، اما آنچه زبان طنز شاپور را از دیگر کاریکلماتور نویس ها ممتاز می سازد، تاثیری است که بر روی نویسندگان پس از خودگذاشته است. روش تحقیق دراین پژوهش بر اساس شیوه های سندکاوی توصیفی تحلیلی است.
(نگاهی به چند اصطلاح و موضوع رایج در هنر طنز) طنز نامه
حوزههای تخصصی:
تلفیق احساسات ناهمگون و متضاد (گروتسک) در طنز و مطایبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروتسک (Grotesque)مفهوم، فن یا سبکی در هنر و ادبیات است که در آن ادیب یا هنرمند تلاش می کند دو حس ناسازگار ترس (دلهره یا انزجار) و خنده (طنز و مطایبه) را هم زمان به مخاطب خویش القا کند. این مفهوم امروزه توصیف کننده دنیای پریشان و از خود بیگانه است؛ یعنی دیدن دنیای آشنا از چشم اندازی بس عجیب که آن را ترسناک و مضحک جلوه می دهد. بارزترین ویژگی هایی که یک اثر را گروتسک می سازد، عبارت است از: ناهماهنگی، افراط و اغراق، نابهنجاری و خنده آوری و ترسناکی. گروتسک از این نظر که نوعی تمسخر فیلسوفانه ناهنجاری هاست کارکردی شبیه به طنز دارد؛ امّا یکی از مهمترین شاخه های هنر و ادبیات که گروتسک به آن راه یافته است، طنز و مطایبه است که یکی ازگونه های آن را «کاریکلماتور» تشکیل می دهد. کاریکلماتور گونه ای نثر کوتاه، موجز، ساده و طنزآمیز است که با نگرشی متفاوت به دنیا و پدیده های پیرامون به قصد برجسته سازی توجه می کند. گروتسک در کاریکلماتورها؛ بخصوص کاریکلماتورهای پیشرو این سبک، یعنی پرویز شاپور، نمود ویژه ای دارد. گروتسک در کاریکلماتورها بیشتر زاده دو عنصر تناقض (ناهماهنگی) و اغراق و افراط است و کیفیت تصویری عجیب، ترسناک و مضحکی به آن می بخشد. از مهم ترین شگردهای گروتسک در کاریکلماتورها می توان به در هم ریختگی، ادغام سطوح، اغراق، دگردیسی و بهره گیری از همزاد و متضاد اشاره کرد. این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی به شناخت و بررسی مفاهیم گروتسک، چگونگی بروز و مضامین آن در کاریکلماتورها با ارائه شواهدی، پرداخته است.
بررسی رابطه امثال و حکم با کاریکلماتورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاریکلماتور یکی از گونه های نوپای ادبی است که در چند دهه اخیر طرفداران بسیار در ایران یافته است. منظور از کاریکلماتور، جملات منثور، کوتاه، ساده و طنزآمیزی است که نگاهی وارونه و متفاوت به دنیای درون و برون دارد. کاریکلماتورها از لحاظ شکل ظاهری به جملات قصار و امثال سایر شباهت بسیاری دارد که جزو قدیمی ترین انواع ادبی بشری به شمار می رود و پیشینه ای کهن در نکته سنجی موجز وار دارد. از این جهت می توان کاریکلماتورها را دنباله و شکل پیشرفته امثال و حکم به حساب آورد با این تفاوت که کاریکلماتور الزاما از طنز و مطایبه در ساختار خود بهره می برد در حالی که امثال و حکم الزامی برای طنز آمیز بودن ندارد. این پژوهش با اشاره به پیشینه امثال و حکم در پیدایش کاریکلماتور به بررسی رابطه امثال و حکم با کاریکلماتورها با بیان برخی از وجوه شباهت و افتراق این دو با یکدیگر، خواننده را به این نتیجه رهنمون می شود که گونه های جدید ادبی مانند کاریکلماتور، رهاورد فرهنگ غرب نیست و ریشه آن را می توان در متون ادب فارسی بویژه در کتابهای ادب کلاسیک جستجو کرد.
