فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۸۱ تا ۴٬۷۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۷, Printemps & été ۲۰۲۱
102 - 117
حوزههای تخصصی:
Depuis l’introduction de la communauté de pratique (CdP) en sociolinguistique, les travaux y afférents montrent qu’elle est d’un intérêt analytique non moins négligeable pour ce domaine du savoir et plus encore en sociolinguistique francophone où on note un grand désintérêt des chercheurs à exploiter ce cadre d’analyse qui pourrait, et de façon plus général, permettre de trouver des réponses à certaines questions qui ont fait débats en sociolinguistique. Je pense de ce fait à la « communauté linguistique » pour laquelle les débats ont tantôt débouché sur la communauté sociale, tantôt sur la speech community ou encore sur la communauté ethno-sociolinguistique. Les questions d’articulation de de cet article sont les suivantes : qu’est-ce que la CdP ? quels en sont ses concepts opératoires et comment la sociolinguistique s’en est servie ? Enfin, qu’est-ce que la CdP peut apporter à la sociolinguistique en général et à la sociolinguistique francophone en particulier ? Cette réflexion s’organise autour de 3 principaux axes. D’emblée, la présentation de la CdP dans le domaine de l’apprentissage situé et plus particulièrement dans les sciences sociales. Par la suite, il s’agira d’une brève exploration des travaux qui, en sociolinguistique, exploitent ce construit théorique et, enfin, des pistes de réflexion vers lesquelles on pourrait orienter les recherches à venir sont présentées.
متن پژوهی و قصه شناسی داستان ملک جمشید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
داستان «ملک جمشید، طلسم آصف و حمام بلور» یکی از داستان های عامیانه فارسی و رایج در عصر قاجار و کتابی از آخرین بازماندگان سنت افسانه سرایی ایرانی اثر نقیب الممالک است. ازجمله نوادر قصه های عامه است که مؤلف دارد. نویسنده این کتاب، همان پردازنده «امیرارسلان» معروف است که به دلیل شهرت «امیرارسلان»، داستان «ملک جمشید» کمتر شناخته شده است. هدف این مقاله آشنایی اهل ادب با این داستان کمتر شناخته شده و بررسی ابعاد ادبی و اجتماعی و متن شناسی اثر است؛ بنابراین کوشش می شود به روش توصیفی-تحلیلی ضمن معرفی قصه و پردازنده داستان، محمدعلی شیرازی معروف به نقیب الممالک، و معرفینسخه ها و چاپ ها و گزارش داستان از سه منظر به قصه شناسی این اثر پرداخته شود: اول جنبه های زبانی و ادبی، دوم جنبه های داستانی و بن مایه های قصه و سوم جنبه های اجتماعی. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و دستاورد آن به لحاظ زبانی و ادبی بیانگر اینست که نثر کتاب روان، ساده، شیرین و نزدیک به زبان محاوره است و واژگان، کنایات و ترکیبات عامیانه به فراوانی کاربرد دارد. تشبیه ابزار اصلی نویسنده در توصیفات و بیان ادبی و اغلب برآمده از سنت های ادبی و تکراری اند. حوادث اصلی داستان بر محور جنگ، عشق و بازگشت به سرزمین پدری شکل می گیرد. حوادث داستان همگی از بن مایه های رایج افسانه هاست. برخی آداب و رسوم مربوط به جنبه های گوناگون زندگی، حکومت و جنگ را در خلال داستان می توان یافت که بازتابنده آداب و رسوم زمانه است و برخی از پیشه های مورد اشاره در داستان، امروزه یا وجود ندارند یا تغییر نام داده اند.
واکاوی کارکردهای توصیف بنا در ساختار رمان سال بلوا نوشته عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
105-143
حوزههای تخصصی:
این مقاله برآن است تا با استخراج، طبقه بندی و تحلیل کارکردهای توصیف بناهای موجود در رمان سال بلوا از عباس معروفی به واکاوی این کارکردها در شکل گیری ساختار، و بنابراین تأثیرات آن بر متن و رابطه آن با مخاطب بپردازد. نتایج پژوهش نقش معماری و حضور ابنیه را به عنوان عناصری فعال در ابعاد مختلف این رمان نشان می دهد. این کارکردها را می توان بدین شکل دسته بندی کرد: 1. کارکرد حقیقت نمایانه ابنیه در داستان؛ 2. تأثیر ابنیه بر پی رنگ داستان؛ 3. نقش ابنیه در فضاسازی و صحنه پردازی؛ 4. تأثیر سمپاتیک و نوستالوژیک توصیف بنا؛ 5. تأثیر در پرورش شخصیت ها و شخصیت پردازی؛ 6. معماری عنصر نظام بخش رویداد و رویداد عنصر هویت بخش معماری. این مطالعه موردی درعین حال که به استنطاق شیوه روایتگری نویسنده ای چون معروفی و نقش معماری در آثار او می پردازد، واگشاینده پیوند معماری با ادبیات خواهد بود که در اثر داستانی فارسی به شکل گسترده ای نمود یافته است.
