مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
کوروش
حوزه های تخصصی:
نزدیک به دویست سال است که از اثبات دشت مرغاب در شمال استان فارس امروزی به عنوان پاسارگاد کهن که بنا به ادعای تعدادی از مورخان یونانی کوروش به افتخار پیروزیش بر استیاگس، آخرین پادشاه ماد در این مکان، آنجا را به پایتختی انتخاب کرد، می گذرد. به دلیل پیوند نام پاسارگاد با نام کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری پارسیان و همچنین به دلیل وجود آثار باستانی مربوط به این دوره و قبل از ان که آنجا را تبدیل به یک گنجینه مهم تاریخی و فرهنگی نموده است همگی باعث گردیده به دنبال ورود سیاحان به ایران از قرن هفدهم میلادی خصوصا دوره صفویه و به دنبال ...
تحلیلی بر اهداف نظامی کوروش و نگهداری مرزهای امپراتوری اش در آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوروش هخامنشی در نیمه ی قرن ششم ق.م حکومتی شگفت انگیز را در پارس بنیان نهاد که تاثیری بسیار ارزشمند و شگرف در تاریخ روابط سیاسی و اجتماعی جوامع قدیم به جای گذاشت. وی با شکست امپراتوری بزرگ سومر، کلده، ایلام، اورارتو، آشور و نیز ماد، به سرعت و در زمانی کوتاه قدرت های شرقی باقی مانده در آسیای غربی و آفریقا، لیدی، بابل و مصر را برانداخته و عظیم ترین امپراتوری جهان قدیم را با روش های جدید سیاسی و معیارهای نوین مدیریت فرهنگی و نظامی پدید آورد. ولی در دوران سی سال حکومت خود بیشترین تلاش را برای ایجاد امنیت و تثبیت مرزهای طبیعی و حفظ اهداف نظامی اش در کشورهای مغلوب صرف نمود. هدف نگارنده در مقاله، تحلیل روش سیاسی و نظامی کوروش برای این مقصود و نیز عواملی است که باعث پیروزی او شدند.
مقایسه کارنامه اردشیر بابکان و افسانه های کتاب منتسب به بارسوما بر اساس گزارش موسی خورنی
حوزه های تخصصی:
اطلاعات بسیار مهمی درباره وجود کتابی به زبان یونانی در تاریخ و افسانه های ایرانی که بخشی از آن شبیه کارنامه اردشیر بابکان به نظر می رسد، در نوشته ها ی نخستین مورخ ارمنی قرن پنجم میلادی، موسی خُورِنی، ثبت شده است. در گزارش کوتاهِ این مورخ، بخشی از این افسانه ها درباره اردشیر و بخش دیگری از آنها به شخصیت های اساطیری و تاریخی دیگر مربوط می شوند، اما غالب محققان و از جمله تئودور نولدکه، به اشتباه، همه این افسانه ها را یک جا مربوط به اردشیر پنداشته اند. این امر به استنتاج نادرست در دیگر زمینه ها به ویژه درباره افسانه پرورش کوروش انجامیده است. از سوی دیگر اساساً این گزارش خورنی درباره کتاب مذکور که حاوی نام نویسنده و نیز مترجم ایرانی آن هم هست، سخت مورد بی توجهی قرار گرفته است.
در مقاله حاضر دلایل رد این اشتباهِ رایج، بیان شده و علاوه بر آن کوشش شده تا به ویژه بر اساس پژوهش های جدید محققان ارمنی و با تکیه بر اصول زبانشناسی، به تجزیه و تحلیل گزارش خورنی و مقایسه آن با متن کارنامه پرداخته شود. از نام های نویسنده و مترجم کتاب که تاکنون ناشناخته مانده و فقط با ضبط های آشفته و مغشوش در معدودی از کتاب ها آمده، نیز صورت بندی صحیح تری ارائه گردیده است. برای اطمینان بیشتر افسانه هایی که خورنی به آنها اشاره کرده با متن کارنامه، ترجمه های ارمنی و فرانسه و نیز با روایت شاهنامه مقابله شده است. نتایج به دست آمده می تواند برای پژوهش درباره کارنامه اردشیر بابکان، اساطیر و ادبیات ایران باستان و مخصوصاً منابع از میان رفته ای همچون خداینامه و تاریخ روابط ادبی ایران و غرب در دوره باستان و ارزیابی شیوه تاریخ نویسی موسی خورنی راهگشا باشد.