ایجاز و صنایع ادبی، زیربنای کاریکلماتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، رویکرد به ایجاز، به پیدایش کوتاه نوشته های بسیاری در ادبیاتِ قدیم منجر شده است. در ادبیات معاصر، در تداومِ همین رویکرد و نیز تحتِ تأثیرِ عوامل اجتماعی و ادبیِ گوناگون، توجه و اقبالِ شایانی به ایجاز در کلام شده است و ایجاز در کلام به گرایشِ روزافزون به کوتاه نوشته ها و کوتاه سروده ها انجامیده است. از سویی دیگر، بخشِ عظیمی از صنایعِ ادبی در ادبیاتِ قدیم، علاوه بر زیربنای زیبایی شناسانه، روی در ایجاز داشته و با اقتصاد واژگان در پیوندی تام بوده است. «کاریکلماتور» از معدود متونِ ایجازی است که علاوه بر رویکرد صرفه جویی در واژگان، بر مبنای صنایعِ ادبی، که خود روی در ایجاز دارند، بنا شده است و به این طریق از دو شیوه ایجادِ ایجاز استفاده کرده تا علاوه بر موجز بودن وجهه هنری یک اثرِ ادبی را نیز از دست ندهد؛ وجهه ای که در اغلبِ کوتاه نگاشته ها وجود ندارد.
تحلیل مقایسه ای کاریکلماتورهای پرویز شاپور با تنی چند از کاریکلماتورنویسان(سهراب گل هاشم، حوریه نیکدست، عباس گلکار و ...)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های کشف سیر تحول پدیده های ادبی روش تحلیل بینامتنی است که ارتباط عمودی بین متون را برجسته می سازد و از دیرباز با نام توارد، انتحال ، سلخ و المام مورد توجه محققان ادبی بوده است. براساس منطق مکالمة باختین، هیچ اثری منحصراً از قلم و فکر یک نویسندة خاص تراوش نکرده است و فقط انسان اسطوره ای توانست با اولین سخنش به دنیایی بکر و بیان ناشده نزدیک شود. اگر این دیدگاه را مبنای بحث قرار دهیم، دیگر نمی توا ن گفت تنها پرویز شاپور (78 1302) پدر کاریکلماتور در ایران و دهة چهل بوده است؛ زیرا ردّپای کاریکلماتور در طنزهای عبارتی گذشتگان، مثل برخی ضرب المثل ها، رسالة تعریفات عبید زاکانی، لطیفه ها، جملات قصار و اشعار برخی شاعران نیز دیده می شود و خود شاپور هم به همان میزان برکاریکلماتور نویسان پس از خود از قبیل سهراب گل هاشم، مهدی فرج اللهی، عباس گلکار، حوریه نیکدست و ابوالفضل لعل بهادر اثرگذار بوده است که این اثر پذیری را می توان در سه محورِ بازنویسی، تقلید از تکنیک و اندیشه و جهان بینی در آثار پیروان شاپور بررسی کرد. جستار حاضر می کوشد با رویکرد توصیفی مقایسه ای، ضمن معرّفی پیشینه و پسینة کاریکلماتورنویسی در ایران، با بررسی مجموعة « قلبم را با قلبت میزان می کنم» از پرویز شاپور و پنج تن از کاریکلماتورنویسان مذکور، به آسیب شناسی روش کار شاپور و پیروانش نیز بپردازد.
نقش نقض اصول همکاری گرایس در ساخت کاریکلماتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاریکلماتور گونه ای از طنز است که با استفاده از حداقل کلمات، معنا را منتقل می کند و با استفاده از واژگان ساده و روزمره در اوج سادگی راه خود را به پیش می برد. برای شکل گیری این نوع خاص از طنز، نویسنده باید یک یا چند اصل همکاری تضمن مکالمه را همزمان نادیده بگذارد. براساس تعاریف، این نوع خاص از نادیده انگاشتن اصول در کاریکلماتور، ""نقض اصول"" است زیرا این نوع با ویژگی های کاربردی کاریکلماتور، نسبت به گونه های دیگر (تخطی، تخلف، انصراف، تعلیق) نزدیکی بیشتری دارد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی این نکته است که نویسندگان و خالقان کاریکلماتورها چگونه از نقض اصول همکاری گرایس (1975) برای ایجاد زیبایی آفرینی ادبی و کلامی استفاده می کنند. برای انجام این کار، صد کاریکلماتور از چند نویسنده به صورت تصادفی انتخاب شد و مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد از میان اصول نقض شده، اصل شیوه بیان بیش از نیمی از فراوانی نقض ها را به خود اختصاص داد. تحلیل نتایج همچنین نمایانگر آن است که اصل ارتباط در کنار سایر اصول، به طور خاص اصل شیوه بیان، فراوانی قابل توجهی دارد.