جلوه های طنز موقعیت در آثار داستانی بهمن فرسی (با توجه به دو داستان نبات سیاه و شب یک، شب دو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
285 - 308
حوزههای تخصصی:
بهمن فُرسی از هنرمندان معاصری است که آثار ارزشمندی در حوزه ادبیات داستانی به جامعه ادبی ارائه کرده است. در این پژوهش تلاش بر آن است تا شگردهای ایجاد طنز موقعیت در داستان های فرسی مورد کاووش قرار گیرد. در این گونه از طنز، کلام نقش چندانی ندارد بلکه طنزپرداز صحنه ای می آفریند که تصور و تجسم آن خنده دار است. بررسی ها نشان می دهد که عامل کلیدی ایجاد موقعیت های طنز آمیز در «شب یک، شب دو» استفاده از شگردهای رفتاری طنز ساز و در «نبات سیاه» استفاده از شگردهای کلامی است که علاوه بر خنده انگیزی، با ظرافت سیستم فرهنگی جامعه را به سخره می گیرند. تنوع گسترده تکنیک های طنز موقعیت یکی از ویژگی های سبکی بارز در آثار داستانی فرسی است. این امر نشان دهنده تسلط نویسنده بر شیوه ها و الگوهای ایجاد این شاخه از طنز است. فضاهای حاکم بر آثار او اغلب مضحک، پوچ و سرشار از دلهره اند. شخصیت های حاضر در داستان ها همچون سایر آثاری که رگه هایی از طنز دارند، درگیر دل مشغولی ها و خواسته های نامعقول شده اند که با عکس العمل های غیرمنطقی و تا حدی احمقانه و مضحک سعی در رفع آن دارند.
هخامنشیان در شاهنامه و روایات ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
89 - 122
حوزههای تخصصی:
از آن جا که اثری از هخامنشیان در شاهنامه و بالطبع در خدای نامه عصر ساسانی نیست، از ابتدای شکل گیری مطالعات بر دودمان ساسانی، همواره بحث بر این بوده که آیا ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند یا خیر. برخی چون نولدکه، ممزن و یارشاطر نافی این آگاهی بوده اند و برخی دیگر چون فرای، شهبازی و زرین کوب با جدیت بر این یادسپاری تأکید دارند. برخی دیگر چون دریایی نیز با اخذ روی کردی میانه عقیده دارند که ساسانیان آگاهانه یاد هخامنشیان را نادیده گرفته اند تا خود را به کیانیان که دودمان کهن ایران شرقی بودند، نسبت دهند. برخی شواهد و مدارک نشان می دهد که ساسانیان نخستین یقیناً از وجود هخامنشیان آگاه بودند و خود را به آنان منتسب می کردند و ساسانیان پسین آگاهانه با دست برد در تاریخ و دگرگون سازی شخصیت ها با اهداف سیاسی و دینی، چهره های هخامنشی را بنابر صلاح دید خود تا حدودی دگرگون ساختند. بااین حال، هخامنشیان با گرفتن هویت و چهره ای جدید، در تاریخ نگاری ساسانی پابرجا ماندند و به دوران اسلامی راه یافتند. این تحریفات در تاریخ ایران کاملاً آگاهانه از سوی ساسانیان صورت گرفته است و اکنون می توان با بررسی شواهد به میزان و علت این دگرگونی ها پی برد. مقاله پیش رو در پی اثبات وجود چهره های برجسته هخامنشی چون کوروش و داریوش در تاریخ نگاری نوین ساسانی–اسلامی است. لذا مسأله اساسی پژوهش حاضر یافتن دلیل تحریف تاریخ هخامنشیان از سوی ساسانیان و بازیابی آثار وجود هخامنشیان در منابع دوران ساسانی است که نیازمند پژوهش در تاریخ فکری ساسانیان با روی کردی اندیشه گرایانه است.