شکل گیری و کارکردهای سازمان چشم و گوش شاه در دوره هخامنشیان
حوزه های تخصصی:
از بدو تأسیس شاهنشاهی هخامنشی، این شاهان برای این که دائم درجریان اوضاع واحوال اجتماعی و سیاسی کشور باشند و در مواقع مهم بتوانند تدابیر لازم را به کار برند، دستگاهی اطلاعاتی ایجاد کردند که به تقلید از عنوانی که نویسندگان یونانی به آن داده اند، آن را «سازمان چشم وگوش شاه» می خوانند. اینان مجموعه ای از افراد درستکار و وفادار به شاه بودند، که مستقیماً از شاه دستور می گرفتند و به شکل افرادی ناشناس از سراسر امپراطوری هخامنشی برای وی خبر می آوردند. یونانی ها این نهاد را «افدالموس بازیلیوس» نامیده اند، در منابع مصری دوره هخامنشیان نیز واژه «گئوشکه» به همین معنا دیده می شود. در این مقاله چگونگی شکل گیری نهاد خبرگیری شاه، کارکنان، کارکردها و تأثیراتی که این نهاد در دستگاه حکومت و جامعه عصر هخامنشی داشته است، مورد بررسی قرار می گیرد.
بازتاب فرهنگ پیشرفتهایلام باستان در اندیشه کوروش هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایلام از زمان ظهور تا فروپاشی به دست آشوریان، در کنار همسایگانی می زیسته که تمدن های بسیار عالی و پیشرفته ای داشته اند؛ مانند: آکد و سومر و بابل که تمدن درخشان خود را به ایلام عرضه داشتند. اصولاً ایلام مرکز تلاقی دو تمدن مهم بوده که هریک در دیگری، تأثیر بسیار داشته است: یکی تمدن میان رودان، دیگری تمدن فلات ایران. پارسیان که هرودوت، ظرفیت خوگیری آنان را ستوده است،پس از ورود به انشان که یکی از ایالت های مهم ایلام بود، در اثر همزیستی و ارتباط مداوم با دولت ایلام، جذب فرهنگ پیشرفتهآنها شدند و فرهنگ ایلام در تمدن جوان آنان؛به ویژه در زمان کوروش دوم، تأثیر عمیقی گذاشت؛به گونه ای که کوروش در بسیاری از مؤلفه های فرهنگی؛ مانند: لباس، ویژگی های اخلاقی و رفتارهای سیاسی، نام و لقب و حتی سیستم حکومت داری، تحت تأثیر ایلامیان بوده است؛از این رو، این مقاله با استناد به منابع،متون کهن و کتیبه ها با روش توصیفی- تحلیلی به این سؤال پاسخ داده است که آیا فرهنگ پیشرفته ایلامیان باستان در اندیشه کوروش دوم هخامنشی بازتاب یافته است؟
مطالعه انتقادی نسب کوروش بزرگ بر اساس منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در خصوص نسب و وابستگی خاندانی در دوره ی نخست هخامنشی تحقیقات و فرضیات بسیاری مطرح شده است. در تاریخ نگاری شرقی که گاه، بافتی افسانه ای و اسطوره ای به خود می گیرد، تشخیص اعقاب و اخلاف و وابستگی خاندانیِ قهرمان- شاهان که به طور نسبی تا سطح الوهیت بالابرده می شدند، کار چندان راحتی به نظر نمی آید. سؤال این پژوهش به این ترتیب است که در ابتدای این سلسله انتقال قدرت به شاخه ای دیگر از خاندان هخامنشی تا چه میزان در صحت انتساب های مطرح شده، مؤثر بوده است؟ فرض تحقیق بر این مسئله استوار است که با توجه به اینکه یکی از کهن ترین نمونه های انتساب پایه گذار یک خانواده پادشاهی جدید، به دودمان فرمانروایان قبل در تاریخ ایران مربوط به هخامنشیان است و در دوره ی نخستین فرمانروایان این سلسله صحبت از انتقال قدرت به شاخه ای دیگر از این خاندان مطرح است، مطالعات بسیاری در تاریخ صورت گرفته است که وجهه ی صوری و تقلیدی داشته و بیشتر با تأسی از روایات مورخان یونانی مانند هرودت ترتیب یافته است. حاصل این تحقیق نمایان می کند که با اندکی تحلیل و تفسیر تحولات و پدیدهای تاریخی به خصوص با در نظر داشتن بافت شرقی و اساطیری آن، موضوع نسب و انتساب در دوره نخست هخامنشی به صُوَر دیگر هم قابل تفسیر و تحلیل بوده است