بررسی هنجارگریزی های به نگاهم خوش آمدی پرویز شاپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۷۰)
209-227
فرمالیست هایی چون شکلوفسکی در بررسی اثر دیدگاه فرامتنی را به کناری می نهند و باتوجه به خود متن و عناصر و مؤلفه های درون متنی به ادبیت متن دست می یابند و کم تر به تَسری عوامل فرامتنی به متن توجه دارند. اینان ویژگی «شگفتی» را در زبان ادبی قائل اند و به نگاه متفاوت به امور عادی باور دارند و در این مسیر، انواع هنجارگریزی را باعث آشنایی زدایی می دانند. پرویز شاپور، علاوه بر نگاه متفاوتش به ژانر طنز، که منتهی به خلق نوع جدیدی به نام کاریکلماتور شده، در کاریکلماتورهایش از برخی شگردهای آشنایی زدایی به ویژه هنجارگریزی معنایی بهره برده است تا زبانش هم چون ژانرش غیرتکراری، تازه، و نو بنمایاند. با استفاده از شگردهایی چون تناقض، تشخیص، تشبیه، استعاره، دلالت چندگانه واژگانی، حسن تعلیل، حس آمیزی، و وارانگی سعی داشته است تا جلوه ای تازه از دنیا را به خوانندگان بنمایاند و در این راه نگاه جان دار او به طبیعت و درپی آن درهم آمیختن امور عینی و ذهنی غبار عادت از این شگردها زدوده و جان دوباره ای به امور مألوف بخشیده است. در این پژوهش، مطابق با مفاهیمی که ذکر می شود، به بررسی کاریکلماتورهای کتاب به نگاهم خوش آمدی پرویز شاپور پرداخته می شود تا با بررسی دقیق پرده از راز و رمز نگاه و بیان ساده اما جالب اذهان این کاریکلماتورنویس برداشته شود.
ردّ پای نثر عبید زاکانی در کاریکلماتورهای پرویز شاپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
75 - 100
حوزههای تخصصی:
کاریکلماتور، جمله ای منثور، ساده، کوتاه، طنزآمیز و ادبی است که همچون کاریکاتور، تصویری طنزآمیز را القا می کند. برخی از پژوهشگران، این گونه را دستاورد آشنایی با ادبیات غرب و ترجمه های فرنگی می دانند؛ حال آنکه این گونه نثر موجز مضمون گرا در ادبیات کلاسیک فارسی سابقه ای دیرینه دارد. این مقاله با توجه به نظریه بینامتنیت، ضمن نشان دادن خاستگاه های این گونه در ادبیات کهن فارسی، نثر عبید زاکانی را به عنوان شبیه ترین متن کلاسیک به این گونه به ظاهر نوظهور بررسی می کند. نثر موجز و طنزآمیز عبید در برخی آثارش در موارد متعدد به جملاتی انجامیده است که ساختاری مشابه کاریکلماتورهای پرویز شاپور که خالق کاریکلماتور است، دارند. به همین جهت در این مقاله، نمونه های نثر عبید به لحاظ وجود ویژگی های کاریکلماتور، همچون طنز، سادگی بیان، تصویری بودن جملات، ایجاز، چینش هنرمندانه واژگان، بررسی شده است. همچنین به تفاوت هایی که میان کاریکلماتورگونه های عبید با کاریکلماتورهای شاپور وجود دارد، نیز اشاره شده است. درنهایت، با توجه به آشنایی شاپور با آثار عبید، فرضیه غربی بودن ریشه کاریکلماتور را چندان درست ندانسته و بهتر دیده ایم که این گونه را احیای گونه ای دیرینه در قالبی نو بدانیم.
شیوه ها و کارکردهای هنری ایجاز در کاریکلماتورهای بهرام پورعمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
137 - 165
حوزههای تخصصی:
ایجاز و اقتصاد زبانی، تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی، مورد استقبال جریان های ادبی معاصر ایران قرار گرفت. کاریکلماتور یکی از این جریان هاست که زیربنای ساختاری آن را باید طنز و ایجاز دانست. گویندگان کاریکلماتور نگاه متفاوتی به زبان دارند و در نتیجه، بازی های زبانی با تکیه بر آرایه های بدیعی و بیانی برای آنان اهمیت ویژه ای می یابد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی این نکته است که کاریکلماتورنویس ها چگونه از ایجاز برای زیبایی آفرینی و ایجاد طنز استفاده می کنند. نویسندگان در این پژوهش با بررسی کاریکلماتورهای احمدرضا بهرام پورعمران، شگردهای دستیابی به ایجاز و طنزآفرینی را در مقوله های ایهام، کنایه، تشبیه، استعاره، تلمیح، حسن تعلیل، تجسم و ضرب المثل دانسته اند که با انگیزه های چندمعنایی، فشرده سازی حوادث تاریخی و حماسی و تداعی معانی، خلق تصویر، برجسته سازی و برهم زدن مألوفات ذهنی، نمایشی کردن اندیشه ها و عمق بخشی به معنا صورت می گیرد.