درگاه های ورود به جهان های ممکن در داستان مدرن ملکوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان های ممکن مبحثی بینارشته ای است که بهره گیری از آن به عنوان یک الگوی شناختی کارآمد در جهت معنا دهی به آثار داستانی دیریاب کارکردهای فراوانی دارد؛ خصوصاً داستان های مدرنی که در آن ها شاهد از هم گسیختگی و فروپاشی طرح روایی داستان ها و همچنین چندپارگی ذهنی شخصیت های داستانی هستیم. به همین منظور نگارندگان در پژوهش حاضر با استفاده از شیوه تحلیل محتوا و به روش کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این سؤالات هستند که در داستان ملکوت انواع جهان ها و درگاه های ورود به آن ها چگونه شکل می گیرند و چه کارکردهایی دارند؟ داستان ملکوت هر چند به ظاهر دچار آشفتگی است؛ اما جهان سازی هایی که در نتیجه عناصر مختلف متنی ایجاد می شوند، سبب می شود تا آشفتگی و بی معنایی که در روساخت آن دیده می شود، ملغی گردد و انسجام و درهم تنیدگی بیشتری حاصل شود. نکته قابل توجه این است که چنین جهان های ممکنی توسط راوی تصویرساز و یا روایت شنوی تداعی گر که درک و دریافت هایی متفاوت از متن خواهد داشت، ایجاد می شود. علاوه بر این آنچه که در داستان های مدرنی همچون ملکوت امکان ورود از جهان واقعی داستان را به جهان های ممکن فراهم می سازد، شخصیت هایی هستند که دچار نوعی استحاله ذهنی و روحی شده اند و گستردگی زمانی و مکانی برای آنان حاصل می شود. بدین طریق از بعد زمان و مکان، فراتر می روند و با نوعی فضای فرازمانی و فرامکانی مواجه می شوند. در نتیجه چنین مواردی است که آمادگی لازم برای ورود به دیگر جهان ها فراهم می شود. به واسطه کشف جهان های ممکن و درگاه های داستان ملکوت ابهام زدایی صورت می بندند و همه این جهان های به ظاهر سیال و منفک از یکدیگر به یک نقطه اتصال یعنی ملکوتی شدن خواهند رسید
رویکرد های نوین تعلیم و تربیت در شعر شاعر مشروطه، میرزا قهرمان پاک بین ملایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
172 - 202
حوزههای تخصصی:
شعر دوره مشروطه از حیث نگاهی نو به مبانی تعلیم و تربیت، جایگاهی ویژه دارد. یکی از شاعران سخنور و اندیشه ورز این دوره که نام او کمتر برده شده و قدر او کمتر شناخته شده، میرزا قهرمان پاک بین ملایری است که اولین بار توسط ادیب شهیر، وحید دستگردی به جامعه ادبی معرفی شد. میرجلال الدین کزازی در مقدمه ای بر دیوان اشعارش، او را «یکی از چند قهرمان سخن پارسی در اوان مشروطیت» دانسته و روانی و پختگی اشعارش را به سروده های ایرج میرزا و بهار مانند کرده است. در این پژوهش به روشی توصیفی تحلیلی، مهم ترین موضوعات تربیتی مرتبط با مسائل عصر مشروطه که در اشعار قهرمان نمود یافته، بررسی و تحلیل شده است. توصیه به فراگیری دانش جدید، لزوم کاربست دین برای مهار مدنیت، توجه به حقوق رنجبران، توجه به تعلیم و تربیت زنان و مسائلی از این دست، از موضوعات تربیتی مهم در شعر قهرمان است. تحلیل آماری اشعار تعلیمی قهرمان نشان می دهد که در بین تعالیم مشروطه، دو موضوع «توصیه به فراگیری دانش جدید» و « دعوت به کار و نکوهش کاهلی» بیشترین بسامد را دارند. همچنین در یک برآورد کلی، آموزه های نوین ِ برخاسته از فضای فکری مشروطه، به طور تقریبی 65 درصد اشعار تعلیمی قهرمان را شامل می شود. بر این اساس، اندیشه قهرمان در مسائل مرتبط با تعلیم و تربیت، اندیشه ای پیشرو، هوشمند و مطالبه گر است.
