مقالات
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به شعر شاعران پیشامدرن ایرانی، از نخستین سده تاریخ ادبیات فارسی تا دوره بازگشت ادبی، می توان دریافت که صور خیال به کاررفته در شعر شاعران قرن سوم تا پنجم هجری، ابداعی، اصیل و محصول تجربه شعری خود آن هاست؛ اما با گذشت زمان از اواخر قرن پنجم به بعد، شاعران به جای آنکه ایماژهای محصول تجربه شخصی خود و عناصر تازه ای از طبیعت و زندگی را در شعر وارد کنند، همواره در همان محدوده صور خیال شاعران گذشته مانده اند و همان تصویرها را با دستکاری های جزئی وارد شعر خود کرده اند. در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده شده که چرا از اواخر قرن پنجم به بعد (تا دوره بازگشت)، صور خیال به کاررفته در شعر شاعران ایرانی غالباً تقلیدی و تکراری است و هرگونه ابداعی نیز از قلمرو دید قدما خارج نمی شود. نگارندگان این مقاله با استفاده از نظریه پارادایم توماس کوهن دریافته اند که یکی از پیش فرض های پارادایم پیشامدرن، اصالت گذشته است که می توان آن را در غالب پدیده های شکل گرفته در آن، از تاریخ تا فلسفه و عرفان و ادبیات، مشاهده کرد. در حوزه صور خیال نیز، تسلط همین پیش فرض سبب شده است تا شاعران همواره اشعار گذشتگان خود را با تمامی عناصر معنایی یا صوری آن ها، معتبر بشمارند و آن ها را به عنوان الگویی کامل و تمام عیار از شعر مد نظر قرار دهند و بکوشند مانند آنان شعر بگویند. درنتیجه تصویرهای مطرح در این دوره طولانی (از اواخر قرن پنجم تا دوره بازگشت) غالباً تقلیدی است و اگر شاعری دست به نوآوری زده، از قلمرو دید و نگرش قدما بیرون نرفته است.
کاربست زبان فارسی در خیرالنساء با نظر به منطق روایی رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری زبان روایت خیرالنساء مبتنی بر ویژگی یکّه زبان فارسی، یعنی ذات روایی آن، از طریق قابلیت ترکیبی و ترکیب پذیری و همچنین سازوکار مؤلفه هایی است که در این زمینه زبانی، منطق حاکم بر رویدادهای آن را می سازند. این نوشتار بر این اساس و با توجه به پرسش از چگونگی شکل گیری زبان خیرالنساء با توجه به منطق روایی آن و با هدف دستیابی به درکی از سازوکار مؤلفه های سازنده زبان روایت و اهمیت و جایگاه این زبان در ادبیات و فرهنگ معاصر شکل گرفته است. در این مسیر، با توجه به جوهره مکاشفه ای اثر، مؤلفه های سازنده زبان آن به عنوان چارچوب نظری تعیین و سپس به بررسی سازوکار آن ها در شکل گیری زبان روایت پرداخته شده است. ساختار بحث در این پژوهش که از نوع کیفی و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، در چهار بخش به جنبه های چهارگانه کیفیت ترکیبی، زمانمندی، مکانمندی و شخصیت در زبان اثر و با بررسی بخش هایی از آن تنظیم شده است. ماحصل تحقیق بیان می کند توجه به اصل ترکیب پذیری زبان فارسی و قابلیت آن در مادی و ملموس کردن داستان، زمینه اصلی موجودیت بخش به زبان روایی خیرالنساء بوده که باورپذیری روایت و تسهیل فرایند منطقی سازی را موجب شده است. علاوه بر این، تحقق اثر در این زمینه مستلزم برقراری روابط منطقی میان رویدادهای متوالی از طریق مؤلفه های زمان، مکان و شخصیت خیرالنساء در هماهنگی و انسجام است که در خیرالنساء با توجه به ذات مکاشفه ای و سنت داستان نویسی ایرانی انجام یافته است. همچنین زبان روایت از این طریق آشکارکننده فرهنگ ایرانی و نشان از روایت مکتوب معاصری است که ریشه در سنت خود دارد و بنابراین موجب وحدت حسی میان اهالی آن است.
بررسی و تحلیل انطباق ساختاری خرده روایت پادشاه سیاه پوشان و کلان روایت بهرام گور در منظومه هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه هفت پیکر نظامی اثری است بسیار منسجم که ارتباطات معنایی و تناسبات نشانه شناختی گسترده ای در آن مشاهده می شود. مطالعه روایت های نظامی در هفت پیکر نگارندگان را متوجه کرد که میان خرده روایتِ پادشاه سیاه پوشان و کلان روایتِ بهرام گور در کلِ منظومه هفت پیکر تشابه ساختاری و معناداری وجود دارد. از این رو در این پژوهش، گفتمان کنشی این دو شخصیت بررسی، تحلیل و مقایسه شد. بررسی ها حاکی از آن است که هم بهرام گور و هم پادشاه سیاه پوشان متأثر از یک استعاره مفهومی کلان بوده اند که آن را می توان نوعی از زیاده خواهی دانست. هر دو شخصیت برای رسیدن به خواسته های خود کنشی عظیم را آغاز می کنند؛ همچنین این دو کنشگر در مسیر کنش خود جهت رسیدن به خواسته هایشان، طی فرایندی ناخواسته و غیرارادی تحولاتی درونی را تجربه می کنند. البته پادشاه سیاهپوشان و بهرام گور در بهره گیری از تجارب و رهنمودهایی که در طول مسیر نصیبشان می شود، رفتار مشابهی ندارند؛ بنابراین سرنوشتی متفاوت برایشان رقم می خورد : پادشاه سیاه پوشان پس از عروج به سرزمین برتر یا سرزمین خدابانو، به واسطه برخی تابوشکنی ها و خروج از هنجارها، محکوم به هبوط می شود و درعوض بهرام گور با بهره گیری از رهنمودها و کسب آگاهی، سعادت یک سفر معنوی و عروج به عالم معنا نصیبش می گردد.