ریشه یابی اسامی شاهان هخامنشی
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ کهن و باستانی کشور ایران از اسامی سلاطین جهت نامگذاری استفاده شده است. گاهی یک نام برای افراد گوناگون در طول زمان مورد استفاده قرار گرفته است. پادشاهان ایران همچون پادشاهان مصر و آشور، نام نیاکان خود را به کار می بردند، مثلاً اُُخوس خود را داریوش دوم، و «کوُدمان codman» خود را داریوش سوم و بسوس خود را اردشیر چهارم نامید. اسامی خاص ایرانیان مطابق با اعتبار شخص و شکوه و جلال آن ها بود، هر نام دارای میراثی از گذشته است که با بررسی آن می توان به گوشه ای از هویت جمعی، هویت فردی و فرهنگ آن دیار پی برد. نام ها نمادی از فرهنگ در جامعه هستند و برای حفظ میراث فرهنگی، ثبت و ضبط این اسامی که امروزه نیز رواج پیدا کرده اند، ضرورتی تام و تمام دارد. بعضی اسامی ایرانی در اثر برخورد و اختلاط با زبان یونانی تغیراتی یافته اند. در این مقاله به ذکر معانی، ریشه یابی و وجه اشتقاق اسامی شاهان هخامنشی پرداخته شده و سعی شده است با مراجعه به گزارش مورخان، کتیبه ها و تعابیر و نظرات شرق شناسانی که در این زمینه تحقیقاتی داشته اند، موضوع مورد بررسی قرارگیرد.
تاریخ و معماری پاسارگاد و چرخاب برازجان در دورهٔ کورش بزرگ
منبع:
جندی شاپور سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1-21
حوزه های تخصصی:
کورش بزرگ بعد از پیروزی بر آستیاگ آخرین پادشاه ماد در پادگان مادی پایزگدا (پاسارگاد) و به افتخار این پیروزی و موفقیت بزرگ دستور به بنیان کاخ های باشکوهی داد که در آن زمان در ایران نظیر نداشت. وی اوج اقتدار خود را در پاسارگاد به معرض نمایش گذاشت. کورش بزرگ با چه هدفی بعد از پاسارگاد به ساخت کاخ چرخاب برازجان اقدام کرده است؟ این پژوهش از منابع کتابخانه ای واطلاعات بدست آمده از حفریات باستان شناسی بهره گرفته است. بر اساس کاوش های باستان شناسی و آثار بدست آمده کاخ چرخاب تداعی کننده پاسارگاد است. با توجه به شیوهٔ معماری واستفاده از سنگ های سیاه وسفید زمان احداث کاخ چرخاب را به کورش بزرگ بنیانگذار زنجیره هخامنشی منسوب کرده اند. چرخاب برازجان کاخ ناقصی است که با هدف گسترش وقدرت کورش بزرگ در حاشیه دریای پارس (خلیج فارس امروزی) ساخته شده و هرگز مسکونی نشده است. کاخ های پاسارگاد از آثار باارزش و نفیسی از آغاز حکومت کوروش می باشد که به عنوان یک اثر ملی و ابتکاری ساخته و معرفی شده اند و کاخ چرخاب برازجان سمبلی از پیشرفت و تکامل معماری کاخ های پاسارگاد است که بصورت یک اثر هنری جدید از حکومت و قدرت کورش بزرگ حکایت دارد. کاخ چرخاب در اواخر سلطنت کوروش ساخته و پرداخته شده وعقیم ماندن کاخ مصادف با مرگ وی به سال ۵۲۹ ق. م دانست؛ بنابراین می توان بنای کاخ را در همین حدود یعنی ۵۲۹ ق. م دانست. از نظر پلان و نقشه و خصوصیات معماری کاخ چرخاب اقتباس از کاخ های پاسارگاد بخصوص کاخ اختصاصی کوروش می باشد. این کاخ احتمالاً توسط همان معمارانی ساخته شده که کاخ های پاسارگاد را بر پا کرده اند. بر اساس نتایج بدست آمده در این پژوهش، پاسارگاد به عنوان پایتخت سیاسی –مذهبی وچرخاب برازجان یک پایگاه ومقر سیاسی – اقتصادی در دوره سلطنت کورش بزرگ شناخته شده اند. واین که معماری وبنای کاخ چرخاب تداوم پیدا نکرده علاوه برمرگ کوروش، احتمالاً درگیری های سیاسی، عوامل طبیعی منطقه (سیلاب) و مشکلات اقتصادی نیز دخیل بوده است.