بازتاب فرهنگ و زبان فارسی در شعر محمود سامی البارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
25 - 41
حوزههای تخصصی:
ادب فارسی و عربی در طول دوران های تاریخی به علت ارتباط مستقیم قوم ایرانی و عرب، تعامل بسیار نزدیکی با یکدیگر داشته اند. تأثیرپذیری شاعران ایرانی و عرب از فرهنگ و ادب یکدیگر از جلوه های بارز این تعامل است. محمود سامی البارودی شاعر معاصر مصری، یکی از شاعرانی است که تحت تأثیر این تعامل، تأثیرات بسیاری از فرهنگ و ادب فارسی پذیرفته است. وی در پاره ای از اشعارش، علاوه بر تأثیر پذیری از افکار و اندیشه های شاعران بزرگی چون، حافظ و خیام از واژه های فارسی نیز بسیار استفاده کرده و به ذکر نام شخصیّت ها و اماکن ایرانی پرداخته است. این پژوهش از رهگذر روش توصیفی- تحلیلی به بررسی واژگان، شخصیّت ها و اماکن ایرانی و همچنین تأثیرپذیری بارودی از شاعرانی چون، حافظ و خیام می پردازد. بیشتر واژه های فارسی مورد استفاده بارودی، واژه های کهن و قدیمی هستند که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. بارودی به آن دسته از شهرها و اماکن ایرانی پرداخته که شاعران پیش از وی نیز آن را توصیف کرده اند. ایشان در ذکر نام شخصیّت های ایرانی نیز به شخصیّت های باستانی و کهن توجه بیشتری نموده است.
تحلیل تطبیقی ساختاری، مفهومی و کاربردی مثل های زبان لکی و فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
130 - 159
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایران با فرهنگی غنی و دیرپای که حاصل پیوند فکری و پیوستگی فرهنگی قومیت های ایرانی با زبان های گوناگون است، همواره خاستگاه مثل های نغز و پُرمغز بوده و مثل های قوم لک، از کهن ترین و نژاده ترین مردمان ایرانی، مانند مثل های دیگر اقوام بر غنای فرهنگ عامه و ادب شفاهی ایران افزوده اند. اشتراک ساختاری، مفهومی و کاربردی مثل های ادب شفاهی در زبان لکی و فارسی نشانه داد و ستد فرهنگی این زبان هاست که نشان می دهد، زبان لکی و فارسی از دیرباز تعاملی دوطرفه داشته اند. این جُستار مثل های زبان لکی را با مثل های زبان فارسی بر پایه رابطه تأثیر و تأثر مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه در ساحت های ساختاری، مفهومی و کاربردی با رویکردی توصیفی- تحلیلی کاویده و همانندی و ناهمانندی آن ها را تبیین کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که مثل های زبان لکی و فارسی بر اساس همانندی و ناهمانندی در ساحت های سه گانه در چهار دسته قابلیت دسته بندی دارند که عبارتند از 1. مثل هایی با ساختار، محتوا و کاربرد یکسان؛ 2. مثل هایی با محتوا و کاربردی یکسان و اندک تفاوتی در ساختار؛ 3. مثل هایی با محتوا و کاربردی یکسان و ساختاری کاملاً متفاوت و 4. مثل هایی که ساختار، مفهوم و کاربرد مشترکی با مثل های زبان فارسی ندارند.
بررسی تشبیه تمثیل و کارکردهای آن در مثنوی «کارنامه زندان» ملک الشعرای بهار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تشبیه تمثیل از گونه های خاصّ تشبیه است. در یک طبقه بندی ساده، می توان آن را به سه نوع گسترده، نیمه فشرده و فشرده (اسلوب معادله) تقسیم کرد. بهار در مثنوی کارنامه زندان از این عنصر بلاغی برای اقناع و استدلال مُخاطب به اندازه زیادی استفاده کرده است. تعداد و تنوّع به کارگیری این تشبیهات تمثیلی در مثنوی کارنامه زندان، می تواند برای این اثر بهار، یک ویژگی سبکی برجسته و شایسته بررسی به حساب آید. ضرورت و اهمیّت این بررسی از آن روی است که می تواند نقش استدلالی و قدرت القایی بسیار بالای تشبیه تمثیل در مثنوی کارنامه زندان بهار را نشان دهد. سؤال اساسی این مقاله که درصدد پاسخ بدان برآمده ایم آن است که گونه ها و کارکردهای تشبیه تمثیل در مثنوی کارنامه زندان بهار چگونه است؟ در این نوشته که به روش کتاب خانه ای و به شیوه توصیفی تحلیل محتوا فراهم آمده است با در نظر گرفتن ساختار بلاغی ابیاتی که تشبیه تمثیلی دارند، نوع جملات آنها از نظر خبری یا انشایی بودن، بررسی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تشبیه تمثیل نیمه فشرده با ساختار خبری به قصد تاکید کلام یا همان استعاره تمثیلیّه و ضرب المثل، فراوان ترین نمونه های تشبیه تمثیل در این مثنوی می باشد. غیر از این، موارد دیگری در ارتباط مستقیم تشبیه تمثیل با الگوری، اسلوب معادله، استعاره تمثیلیّه و تصویر و استدلال هنری در این مثنوی وجود دارد که در متن مقاله به آنها پرداخته شده است.