واکاوی کارکردهای توصیف بنا در ساختار رمان سال بلوا نوشته عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا با استخراج، طبقه بندی و تحلیل کارکردهای توصیف بناهای موجود در رمان سال بلوا از عباس معروفی به واکاوی این کارکردها در شکل گیری ساختار، و بنابراین تأثیرات آن بر متن و رابطه آن با مخاطب بپردازد. نتایج پژوهش نقش معماری و حضور ابنیه را به عنوان عناصری فعال در ابعاد مختلف این رمان نشان می دهد. این کارکردها را می توان بدین شکل دسته بندی کرد: 1. کارکرد حقیقت نمایانه ابنیه در داستان؛ 2. تأثیر ابنیه بر پی رنگ داستان؛ 3. نقش ابنیه در فضاسازی و صحنه پردازی؛ 4. تأثیر سمپاتیک و نوستالوژیک توصیف بنا؛ 5. تأثیر در پرورش شخصیت ها و شخصیت پردازی؛ 6. معماری عنصر نظام بخش رویداد و رویداد عنصر هویت بخش معماری. این مطالعه موردی درعین حال که به استنطاق شیوه روایتگری نویسنده ای چون معروفی و نقش معماری در آثار او می پردازد، واگشاینده پیوند معماری با ادبیات خواهد بود که در اثر داستانی فارسی به شکل گسترده ای نمود یافته است.
ضرورت ها و الزامات نقد زیست محیطی با نگاهی به کاستی های آن در مقالات ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد زیست محیطی که در واکنش به بحران زیست محیطی به وجود آمد، منشأ بسیاری از معضلات زیست محیطی را در ریشه های فرهنگی آن جست وجو می کند و با پل زدن بین علم و فرهنگ می کوشد روند رو به رشد بحران زیست محیطی را متوقف یا کُند کند. این نقد در دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است ؛ اما چنین می نماید که هنوز این نوع تحقیقات در ایران با استانداردهای جهانی فاصله دارد. این نقد به علت ارتباط با مسائل سیاسی و اقتصادی و بسیاری از پیچیدگی های دیگر، ظرفیت های خاص خود را دارد؛ اما از آنجا که در ایران به بسترها و مسائل اساسی آن کمتر توجه می شود، بیشتر حالت تزیینی یافته و چندان به اصول و ابعاد مختلف آن توجه نشده است. در پژوهش حاضر، به منظور نزدیک کردن اصول این نقد در ایران به مفاهیم جهانی آن، با مرور آرای نظریه پردازان برجسته جهانی و ارزیابی تعدادی از مقالات منتشرشده در ایران در زمینه نقد بوم گرا، تلاش می شود مشکلات و نواقص این نقد و قوّت ها و ضعف های آن واکاوی شود. نتیجه این تحقیق نشان می دهد نبودِ شناخت صحیح از مفهوم بوم نقد و محیط زیست، بی توجهی به ارزش و جایگاه ذاتی جهان غیرانسانی فارغ از نگاه انسان مدارانه، نادیده گرفتن جنبه های میان رشته ای نقد بوم گرا، کم رنگ بودن بُعد عمل گرایانه و کاربردی نقدها و انتخاب نادرست آثار برای این نقد، بخشی از مشکلاتی است که در ایران متوجه نقد زیست محیطی است.
نقد و بررسی کتاب یکصد منظومه عاشقانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکصد منظومه عاشقانه فارسی نوشته حسن ذوالفقاری، یکی از جامع ترین و مقبول ترین کتاب ها در حوزه داستان های عاشقانه فارسی است که پس از گذشت حدود هفت سال از اولین چاپ خود، اکنون به چاپ سوم رسیده است. هدف مقاله حاضر نقد و بررسی این کتاب است. برای این منظور، ضمن معرفی مختصری از کتاب، در سه بخشِ نقد ساختاری، نقد محتوایی و نقد منابع، با ذکر شواهد و مستندات، به بررسی اشکالات و نواقص آن پرداخته شده است. عدم انطباق کامل عنوان با محتوای کتاب، اشکال در تبویب کتاب، نداشتن رویه واحد در انتخاب عناوین مداخل، مدخل قراردادن بعضی از نظیره ها و منظومه هایی که اطلاعات کافی از آن ها موجود نیست، پایبند نبودن به ساختار پیش بینی شده برای هر مدخل، اشکالات نگارشی و ضعف تألیف در بعضی مواضع (اشکالات ساختاری)، قرار دادن منظومه های عاشقانه ذیل نوع غنایی و نمایشی، اشکال در ریخت شناسی داستان های عاشقانه، بعضی اظهارنظرهای نادقیق و نیازمند تأمل، گزارش ناقص/ اشتباه بعضی داستان ها، بعضی داده های نادرست (اشکالات محتوایی)، ندیدن بعضی از منابع و بعضی آشفتگی ها در فهرست منابع و ناهماهنگی آن با ارجاعات، ایرادهایی است که برطرف شدن آن ها در ویراست دوم، اعتبار و مقبولیت کتاب را افزون تر خواهد کرد.