هخامنشیان در شاهنامه و روایات ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
89 - 122
حوزه های تخصصی:
از آن جا که اثری از هخامنشیان در شاهنامه و بالطبع در خدای نامه عصر ساسانی نیست، از ابتدای شکل گیری مطالعات بر دودمان ساسانی، همواره بحث بر این بوده که آیا ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند یا خیر. برخی چون نولدکه، ممزن و یارشاطر نافی این آگاهی بوده اند و برخی دیگر چون فرای، شهبازی و زرین کوب با جدیت بر این یادسپاری تأکید دارند. برخی دیگر چون دریایی نیز با اخذ روی کردی میانه عقیده دارند که ساسانیان آگاهانه یاد هخامنشیان را نادیده گرفته اند تا خود را به کیانیان که دودمان کهن ایران شرقی بودند، نسبت دهند. برخی شواهد و مدارک نشان می دهد که ساسانیان نخستین یقیناً از وجود هخامنشیان آگاه بودند و خود را به آنان منتسب می کردند و ساسانیان پسین آگاهانه با دست برد در تاریخ و دگرگون سازی شخصیت ها با اهداف سیاسی و دینی، چهره های هخامنشی را بنابر صلاح دید خود تا حدودی دگرگون ساختند. بااین حال، هخامنشیان با گرفتن هویت و چهره ای جدید، در تاریخ نگاری ساسانی پابرجا ماندند و به دوران اسلامی راه یافتند. این تحریفات در تاریخ ایران کاملاً آگاهانه از سوی ساسانیان صورت گرفته است و اکنون می توان با بررسی شواهد به میزان و علت این دگرگونی ها پی برد. مقاله پیش رو در پی اثبات وجود چهره های برجسته هخامنشی چون کوروش و داریوش در تاریخ نگاری نوین ساسانی–اسلامی است. لذا مسأله اساسی پژوهش حاضر یافتن دلیل تحریف تاریخ هخامنشیان از سوی ساسانیان و بازیابی آثار وجود هخامنشیان در منابع دوران ساسانی است که نیازمند پژوهش در تاریخ فکری ساسانیان با روی کردی اندیشه گرایانه است.
نقد آراء مفسران پیرامون هویت ذوالقرنین با تکیه بر نشانه های سفر های وی
حوزه های تخصصی:
شناخت هویت ذوالقرنین و مؤلفه های شکل دهنده حکایت او از دیر باز مورد توجه قرآن پژوهان بوده است. وی را کوروش کبیر، اسکندر مقدونی، امپراطور چین، فریدون یا یکی از فرمانروایان یمن انگاشته، و اجزاء سازنده داستان وی را با فرضیه خودشان تطبیق داده اند. این مطالعه با هدف اعتبار سنجی انگاره های مفسران درباره هویت ذوالقرنین صورت می گیرد و بر فهم مؤلفه های موجود در رخداد های سفر های وی استوار است. برای این منظور، پس از بررسی و نقد آراء بازتابیده در حدود 60 مطالعه قرآنی درباره هویت ذوالقرنین، به شناخت نشانه های یادشده در گزارش های قرآنی از سفر های وی پرداخته شده است. دستاورد این مطالعه آن است که هویت وی قابل تطبیق بر هیچ یک از شخصیت های پیش گفته نیست. هم چنین، با بهره از دانش های جغرافیا و زیست بوم شناسی، می توان مقصد سفر غربی او را کشور صحرای کنونی، و مقصد سفر شرقی وی را هم سواحل کشور سومالی ارزیابی کرد.