تحلیل عوامل مضمون آفرینی با اصطلاحات خوشنویسی در شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
268 - 294
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ویژگی شعر فارسی در سبک هندی مضمون آفرینی است. در این شگرد، شاعر میان عناصر دور از هم و به ظاهر بی ارتباط، پیوند ایجاد می کند که از رهگذر شباهت ها، مجاورت ها و تضادها، مشارکت در کارکرد، مجانست و قراردادهای ادبی به دست می آید. صائب تبریزی مضامین تازه ای را با اصطلاحات خوشنویسی ساخته و این هنر او تاکنون بررسی نشده است. مقاله حاضر مضمون آفرینی با اصطلاحات خوشنویسی را در دیوان صائب تحلیل می کند. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، پس از فراهم آوردن چارچوب نظری، مدل مفهومی تدوین یافت. سپس بر اساس آن، ابیات جلد نخست دیوان غزلیات صائب تحلیل شد. محققان در فرآیند بررسی معنی و درک حاصل از واژگان و تصاویر اشعار صائب به الگویی از مضمون سازی راه بردند که نشان می دهد چگونه صائب در به کارگیری نام خط های مختلف، ابزار، ژانرها، اصطلاحات اصول و قواعد خوشنویسی و آمیختن آن ها با عناصر صورخیال به مضمون آفرینی دست یافته است.
شهود وحدت از ورای مظاهر، با تکیه بر غزلیات صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
233 - 262
حوزههای تخصصی:
هستی از مبدأ واحدی سرچشمه گرفته است و وجودی واحد منشأ همه هستی به شمار می رود. از آنجا که وجود واحد خود را در مَجالی و تعیّنات آشکار کرده است، عارف «کل نگر» با نظاره این کثرت ها به سرچشمه هستی که همان منشأ واحد است، نایل می شود و با چشم دل در همه زوایای هستی، آن مبدأ کل را مشاهده می کند. آیا این اندیشه که با ابن عربی خود را آشکار کرده است، در سبک هندی نیز مشاهده می شود؟ آیا این تفکر از صائب که یکی از ارکان سبک هندی است، دلربایی کرده است؟ داده های این تحقیق نشان می دهد که صائب به عنوان یکی از ارکان سبک هندی، وحدت وجود و سیر در مجالی و مظاهر را در دیوان خود مورد توجه قرار داده است و آن را راهی برای شناخت حقیقی و معرفت نظری معرفی می کند. این پژوهش به روش تحلیلی - توصیفی انجام گرفته است و شیوه گردآوری داده های آن از میان اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که صائب مانند عارفان وحدت وجودی، عالم کثرت را نماد و نمودی از یک حقیقت واحد دانسته و در پی کشف آن مبدأ واحد بوده است.
بررسی و تحلیل من های فردی و اجتماعی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان در هر جایگاه معرفتی که قرار گیرد هم خویشتن خویش را متمایز از دیگر عناصر هستی می داند و هم پیوسته در کنشی متقابل با پدیده های زیستی و جامعه شناختی به سر می برد. یکی از مباحث مهم در دانش جامعه شناسی بررسی ظرفیت وجودی انسان ها و شیوه برخورد آنان با مباحث پیرامون و شرایط اجتماعیِ خانواده، سرزمین و جهان است که از این دو پدیده اغلب تحت عنوان «من»ِ اجتماعی و «من»ِ فردی یاد می شود. بررسی اشعار فروغ فرخزاد که قسمت عمده ای از آن برخاسته از ضمیر ناخودآگاه انسانی و در پیوند با رمانتیسم و در نهایت سمبولیسم سیاسی- اجتماعی است، می تواند نمودهای گوناگون «منِ» فردی و اجتماعیِ فروغ را به عنوان زنی ایرانی در دوره ای از تاریخ اجتماعی ایران، که دوره گذار محسوب می شود تبیین کند. بررسی حاضر بیانگر آن است که علاوه بر وجود منِ تغزلی در همه دوره های شعری و زندگی فروغ البته با سیر نزولی، وجود تقابل و ناسازواری منِ فردی و اجتماعی و در نهایت غلبه من اجتماعی ِکمال گرا و تحوّل طلب و بیان نارضایتی ازآنچه که در جامعه انسانی می گذرد از نمودهای برجسته شعر فروغ خصوصا در نیمه دوم زندگی شعری فروغ محسوب می شود. فردگرایی و سپس اجتماعی شدن و «از نو اجتماعی شدنی» از سویی گویای تحول اجتماعی و تاثیری است که بر ایفای نقش اجتماعی فروغ گذارده است و از سویی دیگر شعر او را تصویرگر جامعه سرد و رو به اضمحلال قرار داده است.