آمیختگی شطح با کاریکلماتور در نثر احمدعزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمدعزیزی ( 1337) از چهره های موفق ادبیات معاصر در حوزه های شعر، نثر و روزنامه نگاری است، وی که از احیاگران شطح در دوره ء معاصر است ، با اتّکا به دستاوردهای شطح قدما و افزودن تکنیک های زبانی و تصویری وتنوّع موضوعی توانست صورتی نو به شطح قدما ببخشد و نوعی عرفان اجتماعی را مطرح کند. به گونه ای که در حوزه ء بازی های زبانی و تصویری به کاریکلماتور (کاریکاتور کلمات) نزدیک شود. امّا باوجود شگردهای متنوّع زبانی که عزیزی به کار گرفته توجّه به معنا در اوج قرار دارد و در مقایسه با کاریکلماتورنویسان خوش بینانه تر به جهان می نگرد، همچنین شطح او در مقایسه با شطح قدما به دلیل غلبه نگاه عرفان اجتماعی ، آفاقی تر و کاربردی تر جلوه می کند. مقاله ء حاضر ، با روش توصیفی تطبیقی و استقراء تام از مجموعه شطحیّات عزیزی با عنوان «یک لیوان شطح داغ»، می کوشد تا ضمن معرفی اجمالی عزیزی و شطحیاتش ، هر سه گونه کاریکلماتور یعنی لفظ گرا ، تصویرگرا و معناگرا را با ارائه ء شواهدمتنی ، در همین مجموعه وشباهت شطح عزیزی را با کاریکلماتور های پرویز شاپور و سایرین نمایان سازد. واژگان کلیدی: احمدعزیزی، نثر معاصر، عرفان اجتماعی، تصویر، شطح ، کاریکلماتور. * تاریخ دریافت مقاله:24/3/91 تاریخ پذیرش نهایی: 29/3/92 1 - نشانی پست الکترونیکی نویسنده مسئول: Ldarvishalipur@yahoo.com
تحلیل انتقادهای اجتماعی در کاریکلماتورهای دهه نود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
201 - 229
حوزههای تخصصی:
نگاه انتقادی به جامعه، یکی از مؤلفه های تعهّد اجتماعی در ادبیّات فارسی است. آشنایی روشنفکران با تحوّلات سیاسی و اجتماعی غرب در دوره مشروطه و ظهور سمبولیسم اجتماعی در عصر نیما، نگاه جامعه گرایانه به ادبیّات را تقویت کرد. در این میان، کاریکلماتور نیز تا حدود زیادی، همپای دیگر جریان های ادبی معاصر، تصویرگر واقعیات اجتماعی از قبیل یأس و امید، عشق و نفرت، رنج و شادی و... است. در حقیقت، نویسندگان کاریکلماتور این جریان ادبی را عرصه ای برای طرح عواطف اجتماعی تبدیل کرده و وظیفه روشنگری، انتقاد و افشاگری را بر دوش آن گذاشته اند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی کاریکلماتورهای دهه نود، کاربرد انتقادهای اجتماعی آن ها را در ایجاد فضای طنز واکاوی کند. نویسندگان با بررسی مجموعه کاریکلماتورهای این دهه ، انتقاد اجتماعی را در زمینه های فقر و تورّم، سانسور، فضای بسته جامعه، سکوت جامعه، تخریب طبیعت، انحطاط اخلاقی، رشوه خواری و بی قانونی تحلیل کرده اند. بر اساس نتایج به دست آمده، فراوانی انتقادهای اجتماعی و خلق موقعیت های طنزآمیز در کاریکلماتورهای دهه نود به ترتیب عبارتند از: گلکار (33 درصد)، خوش وقتی (30 درصد)، آزادیخواه (23 درصد) و گل هاشم (19 درصد).