پست مدرنیسم در شعر شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
47 - 67
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم پس از ظهور و ایجاد دگرگونی در ادبیات غرب، مورد توجه برخی نویسندگان و طیفی از شاعران معاصر فارسی قرار گرفت. شمس لنگرودی از شاعرانی است که پس از تجربه های زبانی مختلف که پیش و بعد از انقلاب از سرگذراند، به رویه ای ساختارشکنانه و زبانی هنجارگریز روی آورد. تحت تأثیر این رویکرد، برخی مختصات در شعر لنگرودی ظهور یافت که با مختصات و مولفه های پست مدرنیسم همانندی و قرابت دارد. در این گفتار، شاخصه هایی از شعر لنگرودی که با مولفه های پست مدرنیسم نزدیکی دارد و به نوعی نشانگر گرایش خودآگاه و ناخودآگاه این شاعر به پست مدرنیسم است، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یکی از این مولفه ها، «عدم قطعیت» و تأکید بر نسبی بودن اجزا و عناصر کلام است که به نظر می رسد لنگرودی در مواردی از آن در جهت ساختارشکنی، عدم تجانس و نیز گسستِ معنایی استفاده کرده است؛ دیگر، «تناقض» (پارادوکس) است که به عنوان شگردی برای تردیدزایی و تکثر معنا در شعر لنگرودی به کار رفته است؛ «عدم پیوستگی» مولفه دیگری از پست مدرنیسم است که در کلام لنگرودی در جهت ایجاد تردید و شگفتی در خواننده و به کنکاش و چالش ذهنی واداشتنِ او مورد استفاده قرار گرفته است؛ از مولفه های دیگر پست مدرنیسم که در شعر لنگرودی ظهوریافته، «تعلیق» است. تعلیق به صورت ترفندی برای ابهام آفرینی به کار گرفته شده تا به واسطه آن، انتقال پیام و کشف معنای قطعی کلام به تعویق افتد.
بررسی جلوه های فرهنگ عامه ایرانی در سفرنامه های هینریش بروگش آلمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامه مجموعه آیین ها و مراسم، اسطوره ها، افسانه ها، داستان ها، مَثَل ها، ترانه ها، لالایی ها، چیستان ها، بازی ها و سرگرمی ها، باورها و خرافه ها و... یک قوم است. سفرنامه ها از جمله نوشته هایی است که اطلاعات وسیع و ارزشمندی از اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... مردم سرزمین های گوناگون در آن ها یافت می شود. بنابراین واکاوی این گونه نوشته ها در شناخت جلوه های فرهنگ عامه یک سرزمین بسیار مؤثر است. در این پژوهش که با روشی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت می گیرد، دو سفرنامه «سفری به دربار سلطان صاحبقران» و «در سرزمین آفتاب»، نوشته هینریش بروگش آلمانی، که در زمان ناصرالدین شاه دو بار به ایران سفر کرده ، با هدف بازخوانی جلوه های فرهنگ عامه ایرانی عصر قاجار، بررسی شده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که بخش قابل توجهی از این سفرنامه ها به شرح و توصیف مؤلفه های فرهنگ عامه ایرانی اختصاص دارد. وصف صورت و سیرت ایرانیان، زیورآلات و آرایش، شکار، جشن ها و شادمانی ها، آیین سوگواری محرم، آیین ازدواج و عروسی، آیین مرگ، آداب و عادات غذاخوردن، آداب مهمانی و مهمان نوازی، زبان و ادبیات عامه، بناها و مکان های عامیانه، هنرهای عامیانه و صنایع دستی و باورها و خرافات مهم ترین عناصر فرهنگ عامه ایرانی است که بروگش در سفرنامه های خود با نگاهی تیزبین و فراگیر پیرامون آن ها سخن گفته است. در بخش هایی از سفرنگاره های بروگش، ذهنیت و نگاه «غربی» به «شرقی» که «دیگری» را با «خود» مقایسه می کند و «خود» را برتر می شمارد، به چشم می خورد. هر چند که قضاوت های منصفانه نیز در آن ها کم نیست و می تواند وجه تمایز این سفرنامه ها با بسیاری از سفرنامه های اروپایی باشد.
صورت های خیالیِ مجموعه ی شعری پشت یک لبخند بیوک ملکی بر اساس نظریه ی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیل در تمام نمودهای مذهبی، اسطوره ای و ادبی این قدرت متافیزیکی را دارد که آثاری علیه زوال، مرگ و سرنوشت خلق کند. گذر زمان و ترس از مرگ، مقوله ای است که همواره ذهن انسان را آشفته و پریشان کرده است و او را واداشته تا برای مقابله با اضطرابِ مرگ، خودآگاه یا ناخودآگاه واکنش نشان دهد. در میان شاعران حوزه ی نوجوان نیز مرگ اندیشی، ذهن خلاق بیوک ملکی را بر آن داشته تا برای درمان اضطراب مرگ برای مخاطبانِ نوجوانش به قوه ی تخیل خویش پناه ببرد و ترس ها و شیوه های کنترل آن را در تخیل خود با تصاویری نمادین بازگو کند. ازآنجایی که مجموعه شعر پشت یک لبخند از ملکی تصاویر دو قطبی (مثبت و منفی) را دارد، پژوهشگر را بر آن داشته تا با نگاهی نو، صورت های خیالیِ موجود در این مجموعه شعر را طبق نظریه ی ژیلبر دوران با استفاده از روش کتابخانه ای بررسی کند و پاسخ این پرسش را بیابد که بارزترین صورت های خیالی این مجموعه ی شعری، متعلق به کدام منظومه ی تخیلی است؟ نتیجه ی کلی پژوهش حاضر بیان گر این نکته است که بیشترین تمایل اندیشه ی ملکی در این مجموعه، به منظومه ی روزانه ی تخیلات با ارزش گذاری مثبت است که نشان می دهد شاعر تا اندازه ی زیادی به دنیای نوجوانان وارد شده و تصویر مرگ را در تخیل خود تلطیف کرده و وحشت آن را گرفته و به جای آن، تصویرهای خیال انگیز و امیدبخش آفریده است. زمان و مرگ در تخیل این شاعر در ریخت های حیوانی، تاریکی و سقوطی ظاهر شده و سپس با تصاویری متضاد کنترل گردیده است. در مجموع تصویرآفرینی های موجود در مجموعه شعر پشت یک لبخند از نظر ترتیب فراوانی بدین شرح است: ریخت های تماشایی 36 نمونه (13/39 %)، ریخت های عروجی 23 نمونه (25 %)، ریخت های تاریکی 18 نمونه (56/19 %)، ریخت های سقوطی 7 نمونه (60/7 %)، ریخت های جدایی کننده 5 نمونه (43/5 %) و ریخت های حیوانی 3 نمونه (26/3 %).
پیشنهادهایی برای ضبط برخی واژگان و ترکیبات در حدیقه الحقیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
121 - 148
حوزههای تخصصی:
حدیقه الحقیقه را می توان از متون دیرینه ی ادب فارسی به شمار آورد؛ به دلیل همین قدمت، واژگان، اصطلاحات و ترکیبات کهن و مهجوری در آن به کار رفته که برخی از آن ها حتی در فرهنگ های لغت هم ثبت نشده است. افزون بر این، به دلیل اشتباه کاتبان و مصححان، بدخوانی هایی در متن های کتابت شده یا مصحَح راه یافته است که شکل کتابتی پاره ای از واژگان و ترکیبات آن را دگرگون کرده و آن ها را از اصالت خویش دور کرده است. ضرورت این پژوهش در آن است که واژگان و عبارت های به کاررفته در حدیقه ، جزو میراث ارزشمند زبان و ادبیات فارسی محسوب می شود و پیش رفتن زبان و ادبیات، فاصله ی اهل زبان را با آن ها بیشتر خواهد کرد و ممکن است کشف صورت صحیح آن ها با دشواری بیشتری روبه رو گردد. شیوه ی انجام کار به صورت توصیفی تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات، منابع کتابخانه ای است که در آن، از دستاورد پژوهش های دیگر محققان این حوزه بهره برده شده است. عمده ترین دستاورد این پژوهش، پیشنهادهایی برای ضبط برخی واژگان و ترکیبات در این منظومه است که مشکل مفهومی پاره ای از ابیات را برطرف خواهد کرد.
بررسی پیشنهاد «ادبیات کاربردی» پی یر بَیار و ایده«استلزام» شوشانا فلمن از منظر ژک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
211 - 234
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نخست به طرح برخی انتقادهای مطرح شده حول روش «روانکاوی کاربردی» پرداخته ایم. آنگاه به بهانه طرح پیشنهاد «ادبیات کاربردی» پی یر بَیار و با ارجاع به سمینار هفدهم ژک لکان، آن روی دیگر روانکاوی ، به اشکالات و معضلات پیشنهاد بَیار اشاره کرده ایم و در خلال بحث مروری داشته ایم بر ابعاد ایده «استلزام» نزد شوشانا فلمن که بر فرض رابطه ای همزمان درونی و بیرونی بین ادبیات و روانکاوی استوار بوده است، و ضمن رجوع به ریشه های لکانیِ بحث فلمن روشن کرده ایم که چرا معتقدیم ایده «استلزام» فلمن، پایگاهی به مراتب مستحکم تر از پیشنهاد «ادبیات کاربردی» بَیار دارد. سرانجام در بستری که تعمداً برای تضارب آرا ایجاد شد بار دیگر با بازگشت به برخی جوانب نظریه لکانی، ازجمله شرح اصطلاح extimité و نحوه استفاده ظریف لکان از کلمه انگلیسیwithout، این پرسش را مطرح کرده ایم که آیا می توان گفت روانکاوی بدون ادبیات نیست؟
محکوم بی محاکمه: (نقد پژوهش های انجام شده دربارۀ نسخۀ ناسخۀ مثنوی عبداللطیف عباسی و معرفی نسخ خطی آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی در شبه قارّۀ هند، صیتی گسترده و قلمروی بزرگ داشته است. در دوران سلطنت گورکانیان به ویژه اکبرشاه (م. 984 شمسی / 1014 قمری) و شاه جهان (م. 1044 شمسی / 1076 قمری )، ادبای فارسی گوی هندوستان، شگفتی ها در زبان و ادب فارسی آفریده اند. یکی از این آثار بی تکرار، تصحیح و تحقیقی است که منشی دیوان شاه جهان، عبداللطیف عباسی گجراتی از مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمّد بلخی، عارف و شاعر بزرگ ادبیات فارسی به دست داده است. این اثر که تا روزگار ما پای از نسخه های دست نویس فراتر نگذاشته بود، به تازگی با تصحیح متن و تحقیقاتی تکمیلی، به چاپ رسید و پنجره ای نو به متن پژوهی مثنوی گشود (عبداللطیف عباسی: 1400). این بررسی، بیانگر آن است که برخی از گزاره های نقدگونه بر این اثر، بدون تماس کافی و دقّت وافی در متن، به شکل کلّی و متأثّر از فضای عمومی پیرامون این اثر در محافل علمی و ادبی، مطرح شده و طبعاً در نسبت با واقعیت اثر، خطاهایی در آن راه دارد. همچنان که ستایش های بدون تدقیق نیز به همین عارضه مبتلاست. این مقاله با پرداختن به سیر پژوهش ها و داوری های قبلی، ضمن معرفی نسخه های خطی نسخۀ ناسخۀ مثنوی، می کوشد تا ارزش های ادبی و تاریخی این اثر را بیرون از غبار داوری های کلّی، به پژوهشگران معرفی کند. درعین حال، بدون افراط در تصدیق و تأصیل آن، پژوهشگران را به شناخت دقیق و فارغ از پیش داوری از این اثر و بهره گیری از فواید تاریخی انضمامی و اشتمالی آن دعوت کند.
بررسی تطبیقی مهاجرت در آینه های دردار گلشیری و بی خبری کوندرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 109
حوزههای تخصصی:
مهاجرت مفهوم و کنش مدرنی نیست، اما نگرش به آن در سده بیستم، بویژه پس از نیمه دوم آن بانگریستن به وضعیت انسان معاصر و خودآگاهی اش عوض شده است، وگرنه، مهاجرت از همان آغاز آفرینش وجود داشته و چه بسیار کسان که هجرت کرده اند (از اشخاصی بزرگ همچون حضرت ابراهیم و پیامبر اسلام و یارانش، و یا مهاجرت برخی اقوام در زمان جنگ ها). اما آنچه که در این میان، نگاه کوندرا و گلشیری را متمایز می کند، نگاه این دو به مهاجران در غربت (نگاه گلشیری در آینه های دردار ) و برگرداندن آن ها به کشورشان (نگاه کوندرا در بی خبری ) است، تا فرق اساسی بین خود و هم میهنان و حتی نزدیکان شان را ببینند. در این میان گلشیری مهاجران ایرانی را در غربت توصیف می کند و کوندرا مهاجران را به پراگ برمی گرداند؛ دو چیزی تقریبا متفاوت، اما هر دو راجع به مهاجرت و مهاجران و تغییر آن ها در این فرایند که سرانجام به دو نتیجه متفاوت منجر می شوند.